فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
آموزه های حکمت اسلامی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
135 - 156
حوزههای تخصصی:
حکیم ملّا حسن لاهیجی، حکیم و فقیه دوران صفویّه و از شاگردان فیض کاشانی و قاضی سعید قمّی می باشد که بیش از سی رساله و کتاب در زمینه های گوناگون مانند کلام، فلسفه، فقه، حدیث و دعا از وی به جا مانده است. ایشان رساله حقیقه النفس را در ردّ گفتار کسانی که منکر تجرّد نفس ناطقه اند، نگاشته است. ازاین رو ابتدا گفتار آنان را تبیین نموده و سپس کوشیده است مطالب ایشان را تحلیل و بررسی نماید. حکیم لاهیجی در ابتدا اظهار می دارد که شایسته است انسان به جوهر مجرّد باقی یا همان نفس ناطقه وی تعریف شود. در دیدگاه او، معنای حیوان بر انسانِ مادّی به عنوان جنس، صدق می کند، امّا چنین معنایی به دلیل عاری بودن انسان موجود در عالم عقل از وضع، مکان و … صدق نخواهد کرد. وی از تعریف مشهور حکما برای تعریف ناطق استفاده نمی کند؛ زیرا این تعریف نمی تواند تمایزی واضح میان انسان با عقول و نفوس فلکی بیان کند. ازاین رو وی می کوشد تعریف دیگری ارائه کند که تنها مختصّ به انسان باشد. این نوشتار دیدگاه حکیم لاهیجی را بررسی نموده و برخی از کاستی های نظریات وی را نشان داده است. همچنین درپایان نسخه تصحیح شده رساله حقیقه النفس ارائه شده است.
تحلیل تأثیر نظریه فطرت دینی در دیدگاه های روان شناختی
منبع:
معارف حکمی جامعه سال ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
45 - 64
حوزههای تخصصی:
توسعه بخشی به مطالعات برون دینی در مسئله فطرت، موجب شد تا مقاله حاضر به بررسی معنویت ارائه شده در برخی دیدگاه های روان شناسی بپردازد و شاخصه های برجسته نظریه فطرت را در نگرش آنان جستجو کند. اگرچه روان شناسان، فطرت را مفهومی اعم از غریزه و شامل امور تکوینی انسان می دانند و دین را نیز گاه معادل با هرگونه معنویت گرایی دانسته اند، اما با تأمل در آرای آنان می توان ادعا نمود که در نظرگاه ایشان، فطرت برآیندی از یک نگاه دقیق به رابطه معنویت گرایانه انسان و جهان است که حد متعالی آن، در رسیدن به خدا نُمود کامل می یابد که می توان آن را به نوعی اشاره به مفهوم فطرت در زبان دین تلقی کرد. البته این توجه وجود دارد که مبانی روان شناسان و نیز اهداف مد نظر آنان در نظریاتشان، متفاوت از مبانی و نیز اهداف دینی است. بااین حال، به نظر نگارنده، حاصل این جستار، نگرشی نوین در مسئله فطرت و راه حل دیگری در پاسخ به شبهه انحصارگرایی فطرت در مطالعات درون دینی خواهد بود.
بررسی دیدگاه ریچارد سوئین برن پیرامون نفس و امکان حیات پس از مرگ(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
117 - 147
حوزههای تخصصی:
ریچارد سوئین برن معتقد است که حیات پس از مرگ تنها در صورتی ممکن است که انسان دارای نفس مجرّدی باشد که بعد از مرگ باقی مانده و هویّت انسان را حفظ نماید. بدین جهت وی تلاش می کند با اثبات نفس، حیات پس از مرگ را حقیقتی ممکن و محتمل بداند. وی ایراداتی چون عدم تبیین کیفیت ارتباط دو جوهر کاملا متفاوت، عدم تبیین علت ارتباط نفس با بدنی خاص و ناسازگاری با اصل بستگی علی فیزیکی را نادرست دانسته و معتقد است پذیرش نفس با هیچ مشکل عقلی و فلسفی مواجه نیست. بعد از پاسخ به مشکلات پذیرش نفس، وی تلاش می کند بر مبنای اموری چون وحدت هویت شخصی، آگاهی، وجود همزمان حالات ذهنی و استدلال امکانی وجود نفس را اثبات نماید. این مقاله ضمن بررسی و نقد برخی ادله ی سوئین برن، از برخی ادله ی دیگر ارائه شده توسط وی دفاع نموده و بر این اساس، ممکن و محتمل بودن حیات پس از مرگ را نشان می دهد.
«الهیات تطبیقی» و «الهیات ادیان»؛ الهیات رقیب یا مکمّل؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
71 - 100
حوزههای تخصصی:
مواجهه الهیات های ادیان با یکدیگر، مسئله ای است که در تعاملات بین ادیانی، سبب ظهور رویکردها و موضع گیری های خاص در دل الهیات شده است. الهیات ادیان و الهیات تطبیقی دو نوع از این رویکردهای الهیاتی هستند. این پژوهش در صدد بررسی، مقایسه و تحلیل نوع مواجهه الهیاتی با «دیگری دینی» متناسب با هر یک از این دو الهیات است و چرایی ظهور الهیات تطبیقی با وجود الهیات ادیان را مورد واکاوی قرار می دهد. حاصل آنکه تفاوت ها و شباهت هایی میان این دو الهیات در مواجهه با دیگری دینی وجود دارد و بر این نکته تأکید می شود که الهیات تطبیقی امتیازاتی نسبت به الهیات ادیان در چگونگی تعامل با سایر ادیان دارد. الهیات ادیان با رویکرد سه گانه سنتی خود همچنان درگیر مسئله صدق و نجات است، اما الهیات تطبیقی از این مسئله گذر کرده و گامی فراتر از الهیات ادیان به قصد فهم الهیات دین دیگر به هدف بازخوانی و تعمق بیشتر نسبت به فهم خود از دین خویش برداشته است
در کشاکشِ عقل و نقل: رویکردی تطبیقی به روش و دیدگاه باقلانی، شیخ مفید و عبدالجبّار معتزلی در موضوع «نبوّت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
273 - 298
حوزههای تخصصی:
شیعه، معتزله و اشاعره بر پایه اصول و مبانی معرفتی خویش، در تبیین «نبوّت» اختلافاتی داشته اند. شیعه متأثّر از آموزه های خاندان وحی، اعتدال گونه از عقل و نقل بهره جسته اند. در سوی دیگر، معتزله با عقل گرایی افراطی و اشاعره با نقل گرایی افراطی، در فهم و تبیین مسائل معرفتیِ دین، گاه با چالش ها و خطاهایی روبه رو شده اند. مسئله «نبوّت» و ابعاد مختلف آن از جمله مسائلی است که می توان لایه های اختلاف نظر متکلّمان مسلمان در آن ها را رهگیری نمود. پژوهش حاضر با روشی، توصیفی تحلیلی، اندیشه های کلامی شیخ مفید، ابوبکرباقلانی و عبدالجبّارمعتزلی را در مسئله «نبوّت» و موضوعات فرعیِ آن مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. پژوهش حاضر نشان می دهد که در نظام اندیشه هر سه، پایبندی به «استدلال» جایگاهی ویژه دارد. بررسی ابعاد مختلف «نبوّت» در آثار شیخ مفید نشان از اثرپذیری محسوس او از منطقِ قرآن دارد. اگر چه شیخ مفید در روش شناسی و ضرورت نبوّت، کاملاً عقلانی و بدون تکیه بر آیات و روایات به بحث می نشیند، باقلانی معرفت دینی را در زمره علوم نظری دانسته و از نظرگاه او، دلایل عقلی در خدمتِ شرع هستند. عبدالجبّارمعتزلی، اثرپذیرفته از دیگر معتزلیانِ پیش از خود، به «نبوّت» نگاهی عقل محور دارد.
فرهنگ انتظار؛ بسترساز مقاومت نیرومندِ موفق یا مقاومت مقتدرِ عزیز؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۱ ویژه همایش شهید سلیمانی و مکتب انتظار و مقاومت
7 - 28
حوزههای تخصصی:
گفته شده «وَ الْبَلَدُ الطَّیبُ یخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لا یخْرُجُ إِلاَّ نَکِداً» تمثیلی است از دو نوع سرزمین یا دو نوع انسان لذا این که مقاومت از کدام اقلیم اعتقادی، متولد شود و آیا از سرزمین و طبیعتی بد طینت یا سرزمینی پاک، رویش پیدا کند تأثیری روی کارکرد، عملکرد و محصولاتش خواهد داشت یا نه می تواند مسئله ما دراین مقاله باشد. ما انسان ها از مقاومت مقتدرعزیز و مقاومت نیرومند موفق معمولاً تصاویری در اذهان داریم و براساس آن تصاویر ذهنی؛ به تائید و تقویت یا طرد و تضعیف آن دو می پردازیم. هدف پژوهش حاضر پاسخ به این سؤال اساسی می باشد که؛مقاومت مقتدرعزیز درخوانش اسلامی(در فرهنگ انتظار) با مقاومت نیرومند موفق درخوانش مادی؛ چه تمایزات و مشترکاتی دارند؟برای دست یابی به پاسخ؛ از چارچوب نظری معادگرایی و روش مطالعات تطبیقی استفاده شد. پژوهش براین فرضیه استوار است؛ این دو در عین حالی که برپایه دایره مأذونات از همدیگر متمایز می شوند و تمایزات ماهوی با هم پیدا می کنند ولی از مشترکاتِ ظاهری نیز بهره مند می باشند. یافته های پژوهش حاکی ازاین است که اگرچه هر دو نوع مقاومت؛ حظی از، اصول، اخلاق، دلیر مردی، مروت و... داشته اند ولی مقاومت مقتدر عزیز ماناتر، پایدارتر و بانشاط تر است زیرا بسترساز آن فرهنگ انتظار بوده است که علاوه بر پشتوانه عقلانی معطوف به هدف از پشوانه معطوف به ارزش الهی نیز بهره مند است.
رویکرد انتقادی به شهود عرفانی و صوفیانه
منبع:
کلام و ادیان سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۸)
19 - 36
حوزههای تخصصی:
بحث از منابع و ابزار شناخت و معرفت و حدود و دامنه معرفتی هرکدام، یکی از مسائل جنجال برانگیز و اختلافی در حوزه معرفت شناسی است که از دیرباز مورد بحث و نظر صاحب نظران می باشد. بعضی با رویکرد افراطی، راه معرفت را منحصر در حس و تجربه دانسته و برخی دیگر راه عقل و پاره ای صرفا مکاشفه قلبی را یگانه مسیر شناخت حقیقت برشمارده اند که این دیدگاه را متعلق به مشهور صوفیان می دانند. در سوی دیگر، برخی منتقدین تصوف اساساً منکر معرفت زا بودن شهود قلبی شده و مسیر کشف و شهود را به دلیل آمیختگی آن با خطا و لغزش و اغلاط معتبر ندانسته اند. حال آنکه در یک نگاه معتدلانه از سوی پاره ای از معرفت شناسان، هرکدام از ابزار های معرفتی انسان مثل حس، عقل و شهود قلبی بخش ها و ابعادی از حقایق و وقایع را برای انسان بر ملا می سازد. این جستار، تلاش دارد با طرح اشکالات وارده به شهود عرفانی؛ در جهت نقد دیدگاه افراطی که راه معرفت را منحصر در شهود قلبی می داند گام برداشته و به تقویت نگاه معتدلانه در این زمینه همت گمارد.
چالش دوگانگی وحدت یا کثرت نوعی انسان در آراء ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
103 - 124
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا انسان ها را در نشئة دنیایی، نوعی واحد قلمداد می کند و در عین حال، باطناً آنها را متکثر و متفاوت معرفی می کند و این تنوع باطنیِ انسان را آن به آن دانسته است. این بیانِ دوگانة وی در باب وحدت و کثرت انسان ها، شائبة التقاط در نظراتش را به همراه داشته و جمع این دو نظر را دشوار ساخته است. وی ملاک رایج بین حکماء برای رسیدن به نوع جدید را می پذیرد و وجود کمال اولی مانند نطق برای انسان را ملاکی برای پذیرش نوع واحد برای همة افراد انسانی نشان می دهد، اما از طرفی به دلیل حرکت جوهری، در هر لحظه انسان ها را دارای نوع جدید می داند. این ابهام در تعریف نوع که به واسطة عدم شکل گیری علم منطقِ مبتنی بر حکمت متعالیه است،کار را برای روشن ساختن ملاک نوع از نظر ملاصدرا دشوار کرده است. نویسنده برای یافتن پاسخ روشن به این مسئله بر اساس مبانی و تصریحات وی به عوامل کثرت نوع از نظر صدرا پرداخته است تا وجه جمعی بین این دوگانه بیابد، اما در نهایت می توان گفت هرچند ایدة کثرت نوعی انسان، طرحی روشن برخاسته از مبانی حکمت متعالیه است اما نمی توان این ایده را با تأکید ملاصدرا بر وحدت انسان ها در نشئة دنیا به وجه جمع مدللی رساند. وی نوع انسان را ناشی از افعال انسان، متکثر دانسته و در ابتدای خلقت واحد معرفی می کند اما در موارد دیگری انسان را پیش از خلقت کثیر می داند. همچنین وی به وحدت ظاهری در دنیا قائل بوده و کثرت را به یوم حشر حواله می دهد و این در حالی است که اگر باطن و حقیقت انسان یعنی نفس را در نشئة دنیا در نظر نگیریم، ملاک وحدت امری جز بدن عنصری نخواهد بود که در نظام صدرایی، قائل بودن به وحدت انسان ها مبتنی بر بدن عنصری، وجه معقولی به نظر نمی رسد.
نقد و بررسی دیدگاه نواندیشان دینی معاصر مبتنی بر عدم نزول دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۸
۱۸۶-۱۷۳
حوزههای تخصصی:
یکی از بحث هایی که در دین شناسی بیش از هر موضوع دیگری در دوره مدرن به آن دامن زده شده بحث قرائتهای مختلف از دین یا چنانکه شبستری تعبیر می کند قرائت انسانی از دین است. سابقه چنین مباحثی درجهان عرب به نصر حامد ابوزید و پس از آن در کشور ما به آقایان سروش و شبستری می رسد.مسئله اصلی مقاله پرداختن به آراء آقای شبستری و دیدگاه او درباره عدم نزول دین است. مدعای اصلی وی این است که خداوند هیچ دینی نازل نکرده است زیرا اگر خدا دین نازل کرده بود باید به نحوی در قرآن به آن تصریح می شد در حالی که چنین تصریحی وجود ندارد. در این مقاله تلاش کرده ایم پس از بیان مبانی شبستری مدعیات او را به شکلی منطقی صورت بندی و عدم اعتبار استدلال های او را روشن و نشان دهیم برداشتی که شبستری از دین به دست می دهد به ضد خود تبدیل و سخنان وی در هر حال مستلزم پذیرش قرآن به عنوان کلام خداوند است .
تأملی بر دیدگاه های زینر در کتاب عرفان هندو و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۴
71 - 86
حوزههای تخصصی:
روبرت چارلز زینر از جمله مستشرقانی است که تصوف را انحراف از راست کیشی اسلامی و برآمده از اندیشه ها و مکاتب بیگانه دانسته است . از نظر او عامل اصلی این انحراف ابویزید بسطامی است که اندیشه های وحدت وجودی مکتب ودانته هندو را که از استاد هندی خود فراگرفته بود ، در اسلام رواج داد. کتاب هندو و اسلامی زینر تلاشی در جهت اثبات مدعیات او است. تفکیک ادیان به توحیدی و عرفانی ، مسیر پیشرفت اسلام را بر خلاف هندوئیزم از توحید و عرفانه عاشقانه به جانب وحدت وجود دانستن ، استشهاد به واژه ها و تعابیر مشابه در مکتب ودانته و در شطحیات بایزید از جمله مدعیات او و در تأیید نظر خویش است . مقاله حاضر با روش توصیفی و تحلیلی و با هدف اعتبار سنجی نظریات زینر به نقد و بررسی آنها پرداخته است. نتایج حاصل از بررسی این اثر حاکی از عدم بررسی جامع منابع اصلی و معتبر توسط او ، اکتفا به برخی منابع مشخص در هر دو سنت ، فقدان ژرف اندیشی و عدم توجه به عمق مفاهیم و اصطلاحات کاربردی و استنتاج بر مبنای پاره ای شباهت های صوری در اقوال است ؛ بی آن که مسیر اخذ و اقتباس به دقت و درستی ترسیم شده باشد.
مرزهای همجواری فلسفه و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
31 - 50
حوزههای تخصصی:
این مقاله به امکان تعامل میان دو دانش عقلی فلسفه و عرفان می پردازد و به تعاون این دو با یکدیگر می رسد. فلسفه ملاصدرا پیوند و ترکیب این دو دانش را نمایان ساخته است و استدلال را در کنار مشاهده نشانده است. این ترکیب جز به طرد عوامل ناسازگار یا ناسازگارنما ممکن نمی شود. همانطور که طرد جدل از دانش استدلالی کلام، آن را با دانش استدلالی فلسفه همجوار ساخت، سیطره قواعد و پایه های مشترک یا سازگار میان توانایی استدلال و توانایی شهود در نیروی عقل، دو دانش عرفان و فلسفه را به یکدیگر نزدیک ساخت. عقل در مقام استدلال، هرچند به طور تأسیسی نتواند به بخشی از واقع گذر کند، اما عبور شهود به بخش اکتشاف شده را معقول و فهم پذیر می کند و آن را با قیاس برهانی در دسترس همگانی قرار می دهد. بدین ترتیب، علم آلی منطق در خدمت تنظیم یافته های شهود به کار گرفته شد و دو دانش عرفان و فلسفه با دو دسته از مفاهیم و قوانین در ترکیبی کنار یکدیگر قرار گرفتند.
ساعت ساز لاهوتی در برابر خدای رخنه پوش: ملاحظاتی در نسبت خدا و جهان در الهیات معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
75 - 94
حوزههای تخصصی:
دئیست ها که از متفکران مهم و اثرگذار در دوران جدیدند، درباره خدا چنین می اندیشیدند که او تنها خالق جهان است و پس از خلقت در کار جهان مداخله ای نمی کند. آنان این دیدگاه را با استفاده از استعاره «ساعت ساز لاهوتی» بیان می کردند. در برابر این دیدگاه، تلقی دیگری وجود دارد که به «خدای رخنه پوش» شهرت یافته و هرچند پیش از دوران جدید هم می توان آن را سراغ گرفت، اما سابقه آن در دوران جدید به نیوتن می رسد. طبق این تلقی از خدا، او هرگاه صلاح بداند در کار جهان مداخله می کند و به بازسازی و اصلاح آن می پردازد. به نظر می رسد که این دو تلقی در برابر یکدیگر قرار دارند؛ اما هم دئیسم و هم ایده «خدای رخنه پوش» با نقدهایی مهم مواجه اند. بر این اساس، دیدگاهی که می تواند فاقد اشکالات هر دو تلقی از خدا باشد اندیشه «خلق مدام» است که در الهیات اسلامی و مسیحی سابقه دارد و برخی از متفکران جدید نیز درباره آن سخن گفته اند.
دلالت های روان شناختی حکمت متعالیه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش استخراج مفاهیمی از بطن حکمت متعالیه برای شکل دهی به یک نظریه روان شناسی است. فرضیه اساسی این است که آرای صدرالمتألهین حاوی دلالت های مورد نیاز برای شکل دهی به یک نظریه روان شناسی است. فرض های دوم و سوم این است که می توان برای بخش های مختلف یک نظریه روان شناسی، دلالت های متناسب را از حکمت متعالیه ملاصدرا استخراج کرد. همچنین نظرات ملاصدرا در قیاس با نظریات موجود در روان شناسی، صاحب مفاهیم راهگشا و تبیین کننده است. نتایج حاصل از پژوهش، این فرض ها را تأیید کرده و نشان می دهد که آرای ملاصدرا حاوی مفاهیم مهمی برای علم روان شناسی است و با بررسی انسان شناسی صدرایی، پیش فرض های اساسی در یک رویکرد روان شناسی را می توان استخراج کرد. در این مقاله پیش فرض هایی در زمینه هستی شناسی استخراج و به تناسب در زمینه «جایگاه انسان در عالم» با رویکرد اگزیستانسیالیسم و در زمینه «تعریف انسان» با رویکرد رفتارگرایی در قیاس قرار گرفته است. همچنین برخی پیش فرض های مربوط به «تحول و رشد انسان» استخراج شده است و در زمینه «غرایز انسان» با رویکرد روان تحلیلی و «ویژگی های تحول» با نظریه «ساخت و سازگرایی» پیاژه مورد قیاس قرار گرفته است. در زمینه مراتب بی نهایت تحول در آرای صدرایی، مابه ازایی در روان شناسی برای قیاس یافت نشد.
رب النّوع انسانی یا حقیقت نفس ناطقه از دیدگاه افضل الدّین کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افضل الدّین کاشانی از جمله فیلسوفانی است که بر سیاق حکمای اشراقی، به دو عالم جسمانی و روحانی قائل است و برای هر نوعی از انواع در این عالم جسمانی، یک صورت نوعی به عنوان کلّی مطلق در عالم نفسانی برمی شمارد. فلاسفه اسلامی - به ویژه اشراقیون –رب النّوع انسانی را برابر می دانند با «عقل دهم» یا همان «روح القدس» (جبرئیل) که واسطه فیض حقّ است. مسئله اصلی مقاله حاضر آن است که افضل الدّین کاشانی چه دیدگاهی درباب رب النّوع انسانی دارد و حقیقت نفس آدمی را به عنوان اصل برین او چگونه تعریف می کند؟ روش تحقیق در این مقاله، روش تحلیلی- توصیفی، بر مبنای مطالعات کتابخانه ای است. داده های تحقیق نشان می دهد که باباافضل کاشانی برخلاف دیگر فلاسفه، حقیقت نفس انسانی و رب النّوع او را فرشته مرگ (عزرائیل) معرفی می کند. تاکنون پژوهندگانی که درباره آثار باباافضل تحقیق کرده اند به این وجه تمایز دیدگاه او و دیگر فلاسفه درباب ربّ النّوع انسانی اشاره ای نکرد ه اند. نتایج تحقیق آن است که با بررسی دیدگاه این فیلسوف، پیوند میان فلسفه اسلامی با حکمت و عرفان را روشن خواهد شد، چراکه باباافضل با طرح عزرائیل به عنوان ربّ النّوع انسانی، حاصل کار نفس را مرگ اختیاری یا مقام فنا می داند.
بررسی «موجود اوّل» و صفات او در فلسفه فارابی (با تمرکز بر آراء أهل المدینه الفاضله و السیاسه المدنیّه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
245-275
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل فلسفه فارابی، بحث از خدا و صفات او و بررسی رابطه او با سایر موجودات است. فارابی خدا را مبدأ وجود همه موجودات می داند و او را «اوّل»، «موجود اوّل» و «سبب اوّل» می خواند. موجود اوّل در اندیشه فارابی نه تنها موجودی ا ست که سایر موجودات در وجود به او وابسته اند؛ بلکه موجودات تنها به جهت ارتباطی که با او دارند صلاحیت بررسی در مابعدالطبیعه را اخذ می کنند. لذا شناخت دقیق موجود اول و ویژیگی های او و ارتباط او با سایر موجودات، از جمله مهم ترین و محوری ترین مسائل پژوهشی در حوزه فارابی شناسی است. از آن جایی که برخی از آثار منسوب به فارابی قطعی الانتساب نیستند و چارچوب فکری متمایزی از آثار قطعی فارابی دارند، در این مقاله کوشش می شود تا با توجه به این امر، آراء اصیل فارابی استخراج شده و گزارش و تحلیل دقیقی از آن ها ارائه شود. بر اساس آثار قطعی الانتساب، فارابی خدا را واجب الوجود نمی خواند و نظریه فیض را که برای تبیین رابطه موجود اوّل با سایر موجودات طرح کرده، بر اساس وجوب و امکان داتی بنا نمی کند. همچنین با توجه به اینکه فارابی در آثار قطعی اش برهان مشخصی در اثبات موجود اوّل ندارد، در این مقاله کوشش می شود تا موضع فارابی نسبت به اثبات موجود اوّل در خلال عبارات و بیاناتش بررسی شود. تعمق در آثار او نشان می دهد که نوعی برهان علیت از بیانات او قابل استخراج است.
بررسی شخص بودن خداوند و چالش های آن از منظر حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۱
7 - 40
حوزههای تخصصی:
شخص بودن خداوند یکی از مباحث جدید الهیات غربی است که خداوند را وجودی شخص وار قلمداد می کند. در این مقاله پرسش اصلی آن است که در حکمت متعالیه آیا خداوند ویژگی یا مجموعه ای از ویژگی هایی را دارد که بتوان بر اساس آنها او را یک شخص قلمداد نمود؟ این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی استفاده می کند. در ابتدا مسئله شخص بودن خداوند و ویژگی ها و معیارهای ضروری آن تبیین می شود و سپس بر اساس یافته های این پژوهش با صفت کمال دانستن شخص بودن و با مبانی فلسفی چون عدم تناهی، بساطت و صرافت ذات الهی، قاعده «معطی شیء فاقد شیء نیست» و همچنین اشتراک معنوی اوصافی که بر انسان و خداوند حمل می شوند، می توان این وصف را، با حذف نقایص، برای خداوند اثبات نمود و به چالش های جدی شخص بودن خداوند، از جمله مسئله «وحدت وجود»، با تقریر دقیقی که از حکمای اسلامی بیان شده است، پاسخ گفت و درنهایت شخص بودن خداوند را از منظر حکمت متعالیه اثبات کرد.
نقش راهبردی مکتب امامین انقلاب در زمینه سازی ظهور با تأکید بر مکتب شهید سلیمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۱ ویژه همایش شهید سلیمانی و مکتب انتظار و مقاومت
129 - 150
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در اندیشه منجی گرایی ادیان و دین اسلامی، به ویژه شیعیان، مسئله ظهور منجی و مهدی موعود4 و تاثیر و عدم تاثیر بشر در تعجیل یا تأخیر زمان وقوع این اتفاق مهم است، این مسئله به دلیل اهمیت تاریخی و جایگاه آن در چشم انداز آینده امت های اسلامی خصوصاً در نگرش جامعه شیعه به آینده، از دیرباز مورد توجه اندیشمندان مسلمان بوده است. با توجه به نگرش های مختلف و گاه متضاد درباره نظریه های ظهور، و عنایت به اهمیت مسئله و نگرش و عملکرد خاص و ژرف اندیشانه امامین انقلاب و شاگردان راستین این مکتب، نسبت به این موضوع این پژوهش درصدد است مسئله ظهور و اختیاری بودن آن و امکان پذیری تأثیر بر وقوع ظهور و تعجیل در آن را با توجه به مبانی و آراء امامین انقلاب و با استفاده از دلایل عقلی و نقلی روشن کند، منظومه فکری و عملکردی آن دو عالم، در قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در راستای تحقق بخشی به حکومت اسلامی در راستای نزدیک شدن به ظهور و حکومت موعود منجی تعریف شده و بر شاگردان راستین این مکتب اثرگذاری فراوانی داشته است. لذا برای دستیابی به نوع بینش و دیدگاه امامین انقلاب در مسئله ظهور در گام نخست، مفاهیم و معانی مرتبط بازخوانی شده و در گام دوم به سامانه نظری منطبق با دیدگاه آنان پرداخته و در نهایت، در راستای ایجاد اتحاد میان مبانی نظری اندیشه و مقام عمل با عنایت به سیر و عملکرد شهید سلیمانی;، نتیجه گیری می شود. مقام معظم رهبری به عنوان شاگرد و ادامه دهنده راه و مکتب امام خمینی; با نگاهی به فرایند انقلاب و نظام اسلامی در راستای نزدیک شدن به جامعه ایده آل و مطلوب اسلام، پنج مرحله به مثابه پنج نظریه را ترسیم و مطرح می کند و انقلاب اسلامی ایران به عنوان نمونه ای از جامعه ای منتظر، را در حال گذر از مرحله سوم و چهارم از آن مراحل می داند که خود به نحوی نگاه به انتظار به عنوان بزرگ ترین محرک اجتماعی با رویکرد مثبت تناسب دارد و انسان را برای تحقق حاکمیت ارزش ها و محو ضد ارزش ها تشویق می کند. بر این اساس نظریه اختیاری بودن ظهور، با اندیشه و سیره عملی امامین انقلاب و تلاش های شاگرد بارز این مکتب، شهید سلیمانی; در طول چهار دهه از انقلاب در عرصه دفاع مقدس و مقاومت اسلامی، در تحقق تمدن نوین اسلامی و الگوسازی آن سازگاری دارد که براساس آن اراده، اختیار و تلاش جمعی بشر در نزدیک کردن ظهور مؤثر است و تحقق این امر به صورت تدریجی و فرایندی خواهد بود. مقاله حاضر با روش تحلیلی _ توصیفی به بررسی این موضوع با استفاده از آثار و مکتوبات و نرم افزارها و سخنرانی ها از منظر آن دو امام با تأکید بر سیره و عملکرد شهید سلیمانی; پرداخته است.
روش شناسی حکمت صدرائی در تحلیل اوصاف خبری در تشبیه و تنزیه بر پایه توحید خاصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله تحقیق در این نوشتار بررسی نظر ملاصدرا پیرامون صفات خبری خداوند است و اینکه آیا وی به کدام یک از سه نظریه تشبیه، تعطیل و تنزیه ملتزم است؟ روش این مقاله کتابخانه ای و اسنادی-تحلیلی است. یافته های تحقیق نشان می دهد صدرالمتألهین ضمن انتقاد از ظاهرگرایان، روش فیلسوفان و متکلمانی که به سرعت آیات الهی را تاویل می کنند نیز نادرست می شمارد. وی معتقد به حفظ اصالت متن و پرهیز از دست کشیدن از ظواهر است و راه رسیدن به این هدف را آموزه توحید خاصی یا وحدت شخصی و نظریه ارواح معانی می داند. طبق این تفسیر از توحید خاصی اطلاق محض بودن خداوند سبب می شود در هر تعینی حضور داشته باشد و احکام آن را بپذیرد و همین اطلاق محض سبب می شود که محدود به این تعین نباشد. اگر چه بخشی از این روش در آراء شماری از عرفا نیز دیده می شود، لکن همچون دیگر مباحث عرفان نظری که در حکمت متعالیه مبرهن شده، صورت بندی و انتظام علمی آن مرهون تلاشهای صدراست.
بررسی چیستی فناء فی الله و ارتباط آن با حلول و اتحاد
منبع:
کلام و ادیان سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۸)
143 - 168
حوزههای تخصصی:
مقصد نهایی و آخرین هدف سالکین طریقت های صوفیه، رسیدن به مقام فناء فی الله است. در این مقام، انسان چونان قطره ای از دریا به وجود خدا پیوسته و در او حل می شود. در واقع انسان فانی فی الله، قیود و تعینات بشری خود را زائل کرده و سرتاسر، خدا شده است. اما تفسیر دقیق این معنا و فهم مقصود صوفیان در میان معرکه آراء و اقوال مختلف کمی دشوار شده است، چراکه یکی شدن با خدا، در وهله اول معنای محصلی غیر از اتحاد با خدا ندارد؛ اما صوفیان با شدیدترین الفاظ قول به حلول و اتحاد را از خود نفی کرده و باورمندان به این نظرات را گمراه دانسته، مسیر آنها را رو به ضلالت معرفی می کنند. وجه جمع بین نظریه فناء فی الله و نظریه اتحاد، از جمله مسائلی است که بدون تأمل در مبانی نظری صوفیه نمی توان درباره آن به قضاوت نشست. این پژوهش در صدد فهم دقیق معنای فناء فی الله در اصطلاح متصوفه و به دنبال کشف رابطه این معنا با نظریه حلول و اتحاد می باشد.
تحلیل حشر تبعی از منظر صدرالمتألهین و مواجهه با اشکالات رجوع الی اللّٰه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
243 - 268
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا براساس مبانی خود، معاد و حشر را تبیین کرده است. یکی از نکات مهم و مفید که در تبیین او وجود دارد، ولی به آن کمتر توجه شده، حشر تبعی و استقلالی است. صدرالمتألهین خود اصطلاح تبعی و استقلالی را مطرح نکرده، ولی محقق سبزواری در تعلیقه خود بر اسفار به آن اشاره کرده است. صدرالمتألهین بر این باور است که حشر یعنی ارتقاء درجه وجودی و رهیافتی به عالم فوقانی که با حرکت اشتدادی جوهری امکان دارد. همه موجودات عالم طبیعت به حرکت جوهری اشتداد پیدا کرده و مرتبه وجودیِ شان ارتقاء می یابد. حشر آنان همین مرتبه ای است که به آن نائل آمده اند. علاوه بر این نوع حشر که استقلالی است، می توان حشر تبعی نیز برای موجودات پذیرفت. معلول عین ربط به علت بوده و به صورت اجمال در مرتبه علت موجود است. علت او نیز عین ربط به علت خویش بوده و نزد او حاضر است. حضور معلول نزد علتِ علت را حشر تبعی گویند. در این مقاله تلاش کردیم بحث حشر تبعی و استقلالی را به گونه ای تبیین کنیم تا راه حلّی برای مشکلات و معضلاتی پیش رویِ تبیین فلسفی حشر و رجوع الی اللّٰه باشد. بر این اساس، همه مراتب هستی از اخس مراتب گرفته تا اشرف مراتب، به سوی حق تعالی رجوع دارند.