فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱۳٬۷۷۵ مورد.
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
159 - 183
حوزههای تخصصی:
انبیای الهی(ع)، بعد از مسجل شدن عذاب بر کفار توسط خداوند، در مقابل آن سر تعظیم فرود آورده و هیچگاه مخالفتی در برابر آن نشان نداده اند، ولی در دو مورد ادعا شده است که پیامبران با این امر الهی، مخالفت نشان داده اند: درخواست نوح(ع) نسبت به نجات فرزندش و درخواست ابراهیم(ع) نسبت به رفع عذاب از قوم لوط. این تحقیق که به روش کتابخانه ای (با مراجعه به کتب تفسیری متعدد) و شیویه توصیفی - تحلیلی سامان یافته است، به نقد و بررسی آرای تفسیری و تحلیل آیات می پردازد. روش کار بدین شکل بوده است که ابتدا تمام آیات مربوط به تعامل این دو نبی الهی با مخالفان استخراج گردید و سپس به تحلیل و بررسی در این عرصه پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که اولاً حضرت نوح(ع) نسبت به استحقاق مجازات فرزند خود علم نداشت و ثانیاً درخواست نجات از عذاب را نیز مطرح نکرد، بلکه صرفاً برای رفع ابهام ذهنی خود، سؤالی را مطرح ساخت. مجادله حضرت ابراهیم(ع) نیز با توجه به صفات مطرح شده برای ایشان و همچنین عدم علم به قطعیت عذاب، از نوع مجادله ممدوح بوده است. در نتیجه، نه مخالفتی با روییه سایر پیامبران از سوی این دو بزرگوار و نه اقدامی برخلاف عصمت یا شخصیت اخلاقی آنان رسول خدا نداده است.
کاربری «واژه های کلیدی» در شناسایی گرایش تفسیری مفسر با تأکید بر متن تفسیری آیه الله علوی سبزواری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه های کلیدی به عنوان عنصری مهم از متن، کاربری هایی گوناگون دارند که شناسایی گرایش تفسیری مفسر از جمله ی آن ها می باشد. گرایش های مختلف تفسیری، هر یک برای خود قرائن و نشانه هایی دارند که شناسایی آن ها در متن تفسیری، مستلزم صرف زمان زیاد و مطالعه همه یا بیشتر متن معمولاً مفصل تفسیری می باشد. حال آن که با استفاده از واژه های کلیدی در مدت زمانی کمتر و با آسانی و دقت بیشتر، گرایش تفسیری مفسر به دست خواهد آمد. در این پژوهش، نخست با استفاده از ابزارهای کتابخانه ای و الکترونیکی، متن تفسیری مورد تندخوانی قرار گرفت تا واژه های کلیدی شناسایی و توصیف شوند. سپس به وسیله طراحی شبکه معنایی واژه های کلیدی، امکان مقایسه این شبکه معنایی با مختصات گرایش های مختلف تفسیری فراهم گردید که در این بخش، روش تحلیل و مقایسه داده ها نیز مورد استفاده آمد. شبکه معنایی به دست آمده از واژه های کلیدی، حاکی از گرایش عرفانی مفسر مذکور با تأکید بر معنویت و عبادت می باشد.
The Basis of a Right-Centeredness Approach and Its Principles in Organizational Communications According to the Quran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۸
139 - 169
حوزههای تخصصی:
Organizational communication is an important and pervasive topic that significantly impacts the resolution of internal conflicts and issues external to the organization. Communication connects the organization in such a way that without it, understanding, coordination, and collaboration within organizations become impossible. Since the foundations and principles of organizational communication in a religious society differ from those in a non-religious society, the present study aims to answer the questions of what constitutes the basis of a right-centered approach and how it plays a role in designing the principles of organizational communication from the perspective of the Quran, using a descriptive-analytical method. Various foundations and principles can be derived for organizational communications; however, this research is dedicated to the basis of a right-centered approach as one of the most fundamental bases. The findings indicated that the components making up the foundation of a right-centered approach include: The truth of God, the truth of religion, the truth of the impeccable Imams, the truth of angels, and the truth of the resurrection. These components guide individuals to adhere to the principles of truthfulness, truth-hearing, and truth-seeking.
ضابطه جهان شمول اخلاق از منظر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از دستاوردهای بسیار مهم اخلاق و فرهنگ بشری، این قانون کلی است که باید با دیگران چنان رفتار کنیم که انتظار داریم آنها با ما چنین رفتار کنند و از سوی دیگر نباید با دیگران چنان رفتار کنیم که دوست نداریم با ما رفتار کنند. این قانون که صورت مثبت آن با نام «قانون زرین» و صورت منفی آن با نام «قانون سیمین» اخلاق خوانده می شود در دل یک قانون اخلاقی بزرگتر قرار می گیرد که بر اساس آن انسان باید چنان رفتار کند که بتواند به رفتار خود صورت یک قانون کلی ببخشد. این قانون تحت عنوان «ضابطه جهان شمول اخلاق» نامیده می شود و در بسیاری از ادیان و فرهنگ های گوناگون نشانی از آن را می توان یافت. این قانون اخلاقی جهان شمول را در متون دینی اسلامی یعنی قرآن و روایات معصومان علیهم السلام نیز می توان جستجو کرد. در این مقاله، شواهد متعددی از تعالیم اخلاقی قرآن که از منظر ضابطه جهان شمول اخلاق می توان به آن ها نگریست، بررسی خواهد شد. نتیجه این بررسی، ارائه چشم اندازی جدید در نگریستن به تعالیم یا نظام اخلاقی قرآن خواهد بود.
تحلیل رابطه میان محتوا و ساختار در داستان حضرت عیسی (ع): تأملی در کاربست شگردهای زبانی متفاوت در شیوه روایت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۲)
27 - 40
حوزههای تخصصی:
تحلیل شگردهای زبانی- روایی هر داستانی، زمینه فهم دقیق لایه های پنهان آن را فراهم می کند. این شیوه متن کاوی، در درک ابعاد داستان های قرآنی نیز می تواند کارآیی داشته باشد. این پژوهش با روش تحلیل محتوا، داستان حضرت عیسی (ع) را از این منظر بررسی نموده و کوشیده به این پرسش پاسخ گوید که از نگاه قرآن کریم، بستر لغزندگی جامعه در آن دوره چه بوده و به منظور پرهیز از آن، چه شگردهای زبانی- روایی متفاوتی در شیوه روایت به کار رفته است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد محور اصلی داستان حضرت عیسی (ع)، نفی صفت ربوبیت از اوست و به منظور پیشگیری از این کج روی، در آیات مربوط به زندگی آن حضرت، در مقایسه با دیگر پیامبران، شگردهای زبانی- روایی منحصر به فردی موضوعیت پیدا کرده است. شرح دوره جنینی و زایمان مادر، افزودن عبارت «ابن مریم» همراه با نام وی، برجسته سازی سبکی در گفت وگوی او با خداوند، تکرار «باذن الله» در تبیین معجزات او، ازجمله این شگردهای ویژه است که این روایت را از دیگر روایت های قرآنی متمایز نموده است.
باورهای دینی و اسلامی در خمسه نظامی با تأکید بر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
117 - 138
حوزههای تخصصی:
باورها و اعتقادات، بخشی از فرهنگ عامه مردم است که باورهای دینی و مذهبی، خرافی، طبی، نجومی و ... را در بر می گیرد. با ظهور دین اسلام، باورهای مذهبی تأثیر عمیق خود را بر جنبه های مختلف زندگی از جمله بر فرهنگ و ادبیات بر جای نهاد و شاعران مسلمان با تکیه بر قرآن و آموزه های دینی این باورها را در آثار خود منعکس نموده اند. نظامی از این دسته شاعران است که در خمسه خود؛ یعنی مخزن الأسرار، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، هفت پیکر و اسکندرنامه، باورهای اسلامی و مذهبی را منعکس نموده است. از همین رو در این پژوهش باورهای دینی و اسلامی؛ در خمسه نظامی بررسی می شود. روش کار در این پژوهش توصیفی تحلیلی بر اساس مطالعات کتابخانه ای است. تأثیر باورهای دینی و اسلامی در خمسه نظامی نشان می دهد که این شاعر با قرآن مأنوس بوده و موج باورهای دین اسلام و مفاهیم قرآن کریم در همه مثنوی های خمسه مشهود است.
چندمعنایی واژه «طغیان» در قرآن کریم با رویکردی بر زبان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چندمعنایی واژگانی یکی از مهم ترین موضوعات قابل طرح در مطالعات معناشناختی است. در بررسی های زبانشناختی نسبت به معانی واژگان همیشه با مفاهیمی مواجه هستیم که متأثر از واحدها و عناصر هم نشین خود هستند. این تأثیرپذیری به حدی است که تحلیل معناشناختی واژه را بدون در نظر گرفتن رابطه میان این عناصر ناممکن کرده است. توجه به سیاق و ساختار جمله بعد از ریشه شناسی و سیر تاریخی یک واژه چندمعنایی آن را به خوبی ثابت می کند. دستیابی به تفسیر دقیق قرآن کریم که یکی از اهداف بزرگ پژوهش های قرآنی محسوب می شود، در گرو درک و فهم دقیق واژگان قرآن کریم است. در این پژوهش کارکرد چندمعنایی واژه طغیان در قرآن کریم و سیر معنایی این واژه در آیات قرآن کریم بررسی شده اند و وجوه متعدد آن در ارتباط با هسته مرکزی معنا، تبیین و تأثیر واحدهای هم نشین واژه طغیان در معنارسانی این واژه با استناد به کتب تفسیری قرآن کریم بررسی شده اند. این پژوهش نشان می دهد واژه طغیان وجوه متعددی همچون ضلالت و گمراهی، ظلم، کفر، عصیان و نافرمانی، تکبر، معبودانی غیر از خدا و ... دارد که همه این معانی با هسته اصلی معنا که تجاوز و عدول از حد اعتدال است، ارتباط مفهومی دارند.
مرابطه در قرآن: بازخوانی تطبیقی مفهوم با تکیه بر المیزان و التحریر والتنویر
حوزههای تخصصی:
مرابطه ازجمله مباحث مهم اجتماعی قرآن است که نقشی مؤثر در شکل گیری ارتباط افراد درراه اهداف و آرمان های اسلامی در جامعه دینی دارد. پژوهش حاضر، این مسئله مهم را به روش تطبیقی و شیوه توصیفی_تحلیلی از منظر دو مفسر معاصر؛ طباطبایی در المیزان و ابن عاشور در التحریر والتنویر موردنقد قرار داده است. به نظر ابن عاشور مرابطه به معنای حفظ آمادگی نظامی در مرزهای کشور اسلامی است؛ درحالی که بر اساس خوانش اجتماعی طباطبایی، مرابطه به معنای ارتباط تمامی افراد در جمیع شئون زندگی اجتماعی است. سؤال اساسی آن است که با عنایت به روابط هم نشینی واژگان و هم چنین بررسی معانی باب مفاعله در آیه 200 سوره آل عمران، تبیین دقیق مفهوم مرابطه چیست؟ با بررسی تطبیقی، ذکر روایت تفسیری انتظار نماز پس از نماز، به عنوان نقطه اشتراک نظر هر دو مفسر به دست آمده است. از طرفی به عنوان نقطه افتراق، تحلیل اجتماعی طباطبایی درباره مرابطه اسلامی به معنای ارتباط تمامی افراد در کنش های اجتماعی، در برابر نظر ابن عاشور، یعنی حفظ مرزهای کشور اسلامی قرار دارد. نتیجه آن که با عنایت به اطلاق رابطوا در آیه و نظر به معانی باب مفاعله، هیچ یک از دیدگاه های مذکور از حد تعیین مصداق فراتر نبوده و رابطوا حکایت از مشارکت مداوم افراد جامعه همراه با ایستادگی محکم و قوی درراه رسیدن به حق دارد.
بررسی تحلیلی- مصداقی سبب نزول آیات 5 تا 22 سوره انسان
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
261 - 299
حوزههای تخصصی:
مفسران در مورد سبب و مکان نزول سوره انسان هم عقیده نیستند. گروهی با اعتقاد به مکی بودن سوره اصلا قائل به شأنی نزولی برای این سوره نیستند. عده ای دیگر مدنی بودن سوره را اذعان داشته ولی در مورد سبب نزول آن هم داستان نمی باشند. در این نوشتار با بررسی نقل های وارده در مکی و مدنی بودن و با عنایت به قرائن دیگر، به مدنی بودن سوره انسان حکم رانده شده است؛ هم چنین با هدف نیل به شأن نزول صحیح این سوره، به تحلیل روایات در این زمینه پرداخته شده و با نقد حکایت های مختلف در این زمینه به دلیل عدم تناسب با سوره، عدم دارا بودن سند یا عدم صحت سند، آنها را رد و طرد نموده است. تنها سبب نزولی که بر تعابیر ذکر شده در آیات منطبق بوده و روایات آن نیز در اکثر نقل ها، صحیح است، ماجرای انفاق خانواده حضرت علی (ع) در پی نذر ایشان می باشد. البته به این شأن نزول، شبهاتی وارد شده که با توجه به اینکه مقاله حاضر به تفصیل به آنها پاسخ داده، این واقعه به عنوان سبب نزول راستین سوره انسان تأیید می گردد.
بررسی آثار به کارگیری مجازات جایگزین حبس در تحقق بعد دینی تربیت اجتماعی فرزندان افراد بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از رایج ترین مجازات کیفری در تاریخ نظام های قضایی جهان، مجازات حبس است. پیامدهای مخرب، منفی و نامطلوب این مجازات، در جامعه به طور محسوس قابل مشاهده است؛ ازاین رو صاحب نظران در عصر حاضر، نظریه جدیدی تحت عنوان «مجازات جایگزین حبس» طرح نموده اند که هم در مجامع علمی و تخصصی و هم در بین عموم مردم، مورد اقبال فراوانی قرارگرفته است. به نظر می رسد طرح این ایده و البته اجرای صحیح آن، علاوه بر تأثیرگذاریِ روانی بر فرد بزهکار، می تواند بر اجتماع انسانی و به ویژه اعضای خانواده و فرزندان او نیز مؤثر باشد. بر این اساس و بنا بر آنچه در مدت اجرای این ایده مشاهده شده است، می توان ادعا نمود ناملایمات و تبعات ناخوشایند ناشی از مجازات حبس تا سطح فراوانی کاهش یافته است؛ به علاوه ظاهراً این طرح، توانسته در بعد دینیِ تربیت اجتماعی فرزندان افراد بزهکار نیز اثربخش واقع شود. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی - تحلیلی به بررسی آثار به کارگیری مجازات جایگزین حبس در تحقق بعد دینی تربیت اجتماعی فرزندان افراد بزهکار بپردازد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که این آثار عبارت اند از: ۱. عدم تخریب نقش الگویی والدین بر کودکان؛ ۲. عدم محرومیت فرزندان از منبع محبت والدین؛ ۳. حفظ نقش نظارتی و مراقبتی والدین بر فرزندان و ۴. جلوگیری از انزوای فرزندان در محیط های اجتماعی.
Semantic Analysis of the Word "Sawwal" in the Qur'an with Emphasis on the Semantic Fields of Companionship and Succession(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Examining the meaning of the words in the Qur'an plays a significant and special role in understanding the purpose of God and the precise application of divine commands. Semantics of the Qur'an is a methodical interpretation of the subject that, if based on the principles of the Qur'an, is able to present the meaning of words to mankind in the form of a divine worldview and explain it. Also the theory of semantic domain is very helpful in studying the semantic structure of words of any language and explaining the semantic limits of its lexical elements, because every word adopts a part of its meaning from other words of the same domain. The word "Sawwal" is one of the words that are used 4 times in the Quran. Examining words that have a low frequency in Quranic use will be able to be accurately understood only through semantic methods. One of these methods is constructive semantics, which will help to solve the problem of semantic analysis through the examination of lexical co-occurrence and substitution. Study the verses through constructivist semantics has made a great contribution to understand the divine meaning and purpose of the use of words, and it has been considered as an effective method in religious research. Examining the companionship and succession of the intended words in the Qur'an reveals the semantic areas related to the words and specifies the way of communication with each of the areas. The current research has discussed and investigated the word "Sawwal" with the aim of semantics in the semantic fields on the axes of companionship and succession. Semantic fields mean a set of words that have common semantic components. Therefore, in order to distinguish this type of words (having common semantic components) have been used the axes of companionship - verbal chain that are placed together - and succession - the connection of linguistic elements in the verbal chain with non-existent elements in that chain that can be placed Instead of any of the existing elements. Using the method of description and analysis, the present research has analyzed the word "Sawwal" in the Qur'an. The word "Sawwal" which in the dictionary analysis means seducing and adorning, has commonalities with many semantic fields. This word is used in the Qur'an to warn the audience and warns the believers about the possibility of falling into the trap of adorning. This word has been used in four verses, from "Tafʻīl" pattern which emphasizes plurality and gradualness, and it is in conjunction with the words "al-Shayṭān" and "Nafs". Therefore, in order to analyze the semantic fields involved with the word "Sawwal", investigated its substitutes, which include the words "Zayyin", "Iḍlāl", "Ighwā", "Nazgh" and "Vasvasah", and at the end, as result It was found that function of "al-Shayṭān" for "Taswīl" is to make religious affairs seem unimportant, which makes people dare to commit sins and ugly deeds. But "Nafs" is tool of "al-Shayṭān" for "Taswīl". The word "Zayyin" with the highest frequency in the relationship of succession with "Sawwal" emphasizes this fact that Satan adorns sin in the eyes of human. The word "Iḍlāl", like the word "Taswīl", uses the existential container of "Nafs" in the direction of deviating from guidance. "Nazgh" is the reason for strengthening the motivation of man to commit evil deeds, and "Waswasah" is the reason for his internal boiling in the process of "Taswīl". "Ighwāʼ" also, in the role of succession, intensifies the adorning which causes believable move toward sins. Therefore, the meaning that can be inferred from the interpretations and lexicographers of the word "S W L" is found in concepts such as "Adorning" and "Decorating", "Facilitating" and "Making easy", "Pretending" and "Making good". In Qur'anic research with the constructivist style, after examining the vocabulary and understanding the relationship between them and considering the lexical context, the overall structure and relationship between the words can be obtained. In the end, this method has been implemented in the figure (1) and has shown the way of semantic communication. The use of meaning in the recognition of words such as "Sawwal" can be effective in his attitude and lifestyle. For example, the role of the "Devil" and the "Nafs" in man's interpretation can be effective on self-control and change in his behavior. This is despite the fact that the understanding of this intellectual system could not be fully realized without a semantic view.
A Critical Study of Armstrong's View on Myth in the Qurʾān with an Emphasis on the Phenomenological Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۶
89 - 112
حوزههای تخصصی:
Myth in the Quran is one of the topics that has been studied by western Qurʾānic scholars. The new studies of Western scholars have investigated this issue with different approaches and methods, sometimes with a contextual approach and sometimes with a phenomenological approach. In the meantime, Karen Armstrong, using the principles and characteristics of the phenomenological approach, has studied the myth in religions, especially in Islam and the Qurʾān. She considers all the events mentioned in the holy books of the three Abrahamic monotheistic religions to be myths, although there may be historical events behind them, but over centuries this historical event has become the source of religious inspiration and the center of religious spirituality. To transform and enter the lives and hearts of believing and worshiping generations, it must be recreated in the form of a myth along with actions and rituals. Karen Armstrong is a British author and commentator who has written many works in the field of Islam and the Quran. The comparative and phenomenological approach to religion is one of the main characteristics of her works. Like other mythologists, she introduces myth as an event that once happened in some way, but at the same time always happens. According to her, an event should be freed from the shackles of a certain period and enter the lives of contemporary worshipers, because otherwise it will remain a unique and unrepeatable event, or a strange historical event that does not connect with the lives of others. In other words, the key point of the view of this group of orientalists about the relationship between myth and historical event can be summarized in the following sentence: "As long as a historical event has not become a myth, it cannot become a source of religious inspiration." As the title and content of this research indicate, the subject matter pertains to Karen Armstrong's phenomenological approach to Quranic narratives and their relationship to the concept of myth. The research aims to not only compare her perspective with the methodological principles of phenomenology but also to critically evaluate it. Previous studies on this topic can be broadly divided into two categories: Western studies on myth in the Quran and Islamic studies that critique Western scholars' views on this issue. The research in the first category constitutes the primary sources for this research, along with other critical studies among the various critiques offered by Muslim scholars; the contextual approach employed by Western scholars has received particular attention. This approach has been extensively discussed by scholars such as Angelika Neuwirth in the Encyclopedia of the Quran. In response, several articles have been written critiquing and examining this perspective. But the analysis of Armstrong's point of view based on phenomenological approach is a subject that has been rarely discussed and this research can be considered one of the initial critical studies in this regard. In contrast to Western scholars, Muslim scholars and exegetes have primarily focused on the concept of "Asāṭīr al-Awwalīn" (اساطیر الاولین) when addressing the issue of myth in the Quran. They have sought to explain this concept within the Quranic framework. The majority of Muslim exegetes define Asāṭīr as the writings of the ancients about their own lives, including their history, speeches, stories, and events. Fakhr al-Dīn al-Rāzī (d. 1209 CE) identifies this definition as the view held by the majority of exegetes. However, what is studied under the title of myth in the western Qurʾānic studies has other criteria and indicators that are determined by contextual and phenomenological approaches. Using library sources and descriptive-analytical method, this article aims to examine Armstrong's view of myth in the Quran by emphasizing the methodological principles of the phenomenological approach and evaluate it in the form of a case study. The principle of autonomy or independence, which expresses the uniqueness of the realm of the sacred and its experience, is one of the most important methodological principles of the phenomenological approach. Emphasizing this principle, Armstrong considers the language and realm of the Qurʾān to be different from the language and realm of experimental and social affairs, and this is where she finds her way to mythological or symbolic language. Relying on the comparative method, which is one of the methodological principles of the phenomenological approach, Armstrong compares Islam and Christianity and, in this way, pays attention to the character of Jesus and the mythological issues created by Paul. She tries to present a view similar to her own view of Christianity by presenting three introductions: The Prophet being the successor of Christ, the Qurʾān's non-opposition to myth and the moral function of the stories of the Qurʾān. In this way, the Quran, by presenting a mythological image of the Prophet of Islam and other prophets, tries to bring these characters out of the confinement of those times and places and repeat them for all ages. In addition to the criticisms that were expressed regarding the symbolic nature of the language of the Quran and the effectiveness of a belief in the lives of believers as a criterion of truth, Armstrong's comparison between the Prophet of Islam and the Jesus has been criticized.
معنا شناسی واژه «نور» در آیه «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ»
منبع:
مطالعات تفسیری آلاءالرحمن سال ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷
123 - 138
حوزههای تخصصی:
واژه «نور» در قرآن یکی از الفاظی است که معنای کلیدی آن راه گشای حل برخی نکات عمیق قرآنی است، در آیه 35 سوره نور این واژه 5 بار استعمال شده که در فراز «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»، به «الله» اسناد داده شده و همین امر زمینه ساز بیان دیدگاه های مختلف تفسیری شده از آنجایی که مفهوم شناسی این واژه در فراز مذکور، روشنگر دیدگاه های کلامی- توحیدی است پرداختن به آن اهمیت دارد، از این رو این مقاله با استفاده از منابع کتابخانه ای و نرم افزاری و با پردازش توصیفی- تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش اساسی بود که «معنای واژه نور در آیه «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» چیست؟» یافته های پژوهش این شد که: از سه معنای حسی، اعتباری و روحانی واژه «نور»، در آیه مذکور معنای حسی آن با توجه به اعتقاد به عدم جسمانیت خداوند مراد نیست، از این رو مفسران معنای اعتباری یا روح معنا را برای آن قائل شده اند، در حالت اول از قواعد ادبی «مضاف محذوف»، «تشبیه بلیغ» و «مجاز» بهره برده و در حالت دوم با پذیرش قاعده روح معانی الفاظ، طبق دو تقریر «استعمال حقیقی برای معقولات و استعمال مجازی برای محسوسات» یا «استعمال حقیقی برای معقول و محسوس به نحو مشکک»، مراد از اطلاق نور برای خداوند رحمت دائمی خداوند یا همان هدایت تکوینی و تشریعی الهی برای همه کائنات دانسته اند.
بررسی مکر الهی در قرآن با تاکید بر آیات 123 و 124 سوره انعام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
۲۲۷-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم در آیاتی از جمله آیات 123 و 124 انعام به وجود فریبکاران اجتماعی اشاره نموده است که با غرض ورزی و کینه توزی به فکر آسیب رسانی و ضربه زدن به ساحت قرآن کریم و آموزه های آن است. بی توجهی به پاسخ درخور به این گونه افراد ذهن فرهیختگان جامعه را نسبت به معارف دینی و حقانیت قرآن کریم با تردید مواجه خواهد ساخت. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و کتابخانه ای به دنبال تبیین مکر الهی در قرآن کریم با تاکید بر آیات فوق است. پرسش ها و ابهام های مطرح شده از سوی غربیان تازگی ندارد و در آثار و منابع تفسیری به آن پاسخ درخور داده شده است. از سوی دیگر عموم مفسران، هریک با مذاق و مشربی که دارند تلاش برای رفع این ابهام داشته اند. رایج ترین پاسخ درباره ناسازگاری این گونه آیات، وجود فریبکارانی با استفاده از اصل آزادی و اختیار و نیز عدالت الهی در این نکته است که «جعل» در آیه ناظر به فراهم بودن زمینه های خیر و شر است. البته عده ای «جعل» را به معنای آفرینش دانسته ولی اینکه چه کسی فریبکار باشد را بر اساس اصل آزادی و اختیار می دانستند. همچنین پاسخ مفسران درباره چگونگی گریبان گیر شدن فریب فریبکاران این است که مطابق سنت الهی و با توجه به عاقبت شومی که در انتظار فریبکار و عاقبت امیدوارکننده ای که در انتظار فریب خورده است، در اصل فریبکار متضرر اصلی است.
بازخوانی آراء مفسران قرآن از مفهوم «اثخان» با تأکید بر آیه 67 سوره انفال(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۲)
63 - 82
حوزههای تخصصی:
مشتقّات واژه «اثخان» در قرآن تنها دومرتبه و درباره حکم اسارت، به عنوان یکی از احکام و فنون جنگی به کار رفته است. تفاوت ظاهری حکم موجود در دو آیه «ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْری حَتَّی یُثْخِنَ فِی الْأَرْضِ تُریدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللَّهُ یُریدُ الآخِرَهَ وَ اللَّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ» (انفال: 67) و «فَإِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا....» (محمد: 4)، ظهور عتاب در سیاق و نیز دریافت متفاوت از مفهوم «اثخان» و کمّ و کیف آن، سبب شده مفسّران قرآن برداشت های گوناگون و گاه متناقضی از این آیات ارائه دهند؛ گرچه دامنه تضارب آرای تفسیری در آیه 67 سوره انفال گسترده تر است. این پژوهش با تحلیل و نقد آرای مفسّران در این موضوع و با توجه به مفهوم «اثخان» [کُشت وکشتار شدید یا مغلوب شدن دشمن]، زمان نزول این دو آیه و نیز واکاوی قراین لحن آیات، تلاش نموده تفسیری منسجم از این دو آیه ارائه دهد و در پایان باورمند گردیده که دو آیه حاوی «اثخان»، بر مضمونی مشترک دلالت دارند و مفهوم «اثخان»، غلبه قدرتمندانه و پیروزی در میدان جنگ است که پس از آن، اسیرگرفتن جایز می گردد. همچنین در این آیات، قرینه ای برای حمل سیاق بر عتاب و سرزنش وجود ندارد و لحن هر دو آیه همراه با هشدار است.
بررسی تطبیقی بهره گیری از قاعدیه ترجیحی «تقدیم آیات قرآن بر آرای مخالف» در نظر علامه طباطبایی و ابن عاشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
233 - 250
حوزههای تخصصی:
قواعد ترجیحی ضوابطی اند که مفسر در تفسیر آیات قرآن به وسیلیه آن ها قول راجح را از میان اقوال مختلف شناسایی می کند. یکی از قواعد ترجیحی مورد استناد مفسران، قاعدیه «تقدیم آیات قرآن بر آرای مخالف» است. بر اساس این قاعده، مفسر در تفسیر آیه، قولی را که مطابق با ظاهر دیگر آیات همسو با آییه مورد نظر باشد را بر قول مخالف مفسران ترجیح می دهد. هدف این مقاله بررسی رویکرد دو تن از مهم ترین مفسران هم عصر شیعه و سنی، علامه طباطبایی و ابن عاشور، به این قاعده در آیات ملاقات مجرمان با ملائکه (فرقان/ 22) و شفاعت (بقره/ 48) است. این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و با رویکرد تطبیقی نوشته شده است. رویکرد مفسران به قاعدیه ترجیحی مورد بحث در این دو آیه بررسی شد و مشخص گردید علامه طباطبایی در تفسیر آیاتِ نام برده از قاعدیه ترجیحی مورد بحث استفاده کرده است و با توجه به ظاهر آیاتِ دیگر، مراد از «یوم» در آییه 22 سوریه فرقان را روز مرگ دانسته و آرای مخالف را نپذیرفته است. اما ابن عاشور در تفسیر این آیه از قاعدیه ترجیحی مورد نظر غافل شده و از آن استفاده نکرده و اقوال مخالف را پذیرفته است. در تفسیر آییه 28 سوریه بقره، اگرچه هر دو مفسر به قاعدیه ترجیحی مورد نظر توجه داشته و امکان شفاعت دیگران با اذن خداوند را پذیرفته اند، ولی رویکرد علامه بسیار قوی تر از ابن عاشور است.
A Critical Review of Qaffārī's Opinion on Infallibility with Regard to Shiite and Sunni Commentaries(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The infallibility of Imams (AS) is one of the true beliefs of Shiites, for the Imam is the messenger of God and the guardian of the Divine religion. This fundamental belief has been disputed and challenged by the Shiite opponents, among them are the misconceptions raised by Dr. Qaffārī. His doubts include, for instance, the doubt that this belief has been innovative concerning its background, the rejection of Shiite reasons for infallibility regarding the Qur'an and intellect, and the fruitlessness of this belief for Shi’a. This study, first, deals with the doubts of Qaffārī about infallibility and then answers the doubts and objections raised in this regard, relying on the verses of the Holy Qur’an and Shiite and Sunni commentaries. Referring to the Holy Qur'an, it is proved that the subject of infallibility is mixed with the position of Imamate and succession. Accordingly, the source of division among the Islamic Ummah is the lack of belief in the infallibility of the Messenger of God (PBUH) and his successors, which has caused seditions and disputes since the death of the Prophet (PBUH) until now. As a result, to come out of the current conditions of the Islamic world, Muslims should believe in the necessity of obeying the Infallible 'Ul al-'Amr.
مهربانی خداوند در قرآن کریم با رویکرد پاسخ به شبهات آتئیست ها در فضای مجازی
حوزههای تخصصی:
رحمت و مهربانی از صفات افعالی پروردگار متعال است، که نفی آن از یزدان پاک، به مثابه قایل شدن به نقص، در ساحت وجود اوست. از سویی باور ما بر اساس آیات وحی بر این است که اصل و اساس آفرینش بر رأفت و مهربانی خداوند بنا شده است و آیات فراوانی از قرآن کریم جلوه های متعددی از مهربانی او را یادآور می شود؛ از جمله تکریم و احترام بندگان، تفضل بر بندگان، عیب پوشی، روش موعظه، تبشیر و امیدواری دادن، انذار، توبه پذیری و تأخیر در کیفر بندگان، این حقیقت را اثبات می کند. این در حالی است که بسیاری از خداناباوران، در آثار و نگاشته های خود مخصوصاً در فضای مجازی با درج شبهاتی خاص، با حقیقت مهربانی و رحمت خداوند مخالف بوده و با انتشار انگاره های خود در شبکه های اجتماعی، سعی در ارائه تصویری خشن و دهشتناک از خداوند باورمندان دارند. نوشتار حاضر که به روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی تحلیلی سامان یافته است؛ تلاش می کند با تبیین مهربانی خداوند و جلوه های آن در قرآن کریم، به شبهات آتئیستها در فضای مجازی در این موضوع پاسخ دهد.
مؤلفه های تمدّن اسلامی از منظر قرآن با تأکید بر اندیشه امام خامنه ای
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵
288 - 315
حوزههای تخصصی:
جهش بزرگی که در سده ی اخیر اتفاق افتاد، محصول اندیشه ی نمایندگان اندیشوران غربی است. در حالی که آبشخور آن تمدن کهن اسلامی است که ریشه در آموزه های وحیانی دارد و می بایست کشف و تحلیل شود. دراین میان تحولات عظیم فرهنگی، سیاسی، اقتصادی در دهه های اخیر آن هم در مقیاس جهانی که با روشنایی خورشید عالم تاب انقلاب اسلامی به ظهور پیوست، نوید یک چرخش عظیم و تحول جدی در مبانی فکری و ذهنی بشری در حال به وقوع پیوستن را می دهد. این مقاله با کاربست روش توصیفی- تحلیلی مؤلفه های تمدن اسلامی از منظر قرآن کریم را با توجه به اندیشه های مقام معظم رهبری(مدظله العالی) بررسی و تبیین کرده است. یافته های تحقیق نشان می دهد مواردی از قبیل معنویت گرایی، خردورزی، عدالت محوری، کارآمدی از مهم ترین مؤلفه های تمدّن اسلامی است که در اندیشه قرآنی مقام معظم رهبری(مدظله العالی) بازشناسی و تبیین شده است. مؤلفه های یاد شده در صورت تحقق، منجر به تشکیل دولت اسلامی، تحقق جامعه اسلامی و تشکیل تمدن بزرگ اسلامی می شود که در صورت اجرای دقیق، خودباوری و نوآوری را در پی خواهد داشت و منجر به تعالی انسان می شود.
تحلیل ویژگی های طاغوتیان عصر حضرت موسی (ع)
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
143 - 166
حوزههای تخصصی:
طاغوتیان و متجاوزان از حدود الهی در هر عصری، با پیروی از هوای نفس، مردم را از راه حق بازمی داشتند. از آنجا که طاغوت شناسی بصیرت افزاست با تحلیل ویژگی های طاغوت اعصار مختلف، می توان طاغوت عصر حاضر را شناخت و با بیداری و بصیرت، از سلطه استبداد و استعمار، نجات یافت و به اقتدار و عزت نایل شد. نوشتار حاضر به تحلیل ویژگی های طاغوتیان عصر حضرت موسی(ع) پرداخته و با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه به آیات و روایات و منابع تاریخی، تصویر روشنی از مصادیق و ویژگی های طاغوتیان حضرت موسی(ع) ارائه کرده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که طاغوتیان، مردمانی متجاوز و شیطان صفت هستند که در هر عصری، وجود داشته اند. مصادیقی از طاغوتیان عصر موسی(ع)، فرعون، هامان، قارون، سامری و بلعم باعور بودند که در قرآن نیز درباره ایشان سخن به میان آمده است. در عصر حاضر نیز طاغوت هایی جولان می دهند که ویژگی های شان منطبق بر طاغوت اعصار پیشین است و مانند آنان به نسل کشی، کودک کشی، ظلم و تعدی و تجاوز به حقوق مردم و جوامع و گمراهی دیگران می پردازند؛ در نتیجه شناخت ویژگی های طاغوت آن عصر به شناخت و مقابله با طاغوت عصر کنونی نیز کمک شایانی می کند.