فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۳٬۵۸۱ تا ۱۳٬۶۰۰ مورد از کل ۱۳٬۹۴۱ مورد.
منبع:
الاهیات قرآنی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱۲ شماره ۲۰
51 - 33
حوزههای تخصصی:
تاریخ، گنجینه ای است از درس ها، عبرت ها، پیام ها، الگوهای ماندگار برای هر خردمندی در هر روزگاری تا این که بتواند با تکیه بر گذشته، در اصلاح اندیشه، عمل و تصمیمات حال و آینده اش، خردمندانه تر عمل کند. در صورتی تاریخ می تواند چراغ راه آینده و درس آموز، عبرت آفرین و الگوبخش باشد و پیام هایی ماندگار در اختیار هر نسلی قرار دهد که به شکل تحلیلی مطالعه شود، نه نقلی و روایی. هدف این پژوهش تبیین مولفه های مدیریت جهادی، با الهام از حماسه حسینی(ع)، به منظور بهره مندی از آن در بهبود زندگی فردی و اجتماعی روزگار ما و در راستای خلق تمدن نوین اسلامی- ایرانی است. بنابراین سوال اصلی تحقیق این است که مهم ترین شاخص های مدیریت جهادی، با الهام از حماسه حسینی(ع) در راستای ایجاد تمدن نوین اسلامی- ایرانی کدام اند؟ مسئولیت شیعه بودن در روزگار ما، کار جهادی و باذلانه در راستای ایجاد تمدن نوین اسلامی- ایرانی است و این روی آورد ریشه در دعوت حضرت سیدالشهداء(ع) در ایجاد حکم رانی اسلامی بر پایه بصیرت و جهاد دارد. دعوت رهبری معظم انقلاب به مدیریت جهادی و باذلانه تنها راه پیشرفت ایران اسلامی و تحقق تمدن نوین اسلامی- ایرانی است، در جهانی که مادی گرایی بر آن سیطره یافته است.
خوانش معناشناختی مفهوم «قضای تکوینی» در قرآن کریم با رویکرد تحلیل مؤلفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
21 - 42
حوزههای تخصصی:
مفهوم «قضا» یکی از کلیدی ترین واژگان در مباحث اساسی الهیات قرآن و منظومه اعتقادی مسلمانان به شمار می آید و همواره یکی از موضوعات کلامی چالشی بین انسان ها بوده است. جستار حاضر با استفاده از نظریه مؤلفه های معنایی در روش توصیفی، به دنبال تبیین مفهوم قضای تکوینی به شیوه ای علمی و روش مند است. همچنان که در روش تحلیلی، بر داده های قرآنی تکیه می کند و با نگاهی درون متنی می کوشد تا از رهگذر بررسی مهم ترین واژگان همنشین و جانشین ماده قضا، مشخصه های معناساز این مفهوم را به دست دهد. داده ها حاکی از آن است که در تعیین مؤلفه های معناسازِ مفهوم قضا، توجه به قرینه معنای پایه، همنشین های الزام آوری همچون خلق، امر، قول و... و نیز وقوع این ماده در بافت های مبتنی بر حتمیت و عینیت مثل بافت خلقت، زندگی و مرگ، نقش بسزایی دارد. توجه به این قراین سبب شد مؤلفه هایی همچون دفعی بودن، سهولت و سرعت نفوذ، عمومیت و استمرار برای مفهوم قضا تعیین گردد. گفتنی است تأمل در قراین مذکور می تواند وجه علمی و دقیقی جهت وقوع هر یک از الفاظ هم حوزه قضا در بافت خاص خود به دست دهد.
منهج تأویلی تفسیر البرهان با تکیه بر قاعده جری و تطبیق
حوزههای تخصصی:
قاعده " جری و تطبیق" به عنوان جاری شدن مفهوم های کلی آیات قرآن بر مصداق های خود در طول زمان است. این قاعده از قواعد متعدد منهج تاویلی است که به کشف مفاهیم نو و باطنی آیات الهی قرآن می پردازد. با توجه به اینکه مهمترین منبع برای تاویل قرآن ، روایات تاویلی حضرات معصومین علیهم السلام است ،محدث بحرانی تفسیر البرهان را بر مبنای روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام قرار داده است که با دقت و تامل در نحوه چینش و گزینش روایات در ابواب مقدمه ومتن تفسیرالبرهان می توان قاعده " جری و تطبیق" را به عنوان منهج تاویلی این تفسیرمورد مطالعه و پژوهش قرار داد . منظور از قاعده " جری و تطبیق " این است که الفاظ و تعبیرهای عام و مطلق قرآن به موارد و مصادیق قابل انطباق اشاره دارند وآنها را هدف گرفته اند .در این نوشتار بصورت پژوهش کتابخانه ای و اسنادی و به روش توصیفی و تحلیلی سامان یافته ، می کوشد ضمن بررسی قاعده " جری و تطبیق" و تفاوت آن با تفسیر و تاویل ، با دقت و تأمل بر روایات و چگونگی در چینش و تبویب روایات تاویلی تفسیر البرهان، این قاعده را بعنوان منهج تاویلی محدث بحرانی استنتاج و استخراج نماید که در این پژوهش به این رهیافت رسیدیم که محدث بحرانی در تفسیر روایی البرهان در بیشتر روایات از این قاعده بهره جسته است.
پژوهشی بر تفسیر واعظانه قرآن کریم و تبیین برخی از نمونه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
205 - 240
حوزههای تخصصی:
تفسیر به مثابه یک علم، در طول تاریخ گسترده خود، همانند دیگر علوم، ساختاری عمدتاً قابل استفاده برای دانشمندان داشته و استدلال، بیان آرای موافقان و مخالفان، و نقد، بخشی از شاکله آن را تشکیل داده است. تفسیر واعظانه، نامی نوآشنا اما گرایشی کهن از تفسیر قرآن کریم است که تا کنون مطالعه دقیقی پیرامون چیستی و جایگاه آن در میان تفاسیر انجام نشده است. این نوع تفسیر با انگیزه تبیین قرآن و همراه با وعظ و اندرز مخاطبان، به منظور تأثیرگذاری آموزه های قرآنی بر ایشان، با استفاده از ابزارهایی همچون شعر، حکایت، امثال، اشارات عرفانی و مأثورات روایی، به تفسیر آیات می پردازد. تفسیر واعظانه، تفسیری همسو با روح قرآن، یعنی هدایت و موعظه، است و شواهد و قراین نشان می دهد که رگه هایی از آن به عصر نزول بازمی گردد. با این حال، در شکل مصطلح خود، با تفسیر حسن بصری آغاز شد و با ترجمه تفسیر طبری ادامه یافت تا سرانجام با تفسیر ابوالفتوح رازی به یک تفسیر کامل با نشانه های تفسیری که از آن به «واعظانه» یاد می شود، نمود جدی در جهان تفسیر پیدا کرد. برخلاف تفاسیر اجتهادی-علمی که گرایش تنها نخبگان جامعه را به سوی خود جلب می کند، تفسیر واعظانه مانند خود قرآن، قابل استفاده علمی، تربیتی و اخلاقی برای عموم مردم بوده و هست؛ با این حال، با تفاسیر تربیتی و هدایتی تفاوت هایی دارد. این نوع تفسیر می تواند فاصله میان دانش تفسیر و توده مسلمان را کاهش داده و به پیوند بیشتر عامه مردم با مفاهیم قرآنی منتهی گردد. در این مقاله، با به کارگیری روش توصیفی-تحلیلی و شیوه منبع یابی کتابخانه ای، جایگاه تفسیر واعظانه بین گونه های مختلف تفاسیر، معنا و چیستی آن با عنایت به مفردات و معناشناسی وعظ تبیین و برای نخستین بار، تعریف کاملی از آن ارائه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تفسیر واعظانه، تلفیقی از تفاسیر نقلی و عرفانی به حساب می آید که ادبیاتی سرشار از بدیع و آمیخته با شعر، داستان و امثال دارد. همچنین به دلیل ورود متنی از یک یا چند منبع بیرونی و غیر از تحلیل مفسر، جایگاه این نوع تفسیر را در بین تفاسیر توسعه ای قرار می دهد.
نظریه حکومتی اسلام در تفسیر اجتماعی المنیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۳)
107 - 126
حوزههای تخصصی:
تفسیر اجتماعی از گرایش های نوپدید تفسیری است که مهم ترین هدف و کارکرد آن را حل معضلات جوامع مسلمان در ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دانسته اند. ازجمله چالش های جوامع مسلمان در دوران اخیر، خلأ نظریات حکومتی و در مقابل، تلاش برای استخراج دیدگاه دین، به ویژه از مصدر قرآن، در پاسخ به این نیاز بوده است. تفسیر المنیر نوشته وهبه زحیلی، ازجمله تفاسیر معاصر است که گرایش اجتماعی در ابعاد گوناگون آن نمودی برجسته دارد. پژوهش حاضر با مطالعه تفسیر یادشده و نیز برخی دیگر از آثار مرتبط مفسر، می کوشد تلاش زحیلی را در جهت تبیین نظریه حکومتی اسلام نشان دهد. ارکان سه گانه نظریه حکومتی او نیز به ترتیب اولویت عبارت است از: شورا، حاکم و امت؛ که از میان این سه، زحیلی «شورا» را رکن اساسی می شمارد و دیگر ارکان را با توجه به آن توضیح می دهد.
کاربرد زیبایی شناسانه دو صفت «احد» و «صمد» در قرآن طبق ساختارگرایی و سبک شناسی آماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
117 - 134
حوزههای تخصصی:
«احد» و «صمد» دو صفت الله، در قرآن دارای سبک و ساختاری زیبایی شناسانه در دو محور جانشینی وهم نشینی است و اشاره به یگانگی و بی نیازی الله در عین نیازمندی بقیه به او دارد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، سبک شناسی آماری و رویکرد ساختارگرایی، طبق نظریه دوسوسور و در دو محور جانشینی وهم نشینی، درصدد بررسی کاربرد زیبایی شناسانه دو صفت «احد» و «صمد» در قرآن است. صفت «احد» 73 بار در قرآن تکرار شده که فقط یک بار به عنوان صفت الله در آیه اول سوره توحید در ساختار جمله اسمیه و مثبت و در جایگاه فصل بلاغی به صورت نکره برای بزرگداشت الله و ناشناخته ماندن او و نشان دادن جدایی او از تمام موجودات در یگانگی و اثبات یگانگی همیشگی او ذکر شده است. صفت «صمد» نیز فقط یک بار در قرآن آمده است. در آیه دوم سوره توحید، این کلمه صفت الله است و در ساختار جمله اسمیه و مثبت و در جایگاه فصل بلاغی همراه با الف ولامِ حصر قرار گرفته است تا وجود فقط یک بی نیاز همیشگی یعنی الله را ثابت کند. کیفیت به تصویر کشیدن این مفاهیم حاصل از صفت «احد» و «صمد» از خلال تناسب آن دو با معانی شان و ساختار جملات، طبق ساختارگرایی، در دو محور جانشینی و همنشینی سوسور به جای دو صفت «واحد» و «غنیّ» یا «قویّ» یا مترادف های دیگر حاصل می گردد. این مفاهیم با قرار گرفتن در همنشینی واژگان متناسبِ «هو» و «الله» و تکرار «الله» دال بر وابستگی دو صفت به هم و تأییدکننده یکدیگر برای اثبات یگانگی الله از خلال بی نیازی او، به زیبایی به تصویر کشیده شده است؛ به گونه ای که صفت «صمد»، علاوه بر بی نیازی همیشگی الله، یگانگی همیشگی اش را هم ثابت می کند.
بررسی رویکردهای نواندیشی سعید حوی در «الاساس فی التفسیر»
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
170 - 198
حوزههای تخصصی:
سعید حوی مفسر قرآن و از رهبران اخوان المسلمین سوریه، از اندیشمندان و نویسندگان معاصر جهان اسلام است که با عرضه نظریات نواندیشی در حوزه مباحث دینی، توجه اندیشمندان بسیاری را به خود جلب کرده است. یکی از موضوعاتی که در معارف قرآنی و روش شناسی تفسیر مطرح است نگاه نواندیشی در تفسیر آیات قرآن کریم است. نقش و جایگاه فکری سعید حوی در جنبش اخوان المسلمین، موجب شده است آثار علمی وی نیز، از همین دیدگاه نوگرایانه جنبش اخوان المسلمین تأثیر پذیرفته است. در همه آثار مکتوب سعید، رگه هایی از نگرش متجددانه و نوگرایانه اخوانی سیدقطب و سیدجمال الدین اسدآبادی وجود دارد. یکی از تفسیرهای مهم زمان کنونی، که براساس همین دیدگاه نوگرایانه تألیف شده است، تفسیر الاساس فی المنهج سعید حوی است. کتابی که در حقیقت مجموعه ای متشکل از سه کتاب الاساس فی التفسیر، الاساس فی السنه و فقهها، و الاساس فی قواعد المعرفه و ضوابط الفهم للنصوص است. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی تلاش شده است با بررسی روش تفسیری این مفسر، اندیشه های او درباره مباحث نوگرایانه ای همچون مبانی اشراف بر معارف قرآن و سنت، نظریه وحدت و پیوند معنایی آیات قرآن، پاسخگویی به شبهات و نیازهای جامعه امروزی و موضوع اعجاز تبیین گردد. تفسیر« الاساس فی التفسیر» از جمله تفاسیر نوگرایانه به شمارمی آید.
بررسی و تحلیل انتقادی آموزه قرآنی مرگ در دایره المعارف قرآن لیدن و دانشنامه قرآن اولیور لیمن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۴)
93 - 112
حوزههای تخصصی:
خاورشناسان در دهه های اخیر در حوزه مطالعات قرآنی به تدوین دایره المعارف هایی دست زده اند که از مهم ترین آنها دایره المعارف قرآن لیدن و نیز دانشنامه قرآن الیور لیمن است. نویسندگان مقالات این دو گرچه مدعی دقت و انصاف در تبیین و تقریر دیدگاه قرآن اند، اما بررسی مقالات نشان می دهد که خطاهای روشی و محتوایی متعددی در آنها وجود دارد. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و با هدف روشن ساختن فضای فکری خاورشناسان و تبیین برداشت های ناصواب ایشان از قرآن کریم، به بررسی و نقد مدخل «مرگ و مرده» از دایره المعارف قرآن لیدن و نیز مدخل «مرگ» از دانشنامه الیور لیمن می پردازد. دقیق نبودن ارجاعات و استناد به پژوهش ها و منابع غیراصیل، رویکردهای جانبدارانه و جامع نبودن محتوای مقاله نسبت به آموزه های قرآنی، از مهم ترین یافته های این پژوهش در حوزه خطاهای ناظر به روش و رعایت اصول دایره المعارف نویسی آنهاست. در حوزه خطاهای محتوایی نیز برداشت های نویسندگان در مورد مسائلی همچون مرگ اول و دوم، کاربردهای نفس و روح در قرآن، چگونگی اسناد مرگ به خداوند و ارتباط زندگان با مردگان، سطحی بوده و بر اساس منابع اهل سنت و مخالف دلالت های قرآنی است و ازاین رو، مطالعات ایشان قابل اعتماد به نظر نمی رسد.
بررسی انتساب صفات تعدّی و ظلم به خداوند از منظر مفسّران با تکیه بر دیدگاه طبرسی و فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
212 - 237
حوزههای تخصصی:
برخی از اوصافی که در قرآن کریم به خداوند نسبت داده شده است، زمینه انتساب ظلم و تعدّی به ساحت قدسی پروردگار را فراهم می کند که از آن جمله می توان به اِستهزاء الهی، مکر، کید، اِضلال و اِمداد در طغیان اشاره کرد. این نوع صفات اگر به معنای ظاهری آن حمل شود، منجر به وجود نقص برای خداوند می گردد. مقاله حاضر با هدف روشن نمودن مراد از آن صفات ازنظر مفسّران، با تکیه بر دیدگاه طبرسی و فخر رازی نگاشته شده است. روش مقاله، توصیفی- تحلیلی است و بر اساس یافته های تحقیق، می توان کاربرد واژه استهزاء برای خداوند را از باب مُشاکله برشمرد و مقصود از آن را کیفر و مجازات مسخره کنندگان، تحقیر جایگاه و شأن آن ها، سلب توفیق و تأیید الهی به شمار آورد. مکر و کید خداوند از باب مُزاوجت کلام به کاررفته و آن تدبیری دقیق، حساب شده و عادلانه در عقوبت دشمنان خداوند است که مکر شوندگان از آن آگاهی ندارند. همچنین این نوع مکر و کید را می توان نوعی مهلت دادن و استدراج دانست. خداوند اضلال ابتدایی ندارد؛ ازاین رو اضلال الهی، نوعی مجازات است که بعد از کفران و عصیان محقق می شود. آنگاه که فردی خودش گمراهی را بخواهد و در آن پیش رود، خداوند او را وانهاده و هدایت نمی کند و همین هدایت نکردن، خودْ نوعی گمراهی است. امداد در طغیان را نیز می توان نوعی مهلت دادن و استدراج دانست و این بدترین عذاب الهی است که در آیات متعدّد و روایات معتبر، از آن به واگذاشتن انسان تعبیر شده است.
استلزامات مرجعیت علمی قرآن بر علوم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
طرح مرجعیت علمی قرآن کریم بر علوم، با هر بیان و خوانش، ضرورتاً باید در ظرف تفسیر و فهم متن مورد ارزیابی قرار بگیرد. بر این اساس پژوهش حاضر، به بررسی «استلزامات» تفسیر متن در تحقق مرجعیت علمی بر علوم می پردازد (مسأله). کشف این استلزامات، از طریق بررسی و استقراء مبانی حِکمی- اصولی و هر آنچه که در تفسیر مدخلیت دارد، انجام خواهد گرفت (فرضیه). بررسی این فرضیه، از طریق روش تحلیلی- توصیفی و بررسی مبانی به کار رفته در حوزه دلالت الفاظ در فقه و اصول، و رویکردهای حِکمی انجام خواهد شد (روش و رویکرد)، تا مبانی طرح ایده مرجعیت علمی قرآن کریم بر علوم روشن شود؛ چرا که با طرح ایده مرجعیت علمی قرآن کریم، ناگزیر از توسعه دامنه تفسیر برای راه یابی موضوعات و محمولات علوم هستیم، تا دلالت یابی قرآن و تأثیرگذاری آن بر علوم مشخص شود. ازاین رو هدف از پژوهش حاضر، تبیین استلزامات مرجعیت علمی قرآن کریم بر علوم است (هدف). برای نمونه می توان به قواعد زبانی حاکم بر الفاظ، و دایره حجّیت ظهور در علم اصول، و تحلیل پدیده های اعتباری در حکمت، و هر ابزار اندیشه ای که محقق را در تحقق مرجعیت یاری می کند، اشاره کرد (یافته ها).
نقش روش تطبیق تولید علوم انسانی قرآن بنیان از منظر امام خمینی (ره) و آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی)
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
100 - 131
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های پیشنهاد شده برای تولید علوم انسانی- اسلامی و بومی، مراجعه به قرآن کریم است؛ براین اساس مسئله مقاله حاضر، روش شناسی تولید علوم انسانی قرآن بنیان از منظر امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای مدظله العالی است. براساس دیدگاه امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای، دست کم سه روش برای تولید علوم انسانی قرآن بنیان قابل استنباط است؛ مبنای متدانی، مبنای متعارف و مبنای متعالی. این سه مبنا، تولید سه مدل علوم انسانی را در پی دارد که می توان آنها را علوم انسانی متدانی، علوم انسانی متعارف و علوم انسانی قرآن بنیان متعالی نامید. نقطه شروع علوم انسانی قرآن بنیانِ متعالی، پذیرش مرجعیت علمی قرآن و قیام علمی لله و در ادامه به کاربستن «روش تطبیق» است. تطبیق به این معناست که براساس مقصد قرآن، وضعیت موجود انسان و جامعه را به قرآن عرضه کنیم و قوت ها و ضعف هایش را دریابیم و راه برون رفت و وضعیت مطلوب را نشان دهیم؛ از این راه است که قرآن به علوم انسانی راه می یابد. این روش، با همین نام توسط امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای، عرضه تبیین و به کار گرفته شده است. این مقاله با استفاده از روش دلالت، که در دانش منطق تبیین شده است، دیدگاه امامین انقلاب را در تولید علوم انسانی قرآن بنیان عرضه می نماید.
واکاوی اصطلاح فقهی جزایی کیفرضغث از منظرآموزه های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
123 - 136
حوزههای تخصصی:
کیفر ضغث یکی از مسائلی است که در حقوق اسلامی و فقه جزائی مورد توجه ویژه واقع شده است. این مسئله در اسلام دارای اهمیت بسیار زیادی بوده و براساس آموزه های قرآنی و فقهی شکل گرفته است. در این پژوهش اصطلاح فقهی کیفرضغث در راستای بهبود نظام قانونی برمبنای ادله نقلی و اصول تعیین کننده جدید و مقررات این کیفرمورد بررسی و ارزیابی قرارمی گیرند. این اصول به عنوان مبناهای اصلی در تنظیم قوانین جزائی در خصوص کیفر ضغث مورد استفاده قرار می گیرند. همچنین، اصول قرآنی مرتبط با اعمال حدود و یمین نیز مورد بررسی قرار می گیرند. با بهره گیری از منابع فقهی و قرآنی مربوط به مسئله ضغث، پژوهش حاضر به اهمیت رعایت اصول فقهی در تنظیم قوانین جزائی و اصول قرآنی دراعمال حدود ویمین تأکید می کند.نتایج نشان می دهند که اصول فقهی می توانند بهبود نظام حقوقی درخصوص کیفرضغث را ترویج کنند و از جمله تأثیرگذارترین اصول در این زمینه، تعقل و توجه به مصلحت های فردی و شخصی وعمومی هستند در نهایت، پژوهش حاکی از اهمیت تأثیراصول فقهی و قرآنی درتنظیم کیفر ضغث است و پیشنهاد می دهد که نظام حقوقی با رعایت این اصول بهبود یابد.
بررسی و نقد ترجمه جمله های مؤکّد با نون تأکید در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه قرآن ، به علّت داشتن ظرایف و دقایق بلاغی و نحوی از حساسیّت بالایی بر خوردار است و معمولاً به عنوان یکی از دشوارترین انواع ترجمه به شمار می رود . ازجمله این ظرافت های بلاغی ، تأکید با نون است که همواره در قالب یک ساختار نحوی ، جهت تأکید مضمون فعل یا جمله می آید و در هر ساختار و اسلوبی بر معنایی خاص دلالت دارد ؛ پرواضح است که مترجم با شناخت چنین پدیده زبانی ، بخشی از چالش های ترجمه قرآن را پشت سر گذاشته و در انتقال معنای دقیق آن – با رعایت اصول بلاغی– دچار لغزش نمی شود . لذا در این جستار به منظور شناخت کارکرد معنایی نون تأکید در قرآن کریم و با روش توصیفی– تحلیلی و رویکرد مقابله ای ، فر آیند ترجمه «نون تأکید» در چهار ترجمه فارسی آقایان الهی قمشه ای، فولادوند ، انصاریان و مکارم شیرازی از سوره اعراف موردنقد و بررسی قرار گرفته است . بر آیند پژوهش نشان داد که در مقوله معادل یابی برای نون تأکید از جهت تعدّد در یک آیه و برخی ظرافت های نحوی ، پیچیدگی هایی وجود دارد که عدم دقّت نظر در آن ترجمه را دچار نارسایی کرده است . مناسب ترین معادل معنایی نون تأکید ثقیله در جمله های مثبت ، قید تأکید «قطعاً» و در جمله های منفی قید «هرگز» است و در میان مترجمان، انصاریان نسبت به سه مترجم دیگر موفق تر عمل کرده است .
کاربست رویکرد اقناعی در تفسیر، مطالعه موردی تفسیر الکاشف مغنیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
417 - 446
حوزههای تخصصی:
دین به مثابه مجموعه ای از تعالیم و مضامین والای فردی و اجتماعی از سوی خداوند بزرگ و توسط برگزیدگان او برای نیل بشر به سعادت آورده شده و از اهدافی بلند برخوردار است بسیاری از عالمان دین بر فایده و لزوم دین که دارای پشتوانه های عقلانی است تأکید ورزیده اند. در کنار فوایدی که دین برای انسان به ارمغان آورده باید به جنبه های فردی و اجتماعی آن توجه داشت. آموزه های فراوانی در قرآن وجود دارد که به جنبه های اجتماعی دین پرداخته و مفسران قرآن نیز به این مهم عنایت داشته اند. تبیین این فوائد گاهی با به کارگیری روش های اقناعی توسط مفسران در تفاسیر خود انجام یافته است. و جلوه ای بارز از رویکرد اجتماعی و ارائه الگویی همه فهم برای مخاطبان خود به منصه ظهور گذارده است. ازجمله این مفسران در دوره معاصر مرحوم مغنیه است که به تفسیر اجتماعی به عنوان یک رویکرد عصری اهتمام ویژه ای داشته است که از جلوه های بارز این رویکرد کاربست عنصر اقناع در تفسیر است. به نظر این مفسر ازآنجاکه هدف دین، ارائه شیوه صحیح زندگی برای نیل به سعادت جاودانه است؛ تحقق چنین سعادتی درگرو رعایت وظایف فردی و اجتماعی یک انسان است. به باور این مفسر ازآنجاکه انسان مدنی الطبع است لذا ضرورت زیست اجتماعی انسان اقتضا می کند که آموزه های قرآنی بر خیرخواهی نوع انسان فارغ از هر آیین و مذهب معطوف گردد، نه صرفاً متدیّنان و یا فقط مسلمانان. این مهم درگرو توجه به عنصر اقناع در مقام تفسیر آیات قرآنی و برجسته نمودن این شیوه قرآنی است. بدین سان هدف از این جستار توجه به اهمیت و جایگاه این شیوه از تبیین قرآنی توسط مفسری همچون مغنیه است. دستاورد این تحقیق که به روش توصیفی و تحلیلی است ازاین قرار است: به عقیده مرحوم مغنیه مفسّر قرآن می باید برای تبیین و تفسیر آموزه های اجتماعی قرآن و رسیدن و درک و تفهیم این غایتِ استوار به مخاطبان، از شیوه ای ویژه بهره گیری نمود که ازنظر وی، عبارت است از اقناع و ساده سازی مطالب؛ به گونه ای که با کاربست اسلوب متناسب با فهم و شرایط فکری و اجتماعی و روان شناختی مخاطبان همسان باشد. اقناع مخاطب به معنای نادیده گرفتن جنبه های استدلالی در تفسیر نیست بلکه از مؤلفه های تفسیر عصری تأکید بر این رویکرد اقناعی است. این جستار در پی بررسی چراییِ اولویت شیوه اقناعی در تفسیر و ذکر برخی چالش های بحث استدلالی در تفسیر قرآن از منظر این مفسر است.
سربلندی حضرت سلیمان در آزمایش مرگ فرزند (آیه 34 سوره ص) با محوریت سیاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
269 - 293
حوزههای تخصصی:
ازجمله آیاتی که معرکه آراء مفسران گشته و تفاسیر متضادی از آن ارائه شده، آیات 34 و 35 سوره ص درباره حضرت سلیمان (ع) است. تکیه بر روایات تفسیری ساختگی و غفلت از سیاق موجب شده برخی از مفسران نسبت های نادرست و ناپسندی که مغایر با عصمت انبیاء است به آن حضرت روا دارند و ایشان را مستوجب عقوبت الهی بدانند و برخی دیگر از مفسران، با اعتقاد به ترک اولی و غفلت آن حضرت از خداوند ایشان را مستوجب آزمایش های بسیار سخت و حوادث ناگواری بدانند. وجه مشترک هر دو تفسیر، عدم پاسخگویی و توانایی در برقراری ارتباط فراز های آیات مذکور با یکدیگر است. این پژوهش توصیفی تحلیلی که بر اساس منابع کتابخانه ای انجام گرفته، باهدف دفاع از ساحت حضرت سلیمان، ضمن بررسی و نقد دیدگاه مفسران با تکیه بر مفاهیم واژگان «فتنه»، «اناب»، «اوّاب» و «غفران» و سیاق آیات 30 تا 40 سوره شریفه ص، به بیان ارتباط بین اوصاف «نعم العبد» و «اوّاب» با مواجهه آن حضرت با جسد و همچنین ارتباط مواجهه مذکور با استغفار آن حضرت و درخواست «ملکا لا ینبغی ...»، پرداخته است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد، حضرت سلیمان (ع) در مواجهه با جسد فرزندش، به خداوند رجوع نموده و از خداوند به جهت اینکه آرزویش با حکمت خداوند تطبیق نداشته طلب آمرزش نمود و از خداوند خواست تا در مقابل از دست دادن فرزندی که سرمایه او جهت تداوم حکومت الهی اش بود، حکومتی ویژه به او عنایت فرماید تا موانع سر راه او ازجمله کارشکنی شیاطین، در اهداف آن خللی ایجاد ننماید.
روشی نو در توزیع میراث با تأکید بر نظم شبکه ای و فراعصری بودن متن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در آیات توزیع ارث، در بسیاری از ترکیب های وارثان، مجموع اعداد کسری بیان شده برای سهم ارث آنان، از یک کمتر یا بیشتر می شود؛ یعنی اگر به هر یک از وارثان، همان مقدار بیان شده در قرآن اختصاص یابد، مقداری از ارث تقسیم نشده باقی می ماند و یا برای تقسیم میان آنها کافی نیست. در طول تاریخ، شیعه و اهل سنت، با کمک روایات مورد قبولشان، تکلیف مقدار باقیمانده یا اضافه از ارث را مشخص نموده اند. ایراد کلی این شیوه ها آن است که هیچ یک به تنهایی از قرآن استخراج نشده اند؛ حال آنکه در بیان آیات ارث قطعیتی دیده می شود که توقع آن می رود که سهم همه وارثان از خود قرآن استخراج شود. این مقاله، با در نظر گرفتن قرآن به عنوان یک متن دقیق و منسجم، و با روش تفسیر موضوعی قرآن به قرآن، شیوه جدیدی برای تقسیم میراث ارائه می کند که از قرآن، بدون هیچ منبع دیگری استخراج شده است. مقاله در پی اثبات آن است که کسرهای بیان شده برای سهم ارث هر فرد در قرآن، مقدار سهم آن فرد از میراث نیست، بلکه نسبت سهم آن فرد نسبت به سهم دیگر وارثان است؛ به دیگر سخن، روش بیان شده برای تقسیم ارث در قرآن، تسهیم به نسبت است.
مطالعه تطبیقی انگاره های دووجهی گناه و توبه در قرآن کریم و انجیل(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۸)
123 - 144
حوزههای تخصصی:
ارتکاب گناه و توبه پس از آن، ازجمله مسائلی هستند که در تاریخ اندیشه مسیحیت و اسلام بسیار بحث برانگیز بوده است با توجه به اینکه سخن گفتن از گناه، به همراه مقوله توبه، آمرزش انسان را در پی خواهد داشت، ازاین رو این تحقیق با استفاده از روش تطبیقی، ضمن بررسی گناه و توبه از حیث لغت و اصطلاح در انجیل و قرآن، سعی نموده تا تشابه و تفاوت مصادیق، عوامل و مجازات گناه و همچنین شرایط و مراحل تحقق توبه و آثار دنیوی و اخروی آن را در این دو کتاب مقدس ارائه دهد. برداشت های صورت گرفته از انجیل نشان می دهد که همه انسان ها گناه آلود به دنیا می آیند و گناه بعد از غسل تعمید، با توبه بخشیده می شود. اما قرآن بیان می کند انسان ها با فطرت پاک متولد می شوند. هر دو کتاب مقدس توبه را عامل رهایی از گناه معرفی کرده اند، اما شیوه این رهایی بخشی در دو دین متفاوت است. در مسیحیت بعد از مراسم غسل تعمید، توبه با اعتراف گناهکار در مقابل کشیش انجام می شود، در حالی که در قرآن، اعتراف به گناه برای غیر خدا مجاز نیست.
بررسی آراء مفسران فریقین در سبک بلاغیِ «ما أَدْراک... » و ارتباط آن با علم نبوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اسلوب های ادبیِ مختص قرآن، اسلوب «ما أَدْراک... » است که در عصر نزول به کار می رفته و مردمان آن زمان با کارکردهای آن آشنا بوده اند و بعدها مورد توجه نبوده است؛ لذا تبیین معنای این اسلوب بیانی با توجه به اختلاف مفسران قرآن در مفهوم آن، اهمیت این پژوهش را نمایان می سازد. این اسلوب که فقط در سور مکی قرآن، 13 بار ذکر شده، دارای کارکردهای بلاغی متعددی است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-توصیفی به این نتیجه رسید که با تکیه بر دلائل متعدد، خطاب آیه نمی تواند دلالت بر عدم آگاهی پیامبر نماید، و اساسا مخاطب، شخص ایشان نیست. تفاوت و تعارض دیدگاه برخی مفسران در کارکرد صرفی و نحوی آیات مشتمل بر «ما أَدْراک... » خود گواه این است که به دلیل جداسازسیِ ترکیب آن، به خطا رفته اند. این اسلوب کلیشه ای، مجموعا بسته ی ادبی اصطلاحی است که برای جلب توجه شنونده، هنگام تفخیم و عظمت مطلب، استفاده می شود.
سِر هم نشینی کلمات مقترن یا مصاحب در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
1 - 54
حوزههای تخصصی:
کلمات مقترن یا مصاحب یا همایی به معنی همراهی دو واژه است که غالباً در کنار هم آورده می شود؛ و از منظر زبان شناسی اجتماع عناصری است که تمایل خاصی به ظاهرشدن در کنار یکدیگر دارند و احتمال باهم آمدن آن ها قابل پیش بینی است. در قرآن هم بخش وسیعی از آن هم انواع کلمات مقترن است که بسیاری از آن مخصوص خود قرآن و ادبیات عرب سابقه نداشته است. در این پژوهش تلاش شده ضمن ارائه تعریف دقیق و جامع از کلمات مقترن و معیارهای تعیین آن، انواع مختلف آن در قرآن کریم کشف و تبیین نماییم. پژوهش پیش رو، با روش تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای در پی تحقیق این هدف نگارش یافت. یافته های تحقیق نشان می دهد هم نشینی واژگانی و مقترن، درک آیات قرآن را آسان تر کرده و نکات مبهمی را روشن کرده است. بعضی کلمات مقترن واژه محور بوده و در هم نشینی خود کلمات بسیاری زیادی را می پذیرند و ظهور اسلام و معجزه جاوید آن یعنی قرآن باعث به وجود آمدن اصطلاحات و کلمات باه م آوای ی یا مقترن شده و در نکات تفسیری، توصیف خداوند و قیامت، فهم آیات و استخراج احکام اعتقادی، فقهی، اجتماعی نقش اساسی داشته است.
روش پی جویی اصطلاحات تخصصی علوم انسانی در قرآن کریم (رویکردی معناشناختی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۴)
69 - 92
حوزههای تخصصی:
قرآن و علوم انسانی عرصه هایی متفاوت از هم هستند. همین تفاوت ها نیز باعث شده تا باوجود تمایل جامعه برای تولید علوم انسانی قرآن بنیان، تولیدات شاخصی در این زمینه عرضه نشود. اصلی ترین چالشی که در این حوزه پیش روی محققان قرار دارد، چگونگی برقراری ارتباط و مفاهمه میان این دو عرصه است. پژوهش پیش رو با معرفی اصطلاح به مثابه نقطه آغازین پژوهش میان رشته ای قرآن و علوم انسانی، زبان را به عنوان بستر تعامل این دو معرفی نموده است و برای برقراری تعامل در این سطح، مبتنی بر رویکرد معناشناسی، روشی را پیشنهاد داده که می بایست سه مرحله در آن طی شود. مرحله نخست، واسازی اصطلاح تخصصی است. در این مرحله، مؤلفه های معنایی اصطلاح از منابع به دست آمده و پس از دسته بندی مؤلفه ها، مؤلفه های اصلی، جانبی و ویژه آن تعیین می گردد. در مرحله دوم بایستی معادل یابی و تحلیل مفهوم قرآنی انجام شود. در این مرحله با انتخاب معادل قرآنی، دست به تحلیل معناشناختی آن در پیکره و بافت قرآن می زنیم. مرحله سوم، به هم سنجی مؤلفه های اصطلاح با مؤلفه های مفهوم قرآنی پرداخته و با تعیین مؤلفه های همسو، ناهمسو و ویژه هر یک، امکان تطبیق مفاهیم در دو سویه قرآن و علوم انسانی را فراهم می آورد.