فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۸۱ تا ۲٬۸۰۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
در فلسفه اسلامیماهیت دارای احکاممختلفی است که مسئله اعتبارات ماهیت از آن جمله است. درپی طرح مسئله اعتبارات ماهیت، سه مفهوم کلیدی در حوزه مباحث ماهیت به وجود آمد که بین فیلسوفان اسلامی درباره ارتباط هریک از این مفاهیم نسبت به هم، اختلاف نظر زیادی وجود دارد.. این سه مفهوم عبارت اند از: مفهوم «کلی طبیعی»، مفهوم «ماهیت من حیث هی هی» و مفهوم «اعتبار لابشرط». در رابطه با ارتباط این مفاهیم دو دیدگاه مشهور بین فلاسفه وجود دارد: دیدگاه نخست، کلی طبیعی و ماهیت من حیث هی هی را منطبق بر اعتبار لابشرط مقسمی می داند. این گروه به اعتبار مقسم باور دارند؛ ازاین رو شمار اعتبارات را چهار اعتبار می دانند.مشهور حکما در این گروه جای می گیرند. دیدگاه دوم، مانند گروه نخست معتقدند کلی طبیعی همان ماهیت من حیث هی هی است اما برخلاف دیدگاه نخست معتقد است هر دو مفهوم یادشده منطبق بر اعتبار لابشرط قسمی است.بنابر نظر گروه دوم شمار اعتبارات منحصر در سه اعتبار است زیرا این گروه به دیدگاه مقسم باور ندارند. ابن سینا مبدع بحث اعتبارات و قائل به دیدگاه دوم است و آقاعلی نماینده دیدگاه سومی است که به صراحت آراء فیلسوفان دیگر را ناتمام دانسته و خود طرحی نو درانداخته که آخرین مرحله در تکامل فلسفی این ایده است. آقا علی شمار اعتبارات را به پنج اعتبار رسانیده است. با مبنا قرار دادن دیدگاه آقا علی در باب اعتبارات ماهیت می توان تحلیل بهتری از مسائل حمل اولی و شایع، اعتبار ذات حق و برخی دیگر از مسائل فلسفی ارائه داد.
دین در هرمنوتیک فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
121 - 132
حوزههای تخصصی:
هرمنوتیک و اندیشه های دینی رابطه تاریخی طولانی دارند. در نوشتار حاضر با روشی توصیفی تحلیلی نشان داده شد چگونه فهم دینی در نزد بانیان هرمنوتیک فلسفی به الگویی برای فهم هرمنوتیکی و فهم هرمنوتیکی به الگویی برای فهم دینی تبدیل می شود؛ همچنین چگونه از فرایند فهم در سنت های دینی به ویژه عنصر کاربست و عنصر درک اراده الهی به منزله الگویی برای تبیین بهتر فهم هرمنوتیکی، استفاده و از عقاید دینی نظیر تجسید، تثلیث، تصاویر دینی و نمایش های آیینی برای تبیین آموزه های هرمنوتیکی مدد گرفته می شود. این مقاله نشان می دهد چگونه گادامر درک دینداران از مناسک دینی را شاهدی برای تبیین سیالیّت حقیقت و ماهیت هرمنوتیکال فهم می داند و از نبود تقابل میان دین و اسطوره در دوره باستان و رابطه هرمنوتیکی دین و هنر سخن می گوید. گادامر کتاب مقدس را متن کلاسیک نمی داند و معتقد است فهم آموزه های دینی با توجه به منشأ، اسلوب، اهداف و ویژگی های متفاوت شان به رویکردهای تفسیری خاصی نیازمندند. او با تأکید بر تفکیک مرز هرمنوتیک عام و هرمنوتیک خاصِ فهم متون مقدس، توصیه می کند کتاب مقدس را ابلاغ الهی رستگاری بدانیم؛ بنابراین، فهم آن صرفاً پژوهش علمی یا عالمانه در زمینه معنای متن آن نخواهد بود.
در جستجوی کدام معنا؟ (نقد و بررسی دیدگاه کامو درباب معنای زندگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۰
85 - 102
حوزههای تخصصی:
آیا زندگی ارزش زیستن دارد؟ کامو از جمله اندیشمندان معاصری است که فلسفه را ازنو به محضر این پرسش سقراطی فرامی خواند. بنابر نظرگاه او، بحران امروز بشر ناشی از بحران معنی در ساحت زندگی است، از این روی او کوشیده است از رهگذر آگاهی انسان از بی بنیادی خویش و نفی هر نوع رهیافت غایت انگارانه به زندگی (ازطریق نظام های مابعدالطبیعی و مکاتب دینی) راه را برای فهم نیست انگاری و پوچی حیات بشر فراهم آورد. هم هنگام، او بر آن است ازطریق ناسوتی ساختن انسان و حیات او و نفی هرگونه باور دینی و مابعدالطبیعی و بازتعریف دیگری از مفاهیمی چون شرافت، نجابت و طرح موضوع طغیان و نیز زیستن در اکنون و حال، راه را برای درمان و عبور از این نیست انگاری نشان دهد و از این رهگذر، معنای جدیدی برای زندگی بشر مدرن فراهم آورد.این جستار به اختصار نظریه های مختلف درباب «معنی» را در بحث از «معنای زندگی»، به همراه تقریر دیدگاه آلبر کامو مورد کنکاش قرار داده است و درنهایت، از رهگذر اشاره به برخی تعارض های بنیادینی که در نگاه کامو به معنای زندگی وجود دارد، راه را برای نقد این دیدگاه فراهم آورده است.
وحی رؤیایی: بررسی نظریه رؤیاانگارانه وحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریات ارائه شده در پدیدارشناسی وحی، نظریه «رؤیاهای رسولانه» سروش است. این نظریه، وحی را گزارشات پیامبر از رؤیاهای وی می داند. پژوهش حاضر، این نظریه را از جهت توجیه و لوازم خودگفته نظریه پرداز، بدون پرداختن به دیگر لوازم و نتائج منفی آن، نقد و بررسی کرده است. به نظر می رسد مهم ترین اشکال نظریه، مربوط به مقام توجیه و ذکر دلایل ناکافی در اثبات مدعای اصلی آن یعنی رؤیاانگاری وحی است. این نظریه در مقام توجیه مرتکب مغالطات متعددی چون «خلط نسبت»، «دلیل نامربوط» و «تعمیم شتاب زده» شده است و جامعیت لازم را در رجوع به منابع و تحلیل ساختاری قرآن ندارد. علاوه بر اینکه با نظرات دیگر سروش، چون نظریه بسط تجربه نبوی در تعارض است. این نظریه نه تنها فواید برشمرده نظریه پرداز را ندارد؛ بلکه در عینِ نگشودنِ پیچیدگی های موجود در تفسیر قرآن، خود در غموضِ «تعبیر» افتاده است و نه تنها معضلات کلامی را حل نکرده است، بلکه معضلات جدیدتری چون چگونگی حجیت رؤیاهالای رسولانه ایجاد کرده است.
مبانی معرفت شناختی حجیت ادله نقلی در اعتقادات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۶
23-38
حوزههای تخصصی:
اعتقادات بخشی از دین است که به ادله نقلی و عقلی وابسته است. خدشه در منابع معرفتی نقل ممکن است معرفت بخش بودن نقل را زیر سوال ببرد در نتیجه پژوهش از مبانی معرفت بخشی این ادله و طرح دیدگاهها امری ضروری است. این پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی برای رسیدن به مقصود خود بهره گرفته است. پذیرش رویکرد غیرتحویل گرایی از گواه، مهمترین دستاوردهای این پژوهش است. مطابق این رویکرد، گواهی منبع مستقل معرفت است و می تواند در باورنده معرفت تولید کند. ادله نقلی که حاکی از قول، فعل و تقریر معصوم است خود مهمترین و بارزترین فرد گواهی است. به همین جهت می توان در معرفت بخش بودن ادله نقلی تاکید نمود. حتی مطابق رویکرد تحویل گرایی و انکار معرفت بخش بودن گواه می توان حجیت ادله نقلی را ثابت دانست که در این صورت گواه صرفا منتقل کننده معرفت برآمده از وحی و حس است و در معرفت شناسی حجیت آن دو اثبات شده است.
بررسی رابطه حسن و عشق و هنر از منظر شیخ احمد غزالی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
73 - 96
حوزههای تخصصی:
تصوف شیخ احمد غزالی، تصوفی عاشقانه است که در آن، حسن و عشق از عناصر اصلی سلوک شمرده می شوند. حسن از پی تجلی و عشق از پی دیدن حسن می آید. با دیدن حسن، شور عاشقانه حادث می شود؛ پس عشق همواره پس از تجلی حسن است. در این مقاله ابتدا عشق و حسن را از منظر غزالی توضیح داده، سپس چند ویژگی اصلی آنها را در رابطه با هم بررسی کرده ایم که عبارت اند از: برای انسان بودن عشق، کرشمه حسن و کرشمه معشوقی، اشتقاق عاشق از عشق و اشتقاق معشوق از تجلی حسن، و تشکیکی بودن حسن و عشق. در نهایت به بحث هنر از نگاه غزالی پرداخته ایم. او هنر را با تشبیه مرتبط می داند. هنرمند حسن را می بیند و آن را در اثرش می نمایاند؛ پس هنرمند از آنجا که حُسن بین است، عاشق است و از آنجا که حسن را می نمایاند، اهل تشبیه است. در پایان به هنر مطلوب از دید غزالی می پردازیم؛ هنری که از بیخودی هنرمند برخاسته است و دراصطلاح آن را «هنر بی هنری» می نامند.
صور تعالی خدا در فلسفه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه در نگاه اولیه به آثار ابن سینا مشاهده می شود، تعالی وجودی است. ابن سینا خدا را تمام و فوق تمام می داند؛ به این معنا که خداوند همه کمالات را دارد و هر وجودی که در عالَم هست، از او افاضه شده است. پرسش اصلی جستار حاضر آن است که بر اساس فلسفه سینوی چه صوری از تعالی خدا را می توان ارائه داد؟در این پژوهش صور متنوعی از تعالی خدا عرضه شده است؛ ازجمله: تعالی وجودی (با دو گونه آن: تعالی صرف، تعالی سنخی)، تعالی شأنی، تعالی معرفتی، تعالی زبانی و تعالی منطقی؛ غالباً کثرت انگاری و تقابل با وحدت شخصی وجود را یکی از مشخصات جوهری فلسفه سینوی می دانند، اما استفاده ابن سینا از تمثیل آفتاب در تبیین نحوه وجود ممکنات و نیز به کارگیری تعبیر ظهور برای ماسوی الله، این امکان را فراهم می کند تا از استنباط تعالی شأنی خدا در حکمت سینوی سخن گفت. محدود بودنِ شناختِ آدمی به خواصّ و لوازم همه پدیده ها، حد و برهان نداشتن خدا و ارائه برهان عقلانی بر عدم توانایی شناخت ذات الهی، نشانه های تعالی معرفتی خداوند در حکمت سینوی است. لازمه تعالی معرفتی تعالی زبانی است؛ ازاین رو ابن سینا معتقد است که بیان هویت مطلق و ذات حقیقت او به هیچ زبان و تعبیری ممکن نیست. واجب الوجود با هیچ یک از امور، در معنای جنسى یا نوعى، شرکت ندارد و بدین سان نیازی ندارد که از آنها به معنای فصلى یا عرضى، جدا باشد، بلکه به خودی خود، جدا و متمایز است و به این معنا می توان تعالی منطقی را در فلسفه سینوی مطرح کرد.
بررسی انسجام برهان فصل و وصل با نظام حکمت مشاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴
85 - 108
حوزههای تخصصی:
در میان نظریات متنوع حرکت از انکار تا اثبات مطلق، گام ماندگار و معتدل، نظریه «قوه» ارسطو بود. وی ماده نخستین را نیز جوهری می دانست که تنها حامل قوه و در کنار جوهر صوری، جسم را تشکیل می دهد. فلسفه اسلامی براهینی بر این مطلب اقامه کرد. گاه این برهان ها آن چنان نقد شده اند که به انکار اندیشه «قوه» انجامیده است. این نوشتار بر آن است تا ضمن جداسازی و دفاع از انسجام اندیشه قوه ارسطویی با حکمت مشاء با بررسی نقدهای وارد بر برهان «فصل و وصل»، ظرفیت بالای آن را برای پذیرش ویرایشی صدرایی در میان براهین اثبات هیولا نشان دهد. اهمیت موضوع در تثبیت جایگاه حکمت مشاء در یکی از مهم ترین آموزه های فلسفی، یعنی «قوه و فعل» است که از سویی زمینه ساز تبیین قلمرو حرکت جوهری و از سویی در تبیین فلسفی برخی از مهم ترین آموزه های دینی که به سعادت ابدی انسان مربوط است، مانند «تکامل برزخی» مؤثر است.
بررسی تطبیقی نخستین عهد الهی در متون زرتشتی، قرآن کریم و عرفان قبالایی (از منظر خصوصیت ها و کارکردها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۲
1 - 22
حوزههای تخصصی:
در برخی متون زرتشتی به ویژه متون پهلوی، نخستین عهد الهی به پیش از آفرینش جهان مادی باز می گردد؛ در حالی که در اوستا به چنین پیمانی اشاره نشده، همان گونه که نزد عرفای قبالای زوهری اعتقاد به عهد ازلی عمومیت دارد؛ ولی در تورات و تلمود به آن پرداخته نشده است. در قرآن کریم نیز درباره نخستین عهد الهی سخن گفته شده که به عهد ألست مشهور است، و اکثر مفسّران آن را به پیش از آفرینش انسان بازمی گردانند. این جستار علاوه بر پرداختن به این موضوع به بررسی تحلیلی- تطبیقی نخستین عهد الهی در متون زرتشتی، قرآن و زوهر قبالاییان می پردازد؛ و نشان می دهد اعتقاد به چنین عهدی، به اهمیت پاسخ به سه پرسش اساسی انسان در خصوص مبدأ، هدف و مقصد آفرینش بازمی گردد؛ و زرتشتیان، قبالاییانِ زوهری و اکثر مسلمانان در اعتقاد به عهد ازلی و وجود پیشین ارواح، با یک دیگر هم عقیده اند؛ اما کارکردهای این عهد در هر آیین متفاوت است. علاوه بر این، با آن که بحث عهد ازلی پیش از اسلام نیز میان ایرانیان زرتشتی رواج داشته؛ ولی خصوصیات هرکدام با توجه به اصول اعتقادی شان، متفاوت بوده است؛ و نگاه اسلام در این خصوص، بر دو آیین دیگر از نظر تأکید بر عقل، اخلاق و توحید برتری دارد.
چالش تبیین های کلامی در مشکله توحید افعالی خداوند و فعل اختیاری انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل دشوار مبحث جبر و اختیار، چگونگی تفسیر نظریه «امرٌبینَ الامرین» و جمع فاعلیت مطلقه الهی در صحنه نظام عالم با فاعلیت مختارانه انسان در افعال خویش است. ادله عقلی و وجدانی و نیز آیات قرآنی بر تاثیر هر دو یعنی خداوند و انسان در فعل اختیاری انسان گواهی می دهند. اما چگونگی تأثیر دو فاعل مختار در فعل واحد، و پیچیدگی های فراوان مسئله، بسیاری از تقریرها و تمثیل های بسیط کلامی أمربین الأمرین را با مشکل ناکارآمدی و نارسایی در تبیین مواجه ساخته است؛ به طوری که این قرائت ها در مواجهه با این مسئله، غالباً به سوی تفویض کشیده می شوند و از عهده تعیین و تبیین نقش حق تعالی در فعل اختیاری انسان برنمی آیند. در مقاله حاضر، بعد از تحلیل آیات مربوط به مسئله و شواهد نقلی نظریه امربین الامرین، تفسیرهای متکلمان از این نظریه در هفت دسته کلی مورد تحلیل و نقد قرار گرفته و میزان کارآیی آنها در پاسخ به مسئله فوق، ضعیف ارزیابی شده است.
مطالعه انتقادی دیدگاه ویلیام مویر در مورد وحی به پیامبر اسلام(ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آغازین سال های ظهور اسلام و گسترش آن در سرزمین های مسیحی نشین، موضع گیری متفاوتی نسبت به اسلام و به خصوص پیامبر(ص) گرفته شد و عمده این مواضع، قالب مقابله داشت. پس از قرن هفدهم میلادی، با ترجمه قرآن به زبان های اروپایی و پیدایش کرسی های زبان عربی، تا حدودی زمینه نگاه متعادل تر نسبت به زندگانی پیامبر(ص)، فراهم شد، اما پیدایش هژمونی استعمار در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، محققان جدیدی را به عرصه آورد که با وجود تجهیز به سلاح علم، انگیزه های استعماری دول خود را تأمین می کردند. ویلیام مویر، یکی از مهم ترین نمایندگان استعمار است که کتاب وی با عنوان زندگانی محومت ، از جمله منابع مورد استفاده اسلام شناسان محسوب می شود. در مقاله حاضر، پس از بیان نظریات مویر درباره وحی، با استفاده از استدلال های عقلانی و صحت سنجی روایات، بدان پاسخ داده شده است. نتایج، نشان داد که مویر، به گزینش روایات ساختگی روی آورده و با حذف برخی از روایات و برگرداندن معنای آن، تنها براساس پیش فرض ذهنی خود عمل کرده است.
نقش آموزه مهدویت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
آموزه مهدویت" یکی از مباحث بنیادین و اساسی در اسلام است که از متن آن، کنش های عمیق انسانی و اسلامی استخراج می شود. با تحقق انقلاب اسلامی ایران که بر مکتب تشیع پایه ریزی شده، جای این سؤال وجود دارد که آموزه بنیادین مهدویت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارای چه جایگاه و نقشی است. سیاست خارجی در جمهوری اسلامی ایران، دارای قواعدی است که با توجه به قوانین بین المللی از مبانی ناب اسلامی، به ویژه "آموزه مهدویت" بهره گرفته شده است. در این مقاله که به صورت توصیفی-تحلیلی تدوین شده است، نقش آموزه مهدویت در سیاست گذاری های خارجی و بین المللی مانند نفی سلطه جویی و سلطه پذیری و دفاع از مستضعفان و امثال این مبانی با توجه به مبانی اندیشگی آن، یعنی آیات قرآن، اندیشه رهبران و قانون اساسی، تبیین خواهد شد.
مولّفه های هیجانی و عاطفی اثرگذار مهدویّت در تحکیم خانواده
منبع:
مطالعات مهدوی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۳
55-77
حوزههای تخصصی:
باورداشت مهدویت و فرهنگ انتظار، دارای آثار مختلفی در جامعه منتظر است که با بهره مندی از آنها می توان ضمن یافتن راه روشن زندگی بر مشکلات و چالش ها غلبه کرد و زمینه های رشد و تعالی جامعه را در همه زمینه ها به خصوص شکل گیری خانواده مطلوب بهره گرفت و مانع تزلزل و فروپاشی آن گردید. امروزه خانواده ها دچار مشکلات عدیده ای شده اند که مهمترین آنها فزونی طلاق ها و نبود سازش و تفاهم در خانواده ها است. پژوهش حاضر با عنوان«مولفه های هنجاری و عاطفی اثر گذار مهدویّت در تحکیم خانواده» تلاشی است در جهت دسته بندی آموزه های هیجانی و عاطفی تاثیرگذار در تحکیم و تعالی خانواده که با بهره مندی از ظرفیت این سرمایه معنوی، می توان گام های مهمی را در زمینه مورد نظر برداشت. با استفاده از مولفه های هیجانی و عاطفی از قبیل: 1. ارتباط قلبی با امام زمان عج ؛ 2. امیدوار بودن به آینده؛ 3. دعا برای تعجیل فرج؛ 4. محبّت به امام؛ 5. پرورش روحیه انتظار؛ 6. عزّت مندی و عزیزپروری، می توان خانواده ها را به کمال، عزّت، سعادت و خوشبختی رساند و آنها را در رسیدن به تشکیل خانواده ی متعالی یاری نمود.
رقیب انگاری خدا و طبیعت در آراء تفسیری فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۹
1 - 18
حوزههای تخصصی:
فخرالدین رازی، از پیشوایان علم کلام و از مفسران شهیر قرآن است که در قرن ششم و هفتم هجری می زیست. پژوهش حاضر بر آن است تا از نسبت خدا و طبیعت در دیدگاه های تفسیری فخررازی پرده بردارد. در این خصوص، شواهد وافر نشان از آن دارد که خدای فخر به قوانین طبیعت پایبند نیست بلکه چه بسا مشیت او بر خلاف قوانین طبیعت رخ می دهد. افزون بر این، فخررازی، اثر گذاری طبیعت را هم منکر است و حتی واسطه بودن عوامل طبیعی برای فعل خدا را هم نمی پذیرد. صاحب «تفسیرکبیر» با تکیه بر خدایی که همه چیز را می توان به قدرت بی نهایت او ارجاع داد، خود را از ارائه تبیین طبیعی برای پدیده های جهان بی نیاز می بیند و در گامی فراتر، می کوشد که توضیحات طبیعی ارائه شده از جانب طبیعت گرایان را به نقد کشد و با اثبات ضعف این سنخ تبیین ها، بر لزوم ارجاع پدیده ها به فاعل قادر و مختار تأکید ورزد.
نقد و بررسی پاسخ های ارائه شده به تعارض میان آیه 52 سوره شوری و آیه 56 سوره قصص با تأکید بر نگرش حکمی، عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱
183 - 206
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم سند قطعی معارف دینی و صادر از مبداء هستی است، لذا هیچ گونه تعارض، تناقض و اختلاف حقیقی در آن متصور نیست، البته از جهت دلالت، حیثیتی انسانی و بشری دارد و از این رو زمینه تعارض ظاهری و القاء برخی اشکالات و شبهات را فراهم کرده است. از جمله این شبهات تعارض ظاهری آیات 56 سوره قصص و 52 سوره شوری است که در یکی، هدایت انسان ها توسط پیامبر اثبات و در دیگری از ایشان سلب شده است. اندیشمندان مسلمان بسته به حوزه اندیشه و سطح دانش خود، به این تعارض ظاهری پاسخ داده اند. با توجه به تنوع و تعدد این پاسخ ها، سؤال این است که آیا می توان با تبیین و تحلیل پاسخ ها، نسبت به قوت و ضعف هر یک از آن ها داوری نموده و دیدگاه برتر را شناسایی کرد؟ این مقاله با روش تحلیلی به نقد و ارزیابی دیدگاه های رایج در این باره پرداخته و با نگاه انتقادی به آن ها نشان داده است که نگرش حکمی و عرفانی در پاسخ به این شبهه از جامعیت، استحکام و انسجام، بیشتری برخوردار بوده و توان بیشتری در پاسخ گویی به اشکال دارد.
نسبت دهر و زمان در نظرگاه افضل الدّین کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افضل الدّین کاشانی، فیلسوف و حکیم متألّه قرن ششم و هفتم، از جمله حکمایی است که آثار متعدّدی به ویژه در مبحث معرفت نفس از خود به جای گذاشته است. یکی از مفاهیم فلسفی مهمّی که تقریباً اغلب فلاسفه و حکما به آن پرداخته اند و افضل الدّین نیز درباره آن رأی مستقلی ارائه کرده، مفهوم «زمان» و نسبت آن با دهر و سرمد است. وی همچون سایر حکمای متأله اصل برینی برای زمان در نظر دارد که متعلّق به عالم مبدعات یا معقولات است. او زمان را تصویر متحرّک سرمدیّت می داند، ولیکن به جای واژه سرمد از واژه «دهر» استفاده می کند. دهر از نظر افضل، مقدار وجود است. نکته مهمّ آن است که فلسفه افضل مبتنی بر آگاهی (یا به تعبیر افضل آگهی)، شهود و ادراک ذات به ذات است. از این جهت، او به مسلک اشراقیون تعلّق می یابد. همچنین تأکید او بر دهر، به عنوان حقیقیت لم یزل و لایزال، ما را به ریشه های باستانی دیدگاه افضل، به ویژه پیوند آن با طریقت زروانی (از طرائق معنوی مزدیسنایی) سوق می دهد. در این مقاله، پس از ذکر پیشینه ای درباره مفهوم فلسفی و عرفانی زمان، به بررسی نظرگاه باباافضل در این باره خواهیم پرداخت و رویکرد حکمی/ عرفانی او را تبیین خواهیم نمود.
سودگروی اخلاقی؛نگاهی قرآنی اسلامی(با تأکید بر مصلحت بندگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش برای فراهم ساختن زمینه های فلسفه اخلاق اسلامی، نظریه سودگروی اخلاقی با آموزه های اسلامی و آیات قرآنی تطبیق داده شده و با رویکردی توصیفی تحلیلی، در دو بخش تنظیم شده است: نخست، ملاک وضع قواعد الهی با توجه به ابتنای نظام اخلاقی قرآن بر قواعدی عام بررسی شده و حاصل اینکه احکام الهی نهایتاً در دنیا یا آخرت، به نحو فردی یا اجتماعی، به مصلحت و نفع بندگان بوده و به افزایش سود در کل مجموعه منجر می شود و دوم، ملاک فعل اخلاقی در مقام عمل بندگان است که برای پاسخ به چگونگی ملاک و معیار عملی قرآن برای افعال و منش ها و هماهنگی یا عدم هماهنگی آن با اصول سودگروی مطرح شده است. به رغم اینکه مفاد بسیاری از آیات قرآن از نظر نتایج عملی، با اصول سودگروی سازگار است، نمی توان «اصل سود» را مبنای اعمال یا منش های اخلاقی دانست. با این حال، آیاتی که با سودگروی ناسازگار به نظر می رسند نیز ذکر و بررسی شده است.
بررسی و تحلیل انتقادی دیدگاه دکتر شریعتی در باب توحید اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۹
103-116
حوزههای تخصصی:
مسئله ما در این پژوهش بررسی و تحلیل انتقادی دیدگاه دکتر شریعتی در باب "توحیداجتماعی" است. از این رو برای رهیافت به این مهم تلاش نموده ایم، با روشی توصیفی تحلیلی و رویکردی انتقادی، ضمن تبیین اندیشه توحیدی شریعتی و فهم او از "توحیداجتماعی"، نقص ها و نقدهای وارد بر آن را شمارش نماییم. شریعتی، هرچند با محوریت بخشی به توحید در ترسیم منظومه فکری خود، و توجه به ابعاد عینی و عملی آن در ساحت اجتماع، با طرح صورت ترکیبی جدید "توحیداجتماعی" برای این بُعد از توحید، جلوه ای از حُسن، بر اندیشه توحیدی خود کشیده؛ لیکن تفسیر آن به جامعه بی طبقه توحیدی، با نقص ها و نقدهایی هم چون: کم توجهی به ابعاد ذهنی و نظری توحید، عبور اندیشه های توحیدی وی از صافی نحله هایی چون مارکسیسم، فهم جدید و غیرصائب از توحید و شمارش توحیداجتماعی به معنای جامعه بی طبقه توحیدی در عداد توحید اعتقادی، پیش داوری و تفسیر به رأی، قیاس نادرست میان توحید اجتماعی و امت واحده قرآنی و جامعه عادله مهدوی، و درنهایت سمبلیک و نمادین دانستن مفاهیم قرآنی در داستان خلقت مواجه می باشد.
امکان خوانش توحیدی از نظریه های علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۱
23 - 42
حوزههای تخصصی:
مقصود از خوانش توحیدی از یک نظریه ی علمی این است که آن نظریه را در بستر یک متافیزیک توحیدی تفسیر کنیم. براین اساس لازم است نشان دهیم که نظریه های علمی واجد نوعی متافیزیک هستند که در پرتوی آن متافیزیک، امکان تفسیرهای مختلف از آن نظریه فراهم می شود. به علاوه باید نشان دهیم که متافیزیک مذکور می تواند متافیزیکی مبتنی بر یک هستی شناسی توحیدی باشد. برخی از فلاسفه چنین خوانشی از نظریه های علمی را ناممکن می دانند، چراکه ازنظر آن ها چنین تلاشی با چهار چالش اساسی مواجه است: چالش تبیینی، منطقی، روشی و علمی. هدف ما در این مقاله آن است که نشان دهیم هیچ یک از چالش های یادشده نمی توانند نشان دهند که خوانش توحیدی از نظریه های علمی ناممکن است. براین اساس می توان متافیزیک علم را مبتنی بر یک هستی شناسی توحیدی شکل داد و نظریه های علمی را در بستر چنین متافیزیکی تفسیر کرد.
دفاع از دفاع ناگاساوا از برهان وجودی آنسلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۳
79 - 94
حوزههای تخصصی:
برهان وجودی آنسلم از همان بدو معرفی، هم از حیث تصوری که از خدا ارائه کرده و هم از حیث استدلالی که برای وجود او به دست داده، معرکه ی آرا بوده است. سنخی از نقدها معتقدند که الف) خدای آنسلمی مستلزم خدای مطلق است؛ اما ب) خدای مطلق ناممکن است. یوجین ناگاساوا، فیلسوف دین معاصر، در پاسخ به این نقدها معتقد است که حتی اگر (ب) صادق باشد، باز هم به سبب کذب (الف)، نقصی بر برهان آنسلم نیست؛ زیرا خدای آنسلمی نه مستلزم خدای مطلق، بلکه مستلزم خدای بیشینه است. اولاً نشان خواهم داد که ناگاساوا معتقد است که در سناریوهایی که خدای مطلق، ازلحاظ متافیزیکی ناممکن است، نمی توان او را تصور کرد؛ ثانیاً استدلال خواهم کرد که چنین ادعایی مخدوش است و خدشه ی به آن، استدلال ناگاساوا را از پا می اندازد؛ ثالثاً استدلال خواهم کرد که با یک تعدیل مختصر، یعنی فراسازدانستن امکان، می توان این خدشه را برطرف کرد و استدلال ناگاساوا را دوباره سر پا کرد.