فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۴٬۰۰۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
پارادوکس «نور سیاه» در آثار عارفانی همچون نوشته های عینالقضات و احمد غزالی، رمزی عارفانه برای اموری چون ذات حق تعالی یا دیدنی نادیدنی، حجاب ذات، بالاترین نورها و جامع انوار حتی نمادی از ذات ابلیسدر مقابل نور سفیدکه تمثیل نور محمدی(ص) است، کاربرد دارد. در عالیترین مصادیقش افزون بر ذات الهی، در بسیاری موارد تجسم انسان کامل و عارف واصلی است که همچون آهن گداخته، صفات آن مثل سیاهی، سردی و سختی را در اثر مجاورت آتش از دست داده سرخ، نرم و داغ شده است؛ در حالی که مثل آتش است، عین آتش هم نیست؛ از طرفی دیگر آهن هم نیست. با اینکه سر تا پا الهی شده ولی خدا نیست گرچه همان انسان قبل نیز نیست. او به مرحله ی «انسان خدایی» رسیده است و همانند خورشیدی که در نیمه شب جهان مادی می درخشد باعث روشنی و هدایت میگردد. او مظهر «کنت کنزا مخفیا» و «نور علی نور» است که تمام رنگها را با ریاضت در خُم وحدت یکرنگ کرده به رنگ سیاه یا نور ذات رسیده است.
کیفیت معاد از دیدگاه ابن عربی
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در پی تحقیق آراء عارف مشهور محی الدین ابن عربی درباره معاد می باشد جناب محی الدین ابن عربی در بین عارفان و متألهان مقامی بس منیع و والا دارد تا حدی که در بین اهل الله ملقب به القابی همچون شیخ اکبر‘انسان کامل و ولی کامل شده است . جناب شیخ در معمول کتب خویش به مباحث اصول و فروع اعتقادی پرداخته و کمتر صفحه ای از صفحات ((فتوحات))یا((فصوص)) را می توان باز کرد و اشاراتی در خصوص توحید و ولایت و معاد نیافت و نیز در بین ابواب مطرح شده در ((فتوحات ))کمتر یایی به تفصیل و گستردگی باب معاد می رسد‘ ما در این مقاله کوشیده ایم تقریری صحیح و تا حدی تحلیلی از این مباحث را ارائه دهیم و همچنانکه میدانیم از جنجالی ترین مباحث معاد بحث از کیفیت حشرونشر اجساد در قیامت است در این میان شبهه آکل ومأکول بر التهاب بحث افزوده است . جناب شیخ در تبیین کیفیت حشرو نشر اجساد بسیار متعبد به شریعت است و خویش را وامدار علوم لدنی ختم الرسل محمدمصطفی(ص) میداند و تقّوم نشه قیامت و حشر اجساد را براساس ((عجب الذنب))میداند وسخت به معاد جسمانی معتقد است و از کسانی که تنها به اثبات معاد روحانی پرداخته اند انتقاد میکند و آنها را بی بهره از فیض نبوی قلمداد مینماید.
شاملو و عالم معنا
حوزههای تخصصی:
احمدشاملو(ا.بامداد)1304-1379،شاعر،مترجم،محقق ومدیرمجلات ادبی اغلب به عنوان شخصیتی ماده گرا (ماتریالیست)باتفکرات دهری مطرح شده که نه تنها میانه ای با معنویت وعرفان سنتی،مجردات وحقایق معنوی ندارد، بلکه آنها را به هزل می گیرد.درحالی که این گمانی غلط وبه دور از واقعیت است وغالب موضوعات ومضامین آثارش در قالب مصطلحات مابعدالطبیعی ومفاهیم مرتبط با عالم معناست وبه شدت به مفاهیم مجرد تعلق خاطردارد.دراین مقاله به عرفان و معنویت درآثارشاملو پرداخته شده ونشان داده می شود که او خدا، روح، نفس،جان،معاد ودوزخ را اموری یقینی می داند.نگارنده ادعا دارد که بار معنایی واصطلاحی واژگان دینی ومعنوی اوبه مراتب ژرفتر،صادقانه تر وافزونتر از شاعران هم دوره اونظیر اخوان،رحمانی،نادرپور،توللی،سپهری ودیگران است.
«مجالس صوفیانه جلال الدین عتیقی تبریزی در سفینه تبریز»*«قسمت نخست»
حوزههای تخصصی:
«مجالس» دربرگیرنده سخنان مشایخ و پیران تصوف است که بسیاری از آموزه های عرفانی و نکات بدیع تصوف را از طریق آنها به مریدان خویش وسایر مردم منتقل می کرده اند. مجالس و معارف ابوعلی دقاق، شیخ ابواسحاق کازرونی، ابوسعید ابوالخیر، احمد غزالی، سیف الدین باخرزی، بهاء ولد، برهان الدین محقق ترمذی، شمس تبریزی، مولانا و دیگران مشهور است. جلال الدین عتیقی تبریزی، شاعر عارف مسلک قرن هفتم و هشتم هجری، مجالسی دارد که در سفینه تبریز 32 مجلس ثبت شده و در آنها حقایق تصوف و اسرار سیر و سلوک بیان شده است.در این فصلنامه پس از درج مقدمه ای در معرفی مجالس و عتیقی، عین مجالس عتیقی، در دو قسمت، از نسخه خطی سفینه تبریز، محفوظ در کتابخانه مجلس شورای اسلامی، مکتوب به سال 723 قمری، تصحیح و نقل می شود. این مجالس تفسیر عرفانی آفرینش، رمزهای عرفانی آیات قرآن و نکات دقیق عرفانی را از زبان عارفان بزرگ بیان می کنند و عرفان و تصوف را آموزش می دهند.
تحلیل عرفانی مسئله لقاءالله از دیدگاه تفسیر بیان السعاده
حوزههای تخصصی:
مفهوم لقاءالله در قرآن دارای گونه های کاربردی متعددی است. اصلی ترین معانی آن در دیدگاه های مفسران عبارتند از: 1. شهود باطنی و دیدار خدا 2. مرگ 3. ملاقات ثواب و عقاب. نظریات کلامی_عرفانی ای نظیر تنزیه صرف، نظریه جمع بین تنزیه و تشبیه، نظریات حوزه تجلی و ظهور ذات و اسما و صفات الهی از اصلی ترین نظریات تأثیر گذار در آراء تفسیری است. این مقاله ضمن مرور اجمالی بر این آراء و مبانی به شرح دیدگاه های تفسیر بیان السعاده پرداخته است و ضمن بیان معنای عرفانی لقاءالله و شرایط رسیدن به این مقام با استقراء و تدبر در آیات مربوط بدان زمینه ها پیامدهای تکذیب لقاءالله یا تصدیق آن را به تفکیک بیان نموده است.
مدخلی بر رمزشناسی غزلهای مولانا
حوزههای تخصصی:
مولانا همه اشعار خود را بعد از آشنایی با شمس سروده است. غزلیات را بعد از نخستین روزهای آشنایی تا آخرین شب زندگی و مثنوی را در ده پانزده سال آخر عمر و در اوج سالهای پختگی و کمال روحی و معنوی.اگر چه این هر دو کتاب در تبیین و توضیح جهان بینی و دیدگاههای عرفانی و اخلاقی خاص مولانا و حسب حال وسر دلدادگی اوست، مثنوی از وضوح و دقت و صراحت بیشتری برخوردار است؛ چرا که حاصل تفکر و تامل و هوشیاری است. بعضی از ابیات مثنوی که می توان آنها را غزلهای مثنوی نامید و اغلب ابیات غزلیات و ترجیعات، به لحاظ حال سراینده در موقع پدید آوردن غزلها و ماهیت و نفس مسایل و مباحث مطرح شده در آن ابهام بیشتری دارند تا جایی که فهم مقصود او را با دشواری همراه می سازند. برای درک این ابهامها، خواننده باید به حالات روحی و تجارب عرفانی و هیجانهای عاشقانه شاعر نزدیک شود و با او همدلی کند و مشکلات متن را که غالبا به بیان رمزی آن مربوط می شود به ابیات صریحتر و آثار دیگر او عرضه کند تا به کمک آنها، ابهام غزلیات را تا حد ممکن بر طرف سازد.
نظریه ادوار و اکوار از فیزیک تا متافیزیک با رویکردی بر اندیشه های ابن عربی و امام خمینی (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه امام خمینی
کاوش در ابتدا و انتهای حرکت افلاک، از موضوعات پژوهش درعلوم مختلف است. این مسئله در قرآن کریم، کتاب آفرینندة افلاک نیز آیاتی را به خود اختصاص داده است که دارای وجوه و تفاسیر متفاوتی است. مفسّران قرآن، با تکیه بر اصول و مبانی تفسیری و منابع روایی، درپی تفسیر وتبیین این وجوه بوده اند. اخترشناسان به کمک قوانین فیزیک و تجهیزات و تلسکوپ های نجومی درپی اثبات فرضیات بوده و هستند. عرفا با قدرت نفسِ مجرد و منخلع از قید زمان و مکان و فیلسوفان با پای استدلال عقلی در این جستجو با سایرین همگام شده اند. در میان این نظریات، نظریه ادوار و اکوار - معادل تئوری مدل چرخه ای در فیزیک نجوم - یکی از وجوه تفسیری قرآن کریم است که تأیید روایی داشته و عرفای شامخی همچون ابن عربی و اعاظم فلاسفه مانند ملاصدرا در حکمت متعالیه آن را مطرح نموده اند. امام خمینی عارف و فیلسوف شهیر نیز در تأیید آن از اصول عرفانی مدد جسته و به اثبات آن پرداخته است.
انسان کامل از دیدگاه جمعی از عرفای نامدار اسلامی
حوزههای تخصصی:
اصطلاح انسان کامل برای اولین بار توسط محیی الدین عربی در قرن هفتم هجری وارد عرفان اسلامی شده، و پس از او، دیگران این بحث را با بیانات مختلف مطرح کردند.
سخنان و آثار گهربار عرفا و اندیشمندان اسلامی در پژوهش حاضر، تنها قطره ای از دریای بیکران عرفان اسلامی است که دایره هستی را در انسان کامل خلاصه کرده است. چرا که، انسان کامل، مرکز عالم (قطب عالم) است و همه چیز بر مدار او می گردد، حتی گردش افلاک نیز به حرمت اوست و راه یافتن به دنیای علم و معرفت و حقیقت تنها با دستگیری او میسر می شود.
در این پژوهش، موضوع «انسان کامل» را از دیدگاه جمعی از عرفای نامدار اسلامی مورد تحقیق و بررسی قرار دادیم و در پایان نیز بعد از یک نتیجه گیری کوتاه، فهرست منابع و مآخد مورد استفاده را آورده ایم.
تأثیر پذیری تصوف ایرانی از آیین بودا با تمرکز بر اندیشه ی مُدارا طلبی و شفقت بر خلق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقطه ی عزیمت فکری آیین بودا و تصوف ایرانی (خراسانی)، تمرکز بر مفهوم رنج و رهایی انسان ها از رنج است. در هر دو آیین، در جهت تقلیل مرارت انسان ها، اصل شفقت به عنوان مبنا اختیار شده است. صوفیان خراسان ، هم به لحاظ جغرافیایی و هم به لحاظ فرهنگی متأثر از فرهنگ و عرفان بودایی هستند و شباهت های انکار ناپذیر و چشمگیری بین بودیسم شرقی و صوفیسم خراسانی وجود دارد. با توجه به چالش های خونین معاصر و جدال های دینی و فرقه ای، طرح دوباره ی مفهوم شفقت می تواند به گفتگوی ادیان و فرهنگ های درحال نزاع یاری برساند.در این مقاله از رویکرد مقایسه ای و روش تحلیل متون مکتوب بودایی و تصوف خراسان استفاده شده و ضمن اشاره به درگاه های نفوذ آیین بودا در تصوف ایرانی، کوشش شده است تا همانندی های این دو مشرب عرفانی، در باب مفاهیم قبیل مدارا و شفقت مورد بررسی و تبیین قرار گیرد.
بررسی و تحلیل اصطلاحات عرفانی در خمسه نظامی
حوزههای تخصصی:
حکیم نظامی گنجوی شاعر بلند آوازه قرن ششم هجری در اشعار خود بویژه منظومه مخرن الاسرار از اصطلاحات دانش های مختلف استفاده نموده، که یکی از آن ها، اصطلاحات عرفانی می باشد.
بنابراین در این مقاله سعی کردیم ،اولاً به اندیشه های عرفانی نظامی بپردازیم، سپس تعدادی از اصطلاحات عرفانی موجود در خمسه را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
با تـوجه بـه این که اصطلاحات خـمسه از ذهـن شاعری بزرگ و اندیشه ورز تراویده، می توان تصور نمود که اساساً این اصطلاحات با ساختار آدمی و ساختار وجودی او مرتبط است.
می دانیم که آدمی چیزی جز دو ساحت جسم و روح نیست. بنابراین می توان بخشی از اندیشه نظامی را که در این اصطلاحات جلوه پیدا کرده ،به این دو ساحت وجودی منتسب نمود. بدین معنا که اصطلاحات طبی به جسم او باز می گردد و اصطلاحات دیگر مانند اصطلاحات عرفانی به گوشه ای از روح و روان او مربوط می شود.
نگاه استادان زرین کوب و شفیعی کدکنی به عرفان؛ مقایسه تحلیلی رویکردها، مبادی و پی آمدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصوف و عرفان در نگاه نخست، مفاهیمی آشنا و بدیهی به نظر می رسند؛ امّا در نگاهی عمیق تر کاربردهای مفهومی متنوعی را شامل می شوند. بر این اساس، پژوهش در باب تصوف تا حدی در گرو شناخت رویکردها و دیدگاه های مختلف آن است. مقاله حاضر با تکیه بر آرای دو تن از عرفان پژوهان معاصر، به توصیف و تحلیل تلقی این دو استاد می پردازد. عبدالحسین زرین کوب و محمدرضا شفیعی کدکنی دو تن از برجسته ترین عرفان پژوهان و محققان ادبی اند که دیدگاه های ایشان تأثیر قابل ملاحظه ای در مطالعات عرفانی دهه های اخیر داشته است. استاد زرین کوب با پیروی تاریخی از سنت تصوف و تأکید بر معرفت شهودی به عنوان مولفه محوری عرفان و استاد شفیعی کدکنی با تأکید بر زبان و فرم زیباشناختی به بررسی عرفان و تصوف پرداخته اند. این تفاوت دید نشانه هایی از خود در مقولاتی همچون ریشه ها، تاریخ و تبعات تصوف نیز برجای گذاشته است. بنابراین ملاحظات استاد زرین کوب همسو با بررسی های تاریخی و فرهنگی و مطالعات استاد شفیعی عمدتاً همسو با بررسی های زبانی و ادبی شکل گرفته است. در مجموع می توان گفت نگاه استاد زرین کوب به عرفان و تصوف نگاهی فراگیرتر و نگاه استاد شفیعی کدکنی نگاهی است نوگراتر.
بررسی نحوة تبویب فصوص الحکم ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فصوص الحکم از مهم ترین آثار عرفانی است که به سبب داشتن ویژگی های متعدد از همان زمان تألیف، توجه بسیاری را به خود معطوف کرده است. یکی از خصایص این کتاب، شیوه تبویب و نام گذاری فص های آن است. شارحان فصوص، همواره سعی کرده اند این نام گذاری ها و دلیل انتساب هر حکمت را به پیامبری خاص توجیه و تفسیر کنند. نویسندگان این مقاله با بررسی فصوص الحکم و دیدگاه های ابن عربی و شارحان فصوص درباره نام گذاری فص ها، ارتباط بین حکمت هر فص و نام پیامبری را که آن حکمت به او منسوب شده است، مشخص می کنند. تأمل در مطالب و موضوعات مطرح شده در هر فص تا حدی مشخص می کند که وجوه نام گذاری فصوص چه بوده و ابن عربی چه شاخص ها و معیارهایی برای این کار در نظر داشته است.
ابن عربی و فصوص الحکم (متن سخنرانی در شب ابن عربی - خانه هنرمندان - شنبه 8 خرداد 1386)
حوزههای تخصصی: