فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۲۱ تا ۲٬۱۴۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
مشرق موعود سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
7 - 22
حوزههای تخصصی:
فرهنگ انتظار در عین کارآمدی و جایگاه ویژهای که در جامعه بشری بهویژه مسلمانان دارد، مانند هر پدیده فرهنگی دیگری با آسیبهایی مواجه و نیازمند آسیبشناسی است. از سوی دیگر دستیابی به نظریه انتظار از دیدگاه حضرت آیتالله خامنهای نیازمند تبیین همهجانبه به ویژه آسیبشناسی آن از نگاه ایشان است. در این میان سابقه تاریخی انتظار و مهدویت در میان مسلمانان و اهتمام و نگاه ویژه مقام معظم رهبری به دانش تاریخ، آسیبشناسی تاریخی انتظار از نگاه ایشان را اهمیت مضاعف میبخشد. نگاهی به سخنان حضرت آیتالله خامنهای درباره مهدویت و انتظار نشان میدهد ایشان با حساسیت ویژهای به آسیبشناسی تاریخی انتظار توجه داشته و بر دوری از این آسیبها تأکید کردهاند. مباحث خرافی و غیر علمی، ادعاهای دروغین در اینباره مانند ادعای مهدویت و یا رؤیت و دیدار با امام مهدی4 و نیابت از طرف آن حضرت از نکاتی است که میتوان به عنوان آسیبهای تاریخی به آنها اشاره کرد که هم در تاریخ اسلام نمونههای فراوان دارد و هم حضرت آیتالله خامنهای بر توجه به آنها و جلوگیری از پیدایی یا افتادن در آن تأکید دارند. در این نوشتار بر آنیم تا آسیبهای تاریخی انتظار را کاویده و با بررسی سخنان معظم له در باب انتظار این موضوع را از دیدگاه ایشان تبیین نموده و به این پرسش پاسخ دهیم که دیدگاه ایشان در اینباره چگونه است؟
بررسی تطبیقی دیدگاه آیت الله جوادی آملی و علی عبدالرزاق درباره «خلافت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
151 - 178
حوزههای تخصصی:
مسئله خلافت و جانشینی پیامبر ص و حد اختیارات و وظایف وی از مسائل مهم و مبنایی میان اندیشمندان اسلامی است. عبدالرزاق معتقد است نه دلیل نقلی بر وجوب نصب امام و خلیفه پس از پیامبر ص وجود دارد و نه دلیل عقلی و نه اجماع. به اعتقاد وی حکومت پیامبر ص نیز صبغه الهی نداشته است! آیت الله جوادی آملی خلافت دینی را همان مقام خلیفه اللهی می داند که خداوند متعال بر اساس آیه سی ام سوره بقره، به نوع انسان با محوریت علم اسمای الهی عطا کرده است. ایشان مقام خلافت را از کرامت انسان و موجب کمال وی دانسته است. از دیدگاه ایشان، خلافت کمال حقیقی و مشکک است و هرگز قابل عزل و نصب نیست و کسی شایسته خلافت الهی و رهبری دیگر انسان هاست که دارای مراتب عالی علم اسمای الهی باشد و این مقام به انبیا و اولیای الهی : اختصاص دارد. این مقاله پس از تبیین دیدگاه علی عبدالرزاق و آیت الله جوادی آملی درباره مسئله خلافت، با روش توصیفی، تحلیلی آرای عبدالرزاق را با استفاده از معتقدات آیت الله جوادی نقد می کند. دستاورد این پژوهش نشان خواهد داد که دیدگاه عبدالرزاق درباره خلافت، اصل دین اسلام را تحت الشعاع قرار داده است.
ارزیابی دیدگاه ونزبرو در باب نشانه های نبوت در کتاب «مطالعات قرآنی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
161 - 182
حوزههای تخصصی:
ونزبرو «رؤیت» و «معراج» را به عنوان نشانه های نبوت بر می شمرد و به تبع معراج، نمونه هایی از «اخبار الغیب» را نام می برد. وی با روش ادبی به بررسی متن قرآن و تطبیق آن با عهدین می پردازد و بن مایه مقوله های فوق را برگرفته از عهدین می داند. اثر حاضر مستندات ونزبرو از قرآن و عهدین را با روش تحلیلی، انتقادی مورد ارزیابی قرار می دهد. از مجموع این بررسی ها به دست می آید که آیات مورد استناد ونزبرو در بحث رؤیت فرخنده جز در یک مورد بر این مسئله دلالت ندارند و ادعای وی درباره اقتباس فرازهای «أسری بعبده لیلا» و «من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی»(مربوط به رخداد معراج) و گزارش هایی با عنوان «اخبار الغیب» از عهدین با خطا همراه است.
مفاهیم کلی در فلسفه سینوی و تأثیر آن بر فلسفه قرون وسطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
97 - 118
حوزههای تخصصی:
کیفیت پیدایش و نحوه دستیابی ذهن به مفاهیم کلی، پرسش اساسی در قلمرو معرفت شناسی است. در این پژوهش، به دنبال پاسخ گویی به این سؤال هستیم: چگونه شناخت امور کلی از طریق امور جزئی امکان پذیر است؟ در تاریخ فلسفه، دو جریان مهم افلاطونی و ارسطویی در این باب شکل گرفته است. سردمدار مشرب ارسطویی در عالم اسلام، فلسفه سینوی و در تفکر غرب با تأثیرپذیری از ابن سینا، فلسفه قرون وسطی است. تحقیق حاضر، با رویکردی تحلیلی تطبیقی، به چیستی ادراک و اقسام مفاهیم کلی از منظر ابن سینا و فلاسفه قرون وسطی می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که هر دو نحله فلسفی در دستیابی ذهن به معقولات اول، غالباً نظریه تجرید را پذیرفته و معقولات منطقی را نیز مستند به مفاهیم ماهوی و عارض بر آن ها دانسته اند. در حوزه مفاهیم فلسفی نیز گرچه اصطلاح معقول ثانی را به کار نبرده اند، اما این مفاهیم را نشئت گرفته از خارج دانسته، در عین حال قائل به تمایز کیفیت پیدایش آن ها با معقولات اول و ثانی شده اند.
مبانی وجودشناختی توسعه و تعالی علوم برپایه عقلانیت وحیانی؛ با تأکید بر اندیشه های آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
145 - 161
حوزههای تخصصی:
نظریه «عقلانیت وحیانی» و نقش آن در توسعه و تعالی علوم بشری، از ابتکارات آیت الله جوادی آملی شناخته می شود. این مدل اسلامی، به مثابه روشی جامع در تولید و تکامل معرفت علمی، در مقابل الگوی عقلانیت مدرن غربی بر آن است تا با تلفیق و استفاده متوازن از عقل و نقل، زمینه رشد و تکامل انسان را از طریق تعالی علوم فراهم آورده و به این وسیله، بهروزی و سعادت دنیوی و اخروی او را تأمین نماید.در این پژوهش تلاش شده است تا با رهیافت مسئله محور و روش توصیفی-تحلیلی، پس از تشریح و بازشناسی مفاهیم، مهم ترین مبانی وجودشناختی این نظریه با تأکید بر آموزه های صدرایی از قبیل:جهان بینی توحیدی(قائل شدن به مبدأ و غایت قدسی برای طبیعت و علم)؛ انطباق وتناظر عوالم و مراتب هستی؛ زنده انگاری طبیعت(سریان علم وحیات در همه موجودات)؛ و فقر وجودی عالم، و همچنین رابطه این مبانی با توسعه و تعالی علوم، استنباط و ارائه گردد.کلیدواژه ها: عقلانیت وحیانی؛ وجودشناسی صدرایی؛ توسعه؛ تعالی علوم؛ آیت الله جوادی آملی.
تبیین و بررسی پاسخ ملاصدرا به شبهه ناسازگاری رضایت به قضای الهی با رضایت به شرور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
167 - 188
حوزههای تخصصی:
شبهه ناسازگاری لزوم رضایت به قضای الهی با رضایت به شرور، یکی از مهم ترین چالش های فراروی اعتقاد به عمومیت اراده و قضا و قدر الهی به شمار می رود. عدمی دانستن شرور حقیقی و تفکیک قضا و مقضی، تفکیک ذاتی و عرضی در نحوه وجود و تفکیک بین جنبه وجودی و ماهوی و تأکید بر حاکمیت نگرش وجودمحور در شرور مجازی، پاسخ هایی است که می توان از آثار ملاصدرا به دست آورد. بررسی این پاسخ ها نشان می دهد که عدمی دانستن با اشکال دوری بودن برهان آن روبه روست. تفکیک قضا و مقضی نیز به دلیل ناتوانی از اثبات تفاوت حقیقی چاره ساز نیست. در تفکیک ذاتی و عرضی نیز شبهه بر مبنای وجود اعتباری شرّ همچنان قابل طرح است. اما در پاسخ نهایی ملاصدرا که بر بنیاد اصالت و وحدت وجود شکل گرفته، هستی سراسر خیر دانسته شده است که در این صورت شبهه به صورت بنیادی برطرف می گردد.
مسئله چگونگی تخلق به صفات الاهی در اخلاق عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«اخلاق عرفانی» عبارت از نوعی اخلاق خواهد بود که بر مبنای ارتباط بی واسطه با حقیقتی غایی/ غیبی، آراستگی به صفاتی خاص مشابه با صفات آن حقیقت را اقتضا می کند. مؤلفه های اخلاق عرفانی عبارتند از ابتنای بر وحی، توجه به مبدأ و معاد، جامعیت، شریعت محوری، تغییر ظاهری ناشی از تحول باطنی و بهره گیری از تربیت تدریجی. هدف از اخلاق عرفانی، تخلّق به اخلاق الاهی یعنی تسمّی به اسماء الاهی و اتصاف به صفات الاهی است. تخلق به صفات الاهی به جهت تقسیم آنها به جمالی و جلالی، از دو حیث تشبیهی و تنزیهی امکان پذیر می گردد. از این رو وقتی خدا را در نسبت با دیگر مخلوقات، قیاس ناپذیر بدانیم، می توانیم او را در رابطه با صفاتی درک کنیم که بر تمایز، تعالی و تفاوت دلالت می کنند.در این راستا، انسان ها خدا را به مثابه وجودی عظیم، عزیز، کبیر، قهار، سلطان، غیور و محیط درمی یابند . حال اگر بر شباهت بین خدا و مخلوقاتش تاکید شود، خدا همچون موجودی مشبَّه و قریب تلقی می شود و در لباس صفاتی همچون مهربانی، رحمت، زیبایی، عشق، بخشش، گذشت، غفران و نفع ظهور می یابد.
بررسی تطبیقی برهان صدیقین ابن سینا و برهان امکان و وجوب توماس آکویناس در اثبات صانع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«برهان صدیقین» برای اثبات بی واسطه خالق از ابن سینا آغاز شد، او تلاش کرد تا مصداقی کم نقص و بی واسطه از این برهان برای اثبات خداوند عرضه نماید. برهان امکان و وجوب نیز که در خلال ترجمه های متون فلسفی، به حوزه فلسفه غرب راه یافت، توماس آکویناس کوشش های فراوانی برای تنزیه و تکمیل آن جهت اثبات مبدا عالم انجام داد. این خامه درصدد است تا نخست به تبیین روشنی از برهان صدیقین شیخ الرئیس در عالم اسلامی و برهان امکان و وجوب آکویناس در عالم غرب با هدف اثبات خالق پرداخته و سپس مبرهن سازد که اولاً؛ مفاد این دو برهان یکی نیستند و با وجود برخی مبانی مشترک میان آنها، ساختاری متفاوت دارند. به نظرمی رسد برهان امکان آکویناس، شبیه برهان امکان و وجوب در فلسفه و کلام اسلامی است. ثانیاً؛ برهان توماس صرف نظر از جنبه اقناعی بودن آن برای عامه، مبتنی بر پیش فرض های بحث برانگیز فلسفی و دارای مقدمات طولانی است، ولی برهان سینوی، دارای مبانی و ساختار محکم عقلی بوده و واسطه های کمتری برای نیل به هدف فوق داشته است.
مناسبات حکمت متعالیه و علم اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۵
140 - 170
حوزههای تخصصی:
فهم مناسبات حکمت متعالیه و علم اجتماعی در توصیف و تحلیل علم اجتماعی با رویکرد اسلامی و چگونگی رشد و توسعه آن از آنچه بود و آنچه باید باشد، حائز اهمیت ویژه ای است. مسئله اصلی این است که چه مناسباتی بین حکمت متعالیه و علم اجتماعی وجود دارد و حکمت متعالیه چه تأثیری بر آن داشته یا چه ظرفیت هایی برای آن دارد؟ پاسخ به این پرسش منوط به بررسی تأثیر حکمت متعالیه بر علم اجتماعی در سه ساحت نظری یعنی مبانی عمیق و عام علم اجتماعی اسلامی، فلسفه علوم اجتماعی و ساحت مفاهیم، مسائل و حوزه های علم اجتماعی اسلامی است. این تحقیق با روش اسنادی و تفسیر و تحلیل محتوای متون مربوط به حکمت متعالیه قابل انجام است. هر یک از مبانی هستی شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی تأثیرات خاصی بر علم اجتماعی اسلامی داشته و سبب هماهنگی و انسجام علم اجتماعی با حکمت نظری و عملی از جهت موضوع، مفاهیم، مسائل و روش شده است.
تجسم اعمال از نگاه شیخ بهایی و علامه مجلسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۲
۷۹-۹۸
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مباحث بزرخ و قیامت مسئله تجسم اعمال است که مورد بحث فلاسفه، متکلمین و مفسران قرار گرفته است. مساله تحقیق این است که آیا تجسم اعمال به معنای این است که تمام پاداش ها و کیفرهای برزخی و اخروی همان اعمال دنیوی انسان است که در آخرت به صورت های مختلف برای وی متمثل و متجسم می شود یا اینکه بین جزای عمل و خود عمل سنخیتی وجود ندارد بلکه انسان به ازای عملی که در دنیا انجام می دهد در آخرت مستحق پاداش یا عذاب می شود؟ شیخ بهایی و علامه دو دیدگاه متفاوت و متضاد در مورد تجسم اعمال دارند. در این مقاله با بررسی و تبیین دید گاه این دو عالم برجسته در مورد آیات، روایات و استدلال های عقلی مربوط به تجسم اعمال به نتایج ذیل دست یافتیم: شیخ بهایی به عینیت میان اعمال دنیوی و جزای اخروی معتقد است در مقابل، علامه مجلسی نه تنها قائلان به تجسم اعمال را خارج از دین و دایره اسلام می داند، بلکه با ارائه دلایل متعددی وقوع آن را مستلزم محال می داند.
رابطه عالم مثال و عالم طبیعت از دیدگاه علامه طباطبایی و شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
23 - 40
حوزههای تخصصی:
بحث از رابطه عالم مثال و عالم طبیعت، یکی از مسائل مهم فلسفه اسلامی است. شیخ اشراق در رد نظریه مشاییان در مورد مادی بودن صور خیالی و برای تبیین برخی دیگر از مسائل فلسفه خود، نظریه عالم مثال را طرح کرده است. علامه طباطبایی نیز از جمله فلاسفه معاصر است که نظریات قابل توجهی در مورد عالم مثال و رابطه آن با عالم طبیعت بیان نموده است. در این نوشتار، ابتدا دیدگاه دو فیلسوف در مورد عوالم هستی و ادله آن ها در اثبات عالم مثال تبیین شده است. آنگاه به تحلیل رابطه عالم مثال و عالم طبیعت در محورهایی همچون نظریه خیال و ابصار، صور موجود در آینه و اطلاع از امور غیبی در نظر شیخ اشراق، و محورهایی همچون رابطه طولی و تشکیکی عوالم، علیت عالم مثال نسبت به عالم طبیعت، وجود کمالات عالم طبیعت در عالم مثال و تبیین رٶیاهای صادقه و کیفیت ادراک حسی از نظر علامه طباطبایی پرداخته شده و در پایان، مطالبی در مورد نقاط مشترک و متمایز دیدگاه های این دو فیلسوف و چالش های هر دیدگاه بیان شده است.
نظری به الهیات مجازی در فلسفه ی نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره بیستم بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۴
1 - 30
حوزههای تخصصی:
ازنظر نیچه، روان آزاد برای رسیدن به مرحله ی آفرینش ارزش های نوین باید از دو گام حمل ارزش های فرادهش و نقد این ارزش ها عبور کند. اما در راه نیل به مرحله ی سوم، این مانع وجود دارد که روان آزاد هنوز در چارچوب ارزش نهیِ سنتی، به آفرینش ارزش ها مبادرت کند. ازدیگرسو، فلسفه ی نیچه که نام دیونوسوس را با خود یدک می کشد، گویی خود جلوه ای است از دل بستگی به ارزش های سنتی، چراکه دیونوسوس، ایزدی از ایزدان یونان است. باوجوداین، نیچه از دیونوسوس برای راندن خالصانه ی روان آزاد از گامه ی دوم به گامه ی سوم استفاده می کند. درواقع فلسفه ی دیونوسوسی با اهتمام به اساطیر، ذهن پژوهنده ای را که هنوز کاملاً از بند فرادهش نرسته است، برای ورود به مرحله ی آفرینش ارزش ها آماده می کند. نیچه به تلویح و تصریح، الهیات اپیکوری و هگلی را از آن نوع میانجی هایی برشمرده است که چنین گذاری را امکان پذیر ساخته اند. اما فلسفه ی دیونوسوسی وی، به صورت یک الهیات مجازی، با طرد بسیاری از عناصر فرادهش از خود، نمونه ای کامل تر و خالص تر به دست می دهد.
بررسی تطبیقی آراء شیخ الرئیس و شیخ اشراق درباره چیستی لذت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوعلی سینا و شهاب الدین سهروردی درباره موضوع لذت در آثار مختلف خود مباحث و اطلاعات پراکنده ای بیان کرده اند. یکی از آن مباحث، دیدگاه های این دو اندیشمند در خصوص چیستی لذت است. مسئله این نوشتار بررسی تطبیقی چیستی لذت از منظر رؤسای دو مکتب مشاء و اشراق با توجه به مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی آنان است. مسئله لذت بخش کوچکی از شبکه معرفتیِ دو نظام مشاء و اشراق است که بررسی آن با توجه به برخی از اضلاع دیگر شبکه، همچون مبانی، ما را به فهم بهتر و درک عمیق تر آن نائل می کند. از پیامدهای این بررسی درک علت تفاوت گذاری تعریف لذت بین باری تعالی و انسان از سوی ابن سینا و عدم این تفاوت از سوی سهروردی، به جهت تفاوت دیدگاه در مورد هستی و چیستی ادراک در دو نظام است. از دیگر پیامدها این است که اگرچه واژه های «ادراک» و «ملائم» در تعاریف هماهنگ و تکراری است، اما تبیینی که از آنها در هر نظام آورده می شود با توجه به تفاوت های معرفت شناسانه و هستی شناسانه دو مکتب، ما را به درک گوناگون از لذت می رساند. اهم این تفاوت ها عبارت اند از: تأکید بر علم حصولی در شناخت از یک سو و مبنا بودن «وجود» در هستی از سوی دیگر در فلسفه مشاء و در مقابل بنا نهادن اساس علم بر علم حضوری از یک سو و مبنا بودن «نور» در هستی از سوی دیگر در فلسفه اشراق.
روایت پژوهی حدیث أبان (الْبَطْشَهُ بَینَ الْمَسْجِدَینِ) ناظر به حوادث دوران غیبت
حوزههای تخصصی:
حدیث أبان بن تغلب، از آن دست روایاتی است که فهم آن دشوار است. عبارات دوپهلوی آن، محملی برای برداشت های متفاوت شده است. پنج حادثه وجود دارد که در زمان و مکان تحقق آن ها بین شارحان روایت اختلاف است. اگر زمان تحقق این حوادث، سال های آغازین غیبت کبرا باشد، حوادث به گونه ای معنا می شوند که با زمان تحقق حوادث در سال های منتهی به ظهور تفاوت دارد. در این نوشتار، تلاش شده است با بهره گیری از روایات مشابه، این حوادث بررسی گردند. با توجه به ترجیح متن کتاب کافی بر نقل نعمانی، برداشت دوم قوت می یابد و از مجموع قرائن استفاده می شود که زمان تحقق حوادث، نزدیک ظهور است. دو تحلیل از روایت به سبب پیش داوری و تطبیق ناروای حوادث بر شرایط حاکم بر زمان حال کشور عربستان و عراق، مورد نقد قرار گرفته است.
فلسفه؛ زیستن در مرزها یا پناه بردن به کلیتِ مفاهیم؟ (مسئله اعتباریات و نسبت آن با فلسفه اولی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
161 - 187
حوزههای تخصصی:
یادداشت حاضر در نظر دارد که به سخنرانی آقای دکتر طالب زاده در اسفند 99 با موضوع «ایدئالیسم و رئالیسم از منظر علامه طباطبایی» در انجمن حکمت و فلسفه ایران واحد قم بپردازد. موضوعی که ایشان سال ها به بحث و تبادل نظر پیرامون آن پرداختند. چه بسا بهتر این بود که به صورت موردی و بند به بند به این درس گفتار پرداخته می شد، اما به دلیل اینکه این سخنرانی در حکمِ مقاله ای منتشر شده با ارجاعات و توضیحات کافی نیست، تلاش کردم مباحث اصلی را از آن استخراج و فی الجمله برخی از مطالب کلیدی را روشن کنم. محور این نوشته بحث اعتباریات در فلسفه اسلامی و نسبت آن با فلسفه اولی است و اگر توجهی به گفته های فلاسفه غرب شد، به دلیل خارج شدن از موضوع اصلی نوشته، استطراداً و به طور خلاصه بحث شد و تفصیل آن نیازمند نوشته ای دیگر است. از خوانندگان محترم درخواست می شود، پیش از مطالعه این نوشته، سخنرانی دکتر طالب زاده را در سیمافکر ببینند
بررسی تحلیلی اثبات وجود خدا از رهگذر نفی نیهیلیسم با اتکا به آراء هانس کونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
183 - 202
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در اندیشه بشر، مسئله وجود خداست؛ اینکه آیا خدا وجود دارد؟ آیا باور به خدا باوری موجه است؟ هانس کونگ متفکر و اندیشمند مسیحی با اشاره به تحولات الهیات در دوران مدرن و ناکارآمدی براهین عقلی در اثبات وجود خدا، در صدد برآمد تا با تمرکز بر جایگاه خدا به عنوان مبنا و بنیاد واقعیت، وجود او را اثبات نماید و باور به او را توجیه کند. هانس کونگ انکار وجود خدا را مستلزم انکار وجود واقعیت و گرفتار آمدن در دام نیهیلیسم می داند. به اعتقاد او انسان با مواجهه عملی با واقعیت خودش و جهان، بدون تمسک به هیچ گونه استدلالی، وجود خدا را تصدیق خواهد کرد. در این مقاله با بررسی و تتبع در آثار کونگ از جمله اثر مهم او با عنوان آیا خدا و جود دارد؟ ضمن ارائه تحلیلی دیدگاه کونگ به نقد و بررسی آن پرداخته ایم. به نظر می رسد علی رغم تلاش کونگ در پرهیز از ارائه استدلال بر وجود خدا به نوعی استدلال استعلایی تمسک جسته است.
بررسی تطبیقی کرامات اولیاء از دیدگاه هجویری، قشیری و امام محمد غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۳
123 - 146
حوزههای تخصصی:
منطبق با برخی آموزه های عرفان و تصوّف به سالک در هنگام وصول به حق نیروی دخل و تصرّف در طبیعت عطا می شود که نتیجه آن صدور اعمالی است که دیگران از انجام آن عاجزند که از آن به «خرق عادات و کرامات» تعبیر می شود.هدف پژوهش حاضر بیان دیدگاه های هجویری، قشیری و امام محمّد غزّالی در اثبات این گونه افعال است و از آن جا که ایشان از آثار پیشین و هم عصر خود بهره جسته و بر آثار پسین نیز تأثیر گذار بوده اند، بررسی آثار آنها می تواند روشنگر عقاید کلّی پیرامون مسأله کرامت اولیاء در تصوّف اسلامی باشد؛ از این رو این پژوهش با روش کیفی و به شیوه تحلیلی تطبیقی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و با نگاهی متن محور به تحلیل نظریّات ایشان درباره کرامت خواهد پرداخت. تأیید و اثبات کرامات نزد هر سه مؤلف عمدتاً مبنایی روایی و نقلی دارد و ایشان با استناد به دلایل نقلی نظیر اشارات قرآنی، احادیث و روایات و بیان حکایات از سایر عرفا به بیان و اثبات جواز صدور کرامات از سوی اولیاء می پردازند. در دیدگاه ایشان کرامات شرط ولایت نبوده، بلکه جزئی از مقام اولیاء و مؤید نبوّت و رسالت انبیاست.
قواعد فلسفی و چیستی شناسی توحید ربوبی درتفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۳
39 - 52
حوزههای تخصصی:
فلسفه از جمله علومی است که همواره مورد هجمه مخالفان یا تأیید موافقان بوده است. عده ای قواعد فلسفه را فاقد حجیت دانسته اند و عده ای آن را در عمق بخشیدن به فهم ما از آیات و روایات، دخیل می دانند. از جمله روش هایی که می تواند کاربرد این گونه قواعد را در تفسیر متون دینی به منصه ظهور برساند بررسی گستره این قواعد در تفاسیری است که با گرایش فلسفی نگاشته شده است و بررسی تفسیر المیزان که به قلم مفسری فیلسوف به رشته تحریر در آمده است می تواند کاربرد فلسفه را در عمق بخشیدن به فهم ما از آیات شریفه قرآن نمایان سازد. در این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی کاربرد قواعد فلسفی در تقسیر آیات مربوط به توحید ربوبی مورد بررسی قرار می دهیم. دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد که قواعد فلسفی تا چه میزان در تفسیر متون دینی کارایی دارد. ایشان در تفسیر آیه 73-84 انعام با طرح قاعده «نیاز معلول به علت در مرحله بقاء» استدلال ابراهیم علیه السلام بر توحید ربوبی را به تصویر کشیده اند. همچنین او از قاعده «معطی شیء نمیتواند فاقد شیء باشد» و قاعده «سنخیت بین علت و معلول» در تفسیر آیه 258 بقره و رد استدلال نمرود بر اینکه زنده می کند و می میراند، بهره جسته است. ایشان برای تبیین برهان تمانع در تفسیر آیه 22 انبیاء نیز دو قاعده فلسفی «منحصر در فرد بودن نوع مجرد» و «سنخیت بین علت و معلول» را به کار می گیرد.
بررسی انتقادی ادله عقلی ملارجبعلی تبریزی بر اشتراک لفظی وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملا رجبعلی تبریزی فیلسوف عصر صفوی اصفهان از جمله فیلسوفانی است که در بسیاری از اصول و مبانی حکمت متعالیه با صدرا مخالفت نموده. یکی از این اصول مسئله اشتراک لفظی یا معنوی وجوداست. تبریزی به شدت با اشتراک معنوی وجود مخالفت کرده و به اشتراک لفظی آن، میان واجب و ممکن قائل است.تبریزی سه گونه دلیل بر مدعای خود می آورد؛َ"عقلی"،"استناد به کلام حکماوعرفا"و"دلیل روایی". نوشتار حاضر ضمن ارائه دیدگاه وی در این زمینه، سعی کرده تا با بیان ادله ی غیر روایی (ادله عقلی) او، ضعف و کاستی آنها را در حد بضاعت خویش بنمایاند. از جمله ادله ی تبریزی بر مدعای خود سخنان حکمای نام آوری چون معلم اول و ثانی است. اما با بررسی اندیشه های آن بزرگان نشان داده ایم که چگونه تبریزی عملاً دچار جزء نگری گشته و صدر و ذیل آن سخنان و یا دیگر سخنان آن بزرگان را نادیده گرفته است .
تحلیل رابطه موسیقی و نفس انسان با تأکید بر علم النفس سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
73 - 96
حوزههای تخصصی:
بی شک باید تاریخ موسیقی را با تاریخ حیات بشری مقارن دانست؛ چرا که از دیرزمان، گونه های متنوعِ موسیقیِ برآمده از متن طبیعت با جوامع بشری همراه بوده است. موسیقی را در یک نگاه کلی می توان به طبیعی و هنری (مصنوعی) تقسیم نمود. ابن سینا از بزرگ ترین اندیشمندان و نام آوران فلسفی بوده که در مکتوباتش از موسیقی هنری به تفصیل سخن گفته و همین خود، آرای او را در معرض نقد و نظرهای افزون تری قرار داده است. با این همه، ظرفیت های فلسفه بوعلی در بیان تأثیرات موسیقی بر احوال نفس انسان، چندان آشکار نشده است. پرسش اصلی این نوشتار آن است که رابطه موسیقی و نفس انسان با نظر به علم النفس سینوی چگونه است؟ نگارنده در روی آوردی توصیفی تحلیلی و با تأکید بر مبانی علم النفس سینوی به این نتیجه دست یافته که موسیقی هنری با تأثیر مستقیم خود تنها نفس نباتی و حیوانی در انسان را مورد هدف قرار می دهد و اغلب با تأثیرات افراطی و تفریطی خود بر این قوا، عقل نظری و عملی او را نیز به گونه ای غیر مستقیم دستخوش این آشفتگی ها می گرداند.