فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۲۱ تا ۲٬۷۴۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از مقاله پیش رو، تحلیل وضعیت مسئولیت اجتماعی گروه مدیریت و برنامه ریزی آموزشی دانشگاه تهران می باشد؛ بنابراین پس از واکاوی ادبیات پژوهش پنج مؤلفه مسئولیت اجتماعی؛ اخلاقی، قانونی، زیست محیطی، مشارکت اجتماعی و اقتصادی که فراوانی بیشتری داشتند به عنوان مؤلفه های مسئولیت اجتماعی گزینش شدند و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و به کارگیری مصاحبه نیمه ساختاریافته 22 مصاحبه با اعضای هیئت علمی و دانشجویان در مقطع دکتری و ارشد انجام شد. تجزیه وتحلیل مصاحبه ها در تحلیل پنج مؤلفه اصلی مسئولیت اجتماعی نشان می داد در مؤلفه اخلاقی در سه زیر مؤلفه اخلاق آموزشی با 57 درصد رضایت، اخلاق پژوهش با 58 درصد رضایت، اخلاق ارتباطی و تعاملی با 60 درصد نارضایتی، در مؤلفه قانونی با 72 درصد رضایت، در مؤلفه زیست محیطی 95 درصد نارضایتی و در مؤلفه های اقتصادی و مشارکت اجتماعی 100 درصد نارضایتی وجود داشت. در پایان بر اساس یافته های بدست آمده پیشنهادات سیاستی برای نظام آموزش عالی ارائه شده است.
تبیین پیشران های اجتماعی و اقتصادی تعمیق پدیده بیکاری در کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۶
117 - 141
حوزههای تخصصی:
در حالی که در بازه زمانی بین سال های 1384 تا 1397 نرخ بیکاری در کشور حدود 12 درصد و نسبتاً ثابت است؛ این شاخص در برخی از استان ها ازجمله کرمانشاه، دارای نرخی صعودی بوده و از متوسط کشور فاصله زیادی گرفته است. مقاله پیش رو برگرفته از پژوهشی است که با هدف بررسی متغیرهای خاص تأثیرگذار بر تشدید این پدیده در استان کرمانشاه، با بهره گیری از روش کیفی به انجام رسیده است. برای شناسایی متغیرهای تأثیرگذار چهارده مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند با خبرگان دانشگاه، دولت و بخش خصوصی در حوزه های مختلف جامعه شناسی، اقتصاد، مدیریت و علوم سیاسی صورت پذیرفت. کدگذاری داده ها براساس تحلیل محتوای کیفی، منتج به تعیین 345 رمز شد که در 45 مقوله و نهایتاً در 6 عامل طبقه بندی شدند. سپس نتایج از طریق جلسات هم اندیشی و همچنین پرسشنامه ای محقق ساخته از طریق نمونه ای 109 نفری بررسی شد تا یافته های فاز قبلی پژوهش از نظر خبرگان، مورد بررسی و تبیین قرار گیرد. به صورت خلاصه یافته های این پژوهش مؤید این واقعیت است که مجموعه عواملی به صورت چندبعدی، چند متغیره و پیچیده موجب بروز و تشدید بیکاری در استان کرمانشاه شده اند؛ ازجمله این عوامل می توان به متغیرهای فرهنگی و اجتماعی، سیاسی- اداری، متغیرهای مدیریتی، عوامل سطح بنگاه و عوامل اقتصادی اشاره کرد که در طیفی از تأثیرگذاری مستقل یا درهم تنیده ایفای نقش می کنند. آنچه حائز اهمیت است لزوم بازنگری و تغییر جدی در حوزه متغیرهای سیاسی اداری در ایفای نقش دولت برای کنترل بیکاری در این استان است؛ چراکه نتایج مطالعه نشان داده است که از یک سو حوزه سیاسی- اداری در ایفای نقش ذاتی خود در زمینه موردمطالعه، دچار ناکارآمدی بوده و ناخواسته خود نقش تسهیل گر برای تعمیق بیکاری را ایفا می کند و از سوی دیگر این حوزه توان و مسئولیت هدایت، سیاست گذاری و اثرگذاری بر متغیرهای مختلف تأثیرگذار بر اشتغال را داراست.
سرمایه اجتماعی و تأثیر آن بر قطب سنجی گرایشات سیاسی دوگانه شهروندان استان خوزستان در انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۶
207 - 234
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، تأثیر میزان سرمایه اجتماعی بر روی گرایشات سیاسی اعتدال گرایی و اصولگرایی شهروندان استان خوزستان موردبررسی قرار گرفت. برای آنالیز داده ها از آزمون های، تحلیل F و تحلیل رگرسیون ترتیبی و تحلیل حداقل مربعات جزئی براساس نرم افزار SPSS و PLS-SAMART3 استفاده شد. همچنین سنجش گرایشات سیاسی اعتدال گرایی و اصولگرایی شهروندان استان خوزستان برحسب میزان سرمایه اجتماعی طی سه دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران (1376 لغایت 1392)، طراحی و تحلیل گردید. جامعه آماری پژوهش حاضر شهروندان بالای 36 سال استان خوزستان و نمونه آماری تعداد 1920 نفر در شهرستان های دارای جمعیت بیش از 110.000 نفر جمعیت بوده که جهت کسب دیتای آماری از ابزار ساختارمند پرسشنامه با روش طبقه بندی متناسب با حجم استفاده گردید. در این راستا برای به دست آوردن میزان VALIDITY داده ها، معیار سازه ای و معیار توافق تجربی به شکل نرمال بکار گرفته شد. با استفاده از نتایج پژوهش مشخص گردید که دوگانه گرایشات سیاسی اعتدال گرایی و اصولگرایی شهروندان خوزستانی به صورت معناداری از میزان سرمایه اجتماعی نواحی مختلف متأثر و دارای همبستگی آشکاراست . به جز متغیر سن ارتباط معنادار بین دوگانه گرایشات سیاسی و میزان سرمایه اجتماعی برحسب متغیرهای جمعیت شناختی نظیر جنس، قومیت، سکونت و شاخص SES تأیید گردید. همچنین عقربه قطب نمای گرایشات سیاسی نشان داد که بیشترین تعلقات سیاسی متأثر از سرمایه اجتماعی به شکل مستقیم، مربوط به گرایشات سیاسی اعتدال گرایی شهروندان خوزستانی است.
آزمون تجربی رابطه ی آنومی نهادی و جرائم خشونت آمیز در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۶
261 - 286
حوزههای تخصصی:
خشونت، رفتاری آسیب زننده به دیگری است و تحقیقات مختلفی نقش متغیرهای اجتماعی را در وقوع آن نشان داده اند. خشونت در تمامی شکل های آن یکی از مسائل اجتماعی ایران امروز است. به طوری که آمارهای مربوط به جرائم خشن در دهه ی گذشته و نیز نتایج تحقیقات نشان می دهند که جرائم خشونت آمیز در سال های اخیر به اشکال و صور متعدد افزایش یافته است. لذا این پژوهش با هدف تبیین جامعه شناختی جرائم خشونت آمیز براساس مؤلفه های نظریه آنومی نهادی طراحی شده است تا در پرتو آن، تبیینی از جرائم خشن را ارائه دهد. در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل ثانویه، داده های استانی دو دهه اخیر مربوط به نهادهای اجتماعی و جرائم خشونت آمیز مورد تحلیل قرار گرفته اند. یافته های تحقیق نشان می دهند که حمایت تجربی از رویکرد نظریه آنومی نهادی در ایران در حد متوسطی است و در بین سازه های تعریف شده برای تبیین جرائم خشونت آمیز، اختلال و ضعف نهاد خانواده و اختلال در نهاد اقتصاد بیشترین تأثیر را دارند؛ اما احتمالاً متغیرهای آشکار انتخاب شده برای سنجش میزان ضعف در دو نهاد دیگر، توان تبیین کافی نداشته اند. نتیجه ی تحقیق، گزاره های نظریه آنومی نهادی مبنی بر بالا رفتن میزان جرائم خشونت آمیز در نتیجه ی ضعیف شدن نهادهای غیراقتصادی را تأیید می کند. بدین معنا که رابطه نهادهای غیراقتصادی با جرم مثبت بوده است. در نتیجه می توان گفت که نتایج نشان دهنده ی اختلال و ضعف نهاد خانواده و نیز اختلال در نهاد اقتصاد بر تعادل نهادی قدرت است و می توان ادعا نمود که جامعه ایران با نوعی ناموزونی و عدم تعادل نهادی قدرت و به تبع آن رشد جرائم خشن مواجه است.
تبیین پدیدارشناختی انگیزه های خرید کالاهای سوپرمارکتی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
277 - 307
حوزههای تخصصی:
اهمیتِ مصرف از چشمِ اغلبِ نظریه پردازان اجتماعی دور مانده است. گام نخستین در مطالعه مصرف، مطالعه در خصوص خرید است و انگیزه های خرید گام ابتدایی مطالعه خرید است. از سویی در سالیان اخیر با رشد فروشگاه های زنجیره ای، شاهد تغییرات انگیزه های خرید و رفتار متفاوت مصرف کنندگان و جامعه در مواجهه با این نوع فروشگاه ها هستیم که مبنای مطالعه حاضر بوده است. شناسایی انگیزه های خرید که باعث شکل گیری انواع مختلف سفر خرید و تعیین مقاصد خرید مختلف که قالب های فروشگاهی متفاوت هستند برای افراد دانشگاهی و خرده فروشان حائز اهمیت است. هدف پژوهش حاضر، تجربه زیسته خریداران کالاهای سوپرمارکتی در خصوص انگیزه های خرید است که با روش پدیدارشناسی و با به کارگیری مشاهده مشارکتی و مصاحبه عمیق موردبررسی قرار گرفته است. ده همراهی در خرید و چهارده مصاحبه برای جمع آوری داده ها انجام شده است و سپس با نرم افزار MAXQDA2018 داده ها تحلیل شده است. براساس تحلیل ها، 9 مضمون اصلی در 3 گروه انگیزه های مرتبط با محصول، مرتبط با فروشگاه و لذت گرایانه شناسایی شدند. مضامین عبارتند از: انتخاب کالا، کیفیت کالا، کارکردی، خدمات درون فروشگاه، راحتی، محیط فروشگاه، ارزش خرید، ارضای نفس و ایفای نقش. براساس یافته های به دست آمده انگیزه های مرتبط با فروشگاه و همچنین انگیزه های لذت گرایانه برای کالاهای سودجویانه بسیار مهم و حیاتی هستند و می بایست توجه ویژه ای به آن ها داشت.
تجربه زیسته انصراف از جدایی در بین زنان متقاضی طلاق(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۰ بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۶
۱۶۵-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
مقدمه: طلاق پدیده ای است که نه تنها خانواده ها بلکه در نگاه کلان جامعه را نیز دچار مشکل می سازد اما دراین بین افرادی نیز وجود دارند که با وجود ارائه درخواست طلاق از این امر منصرف می شوند. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا ادراک و علل انصراف از طلاق در زنان، مورد واکاوی قرار گیرد. روش: رویکرد انجام پژوهش کیفی و از نوع روش پدیدارشناسی است. به این منظور 12 زن منصرف شده از طلاق در منطقه 14 شهر تهران در سال 1396 به شیوه داوطلبانه و هدفمند، انتخاب و داده ها به روش مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته گردآوری شدند. یافته ها: در سه مقوله اصلی دسته بندی شده اند: ادراک زنان در زمان درخواست طلاق تا انصراف که بیشتر زنان از دوران ارائه درخواست طلاق تا برگشت به زندگی مشترک به برزخ و معلق بودن اشاره کردند و دو مقوله اصلی ادراک منفی و ادراک منطقی دسته بندی شدند. 2- دلایل انصراف این زنان که در 7 مقوله فرزند، عدم حامی، فرصت مجدد، نگاه بد جامعه به زن مطلقه، ترس از تنهایی، استفاده از خدمات مشورتی و مشاوره ای و شخصیت وابسته دسته بندی شدند. 3- نگاه به زندگی کنونی (پس ازآنصراف)، نیز به سه مقوله امیدوار و راضی، امیدوار و ناراضی و ناامید و ناراضی دسته بندی شد که بیشتر زنان از زندگی مشترکشان ناراضی بودند. بحث: با توجه به نتایج به دست آمده این نکته قابل ذکر است که تعداد زنان منصرف شده از طلاق کم نیستند اما برای بهبود و غنای زندگی این زنان، آموزش ضروری به نظر می رسد. در ضمن بحث مشاوره قبل از اقدام به طلاق می تواند مفید واقع شود.
عوامل مرتبط با طلاق از دیدگاه متقاضیان طلاق در شهرستان محمودآباد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۰ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۷
۲۶۲-۲۳۹
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به افزایش و رشد میزان طلاق در ایران، ضروری است تا از طریق توصیف و بررسی میزان طلاق، شناخت دقیق متغیرهای زمینه ای و شناسایی عوامل زمینه ساز بروز و وقوع طلاق، با رصد دقیق و برنامه ریزی منظم در این خصوص به بهبود شرایط و کاهش میزان طلاق و یا پیشگیری از آسیبهای اجتماعی ناشی از آن مبادرت ورزید. ازاین رو در این مطالعه، علل و فرایندهای تصمیم و اقدام برای جدایی از دیدگاه متقاضیان طلاق در شهرستان محمودآباد از منظر جامعه شناختی و توجه به عوامل اجتماعی، موردنظر قرار گرفته است. روش: جامعه آماری این مطالعه که به روش مطالعه کمی و اسنادی و با استفاده از اطلاعات افراد مراجعه کننده به مرکز فوریتهای اجتماعی اداره بهزیستی شهرستان محمودآباد انجام گرفته است، دربرگیرنده تمامی پرونده های متقاضیان طلاق مراجعه کننده به مرکز مداخله در خانواده به منظور کاهش طلاق در طی 2 سال بود که درمجموع، شامل اطلاعات 627 پرونده بوده است. یافته ها: یافته های این مطالعه در دو دسته ارائه شده اند که شامل تحلیل متغیرهای زمینه ای مرتبط با طلاق و نیز پرداختن به عمده ترین دلایل زوجین برای ارائه درخواست طلاق هستند که دربرگیرنده خیانت و عدم تعهد در روابط زناشویی، طلاق عاطفی، اعتیاد به مصرف مواد مخدر، عدم آشنایی و تسلط بر تکنیکهای مهارتهای زندگی، دخالت اطرافیان، عدم رضایت از روابط زناشویی و عوامل اقتصادی و مالی است. بحث: با بررسی وضعیت و تحلیل عوامل مرتبط با بروز و وقوع طلاق بر ضرورت راهکارها و برنامه های پیشگیرانه و ارتقایی با هدف تقویت خانواده و کاهش آسیبهای اجتماعی نشئت گرفته از طلاق نظیر الزام قاطع بر آموزشها و مشاوره های پیش از ازدواج، افزایش دانش و آگاهیهای عمومی به ویژه آموزش مهارتهای زندگی و نیز وضع و بازنگری در قوانین خانواده تأکید می شود.
حصول سهم بهینه مخارج د ولت از تولید ناخالص د اخلی با هد ف حد اکثرسازی رفاه اجتماعی (با تأکید بر امور و فصول بود جه عمومی د ولت)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۰ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۹
۱۹۴-۱۵۳
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افزایش سطح رفاه اجتماعی با دسترسی فقرا به نظم و امنیت، آموزش و خدمات بهداشتی ، تأمین اجتماعی، افزایش ﻇﺮفیت های اﻗﺘﺼﺎدی در فصول ﮐﺸﺎورزی، آب، ﺻﻨﺎیﻊ و ﻣﻌﺎدن، ﺑﺎزرﮔﺎﻧﯽ، انرژی، حمل ونقل و فناوری اطلاعات امکان پذیر است. در این میان، سهم حضور دولت در چگونگی اجرای سیاستهای عمومی به طور چشمگیری در دستیابی به توسعه فراگیر اجتماعی نقش دارد. هدف پژوهش حاضر حصول سهم بهینه مخارج دولت در اﻣﻮر اﻗﺘﺼﺎدی، اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و فرهنگی، ﻋﻤﻮﻣﯽ و دﻓﺎﻋﯽ و فصول مربوط به هریک از امور با هدف حداکثرسازی شاخص رفاه اجتماعی آمارتیاسن است. روش: در این تحقیق، از الگوی حد آستانه و الگوریتم برنامه ریزی خطی سیمپلکس برای برآورد داده های سری زمانی در دوره زمانی 1398-1350 بهره گرفته شده است. یافته ها: به منظور دستیابی به حداکثر رفاه اجتماعی باید سهم مخارج دولت در تولید ناخالص داخلی برابر با 21.07 درصد باشد. سهم امور عمومی، دفاعی، اجتماعی و اقتصادی در تولید ناخالص داخلی باید به ترتیب به 0.83، 2.7، 6.47 و 11.07 درصد برسد. همچنین، در میان فصول، سهم فصل آموزش، فناوری اطلاعات و انرژی با بیشترین اولویت باید به ترتیب 4.05، 3.6 و 3.2 درصد از تولید ناخالص داخلی باشد. سایر فصول نیز آثار متفاوتی از نظر علامت و اندازه بر روی رفاه اجتماعی دارا هستند. بحث: در نظام بودجه ریزی کشور باید اولویت تخصیص منابع ابتدا در امور اقتصادی با تأکید بر فصول فناوری اطلاعات و انرژی و پس از آن در امور اجتماعی با تأکید بر فصل آموزش باشد. اختصاص بیشترین سهم به این امور و فصول ناشی از اهمیت آنها در روند توسعه، کاهش فقر و افزایش رفاه اجتماعی است. کلید واژگان: اندازه دولت، رفاه اجتماعی، الگوی حد آستانه، اقتصاد ایران
تبیین جامعه شناختی کنش مشارکتی خیرین د ر نظام سلامت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۰ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۹
۳۶۶-۳۳۳
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از عناصر مهم در حکمرانی خوب، افزایش مشارکت های مردمی در اداره امور جامعه است و فعالیت های خیرخواهانه مردمی در بهداشت و درمان از جمله این عرصه هاست. این تحقیق با هدف تبیین جامعه شناختی کنش مشارکتی خیرین نظام سلامت انجام شده است. روش: جمعیت نمونه در این تحقیق کیفی-کمی و به شیوه توصیفی و همبستگی، 230 نفر از خیرین نظام سلامت بر اساس بانک اطلاعات سال های 98- 1397 مؤسسات خیریه در 31 استان کشور است. در بخشی کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 نفر از خیرین انجام گرفته و تحلیل در نرم افزارMaxqda، منجر به شناسایی مولفه های مرتبط با مشارکت خیرین برای تهیه پرسشنامه محقق ساخته گردیده است. پرسشنامه با اعتبار صوری و آزمون آلفای کرونباخ تائید گردیده و از آزمون های اسپیرمن و کرامرز برای بررسی همبستگی بین متغیرها با مشارکت خیرین و spss26 برای تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته ها و بحث: در این تحقیق، 29/1% شرکت کنندگان خانم و مابقی آقا و همچنین شغل 40/8% شرکت کنندگان دولتی و مابقی آزاد هست. نتایج نشان می دهد بین همدلی و تعلق، اعتماد و تعهد اجتماعی، ساختارهای مشارکتی، پیشینه نیکو کاری، آگاهی اجتماعی و بویژه باورهای دینی با کنش مشارکتی خیرین رابطه معنادار وجود دارد و میان محل زندگی و تولد، تحصیلات، شبکه اجتماعی و درآمد، با مشارکت خیرین، رابطه معناداری نیست. بر اساس یافته ها، آگاهی اجتماعی بیشترین و درآمد کمترین اهمیت را برای مشارکت خیرین دارد.
فرایندهای نهادی خروج نخبگان از کشور (تحلیل فرایندی درک نخبگان استان خراسان رضوی از خروج نخبگان از کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
در جهان معاصر، کارآمدی افراد یک جامعه به چگونگی تأثیرگذاری نهادهای کارآمددر آن جامعه بستگی دارد. جذب نخبگان و به تبع آن، ارتقای سطح کارآمدی نهادها می تواند ازجمله پیش شرط های توسعه و پیشرفت کشور محسوب گردد. هدف اصلی در این مقاله، درک نخبگان مورد مطالعه از فرایندهای نهادی در داخل کشور می باشد که منجر به تصمیم نخبگان برای خروج از کشور و عدم بازگشت مجدد آنان به کشور گشته است. ارزیابی های کیفی با تکیه بر تحلیلی فرایندمحور و به کارگیری تکنیک مصاحبه صورت گرفته است. درک نخبگان مورد مطالعه از فرایندهای نهادی به لحاظ اثرگذاری بر خروج نخبگان از کشور معطوف به مکانیسم های علی ناکارآمدی نهادی و ناکارآمدی نخبگان در دو سطح کلان و خرد می باشد و حاکی از آن است که چنانچه نهادهای تعیین کننده عملکرد صحیح و کارآمد نداشته باشند، نخبگان نیز نمی توانند در چارچوب نهادهای ناکارآمد، کارآمدی داشته باشند. فراهم نبودن شرایط به فعل رساندن توانمندی ها برای نخبگان برابر با ناکارآمدی آنهاست، ناکارآمدی در میان نخبگان نقطیه مشترکی است که آنان را به خروج از کشور ترغیب می نماید.
سنخ شناسی مواجهه خانواده ایرانی با بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
225 - 249
هدف پژوهش حاضر سنخ شناسی نحویه مقابله خانواده های ایرانی با بحران کروناست. روش این تحقیق روش کیفی است و با استفاده از تکنیک مصاحبیه عمیق با 14 شرکت کننده صورت گرفته است. براساس تفاوت در الگوی ارتباطی خانواده، سازماندهی کنش افراد و با توجه به نحویه مواجهیه آنان با بحران کرونا، خانواده ها در 3 دسته تقسیم بندی شدند. این دسته بندی شامل: خانواده های رضایت مدار یا توافق کننده، خانواده های سهل انگار (به حال خود واگذارنده) و خانواده های محافظتی است. مهم ترین تفاوت این خانواده ها در نحویه مدیریت روابط خانوادگی است، در خانواده های رضایت مدار، به دلیل افزایش میزان گفت وگو که منجر به شناخت بیشتر اعضای خانواده از یکدیگر شده الگوهای رفتاری پیشین در بین اعضا در این دوران اصلاح می شود، اما در خانواده های سهل انگار، به دلیل ضعف شناخت اعضا از یکدیگر، فقدان فضای گفت وگو و بحران های ناشی از مسئلیه کرونا، تنش در میان افراد افزایش پیدا می کند. اما مهم ترین ویژگی در خانواده های نوع سوم پیش بینی ناپذیر بودن است که تلفیقی از دو گروه پیشین است.
طلاق های زودهنگام؛ تلاشی برای انفصال از فشارهای اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
استان ایلام در بین استان های با کمترین دوام زندگی (منجر به طلاق) قرار دارد. این مساله به یکی از مسائل اجتماعی جدی استان تبدیل شده است. پرسش اصلی مقاله این است که دلایل طلاق های زودهنگام در شهر ایلام چیست. چارچوب مفهومی مطالعه حاضر، رویکردهای تعامل نمادین، تفسیری و برساخت گرایی است. روش انجام مطالعه، گراندد تئوری است. نمونه های تحقیق را 21 زن و مرد مطلقه و یا در شرف طلاق در شهر ایلام تشکیل دادند. با تحلیل اطلاعات حاصل از مصاحبه های نیمه ساختار یافته در مرحله کدگذاری اولیه 261 مفهوم و 16 مقوله اصلی استخراج شدند. شرایط علی حاکم بر طلاق زودهنگام عبارت بودند از: ازدواج تکلیف مند: پنداشت از ازدواج به مثابه عبور از بحران های شخصی و خانوادگی، انفعال پیشگی در مخالفت، زمانبندی محدود و تعجیل در عقد، مواجهه سنتی با دوران عقد، سازماندهی نمایشی رفتار در دوره عقد، قصور در برخورد منطقی با مسائل، زوجین در کشاکش تفاسیر متضاد از موقعیت و بدگمانی. زمینیه شکل گیری پدیده، حاکمیت فضای سنتی- نیمه سنتی و تمایزات ابژه های نسلی بود. نفوذ کنشگران سنتی، بازدارنده های جدایی دوران پیشاعقد و عقد، جدال برای تصاحب زوجین در میدان خانواده ها، شکنندگی زندگی و سهل انگاری در ازدواج دوم از جمله مقولات بدست آمده بودند که بر پدیده اثر می گذاشتند. زناشویی نامطلوب از جمله مقولات پیامدی پژوهش حاضر به شمار می رود و در نهایت مقوله مرکزی تحقیق با عنوان طلاق های زودهنگام و تلاش برای انفصال از فشارهای اجتماعی نام گذاری شد.
مطالعه جامعه شناختی مشاغل غیر رسمی در مناطق محروم شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
167 - 199
هدف پژوهش، بررسی جامعه شناختی مشاغل غیر رسمی محلات محروم شهر کرمانشاه بوده است. برای بررسی مشاغل غیر رسمی پیمایشی با نمونه 2084 نفری از محلات محروم انجام شده و برای بررسی علل شکل گیری و پیامدهای مثبت و منفی مشاغل غیر رسمی با فعالان مشاغل غیر رسمی مصاحبه بعمل است. نتایج نشان داد درصد مشاغل غیر رسمی در محلات محرومِ چمن (8/80 درصد) ، دره دراز (2/72 درصد) باغ ابریشم (6/69 درصد) و جعفرآباد (5/62 درصد) نسبت به بقییه محلات، زیاد بوده است. فراوانی مشاغل غیر رسمی کارگر ساختمانی، مسافرکشی و دست فروشی بیشتر از بقیه مشاغل بوده است. فعالان مشاغل غیر رسمی، ویژگی های فردی، اجتماعی و اقتصادی متفاوتی از فعالان مشاغل رسمی دارند و نابرابری اجتماعی، قومی و مذهبی بر شکاف اقتصادی در محلات محروم منطبق شده است. پیامدهای مثبت (فردی، خانوادگی و اجتماعی) مشاغل خانگی زنان، کارگر کشاورزی، کارگر ساده، کارگر ساختمانی و ماهر ساختمانی نسبت به مشاغل ضایعاتی، دست فروشی و دامداری بیشتر است.
بنابراین مشاغل ضایعاتی در محلیه جعفرآباد، دامداری در محلیه دره دراز و دست فروشی در محلیه شاطرآباد با توجه به آسیب های اجتماعی و اقتصادی برای شاغلان و محلات، نیازمند توجه سیاست گذاران شهری کرمانشاه است. برآیند تحلیل کمّی و کیفی نشان داد که سرریز جمعیتی که در محلات محروم سکنی گزیده اند از اقتصاد غیر رسمی شهر نهایت استفاده کرده و با خوداشتغالی از درون آسیب های اقتصادی و اجتماعی تأمین معیشت کرده است. بنابراین اقتصاد غیر رسمی بار عمده تأمین معیشت حداقلی افراد محلات محروم را بر دوش گرفته و نتیجیه چنین ساختار اقتصادی، پیامدهای ناخواسته اجتماعی و اقتصادی برای فرد، خانواده و جامعه است.
بدن سازی، خودنمایی بدنی و بازاندیشی مدرن در مدیریت بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
257 - 287
در ایران با ورود به دنیای مدرن، بدن ها فرم سنتی خود را از دست داده اند. خروج بدن از چارچوب نگاه طبیعت گرایانه و قرار گرفتن در چارچوب فنّاوری، ارزش ها و نگرش های مدرن سبب شده که بدن ایرانی با تبدیل به امری خودآگاه، با مسائل گوناگون مواجه شود. مطالعه حاضر باهدف شناخت زمینه ها و پیامدهای ورزش بدن سازی در بین مردان جوان انجام گرفته است. روش تحقیق کیفی و با نظریه زمینه ای انجام گرفته است. نمونه گیری هدفمند و نظری است که با مصاحبه عمیق با 15 نفر از مردانی که در باشگاه های بدن سازی شهر شیراز عضو بوده اند، انجام گرفته است. مقوله های اصلی تحقیق عبارتند از: دغدغه های ذهنی و نارضایتی از بدن خود، کسب منزلت و مقبولیت در جامعه، عرضه و نمایش خود، رشد فرهنگ مصرفی، فشار تقاضا از سوی جنس مخالف و حمایت و تشویق در بستر خانواده. همچنین یافته ها نشان دادند که بستر و منابعی مانند شرایط و وضعیت منزلتی، شرایط و وضعیت طبقاتی و شرایط و وضعیت خانوادگی در کنار شرایطی از قبیل کسب قدرت و نفوذ اجتماعی و مقبولیت، تمایز و پایگاه خود با دیگران، پذیرش اجتماعی بالاتر در جامعه، خودبرتری جویی، فشار هنجاری اطرافیان، کسب منزلت نزد جنس مخالف و تقاضا ها و جذابیت های بدنی جنس مخالف پیوند چندجانبه ای با گرایش به خودنمایی بدن به عنوان مقولیه هسته پژوهش ارتباط دارند.
بکارگیری مدل طراحی آموزشی عمومی در توسعه توانایی طرح مساله ریاضی دانشجو معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۶ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
300 - 318
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر بکارگیری مدل طراحی آموزشی عمومی در توسعه توانایی طرح مساله ریاضی دانشجو معلمان را مورد بررسی قرار می دهد.
روش: بدین منظور پژوهشی شبه آزمایشی با طرح یک گروهی صورت گرفت و داده های پیش آزمون وپس آزمون، از طریق آزمون های محقق ساخته بدست آمد. یک دوره آموزشی بر اساس مدل طراحی آموزشی عمومی طراحی شد و 15 دانشجو معلم رشته آموزش ابتدایی پردیس دانشگاه فرهنگیان استان البرز در آن شرکت کردند و طرح مساله ریاضی بر اساس چارچوب استویانوا و الرتن آموزش داده شد. نتایج نشان داد 14 دانشجومعلم، حداقل در دو مولفه طرح مساله، تعداد بیشتری مساله طرح کردند. علاوه براین ، میانگین نمرات گروه در هر یک از مولفه های طرح مساله مذکور در پیش آزمون و پس آزمون محاسبه شد و به منظور انجام مقایسه، از آزمون تی وابسته استفاده گردید.
یافته ها: نتایج حاکی از این بود که در پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری در میانگین نمرات گروه وجود دارد؛ بطوریکه میانگین نمرات مسئله های طرح نشده و مسئله های طرح شده با داده ناکافی در پس آزمون کاهش پیدا کرده و این میانگین در مسئله های طرح شده صحیح افزایش پیدا کرده است.
نتیجه گیری: بنابراین، نتایج این پژوهش نشان داد که بکارگیری مدل طراحی آموزش عمومی در آموزش طرح مساله ریاضی دانشجو معلمان، موجب تغییرات مطلوبی در توسعه توانایی طرح مساله ریاضی آنان گردیده است
مرور نظام مند مقالات علمی شبکه های اجتماعی؛ مورد مطالعه: اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثرگذاری روزافزون فضای مجازی و شبکه های اجتماعی مجازی در حوزه های مختلف، ضرورت بررسی بیشتر و دقیق تر نهادهای علمی درباره این حوزه را آشکار می کند. از زمینه های مطالعاتی، تمرکز بر تأثیرات شبکه های اجتماعی در بستر و بافت فرهنگی مشخص است. اصفهان از بافت های فرهنگی است که جایگاه ویژه ای در تحولات فرهنگی - اجتماعی کشور دارد. مقاله حاضر، به دنبال پاسخ به این سؤالات است: مقالات علمی نگاشته شده با موضوع شبکه های اجتماعی و فضای مجازی در میدان مطالعه اصفهان ازلحاظ مسئله شناختی، نظریه شناختی و روش شناختی چه ضعف ها و قوت هایی دارند؟ میدان پژوهش (اصفهان) چه جایگاهی در این پژوهش ها داشته است؟ و درنهایت، در مسیر پیش رو، چه پیشنهاد هایی برای سیاست گذاری بهتر در این حوزه مطالعه ارائه می شود؟ روش استفاده شده در پژوهش مرور نظام مند است که روی 30 مقاله نمایه شده در پایگاه های علمی انجام شده است. مطالعات انجام شده پس از مرور نظام مند، براساس پرسش نامه معکوس بررسی شدند؛ پس از بررسی ابعاد مختلف مقالات، در ادامه نقدهای مسئله شناختی (کم توجهی به بافت مطالعه)، روش شناختی (نبود تنوع روشی، غلبه رویکرد اثبات گرایانه، کم توجهی به رویکردهای تفسیری و انتقادی و تعمیم پذیریِ نامطمئن این مطالعات نسبت به شهروندان اصفهانی) و نظریِ (نبود مبانی نظری مشخص، بهره بردن از نظریه های کم مرتبط با موضوع پژوهش) مقالات بیان و پیشنهادهای متناسبی نیز در سه سطح رویکردی (تغییر نگرش نسبت به بافت فرهنگی و اجتماعی، شبکه های اجتماعی)، پژوهشی (بهره گیری از روش های کیفی و ترکیبی) و ساختاری ارائه شده اند.
نقش رسانه ها در پیشگیری از جرم و تأمین امنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال دوزادهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
73 - 96
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: راهبردهای پیشگیری از جرم، یکی از مباحث مطرح در حوزه جرم شناسی است که در راستای کنترل و مدیریت جرائم با بهره گیری از ظرفیت های مختلف حاکمیتی و جامعوی در قبل، حین و بعد از وقوع جرم تدوین می گردند. با توجه به تأثیر فراوان رسانه های جمعی در این خصوص، هدف از این پژوهش بررسی نقش رسانه ها در پیشگیری از جرم و تأمین امنیت است. روش شناسی: از نظر هدف، این پژوهش کاربردی و از نظر روش انجام توصیفی - پیمایشى است. جامعه آمارى تعداد 81 نفر از متولیان پیشگیری از جرم و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران با حداقل5 در صد خطا تعداد 67 نفر محاسبه شده است. ابزار مورد استفاده پرسش نامه محقق ساخته بود که پایایى پرسشنامه با اندازه گیری ضریب آلفای کرونباخ به مقدار 89% می باشد روایی پرسش نامه نیز با استفاده از نظر خبرگان و بررسی ظاهری (روایی صوری) مورد ارزیابی و تأیید قرار گرفت. داده هاى جمع آورى شده با استفاده از نرم افزار spss و با آزمون های آمارى تی، فریدمن و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته ها : یافته های پژوهش حاکی از آن است که رسانه های جمعی در پیشگیری از جرم و تأمین امنیت عمومی با تأکید بر فرهنگ سازی عمومی به صورت مستقیم و غیرمستقیم و با مجموع میزان 0/498 مؤثرند. بنا بر آزمون فریدمن برای تعیین اولویت کارکردهای مختلف تأثیر رسانه ها در پیشگیری از جرم و تأمین امنیت عمومی، کارکرد فرهنگ سازی از طریق رسانه با میزان 2/94 نسبت به سایر کارکردها، در اولویت قرار گرفت. نتیجه گیری: فرهنگ سازی عمومی، الگوسازی و در تأمین نیازهای استنباطی و اطلاعاتی فرهنگ عمومی در راستای پیشگیری از جرم تأثیر دارند و در نتیجه متولیان و مسئولان عرصه پیشگیری از جرم در جامعه بایستی با رویکردی تعاملی و مشارکتی و با استفاده تخصصی و صحیح از کارکردها و ظرفیت های سلبی و ایجابی رسانه ها نسبت به تعمیم فرهنگ پیشگیری از جرم و تأمین امنیت در جامعه اقدام نمایند.
تأثیرآموزش مهارت های جرأت ورزی بر دانش آموزان دختر قربانی قلدری سایبری در مدارس دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال دوزادهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
121 - 140
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: قلدری سایبری پدیده ای است که با ظهور و پیشرفت اینترنت پدید آمده و چالش های مربوط به خود را طلب می کند. هدف پژوهش بررسی تأثیر آموزش مهارت های جرأت ورزی بر دانش آموزان دختر قربانی قلدری سایبری در مدارس دوره متوسطه دوم می باشد. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نوع، کمی با روش نیمه آزمایشی (پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه) است. جامعه آماری را دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه (99-98) تشکیل دادند که از این میان تعداد 30 نفر از آن ها که در پرسشنامه قربانی سایبری بالاترین نمره را کسب کرده بودند به صورت تصادفی گزینش و در دو گروه گواه و آزمایش جایگزین شدند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه تجربه قربانی سایبری (آنتونیادو و همکاران، 2016) و ابراز وجود شرینگ (شرینگ، 1980) بود که ضریب پایایی این مقیاس ها به ترتیب 0/69 (بشرپور و زردی، 1398) و 0/88 (خلعتبری و همکاران، 1389) گزارش شده است. سپس برنامه آموزش مهارت های جرأت ورزانه در 8 جلسه 90 دقیقه ای برای اعضای گروه آزمایش اجرا گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیری استفاده شد. یافته ها: یافته ی پژوهش حاضر نشان داد که آموزش مهارت های جرأت ورزی موجب تغییر معنا دار در نمرات قربانی سایبری در مرحله پس آزمون شده است (F=80/68 ،P<0/001). پیگیری نتایج در یک دوره 6 ماهه نیز حاکی از ماندگاری اثر آموزش مهارت های جرأت ورزی بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش مشخص شد که آموزش مهارت های جرأت ورزی به نوجوانان موجب کاهش تجربه قربانی سایبری در این گروه سنی می شود و می توان با بهره گرفتن از چنین آموزش هایی، از وقوع آسیب های اجتماعی پیشگیری کرد.
Designing and Compiling a Competency Model for Managerial Skills of Cultural Women in Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to identify the dimensions and components of competency of managerial skills of cultural women in education in Mazandaran province. Methodology: This research was applied and in terms of method, it was mixed (qualitative and quantitative). In the qualitative part, the statistical population consisted of experts, professors and senior managers of education and in a small stage, it consisted of all school principals, principals and experts of education departments of Mazandaran province with a number of 1800 people who 317 people were selected by cluster sampling method. The measurement tool was a researcher-made questionnaire whose construct validity was calculated using factor analysis method and the reliability value through Cronbach's alpha coefficient was 0.94. Findings: at 95% confidence level (= 0.05); Findings showed that the four components of spiritual competence, communication competence, competence to work in a masculine environment and personality competence constitute the indigenous model of managerial competencies of cultural women in Mazandaran province. The dimension of spiritual competence is one of the components of spiritual attitude and spirituality in the work process; The dimension of communication competence of the components of interpersonal communication at the sub-level levels and interpersonal communication at the upper levels; The dimension of work competencies in the male environment consists of components of professional and interpersonal solidarity and showing the scope of communication, and the dimension of personality competencies consists of the components of extraversion and self-construction and coaching (<0.05). Conclusion: Paying attention to the competencies of women cultural management skills in education is one of the most important and necessary issues in the development of advanced and growing societies that if we pay attention to spiritual competencies, communication, working in a masculine environment and personality, can be improved and upgraded.
Psycho-Social Well-being in Female Students: the Role of Perceived Parental Autonomy Support and Warmth(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: According to self-determination theory well-being of individuals rests upon meeting the psychological need to autonomy, competence, and relatedness and the environment which provides the ground to meet these needs can facilitate psychological well-being of people. The goal of present research is to investigate the role of paternal and maternal autonomy support and warmth in psychological and social well-being of female students. Methodology: The design was correlational studies; 182 female freshmen students of Mashhad Payam-Noor University were selected using multistage random sampling and completed Perceptions of Parents Styles (POPS; Robbins, 1994), psychological well-being (Ryff, 1989) and social well-being (Keyes, 1998) questionnaires. Data analysis was done using correlation coefficients and stepwise regression in SPSS software. Findings: The findings showed that there was significant and positive relationship between paternal autonomy and social integration. Maternal warmth has positive relationships with self-acceptance, personal growth, social integration and social well-being. Paternal warmth has a positive significant relationship with self-acceptance, personal growth, psychological well-being, social integration, social contribution and social well-being. There was no significant relationship among maternal autonomy support with none of the research variables. Conclusion: It seems that warm and friendly behavior along with parents' affection toward children can have sustainable impacts on children's well-being.