فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۶۱ تا ۳٬۲۸۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
پژوهشنامه کلام سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۶
25 - 46
حوزههای تخصصی:
مباحث کلامی پیرامون «شفاعت» بیشتر معطوف به اختلاف آراء درباره تعریف اصطلاحی و اینکه آیا نتیجه شفاعت اسقاط عقاب است یا ازدیاد منافع، بوده است؛ اما آنچه مورد نظر تعداد اندکی از اندیشمندان قرار گرفته است تبیین چگونگی شفاعت است. اهمیت رویکرد دوم از آن جهت است که می تواند پاسخ به دیدگاهی باشد که شفاعت را باوری نامعقول می داند. از جمله کسانی که با این رویکرد به بحث پیرامون شفاعت پرداخته اند ابوحامد غزالی و علامه طباطبایی می باشند؛ با این تفاوت که غزالی با تمثیلی عرفانی تلاش می کند چیستی و چگونگی شفاعت را وضوح ببخشد، ولی علامه طباطبایی تبیینی عقلی و فلسفی از شفاعت ارائه داده است. سخنان رشید رضا نمونه دیدگاهی است که «شفاعت» را امری غیرمعقول تلقی نموده است. این پژوهش با رویکردی تطبیقی و با روش تحلیلی، دیدگاه ابوحامد غزالی و علامه طباطبایی و نسبت آن دو را مورد بررسی قرار می دهد و به این نتیجه منتهی می شود که دیدگاه این دو اندیشمند علی رغم تفاوت ظاهری، مکمل یکدیگر بوده و می تواند تبیینی معقول از شفاعت ارائه داده و پاسخی به شبهات عقلی «شفاعت» به طور عام و دیدگاه رشیدرضا به طور خاص باشد.
شاخصه های آزاداندیشی علامه طباطبائی با تأکید بر تفسیر المیزان
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبائی در آثار علمی و سیره عملی خود شاخصه های آزاداندیشی را متبلور ساخته است. تحقیق پیش رو با روش کتابخانه ای و با محوریت المیزان شاخصه های آزاداندیشی در تفسیر را از منظر علامه مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده است که مهم ترین اشکال دیگر مفسران از منظر علامه نبود آزاداندیشی است. هر چند علامه از تعبیر آزاداندیشی برای بیان مقصود خود استفاده نکرده است، اما با تعابیری مشابه، نظر خود را در اشکال عمده تفاسیر بیان کرده است. از نظر علامه تفاسیر روایی از نظرات صحابه متاثر بوده است و تفاسیر کلامی نیز بیشتر از این که تفسیر قرآن باشند آینه اعتقادات مذهبی مفسراند. از نظر علامه، انس انسان به عادت و محسوسات و علم زدگی از موانع بزرگ آزاداندیشی است. علامه ارائه تطبیق و تأویلات ناروا را به جای تفسیر قرآن از لوازم ترک آزاداندیشی می داند. سیره عملی علامه نیز نشانگر شاخصه های آزاداندیشی است؛ شاخصه هایی از قبیل: حقیقت گرایی و حق محوری، شجاعت نقد، دقت نظر، احاطه علمی، دقت، منشأیابی و بیان مبانی و لوازم، تفکیک علوم و عرصه های علمی از همدیگر و استقبال از نقد دیگران.
بررسی مفهوم سبع سموات در قرآن با تأکید بر آراء علامه طباطبائی و شیخ طنطاوی
حوزههای تخصصی:
یکی از تعابیری که در قرآن به کار رفته و از دیرباز مورد توجه مفسران و محققان بوده و در مورد آن نظریات مختلف ارائه شده است، موضوع هفت آسمان می باشد که به کرّات در قرآن به آن اشاره شده است این ظهور مکرر عبارت «هفت آسمان» در قرآن باعث شد که مترجمان و محققان تلاش کنند تا از مدت ها قبل از آن به کاوش در مورد آن بپردازند. بنابراین، بسیاری از نظریه ها در مورد «هفت آسمان» مطرح شده اند تحت تأثیر نجوم در هر دوران بوده است . بر این اساس مقاله بر آن است که با استفاده از روش توصیفی و جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای، در یک فرآیند تدریجی به لحاظ معنای وضعی، مفهوم و معنای عرفی متداول در عصر نزول قرآن و پس از آن با نگرش فراگیر به کل متن قرآن، به تحلیل و بازیابی سبع سموات از دو دیدگاه تفسیری علامه طباطبائی و شیخ طنطاوی بپردازد. در خصوص بافت قرآن کریم باید گفت این واژه از نظر این دو دیدگاه تفسیر متفاوت پیدا می کنند. بر این اساس سبع سموات اشاره به تمامی گستره آسمان ها است که یکی از آن ها سماءالدنیا است.
تحلیل مفهومی و گزاره ای قاعده زرّین اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۹
حوزههای تخصصی:
«آنچه را بر خود می پسندی، بر دیگران هم بپسند.» این گزاره در اخلاق به قاعده زرّین (طلایی) معروف است. به نظر می رسد دشواری های نظری و کارکردیِ احتمالیِ قاعده به عدم وضوح محتوای آن باز می گردد. بررسی و تحلیل مفهومی و گزاره ای این قاعده نشان می دهد مؤلفه های مهم این قاعده که عبارت اند از: «خود»، «دیگری»، «پسندیدن» و مشارالیه «آنچه» هر کدام حاوی دشواری هایی هستند که در آغاز، امکان فهم و عمل به قاعده را با تردید مواجه می کند. تحلیل گزاره ای قاعده و نقایص ناظر برآن نیز به گونه ای با مؤلفه های مذکور پیوند می خورد. نوشتار حاضر با تدقیق در محتوای قاعده نشان می دهد خودگروی، نسبی گرایی فرهنگی، سلایق متفاوت در پسندها و ناپسندها و بی شماری افعال در مواجهه عملی با دیگران، هیچ کدام زیانی به قاعده نمی زند؛ درنتیجه امکان تصور معقول و عمل به قاعده وجود دارد.
توحید وجودی و نظریه وحدت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه توحید وجودی با هستی و کثرات از موضوعات کلامی و عرفانی است که در علم کلام کمتر بدان توجه شده است. نویسنده برای اثبات مدعای خود با ادله عقلی ناظر به ذات الوهی (صرف الوجود، بسیط الحقیقه، اطلاق، تحلیل علت فاعلی) و ناظر به جهان (وجود معلولی و ربطی جهان و کثرات) به تقریر و اثبات فرضیه خود پرداخته است. رویکرد دوم مقاله رویکرد نقلی است که با تحلیل و آیات و روایات با تقریرات مختلف (حضور خدا در تمام هستی، معیت و قرب خدا با هستی، توصیف خدا به اول و آخر، ظاهر و باطن و نور) نظریه تعمیم توحید وجودی به کل هستی و کثرات خارجی مورد تحلیل و تقریر قرار گرفته است که عملاً به نفی نظریه تباین وجود واجب و ممکن و اثبات وحدت وجود منتهی می شود.
شاکله نظریه محوری اسلام در رابطه با شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال هفدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۵۱
97 - 124
حوزههای تخصصی:
موضوع شاکله بحثی است درارتباط با انسانشناسی اسلامی وبحث سرنوشت انسان . آیا انسان دررقم زدن سرنوشت خوددارای اختیار بوده ودر این راستا تاثیردارد یاخیر از مباحثی است که ازهمان ابتدای تاریخ اندیشه در اسلام مطرح گردیده وموافقین ومخالفینی پیدا کرده که برای اثبات دیدگاه خود به آیات قرآنی وسنت نبوی استناد کرده اند.یکی از آیاتی که مورداستنادقائلین به سرنوشت مکتوب ومحتوم انسان قرار گرفته آیه 84 سوره اسراء بوده که دلالت دارد براینکه هر فردی برطبق شاکله خود رفتار می کندوطبق این دیدگاه شاکله عبارتست از همان طبیعت وسرشت اولیه ای که خداوند برای انسان آفریده است.اما مخالفین با این دیدگاه معتقدنددرتمام معانی که برای شاکله بیان گردیدیعنی "طبیعت ،باطن، خلق وخوی،روش وشیوه رفتار،مذهب،عادات،نیّت ،وآنچه انسان به درستی اش باوردارد" به نوعی معنای وابستگی انسان بدان نهفته است و شاکله امری است که انسان درارتباط مستقیم با آن وتحت تاثیر آن عمل می کند واز آن آزاد ورها نیست واز این جهت تفاوتی نداردکه شاکله را طبیعت اولیه انسان دانسته ودر این رابطه دیدگاه جبری داشته باشیم یا اینکه شاکله را محصول اخلاق ورفتار وعادات انسان دانسته ودر این رابطه دیدگاه غیر جبری داشته باشیم.در دیدگاه دوم، شاکله در ارتباط با شخصیت وهویت انسان بوده ویکی ازعمیقترین آموزه های قرآنی درارتباط با انسان وشخصیت او ومولفه های تشکیل دهنده شخصیت واساس تعلیم وتربیت اسلامی می باشدوازاین رواین بحث گستره ای بیشتر وعمیقتر ازبحث جبر واختیار وسرنوشت دارد.تاثیرگذاری عمل درشاکله واینکه انسان درگروعمل خود بوده ومیزان هویت انسان وابسته به میزان سعی اوست واینکه نیت وانگیزه هایی که فرد برای عمل خود دارد بطور مستقیم بر شخصیت وهویت او تاثیر گذاشته وسبب ایجاد شاکله برای او می گرددازنتایج همین دیدگاه درباره شاکله است.بر این اساس برای انسان سه سطح هویت تحقق می یابد که عبارتست از هویت ظاهری، هویت واقعی وهویت حقیقی.
مقایسه علم و دین از دیدگاه «فردریک شلایر ماخر» و «کارل بارت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در عرصه دین پژوهی، نسبت میان «علم و دین» و تبیین حوزه های آموزه های دینی و یافته های علمی است. با تحولات فکری و فرهنگی پس از رنسانس، تعارض های علم و دین در مسیحیت نمایان شد ؛ «فردریک شلایر ماخر» و «کارل بارت» از شاخص ترین چهره هایی بودند که در جهت سازگاری دین با اقتضائات دوران مدرن تلاش کردند. این دو هر چند در جریان نواندیشی دینی، رویکردی جدید و بازسازی کننده داشتند و در پی اثبات استقلال دین از علم و ایجاد حوزه ای حفاظتی برای دین بودند؛ اما با ارائه ی طرح های خود در راستای بازگشت به گوهر دین، قرائت هایی از دین بیان نمودند که به دلیل تک بعدی بودن از مشکلات قابل توجهی برخوردار بود. شلایر ماخر، خدا و عناصر مهم دین را در حد احساس و تجربه شخصی کاهش داد؛ نوعی انسان محوری و تفسیر آموزه های دینی بر اساس معارف بشری که کارل بارت آن را نادرست خواند. اما بارت هم در معرض خطر قرار گرفت؛ تنها معیار سنجش را آموزه های مسیحی دانست و بزرگ داشت خدا را با کوچک ساختن انسان همراه ساخت؛ یعنی درست خلاف جهتی حرکت نمود که شلایر ماخر پیموده بود.
آزمایش فکری گالیله درباره ی اصل لختی و موضع علامه طباطبایی و شهید مطهری در باب آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، به بررسی دیدگاه دو فیلسوف مسلمان درباره ی میزان اعتبار آزمایش فکری گالیله ( ۱۵۶۴ - ۱۶۴۲ م) برای اثبات قانون لختی پرداخته ایم. علامه طباطبایی ( ۱۲۸۱ - ۱۳۶۰ ش) و شهید مطهری ( ۱۲۹۸ - ۱۳۵۸ ش) مستقیماً به رد آزمایش فکری گالیله نپرداخته اند، بلکه اگر چنین می نماید که با این آزمایش فکری سر ناسازگاری دارند، صرفاً به این دلیل است که ادعای خدشه ناپذیری این آزمایش فکری و هم ارزش دانستن آن با آزمایش واقعی را تضعیف کنند و در گام بعدی نیز این گزاره را بی وجه کنند که نتیجه ی این آزمایش فکری (یعنی قانون لختی) بتواند اصلی فلسفی را به زیر بکشد و آن را نقض کند. رویکرد این دو متفکر به آزمایش فکری خاصی (یعنی آزمایش فکریِ اثبات کننده ی قانون لختی) را می شود دیدگاهی اجمالی درباره ی طرز تلقی از اصل روش آزمایش های فکری، در فضای فکری فلسفه ی اسلامی معاصر دانست. در دیدگاه این دو متفکر، آزمایش فکری شأن اثبات مطلبی را دارد، اما نه به اندازه ی آزمایش در فضای آزمایشگاهی، آزمایش فکری حدسی و نظری است، نه به دست آمده از اصول تجربی و عملی.
نقش و تاثیر الهیات اسلامی بر الهیات یهودی در شکل گیری و انسجام بحث جبر و اختیار
منبع:
آموزه های نوین کلامی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
55 - 73
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی آفرینش انسان در اساطیر و ادیان ایران و میانرودان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بین اساطیر ملل مختلف جهان، پیدایش انسان و چگونگی آن تنوّع زیادی دارد؛ با این همه، عناصر مشترکِ فراوانی نیز در آنها یافت می شوند. در این پژوهش سعی شده است با مطالعه متون و اسناد کتابخانه ای و چینش و پردازش آنها به شیوة توصیفی تحلیلی، فلسفة آفرینش آدمی در باورهای ادیان و اساطیر ایرانی، مانوی و میانرودانی، توصیف و تبیین شود و وجود تشابه و افتراق بین آنها به گونه ای تطبیقی و با تأکید بر چرایی این تفاوت در نگرش به خلقت انسان، براساس منابع دست اول تاریخی بررسی شوند؛ بنابراین با توجه به چنین مسائل و بر مبنای فرضیه ارتباط پیدایی و تکوین اسطوره با شکل زندگی انسان در دوره های مختلف، مردم هر تمدن و فرهنگی براساس موقعیت و شرایط زیستی خویش، نگرش مختلفی به خلقت انسان می یابند؛ به گونه ای که برخی پیدایش خویش و جهان مادی را به دیدة مطلوب نگریستند و درمقابل آن، ملل و اقوامی که با مشقت دمخور بودند، آشفتگی زیستی خود را به مبدأ نخستین مربوط ساختند و هدف از خلقت خویش را بیگاری برای خدایان و طرح دیوان قلمداد کردند.
بررسی و نقد رویکرد پدیدارشناسی دینی هانری کربن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسی کربن، بر دو ستون اسلام ایرانی و تأویل استوار شده است، اساساً ماهیتی دینی دارد و شناخت پدیدارشناسانه از امور و چیزها در منشور پدیدارشناسی کربن، به معنای سنجش نسبت میان آن ها و امر قدسی است. با این اوصاف باید در انتساب کربن به سنت پدیدارشناسی و پدیدارشناس خواندن کربن جانب احتیاط را رعایت کرد؛ پدیدارشناسی مدنظر کربن اساساً صبغه ای دینی دارد و کربن به دنبال طرح چهارچوبی است که پروژه ی دین شناسانه اش در آن جای بگیرد؛ او در این مسیر آنچه را فراخور کار خود می یابد، به کار می بندد: چه پدیدارشناسی هیدگر و چه عرفان ابن عربی یا فلسفه سهروردی. این پدیدارشناسی راستین یا تأویل، چیزی نیست که مشابهی در مکاتب غربی داشته باشد؛ لذا اگر سخن از پدیدارشناسی هم در میان است، مراد، نوعی خاص از پدیدارشناسی است که اگر حتی بپذیریم در روش متأثر از هوسرل یا هیدگر است، در جهان بینی نمی تواند با آن ها هم داستان باشد و چنین نیز نیست. پدیدارشناسی کربن یا تأویل، با فراهم ساختن امکان به اول بردن چیزها، نسبت آن ها را با امر قدسی روشن می کند؛ چیزی که منجر به آشکارشدن ساختارهای مشترک ادیان می شود و به مبنایی برای «دین شناسی تطبیقی» و «تقریب ادیان» تبدیل می شود. نوشتار حاضر پس از مقدمه، با بخشی پیرامون «پدیدارشناسی کربن» ادامه می یابد و پس از طرح هایی پیرامون «اسلام ایرانی» و «تأویل»، با بخشی با عنوان « پدیدارشناسی دینی کربن: از اسلام ایرانی تا تأویل » خاتمه می یابد.
ارائه آموزه های مهدویت از سوی امام مهدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی نقدهای علامه سمنانی بر تقریر آقاعلی مدرس در اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صدرا به عنوان مهم ترین طراح مسئله اصالت وجود یا ماهیت، به نحو مستقل به تعیین محل نزاع اصالت وجود و یا ماهیت نپرداخته است. اما آقاعلی مدرس که مشی صدرایی دارد، با درک این نقیصه در حکمت متعالیه، بحث مستقلی را در این باره مطرح نموده است. در مقابلِ او، علامه سمنانی با نگاهی متقابل و به نحو مفصل و از جهات مختلف، به تبیین آقاعلی مدرس اشکال کرده و خود ادعایی متفاوت در مسئله ارائه نموده است. در این مقاله، ضمن طرح تقریر مدرس و بررسی آن، نقد سمنانی بر این قول به تفصیل بیان شده و مورد ارزیابی قرار گرفته است. این پژوهش، نو و فاقد سابقه و روش آن، تحلیلی و انتقادی است. این جستار نشان می دهد که اگرچه تحریر مدرس پذیرفته نیست، لکن نقدهای سمنانی به تقریر ایشان در دو موردْ پذیرفتنی و در موارد دیگر، غیر قابل قبول و دچار اشکالات جدی است.
سیر تطور کیفیت رجعت از دیدگاه مفسران انفسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
راه میانه در جدال روش شناختی ملاصدرای شیرازی و میرزا مهدی اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۸
145-160
حوزههای تخصصی:
تلاش فلسفی ملاصدرا انطباق حکمت متعالیه با حاق دین است با این حال به شدت از نظر میرزا مهدی اصفهانی و شاگردانش مورد نقد قرار گرفته است. میرزا مهدی و شاگردانش معقتدند ملاصدرا در حکمت متعالیه در جمع میان برهان، عرفان و قرآن به بیراهه رفته است, چراکه به هیچ روی این سه نه به لحاظ روش و نه به لحاظ غایت و کارکرد سرانجام واحدی ندارند. این در حالی است که به نظر می رسد هم در ارزیابی مدعیات حکمت متعالیه و هم دیدگاه جریان مخالف او می توان تأملاتی را روا دانست، یعنی هم تبیین گزاره های دینی با تکیه بر حکمت مشاء و اشراق ناتمام است و هم قطع پیوند میان تاملات عقل فطری و عقل قائم به نفس. در پایان روشی از آیات و روایات اتخاذ می گردد که تعقل حنیف فطری دین داران را به تعقل الهی می رساند و این دو را در مسیر تکامل روح الهی انسان به هم پیوند می زند تا راه میانه ای بین روش ملاصدرا و میرزا مهدی اصفهانی باشد.
تمایز فلسفه ابن سینا و ارسطو به روایت کتاب تهافت ابن رشد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
درباره هویت وماهیت فلسفه ابن سینا سه مساله مهم را می توان مطرح ساخت :اول اینکه آیا این فلسفه ادامه فلسفه ارسطوست ؟ دوم اینکه اگر چنین است چه نوع ادامه ایی است، شرح است یا بسط ؟ ومساله سوم اینکه اگرچنین نیست، چه تفاوتی با فلسفه ارسطو دارد و با چه معیاری می توان این تفاوت را شناخت؟ مقاله برای پاسخ به این سه سؤال خوانش ابن رشد از فلسفه ابن سینا را به کمک گرفته و صرف نظر از انتقادهای ابن رشد به ابن سینا و پاسخی که می توان به آنها داد، اصل تفاوتها را به روایت ابن رشد که شارح مهم و معتبر ارسطوست بر می شمارد. مقاله، دیدگاه ابن رشد درباره تفاوت فلسفه ابن سینا و ارسطورا از سه جنبه مورد بررسی قرار می دهد: تعابیری که نشان از این تفاوت دارد، اصول کلی و مبنایی و جزئیات فلسفی مورد مناقشه در کتاب تهافت التهافت. بدین صورت، به نظر ابن رشد، فلسفه ابن سینا ادامه فلسفه ارسطو نیست و در بیش از پنجاه موضع مهم با آن متفاوت است.
نسبت معرفت آرمانی با معرفت دینی در اندیشه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر در پی آن است تا به این مسئله پاسخ گوید که چه نسبتی میان معرفت آرمانی و معرفت دینی وجود دارد. برای این منظور مباحث گوناگون و پراکنده ملاصدرا در باب علم، عالم و معلوم در چارچوبی منظم بازسازی شده است. در این بازسازی منظم، علاوه بر این که جزئیات جدیدی از نظر ملاصدرا مطرح می شود، با نگاه جدیدی از ملاصدرا مواجه می شویم که نتیجه و حاصل بررسی علم، عالم و معلوم آرمانی از منظر اوست. به نظر می رسد او در این مباحث در پی نزدیک کردن معرفت فلسفی به معرفت دینی بوده و درنهایت این دو را دو روی یک سکه به شمار آورده است و با مباحثی که در این باره مطرح کرده ما را به استنباط این مطلب رهنمون نموده است که گوهر دین چیزی جز حکمت نیست و مابقی امور صرفاً صدفی جهت حفاظت از این گوهر گرانبها است.
توحیدگرایی؛ ره آورد دینی عصر ظهور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ارزیابى نظریه نولدکه در اقتباس قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تئودور نولدکه آلمانى ازجمله خاورشناسانى است که درباره اصالت قرآن پژوهش کرده است. این پژوهش، با روش توصیفى تحلیلى و با رویکرد انتقادى، به ارزیابى نظریه وى در مورد اقتباس قرآن پرداخته است. به اعتقاد او، پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله اغلب آموزه هاى قرآن را از طریق ارتباط با ادیان و سایر فرهنگ ها به دست آورده است. نولدکه در نظریه اقتباس قرآن، بیش ترین سهم را به آموزه هاى یهودى و سپس مسیحى و در نهایت، فرهنگ جاهلیت مى دهد. وى براى ادعاى اقتباس قرآن از منابع یهودى مسیحى، دو دلیل مى آورد: نخست، مشابهت قرآن به کتب یهودى مسیحى و دیگرى، ارتباط پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با پیروان ادیان یهودى مسیحى است. نولدکه میان فرهنگ جاهلى و قرآن شباهت هایى را برشمرده و پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله را مؤدب به آداب جاهلى معرفى مى کند. ادله وى درباره مسئله اقتباس قرآن مردود مى باشد؛ زیرا اولاً، مشابهت چشمگیرى بین قرآن و کتب یهودى و مسیحى و فرهنگ جاهلیت وجود ندارد. ثانیا، ادعاى ارتباط علمى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با پیروان ادیان یهودى و مسیحى، و مطابق بودن رفتار آن حضرت با فرهنگ جاهلى، عارى از استناد صحیح تاریخى است.