فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
أحدثَ قدامه بن جعفر، وهو النّاقدُ المرموقُ فی العصر العباسیّ، تطوّراً فی النّقد الأدبیّ العربیّ لکونه أوّلَ من حاولَ المزاوجه بین الشّعر والفکر. إنّه حاولَ الثوره علی حاله النّقد الذوقی، بنقدٍ یقوم علی مبادئ وقواعد لها مصطلحها العلمیّ؛ المبادیء والقواعد والمصطلحات الّتی تجمعُ بین النّقد الفنّیّ من جهه والقاعده المنطقیّه الفلسفیّه من جهه أخری. سعی قدامه لأن یصِل إلی مبادیء النقد الأدبیّ وإلی صیاغه المعتقدات النّقدیّه والجمالیّه، أی إلی ما یُسمّی الیوم بالنّقد النّظریّ ( theoritical criticism ).
تهدُف هذه المقاله إلی دراسه آرائه النّقدیه والمعاییر الّتی قرّرَها فی نقد الشّعر. یدورُ معظم بحثه حول عناصر الشّعر وهی: اللّفظ والوزن والقافیه والمعنی. علی ضوء هذا الأمر، فإنّ للشّعر عند قدامه درجاتٌ، هی:1- غایه الجوده، حین یکون کلٌّ من الأسباب ومکوّنات الشّعر فی غایه التّجوید، 2- غایه الرّداءه، حین یکون کلُ سببٍ من الأسباب فی غایه الضّعف، 3- الأوسط بین الجوده والرّداءَه، حین تکون النّعوت والعُیوب فی الشّعر متکافئه.
نقدی بر نظریه بنت الشاطی در عدم ترادف میان واژه های قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنت الشاطی از محققان پرآوازة معاصر مصری است که دیدگاه وی در حوزة اعجاز بیانی قرآن مشهور است. وی از برجسته ترین دانشمندان معاصر است که وجود کلمات مترادف در قرآن کریم را انکار کرده و آن را یکی از پایه های اعجاز بیانی قرآن قرار داده است. اصلی ترین معیار و داور تعیین معنای دقیق واژه ها که آنها را از کلمات مترادفشان جدا می کند، از نظر وی قرآن کریم است. وی با تکیه بر همین معیار به شرح مسائل نافع بن ازرق پرداخته و در تمایز کلمات مترادف بسیار موفق ظاهر شده است. به طوری که روش وی الگوی بسیار مناسبی برای محققان است. اما با همة تلاشی که کرده در مواردی هم ناموفق مانده است. در مقالة حاضر ضمن معرفی نظریه و روش بنت الشاطی در رد ترادف میان الفاظ، نظر وی در چهار محور به نقد گرفته شده است.
1 ناتوانی از بیان تفاوت میان بعضی کلمات مترادف. 2 ناشناخته بودن بعضی معانی بیان شده برای اعرابی که قرآن به زبان آنها نازل شده است. 3 بی ثمر و اثر بودن بعضی تفاوت های بیان شده در تفسیر قرآن. 4 عدم قبول انکار ترادف در کلمات متعلق به دو لهجه.
التأثیر العربی فی الفکر اللغوی لیهود الأندلس (کتاب ""اللُّمَع"" أنموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عاش الیهود إلى جانب العرب المسلمین فی الأندلس الإسلامیه فتره تجاوزت الثمانیه قرون من الزمن، تلقوا خلالها العلم فی المعاهد والجامعات الإسلامیه إلى جانب المسلمین، فکان لهذه الثقافه العربیه أثرها الهام فی الحیاه الفکریه الیهودیه. ویحاول هذا البحث إماطه اللثام عن تأثیر الفکر اللغوی العربی فی الفکر اللغوی لیهود الأندلس خلال تلک الفتره. وقد اتخذنا من کتاب "" اللُّمَع "" لمروان بن جناح أنموذجاً یلقی لنا الضوء على ما وصل إلیه هذا التأثیر، وبذلک نثبت بالدلیل والبرهان أنَّ علماء الیهود ومفکریهم فی الأندلس لم یکونوا أولی فکرٍ مبدعٍ وخلاَّق کما یدعی الیهود، بل کانوا مقلِّدین لعلماء المسلمین ومفکریهم، ومتأثرین بفکرهم إلى حد کبیر.
معناشناسی واژه «ولی» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«معناشناسی» یکی از شاخه های زبان شناسی نوین است که پیشینه ای کهن دارد و ریشه برخی مباحث و اندیشه های آن به گذشته های دور بازمی گردد. معناشناسی، به مثابه یک نظریه که به بررسی معنا در ساختار کلام می پردازد، از اواسط قرن نوزدهم پا به عرصه زبان شناسی نوین گذاشت. بنیانگذاران نخستین آن، ماکس مولر و میشل بریل بودند. «چندمعنایی» یکی از شاخه های دانش معناشناسی است. این شاخه وجوه متعدد معنایی را، با توجه به روابط هم نشینی واژگان در سطح جمله و بستر کلام، بررسی می کند. یکی از مهم ترین محورهای پژوهش قرآنی، کشف و تبیین دقیق معانی آیات و گزاره های متشابه است. بی تردید فهم و دریافت معانی قرآن، بدون شناخت و درک معانی واژگان، ممکن نیست. با توجه به چنین ضرورتی، این پژوهش، با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و استخراج شواهد براساس نظریه معناشناسی و شاخه چندمعنایی، به توصیف و تحلیل سیر تحول معنایی واژه «ولی» در قرآن کریم و استخراج وجوه معنایی آن پرداخته و، با استناد به تفاسیر قرآنی موجود، به این نتیجه رسیده است که این واژه در بافت موضوعی سوره-ها و آیات شریفه، ازطریق روابط هم نشینی با واحدهای دیگر در بستر کلام، ساختاری چندمعنایی یافته است و مؤلفه هایی ازقبیل «فرزند»، «پروردگار»، «دوست و یاور» و «برده آزادشده» را دربر می گیرد.
تصویر غزل در دیوان ابوفراس حمدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غزل استوارترین گونه شعر غنایی و نغمه ای است نوازنده که از دل برمی خیزد و پشتوانه ای جز عاطفه رقیق بشری ندارد. این مقاله کوششی است به منظور شناخت و معرفی هنر غزل سرایی ابوفراس، شاعر نامدار حمدانی، و تحلیل عوامل و انگیزه های مؤثر در ساخت این گونه شعری. این مفهوم اصیل به دو صورت «نسیب» و «پاره های کوتاه مستقل» در شعر سراینده بروز یافته که در این جستار، با تعیین شمار ابیات و تصاویر بلاغی به کاررفته در هر کدام و نیز با استناد به شواهد و روایات تاریخی، به بیان ویژگی های گوناگون آن ها پرداخته شده است. تحلیل محتوایی نشان می دهد که غزل مستقل شاعر بیشتر به منظور سرگرمی و درراستای همراهی با روح عصر سروده شده و تغزل او، با آنکه ازحیث تصاویر شعری رویکردی سنتی دارد، ازنظر بافت روانی دارای امتیازاتی است که شرایط روحی و شخصیتی شاعر را به نمایش می گذارد و اغلب با موضوع محوری قصاید هماهنگ است.
پیوند موسیقی و رثا در شعر خنساء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خنساء از بزرگترین زنان شاعر ادب عربی است و در زمینهی رثا چنان مشهور است که کمتر شاعر تازی به پای او میرسد. مرثیههای او در سوگ دو برادرش صخر و معاویه حاکی از احساسات زنانه و عاطفهی سرشار او است. خنساء با انتخاب مجموعهای از گوشنوازترین قوافی و مناسبترین اوزان و بهکارگیری صنایع لفظی و معنویای مثل جناس، طباق، سجع، ترصیع، تسمیط و سایر افزایندههای موسیقایی و ایجاد پیوند بین مضمون و موسیقی مرثیههای خود توانسته احساسات زنانه و حزن و اندوه درونی خود را به بهترین وجه به خواننده القا کند. پژوهش حاضر بر آن است که با روش کتابخانهای و استفاده از شیوهی تحلیل ساختار و محتوا، موسیقی اشعار خنساء و پیوند آن با مضمون رثا را که وجه غالب اشعار اوست، مورد بررسی و واکاوی قرار دهد.
بررسی افکار و باورهای گنوسی ابوالعلاء معرّی و صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به تاریخ زندگی سخنورانِ اندیشمند، به نام کسانی برمی خوریم که زیستن آنها متفاوت از دیگران بوده است و این تفاوتِ برخاسته از پیچیدگی های شخصیّتی باعث شده است که هر کس از پندار خود سخنی دربارة آنان بگوید و امکان شناخت حقیقی آنها فراهم نیاید. از جملة این کسان در تاریخ ادب فارسی، صادق هدایت در دورة معاصر است که پرسش ها، سرگشتگی ها و شوریدگی هایِ حاصل از تفکرات خود را در داستان هایش بیان کرده است. همانند این اندیشمند در ادب تازی، ابوالعلاء معرّی است که همان پیچیدگی های فکری و شخصیّتی را در روزگار گذشته دارا بوده است. ممکن است بخشی از این اندیشه ها و باورها تحت تأثیر اندیشه های گنوسی (= آمیزه ای از عقاید فلسفی – دینیِ یهودی، مصری، بابلی، یونانی، سوری و ایرانی) شکل گرفته باشد. پژوهش کنونی بر آن است که برخی از همین باورهای مشترک فکری برخاسته از اندیشه های گنوسی، چون مانویت، مزدکیه و مرقیون، همانندِ دوری جستن از زنان، اجتناب از خوردنِ گوشت و توجّه به گیاه خواری، باور به رنجبار بودنِ زیستن و آمیختگی تن و جهان به شرارت را آشکار سازد.
الرثاء فی شعر الشریف الرضی (رثاء در شعر شریف رضی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شریف رضی اغراض و موضوعات مختلفی را به رشته نظم درآورده، و درتمامی آن اغراض نیکو شعر سروده، وتوانسته است با شاعری بی نظیرش، و بلاغت اصیلش، و توانایی شگفت انگیزش در صف مقدم بزرگان شعر ظاهر شود. مخصوصا در رثاء وگریه بر خانواده و خویشاوندان و دوستانش و درتوصیف دگرگونیهای روزگار. قصائد او در فن رثاء در قالبی سرشار و پر از احساسات نا آرام و سرگردان ظاهر و نمایان شد. قابل ذکر است قصاید او در رثاء و مصیبت امام حسین(ع) یک اسوه و نمونه کامل شعری است که شاعران پس از وی دربیان مظلومیت حسین(ع) و دردمندیشان از مصیبت مرگ حسین(ع) از او پیروی نمودند. اشعار او را حفظ می کردند و می سرودند. همان مرثیه های کم و اندک (فقط پنج قصیده در رثاء حسین(ع)، ولی همین مرثیه های کم بود که شریف رضی را در میان معاصرانش و شاعران شیعه بارز و برجسته نمود. این مقاله رثاء را در شعر شریف رضی بررسی می کند، و ثابت می کند که شریف رضی بدون شک از بهترین شاعران رثاء در عصر عباسی، و ازبهترین آنها در پرداختن به این فن است.
مقاله به زبان عربی: ارزش های اخلاقی شنفری در قصیده لا میه العرب (القیم الاخلاقیه للشّنفری فی لامیه العرب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نگارندگان به بررسی ابیات لامیه العرب پرداخته، با تکیه بر روش توصیفی ـ تحلیلی، جلوه ای از ارزش های اخلاقی شنفری و نیز رنج های روحی شاعر که وی را به سوی چنین ارزش هایی سوق داده ارائه می کنند.
این بحث متأثر از حدیثی است که بیانگر التزام شاعر به ارزش های اخلاقی است. مضمون حدیث این است: «لامیه العرب را به فرزندان خود بیاموزید زیرا به آنان مکارم اخلاقی می آموزد». بدین ترتیب با بررسی ابیات اخلاقی مندرج در لامیه العرب میزان صحت حدیث آشکار می شود.
مقاله به زبان عربی: تحلیل محتوای کتاب های آموزش قواعد زبان عربی در مقطع کارشناسی رشته زبان و ادبیات عربی بر اساس معیارهای کیفیت متون آموزشی بررسی موردی کتاب «مبادی العربیه» رشید شرتونی و «الجدید فی الصرف و النحو» ابراهیم دیباجی) (تحلیل محتوی کتب قواعد اللغته العربیه فی مرحله البکالوریوس لفرع اللغه العربیه و آدابها فی ضوء معاییر الجوده (مبادئ العربیه للرشید الشرتونی و الجدید فی الصرف و النحو للدیباجی نموذجین))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب یکی از مهمترین عناصر برنامه درسی است. اهمیت کتاب در هر برنامه به نقش هماهنگ کننده آن بین سایر عناصر برنامه درسی، بر می گردد. اغلب اوقات کتاب تعیین کننده روش تدریس نیز می باشد؛ زیرا بیشتر مدرسان روش و راهبردهای تدریس خود را بر اساس روش کتاب انتخاب می کنند. در برنامه درسی آموزش قواعد عربی نظریات و دیدگاه های متفاوتی در مورد معیارهای کیفیت کتاب دانشگاهی آموزش قواعد وجود دارد که نقطه مشترک همه آنها ضرورت تالیف کتاب بر اساس معیارهای نوین تنظیم محتوی است.
تحلیل محتوی یکی از روش های نوین برای ارزیابی محتوی کتاب ها در برنامه درسی است. در این روش نقاط قوت و ضعف کتاب بر اساس معیارهای علمی و تربیتی نوین بررسی می شود.
این پژوهش می کوشد با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر تحلیل محتوی به بررسی نقاط قوت و ضعف کتاب های آموزش قواعد عربی در مقطع کارشناسی رشته زبان و ادبیات عربی بپردازد. از بین کتاب های موجود دو کتاب « مبادی العربیه» و « الجدید فی الصرف و النحو» که بیشترین استفاده را در دانشگاه ها دارند، انتخاب شدند و با استفاده از معیارهای تحلیل محتوی این دو کتاب بررسی شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که روش غالب این دو کتاب در آموزش قواعد، روش سنتی قیاسی است. از نقاط ضعف بارز این کتاب ها عدم تبیین اهداف آموزشی برای مدرس و دانشجو و فقدان تمارین و متون متنوع برای نهادینه کردن قواعد است.
رویکردی تطبیقی به بینش فرجام شناسانه ی شعر بدر شاکر السیاب و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدر شاکر السیاب، شاعر نوپرداز عراقی در دوره ی معاصر (1964-1926) و به باور برخی صاحب نظران، طلایه دار جریان نوپردازی در شعر معاصر عربی، از سرایندگانی است که در متن نمادگرایانه ی بسیاری از سروده های خویش در جایگاه یک «شاعر- مکاشف» به طرح و تبیین گونه ای ادبیات مکاشفه ای (Apocalyptic Literature) می پردازد؛ در ادبیات فارسی نیز، فروغ فرخزاد(1345-1313) از برجسته ترین سرایندگان معاصر در گستره ی ترسیم و تبیین ادبیات مکاشفه ای در شعر به شمار می رود. مقاله ی حاضر، جستاری توصیفی- تطبیقی است در راستای ترسیم نمودهای ادبیات مکاشفه ای در شعر «رؤیا عام1956» بدر شاکر السیاب و «آیه های زمینی» فروغ فرخزاد؛ و می کوشد تا پس از ترسیم چارچوب، زوایا و شاخصه های ادبیات مکاشفه ای و بیان گونه های آن به توصیف و تبیین چگونگی ظهور و بروز آن در متن ادبی بدر شاکر السیاب و فروغ فرخزاد، خوانش سازه های ادبیات آپوکالیتیک در دو متن و بازکاوی و تطبیق بینش و نمود آپوکالیپس(Apocalypse) در سروده های یادشده بپردازد؛ از مهمترین این نمودها که در پژوهش پیش رو مورد توجه قرار دارند، عبارت اند از : مکاشفه های پیش گویانه ی دو شاعر به منظور ملموس ساختن اکنونِ بحران، فاجعه، بی نظمی و بی عدالتی، ترسیم کشمکش دو جریان خیر و شر یا به دیگر سخن روایت نبرد اهورا و اهریمن با رویکرد به دوران معاصر با طرح احتمال تحقق حالت برتر و بکارگیری اساطیر رستاخیز، نجات و قربانی به منظور آفرینش فضایی آخر الزمانی و رستاخیزی.
دراسة موازنة لصورة الروم فی الأشعار الحربیة لأبی تمام و أبی فراس الحمدانی (بررسی و مقایسه بین تصویر رومیان در اشعار جنگی ابو تمام و ابوفراس الحمدانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر عباسی علاوه بر جنگ های بین قبیله ای، جنگ های بسیاری بین خلفای عباسی با رومیان و خُرّمیان، وهمچنین بین حَمدانیان و رومیان در گرفته، این مقاله که شیوه وصفی ـ تحلیلی را دنبال کرده برای بررسی جنگ های عرب با روم اشعار جنگی دو شاعر برجسته ی قرن 3 و4 هجری را مد نظر قرار داده است، دو شاعری که در محیطی مشابه زیسته اند و دینشان اسلام و دشمنشان روم بوده است.
یکی از آنها ابوتمام الطائی است که با زبان گویای خود و با اشعارش در جنگ شرکت کرده ودیگری ابوفراس الحَمدانی است که با تمام موجودیتش در جنگ حضور یافته است.
اما ابو تمام بیشتر در قصیده های مدحی خود به وصف جنگ مسلمانان با رومیان پرداخته است برای همین بیشتر این قصیده ها را با غزل گویی یا وصف خرابه ها شروع کرده و همچنین ناچار بوده که جنگ را همانطور که ممدوحانش می پسندیدند وصف کند، ولی به هرحال او توانسته با این اشعار خود یاد فرماندهانی مثل ابو سعید الثَّغری را که تاریخ به فراموشی سپرده بود زنده کند. ولی ابو فراس در قصیده های فخری و مدحی خود مستقیما و بدون تکیه بر غزل گویی و مفصل گویی به وصف جنگ پرداخته است.
بیگانگی در داستان «البحث عن ولید مسعود» جبرا ابراهیم جبرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیگانگی پدیده ای است به قدمت زندگی انسان که معنای بسیار وسیعی دارد. دامنه ی مفهوم این پدیده از غربت رمانتیک که حاصل دلتنگی و بازگشت به کودکی و روستا است، شروع می شود و تا غربت روان شناختی که حاصل فرار از خویشتن و یا نتیجه ی احوال سیاسی و اجتماعی است، امتداد دارد. این پدیده در برخی دوره ها به دلایل مختلف شدت گرفته است. در عصر کنونی ساکنان سرزمین فلسطین به دلیل رویارویی با بحران هایی مانند آوارگی و غربت، ترس از استعمار و فشارهای اقتصادی و سیاسی، بیش از دیگران گرفتار این پدیده شده اند. جبرا ابراهیم جبرا ادیبی است فلسطینی که رنج هم وطنان خود را در این فاجعه احساس کرده و آن را در آثار خود نشان داده است. ""البحث عن ولید مسعود"" از داستان های اوست که به طور چشمگیری این پدیده را منعکس ساخته است به گونه ای که در آن بیگانگی ذاتی و اجتماعی و فرهنگی با نشانه های متعدد آن و به شیوه جریان سیال ذهن قابل بررسی است. بکارگیری این روش امکان بروز اندیشه و ذهنیت شخصیت ها را فراهم می کند و درنتیجه از بیگانگی درونی آن ها تصویری به دست می دهد.تطبیق الگوهای روایت شناسی بازتاب مفهوم بیگانگی را آشکار می سازد.
مقاله به زبان عربی: شیوه روایی گفته های داستانی در ادبیات پایداری فلسطین (بررسی موردی رمان باب الساحة) (أسالیب الکلام السردی فی أدب المقاومة الفلسطینی روایة ""باب الساحة"" أنموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوه های روایت داستان، به مطالعه رابطه میان راوی و شخصیت ها می پردازد و ابزار مهمی برای انتقال سخنان و اندیشه های شخصیت ها به خواننده است که از خلال آن ها، خواننده به فضای داستان وارد می شود. این شیوه ها بر اساس میزان سیطره راوی یا شخصیت ها به پنج گونه مستقیم، غیرمستقیم، مستقیم آزاد، غیرمستقیم آزاد و گزارش سخنان و اندیشه ها تقسیم می شود.
مقاله پیش رو به شیوه توصیفی تحلیلی و ضمن ارائه جامعه آماری کامل از سخنان شخصیت ها، به مطالعه شیوه های مختلف بازنمایی سخنان رمان ""باب الساحة"" (1990م) نوشته سحر خلیفه می پردازد.
یافته های پژوهش گویای آن است که روایت گر برای ترسیم اوضاع جامعه فلسطین و مشکلات زنان این کشور، در سال های آغازین انتفاضه، از تمام گونه های بازنمایی سخنان استفاده نموده است؛ اما شیوه های سخن مستقیم، گزارش سخنان و سخن مستقیم آزاد بیش ترین کاربرد را در رمان دارد. روایت گر با به کارگیری سخن مستقیم و مستقیم آزاد به شخصیت ها اجازه داده، مستقیم با خواننده ارتباط برقرار نموده و آن ها را از دغدغه های فکری، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ... خود آگاه نمایند. به کارگیری این تکنیک ها، روایت گر را در ترسیم ابعاد مختلف زندگی و مشکلات زنان فلسطینی یاری نموده است.
تطبیق دیدگاه های ابنِ طباطبا با آراء منتقدان دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی جریان سیال ذهن در داستان ""السفینه"" جبرا ابراهیم جبرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان سیال ذهن به ارائه جنبه های روانی اشخاص داستان می پردازد و به کل حوزه آگاهی و واکنش عاطفی روانی فرد گفته می شود که از سطح پیش گفتار آغاز شده و به بالاترین سطح که سطح کاملاً مجزای تفکر منطقی است، می انجامد. داستان « السفینه» از جبرا ابراهیم جبرا از جمله داستانهای معاصر عربی است که به این شیوه نوشته شده است. نویسنده با ارائه آمیزه ای از دیدگاه دانای کل و تک گویی درونی، اندیشه ها و خاطرات و واکنش های عاطفی روانی دو راوی اصلی داستان را در برابر رخدادهای زندگی شان روایت می کند. در این مقاله برآنیم تا با نقد و بررسی داستان، به تطبیق ابعاد و ویژگی های جریان سیال ذهن در داستان مذکور بپردازیم.
الحنین فی شعر الملوک والقاده والوزراء فی الأندلس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الحنین نزعه وجدانیّه إنسانیّه تشمل العصور والأزمنه کلّها، وتعبیر عن رغبه ذاتیّه صادقه فی رؤیه الوطن الأمّ الّذی نشأ الشّاعر فیه، واضطّرته تقلّبات الحیاه للابتعاد عنه. وقد ارتبطت هذه الحاله فی شعر الملوک والقاده فی الأندلس بجمله من الظّروف السیاسیّه، والذّاتیّه، والاجتماعّیه، عمّقت إحساسهم بالأسى والنّدم على فقدانهم العزّ المصحوب بالسّیاده والسّلطه، وفجّرت حنینهم للعوده المرتقبه من جدید، حیث حیاه الدّعه، والرّفاهیه، والنّعیم.
تتقصّى هذه الدّراسه أشعار الملوک والقاده التی أُنْشِدَت فی الحنین، وتدرسها فی ضوء الأحوال النّفسیّه، والاجتماعیّه، والّذاتیّه الّتی أثارت هذه الخلجات الوجدانیّه، والأحاسیس المرهفه لدى فئه من هؤلاء الشّعراء اّلذین عبّروا من خلال الحنین عن بعدین متناقضین، الماضی المشرق الجمیل، والحاضر المؤلم الحزین. فهم فی ظلّ بعض الظّروف القاسیه الّتی طرأت على حیاتهم، افتقدوا نعیم التّواصل مع أهلهم وذویهم وأماکنهم، وراحت عواطفهم تتدفّق صادقه نابعه من أعماق ذواتهم، فینفثونها زفرات حرّى تحت وطأه الظّروف الصّعبه الّتی یعیشونها.
ارتبطت قصیده الحنین عند الشّعراء الملوک والقاده بالزّمن الماضی المهیمن على قصائد الحنین الإنسانیّ، بخلاف قصائد الحنین الدینیّ عند الشّاعر الوزیر لسان الدّین بن الخطیب، حیث یتمّ الدّمج بین الزّمنین الماضی والمستقبل.
تَشْکِیلُ اللُّغهِ وبِنَاءُ الأُسْلُوب فی شعر إدریس جمّاع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یقوم هذا البحث بدراسه تشکیل اللغه وبناء الأسلوب فی شعر جمّاع،وخلص إلى أن دراسته فی کلیه دار العلوم واطلاعه على حرکات التجدید الشعری(أبوللو- المهجر)قد قاده إلى الابتعاد عن التعبیرات الجاهزه والأکلیشیهات التقلیدیه،فی مقابل اصطناع علاقات لغویه جدیده تعبر عن روحه وروح عصره.
تنوعت تقنیّاته الأسلوبیه وأدواته اللغویه فی تبلیغ خطابه الشعری،فکان التکرار أداته فی التأکید على المعانی والإلحاح علیها،والضمائر فی تضخیم الذات،فضلا عن الجمله الاعتراضیه والتنکیر والمونولوج الداخلی.کذلک لم تخلُ لغته من الألفاظ القاموسیه،فضلاً عن بعض الفجاجه النثریه.
برهن معجمه الشعری على ولعه الشدید بالأصوات،قویه ومهموسه،وبیَّنَ تمرکز شعوره ووجدانه حول بؤر الوطن(السجن والحریه)والطبیعه والخلود.