فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۱٬۹۰۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
ژانر رمان مقاومت فلسطین مجموعه متنوعی از صداهای ملت بحران زده و محروم از جوش وخروش زندگی است که نویسندگان آن در تلاشند تا از ابزار زبانی در برجسته سازی نگرش ها و عقاید سیاسی خویش در قالب ادبی مدرن بهره وافری جسته و رابطه واقعی وحقیقی میان انگاره های خویش و بافت های بیرونی رمان را به بهترین شکل برای مخاطب ترسیم نمایند. پژوهش حاضر در همین راستا، رمان «عباد الشمس» اثر سحر خلیفه، رمان نویس شهیر فلسطینی را با روش گفتمانی – انتقادی و بر مبنای تحلیل گفتمان انتقادی ون دایک مورد بررسی قرار داده تا از ایدئولوژی نویسنده در بیان واقعیت های زندگی ملت در بند اهریمن، پرده بگشاید و فلسطینیان را به عنوان انسان هایی که باتمام وجود برای باز پس گیری سرزمین شان پیکار می نمایند، به جهانیان بشناساند. نویسنده در این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این سؤال است که چگونه می توان با کمک استراتژی های ون دایک، سطح اندیشگانی نویسنده رمان را درباره فلسطینیان با هویت «خودی» و اشغالگران فلسطین با هویت «دیگری» مورد کنکاش قرار داد؟ نتایج نشان می دهد که از کاربست استراتژی های زبانی، مؤلفه های وجهیت، انگاره های ذهنی، گواه نمایی، برجسته سازی و انتخاب واژگانی بیشترین بسامد را برای بازنمایی چهره خودی و دیگری، در رمان مذکور داشته که حکایت از سوگیرانه بودن گفتمان سحر خلیفه در پرداختن به مسائل فلسطین دارد.
جمالیه الخطاب الساخر وأسالیبه فی مجموعه "صوره شاکیرا" للقاصّ الفلسطینی المعاصر محمود شقیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
1 - 18
حوزههای تخصصی:
لاتختصّ السخریّه بالشعر وحده بل انتشر توظیفها فی کافّه الأنساق الأدبیّه، لاسیّما القصه والروایه، حیث نجد فی الأقطار العربیه قصصیین وروائیین قد تفنّنوا فی هذا الأسلوب وأبدعوا فیه، فعالجوا معاناه شعبهم وصوّروها تصویراً فتوغرافیّاً. یُعدّ محمود شقیر من أبرز الکتّاب والقاصّین الفلسطینیین المعاصرین الذین کتبوا القصه السّاخره، إذ استخدم فی أعماله القصصیّه الأسلوب السّاخر، مسلّطاً الأضواء على المعطیات السیاسیّه والاجتماعیّه فی فلسطین. لقد وظّف شقیر فی مجموعه "صوره شاکیرا" القصصیّه أسلوباً شعریاً سهلاً ممتنعاً بالإضافه إلى السّرد التصویری، والحبکه المتقنه المفتوحه، واستدعاء الشّخصیّات العالمیّه المعروفه منها الأمریکیّه ما أدّى إلى اتّسامها بوسمه الإبداع الفنّی، حیث نجح فی ترسیخ مضامین تلک القصص السّاخره فی ذهن المتلقّی. تظهر ضروره البحث فی نمو التوجّه إلى القضیّه الفلسطینیه، حیث ساهمت فی إنتاج نسبه کبیره من أدب المقاومه بأنساقه المختلفه منها الخطاب الساخر، لهذا توجّه الباحثان إلى دراسه قصصه وذلک لأنّها انطوت على رؤى وآراء وأسالیب جدیده ومتنوّعه تجدر بالدراسه و التحلیل وعلیه درس الباحثان مجموعه "صوره شاکیرا" القصصیه دراسه أسلوبیّه بالمنهج الوصفی- التحلیلی بغیه الکشف عن مستویات الأسلوب الساخر وقیمته الفنّیه فی تلک المجموعه الأدبیه وفهم الأسالیب المستخدمه فی بنیتها القصصیّه. أما أهمّ ما تناوله البحث فهو رصد السخریّه لغه واصطلاحاً ثمّ البحث عن وجوه مختلفه لأسالیب السخریّه فی عناصرها السّردیه. تشیر نتائج البحث إلى أنّ الکاتب استخدم أسالیب سخریّه متنوعّه قلَّ من تطرّق إلیها من قبل مثل توظیف اللّهجه العامیّه، التلاعب بالحروف، والتّضخیم أو الصّوره الکاریکاتیریّه، والمفارقه الدرامیّه. کما أنَّ الکاتب اعتمد علی المفارقه الصّارخه، التی یتکوّن قوامها من الواقع المؤلم وتهدف إلی الفضح والتعریّه وتسعی إلی تقویم الخلل. وجّه محمود شقیر حربته السّاخره نحو المسؤولین باعتبارهم سبب تخلفه کما وجّهها نحو الاحتلال البغیض والتقالید البالیه ذلک أنّ الأخیرین وجهان لعمله واحده.
از «استاره»ی فارسی تا «اسطوره»ی عربی؛ واکاوی ریشه شناسی و نشانگری «اسطوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
63 - 77
حوزههای تخصصی:
هدف نگارنده از نگارش جستار پیش رو، به دست دادن انگاره ای تازه است پیرامون ریشه شناسی واژه ی «اسطوره» و در پیوند با «استاره»ی فارسی، «استر» عبری و «عستر»/ «عشتر» / «عثتر» سامی-آرامی و با کاربست روش ریشه شناسی تاریخی-تکاملی زبان. درباره اسطوره، گونه های آن در ادبیات ملل و کنشگری آن در رشته هایی مانند روانشناسی، ادبیات، نقد، ادیان و تاریخ و نیز درباره ی پیوند اسطوره با میثولوژی یونانی و واژگانی مانند story یا history، انگاره های گوناگونی پیشنهاد شده است ولی انجام پژوهشی از این دست از آن رو گریزناپذیر می نماید که در هیچ یک از پژوهش های انجام شده، دیدگاهی مشخص و قاطع پیرامون ریشه شناسی اسطوره، نشانگری و دلالت راستین آن در آغاز و جایگاهش در ایران باستان و به ویژه پیوندش با واژگان فارسی تبار همسان دیده نمی شود. طرح این مسأله هم گاه با بازشناسی بینش اندیشگانی غرب به «اسطوره» در یک رویکرد تاریخی-تکاملی پوزیتیویستی و در سیر تاریخ گرایانه داروینیستی خواهد بود. دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد بدانسان که تاریخ با ستاره و ستاره شناسی پیوندی ناگسستنی دارد «اسطوره ها» نیز ستاره نگاشته هایی هستند بازگوکننده ی بودگی ستارگان و اختران ایستا در پگاه تاریخ و ثبت کننده پیدایش اختران و ستارگانِ در گردش از زبان انسان سنّتی و هم ازاین روست که اسطوره ها در نمونه های بسیاری از ستارگان و آفریده های آسمانی خورشیدزاد، ماه زاد یا ستاره زاد سخن می گویند و از خانه ی آسمانی خدایان و زیگورات هایی که سرای همیشگی خدایان نامیرای جاویدان است. این نشانگری به روشنی در نام گذاری شهر ساخته ی کیومرث یعنی «بابِل: باب+اِل/ ایل» به معنای دروازه ی خداوند دیده می شود.
البطل فی الروایه العراقیه؛ روایه الرجل الآتی لعبدالهادی الفرطوسی أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تسعى هذه الدراسه إلى البحث فی روایه الرجل الآتی للروائی العراقی د.عبدالهادی الفرطوسی من خلال احد أهم عناصر البناء الفنی فی الروایه ونعنی به الشخصیه ولکن لیس الشخصیه عموما وإنما الشخصیه البطولیه أی البطل تحدیدا لعده أسباب لعل أهمها: أولا: عنوان الروایه وما یحمل من دلالات لا تخفى على القارئ ولاسیما فی العراق، ویمکن القول بعباره أخرى إن الروایه هی التی فرضت عنوان هذه الدراسه ومنهجها. ثانیا إن الروایه کتبت ونشرت قبل الاحتلال، أی فی وقت کانت الرقابه على المطبوعات فی أقصى مداها، بید أنها لم تنشر فی العراق وإنما نشرت فی الشارقه فی الإمارات العربیه المتحده.و ثالثا: إن الروایه قد فازت هناک بجازه الإبداع الروائی. یدرس الباحث فی هذه الدراسه روایه الرجل الآتی بمنهج وصفی تحلیلی. أظهرت أهم نتائج البحث أن سبب تسمیه الروایه "بالرجل الآتی" هو أن هذا الشخص هو الرجل الذی ینتظره الوقت وله خصائص معینه، ربما إذا لم نستطع أن نقول بشکل قاطع أن الانتظار ک مخلوق ثابت فی هذه الروایه هو موجود فی المکان والمکان وحتى الزمان، مخلوق تتجلى رجولیته الحقیقیه فی حضوره وظهوره فی هذه الروایه ، وتتفکک الرجولیه السابقه التی هی نوع من الرجولیه الفارغه.
تحلیل سردیه قصه الاطفال فی أثر فراشه الأمیره الحمراء حسب نظریه جیرار جینیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمثل السردیه انجازا لتطور المناهج البنیویه فی عصرنا الحالی ویمثل الفرنسی جیرار جینیت أحد أبرز السردیین الذی تحظى آراؤه بإهتمام جل الباحثین فی مجال الأدب، وقد حظیت مؤلفاته الادبیه التی کتبها للکبار بالتحلیل السردی لکنه قلما حصل إهتمام مماثل بقصص الاطفال ومما لاشک فیه فإن التحلیلات الادبیه لقصص الاطفال یمکنها التعریف بالابعاد المختلفه لنص القصه المخصصه للطفل والإضاءه على الشرائح الخفیه لنصوص تلک القصص. وفراشه الأمیره الحمراء، هی قصه مؤلفه من وحی الخیال العلمی ألفها الکاتب المصری نبیل خلف عام (2004م). والبحث الحاضر بصدد استعراض اسلوب الوصف التحلیلی من خلال الاستعانه بمصادر المکتبات وتطبیق منهج جیرار جینیت السردی على قصه فراشه الامیره الحمراء.وتُبین نتائج البحث لنا أن الکاتب إستعان بادوات القصه الداخلیه والخارجیه فی سرد جذاب لهذه القصه. لکننا نلاحظ إن عنصر الزمان فی هذه القصه، لم یطوی مسیره الخطی لذلک نشاهد اضطراب الزمان فی بعض أقسامه بصوره جلیه، ومن حیث المداومه، نلاحظ وجود زمان مضغوط فی 15 قسما من اقسام القصه،کذلک فإن وجه القصه حافل باجواء عاطفیه من فرح وحزن وخوف تُلهِم أحاسیس الطفل، وبعد دراسه القصه بصوره سردیه، یخلص المؤلفون الى هذه النتیجه وهی أن قواعد السردیه لم یُهتم بها لدى کتابه قصه فراشه الأمیره الحمراء والحال إنها قصه جذابه ومناسبه للأطفال.
تحلیل انتقادی گفتمان مجموعه اشعار "الحبیب الإفتراضی" غاده السمان بر اساس الگوی نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
63 - 83
حوزههای تخصصی:
غاده السمان شاعر و نویسنده متعهد عرب است که در اشعار خود علیه ایدئولوژی های نادرست جامعه واکنش نشان داده است. پژوهش حاضر سعی دارد با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف،به چگونگی انعکاس مهمترین مسائل جامعه عرب در شعر غاده السمان پرداخته و رابطه ی متقابل شعر (به عنوان متن) و جامعه را در سه سطح: توصیف، تفسیر و تبیین توضیح دهد. با توجه به بررسی انجام شده مشخص شد که زن و وطن دو موضوع برجسته شعر السمان هستند که با دیدی انتقادی و در بافتی فرهنگی تاریخی به تصویر کشیده شده اند. السمان در این مجموعه شعر، سعی کرده است تا به مهم ترین مشکل زنان یعنی فرهنگ مرد محور حاکم بر جامعه و نیز، جنگ های فرسایشی جهان عرب بپردازد و اثرات آن بر زندگی مردم را با دیدی انتقادی و گاه تمسخرآمیز به ورطه نقد بکشاند. اعتراض به اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه، نگاه انتقادی به جایگاه زنان و بافت فرهنگی جامعه در باب زنان از مهم ترین موضوعات شعری السمان در این مجموعه شعر است. این پژوهش سعی دارد تا به این دو پرسش پاسخ دهد که مهم ترین موضوعات اجتماعی مطرح شده در شعر غاده السمان بر اساس نظریه نورمن فرکلاف کدامند؟ السمان چگونه توانسته است با استفاده از کلمات این موضوعات را منتقل کند؟ در نتیجه این پژوهش مشخص شد که اشعار مجموعه شعر السمان حاصل تجربیات، ذهنیات و تفکر خود وی در باب جنگ و تأثیرات زیانبار آن بر زندگی مردم جامعه خصوصاً زنان است. جنسیت، قومیت و وطن از مهم ترین مسائلی هستند که السمان به آن ها توجه نشان داده است.
تجلیات الأنا والآخر فی روایه المصابیح الزرق لحنّا مینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۳ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
235-278
حوزههای تخصصی:
تعتبر صوره الأنا والآخر من ضمن الدراسات الأدبیه المقارنه ولقد تصدّى الباحثون لرصد تجلیات علاقه الأنا مع الآخر فی دراسات عده فی تجارب الروائیین العرب. ولقد کانت صوره الأنا والآخر بحسب بعض أشهر الروایات العربیه التی تطرقت لها ذات خصائص متعدده عبرت عنها تلک الروایات وشکلت منها تمثلات عکست الکثیر من تناقضات الرؤیه العربیه للأخرِ الغربی. وقد یکون الاهتمام منصباً على السؤال المطروح فی هذا الصدد، وهو کیف یمکن تقییم انعکاس "الأنا" و"الآخر" فی روایه المصابیح الزرق من حیث المواجهه والتفاعل ودورُها فی ترسیخ الهویه. وتعتمد هذه الدراسه علی المنهج الوصفی – التحلیلی من خلال الاستعانه بالمکتبه، وتهتمّ بدراسه "الأنا" والآخر من المنظور الصورولوجی. وتبین أنّ الأنا فی الروایه یتمثل فی عامه الشعب السوری خاصهً الطبقات المتوسطه والفقیره، بینما الطبقه المرفهه والمسؤولین کانت تمیل إلى الاستعمار وتسیر وَفق أجندته مما سبّب صراعاً مستمراً بین هذین التیارین. وتظهر تمثلات الآخر فی الروایه من خلال الفرنسیین والأتراک والإنجلیز والألمان والإیطالیین، وکان لدى الأنا الصوره الخاصه تجاه الآخر بحیث تختلف من دوله لأخرى. إنّ روایه المصابیح الزرق تسحب الصراعَ الدائر بین الأنا العربی مع الآخر الغربی إلى الأرض السوریه، ویظهر شکل الصراع بین الأنا العربی والآخر الغربی عبر الحرب والاستعمار، والعلاقه بینهما یحکمها العداءُ المستمیت، مما یؤدی إلى رفض شبه عام للآخر ویتمثل فی محاربته فی شتى الأسالیب والطرق.
جمالیه التماسک الإیقاعی فی مراثی عبدالرزاق عبدالواحد؛ قصیده «فی رحاب الحسین» نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
23 - 42
حوزههای تخصصی:
من السمات التی تمیز بین الشعر والنثر هی عنصر الإیقاع، وهو یلعب دورا أساسیا فی النغمه الشعریه وحلاوتها، وهو تعبیر أصیل عما یدور فی مکامن الشاعر من الأحزان والأفراح والآلام؛ فبهذا السبب، یکون دوره بارزا بین توظیفات الشعراء، وقد شغل حیزا کبیرا بینها. یحاول هذا البحث دراسه الإیقاع الصوتی فی قصیده فی رحاب الحسین دراسه أسلوبیه. تعد القصیده من القصائد التی تمتاز بمکونات إیقاعیه جمیله تدل على وجدانیه الشاعر الحزینه بشکل مؤثر. لهذا، لجأ البحث إلى دراسه هذه المیزه فی القصیده، بالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی. وقد تم تطبیقه فی دراسه الإیقاع الداخلی والخارجی فی القصیده. یقدم هذا البحث إیجازا عن القصیده ومکانه شاعرها ومقدمات عن الوزن والقافیه والعناصر المؤثره فی الإیقاع. ففی بحث الإیقاع الخارجی، درسنا بحر القصیده وقافیتها ورویها؛ ومن خلالها کشفنا عن أهم الجمالیات المؤثره فی إیقاعیه القصیده. وفی بحث الإیقاع الداخلی، درسنا أهم العوامل المؤثره فی الإیقاع الداخلی نظریا ثم قمنا بتطبیقها على القصیده. وفی النهایه، استخلصنا أن الشاعر ذو مهاره شعریه موسیقیه بارعه، حیث نجح فی إبراز المعانی عبر الإیقاعیه نجاحا. فهناک تناغم موسیقی جمیل بین الهیکل البنیوی والدلالی فی القصیده، حیث یعبّر عن المعانی وما یخالج فی نفس الشاعر أدق تعبیر.
رمانتیسم سیاه در مجموعه المسرح و المرایای آدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمانتیسم سیاه یکی از جریان های ادبی است که بر پایه نگاه یأس آلود و بدبینانه نسبت به مسائل فردی و اجتماعی بنا شده است و مضامینی چون: مرگ اندیشی، درد و رنج، بدبینی، تنهایی، توصیف ابتذال و جنبه های مشمئزکننده وجود انسانی، فضای مبهم و تاریک، ترس و هراس، نفی ارزش های انسانی، یأس و سرخوردگی نسبت به جامعه و موقعیت وجودی انسان و انزواطلبی را انعکاس می دهد. در آثار برخی از شاعران و نویسندگان، می توان به نمونه هایی از سیاه نویسی دست یافت که در اوضاع تاریخی خاص، نگاه نومیدانه و بدبینانه، نسبت به هستی بازتاب می دهد. آدونیس، شاعر معاصر عرب، از این امر مستثنی نیست. او شاعری سوری تبار است که بر اثر فعالیت های سیاسی و سرودن اشعار اعتراض آمیز علیه مقامات، به زندان افتاد؛ در میان شاعران معاصر عرب، برجسته ترین نقش را در شعر معاصر و جدید عرب ایفا کرد که او را در صف نخستین شاعران نوپرداز و نظریه پرداز قرار داد. برخلاف عده ای که معتقدند، آدونیس شاعری رمانتیسم نیست و در اشعار او بویی از رمانتیسم به مشام نمی رسد، ولی در آخرین دفتر شعری او با عنوان «المسرح و المرایا (صحنه ها و آینه ها)» رگه هایی از رمانتیسم سیاه وجود دارد که با زبانی مبهم و نمادین بیان شده است. هدف این پژوهش نشان دادن رمانتیسم سیاه در این مجموعه است. یافته های پژوهش نشان می دهد علت سیاه نویسی آدونیس در این مجموعه،گاه ریشه در شرایط اجتماع فاسد و گاهی هم نشأت گرفته از دست نیافته های اوست. «تعب» از پربسامدترین موتیف هایی است که شاعر برای به تصویر درآوردن ناکامی هایش از آن بیشترین بهره را جسته است. نگارندگان کوشیده اند تا با روش توصیفی - تحلیلی قطعه هایی از این دفتر که درصد سیاه نویسی در آن بیشتر بود را شناسایی و ترجمه کنند، سپس به تحلیل آن بپردازند. کاوش در زمینه ها و عوامل سیاه نویسی در این مجموعه موجب می شود تا با یکی از آثار ادبیات معاصر عرب که نشأت گرفته از اوضاع انقلابیِ سیاه و وخیم جامعه است، رویارویی آگاهانه داشته باشیم.
صوره المرأه وحقوقها فی روایه "إمرأه النسیان" لمحمّد براده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعتبر قضیه المرأه وحقوقها والقضایا التی تدور حولها من الموضوعات التی تحظی باهتمام المعاصرین والفکر الحدیث، رغم أن الدفاع عن حقوقها یعود إلى قرون ماضیه، إلا أن هذه القضیه ما زالت جدیده فی الأوساط الثقافیه والاجتماعیه. تدور المناقشات حول حقوق المرأه غالبا حول المساواه مع الرجل فی جمیع الحقوق على المستویین الفردی والاجتماعی، فضلاً عن حریه المرأه من جمیع القیود الاجتماعیه والفردیه. محمّد براده (1987 م.) وهو روائی مغربی یتناول فی روایاته قضایا المجتمع المغربی. ومن أهم روایاته فی هذا المجال روایه امرأه النسیان وهی موضوع دراستنا. نعتمد فی هذه الدراسه على المنهج الوصفی والتحلیلی لمعالجه قضیه المرأه وحقوقها فی الروایه. ویشیر بعض النتائج إلى أن الکاتب حاول تقدیم وجهه نظره المؤلمه عن المرأه فی المجتمع المغربی خلال کلمات شخصیه ف. ب؛ فقدت المرأه هویتها وعانت من الإلهاء والضیق النفسی الذی کانت تعیشه فی الداخل. یصوّر الکاتب التناقض بین المرأه الجدیده والمرأه التقلیدیه بالنسبه لنا، کما یصوّر لنا الطلاق وآلام المرأه المطلقه لأن الطلاق مخیف بالنسبه للمرأه لأنها تعتبر الطلاق عنوانا للعهر فی المجتمع. فانفصال المرأه عن الرجل یجعلها عاهره فی المجتمع وأعین أفراد الأسره. وهکذا یدافع الراوی عن حقوق المرأه وحریاتها وینتقد الشذوذ الجنسی فی مجتمعه وکذلک وجود الظلم والعنف فی المجتمع الذکوری.
الأفعال الکلامیه لتعامل المؤمنین فی القرآن الکریم فی ضوء نظریه تداولیه سوره لقمان نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
53 - 74
حوزههای تخصصی:
التداولیه ترتبط بالتواصل السلیم أو التواصل الأمثل الذی یحرز من خلاله، أکبر قدر من الوضوح والشفافیه لانعکاس اللغه. بما أنها تعدّ عملیه تصاعدیه مؤدیه إلى طبقه عالیه من المعنى والسیاق، فهی تستوعب جمیع مستویات اللغه من الحاله الانفرادیه، والتواصلیه، والحواریه. وللتداولیه محاور مختلفه، منها الأفعال الکلامیه التی تحیل الصوره الذهنیه للغه إلى الصوره الفعلیه اللغویه التأثیریه. وسوره لقمان هی إحدى السور المهمه التی تحمل آداب التعامل والمعاشره، بذلک تحتاج إلى الأسلوب التواصلی أو التداولی الذی یحقق مقصدیه الکلام غیر المباشر. وطبیعه الأفعال الکلامیه والحجاجیه تجسّد ما فی السوره من الأغراض والمقاصد من خلال إستراتیجیه تواصلیه حجاجیه، کما تهتمّ أیضا بوقع الکلام وتأثیره على المتلقی. تتبع المقاله المنهج الوصفی التحلیلی، مستمده من مناهج أوستین وسیرل، اللذین قاما بتطویر نظریه الأفعال الکلامیه. مما توصّلت إلیه هذه المقاله أنّ الأفعال التقریریه أو الإخباریه فی السوره تشمل الغرض غیر المباشر، کتشجیع المؤمنین على المعاشره الحسنه والأدب، کما تدلّ الأفعال الإنجازیه أو الإنشائیه الموجوده فیها على التحذیر والتنبیه امتداداً إلى التشجیع فی بعض الأحیان. وهذه المعانی تکون ذات دلاله نفسیه شعوریه تبعث الحیاه والتحرک فی نفس المتلقی، وتحتوی على معان أخرى غیر الدلالات المباشره، یمکن الوصول إلیها من خلال المقام الذی وردت فیه.
دلاله الإیقاع فی شعر سعید محمد الصقلاوی المتلزم دیوان نشید الماء نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۳ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
105-141
حوزههای تخصصی:
تکون اللغه العربیه هی بطبیعتها لغهٌ موسیقیه؛ والنظام الإیقاعی فی الشعر العربی المعاصر تنسجم بین النغمه والفکره؛ والشاعر المعاصر ینشد قصائده بشتی الإیقاعات –داخلیهً کانت أو خارجیهً- بمختلف الدلالات. لذلک نشاهد فی أشعار الشعراء البارزین فی الأدب المعاصر جوقهً مغنیه من المفردات تشترک فی المعانی النبیله والمفاهیم السامیه، المفاهیم تبرز وتظهر فی أشعارهم حسب إیقاعاتها المتعدده. من میزات شعرهم الانتقال من إیقاع إلی إیقاع آخر فی قصیده ما حسب عواطفهم وأحاسیسهم؛ أی من التفعیلات الطویله فی حالته النفسیه البطیئه فی حین أو إنتقال إلی التفعیلات القصیره النشطه والسریعه فی حین آخر. یعتمد اُسلوب المقال، علی المنهج الوصفی _ التحلیلی والإحصائی، ویرید أن یعرف الشاعر وأشعاره ومنهجه الإیقاعی، لأن له مکانه بارزه فی الشعراء المعاصرین. هذا المقال یستهدف إلی دراسه إیقاعیه فی اشعار سعید محمد الصقلاوی الشاعر العمانی المعاصر الذی هندس الکلمات فی دواوینه المختلفه ومنها دیوان نشید الماء؛ لقد استخدم فی هذا الدیوان إیقاعین، هما الإیقاع الداخلی والإیقاع الخارجی وأنواع کل منهما مثل إیقاع التوازی والبیاض والسرد وما شابه ذلک؛ هو یغنی الحیاه والحیویه بإیقاع الأمل والحب والفرح بالحضاره العربیه والاسلامیه العریقه فی سطور وأحیاناً یسمع من القصائد موسیقی التحسر والحزن والألم بما یشاهد العالم الاسلامی کالقضیه الفلسطینیه. استخدم سعید الصقلاوی البحور الخلیلیه فی الدیوان وفیها تشاهد الترخصات العروضیه. کذلک. تشیر هذه الدراسه إلی أن الماده الغنائیه فیه عذبه ولینه تدل علی آفاق التجربه الشعریه وأحاسیسه الصادقه، فکل قصیده لها موسیقاها الخاصه التی تختلف عن الأخرى.
دراسه نقدیه لنظریات طنطاوی جوهری ومحمد عبده فی التفسیر العلمی للقرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم یهار و تابستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۲ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
353-383
حوزههای تخصصی:
من أبرز المباحث فی التفسیر وأسالیبه مبحث التفسیر العلمی، فضلا عن سیر تطوره فإنّ دراسه آراء ونظرات المفسرین وطرق تفسیرهم ذو أهمیه بالغه، ونجد تفسیر طنطاوی المسمَّی بالجواهر من أشهر کتب التفسیر فی العصر الحدیث، وهو یعتقد بأنّ المعرفه الصحیحه للقرآن لا یمکن التوصل إلیها دون استخدام العلوم الحدیثه. وکذلک فإنَّ تفسیر المنار لمحمد عبده یعدّ من أسمی التفاسیر القرآنیه نظرا لاستفادته من العلوم الحدیثه، فقد سعی صاحب التفسیر أنْ یفسر القرآن بناء علی متطلبات العالم الحدیث عن أنماط التفسیر السابقه ویعتمد علی عقله إلا أنّه کان یخالف تأویل القرآن ولایدخله فی تفسیره. والغرض من الدراسه هذه هو إعاده فحص تفسیر القرآن العلمی لطنطاوی ومحمد عبده. وأشاد بعض الأکادیمیین بطنطاوی کما انتقده الآخرون ووصفوه برجل حالم. وهذه الدراسه المتواضعه تدرس آراء ونظریات طنطاوی ومحمد عبده فی مجال العلم وتبحث عن دوافعهما الحقیقیه لاختیار هذا المنهج الجدید معتمده علی المنهج الوصفی التحلیلی، فالسؤال الأساسی هو: وما هی الاشتراکات والاختلافات فی توظیف العلم التجریببی لفهم القرآن عند طنطاوی جوهری ومحمد عبده؟ هل یمکن لشخص غیر معصوم أنْ یدّعی تفسیر جمیع الآیات القرآنیه بحیث یشمل کل الزوایا العلمیه والصوفیه والفلسفیه والأخلاقیه والأدبیه والفنیه والنفسیه والاجتماعیه والفقهیه للقرآن؟ ونتیجه لذلک، لا یمکننا اعتبار عبده متطرفا فی تفسیره العلمی، وتفسیر طنطاوی کما یقال لا یُعتبر تفسیرا علمیا، ونظرته لآیات وجود المواهب الطبیعیه تکون من جنس آخَر.
شگردهای تمرکززدایی و رابطه میان متن و تصویر در «مجموعه قصص الحیوانات فی القرآن» نوشته وارث الکندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودک فطرتی تمرکزگرا و همچنین توانایی تمرکززدایی نیز دارد. استفاده از شگرد تمرکززدایی در ادبیّات داستانی کودکان، زمینه ساز تفکّر خلّاق است و آن ها را آماده می کند که بدانند چگونه منطقی بیندیشند و با چه روشی فکر کنند تا به نتیجه برسند. پژوهش گران ادبی در زمینه تمرکززدایی مباحثی داشته اند، امّا به ادبیّات قرآنی کودک نپرداخته اند؛ درحالیکه پژوهش و واکاوی ادبیّات قرآنی کودک بسیار ضروری است. هدف ما در این پژوهش این است که با واکاوی مجموعه داستانی قصص الحیوانات فی القرآن که در حوزه ادبیّات قرآنی کودک نگاشته شده است، پیشگام پژوهش های بیشتر در حوزه ادبیّات علوم قرآنی کودک باشیم. پژوهش پیش رو با رویکرد توصیفی – تحلیلی به واکاوی شگردهای تمرکززدایی پرداخته است و به رویکرد آماری نیز توجّه داشته و در پردازش رابطه متن و تصویر، هر دو راه تحلیل محتوای کیفی یعنی قیاسی و استقرایی را مدّ نظر داشته است. یافته های این پژوهش نشان داد که داستان های این مجموعه از نظر رابطه میان متن و تصویر از شگردهای تمرکززدایی به طور همسان بهره نبرده و با پررنگ ساختن برخی شگردها از دیگر شگردها باز مانده است. به گونه ای که شگرد قرینه ای (31/35 %) و تقابل در زاویه دید (95/25 %)، بیشترین بسامد را دارند و شگرد پس زمینه (42/0 %) کمترین بسامد را دارد.
جمالیه التعریف فی سوره الملک المبارکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۳ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
143-166
حوزههای تخصصی:
إحدی القضایا الهامه فی البلاغه موضوع التعریف والذی یندرج من ضمن علم المعانی ولاستخدام التعریف أغراض بلاغیه کثیره یمکن استشفافها فی القرآن أی استشفاف ولاستخدام الکلمه معرفه أرجحیه لما یحتویه من معنی لایمکن التعبیر عنه بالتنکیر. وإن التعریف یعتبر من الأسالیب البلاغیه التی تقتضیها أحوال المخاطبین و یقصدها المتکلم وقد تکلم النحاه عنها من الناحیه الإعرابیه المحضه والبیانیون وأما علماء البلاغه کان حدیثهم من زاویه أخری و مجال آخر حیث تحدثوا عن الأغراض و الدواعی التی یکون من أجلها التعریف. وفی ظل ما تضمنته سوره الملک الکریمه من أغراض سنقف أمام بعض ما ورد فیها من التعریف لنکشف عن اسرار التعبیر به مستعینین بآراء العلماء. للوصول علی هذا الهدف اعتمدنا علی المنهج الوصفی التحلیلی. لهذا قمنا بإحصاء هذه الظاهره وتبیین جمالیاتها فی خلال هذه السوره وأوردنا المعانی الرائعه لها فی بعض الآیات کالتعظیم والتوبیخ والاختصار والایجاز وتقریع المخاطب و... ونتائج البحث تشیر إلی أنّ الضمیر یدّل أحیانا علی تمییز للمتکلم والإشاره تدلّ علی القرب الحقیقی وقد تأتی لتوبیخ الکفار فالموصول قد یأتی فی السورهلإفاده عظمه وتحقق الغرض من الآیه.
دراسه السرعه السردیه فی روایه الزمن الموحش علی أساس نظریه جیرالد برینتس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هذه المقاله تدرس سرعه السردیه فی روایه الزمن الموحش وفق نظریه الناقد الروائی جیرالد برینس. وهدفنا ، هو دراسه العلاقه بین زمان الروایه التی -تقاس بالثوانی والدقائق والساعات والأیام والشهور والسنوات – وبین طول نص القصه الذی یقاس بالسطور والصفحات والفقرات . عملت روایه الزمن الموحش من تألیف الکاتب السوری حیدر حیدر، على تحلیل قیم وتقالید المجتمع ورسم ملامح الشخصیات التی قطعت إرتباطها بالتقالید الماضیه فظهر علیها العجز و الهزیمه والموت و أفرزت أشخاصا ثوریین وأنانیین وملاحده وعدمیین ومزعجین. وقعت أحداث هذه الروایه فی غضون ثلاثه أعوام وما عدا بعض التلمیحات الى عدد من فصول السنه ، لن تجد فیها أیه إشارات الى الزمن الدقیق الذی یحدد متى وقعت تلک الأحداث. وأما علاقات الزمان والعله والمعلول فی هذه الروایه فهی ضعیفه لکن الذی یمنح الوحده لهذه الروایه هو نفس الراوی/ باعتباره الشخصیه الاصلیه فضلا عن وحده المکان. هذه الروایه لیست لها بدایه ونهایه منظمه ومرتبه بل تجد کل شیء فیها متشابکا ولایمت بصله الى بعضه البعض . وکذلک أحداث الروایه، فهی متفرقه. وکما تسعى هذه الروایه للقضاء على الشئون القدیمه، لماضی العرب وللانسان العربی وأواصره القدیمه فی مجالات الشکل والأساس فهی أیضا تحاول القضاء على تقالید الروایه فی مجالات الاُسس الزمکانیه والأحداث والشخصیات . وضمن تمتعها بالمقترحات السردیه الکثیره فإنها إستفادت من المجموعات الخمسیه لسرعه الروایه أیضا. وخلال هذا البحث، تجری دراسه سرعه الروایه والتغییرات التی تعتورها من حیث الإسراع والتباطؤ وهذه الدراسه تفید بأن الکاتب إستفاد بشده من تقنیات التداخل بین المشاهد، ومن ظاهره التناوب والتضمین وسبل تقلیل السرعه السردیه.
دراسه شعر رشید الدین الوطواط العربی من منظور الاتساعیه النصیه لجیرار جینیت دراسه فی ضوء الأدب المقارن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
185 - 200
حوزههای تخصصی:
تتلاقی الدراسات المقارنه والتناصیه، خاصه عند جیرار جینیت، الناقد الفرنسی، فی نقد النصوص لنظرتهما إلی الصلات التاریخیه بین النصوص الأدبیه والتأثیر والتأثر بینها. والاتساعیه النصیه من المتعالیات النصیه عند جینیت، والتی تعنى بصوره خاصه بکلّ علاقه توحد النص الحاضر بالنص السابق. یبحث جینیت بصراحه عن علاقات التأثیر والتأثر فی العلاقات النصیه ویجعلهما أساسا فی دراسه النصوص. فمن هذا المنطلق، یتطرّق البحث إلی دراسه الشعر العربی لرشید الدین الوطواط (م. 573ﻫ)، الشاعر الإیرانی ذی اللسانین، والذی عاش فی شرق البلاد الإسلامیه فی ظلّ الدوله الخوارزمشاهیه. تسعی هذه الدراسه من خلال المنهج المقارن أن تلقی الضوء علی شعره الذی لایزال فی خفایا المخطوطات، محاولهً کشف الصلات الأدبیه فی شعره مع النصوص الدینیه والشعر العربی فی ضوء الاتساعیه النصیه، حتّی یتبین مدی تأثر الشاعر الإیرانی بهذا التراث العریق. تحکی نتائج البحث عن أن الشاعر کان ملمّا بالأدب العربی واستفاد من ألفاظ الشعراء ومعانیهم وأخیلتهم فی شعره، حتی نری صدی القرآن الکریم ونهج البلاغه وأشعار الجاهلیین والعباسیین واضحا فیه، حیث یمکن أن نعدّه خیر ممثّل للشعر العربی فی العصر العباسی الثانی فی شرق البلاد الإسلامیه. وأما بالنسبه إلی کیفیه تعامل الوطواط مع هذا التراث وتوظیفه فی شعره، فنرى حضور الأقسام الثلاثه من أنواع التفاعلات النصیه فی الاتساعیه النصیه فی شعره، کما نرى أن الشاعر لم یکتف بالمحاکاه وإدخال اللفظ فی شعره، بل امتصّ المعانی الشعریه، وحوّلها إلی عقود شعریه، وفی القسم الثالث، أی المعارضات الشعریه، یتراءی الشاعر ممتلکا لناصیه الشعر، أبدع القصائد الغرّ التی تنافس روائع الشعر العربی.
خوانش نُماد وارونگی آب در شعر سیمین بهبهانی و نازک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آب در نماد شناسی اسطوره های جهان، یکی از پر اهمیت ترین نماد های طبیعی است. نماد آب در چکامه های سیمین بهبهانی و نازک الملائکه یکی از واژه ای پر بسامد و چند معنا است. از اینرو، اشعارشان پژواکی از بحران های انسان معاصر است. هدف پژوهش حاضر، بررسی پیوند نماد آب و پدیده وارونگی آن در شعر سیمین بهبهانی و نازک الملائکه نگارندگان در این جُستار، کوشیده اند؛ تا به خوانش و تحلیل تازه ای از نماد وارونگی آب در سروده های سرایندگان مدّنظر دست یازند. این پژوهش، با رویکردی توصیفی – تحلیلی در صد آن است، تا نماد وارونگی آب را در شعر سیمین بهبهانی و نازک الملائکه بررسی نماید. یافته های اساسی این پژوهش نشان می دهند؛ دو شاعر با توجه به بحران های سیاسی و اجتماعی جامعه عصر خویش نگاهی بدبینانه و یأس آلودی به زندگی خویش داشته اند. در سروده های سیمین بهبهانی و نازک الملائکه نماد آب حکایت از ترسیم جلوه هایی بسان یأس و نا امیدی، شکست، غربت، تنهایی و مرگ اندیشی دارد.
الحلول المقترحه للقضیه الفلسطینیه دراسه مقارنه لدور إیران والمنظمات الدولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۳ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
69-104
حوزههای تخصصی:
فلسطین هی القضیّه الأهمّ فی العالم الإسلامی، فهی مرکز الحضاره الإسلامیّه، وکانت -ولا تزال- متعلّقهً بجمیع المسلمین، وهذا ما تظهر أهمّیته الیوم فی ظهور مفاهیم من قبیل الوحده والمقاومه، والتی تؤدّی بدورها إلى نوعٍ من التلاقی فی العالم الإسلامی على الصعد الجدیده ثقافیًّا، اجتماعیًّا، وسیاسیًّا. لقد شدّت القضیّه الفلسطینیّه من البدایه أنظار العالم إلیها، وکان لإیران فی التعامل مع هذه القضیّه ومع تأسیس الکیان الإسرائیلی غیر الشرعی مرحلتان مختلفتان: تتمثّل الأولى منهما بما قبل وقوع الثوره الإسلامیّه، أی بزمن النظام الشاهنشاهی البهلوی، فیما تشکّل الثانیه مرحله ما بعد الثوره الإسلامیّه، أی حکومه الجمهوریّه الإسلامیّه. وهذا ملحوظٌ فی تعامل إیران ومواقفها فی المنظّمات الدولیّه أثناء تلک المرحلتین.ومع التسلیم بدور المنظّمات الدولیّه فی تأسیس الکیان الإسرائیلی ومنحه المشروعیّه، والجهود الحثیثه لحلّ هذه القضیّه منذ أکثر من 70 سنه، یحمل کاتب هذه السطور التساؤل التالی: کیف کان اقتراح إیران أمام المنظّمات الدولیّه لحلّ القضیّه الفلسطینیّه؟وفی سبیل التعرّف أکثر على هذا الموضوع ولتبیینه من زاویه معرفیّه، اعتمد الکاتب على المنهج التوصیفی-التحلیلی لیصل إلى جملهٍ من النتائج؛ منها: عدم فعالیه ما تم طرحه فی المنظّمات الدولیّه، ومن جملتها منظّمه الأمم المتّحده، فی حلّ القضیّه الفلسطینیّه حتى الآن.وفی المقابل نجد الحلّ الذی طرحته الجمهوریّه الإسلامیه الإیرانیه (مع تأکیدها على الاستفتاء الفلسطینی الداخلی)، حیث لم یحظَ حتى هذه اللحظه بالتأیید من قبل المنظّمات الدولیّه حتى یتمّ تقییمه وتوصیفه، ومن جههٍ أخرى، الحکومه فی إیران، بصفتها ممثله لنظام الجمهوریه الإسلامیه، لم تتابعه وتطالب به فی منظّمه الأمم المتّحده بشکلٍ مستمرّ.
توظیف الهرمنوطیقا النسویه فی تأویل الکتاب المقدس
حوزههای تخصصی:
إن الحدیث عن العلاقه بین لاهوت التحریر وتفسیر الکتاب المقدس بصفه عامه، والبحث فی الدور الذی یلعبه الکتاب المقدس فی کفاح النساء من أجل التحرر بصفه خاصه، لهی أمور تشبه الدخول فی حقل ألغام فکری و عاطفی. یجب علینا أن نعین ونکشف التناقضات الواقعه بین التأویل التاریخی و علم اللاهوت المنهجیه بین البحث العلمی المجرد من الاعتبارات القیمیه والدراسات النابعه من موقع الدعم والمسانده، بین التصورات الموضوعاتیه الکونیه المسبقه فی اللاهوت الأکادیمی والانحیاز النقدی فی لاهوت التحریر، ویتطلب تحقیق ذلک فی مقاله قصیره بالضروره عملیه تبسیط وتصنیف سطحی لمجموعه مرکبه من القضایا اللاهوتیه. إن إثاره قضیه معنى الکتاب المقدس وحجیته المعاصرین من منظور لاهوتی نسوی، و القیام بذلک من موقع المرأه المهمش داخل المؤسسه الأکادیمیه ، لهو أمر یفتح الباب لمخاطره ثلاثیه الأبعاد. فلسوف یرفض اللاهوتیون والمفسرون المنتمون إلى المؤسسه الأکادیمیه ذلک المسعى بدعوى أنه غیر علمی و منحاز ومحکوم بشکل واضح بقضایا معاصره، مما یجعله غیر تاریخی، أو سیرفضون قبوله بوصفه قضیه تفسیریه أو لاهوتیه جاده بسبب أن إمرأه هی التی أثارت تلک القضیه. ولسوف یرى اللاهوتیون التحریریون والسیاسیون فی أحسن الأحوال أن ذلک المسعى النسوی اللاهوتی یشکل قضیه واحده ضمن قضایا أخرى، أو یعثونه فی أسوأ الأحوال قضیه الطبقه الوسطى، أی قضیه بعیده عن مجال کفاح المقهورین.