مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
عقل برهانی
حوزههای تخصصی:
علم اخلاق علم شناخت ارزش ها و ایجاد دگرگونی در زندگی انسان است به نحوی که زندگی اش توام با فضیلت باشد. علم اخلاق حد واسط میان علم عقاید و علم احکام است و میان این دو نوع معرفت ارتباط برقرار می کند به نحوی که رفتارهای اجتماعی، ظهور اخلاق و عقاید انسان است و خلقیات هر فرد ، ظهور عقاید و آرمان های اوست . علامه طباطبایی اخلاق را دارای مراتب می داند و به سه نوع اخلاق معتقد است یعنی اخلاق عرفی، اخلاق عقلی و اخلاق عرفانی . اخلاق عرفی به عقل اجتماعی متکی است. اخلاق عقلی بر عقل برهانی تکیه دارد و اخلاق عرفانی بر شهود بنا می شود . سیر حیات اخلاقی هر فرد از اخلاق عرفی شروع می شود و می تواند به مرحله اخلاق عقلی و عرفانی ارتقاء پیدا کند . این سه مرتبه از اخلاق درجات متفاوت از یک حقیقت واحدند و با یکدیگر قابل جمع اند و نسبت به هم در حکم ظاهر و باطن اند.
فهم جایگاه عقل در تفسیر شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشی مسلمانان در تفسیر قرآن کریم در طول تاریخ با رویکردهای مختلفی صورت گرفته است. استفاده از روش اجتهادی و عقلی براساس دلایل قرآنی، حدیثی و عقلایی یکی از آن شیوه هاست. درست است که آنها تا قرون سوم و چهارم بیشتر از شیوه تفسیر مأثور بهره میگرفتند ولی به دلایلی که در نوشتار کنونی به آنها اشاره شده است، حتی در آن قرون هم از شیوه تفسیر عقلی کاملاً بیبهره نبودند. لذا شیوه فوق از قرن چهارم به بعد بیش از پیش خود را نمایان، و عرصه را بر دیگر شیوه ها تنگ تر نموده است؛ چرا که گستره اجتهاد و اندیشه در ابعاد گوناگون در بهره گیری بیشتر از مفاهیم و مقاصد قرآن نقش ایفاء میکند که تبیین آنها به صورت مشروح در نوشتار کنونی آمده است.
منهج و گرایش تفسیری تسنیم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تفاسیر قرآن، هر یک از منهج و روشی استفاده کرده و با گرایشی خاص تنظیم شده اند. روش برخی مأثور و مبتنی بر سنت و روایات منقول از پیامبر و ائمه بوده است و برخی مبتنی بر روش عقل برهانی و برخی بر روش تفسیر قران به قرآن. نیز برخی گرایش ادبی و برخی کلامی و برخی فلسفی و غیره دارند.
در قرن پانزدهم تفسیر قیم تسنیم به جامعه مسلمانان عرضه شد که به لحاظ روش از روش اجتهادی جامع پیروی می کند. بدین صورت که هم از روش تفسیر قرآن به قرآن و هم از روش مأثور و هم روش عقلی یعنی برهان عقلی استفاده می کند و در گرایش نیز با گرایش معرفتی و اخلاقی و اجتماعی به تفسیر قرآن پرداخته است.
بررسی و نقد تاریخ گرایی و ساختارگرایی در اندیشه محمدعابد جابری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمدعابد جابری برای یافتن راه کاری به منظور برون رفت از فضای فکری مسدود عربی اسلامی به تحلیل «سنت» و «گذشتة» آن روی آورد و با نگرشی تاریخی و ساختارمند و در چهارچوب عقلانیت انتقادی سه نظام فکری بیانی، عرفانی، و برهانی را در ساختار آن تشخیص داد. روش شناسی تاریخ گرایانه و ساختارگرایانه به فکر وی سمت و سویی داده است که ضمن ساختارشکنی در تحلیل فضای فکری عربی اسلامی، ساختارهایی را نیز بر آن تحمیل می کند. در این مقاله پس از بررسی روش و تفکر جابری، به این نتیجه رسیده ایم که تاریخ گرایی و ساختارگرایی تفکر جابری به این منجر شده است که نگرش وی برای رسیدن به مطلوب خود ایدئولوژیک باشد؛ ایدئولوژی ای که از علم گرایی مدرن، تاریخ گرایی، و ساختارگرایی نگرش وی نشئت می گیرد.
تاریخ گرایی و ساختارگرایی در اندیشه محمد عابد جابری: بررسی و نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
239 - 256
حوزههای تخصصی:
گذشته درخشان و تمدن ساز جهان اسلام و عقب افتادگی کنونی آن مسئله ای است که ذهن خیلی از اندیشمندان مسلمان را به خود مشغول داشته است. هر یک از اندیشمندان مسلمان نیز به طور معمول متناسب با یافته ها و بافته های فکری و فلسفی خود بدان پرداخته اند. محمد عابد جابری در راستای جستن راهکاری برای برون رفت از فضای فکری مسدود عربی-اسلامی به تحلیل «سنت» و «گذشته» آن روی آورده و با نگرشی تاریخی و ساختارمند و در چارچوب عقلانیت انتقادی، سه نظام فکری بیانی، عرفانی و برهانی را در ساختار آن تشخیص داده است. روش شناسی تاریخ گرایانه و ساختارگرایانه به فکر وی سمت و سویی داده است که ضمن ساختارشکنی در تحلیل فضای فکری عربی- اسلامی، ساختارهایی را نیز بر آن تحمیل می کند. این مقاله، پس از بررسی روش و تفکر جابری، نشان می دهد که تاریخ گرایی و ساختارگرایی موجود در تفکر او، موجب شده است که نگرش وی برای رسیدن به مطلوب خود، ایدئولوژیک باشد؛ ایدئولوژی ای که از علم گرایی مدرن، تاریخ گرایی و ساختارگرایی نگرش جابری نشأت می گیرد.
بررسی رویکردهای پنج گانه در مواجهه با علم
این مقاله از دو بخش عمده تشکیل شده است: بخش اول، تبیین چهار رویکرد موجود درباره علم در میان مسلمانان و شعب گوناگون هر یک از رویکردهای مزبور به همراه با نقد مختصر هر یک از آنها؛ و بخش دوم، تبیین رویکرد پنجم به مثابه رویکرد مختار در قالب چهار اصل عمده. در بخش پایانی این مقاله با طرح چندین پرسش فلسفه علمی و پاسخ به آنها، پایداری رویکرد پنجم که رویکرد مختار است ارزیابی شده است. مغز رویکرد پنجم این است که اولاً قلمرو دین مقتضی شکل گیری علوم انسانیِ اسلامی است، لکن مقتضی شکل گیری علوم طبیعی، فنی و پزشکی اسلامی نیست؛ ثانیاًً در علوم انسانی اسلامی، قرار بر جذب دانش و روش شناسی های تجربی نیست، بلکه بر اساس منطقه بندی جدیدی که در ساحت علم بالمعنی الاعم صورت می گیرد، هر یک از منابع و روش شناسی های علمی بر حسب قابلیت و کارکردی که دارد به تنهایی و یا شراکتی در یک یا چند منطقه مشخص از مناطق مزبور قرار می گیرد. مهم ترین ثمره این طبقه بندی، ارتقای کارآمدی علوم انسانیِ اسلامی در شناخت و حل مسائل اساسی بشر و نزدیک کردن معرفت انسان به یقین است؛ ثالثاًً علوم طبیعی، فنی و پزشکی، اسلامی و غیراسلامی ندارند، لیکن در صورت عدم تعارض با زیرساخت های فکری اسلام، مورد تأیید اسلام اند و عملاً نیز مشروعیت می یابند؛ رابعاً بشر در زندگی دنیوی دارای نیازها و پاسخ های مشترک است و اسلام دستاوردهای بشری در حوزه علم و فناوری را مگر در مواردی که با هدف پلید به دست آمده باشد، قبول دارد؛ خامساً اراده انسان در شکل گیری علم گرچه انکارناپذیر است، اما تفاوت اراده به نسبی کردن خوبی و بدی در حوزه علم نمی انجامد؛ سادساً اسلام جبر تاریخی را قبول ندارد و انسان ها را در تغییر شرایط محیطی مسئول می انگارد؛ لذا در اسلام چیزی به نام توقف و سکون در برابر شرایط به نام حوالت تاریخی و غیره وجود ندارد و قائلان به این دیدگاه، خواسته یا نخواسته به سکولاریسم تن داده اند.
بررسی نقش "اختیال در قصه" از دیدگاه علامه جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
185 - 212
حوزههای تخصصی:
دستمایه اصلی این نوشتار، بررسی نقش اختیال در قصه از دیدگاه علامه جوادی آملی است که تا کنون به طور مستقل به آن پرداخته نشده است. ایشان با بهره گیری از حکمت متعالیّه، دیدگاه منحصر به فردی در این زمینه ارائه کرده است. در این پژوهش، ابتدا با رجوع به آثار متعدّد و لحاظ مبانی معرفت شناسی و انسان شناسی ایشان، نقش اختیال در آفرینش قصه های انسانی و توقف انسان مختال در مرتبه خیال(متخیله) و نیز دلایل احتیاط در پرداختن به قصّه های غیر برهانی از دیدگاه علامه جوادی احصاء شده و سپس به شیوه توصیفی-تحلیلی و با رویکرد فلسفی، تبیین و بررسی شده است. خاستگاه قصّه های غیر برهانی، چیزی جز اختیال قوّه متخیّله نیست؛ تفصیل و ترکیب، کار این قوّه است، لذا سامعین را نیز مختال می کند؛ مختال- هرچند عاقل بالقوّه هست- به مرتبه فعلیّت عقل نمی رسد، در حالی که منزلت حقیقی انسان در حاکمیّت عقل برهانی و تبعیّت از نقل معتبر است. در نتیجه، انسانِ سامع، تابع اختیال و انسان ِمستمع، تابع عقل برهانی است. انسان سامع، با وجود محدویّت ظرفیّت استعدادها، خود را به هر داستان و قصه ای مشغول می کند، اما انسان مستمع، تابع عقل برهانی و قصه های الهی است؛ متخیله، آفریننده قصّه های غیرالهی است، اما قَصَص قرآنی، برخاسته از اراده الهی و صادق، حق، واقع نما و هدایت گر انسان در صراط مستقیم است؛ لذا در ابتدا، فطرت مخاطب را با قصّه همراه می کند و سپس متخیله او را در کوه طور به پرواز در می آورد.
کارکرد عقل برهانی در تفسیر اجتهادی جامع
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۰
223 - 252
حوزههای تخصصی:
تفسیر اجتهادی جامع تفسیری جامع نگر به لحاظ روش شناسی تفسیر است که در کشف مراد جدی خداوند از همه ی منابع تفسیری بهره می برد. از آنجا که در این تفسیر عقل از جایگاه مهم و اساسی برخوردار است، بررسی کارکردهای برهانی عقل ضروری می نماید. استفاده از عقل در برهان های قرآنی و قرائن عقلى در تفسیر براى کشف مفاهیم و مقاصد آیات قرآن، کارکرد برهانی عقل است که به عقل از جنبه ی مدرِک بودن نظر شده است. این پژوهش با گردآوری اطلاعات به شیوه ی کتابخانه ای و فیش برداری و با رجوع به اسناد و مدارک معتبر با روش توصیفی - تحلیلی به بررسی مهم ترین کارکردهای برهانی عقل در تفسیر اجتهادی جامع می پردازد. استفاده از عقل در رفع تعارض ظاهری آیات، استفاده از قرائن عقلی (معرفت های بدیهی و برهان های قطعی) در تفسیر، اجرای قاعده ی جری و تطبیق و کشف استلزامات عقلی موجود در آیات قرآنی از مهم ترین کارکردهای عقل برهانی است.
رهیافت های عقل برهانی ذیل تفسیر آیه «شهدالله» با تأکید بر رویکرد تفسیری جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۲۰۰-۱۷۵
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم حوزه علوم قرآنی، تبیین و تفسیر نوع شهادت خداوند و آثار آن در آیه ۱۸ آل عمران است که در این نوشتار، رهیافت های عقل برهانی با توجه به آثار تفسیری و قرآنی آیت الله جوادی آملی مورد بازخوانی قرار گرفت. آیت الله جوادی آملی ذیل آیه: «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ» متفاوت از نظر علامه طباطبایی که قائل به شهادت قولی و خبری در آیه بوده، ایشان ضمن پذیرش شهادت قولی و فعلی و احتمال انشاء در شهادت، بر شهادت عینی و ذاتی خدا تأکید داشته است. آیت الله جوادی آملی براساس نظریه بسیط الحقیقه بودن واجب، معتقد است چون واجب حق تعالی بسیط محض است، شریک ندارد و از آن جهت که مشهود محض و از پیش معلوم و معروف است، خود برای شناخت خویش کافی است تا یکتایی او نیز اثبات گردد. ایشان تصریح می کند اگر شهادت در آیه قولی یا فعلی باشد، توحید در نظام کیهانی از طریق آیات آفاق قابل استدلال است و اگر مراد از آیه، شهادت عینی یا ذاتی باشد، استدلال بر وحدت خدا از راه ذات اوست، چه عواملی در کار باشد یا نباشد، او واحد است و چون خداوند شاهدی عادل است، عدالتش بر یگانگی اش نیز دلالت می نماید؛ چنان که در برهان صدیقین و آیه ۵۳ فُصّلت نیز چنین دریافت می شود.
نسبت عقل و وحی در احکام عملی دین از نگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
127 - 152
حوزههای تخصصی:
احکام عملی، در اکثر گزاره ها با بایدها و نبایدها تلازم دارند. همچنین مفاهیم دلالت کننده بر افعال ارادی انسان، از وجود مصداق خارجی آنها حکایت نمی کنند. بنابراین، احکام افعال ارادی انسان، اعتباری دانسته می شوند. بر این اساس، چنین می نماید که این احکام، از میل و خواست انسانها پیروی می کنند و از حقیقت و واقعیت خالی هستند. به نظر آیت الله جوادی آملی، این خصوصیات تنها در احکام عملی صادر شده توسط عامه انسانها جریان دارند. در حالی که احکام عملی می توانند دارای واقعیت و پشتوانه و آثار واقعی باشند و از روش برهانی و عقل حقیقت یاب می توان برای شناخت این اعمال بهره برد. در این صورت، وجود مفاهیم اعتباری یا مصادیق اعتباری در این احکام، مانعی از کشف آنها توسط عقل برهانی نیست. از سوی دیگر، احکام عملی در دین وحیانی بر اساس حقیقت وجود انسان صادر می شوند و تکامل و سعادت حقیقت انسان را در پی دارند. پس از دیدگاه علامه جوادی آملی با روش عقلی برهانی می توان به همان گزاره هایی رسید که در دین بیان شده اند و میان احکام دین وحیانی و احکام عقل برهانی در زمینه اعمال ارادی، تطابق و هماهنگی وجود دارد.