فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳٬۹۰۸ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
125 - 144
حوزههای تخصصی:
ادبیات به جهت گستردگی، ظرفیّت پیوند با دانش های گوناگون را دارد. از این میان به دلیل خاستگاه مشترک ادبیات، عرفان و روانشناسی، رویکرد عارفانه– روانشناسانه در میان منتقدین ادبی اهمیّت خاصّی دارد؛ رویکردی که منتقد را به ژرفای ذهن و ضمیر صاحب اثر می رساند. این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از مطالعه کتابخانه ای، واژه «خورشید» را در شعر سهراب سپهری بررسی می کند. براساس نقد عارفانه روانشناسانه، این واژه گاه جلوه ای است از کهن الگوی ماندالا به عنوان رمزی به تعالی. از سوی دیگر، واژه خورشید در شعر سپهری به پیروی از سنّت های ادبی ایران زمین گاه نماد زیبایی قرارمی گیرد تا معنایی عرفانی را برساند و گاه نماد جنگجویی و قدرت می شود برای رساندن مفهومی اساطیری و ازلی. درهم تنیدگی این موارد در شعر سپهری، علاوه بر این که نشان دهنده نبوغ شاعر و آشنایی او با دنیای عرفان و اساطیر است، تجربه معنوی و عرفانی او را نیز به مخاطب و منتقد ادبی منتقل می کند تا جایی که ذهن مخاطب را با خود همراه-کرده، به سوی کمال و تعالی می برد.
مضامین معنوی و عرفانی در اشعار عربی و ملمّعات سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
199 - 220
حوزههای تخصصی:
سعدی در ادبیات عرب و در عرفان و تصوف نیز شناخته شده بود. آثار او نشان می دهد که به عارفان بزرگ ارادت داشته و بسیاری از گفته های آن ها را نقل کرده است و خود سیر و سلوکی داشته که اغلب غزل های او را عرفانی نموده و اصطلاحات صوفیانه را فراوان به کاربرده است. این آموزگار اخلاق در اشعار عربی و ملمعات خود که ابیات و مصراع های عربی را آورده است، به امور معنوی و عرفانی می پردازد که کمتر موردتوجه قرارگرفته اند. در این مقاله آن موارد تحلیل شده است. این تحقیق از روش کتابخانه ای و شیوه تحلیل منطقی و مستند به منابع اصلی بهره جسته و با استنتاج از یافته های پژوهش، نشان می دهد که سعدی در اشعار عربی خود نیز همان فلسفه عشق و اخلاق مداری را آموزش می دهد و صوفی کامل نیست بلکه اندیشه های صوفیانه را در جهت اهداف انسانی و اخلاقی استفاده می کند.
صبر عارفانه در دو منظومه منطق الطیر و اسرارنامه عطار با تکیه بر قرآن و نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
181 - 198
حوزههای تخصصی:
به علت نقش مهمی که صبر در تکامل معنوی و اجتماعی بشر برعهده دارد، خداوند متعال در آیات متعددی از قرآن کریم به آن اشاره نموده است. همچنین امام علی(ع) با توجه به اوضاع گوناکون فردی و اجتماعی در جامعه، بشر را به داشتن صبر فراخوانده است. این پژوهش برآن است که به روش تطبیقی- تحلیلی جایگاه صبر را در بین مردم جامعه موردبررسی قراردهد و به طورکلی اهمیت این موضوع را در جامعه معرفی نماید. عرفا و شعرا نیز در آثار خود به اهمیت صبر پرداخته اند. عطار یکی از شعرای بنام، به صبر و سکوت بسیار تأکیدمی ورزد و آن دو را بهترین راه برای وصول به حق می داند و در طریق حق آنقدر به صبر و سکوت اهمیت می دهد که صبر را برابر با طریقت و سکوت را برابر با حقیقت می داند. هدف از این پژوهش تأکید بر نقش کاربردی صبر در روابط فردی و اجتماعی انسان ها در جوامع گوناگون است. به طورکلی می توان گفت که در بینش عطار، صبر رمز و راز گذشتن از ظلمات نفس و تیرگی عالم خاک و رسیدن به سرچشمه نور، بقا و جاودانگی است.
بررسی و تحلیل عناصر درون ساز عرفانی در اشعارخاکی سلیمانیّه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
261 - 278
حوزههای تخصصی:
ملاّمحمّد خاکی سلیمانیّه ای ادیب، فاضل و صوفی اهل طریقت نقشبندیّه، عالم و شاعر دوره معاصر است. او در روستای احمدبرنده شهرزور از توابع شهر حلبچه استان سلیمانیه عراق به سال 1261 قمری متولّدشد. وی به دو زبان فارسی و کُردی شعر سروده است و دو اثر شعری از وی باقی مانده است. نسخه دیوان اشعار فارسی خاکی موجود است و این نسخه شامل 100 صفحه و در 1114 بیت در شهر سلیمانیه عراق توسّط فردی به نام عبدالرّحمن حسینی کتابت شده است. آنچه مسلّم است، خاکی با آثار شاعران کلاسیک زبان فارسی آشنایی داشته است و یکی از شاعرانی که خاکی به شعر وی نظرداشته حافظ شیرازی است. بیشتر ابیات خاکی محتوایی اخلاقی، دینی و عرفانی دارند. زبان شاعر ساده و روان و قابل درک است. سلوک صوفیانه وی که تحت تأثیر نقشبندیّه می باشد. با چراغ عقل راه عرفانی خود را در اشعار خویش پدیدارساخته و تزویر را سدّ راه کمال معرّفی می کند و چاره برداشتن موانع این راه را در کنترل نفس متذکرمی شود. خلوص و صداقت انسانی را ، راه اعتلای مقام انسانی می داند. عشق را تمامیّت راه هستی قلمدادمی کند و در عرصه معرفت رندی را در میان صفه صفا ناظر عمل خود می داند. روش تحقیق این مقاله نظری تحلیلی بوده وهدف آن بیان نظرات خاکی به کمک اصطلاحات عرفانی در اشعار وی است تا اثبات کند شاعر سعی کرده در فضای غبارآلود فکری زمان خود، راه هدایت برای مریدانش به وجودآورد و در این راه با توجه به نتایج پژوهش سرانجامی زیبا به تصویرکشیده است.
کاربرد اصطلاحات و تعبیرات عرفانی و نمادین در مجموعه اشعار محمد بیابانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
239 - 260
حوزههای تخصصی:
با توجه به این نکته که شعر و ادبیات معاصر، هم زمان با دیگر حوادث و تحولات سیاسی و اجتماعی، رشد و پیشرفت چشمگیری داشته است؛ ولی گروهی از شاعران معاصر، همگام با پدیده های جامعه، از دانش و بینش گذشتگان خود غافل نماندند و در سروده های خود به انحای گوناگون، از اندوخته های علمی آنان بهره بردند. محمد بیابانی، یکی از شاعران سخن سرای معاصر است که هم در زمینه شعر سنتی و هم در شعرِ نو، طبع آزمایی کرده است. بیابانی در سروده های خود، اعم از سنتی و نو، به شکل بارز از اصطلاحات و تعبیرات عرفانی و نمادین، برای بیان مطلب و اندیشه های خاص خود استفاده نموده و در بیشتر موارد با توجه به موضوع سروده هایش به صورت نمادین آن را جلوه گر ساخته است. این پژوهش درصدد است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانه ای، به بررسی اصطلاحات و تعبیرات عرفانی در مجموعه اشعار محمد بیابانی بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد که انگیزه اصلی بیابانی از کاربرد اصطلاحات عرفانی در سروده های سیاسی و اجتماعی خود چیست؟ نتایج پژوهش بیانگر آن است که بیابانی برای بیان اندیشه و افکار خاصِ خود به مخاطب و همچنین غنی و پربار نمودن شعرش، از اصطلاحات و تعبیرات عرفانی بهره برده-است.
بررسی تجربه دینی و عرفانی از دیدگاه ابن عربی و مقایسه آن با وحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
163 - 180
حوزههای تخصصی:
در طول حیات بشر از جوامع ابتدایی تاکنون ارتباط انسان ها با امور غیرمادّی به صورت های مختلف مطرح بوده است که به دلیل فطرت خداجویی بالذات انسان هاست و در دنیای معاصر با نام تجربه دینی و عرفانی از آن یادشده است. در تجربه عرفانی حواس بیرونی تجربه گر قطع می شود و به مشاهده وحدت آفرینی با طبیعت و عالم هستی که در بیرون نفس اوست دست می یابد و در تجربه دینی، موضوع تجربه خداوند و تجلیات اوست. این تجارب در طیف وسیعی تحت عنوان خواب، رویا، الهام، مکاشفات و ... و حتی وحی نامگذاری شده اند. هدف از پژوهش حاضر بررسی این تجارب در مقایسه با وحی «تجربه محض و خالص» می باشد. مُحی الدین ابن عربی، عارف مسلمان «قرن هفتم ه .ق» در آثارش خصوصاً فصوص الحکم که آن را از مُبشرات الهی«آگاهی بی واسطه از جانب حق» می داند، تجارب دینی و مقامات معنوی سالک را با اسامی مختلف و بسته به نحوه سلوک سالک معرفی می کند آنچنان که عارف مسلمان می تواند طبق آموزه های نبی اکرم(ص) و ائمه اطهار (ملاک صحت تجارب) به دریافت های اصیل و بالاتر از عالم ماده (عالم خیال متصل «مقید» و منفصل«مطلق»، عالم ارواح، عالم اسماء و صفات) راه یابد. وی وحی «مختص انبیای الهی» را تجربه محض و بالاترین ارتباط معنوی می داند که در خیال منفصل و بعضاً در خیال متصل نبی رخ می دهد
بررسی ارائۀ تجربیات عرفانی به زبان نمادین با تکیه بر آثار منظوم عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
1 - 22
حوزههای تخصصی:
تجربه های عرفانی، کلیدواژه ای متعالی و بیانگر اصالت عرفانِ عارفان در دوره های مختلف است. افرادی که در مسیر عرفان به تجربیاتی دست پیدامی کنند، برای بازتاب تجربیات خود، نیازمند زبانی برای بیان با بهره گیری از واژگان می باشند. به حتم می توان از واژگانی با کاربرد ثانویه که در حوزه بیان و بدیع فعالیت دارند، استفاده کرد و با اشارات رمزگونه برای اهل فن، حقایق عرفانی را که با پیمودن مسیر به دست آورده، در اختیار مریدان راه عرفان، قرارداد تا بدین وسیله ذوقی در دل و شوقی در ذهن آنان پدیدآورد. "عطار" نیز در بسیاری از داستان ها حقایق عرفانی را که منتج به حصول تجربیات می شود، برای پیروان خود به نمایش گذاشته است. بیان حقایق و مفاهیم عرفانی برای کسی که مسیر را پیموده و به درجه عارفی نایل آمده، امری فائق است و وظیفه ای که باید با هر زبانی که می تواند، در اختیار سالکان و پیروان عرفان قراردهد. مسئله پژوهش حاضر واکاوی دلایل ارائه تجربه های عرفانی برای تبیین و تدوین این موضوع است، که زبان در بازنمایی تجربیات عرفانی، با اهلی که توانایی درک این گفتمان را دارند، در برخی از مقامات، چاره ای جز بیان آنچه دیده و شنیده را ندارد. در این نوشتار، به روش توصیفی- تحلیلی، جایگاه تجربه های عرفانی از دیدگاه عارفان و بویژه"عطار" نقد و بررسی شده است.
تحلیلی بر مضامین و مفاهیم تحمیدیه اول مثنوی«تحفه الاحباب» نهرى(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
279 - 292
حوزههای تخصصی:
منظومه تحفه الاحباب از آثار مهم شیخ عبیدالله نهری به زبان فارسی است. کتاب سرشار از مضامین عرفانی و دینی است و دومقدمه یاتحمیدیه در دو وزن متفاوت شعری دارد. در این مکتوب نگاهی به مفاهیم و مضامین و ساختار تحمیدیه ی اول داشته که در هشتاد و یک بیت و در قالب مثنوی و بحر متقارب سروده شده است. نگارندگان به روش تحقیق توصیفی تحلیلی با تاکید بر محتوا و ابیات به این نتایج دست یافته اند که ناظم تحمیدیه تسلط فراوانی برگستره ی واژگان و ساختار زبان فارسی دارد و زبان رمزی عرفانی را به زیبایی استفاده کرده و تلمیحات قرآنی را هنرمندانه به کار برده است و نگاه متفاوت با مضامین و مفاهیم کل ابیات کتاب را در این تحمیدیه مطرح کرده و ساختار وقالب شعری هم دراین مقدمه ، ازساختارونوع ادبی کل مثنوی تحفه الاحباب متمایزاست و اگرچه ناظم تحفه الاحباب،ازپرچمداران طریقه ی نقشبندیه است و درسرودن کلیات کتاب به مثنوی مولوی نگاه ساختاری داشته اما در این قسمت مضامین تحمیدیه وتلمیحات قر آنی، برجسته تر نمایان شده و مفاهیم دعاگونه و بروزن بوستان سعدی ودربحرمتقارب سروده شده و حتی عفو،عصیان ،جرم ،گناه وتوبه به بارگاه ایزدلایزال،یادآور بخش های پایانی بوستان است.
شیوه های بلاغی در اشعار عرفانی مصیبت نامه عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
293 - 314
حوزههای تخصصی:
کتاب مصیبت نامه را پس از منطق الطیر برجسته ترین اثر عطار گفته اند. ویژگی شاخص این اثر جمع بین توجه به قالب و محتوا است یعنی تجربه های شهودی و ناب عرفانی و حکمت های عمیق معنوی در کنار عناصر بلاغی و زیبایی های هنری و ادبی، آن درون مایه عرفانی را با کمک آرایه ها و صنایع ادبی دو برابر تعالی داده است. بویژه با آرایه هایی چون تناقض، کنایه، استعاره، طنز، اغراق و مانند آن زبان عرفانی را به زیبایی های بیانی آرایش داده و نمونه ای ارزنده از جمع بین زیبایی های ظاهری و باطنی در این کتاب ارائه داده است. در کمتر اثر غرفانی می توان هماهنگی ارزش ها وزیبایی های هنری و ادبی را در محتوایی عرفانی ملاحظه نمود. در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از شیوه کتابخانه ای با استناد به منابع دست اول به عناصر بلاغی در کتاب مصیبت نامه پرداخته است و کاربست صناعات ادبی در پربارسازی اندیشه های معنوی نشان داده و هنر و ادبیات را در همکاری زیبایی های درونی وبیرونی دانسته است که اثری اصیل و کم نظیر را به وجود می آورد. عطار نیز با این شیوه به برجسته سازی و تأثیرگذاری بیشتر در دریافت های معنوی خود می پردازد. از آنجا که به صناعات ادبی و صور خیالی و کارکردهای بیان و بدیع و موسیقی کلام تسلط داشته است به خوبی از آن در بارورسازی مفاهیم عرفانی بهره گرفته است.
عین القضات و آزادی عقیده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
39 - 60
حوزههای تخصصی:
آزادی از جمله بخشش های خداوند به انسان است که در سعادت و سلامت جامعه نقشی اساسی دارد. پیامبران برای زدودن موانع درونی و بیرونیِ آزادی و نهادینه کردن آن در جامعه، رنج بسیارکشیده اند. نقشی که عرفا در پیاده کردن آموزه های پیامبران داشته اند، نیز ستودنی است. عین القضات که از پیشروان عرفان ایرانی- اسلامی است، در آثار خود به آزادی و جلوه های گوناگون آن، چون آزادی بیان، آزادی تفکر، آزادی عقیده، آزادی مذهب و... بی توجه نبوده است. نویسندگان در این مقاله که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده است، تلاش می کنند تا آزادی را در دو گونه از آن، یعنی آزادی بیان و آزادی عقیده و اندیشه از نگاه عین القضات واکاوند. آزادی بیان در دو محورِ انتقاد از حاکمان زمان و انتقاد از علمای هم عصر بررسی می شود. آزادی عقیده و اندیشه نیز در سه محورِ عادت ستیزی و نکوهش تقلید، ستایش ابلیس و آزادی مذهب مورد تجزیه و تحلیل قرارمی گیرد.
مقایسۀ آموزه لَگهْیما سیدّهی در عرفان هندو با طی الارض در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
61 - 86
حوزههای تخصصی:
یُگه یکی از مهمترین گرایشهای عرفانی هندو است که در آن سالک با استفاده از تکنیک های اخلاقی، عملی و مراقبهای خاص موسوم به اشْتانْگه یا هشت عضو، به تجربیات عرفانی دست مییابد و در نهایت، با گذشتن از این مراحل قادرمیشود تا با خلوص بُعد روحانی خود از آلودگیهای مادی و جسمانی به مقام رهایی یا مُکْشَه، نائل آید. یکی از نمودهای ظاهری سیر روحانی یُگی کسب تواناییهای خاص خارقالعادهای است که با عنوان «سیدّهی» شناخته میشود. یکی از انواع مختلف سیدّهیها، «لَگهْیما سیدّهی» به معنی توانایی سبک شدن و پرواز است. در عرفان اسلامی نیز سالک به تواناییهای ماورائی همچون این نوع سیدّهی دست مییابد که میتوان، «طی الارض» را از جمله آن ها دانست. در این مقام زمین زیر پای اهل الله (پیامبران و ائمه «علیهم السلام») و عارفان مخلص طی شده، از محدودیتهای جسمانی دنیای مادی فراتر میرود. با تزکیه، تهذیب نفس ومراقبه نوعی کرامت، قابلیت ظهور اسم خاصِ حق تعالی در دل عارف پدیدارمیشود، که قدرت ولایت خداگونگی بر کائنات به دست می آورد. در پژوهش پیش رو سعی داریم ضمن ایضاح مفاهیم، مبانی، رویکرد و کاربرد درونی و بیرونی این دو مقام عرفانی با روش تحلیلی-توصیفی به مقایسه این دو سنت عرفانی بپردازیم.
تعامل عرفان و سیاست در عصر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
87 - 106
حوزههای تخصصی:
این مقاله با روش تحلیلی- تاریخی، به بررسی تعامل بین عرفان و سیاست در عصر انقلاب مشروطه می پردازد. دو دسته از متفکران سیاسی در شکل گیری انقلاب مشروطیت نقش داشتند. یک دسته متفکران مذهبی بودند که خود نیز به سه دسته شریعت محوران، عدالت محوران و نوگرایان دینی تقسیم می شدند. اندیشمندان سیاسی نیز به سه دسته روشنفکران سکولار، روشنفکران اصلاح-گرا، روشنفکران مصلحت جو و واقع گرا تقسیم می شدند؛ اما در نهایت این دسته به هر نحو تحت تأثیر تجدد غرب بودند. عارفان و صوفیان نیز در قبال نهضت مشروطه، روش های مختلفی را درپیش-گرفتند. به عنوان مثال مشایخ شاخه گنابادی از طریقه نعمت اللّهی با اینکه به حمایت از خواست جامعه در راستای تحقق انقلاب مشروطه پرداختند، اما از ورود در منازعات سیاسی و جناح بندی های حزبی خودداری کردند؛ شاخه مونس علی شاهی و صفی علی شاهی وارد در معرکه انقلاب مشروطیت شدند و اما شاخه کوثریه به صف مخالفان مشروطه پیوستند. در دوران انقلاب مشروطیت - برخلاف گذشته- تصوف تا حدودی از فضایی آرام برخوردارشد، اما به دلیل ورود تجدد به ایران، روشنفکران وابسته به جریان تجدد، علی رغم ایفای نقش فعالانه برخی از سلسله های تصوف و عرفان در جریان انقلاب مشروطیت، از زوایای معرفت شناسانه، تولید و تقسیم کار اجتماعی با شدّت به نقد تصوف پرداختند. در مجموع در این دوره، تصوف و عرفان نسبت به دوران قبل، از نقش کم رنگ تری برخورداربوده است.
کیفیت معراج نبوی از منظر مفسران با تأکید بر خوانش عرفانی میبدی در کشف الاسرار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
107 - 124
حوزههای تخصصی:
واقعه روحانی معراج به عنوان یکی از مهم ترین تجارب معنوی محمد(ص) از منظر کلامی و عرفانی نزد اندیشمندان مسلمان از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. بر اساس اعتقادات اسلامی خداوند پیامبر(ص) را به معراج برد تا در فرآیند این سفر روحانی اعتبار و احترام او را بر دیگران آشکارسازد و اندوهی را که از مصیبت و رنج مؤمنان بر دل اوست، با نشان دادن خوشی مؤمنان در آخرت بر او آسان کند. جمهور مفسّران، معراج جسمانی و روحانی پیامبر(ص) را بر اساس قرائن و شواهد زیادی که بر صحت آن گواه است، پذیرفته اند. یکی از تفاسیری که این موضوع را از منظرعرفانی به تفصیل مورد بررسی قرارداده، کشف الاسرار و عدۃالابرار میبدی است. هدف اصلی -این پژوهش، که با روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است، تبیین و واکاوی ابعاد باطنی و رازآمیز واقعه معراج براساس تفسیر صوفیانه میبدی از آیات قرآن است که در ذیلِ مبحث کیفیت معراج پیامبر(ص) از دیدگاه مفسران بررسی شده است.
مقایسه و تحلیل عرفانی تجلی حُسن و عشق از منظر عین القضاه و روزبهان بقلی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲
27 - 48
حوزههای تخصصی:
عشق کلید معنایی بسیار مهم در متون عارفانه است که ماهیت آن مبتنی بر شهود و مکاشفات درونی و سرشار از اندیشه های غنی و احساسات و عواطف شورانگیز عرفانی است. عشق در نگاه عین القضاه همدانی و روزبهان بقلی شیرازی جایگاه ممتاز و مشخصه های مشترکی دارد. این دو عارف از جمله پیروان مکتب جمال اند و بر رابطه حُسن و عشق و مؤلفه های دیگر مربوط به آن تأکید بسیار دارند، در این مقاله که به روش کتابخانه ای نگاشته شده، شباهت ها و تفاوت های دیدگاه این دو عارف حول محور حُسن و عشق بررسی و تحلیل می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که عشق به زیبایی عنصر مهم اندیشه این دو عارف بود ه است و هر دو عشق را معلول زیبایی می دانند. ایشان معتقدند هر جمال و زیبایی منتهی به خداوند می شود و تمام موجودات با شوق به این زیبایی، به سوی او در حرکتند و نهایتاً به مقام وحدت عاشق و معشوق متصل می شوند. از منظر این دو عارف، کلیه موجودات عالم به عشق غریزی، عاشق خیر مطلق هستند و خیر مطلق که همان ذات حضرت حق است، بر عشاق خود به مراتب مختلف تجلی می کند. همچنین الفاظ شاهدبازی و نظربازی در آثار این دو عارف نمود مشهود و ملموسی دارد که این امر برگرفته از شیوه جمال پرستی و تعلق این دو عارف بر مکتب جمال است.
مقایسه دیدگاه ابن عربی و سهروردی درباره نجات از حجاب های دنیوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
65 - 82
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان مسلمان هر کدام به نوعی تلاش نمودند انسان ها را به مسیر حقیقی در زیستن رهنمون سازند. برخی از راه استدلال و برخی از راه نقل و برخی دیگر از راه علوم عرفانی و اشراقی در این مورد آثاری نگارش نموده اند. این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی اندیشه های محی الدین ابن عربی و شیخ شهاب الدین سهروردی درباره دام دنیا و راه رهایی از آن می پردازد. ابن عربی در مهم ترین آثارش به تهذیب نفس به عنوان بهترین مسیر خروج از دام دنیا توجه نموده و انسان ها را به این راه دعوت نمود. شیخ اشراق در برخی آثارش تلاش نمود انسان ها را نسبت به بحرانی به نام غریبی انسان در جهان خاکی هشیار نموده و هشدار دهد. جهان مادی دارای محدودیت های فراوانی است که شرطی شدن در لذائذ آن باعث می شود انسان از هدف اصلی در زیستن باز ماند. وی با طراحی تمثیلات اشراقی تلاش نمود غربت انسان در جهان خاکی را به نیکی ترسیم کند. در نتیجه، هر دو اندیشمند با روش های گاهی متفاوت به دام های دنیا اشاره نموده و انسان ها را به هشیاری و برون رفت از آن دعوت نمودند.
تحلیل دیدگاه های عرفانی شیخ احمد جام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۱
19 - 37
حوزههای تخصصی:
در این مقاله درباره عرفان، تصوف، چندبُعدی و چندمرحله ای بودن آن در دیدگاه شیخ احمد جام، عارف قرن پنجم و ششم (440- 536 ه.ق.) بحث می شود. هدف پژوهش، بازخوانی، نقد و تفسیر متن آثار او و یافتن سرفصل های عرفانی یا معرفتی است. یافته های مهم پژوهش عبارت از این است که ساختار مدون و الگویافته ای در نظریات عرفانی شیخ جام وجود دارد. برخی از آن ها در دیدگاه وی به گونه خاصی تعریف شده و برای به کارگرفتن تعدادی از رکن های عرفانی تأکید بیشتری شده است. شیخ جام، عمدتاً عمل گرا است و همواره خواسته است تا نظریه هایش به مرحله عمل درآید. بدین جهت در سخن خود نیز به عملی شدن اصرار می ورزد. روش پژوهش مقاله برپایه روش تحلیلی توصیفی (Descriptive - Analytical) است که براساس رویکرد اسنادی (Documentary)، مواد، مؤلفّه ها (Components) و مبانی ساختارشناسی بررسی می شود.
بررسی ابعاد تمثیلی کهن الگوی پیر در خردنامه اسکندری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
45 - 63
حوزههای تخصصی:
به حقیقت می توان گفت تمثیل؛ شیوه ای بلاغی است که نه تنها در ادب فارسی، بلکه در ادبیات سایر ملل نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار است. درمثنوی خرد نامه اسکندری جامی، با بسامد بالایی از داستان های تمثیلی روبرو هستیم. از مهم ترین موضوعاتی که همواره مورد توجه شاعران عارف بوده است و بیشتر به گونه تمثیلی و نمادین در متون ادبی به آن اشاره شده است ؛ لزوم حضور معنوی پیر در سیر و سلوک است. یکی از مهم ترین طُرقی که قرن ها تجربه بردوش دارد، بهره مندی از رهنمون های پیرِ راه طی کرده و سلوک به ثمررسانده، است. «پیر فرزانه» یا «پیر خردمند» از برجسته-ترین کهن الگوهاست که در قاموس تصوف، در سیمای «پیر طریقت» جلوه گر می شود. تأثیر، حضور و نقش آفرینی کهن الگوی پیر فرزانه، در قالب تمثیلی و نمادین در خردنامه اسکندری مهم و پررنگ است، لذا در پژوهش حاضر؛ کهن الگوی «پیر طریقت» در منظومه خردنامه اسکندری مورد مطالعه قرارگرفته است. پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام-شده است. محدوده مورد مطالعه مثنوی خردنامه اسکندری جامی؛ شامل 2315 بیت است. تحلیل صوری و محتوایی این تمثیل ها، توصیف های دقیق و رسا، نمادها و رمزگشایی آن ها و تحلیل محتوایی تمثیل ها، با پرداختن به کیفیت مطلوب رساندن پیام، دیدگاه عرفانی جامی و توجه و نگرش او به «کهن الگوی پیر» را تبیین می کند
واقعه نگاری آنات عرفانی(مروری بر ساختار و محتوای شعر قربان ولیئی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
115 - 130
حوزههای تخصصی:
قربان ولیئی از شاعران عرفانی سرای معاصر است که سروده هایش ساختاری یکسان دارند و به شکلی منسجم «واقعه»های عرفانی شاعر را گزارش می کنند. در این نوشته، با بررسی ساختار غزل های ولیئی هم انسجام فرمی شعر او بازنمایی شده و هم مراحل واقعه، تک به تک گزارش شده است. مراحل واقعه در شعر ولیئی چنین توصیف شده اند: سکوت، ادراک حضور خداوند، زلزله در روح، تخریب «من»، اتحاد با خدا و جهان، انتقال اسرار و ناگفتنی ها و در نهایت گزارش پایان واقعه. همچنین در پاره ای از شعرها از خلق جدید و خلق لحظه به-لحظه سخن گفته است و در پایان شعر، شاعر به خلق جدید می رسد یا از آن آگاهی پیدامی کند. برای تبیین بهتر جهان معنوی ولیئی از سویی از مأثورات دینی که شاعر بدان ها معتقد است کمک گرفته شده و از سویی مبانی عرفان اسلامی مرورشده است. همچنین در تبیین طرح ذهنی شاعر و ساختار بیرونی شعر، از مفاهیم نقد ادبی وام گرفته شده است.
واکاوی عشق از دیدگاه عرفانی شیخ علاءالدوله بیابانکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
131 - 148
حوزههای تخصصی:
عشق از مسائل بنیادین عرفان است، چنان که بدون درنظرگرفتن آن عرفان و حکمت متعالیه قابل فهم نیست. در ادبیات عرفانی نیز عشق از جایگاه بالایی برخوردار بوده و هست؛ ازاین رو بخش زیادی از ادبیات عرفانی به این موضوع اختصاص دارد. در ادبیات عرفانی به خصوص در کلام شیخ علاءالدوله که مورد بحث این تحقیق هست، عشق را می توان از جنبه عشق حقیقی مورد بررسی قرارداد. جریان عرفان عاشقانه در بعد نظری و عملی دارای ویژگی هایی است و در اشعار علاءالدوله می توا ن دریافت که چگونه توانسته است جریان عرفان عاشقانه را در اشعار خود به کارببرد. در این پژوهش نگارنده بر آن است تا ضمن تحقیق در آثار شیخ علاءالدوله به شیوه توصیفی و تحلیلی و روش کتابخانه ای، به شیوه ای روشمند به بررسی و واکاوی عشق از منظر دیدگاه عرفانی شیخ علاءالدوله بیابانکی بپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که علاءالدوله با به کارگیری اصطلاحات عرفانی به عنوان یکی از مضامین شعری توانسته است اندیشه های عرفانی خود را به نمایش بگذارد و همچنین در حوزه خداشناسی، جهان شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی و مبانی اخلاقی دست به اصطلاحاتی زده است و وارد حوزه کشف و شهود و تجربیات شخصی شده است.
سلوک رنگ درکالبد معماری بارویکرد مراتب سلوک نجم رازی (نمونه موردی: بقعه شیخ صفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
167 - 191
حوزههای تخصصی:
سلوک عرفانی، سیری انفسی در قلب عالم صغیر برای نیل به حقیقت است. درمکاتب عرفانی، این سیر در قالب مراحل و مقاماتی تبیین می شود. توصیف منازل سلوک و مکاشفات خلوت از طریق انوار الوان در فرقه کبرویه دارای اهمیت خاص می باشد. بر اساس گزارش نجم رازی، سالک در مراتب مختلف نفس انوار را مختلف اللون دیده، پس از گذر از نفس اماره، طی نفس لوّامه در وادی نفس ملهمه افتاده، در آن وادی انوار سبعه را مشاهد ه می نماید. برترین جایگاه پیوند میان عرفان و هنر، معماری قدسی بوده؛ انگاره ها و پنداشت های آن با زبانی نمادین و رمزپردازانه تداعی کننده حکمت در کالبد، فرم و تزیینات بنا می باشد. بقعه شیخ صفی از مراکز مهم عرفان و تصوف بوده که اندیشه ها و مفاهیم عرفانی در شکل گیری پلان و آمودهای معماری بنا تأثیرگذاشته است. مقاله حاضر با اساس قراردادن آراء و نظریات نجم رازی سعی در ایجاد رابطه معقول و منطقی منازل سلوک عرفان اسلامی با معماری قدسی دوره صفوی دارد. پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی با مطالعات میدانی سعی در تبیین و بازشناسی مورفولوژیک و معناگرایانه مراتب هفتگانه سلوک رنگ در کالبد معماری بقعه دارد. نتایج پژوهش مؤید آن است کالبد معماری بقعه قابل انطباق با مراتب سلوک رنگ نجم رازی بوده و نظام رنگ ها در تزیینات بنا، تطبیق عملکرد هر بخش با مفهوم کتیبه های نگار ش یافته، سلوک رنگ را متجلی ساخته است، کالبد بنا نیز از یک بنای مادی فراتر رفته و مکانیّتی مثالین از انوار سبعه رنگی مطابق مراتب سلوک نجم رازی می نماید.