فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۴۱ تا ۲٬۸۶۰ مورد از کل ۱۳٬۷۷۵ مورد.
منبع:
مطالعات قرآنی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
375 - 397
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش واکاوی افراط گری دینی و نقش تعلیم و تربیت اسلامی در مهار آن می باشد. از نظر فلسفه و پارادایم حاکم بر پژوهش جزء پژوهش های کیفی و در پارادایم سازنده گرایی- تفسیری قرار داد. روش پژوهش حاضر از نوع تحلیل محتوای کیفی(کتابخانه ای) است. جامعه آماری پژوهش شامل پژوهش ها و اسناد موجود مرتبط در سایت های علمی می باشد. نمونه آماری تا رسیدن به اشباع نظری و استخراج مقوله های افراط گرایی دینی ادامه یافته است. ابزار پژوهش شامل تمامی اسناد و مدارکی است که در رابطه با افراط گرایی دینی و شیوه استفاده از آموزش های دینی در شکل گیری افراط گرایی وجود دارد(از طریق فیش برداری)، می باشد. روش تجزیه و تحلیل در پژوهش حاضر تحلیل مضمون است. در این روش از طریق تحلیل متون مورد نظر به صورت استقرائی، مؤلفه های تربیت مطلوب به منظور مهار افراط گرایی دینی تدوین گردید.
الگوی تهذیب نفس در قرآن با تکیه بر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
421 - 448
حوزههای تخصصی:
تزکیه نفس و خودسازی، پیراستن روح از رذایل و هواهای نفسانی و خواطر شیطانی می باشد. در آموزه های دینی تهذیب نفس به عنوان کلید سعادت و کمال انسان معرفی شده و غفلت از آن مایه خسران و شقاوت او دانسته شده است. هدف از ترک رذایل و کسب فضایل اخلاقی، در مسلک اخلاق قرآنی «قرب و رسیدن به وجه الله» است. هدف از این پژوهش، ارائه الگوی عملی و کاربردی از قرآن، برای تهذیب نفس می باشد و با توجه به جامعیت تفسیر «المیزان» این اثر مورد تأکید قرار گرفته و به روش تحلیلی و توصیفی به تفسیر موضوعی تهذیب نفس پرداخته شده است.
بررسی تفسیر آیه 17 سوره احقاف با تأکید بر سبب نزول آیه
منبع:
تفسیرپژوهی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱
29 - 13
حوزههای تخصصی:
آیه ی 17 سوره ی احقاف از آن گونه آیاتی است که پیرامون سبب نزول آن دیدگاه های متفاوت در میان مفسران فریقین مطرح شده است. گروهی از مفسران فریقین بر این باورند که سبب نزول آیه، عبدالرحمن بن ابی بکر است که به پدر و مادرش اُف گفت؛ اما گروه دیگر از مفسران فریقین این نگرش را پذیرا نشده اند و سبب نزول آیه را شخص دیگری دانسته اند. نوشتار حاضر با روش توصیفی - تحلیلی سبب نزول و تفاوت رأی در سبب نزول و شخصیت مد نظر آیه را در تفاسیر فریقین بررسی کرده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که دیدگاه آن دسته از مفسران فریقین که سبب نزول آیه ی 17 سوره ی احقاف را عبدالرحمن بن ابی بکر دانسته اند، ناظر بر روایت جابر و مروان بن حکم است؛ اما این روایات دارای اشکالات فراوانی است تا آنجا که روایت اهل سنت -مستند بر سخن مروان بن حکم- برای آنکه با سخنان عایشه در تعارض است از صحت خارج می شود؛ ازاین رو، شماری از مفسران فریقین سبب نزول آیه ی 17 سوره ی احقاف را گروهی از کافران بیان کرده اند.
بررسی مقایسه یی چیستی زمان و حدوث زمانی عالم از نظر فخر رازی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین مباحثی که قبل از بیان دلایل حدوث یا قدم زمانی جهان باید مورد توجه قرار گیرد، اینست که مراد از حدوث و قدم زمانی از نظر متکلمان و فلاسفه چیست؟ این نیز بنوبه خود مبتنی بر سؤال دیگری است که زمان از نظر این دو گروه به چه معناست؟ فخر رازی با تسلط بر نظریات کلامی و فلسفی و با روشی انتقادی، به تحلیل و مقایسه دیدگاه متکلمان و فلاسفه درباره حدوث و قدم زمانی عالم و دلایل آنان اقدام نموده و ریشه ها و مبادی تصوری و تصدیقی طرفین را نقد کرده است. او تفسیر متکلمان از زمان و حدوث زمانی را باطل میداند، همچنین تعریف زمان به مقدار حرکت و کم متصل را که فلاسفه مطرح کرده اند ناصحیح شمرده و بر خلاف مشهور، زمان را کم منفصل دانسته است. وی بر خلاف سایر متکلمان، در حادث زمانی بودن عالم عقول و مجردات تردید دارد. اما صدرالمتألهین با نقد نظر متکلمان و فلاسفه پیشین، تلاش میکند افلاطون، ارسطو و سایر حکمای یونانی و پیروان ادیان را همرأی خود نشان دهد، درحالیکه تفسیر وی از حدوث زمانی و نیز مبانی فلسفی وی با چنین وحدتی سازگار نیست، چراکه مفهوم حدوث زمانی صدرایی مبتنی بر اصالت وجود و حرکت جوهری است که نه در فلسفه یونان مورد بحث بوده و نه متکلمان اسلامی فهمی از آن داشته اند. در این مقاله به ارزیابی دلایل حدوث یا قدم پرداخته نشده بلکه چیستی حدوث یا قدم زمانی از نگاه این دو متفکر بررسی شده است. به نظر ما اشکال مشترک فخر رازی و ملاصدرا به متکلمان و فلاسفه مشاء، در تفسیر آنان از زمان و حدوث زمانی است و تفاوت نظر این دو محقق نیز در تفسیر خود آنان از چیستی زمان و حدوث زمانی است.
مبانی نظریه پردازی قوانین اجتماعی در تفسیر قرآن
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵
147 - 183
حوزههای تخصصی:
تفسیر اجتماعی بهره گیری از قرآن برای استخراج اصول و قواعد تفکر اجتماعی و استنباط نظام جامع اجتماعی از آن است آن گونه که این یافته ها، دیگر بخش های قرآنی در زمینه مباحث اجتماعی را تبیین کند و مفسر و تحلیل گر اجتماعی را قادر سازد؛ تا ضمن تحلیل و بررسی مسائل پیرامونی جامعه کنونی با قرآن، به اصلاح و بازسازی مبانی جامعه شناختی دست زند و در حوزه روش شناختی، وحی را منبع دیگر شناخت در تحلیل و کشف مسائل اجتماعی به حساب آورد. یافته های تحقیق حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی و جمع آوری کتابخانه ای صورت پذیرفته، حاکی از آن است که از جمله مبانی نظریه پردازی قوانین اجتماعی در تفسیر قرآن عبارت است از امکان تفسیر علمی، امکان دست یابی به قوانین جامعه شناختی تاریخی، امکان دست یابی به قوانین جامعه شناختی اجتماعی، امکان بازشناسی نظام اجتماعی مطلوب، وجود و امکان باز شناخت مفاهیم ناظر به مباحث اجتماعی در قرآن.
بررسی فقهی ماهیت وجودی حقوق مالی زوجه در قرآن؛ فقه امامیه و مقایسه آن با حقوق کشور مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
251 - 278
حوزههای تخصصی:
به لحاظ حساسیت موضوع احقاق حقوق زوجه پس از انحلال نکاح با استفاده از منابع فقهی و حقوقی ملهم از نظرات فقهای امامیه و حقوقدانان در کشور اسلامی مثل مصر هدف مقاله حاضر بررسی فقهی ماهیت وجودی حقوق مالی زوجه در فقه امامیه و مقایسه آن با حقوق کشور مصر است. تحقیق حاضر از نوع نظری و به لحاظ ماهیت توصیفی و تحلیلی است. این تحقیق به روش کتابخانه ای انجام گرفت. بررسی ها نشان داد قانونگذار حقوق مصر، پیوسته در جهت تأمین و حمایت از حقوق زنان تلاش کرده تا از ورود اجحاف به حقوق زنان به ویژه زنان مطلقه جلوگیری کند.
تحلیل تفسیری نقش ایمان در رابطه قلبی انسان با خدا از منظر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
163-182
حوزههای تخصصی:
در باور غالب اندیشمندان دنیای معاصر، ایمان مبتنی بر رابطه قلبی انسان با خدای والا، خاستگاه امنی برای فارغ شدن از برخی پیامدهای شوم البته نه ذاتی پیشرفت های روزافزون علوم تجربی است که فرد و جامعه برای رسیدن به آرامش درونی، هماهنگ سازی نهاد خویش با این نیاز أساسی را ترجیح می دهند. ایمان با ویژگی های چون اعتمادآفرینی، سکینه بخشی، مبتنی بودن بر أصل سنخیت و تطابق با وجدان درونی؛ در مسیر رابطه قلبی بنده با خدا، عنصر بسیار با اهمیت و مؤلفه برتر به حساب آمده که در آموزه های قرآنی نیز به آن اشاره شده است. ایمان برآمده از رابطه قلبی انسان با خدای والا، از گذرگاه فضایل اخلاقی و انجام عمل صالح، انسان را به مقصد الهی و ساحت ربوبی، که از اهداف خلقت انسان است، رهنمون می سازد، از این رو مقاله حاضر به تحلیل نقش «ایمان» در رابطه قلبی انسان با خدای والا از منظر قرآن، پرداخته و مصادیق ایمانی برآمده از رابطه قلبی را مورد واکاوی قرار داده است.
غایات اخلاقی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۷
169 - 204
حوزههای تخصصی:
یکی از ارکان رکین نظام اخلاقی «غایت اخلاقی» است. غایت در حقیقت چیزی است که فعل در نهایت به آن منتهی می شود. در واقع انسان هر فعلی از جمله فعل اخلاقی را برای رسیدن به غایاتی انجام می دهد. برخی اندیشمندان غربی و ارسطوشناسان معاصر ضمن برشمردن بخشی از فضائل اصلی و غایات حقیقی در میان سایر مکاتب اخلاقی، بر این باورند که اولاً غایت اخلاقی نقش مهمی در شناخت، تبیین، ارزیابی و داوری نسبت به گزاره های اخلاقی، نظریات اخلاقی و افعال و رفتار اخلاقی انسان ها دارد و ثانیاً کامل ترین، جامع ترین و حقیقی-ترین خیر و غایت اخلاقی صرفاً در ادیان توحیدی به بشر معرفی شده است. به نظر آنان، «قرب الهی» یا نظریه قرب، دربردارنده ی تمام غایات مثبت بشر و در عین حال آخرین و منحصر بفردترین غایتی است که تضمین کننده سعادت بشر در دنیا و جهان آخرت است. کسی که به این غایت دست یابد، به دلیل اتصالش به غایه الغایات، طبعاً غایات دیگر را هم در اختیار خود دارد و از فروغلطیدن در سایر غایات نسبی برحذر داشته خواهد شد. نگارنده در این مقاله به روش توصیفی_تحلیلی و کتابخانه ای در صدد است که این غایات اخلاقی را با توجه به منبع معرفتی وحی و قرآن کریم در سه دسته مقدمانی، میانی و نهایی مورد بررسی قرار دهد. انسان برای نیل به غایت نهایی سلسله ای از اهداف و غایات را تشکیل می دهد که هرکدام به نوبه خود برای غایت برتر هستند، با دست یافتن به غایات مقدماتی و میانی راه تکامل را طی کرده، متعالی تر شده و مقرب درگاه حق می گردد
هنجارگریزی نحوی در گفتمان قرآنی بر پایه فرآیند جایگزینی اسم به جای فعل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متن، ساختاری زبانی است که از الگوها و قواعد دستوری خاصی پیروی می کند که از آن با نام زبان معیار/ خودکار یاد می شود. گاهی ادیب برای بزرگ نمایی مفهوم مورد نظر خود، با وجود امکان رعایت قواعد زبانی، از هنجار زبان سر می پیچد تا توجه مخاطب را به یک معنای خاص جلب و در حقیقت مفهوم را برجسته سازی کند. هنجارگریزی یکی از شیوه های برجسته سازی معناست که در هشت سطح قابل بحث است. این نوشتار با بررسی هنجارگریزی نحوی در سطح جانشینی اسم به جای فعل در گفتمان قرآنی که از بسامد بالایی برخوردار است ، به این نتیجه دست یافت که انحراف از استخدام فعل در قرآن، در سه سطحِ جایگزینی ابتدایی اسم به جای فعل، جایگزینی اسم هم ریشه به جای فعل و جایگزینی اسم متضاد به جای فعل و به قصد برجسته سازی اغراضی چون تناسب زمان، عدم تعلق غرض به فاعل، تأکید بر وقوع رخداد و یا ثبات آن، صورت گرفته است.
بررسی تطبیقی روش محدثین متقدم در رفع تعارض اخبار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۷
105 - 133
حوزههای تخصصی:
حدیث، پس از قرآن کریم، به عنوان دومین منبع اساسى کشف و تبیین م عارف الهى، بشمار می رود. مهم ترین چالش حدیثی، مساله اختلاف میان روایات و روش برخورد صحیح و اصلاح آن ها می باشد. از این رو در این مقاله به بررسی تطبیقی روش محدثین متقدم، در رفع تعارض اخبار با استفاده از روش تحلیل اسنادی پرداخته شده و به نتایج ذیل دست یافته است: شیخ کلینی(ره) اغلب از روش ترجیح و تخییر و توقف استفاده نموده، بدون آنکه دلایل خاص انتخابش را ذیل احادیث متعارض بیان کند؛ شیخ صدوق(ره) علاوه بر دو روش فوق، از روش جمع نیز استفاده نموده، لذا ایشان را می توان اولین جامع نویس متقدم شیعی دانست، که به جمع بین روایات متعارض پرداخته، براهین تجمیع خود را در ذیل پاره ای از آنها بیان نموده است؛ شیخ طوسی(ره) نیز، اساس و بنیان کار خود را بر ارائه دلایل منطقی جهت رفع اختلاف احادیث قرار داده، رفع تعارض اخبار را قانون مند و روش مند نمود؛ و پایه گذار ساختاری جامع و علمی جهت حل معضل فوق در آن زمان و همچنین آموزش روش برخورد با این موضوع و مباحث مشابه، جهت آیندگان گردید.
اصطلاح شناسی و نسبت سنجی «بطن» و «تأویل» در حوزه تفسیر با تاکید بر آراء اندیشمندان اسلامی
منبع:
تفسیرپژوهی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
224 - 197
حوزههای تخصصی:
در آثار ناظر به علوم قرآنی و تفسیر، هماره دو مسأله چالشی «بطن» و «تأویل»، با افت و خیز فراوان مطرح بوده اند. این دو مسئله گاه از حیث خطای در فهم و گاه بنابر ارتباط وثیق، در قالب یک مبحث ارائه شده اند و از این رو در قریب به اتّفاق پژوهش های مربوطه، نسبت سنجی میان این دو مقوله مغفول مانده است؛ حال آنکه فهم این مطلب، دست کم از دو حیث حائز اهمّیت است: اوّلاً، بخش قابل توجّهی از معارف دینی، مربوط به باطن آیات و تأویلات قرآنی است و ثانیاً، جاودانگی قرآن، ارتباط وثیقی با این دو مقوله دارد. پژوهش پیش رو عهده دار تبیین ایده های اهل نظر در باب «بطن» و «تأویل» و نسبت سنجی میان آن دو است. این امر به روش تحلیل مفاهیم و اصطلاح شناسی واژگان مربوطه و تبیین قدر متیقن آراء اهل نظر انجام می پذیرد با توجه به آیات و روایات، تأویل هم به کل قرآن نسبت داده شده وهم برای شناخت حقیقت و مراد اصلی آیات متشابه به کار رفته و هم راهیاب به باطن و شناخت ژرفای قرآن می باشد که در نتیجه می توان گفت نسبت و رابطه منطقی بین «تأویل» و «بطن» عموم و خصوص مطلق است یعنی تأویل عام به شمار می آید و بطن خاص.
بررسی دیدگاه مفسران فریقین در تفسیر آیه «إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتی » با تکیه بر پاسخ گویی به شبهات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
83-94
حوزههای تخصصی:
سلفیان وهابی، بر أساس فهم ظاهرگرایانه از آیه 80 نمل، منکر شنیدن مردگان و به تبع آن، منکر هر گونه توسل و إستغاثه به آنان شده اند. حال آنکه، تفسیر همه جانبه و بر أساس شواهد قرآنی و سیاق این آیه، نشان می دهد آیه در صدد تشبیه کافران به مردگان است؛ کافران به مانند مردگان از شنیده های خود بهره ای نمی برند و هدایت نمی شوند و این آیه دلالتی بر نفی سماع أموات ندارد. این تفسیر، جواب مناسب و کامل بر شبهاتی است که سلفیان وهابی بر این آیه و بر روایت مشهور به روایت بدر که از مهم ترین أدله روایی در إثبات سماع موتی است وارد می کنند. همچنین پاسخ و ردّ تأویل عایشه از روایت بدر است؛ تأویلی که بر أساس برداشت ظاهری وی از همین آیه بوده و از مهم ترین إستناد مخالفان سماع است. بنابراین مخالفان سماع، دلیلی از قرآن و سنت در إثبات ادعای خود ندارند؛ حال آنکه برخی از آیات همچنین روایات فراوان، سماع موتی را إثبات می کنند.
نقد و بررسی ادله ابتکاری حکیم سبزواری بر حرکت جوهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان ادله گوناگونی که حکیم سبزواری در شرح منظومه برای اثبات نظریه حرکت جوهری پیش کشیده است، پنج دلیل در نگاه نخست، از ابتکارات او بشمار می آیند: استدلال از طریق حرکت کیفی تصورات در نفوس منطبع فلکی، استدلال از طریق تجدد امثال، استدلال از طریق حدوث یکپارچه عالَم، استدلال از طریق غایتمند بودن طبیعت، و استدلال از طریق وحدت ظلی نفس. این مقاله به گزارش، تحلیل و نقد این ادله اختصاص دارد. بررسی نشان میدهد که چهار دلیل از این ادله را میتوان ابتکاری ایشان دانست. اهمیت فلسفی این دلایل چهارگانه بیشتر در نشان دادن جایگاه نظریه حرکت جوهری و تأثیر و تأثر آن نسبت به دیگر مسائل حکمت متعالیه و تفکرانگیزی در جوانب و ثمرات مختلف این نظریه، و نیز نشان دادن هماهنگی و همیاری بخشهای مختلف حکمت متعالیه صدرایی است. اما دلیلهای یادشده دلیلهای سبکباری که سرراست و با مقدماتی اندک این نظریه را به اثبات برسانند، نیستند.
بررسی تحلیلی- تطبیقی نظریه بساطت مشتق در آراء سید سند و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در علومی نظیر منطق، اصول فقه و فلسفه، در باب مشتق و حقیقت اجزاء تشکیل دهنده آن، دو نظریه اصلی مطرح شده است: ترکب مفهومی مشتق و بساطت آن. انتخاب هر یک از این دو رأی، تفاسیر متفاوتی را از مسائل فلسفی بدست میدهد، لذا فلاسفه، همچون سایر اندیشمندان علوم دینی، در گزینش یکی از این دو رأی، نهایت دقت را بکار برده اند. در میان این دیدگاهها، سید سند نظر متفاوتی ارائه کرده و به مجمل بودن مشتق معتقد است. او بر این باور است که مشتق، بالقوه (نه بالفعل) از سه جزء ترکیب شده است. بررسی آراء ملاصدرا نشان میدهد که نظریه یی که با نام سید سند در آثار ملاصدرا رد شده، با آنچه در بیانات خود سید سند یافت میشود، انطباق ندارد. او بیشتر به نظر رقیب سید سند، یعنی محقق دوانی، گرایش دارد.
تأثیر اصول فلسفی معادشناختی صدرایی در ترمیم نظریه های معاد جسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معاد جسمانی از دیرباز در میان متکلمان و فیلسوفان اسلامی جزو مسائل بحث برانگیز بوده است. متکلمان بر اساس مبانی و نوع نگاه خود به حقیقت انسان، معادی متفاوت با معاد فیلسوفان را به اثبات رسانده اند. در بین فیلسوفان، حکمای مشاء، مبانی هستی شناختی و انسان شناختی خاصی را در جهت تبیین معاد روحانی بکار برده و حکمای اشراق با توجه به آن مبانی، معاد مثالی را نتیجه گرفته اند. ملاصدرا با استفاده از اصول معاد شناختی خاصی در نظام فلسفی خود، معاد جسمانی روحانی را تبیین میکند. این پژوهش نقش اصول معاد شناختی را در بازسازی نظریه معاد جسمانی بررسی کرده و به این نتیجه میرسد که عدم توفیق متکلمان و حکمای مشاء و اشراق در اثبات معاد جسمانی روحانی، ناشی از عدم دستیابی آنها به برخی از اصول معاد شناختی بوده و بهمین دلیل بود که معادِ اثبات شده آنها، از سوی ملاصدرا پذیرفته نشد. متکلمان با عدم دستیابی به اصولی مانند «تشکیک وجود»، «نفس، عامل شیئیت انسان و بدن» و «تجرد نفس و قوه خیال»، معاد انسان و لذات و آلام او را در معاد، مادی دانسته اند. ابن سینا و شیخ اشراق نیز با عدم دستیابی به اصولی مانند «تجرد قوه خیال»، «آثار خارجی داشتن تصورات، خُلقیات و ملکات» و «ماهیتِ ابصار، اختراع صورتهای مجردِ مشابه با صورتهای خارجی توسط نفس» در اثبات معاد جسمانی با مشکل مواجه شده اند.
تحلیل و نقد روش«معیارگزینی شعر جاهلیت» در تفسیر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانشمندان مسلمان، برای دانش «تفسیر قرآن » رتبه نخستین اهمیت را ذکر می کنند چرا که موضوع این علم قران کریم است و دیگر علوم اسلامی همچون کلام، فقه، حدیث و اخلاق به آن وابسته اند. لازمه این ویژگی آنست که دانش تفسیر چنانکه در عرصه های مختلف مورد استفاده قرار می گیرد، به موازات آن نیاز به آسیب شناسی مضاعف دارد. یکی از جنبه های آسیب شناسی و آسیب پذیری تفسیر، روش استفاده از «ادبیات معیار» است که در شناخت ساختار و مضمون آیات قرآن نقش کلیدی دارد. از عصر صحابه و تابعین برخی از مفسران، شعر عرب جاهلی یا دیوان عرب را به عنوان ادبیات معیار در تفسیر قرآن برگزیده اند. درمقابل،عده ای دیگرازمفسران همواره بااین گرایش تفسیری مخالف بوده و متن قرآن کریم را «ادبیات معیار» دانسته و شعر جاهلی را شایسته مرجعیت تفسیر قرآن ندیده اند. در این پژوهش گذشته از کشف عوامل گرایش به شعر جاهلی و دیوان عرب ، دیدگاه و سیره مفسران وابسته به این گرایش در مقایسه با دیدگاه و سیره مفسران قرآن گرا تحلیل گردید، جنبه های ضعف ونارسایی وبرخی آثارمنفی که بر این گرایش مترتب شده و اختلافاتی در عرصه های تفسیری، فقهی و... را باعث شده مورد نقد منصفانه قرارگرفته که می تواند گامی در مسیر شناخت یکی از آسیب های دانش تفسیر شمرده شود. کلید واژگان دیوان عرب، شعر جاهلی، دیوان گرایان، قرآن گرایان، ادبیات معیار، دانش تفسیر
گونه های سکوت گفتمانی در قصه مریم (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم مجموعه ای از لایه های معنایی متعدد است. این ویژگی، زمینه را برای به کارگیری مکاتب گوناگون زبانی در مطالعات قرآنی فراهم می سازد. بهره گیری از ابزارها و دانش های جدید معرفتی و زبانی نوعی تدبر روشمند در آیات و مصادیق آن است. سکوت، عنصری معنادار در کلام است و همچون بخشی از زبان، نقش مهمی در انتقال پیام و تاثیر گذاری بر مخاطب دارد؛ به توسعه دلالت های متنی می انجامد و اشتیاق خواننده را برای درک معنا می افزاید. کاربرد این شیوه در آثار ادبی، علاوه بر موجزگویی، شگردی برای اقناع عقلی و عاطفی بشمار می آید بر این اساس نوشتار حاضر سعی دارد تا با رویکرد نظریه گفتمان سکوت و با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، قصه قرآنی مریم (س)،که در آیات (74-35 سوره آل عمران) و آیات( 15-34 سوره مریم) مطرح شده، مورد واکاوی قرارگیرد. تأمل در این آیات گویای آن است که مصادیق سکوت گفتمانی در سطوح ساختاری، معنایی و کاربردشناختی، زمینه ساز ایجازگویی ها، تصویرسازی ها و همچنین دستیابی به غرض هدایتی قصه مریم(س) شده است. در این راستا غلبه کاربست سکوت پیش انگاشتی و محوریت موضوعی تعامل عفیفانه مریم(س)، مخاطب را به ژرف نگری فرا می خواند.
اعجاز تأثیری جلوه ای از قدرت نرم قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله نظریه های جدید در حوزه اندیشه های معاصر نظریه «قدرت نرم» است. «قدرت نرم» که نخستین بار توسط «جوزف نای» مطرح شد به معنی «توانایی به دست آوردن خواسته ها از طریق مجذوب کردن به جای اجبار و امتیاز و توانایی به دست آوردن خواسته ها از طریق مجذوب کردن به جای اجبار و امتیاز و توانایی شکل دهی به ترجیحات دیگران» تعریف شده است که این توانایی از طریق جذابیت های فرهنگی و ایده های سیاسی صورت می گیرد. یکی از جلوه های قدرت نرم قرآن، «اعجاز تأثیری قرآن» است که در منابع مختلف با عناوین متفاوتی مثل اعجاز نفسانی، اعجاز وجدانی، جذبات روحی، روعه قرآنی، موسیقی باطنی و مانند آن مطرح شده است. اعجاز تأثیری قرآن، کششی وجدانی و فرازبانی بوده و ماهیتی فرا بشری دارد که در هیچ اثر بشری مانند آن یافت نمی شود و با ربایش های شناخته شده در جهان مادی متفاوت است. براساس منابع موجود، این اعجاز اولین بار توسط «خطّابی» مطرح شده است. این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی از نوع کتابخانه ای درصدد آن است که اعجاز تأثیری را جلوه ای از قدرت نرم قرآن معرفی نماید.
بررسی مبانی و ادله دام گستری در متون دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از موضوعات مهم در حقوق کیفری، مسأله کشف و اثبات جرم و تحصیل دلیل از طریق مشروع و قانونی است به گونه ای که مهم ترین دلیل در کشف و اثبات یک واقعه مجرمانه چنانچه در تحصیل آن ضوابط قانونی لحاظ نشود، فاقد اعتبار است. هدف ما در این نوشتار این است که اولاً عدم رعایت اصل مشروعیت دلیل و مقدمات آن می تواند ادله تحصیلی را در معرض بی اعتباری قرار دهد. ثانیاً چنانچه پلیس از شیوه های متعارف نتواند با جرائم پیچیده و سازمان یافته و امنیتی برخورد کند، می تواند به شیوه دام گستری عمل نماید؟ سؤال این است که در صورت لزوم با چه توجیه شرعی و قانونی می تواند اقدام نماید؟ آیا فقه امامیه پاسخگوی این سؤال هست؟ در اینجا ما با مطالعه منابع موجود و بررسی ادله و تأسیس اصل قانونی بودن تحصیل دلیل، به این نتیجه می رسیم که فقط در برخورد با دشمنان و مجرمین حرفه ای و امنیتی این هم تا رفع ضرورت می توانیم به این شیوه عمل کنیم و در سایر موارد مجاز به دام گستری نیستیم. پس اصل عدم مشروعیت دام گستری است، مگر در موارد خاص و استثنائی که در این مقاله به آن می پردازیم.
نقد روایی دیدگاه منظومه شمسی درباره مفهوم «السماوات السبع»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلاش برای فهم دقیق تر از مفهوم «السماوات السبع» که در هفت آیه از قرآن کریم به صراحت مطرح شده است از نخستین قرن اسلام آغاز و تاکنون نیز ادامه دارد. یکی از دیدگاه هایی که در میان محققان متقدم و متأخر در تبیین این مفهوم مطرح گردیده، هفت آسمان مذکور را در محدوده منظومه شمسی تعریف کرده است. این مقاله، نظریه فوق را بر مجموعه ای از شواهد روایی شامل روایاتی که متضمن وجود بیت المعمور و طوبی و کوثر و سدرهالمنتهی و جنه الماوی در این آسمان ها است و نیز روایات معراج که حاکی از ملاقات رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم با پیامبران الهی در آسمان ها است به همراه روایات دال بر وسعت و فاصله بسیار زیاد آسمان های هفتگانه و همچنین روایات دال بر مجهول بودن ماهیت السماوات السبع در عصر اهل بیت علیهم السلام، عرضه نموده و تنافی و تعارض کامل میان مضمون روایات اهل بیت علیهم السلام با نظریه فوق را استنباط نموده است.