فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۷٬۲۰۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
معنا داری و یا بی معنایی گزاره های دینی یکی از اصول و مبانی مهم در تفسیر متون مقدس به حساب می آید؛ زیرا اگر چنین گزاره هایی بی معنا بوده و فقط در سطح گزاره هایی برای بیان احساسات دینداران و مانند آن باشد، نمی توان با تکیه بر آنها به فهم دقیق و کاملتر آیات الهی دست یافت ولی در صورت معنادار دانستن متون دینی می توان به این هدف رسید. این موضوع که عمدتاً درباره عهد قدیم وجدید مطرح بوده است؛ توسط برخی نویسندگان معاصر به متن قرآن نیزکشانده شده است. در نظریه کاربردی معنا، هر لفظی در حوزه استعمالی خودش معنادار تلقی می شود، بر این اساس گزاره های دینی در حوزه استعمالی خود معنادار خواهند بود. تحقیق دراین نوشتار به روش کتابخانه ای و با استفاده از تحلیل داده ها و نظریات مختلف در زمینه ماهیت معناداری گزاره های قرآنی صورت گرفته است. در اثبات وتبیین معناداری عبارات قرآنی از شواهد و دلایل مختلفی مدد گرفته شده است که در دو دسته کلی شواهد درون متنی(قرآن - روایات) وشواهد برون متنی (عقلی – کلامی) مطرح شده است. بنابراینگزاره های قرآنی، معنادار و ناظر به واقع هستند.
معیارهاى انتخاب محتواى آموزشى از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محتواى آموزشى یکى از عناصر اصلى برنامه هاى درسى محسوب مى شود که لازم است بر اساس مجموعه اى از معیارهاى مناسب و از منابع قابل اطمینانى انتخاب و استخراج گردد. ازاین رو، استخراج معیارهاى انتخاب محتواى آموزشى از قرآن کریم، به عنوان مطمئن ترین و پایدارترین منبع الهى در امر انتخاب محتوا، یکى از مهم ترین و ضرورى ترین مسائلى است که لازم است در جهت آن گام هایى برداشته شود. ازاین رو، هدف این پژوهش، «شناسایى معیارهاى انتخاب محتواى آموزشى از منظر قرآن کریم» است. به منظور وصول به هدف فوق، از روش توصیفى تحلیلى و از منابع اسنادى استفاده گردیده است. نتایج پژوهش حاکى از آن است که در امر انتخاب محتواى آموزشى مى توان معیارهاى بى شمارى را از قرآن کریم استخراج نمود. در این پژوهش به هشت معیار پرداخته شده است. این معیارها عبارتند از: هدایت کنندگى، تدبربرانگیزى، خلاقیت پرورى،انگیزه بخشى، توجه به ابعاد مختلف وجود انسان، فعال سازى و مشارکت فعال مخاطب در متن، کاربرد در زندگى و خودآموزى.
نقش شاخص لفظی «تأکید» در اولویت بندی ارزش های اخلاقی در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوه بیان و نظم آیات قرآن، تناسب و هماهنگی میان لفظ و معنا، چینش الفاظ و عبارات و جملات، تأکیدها در الفاظ کلام الهی و نیز ترتیب و تقدّم الفاظ کلام الهی، در شمار شاخص هایی هستند که می توان مراد جدی خداوند را از طریق آنها به دست آورد. در این مقاله، «اسلوب تأکید در قرآن» و صورت های گوناگون آن (تأکید جمله اسمیه، تأکید جمله فعلیه و تأکید در مسندالیه) در جهت به دست آوردن اولویت ها و مراتب ارزش های اخلاقی بررسی می شود. شاخص لفظی و بیانی را باید در کنار سایر شاخص ها در نظر گرفت و از آن استمداد جست. همچنین باید نقش شاخص لفظی «تأکید» را در اولویت بندی ارزش های اخلاقی در مصادیق آیات قرآن بررسی نمود.
نقد و بررسی شبهه «بدعت» درباره منهج تفسیر قرآن با قرآن
حوزههای تخصصی:
برخی ناقدانِ منهج تفسیر قرآن با قرآن، این منهج را بدعت مفسران اهلِ سنت پنداشته اند. این شبهه، منهج تفسیری برخی تفاسیر شیعی، مانند المیزان و تسنیم را هدف گرفته است. در این مقاله، مدعای یادشده را نقد و بررسی و ثابت می کنیم روح حاکم بر این شبهه، همان پندار نادرست برخی اخباریان درباره ناروا بودن تفسیر قرآن برای غیرمعصومان است و تفسیر قرآن با قرآن دست کم در محدوده تفسیر آیات متشابه با آیات محکم، دستور صریح معصومان است؛ ازسوی دیگر، نظریه «قرآن بسندگی در دین» که شعار «حسبنا کتاب الله» بیانگر آن است، با «قرآن بسندگی در تفسیر» که به منابع خصوص تفسیر قرآن کریم نظر می کند، تفاوت روشنی دارد؛ چنان که «منهج تفسیر قرآن با قرآن» با نظریه «استقلال قرآن» فرق آشکاری دارد. همچنین ثابت خواهیم کرد که منهج تفسیری قرآن با قرآن را پیامبر(ص) پایه گذاری کرده و در سیره علمی اهل بیت: به کار رفته است. آنان این شیوه تفسیری را در انحصار خود ندانسته اند. افزون براینکه دلیلی بر حصر نیست، شواهد فراوانی روا بودن آن را برای دیگران ثابت می کنند. همچنین خواهیم گفت که به کارگیری این منهج به مفسران اهل سنت اختصاص ندارد.
معناشناسی واژه «مجنون» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرآن کریم، واژه «مجنون» و واژگان نزدیک به آن مانند «به جنّة» به دفعات در گفتار منکران نبوت در اعصار مختلف تاریخ انعکاس یافته است که عموماً به «دیوانگی» ترجمه شده است، در حالی که این واژه در سیاق های مختلف دارای معانی متعدد و مختلفی می باشد. این نوشتار با معناشناسی ریشه ای این واژه و بررسی کلام لغویان و مفسران به این مطلب می رسد که بر خلاف تصور رایج که معنای این واژه را «دیوانگی» می پندارند، معنای حقیقی آن، شخصی است که جن بر او سلطه یافته باشد. از رهگذر معناشناسی توصیفی آیات قرآن، این نتیجه به دست آمده که واژه «مجنون» در قرآن در سیاق های متعدد در سه معنای «دیوانه تحت سیطره جن»، «ساحر تحت سیطره جن» و «شاعر تحت سیطره جن» به کار رفته است که ایراد اتهام «مجنون» بودن به حضرت نوح از جانب قومش در معنای اول به کار رفته و همین اتهام از جانب فرعون نسبت به حضرت موسی در معنای دوم، و از جانب مشرکان مکه نسبت به پیامبر اسلام در معنای سوم استعمال شده است.
قالب های معنایی فعل «رأی» در آیات قرآن کریم و برگردان فارسی (بر پایه نظریه معناشناسی قالبی چارلز فیلمور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چشم، مهم ترین اندام جسمانی به شمار می رود که کاربرد آن، دریافت داده های گوناگون از محیط بیرونی، ذخیره آن در لایه های سه گانه ذه ن (تخیل، توهم و تعقل) و شکل گیری شناخت است. فعل «رأی» (دیدن)، به عنوان کار اصلی چشم، در ترکیب های هم نشینیِ گوناگون می تواند گستره معنایی خود را وسعت بخشد و علاوه بر دیدنِ بیرونی، بر دیدن درونی مانند دانستن نیز دلالت کند. بر همین اصل، در برگردان فارسی و تفسیر آیات باید به شبکه معنایی و بافت زبانی توجه نمود. در قرآن کریم، بنابر اهمیت توانایی بینایی انسان در مسیر رسیدن به شناخت مفاهیم پیچیده ذهنی و غیر مادی، فعل مذکور کاربرد وسیعی داشته است. زین رو، جُستار حاضر سعی خود را برآن گذاشته است تا با رویکرد زبان شناسی شناختی و با استناد به روش وصفی تحلیلی، قالب های معنایی فعل «رأی» را بر پایه نظریه معناشناسی قالبیِ چارلز فیلمور، در آیات قرآن کریم و برگردان فارسی آن (مکارم شیرازی، ارفع، پورجوادی، خرم دل، الهی قمشه ای و صفارزاده) بررسی و تحلیل نماید. در نمونه های قرآنی مورد بررسی، فعل «رأی» دارای یک قالب معنایی دیداری ادراکی به عنوان قالب معنایی مرکزی و چهار قالب شناختیِ باورداشتن، شناختن و دانستن، مشاهده کردن و درک کردن است که پای ه ابتدایی آن، همان دیدنِ ظاهری با چشم سر می باشد. دستاورد پژوهش، بیان گر آن است که مترجمین در برگردان فارسی قالب معناییِ مناسب با بافت زبانی آیات به خوبی عمل نکرده اند؛ ضمن آن که به تفاوت معنایی میان معادل های فارسی هم معنا مانند دیدن و مشاهده کردن، نیز دقت لازم را مبذول نداشته و گاهی به جای یکدیگر به کار برده اند.
واکاوی زبان شناختی باهم آیی واژگانی در قرآن مجید (شواهدی از سُوَر مبارکه اِسراء، کهف، مریم و طه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
حوزههای تخصصی:
هم نشینی کلماتی که تمایل به ظاهرشدن در کنار یکدیگر دارند، فرایند باهم آیی نامیده می شود که نقش سازنده ای در شکل دهی نظام واژگانی زبان ها ایفا می کند. در پژوهش حاضر کوشش شده است تا در پیکره ای به وسعت چهار سورة متوالی اِسراء، کهف، مریم و طه، به بازنمایی باهم آیی ها در قرآن مجید پرداخته شود. کتابی که به برکت آن امروزه بیداری اسلامی در سراسر جهان گسترده شده است؛ لذا می طلبد که این مصحف شریف از ابعاد گوناگون واکاویده و اسرار آن بر ره پویان معارف اسلامی آشکار شود. بر مبنای 20 رابطة مفهومی معرفی شده در این پژوهش، که 17 رابطة آن در پیکرة بررسی شده مشاهده شد، 397 نمونه ترکیب باهم آیند (با احتساب نمونه های تکراری) از مجموع 454 آیه استخراج شد که بیانگر بهره گیری گستردة قرآن مجید از فرایند باهم آیی به منظور القاء و انتقال مفاهیم و اصول معرفتی است. در این جستار روابط اسنادی، باهم آیی و تقابل بیشترین میزان وقوع را به خود اختصاص داده است. افزون بر این، نتایج این پژوهش نشان داد که برخلاف تعدد و تنوع موضوعات و نزول تدریجی قرآن، برخی از ترکیبات باهم آیند در جزءجزء قرآن مشاهده می شود که نه تنها منقطع و گسسته بودن قرآن را تأیید نمی کند؛ بلکه حکایت از زنجیرة بهم پیوسته ای دارد که در کلّیت آن، امر هدایت بشریت نهفته است. شناسایی و توصیف باهم آیی های ساده و چندگانه، یک سویه و دوسویه و بافاصله و بی فاصله از دستاوردهای این پژوهش است.
کاربرد نظریه حوزه معنایی در مطالعات قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوزه معنایی با دو رویکرد درزمانی و هم زمانی قابل بررسی است که در بررسی درزمانی تغییراتی معنایی همچون تعمیم یا گسترش معنایی، تخصیص معنایی، مجاز، استعاره، ترفیع معنایی و تنزل معنایی مورد توجه قرار می گیرند. بر این اساس، پاره ای از واژگان قرآنی در مقایسه با دوره جاهلی دچار توسعه مفهومی و افزایش مدلول های خود شده اند و برخی دیگر مفهومی تخصصی یافته و کاهشی در مدلول های آنها رخ داده است. همچنین فرایندهایی همچون مجاز، استعاره، ترفیع و تنزل نیز در بخشی از واژگان های قرآنی قابل مشاهده است. شناسایی این دسته از تغییرات و دسته بندی آنها می تواند در روشن شدن معنای واژگان قرآنی تأثیر بسزایی داشته باشد. همچنین با بررسی هم زمانی حوزه معنایی و در نظر گرفتن باهم-آیی های همنشینی و متداعی واژه ها، امکان دست یافتن به روابط موجود بین واژگان های قرآنی و ترسیم آنها بصورت شبکه ای از مفاهیم به پیوسته در قالب ترسیم روابط افقی و عمودی واژگان ها وجود دارد. مقاله حاضر با روشی توصیفی به بررسی درزمانی و هم زمانی حوزه معنایی می پردازد و در صدد تبیین کاربرد این موضوع در بررسی واژگان قرآنی است.
جستاری در باب روابط ارزش های اخلاقی گامی در مسیر کشف نظام اخلاقی قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اگر آموزه های قرآن را به چند محور و موضوع اصلی تقسیم کنیم، بی شک آموزه های اخلاقی آن از منظری، در شمار مهم ترین ها قرار دارد و چه بسا بتوان اذعان کرد که اگر هستی شناسی وحیانی به مثابه پایه ها و ریشه های معارف قرآنی به حساب آید و احکام عملی شریعت به منزله شاخ و برگ های آن شناخته شود، آموزه های اخلاقی، ثمره و دستاورد آن شجره طیبه خواهد بود. با این همه از دیرباز در میان اندیشه وران مسلمان، این پرسش مطرح بوده است که آیا آموزه های اخلاقی قرآن از ساختاری منطقی و منسجم برخوردار است و اجزا و عناصر آن بر اندیشه ای نظام وار و نگرشی سیستمی استوار است، یا توصیه هایی پراکنده و نامنسجم است که از مبنای واحد و ساختاری مرتبط و نظام وار برخوردار نیست و در نتیجه، پیوندی جدی و معنادار میان آنها نمی توان شناسایی کرد؟ این در حالی است که اثبات تمایز و برتری آموزه های اخلاقی اسلام در مقایسه با سایر مکاتب علمی- اخلاقی، در گرو شناخت و کشف نظام اخلاقی اسلام است.
کشف روابط میان ارزش های اخلاقی، گامی نخست و مهم در شناخت نظام اخلاق اسلامیِ مطرح در آیات قرآن است که در این پژوهش به عنوان درآمدی بر بحث یاد شده مورد بررسی و مداقّه قرار گرفته است.
تناسب ساختار با محتوا با توجه به دو نظریة «نظم» و «آشنایی زدایی» (به محوریت سورة مبارکة «لیل»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
حوزههای تخصصی:
پیوند و ارتباط دو سویة ساختار با محتوا در تمامی آثار ارزشمند ادبی، امری انکارناپذیر است. توجه و کنکاش در این مسئله و نیز اثبات چنین ارتباط دوسویه ای، از اهداف مهم مکتب عبدالقاهر جرجانی است که در نقد جدید نیز فرمالیست های روسی آن را مطرح کردند و تأکید بسیار بر آن دارند. قرآن کریم به منزله نقطة اوج و نیز سرآمد آثار ادبی، از این ویژگی بهره تمام و کمال برده است ازاین رو، تأمل و ژرف نگری ویژه ای می طلبد. در این نوشتار با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی کوشش شده است، بخش اندکی از زیبایی های ساختاری قرآن را با محوریت دو نظریة «نظم» و «آشنایی زدایی» بررسی شود و تأثیر سازوکارهای زبانی و جنبه های ساختاری بر مضمون و محتوا نشان داده شود. با نظر به هدف مذکور، ابتدا به بررسی نظریة نظم و همانندی های موجود میان این نظریه با اصل برجسته سازی فرمالیست ها می پردازد، سپس تلاش می کند با توجه به دو نظریة فوق، ساختارهای زبانی سورة مبارکة «لیل» و ارتباط آنها با محتوای این سوره را تحلیل و بررسی کند. سورة مبارکة لیل ساختارهای زبانی و موسیقایی هدفمند، منظم و منسجمی دارد. ساختار منظم نحوی و استفاده گسترده از تکنیک تکرار و نیز برجسته سازی به صورت توازن آوایی، واژگانی و نحوی در این سوره کاملاً مشهود است.
گستره معنایی عهد در قرآن
حوزههای تخصصی:
مراحل تربیت قرآنى از منظر علامه طباطبائى در تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
دیدگاه علامه طباطبائى درباره معرفى جایگاه تربیتى قرآن و چگونگى تأثیرگذارى آن در سیر تکاملى انسان، قابل تأمل است و براى تقویت هرگونه تربیت با محوریت قرآن لازم به نظر مى رسد. درحالى که پژوهشى با تمرکز بر نگاه تفسیرى این قرآن شناس معاصر و با نگاه مرحله اى به تربیت قرآنى نپرداخته است. این چارچوب مى تواند چشم انداز فعالیت هاى تربیتى قرآن محور را تا حدى روشن تر کند. در این پژوهش، برخى از اندیشه هاى تفسیرى علامه طباطبائى، با هدف صورتبندىِ مراحلِ تربیت قرآنى مدنظر قرار گرفته و در این زمینه، از روش «تحلیل زبان فنىِ رسمى با تأکید بر سیاق» استفاده شده است. یافته اصلى این پژوهش بسط چهار مرحله بیدارگرى (موعظه)، درمانگرى (شفا)، هدایتگرى (هدى)، و رحمت گرى (رحمت) براى تربیت قرآنى، قابل برداشت از دیدگاه علامه طباطبائى با محوریت آیه 57 سوره «یونس» است. علاوه بر این، تأکید بر شأن هدایتى قرآن و حالت ایجابى آن، نقش زمینه اى و حالت سلبى مراحل اول و دوم، و هدف گونه دیدنِ مرحله رحمت گرى، جایگاه هر مرحله را ترسیم مى کند. تحلیل این مراحل نشان مى دهد که پالایش درونى مقدم بر پالایش اعمال بیرونى است. زندگى سعادتمندانه انسانى در پرتو این مراحل، در ارتباط با قرآن محقق مى شود.
چیستی تفسیر تربیتی، (مبتنی بر روش شناسی پژوهش در تفاسیر و علوم تربیتی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
تفسیر تربیتی گرایشی جدید در تفسیرنگاری معاصر است که با رویکرد به جنبه های هدایتی، تربیتی و اجتماعی قرآن کریم آغاز شد، اما در خصوص چیستی، مفهوم و مصادیق آن، دو دیدگاه سنتی با نگاه عام به موضوع تربیت و دیدگاه جدید با توجه خاص به مسائل علوم تربیتی و بسترهای علمی و پژوهشی آن در منابع تفسیرشناسی طرح شده است. در تعاریف موجود از تفسیر تربیتی، گستره علم تربیت، مسائل و موضوعات قابل تحقیق در آن و روش شناسی پژوهشی آن مبهم و نامشخص است. راه شناخت منطقی و جامع از چیستی آن، استفاده از روش تحلیل مفهوم تربیت و تفسیر، نسبت بین آنها و تبیین قلمرو آن می باشد. مفهوم و مصادیق تربیت در این ترکیب به طور مطلق به کار رفته و همه پژوهش های گذشته و جدید آن را شامل می شود. در نتیجه در این روی آورد، امکان بهره مندی از گستره وسیع دو حوزه تفسیر و تربیت فراهم است، به ویژه در روش شناسی این گرایش، امکان استفاده از روش های متنوع وجود دارد. هدف این پژوهش، بازنگری در تعاریف، مفهوم، مصادیق و تبیین جایگاه، روش شناسی و قلمرو وسیع پژوهش های تفسیری تربیتی با استفاده از روش ها و یافته های تازه در این دو دانش می باشد که کمتر به آنها توجه شده است.
بررسی تفسیری فقهی آیه «الا ما ظهر»؛ ره یافت های تاریخی، شواهد حدیثی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیه ۳۱ سوره نور، در بیان محدوده پوشش زن در برابر نامحرم، پس از نهی از آشکار کردن زینت، «ما ظهر» را استثنا کرده است: «وَ لا یبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها» این استثنا که خود نوعی اجمال دارد، برداشت های گوناگون و گاه نادرست تفسیری و فقهی را موجب گشته است. این نوشتار تلاش می کند با کمک قرائن درون متنی و برون متنی و متکی بر مبانی شناخته شده تفسیری و فقهی، اجمال ظاهری این بخش از آیه را برطرف سازد. بدین جهت، پس از بیان احتمالات در مقصود از «زینت»، قرائن و شواهد درون متنی، فضای نزول و شرایط محیطی و اجتماعی عصر تشریع، شواهد حدیثی (شامل بررسی سندی و محتوایی روایات و تحلیل روایات ناهمگون) و فلسفه پوشش، ارائه گردیده و نتیجه آن ها، انحصار «ما ظهر» در وجه و کفین و زیور آلات متعارف و محدود آن همچون سرمه و انگشتر است و محدوده یادشده تا مچ دست و مچبند نیز امتداد می یابد. ضمن این که وجوب پوشش چهره (روبند) و کفین و نیز زیورآلات مختصر آن دو نیز قابل اثبات نیست.
نقد پژوهش فاج درکتاب «هرمنوتیک قرآنی، طبرسی و مهارت تفسیر قرآن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب هرمنوتیکقرآنی ، طبرسی و مهارت تفسیر قرآن 1اثر برویس فاج (Bruce fudge) از جملة مهم ترین آثار خاورشناسان دربارة تفسیر مجمع البیانبه حساب می آید. بررسی کتاب نشان می دهد که با وجود ابتکار و تلاش نویسنده در خلق برخی مطالب، کاستی ها و اشکالات مهمی نیز به چشم می خورد. در این نوشتار، پس از معرفی اجمالی فاج و آثار وی، گزارشی از محتوای کتاب ارائه شده است و در مقام بررسی، آرای وی در دو بخش نقد محتوایی و نقد منابع ارزیابی شده است. بر اساس بخش هایی از کتاب، نویسنده بر این باور است که طبرسی آیات قرآنی را مطابق با عقیدة خویش تفسیر کرده است و باورهای وی نقش تعیین کننده ای در تفسیر مجمع البیاندارد. در ادعایی دیگر نیز مجمع البیانرا رونوشت و کپی برداری از تبیانشیخ طوسی دانسته که غالباً همان کلمات با اندک تغییری جایگزین شده اند. در این مقاله، به نقد و بررسی ادعاهای مذکور پرداخته شده است.
الگویی قرآنی برای سنجش دینداری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اکثر پژوهش هایی که به سنجش و ارزیابی دینداری در ایران پرداخته اند، از الگوهایی استفاده شده که در بستری غیر از فرهنگ آرمانی اسلام تهیه شده اند و مناسبت کمتری با معیارهای دینداری فرد مسلمان دارند. بر این مبنا، پرسش این است که آیا مبتنی بر منابع دین، می توان الگویی قرآنی برای سنجش و ارزیابی دینداری فرد مسلمان ارائه کرد؟ با فرض وجود چنین امکانی، هدف این تحقیق استخراج الگوی سنجش دینداری از قرآن مجید با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و طبقه بندی نظری مفاهیم و مقولات است. نتایج نشان می دهد الگویی که با این روش به دست می آید، بر خلاف الگوهای قبل از خود، دارای هفت مرتبه قابل سنجش است که از ضعیف ترین تا قوی ترین مرتبه در پی هم قرار می گیرند. لذا ارتقا از مراتب پایین تر به بالاتر، با احراز شاخص های مرتبه بالا امکان پذیر است. اجرای پرسش نامه مربوط به سنجه مراتب دینداری نشان داد که این الگو و سنجه مربوط به آن، از روایی و اعتبار بالایی در جامعه نمونه برخوردار است.
بررسی معناشناختی تنظیر معنایی در تفسیر قرآن مطالعه موردی آیات سجده بر آدم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۵ شماره ۶۸
حوزههای تخصصی:
شماری از مفسران امامیه آیات سجده فرشتگان بر آدم7 را نظیر سجده برکعبه و یوسف 7 پنداشته و از برایند این تنظیر مفهوم و نوع سجده بر آدم7 را تبیین کرده اند. برابر این رهیافت منزلت آدم7 به سان قبله بودن کعبه و جمال بدیع یوسف7در منظر فرشتگان تجلی نمود و آنان را به سجده به سوی آدم 7 واداشت و شخص آدم7 مسجود حقیقی آنان نبود. مسئله اصلی این پژوهه نقد این تنظیر و سنجش مستندات آن بر پایه تنظیر معنایی صحیح در دانش تفسیر است. نتایج پژوهش نشان داد که داستان سجده بر آدم7 مستقل از آیات سجده بر یوسف7 و کعبه بوده و قابل تنظیر با یکدیگر نیستند. موضوع و علت سجده در این سه دسته آیات با یکدیگر متفاوت بوده و اصالت مسجود نیز در آنها در یک تراز نیست. این آیات فقط در حد تماثل صوری در مصداق خارجی با یکدیگر شباهت دارند و این مقدار نیز برای ایجاد رابطه تفسیری میان این آیات کافی نیست و نباید از آنها در تفسیر همدیگر بهره جست.
تقصى المعانی الضمنیة لتآلف الصوامت فی المفردات القرآنیة حسب رؤیة الکشاف للزمخشری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
المعنى الضمنی أو المعنى العاطفی هو الذی یکمن فی اللفظة ویؤثر فی نفس المتلقی ویستنبطه بأحاسیسه الفردیة؛ وعلی هذا الأساس یهدف المقال الذی بین یدی القراء إلى الترکیز على الموسیقى الخارجیة لعدة مفردات قرآنیة وما تنتج عنها المعانی الضمنیة عبر تآلف الصوامت ووقعه الصوتی الخاص على النفس، وذلک بالاعتماد على تفسیر الکشاف للزمخشری، بحیث هذا التآلف الصوتی على أساس صفاته الإیقاعیة یصوّر المعنى الذی یحمله ویؤثر على تولید الأحاسیس والعواطف الباطنیة وهی تقود المتلقی نحو المعنى الضمنی الذی أشاره الزمخشری فی الکشاف. تتبع هذه الدراسة المنهج التوصیفی – التحلیلی وتوصف کیفیة التناسب والتناسق بین تآلف الصوامت والمعانی الضمنیة فیها محللة هذه المعانی مستندة إلى تفسیر ""الکشاف"" للزمخشری، کما تکشف عن تأثیر الصفات الإیقاعیة للصوامت فی دلالة معان ضمنیة متلائمة معها وتعرض إیحاءات الزمخشری بالمعانی الضمنیة وتثبت نظرته الأدبیة والبلاغیة حول المعانی المتناسبة مع تآلف الصوامت.