در تعیین مستثنی منه «الا» در آیه: «إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ» سه وجه بیان شده است: «استثناء متصل و مستثنی منه، اسوه بودن»، «استثناء منقطع و مستثنی منه، تبری جستن» و «استثناء منقطع، جمله معترضه و مستثنی منه، اشاره به زمان تبری جستن». در این پژوهش که با روش تحلیلی انتقادی انجام شده است، نگارندگان ضمن بررسی و نقد ادله هر یک از وجوه سه گانه، وجه سوم را برگزیده اند. بر اساس نتایج پژوهش، برخورد ابراهیم× با عمویش آزر، دو مرحله داشته است؛ مرحله قبل از تبیّن قطعی بر کفر و مرحله بعد از تبیّن قطعی بر کفر. تبری جستن ابراهیم× از عموی کافرش در مرحله اخیر قرار دارد و از اطلاق جمله «إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» به دست می آید. در مقابل در مرحله قبل از تبیّن قطعی بر کفر، استغفار برای کافر نه تنها جایز بلکه وظیفه است و تبری از آنان جایز نیست؛ چنان که ابراهیم× زمانی که بر هدایت و بازگشت عمویش از کفر امید داشت، به او وعده استغفار داد. استثناء در سوره ممتحنه نیز به این زمان اشاره دارد. با توجه به اطلاق آیه، دیگران نیز با تاسی از ابراهیم× می توانند برای کافرانی که به هدایت آنان امید دارند؛ اعم از خانواده یا غیرخانواده، استغفار نمایند. بر این اساس ابراهیم× در همه اعمالش، از جمله استغفار برای عموی کافرش، اسوه و الگو برای بشریت است.