فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۴۱ تا ۳٬۴۶۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی و تطبیق توحید افعالی در آیات و روایات با نظام وجود شناختی عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال هفدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۵۲
69 - 90
حوزههای تخصصی:
توحید افعالی هم از نظر فهم علمی و هم به لحاظ عملی و هم به جهت تعارض ظاهری آن با اراده انسان مسئله ای چالشی است. اشاعره، آن را بر اراده انسان مقدم دانسته و قائل به جبر او در افعالش شدند و معتزله جانب اراده انسان را گرفته و قائل به تفویض شدند و تنها، امامیه، پیرو تفسیر بزرگان خود، اراده انسان را در کنار توحید افعالی و اراده الهی، به صورت دیدگاه «امر بین امرین» پذیرفتند. دیدگاه فلاسفه و عرفا به دیدگاه امامیه نزدیک است اما عرفا در مبحث وحدت وجود عنایت خاصی به این مسئله، داشته و به تفسیری دقیق تر از آن چه دیگران بیان کرده اند اعتقاد دارند. یعنی اثبات اراده در انسان به عنوان تجلی صفت (یا اسم) الهی در او. هدف ما در این نوشتار که با روش تحلیلی و با مراجعه به منابع کتابخانه ای صورت می گیرد آن است که این توحید از منظر عرفانی که تابعی از مسأله وحدت وجود است با تکیه بر آیات و روایات تبیین گردد.
تأملی بر آخرالزمان شناسی مسیحیت پنطیکاستی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تبیین وجودشناختى متعالى یا ناسوتى شدن انسان با رویکرد حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنا بر اصول فلسفى حکمت متعالیه، نفس انسان از جسم نشئت گرفته و نفس و بدن چنان در هم تنیده اند که بدن از مراتب نازله نفس است؛ بدن مادى که مرتبه اى از مراتب وجود انسان است و دنیاى مادى که وجود انسان را احاطه نموده زمینه ناسوتى و مادى شدن وجود انسان را فراهم کرده اند. بنابراین، اگر انسان با تلاش خود و استمداد از دین الهى، استعدادهاى فطرى خود را در قلمرو عقل نظرى و عقل عملى تکامل ندهد، استکمال او در مرتبه حس و خیال متوقف خواهد شد. به عقیده صدرالمتألهین تعداد اندکى از انسان ها به کمال عقلى نایل مى شوند. حس و خیال، ایستگاه (توقفگاه) تکامل بسیارى از انسان هاست. مقاله پیش رو با تبیین هستى شناختى و روش تحلیلى توصیفى و با رویکرد حکمت متعالیه، به بررسى و تبیین فرایند متعالى یا ناسوتى شدن انسان مى پردازد. تحقیقات فلسفى، آیات قرآنى، روایات معصومان علیهم السلام، مطالعات پسینى و تجارب تاریخى، نشان مى دهند که انسان هاى متعالى و ملکوتى در اقلیت و انسان هاى ناسوتى و دنیامدار در اکثریتند.
بررسی و مقایسه فضیلت گرایی ابن مسکویه و مایکل اسلوت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال هشتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
55-72
حوزههای تخصصی:
اخلاق فضیلت گرا یکی از نظریه های اخلاق هنجاری است که، به جای تأکید بر وظیفه گرایی یا سودگرایی، بر فضیلت مندی فاعل اخلاقی تأکید می کند. ابن مسکویه در فضیلت گرایی متأثر از ارسطو و مایکل اسلوت متأثر از آرای هیوم است. مقایسه این دو نظریه نشان دهنده نقاط اشتراک و افتراق دو قرائت متفاوت از فضیلت گرایی است. نقش سعادت گرایی در اخلاق فضیلت یکی از این نقاط افتراق است. ابن مسکویه فضیلت گرایی را با تأکید بر سعادت گرایی تبیین می کند و اسلوت با نفی سعادت گرایی. عقل گرایی نیز یکی دیگر از نقاط افتراق است؛ در حالی که عقل گرایی جایگاهی اساسی در نظریه ابن مسکویه دارد، در دیدگاه اسلوت، که عاطفه گرا است، فاقد چنین جایگاهی است. درمجموع، نظریه ابن مسکویه، به دلیل تأکید بر سعادت و عقلانیت، منسجم تر و منطقی تر است. تأکید اسلوت بر عاطفه گرایی از نقاط ضعف نظریه وی است و تالی های فاسدی دارد.
ولایت از «مفهوم شناسی» تا «مصداق یابی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۵۱
57-72
حوزههای تخصصی:
با وجود کثرت استعمال واژه های «ولیّ» و «ولایت» در جامعه علمی و نیز افکار عمومی شیعی ما، خلط و خدشه های بسیاری در ریشه یابی و واژه شناسی این عرصه به چشم می خورد. در این تحقیق، پس از جمع آوری داده ها از طریق اسناد کتابخانه ای، از روش تحلیل محتوای کیفی برای تحلیل و تجزیه داده ها استفاده می شود و به اقتضای مسائل مورد بحث، از استدلال منطقی قیاسی، تمثیل، تشبیه، تجرید، تشخیص و مقایسه بهره گرفته خواهد شد.
مقدمات یادگیری فلسفه ی ارسطو از دیدگاه آمونیوس و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
آمونیوس فرزند هرمیاس از شارحان بزرگ ارسطوست که تمام نوافلاطونی های اواخر سده پنجم به بعد، از او متأثر بوده اند. وی در ابتدای کتاب خود، درباره مقولات ارسطو به ذکر مواردی می پردازد که در شناخت بهتر فلسفه ارسطو مؤثر است. او ضمن معرفی و دسته بندی آثار ارسطو، به تبیین غرض ارسطو از نگارش آن ها، نحوه حضور او در این آثار، چگونگی مطالعه آن ها و ویژگی افرادی که قصد مطالعه آثار و یا شرح آن ها را دارند، می پردازد. ذکر این مطالب که نه تنها برای فلسفه ارسطو، که حتی برای مطالعه فلسفه به طور مطلق ضروری است، نشان دهنده اهمیت ارسطو نزد آمونیوس و تلاش او در نزدیک کردن فلسفه ارسطو به فلوطین و رفع تعارض های موجود بین ارسطو و افلاطون است. فارابی در اثری مشابه، یعنی کتاب ""ما ینبغی أن یقدم قبل تعلم الفلسفه"" ارسطو، به جز در مواردی اندک، به تکرار سخن آمونیوس می پردازد و از این رو می توان این اثر را کاملاً آمونیوسی و ترجمه ای آزاد از اثر آمونیوس دانست.
مقایسه ی انتقادی آرای ولفگنگ اسمیت و ملاصدرا درباره ی علم به خارج (با تأکید بر ابصار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در فلسفه، چگونگی علم به اشیاء خارجی مخصوصاً ادراک بصری است. ولفگنگ اسمیت، ریاضی دان، فیزیک دان، فیلسوف علم و متافیزیک دان آمریکایی هم نوا با فیلسوف شهیر اسلامی، شیخ اشراق، پس از سعی در نقد ثنویت دکارتی و اثبات عالم خارج، ادراک بصری را اتحاد و اضافه ی نفس با اشیاء خارجی می داند. ملاصدرا نیز با پذیرش عالم خارج در فلسفه ی خویش، ضمن نقد نظرات عالمان و فیلسوفان دیگر، معتقد است ادراک بصری با انشاء صورتی مثالی در عالم مثال متصل نفس روی می دهد. نگارنده ضمن تبیین برخی نظرات این دو شخصیت در باب عالم خارج، استدلال های اسمیت و ملاصدرا برای اثبات عالم خارج را نپذیرفته است. در باب ادراک بصری نیز نقد ملاصدرا بر شیخ اشراق همان نقد نظر اسمیت است. نگارنده ضمن نقد این نقدها، خود به نقد نظر اسمیت و شیخ اشراق پرداخته و نظر ملاصدرا را برفرض پذیرش تجرد نفس و لزوم تجرد معلوم پذیرفته است. در پایان، وجود جهان خارج و لزوم ثنویت میان ذهن و عین اثبات شده است.
تبیین ریاضت باطل و آثار آن از منظر فلسفه اسلامی با تاکید بر حکمت صدرایی
منبع:
آموزه های نوین کلامی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
73 - 97
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر مبانی هستی شناختی ملاصدرا بر عشق شناسی وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صدرالمتالهین شیرازی براساس مبانی هستی شناختی خود در حکمت متعالیه عشق را مساوق هستی شمرده و آن را برحسب مراتب وجود در تمامی ذرات عالم جاری و ساری دانسته است. او عشق را نحوه ی وجود آدمی و از نهاده های الهی در ذات آدمی برمی شمارد و آن را آکنده از حکمت و مصلحت می داند. گرچه حکماء و عرفاء پیش از ملاصدرا در باب عشق قلمفرسایی های فراوان کرده اند اما وی حکمت متعالیه ی خود را بر پایه ی مبانی و اصول متمایزی استوار کرده که پیش از او کمتر به عنوان زیربنای یک نظام فلسفی مورد توجه قرار گرفته است و از این رو در تبیین این حقیقت شگرف سخنان تازه ای دارد. اصالت وجود، تشکیک وجود، مساوقت وجود با علم و حیات و خیر، حرکت جوهری، اتحاد عاقل و معقول و وجود رابط و مستقل بخشی از این اصول اساسی در نظام حکمت صدرایی به شمار می رود. در این نوشتار، به بررسی جایگاه این اصول و مبانی و تأثیرات اساسی آن ها در عشق شناسی ملاصدرا پرداخته شده است.
تأثیر مبنای لایه لایه بودن معنا در قرآن در تفسیر واژه های «شهاب» و «سبع سموات» از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: مبنای اعتقاد به لایه لایه بودن معنا در تفسیر قرآن از منظر علامه ی طباطبایی به این معناست که هر یک از صور و گونه های ترکیبی کلام الهی که امکان نگاه مستقل را داشته باشد می تواند حجت و معتبر تلقی شود به گونه ای که هر معنایی اختصاص به افق و مرتبه ای از فهم و درک باشد. هدف این نوشتار بر آن است تا تأثیر این مبنا را در تفسیر واژه ها ی «سبع سموات» و «شهاب» در تفسیر «المیزان فی تفسیر القرآن» نشان دهد. از منظر علامه ی طباطبایی لفظ «شهاب» در قرآن در آیاتی که در آنها به رانده و مطرود شدن شیاطین اشاره دارد با توجه به مبنای لایه لایه بودن معنا در قرآن به مثابه یک مبنای تفسیری معنایی کنایی است که مراد از آن ، این است که شیاطین از ورود و نزدیکى به عالم بالا ممنوع هستند. معنای «سبع سموات» نیز از نظر ایشان در دو قِسم آسمان مادی و آسمان معنوی دسته بندی می شود.
راهبرد امام مهدی (عج) در برخورد با مخالفان اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
کاربرد اصل علیت و لوازم آن در طب سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوع نگاه فلسفی ابن سینا به مسائل هستی شناسی، در مباحث طبی او نیز تأثیرگذار بوده است که یکی از مهم ترین آن ها، بحث علیت و لوازم آن است. پیش از ابن سینا حکیمان یونانی به خصوص ارسطو تلاش های بسیاری در ارائه نظام پزشکی عقلانی و مبتنی بر اصول فلسفی[= نفی اعتقادات خرافی در پزشکی و درمان] نمودند. از این جهت، در پژوهش حاضر ابتداء به تبیین جایگاه نظام علیت در نظر پزشکان یونانی به ویژه ارسطو از یک سوی و پزشکی جدید از سوی دیگر پرداخته شده و سپس تأثیر نظام علیت در طب سینوی مورد بررسی قرار گرفته است. طب سینوی به دو قسمت نظری و عملی تقسیم می شود که ابن سینا طبیب را از ورود به بحث های فلسفی در طب نظری باز می دارد. از این رو، فهم برخی از مبانی آن مبتنی بر دانستن مبانی فلسفی بوده و طبیب حقیقی کسی است که فلسفه را نیز به نیکی بداند. اصل علیت، علل اربعه، اصل سنخیت، نگاه غایت انگار به هستی و نگرش الهی به عالم از جمله مواردی هستند که در این مقاله بدان پرداخته شده و سعی گردیده لوازم آن در طب سینوی پیگیری شود.
ابن قبه رازی و امامت حداقلی؛ تأملی در دیدگاه مدرسی طباطبایی درباره ابن قبه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۸
161-190
حوزههای تخصصی:
ابن قبه یکی از تأثیرگذارترین معتزلیان در اوایل سده چهارم هجری است که شیعه شد و منظومه معرفتی خاصی در بحث امامت مطرح کرد. این اندیشه ها، که می توان آنها را در مدرسه بغداد رصد کرد، در برخی جهات، با قرائت مرسوم و مشهور از بحث امامت به ویژه در صفات ائمه متفاوت بود و برخلاف جریان حدیثی امامیه، نوعی نگاه حداقلی به ویژگی هایی امام داشت. حال با توجه به دیدگاه های خاص ابن قبه،به نظر نمی توان ابن قبه را آن گونه که آقای مدرسی طباطبایی مدعی است، جزء گروه «نافی صفات فوق بشری» قرار داد؛ بلکه با بررسی آرا و اندیشه های او در مباحث امامت، با هدف روشن شدن تاریخ کلام امامیه، آشکار می شود که ابن قبه را باید جزء گروه هایی دانست که امامت را حداقلی تبیین کرده اند. از این رو باید اندیشه وی را امتداد جریان هشام بن حکم قلمداد کرد؛ نگاهی که ویژگی های امامان را در حوزه نیاز به تبیین و تفسیر دین تلقی می کند.
تأثیر خیال در مکاشفات صوری از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال نهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
87 - 116
حوزههای تخصصی:
نقش قوه متخیله که فلاسفه ازآن به خیال تعبیر می کنند همواره در مباحث هستی شناسی و معرفت شناسی عرفان مورد توجه اهل نظر در علوم فلسفی و شهودی بوده است. در این میان، خیال نقش اساسی را در تحقق و تبیین بخش عظیمی از مکاشفات پیش روی عارف ایفا می کند. ملاصدرا در تبیین و چگونگی مسئله فوق، خیال را به دو نوع متصل و منفصل تقسیم می کند. از نگاه وی، خیال متصل یکی از قوای باطنی انسان و نگهدارنده صور خیالی است و خیال منفصل عالمی مستقل است که حد فاصل میان عالم عقل و عالم حس قرار گرفته است. نفس عارف با سلوک باطنی خود با وساطت خیال متصل با خیال منفصل ارتباط برقرار کرده، صور مثالی را که به خیال متصل تنزل نموده است در خواب و بیداری مکاشفه می کند. ثمره این مکاشفه اتحاد نفس با مشهود خود و علم حضوری به آن است. ملاصدرا کرامات اولیا را نیز براساس خلاقیت خیال و مسئله وحی را براساس قدرت خیال تبیین می کند و آن را ترکیبی از انواع مکاشفات (صوری ومعنوی) می داند.
رهیافتی نو به بنیادهای هرمنوتیکی علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
1 - 22
حوزههای تخصصی:
در این جستار کوشش شده است نسبت میان فلسفه و علوم انسانی با نگاهی نو و باتوجه به بنیادهای هرمنوتیکی آنها بررسی و مطالعه شود. مطابق ادعای این مقاله، هر رشته و شاخه معرفت موجود در علوم انسانی نگاهی مابعدالطبیعی و فلسفی دارد که بر مبنای بنیادی هرمنوتیکی ایجاد شده است؛ بنابراین، علوم انسانی از فلسفه و مابعدالطبیعه بی نیاز نیست. در این پژوهش با در نظر گرفتن نسبتی که انسان با فهم و تفسیر و به طور عام با «هرمنوتیک» دارد، ضمن سخن گفتن از ضرورت کثرت انگاری در ساحت فلسفه و مابعدالطبیعه، نشان داده است چگونه رشته های مختلف موجود در حوزه علوم انسانی به ناچار باید نگاهی کلی و کلانی داشته باشند و این موضوع، در حوزه برتری از شناخت، یعنی همان معرفت مابعدالطبیعی آشکار می شود.<br /> درپایان، باتوجه به ایده های ارائه شده در نسبت میان فلسفه و علوم انسانی و نکات موجود در نسبت میان متعاطی مابعدالطبیعه و عالمان علوم انسانی نشان داده شده است چگونه بر مبنای این بنیاد هرمنوتیکی از امکان ظهور «مابعدالطبیعه های خاص» سخن گفته می شود و علوم انسانی چگونه در چنین بستری (با در نظر گرفتن نیازهای بومی، ملی، دینی و فرهنگی ما) پرورش و کمال می یابد. همچنین، از رهگذر مناسبات احتمالی موجود در میان فلسفه و علوم انسانی چگونه می شود برای پژوهشگران به منظور مطالعات میان رشته ای راهی را گشود.
بررسى تطبیقى «وحدت شخصى» صدرالمتألهین و «وحدت وجودى» اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
این مقاله با هدف بررسى و تبیین تشابهات و تمایزات دیدگاه صدرالمتألهین و اسپینوزا در باب مسئله «وحدت وجود» به رشته تحریر درآمده است و به روش توصیفى و تحلیل محتوا و با استفاده از فن اسنادى به بررسى تطبیقى نظریه «وحدت شخصى» صدرالمتألهین و «وحدت وجودى» اسپینوزا مى پردازد. ازآنجاکه صدرالمتألهین و اسپینوزا در مفاهیمى همچون «وجود موجود قائم به ذات و وحدت آن»، «عینیت صفات با ذات آن»، «نامتناهى»، «تغییرناپذیرى»، «بسیط الحقیقه بودن و واجب الوجود بودن موجود واحد» اشتراک دارند، به نظر مى رسد برخلاف دیدگاه غالب، تشابهات دیدگاه صدرالمتألهین و اسپینوزا در وحدت وجود ظاهرى نبوده و این فیلسوف همه خداگرا نیست.
تقریر و نقد سه ایراد عمده بر مقالة گتیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبعات انتشار مقالة گتیه، آن چنان گسترده و عمیق بود که برخی از معرفت شناسان را برآن داشت تا برای رهایی از این مخمصه، اساسِ مدعای گتیه را زیر سؤال ببرند. ما از میان ایرادهای وارد شده بر وی، سه مورد عمده را انتخاب کرده و شرح داده ایم که عبارتند از: 1 تردید در شمول مثال های نقض گتیه؛ 2 تردید در اهمیت تاریخی و معرفت شناسانه مدعای وی؛ 3 تردید در اعتبار استنتاج های درون مثال های نقض گتیه. در نقد ایراد (1) نشان داده ایم که چگونه می توان ایدة نهفته در پس مثال های نقض گتیه را به همة انواع معرفت تعمیم داد و شمول مدعای وی را ثابت کرد. ایراد (2) را در دو بخش مورد بررسی قرار داده ایم؛. ابتدا از رهگذر واکاوی موضع افلاطون و ارسطو در باب معرفت، منشأ و خصوصیات آن نشان داده ایم که چرا مدعای گتیه دارای منشأیی افلاطونی- ارسطویی است و درنتیجه یک تلقی کلاسیک به شمار می آید؛ سپس نشان داده ایم که چرا تردید در اهمیت معرفت شناختی مدعای گتیه پر بی راه نیست و چگونه این امر سبب چرخش توجه معرفت شناسان از واکاوی تعریف معرفت به واکاوی توجیه معرفتی شده است. در نقد ایراد (3) نیز دو شیوه برای خدشه در اعتبار استنتاج های گتیه را مورد ارزیابی قرار داده و نشان داده ایم که چرا خودِ این شیوه ها مخدوشند.
مبانی خداشناسی قرب به خدا در اسلام و مسیحیت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۴
33 - 58
حوزههای تخصصی:
سعادت و کمال انسان در ادیان ابراهیمی تقرب به خدای متعال است. از موضوعات مهم در این مقوله، مبانی تقرب به خداوند است. پرسش مهم در اینجا این است: «در اسلام و مسیحیت، قرب به خدا مبتنی بر چه مبانی الهیاتی و انسان شناختی است؟» آنچه می توان تحت عنوان مبانی الهیاتی قرب به خدا در این دو آیین مطرح کرد به دو گروه از مبانی خاصّ و مبانی عام تقسیم می شوند. مبانی عام الهیاتی قرب به خدا در این دو دین عبارت اند از: خدای شخصی، خدای متعال و خدای در دسترس و خدای پیش قدم در ایجاد رابطه با انسان. مبانی الهیاتی خاصّ مسیحیت در تقرب به خداوند که ناشی از خداشناسی مسیحی مبتنی بر نوشته های پولس و یوحنا در عهد جدید است عبارت اند از: مکاشفه، فیض، کلمه یا مسیح. ما این بحث را به منظور تبیین جایگاه ویژه و مهم مبانی قرب به خدا با رویکرد کتاب مقدسی و با روش کلامی تفسیری مورد بررسی قرار داده ایم.