فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۸۱ تا ۲٬۷۰۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
251 - 284
هدف تحقیق حاضر تبیین جامعه شناختی تحقیرشدگی در بین زنان و ارتباط آن با انواع سرمایه ها (اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی) است. این پژوهش به صورت پیمایش انجام گرفته است. جامعیه آماری این پژوهش را کلییه زنان بالای 15 سال ساکن در شهر تبریز تشکیل داده اند. نمونه گیری از نوع خوشه ای چند مرحله ای و حجم نمونه برابر با 400 نفر بوده است. ابزار تحقیق پرسش نامه بوده که در آن، متغیرهای مستقل سرمایه (اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی) و متغیر وابسته تحقیرشدگی ازطریق ساخت مقیاس های محقق ساخته سنجیده شده اند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفته است.
یافته های به دست آمده از تحقیق نشان می دهد که میانگین تحقیرشدگی در بین زنان نسبتاً کم می باشد، طبق نتایج آزمون همبستگی پیرسون، بین سرماییه اقتصادی با تحقیرشدگی (153/0) و دو بعد آن تحقیر عینی (193/0) و احساس تحقیر (132/0) رابطیه معکوس و معناداری وجود دارد. همچنین، بین سرماییه فرهنگی و تحقیر شدگی (274/0) و دو بعد آن سرماییه عینیت یافته (150/0) و نهادینه شده (252/0) با تحقیرشدگی، رابطیه معکوس و معنی دار وجود دارد و درنهایت، رابطیه بین سرماییه اجتماعی و تحقیرشدگی (176/0) و دو بعد آن انسجام (184/0) و مشارکت (130/0) با تحقیرشدگی معکوس و معنی دار می باشد. درمقابل، ارتباط بین بعد تجسم یافته سرماییه فرهنگی و بعد اعتماد سرماییه اجتماعی و تحقیرشدگی معنا دار نبوده است. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که از بین سرمایه های سه گانه مورد تحقیق، تنها سرماییه فرهنگی با بتای برابر با 252/0 توانسته واریانس متغیر وابسته را تبیین نماید در یک استنتاج کلی، دارندگان انواع سرمایه، به واسطیه برخورداری از هر نوع از سرمایه می توانند روایت خود را از دنیای اجتماعی بر دیگران تحمیل کند. وقتی افراد از سرماییه اقتصادی و سرماییه فرهنگی و سرماییه اجتماعی پایینی برخوردار باشند تحقیرشدگی بالایی را نیز خواهند داشت.
طراحی، تبیین و سنجش مدل اجرای خط مشی های رفاه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با توجه به اینکه خط مشی های رفاهی به دلیل گستره وسیع ذینفعان، با پیچیدگی های مضاعفی روبرو هستند در صدد ارائه مدل اجرای خط مشی های رفاه اجتماعی است. بدین منظور از روش ترکیبی کیفی (با مصاحبه از 15 نفر از خبرگان خط مشی گذاری رفاهی) برای ارائه مدل اکتشافی و از روش کمّی (پیمایش از 265 نفر از کارشناسان رفاه اجتماعی) برای محک تجربی آن استفاده شد. نتایج از این قرار است: مدل اکتشافی شامل ابعاد: محیط، راهبردها، پیامدها، ارتباطات، منابع، گرایشهای مجریان، ساختار سازمانی است. بر اساس یافته های کمّی، تحلیل ساختاری داده ها، تعلق مولفه ها به ابعاد و تعلق ابعاد به مفهوم اصلی یعنی اجرای خط مشی های رفاه اجتماعی را پشتیبانی و تایید کرده است. در بین ابعاد تایید شده مدل، بعد محیط (خارجی و داخلی) دارای بیشترین اهمیت و بعد منابع و پیامد دارای کمترین اهمیت می باشند. مهمترین مساله در اجرای خط مشی های رفاهی، عدم وجود متولی پرقدرت و محوری در نظام سیاستگذاری رفاهی است که این امر با ادغام وزارت رفاه مضاعف گردید. مهمترین ضعف های کنونی از منظر متخصصین و مطلعین سیاستگذاری اجتماعی، «عدم تناسب مسئولیت ها و اختیارات»، «عدم توزیع مناسب منابع بودجه ای و بانکی»، «عدم استفاده از ظرفیت سازمان های مردم نهاد» و «عدم جلب مشارکت های مردمی» است. بر أساس یافته ها، قوانین متعارض، مانع مهمی برای اجرای متمرکز سیاست های رفاهی است. بعلاوه ارتباطات درون سازمانی برای اجرای خط مشی ها نیز وضعیت مناسبی ندارد.
بررسی ابعاد اجتماعی معلولیت، یک مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
53 - 101
حوزههای تخصصی:
هدف:با توجه به تأثیر معلولیت بر ابعاد مختلف اجتماعى و اقتصادى جامعه و نیز بر زندگی اجتماعی فرد دارای معلولیت، مطالعه و تحلیل جنب ه ه ای مختل ف ای ن گروه از جامعه الزامی به نظر می رسد. این مطالعه با هدف مرور نظام مند پژوهش های مربوط به ابعاد اجتماعی معلولیت در ایران انجام شد. روش بررسی:پژوهش حاضر از نوع مطالعات مروری نظام مند و جامعه آماری پژوهش شامل تمام مقالات پژوهشی حاصل از مطالعات کمّی و کیفی انجام شده در کشور ایران بود که در رابطه با ابعاد اجتماعی معلولیت به زبان فارسی و از سال 1378 تا تیر ماه 1398 منتشر شده اند. به منظور دستیابی به مطالعات مرتبط با موضوع، کلیدواژه های اجتماعی و ابعاد اجتماعی، معلولیت، استثنایی، نیازهای ویژه و کم توان در پایگاه های علمی مرتبط جست و جو و پس از غربال در مراحل مختلف، 26 مقاله مورد مطالعه عمیق قرار گرفته و تحلیل شدند. یافته ها:از مجوع تعداد 26 مقاله، 10مقاله به روش کمی، 12 مقاله کیفی و 4 مقاله به روش آمیخته صورت گرفته بودند. ابزار استفاده شده شامل 8 پرسشنامه ی محقق ساخته و 15 پرسشنامه ی آماده بود.اطلاعات 16 مقاله نیز از طریق مصاحبه و تشکیل جلسات متمرکز بدست آمده بود.گروه هدف77% مقالات افراد داری معلولیت جسمی- حرکتی، 15% حسی(نابینایی و ناشنوایی) و 8% ذهنی بودند.همچنین دو مقاله (8%) با تمرکز بر ابعاد اجتماعی معلولیت زنان صورت گرفته بود. نتیجه گیری:نتایج نشان داد که معلولیت بر بعد اجتماعی زندگی افراد تأثیرگذار است ویافته های حاصل از این پژوهش می تواند موجب شناخت همه جانبه ی این افراد و افزایش آگاهی در این زمینه گردد.
تحلیل پیوند همیاری و توانمندی در بین زنان روستایی (موردمطالعه: صندوق های قرض الحسنه خویشاوندی-همسایگی دهستان تنگ سیاب، کوهدشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
125 - 159
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی مالی زنان روستایی و مشارکت آنان در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از مهم ترین عوامل دستیابی به توسعه پایدار روستایی است. یکی از رایج ترین طرح های توانمندسازی که در قالب نظام اعتبارات خُرد در ایران مطرح می باشد، صندوق های قرض-الحسنه است. در سال های اخیر گونه ی جدیدی از آن ها در نقاط روستایی شکل گرفته اند که مبتنی بر پیوندها و شبکه های غیررسمی بوده و با مدل های رایج تفاوت دارند. لذا هدف نوشتار حاضر، پی بردن به کارآیی صندوق های مبتنی بر روابط خویشاوندی- همسایگی در رشد توانمندی زنان دهستان تنگ سیاب شهرستان کوهدشت است؛ پس ضمن الهام از تعاریف و رویکردهای توانمندسازی، با بهره گیری از روش کیفی و از طریق فنون مصاحبه نیمه ساخت یافته و عمیق، مشاهده مشارکتی و بحث گروهی متمرکز با 23 نفر که با نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند، به گردآوری داده ها پرداخته است. مصاحبه ها ضبط و نوشته شده و با روش تماتیک، تحلیل شدند و درمجموع، 48 مفهوم و 9 مقوله بدست آمد. بر اساس یافته ها، تشکیل و عضویت در این صندوق ها می تواند به درآمدزایی و سهیم شدن زنان در دارایی های خانواده، افزایش قدرت تصمیم گیری در خانواده و روستا، بهبود باورهای عمومی نسبت به زنان، حفظ و تداوم کار گروهی و گسترش آن به امور دیگر منجر شود. ازاین رو صندوق های مذکور، با بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی زنان زمینه ی دستیابی به سطوحی از توانمندی را تسهیل می سازند.
Identifying the Components of the Learning Organization In Elementary Schools In Tehran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The present study was conducted to identify the components of the learning organization in primary schools in Tehran. Methodology: The research method was exploratory in terms of practical and qualitative purpose. The statistical population of the study included academic experts and education experts. Samples in this section were selected by targeted sampling and theoretical saturation. The research tools were semi-constructed interviews. In order to ensure the validity of the research tools and to ensure the accuracy of the findings from the researcher's point of view, the valuable views of professor’s familiar with the field and academic experts who were experts in this field were used. To calculate the reliability of the interview, the method of agreement within the subject matter of the two coders was used. The data analysis method in this study was theoretical coding derived from the fundamental data processing theory method. Findings: The results of the study showed that the components of the learning organization, including the components of individual mastery, mental patterns, systemic thinking, common aspiration, team learning and information technology. Also, the components influencing the learning organization in elementary school included the components of organizational culture, leadership, and human resources. Conclusion: Having individual mastery among teachers and having positive mindset patterns is very important for learning that results in the use of modern learning methods, such as team learning.
Presenting a Jiهادیst Management Model in Islamic Azad University(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of the present study was to design a jiهادی management model in Islamic Azad University; Methodology: The present study was applied in terms of purpose, exploratory in terms of mixed method and descriptive-survey in terms of data collection. The statistical population of the qualitative part of the research included experts from Islamic Azad University at the educational and executive level. To determine the samples of this study, ten people were selected using targeted non-random sampling method and saturation principle. The statistical population of the quantitative sector, including all managers and senior experts of the Ministry of Science, Research and Technology and the Central Organization of the Islamic Azad University, was 480 people, using Cochran's formula and stratified random sampling method, 214 people as sample size. Selected. To collect data, semi-structured interview tools and a researcher-made questionnaire were used. To validate the instrument in the qualitative part of the research, the valuable opinions of professor’s familiar with the field and academic experts who were experts in this field were used, and the reliability of the experiment and the method of agreement within the subject were used to calculate the reliability of the interviews. In order to determine the validity of the questionnaire, content and structure validity were used and reliability was calculated through Cronbach's alpha coefficient and combined reliability, which showed the validity and reliability of the tool. The method of data analysis in the qualitative part of theoretical coding was derived from the method of fundamental data processing theory. In the quantitative and inferential part, confirmatory factor analysis and structural equation modeling were used using Smart Pls-v2 software. Results: The results of the study showed that participation, contentment, institutionalizing moral values and giving importance to the treasury were influential factors on jiهادی management and effective factors of jiهادی management including self-confidence, transformation, hard work and speed of action in Things are. Also, the components of jiهادی management in Islamic Azad University include management for God, provincial management, flexibility, structure and appropriate organization. According to the identified factors, finally, the jiهادی management model was presented in Islamic Azad University, which had a suitable fit. Conclusion: Based on the research findings, it can be concluded that there is a direct and significant relationship between the defined components and the jiهادی management model in the society of free universities of the country and these components are effective in explaining jiهادی management in society.
توسعه مرز محور و اضمحلال ظرفیت ها و فرصت های اجتماعات مرزی؛ با تاکید بر نقد بازارچه های مرزی (مورد مطالعه؛ بازارچه های مرزی ننور شهرستان بانه و خاو و میر آباد شهرستان مریوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
241 - 278
حوزههای تخصصی:
مفروضه بنیادین پژوهش حاضر این گزاره است که بازارچه ها ی مرزی و توسعه وابسته آن، سیاست مناسبی برای توسعه مناطق مرزی نبوده است. روش پژوهش حاضر، روش نظریه ی زمینه ای است که در آن به شرایط زمینه ای، علی و مداخله ای، پیامدها و همچنین راهبردها می-پردازد. ابزار گردآوری داده های مصاحبه نیمه ساخت یافته است که در این راستا با 45 نفر از ذی ربطان و ذی نفعان بعنوان نمونه های هدفمند شامل دهیاران، اعضای شوراهای بخش و روستاها، کارشناسان بازارچه ها تا مرحله اشباع داده ها، گفتگوهای عمیق صورت گرفت. بر اساس منطق روش نظریه زمینه ها داده ها در سه سطح کدگذاری باز، محوری و گزینشی استخراج شدند که تعداد مفاهیم ساخته شده در این مرحله 134 مفهوم اولیه، 15 مقوله محوری، ۴ مقوله اصلی و یک مقوله هسته ای استخراج شد. مقولات اصلی عبارتند از؛ کمبود زیرساخت های توسعه ای، اضمحلال بخش کشاورزی و دامداری و انزوای فرهنگی_اجتماعی، ناکارآمدی در سیاست های ترمیمی. تحلیل این مقولات، ما را به مقوله ی هسته ای یعنی طرد نهادی و ساختاری اجتماعات مرزی سوق داد. بر مبنای آن می توان نتیجه گرفت که منطق حاکم بر توسعه ی مرز محور با ارائه بازارچه ها به عنوان مهمترین محور توسعه در این مناطق، اجتماعات مرزی را طرد نموده است و ظرفیت ها و پتانسیل های آنها را به اضمحلال کشانده است. واژگان کلیدی: توسعه مرز محور، بازارچه های مرزی، توسعه ی محلی، اضمحلال ظرفیت ها و فرصت ها، اجتماعات مرزی
طراحی مدل پیامدهای برون سپاری مدیریت اماکن ورزشی در اداره کل ورزش و جوانان خراسان رضوی به روش ساختاری تفسیری
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف طراحی مدل پیامدهای برون سپاری مدیریت اماکن ورزشی در اداره کل ورزش و جوانان خراسان رضوی به روش ساختاری تفسیری بود. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات کیفی با ماهیت توصیفی تحلیلی می باشد و از نوع تحقیقات کاربردی است که به روش ساختاری تفسیری انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل 15 نفر از اساتید و نخبگان مدیریت ورزشی و روئسای هیات های ورزشی می باشند که به صورت نمونه گیری انتخابی با توجه به تحصیلات و تجربیات و آشنایی قبلی آنان با موضوع تحقیق انتخاب شدند. ابتدا از طریق فرایند دلفی و مصاحبه با خبرگان و تحقیقات کتابخانه ای گویه های تحقیق شامل 39 گویه شناسایی شد. سپس در مرحله بعد گویه ها توسط خبرگان مولفه بندی گردید و در نهایت 8 مولفه برای گویه ها شناسایی گردید. در این مرحله فرایند ساختاری تفسیری اجرا شد و ابتدا شیوه ارتباط مولفه ها با یکدیگر تعیین شد و مشخص گردید و در مرحله بعد، ارتباطات غیرمستقیم مولفه ها نیز در جدول لحاظ شد. در انتها سطح بندی مولفه ها انجام شد و مدل نهایی تحقیق بدست آمد و با تجزیه و تحلیل MICMAC نمودار قدرت نفوذ و وابستگی اجزاء مدل ساختاری-تفسیری نیز تعیین گردید. یافته ها نشان داد مولفه ها دارای 5 سطح می باشند که مدیریت بهتر و نگهداری این اماکن و افزایش رقابت بین اماکن ورزشی در سطح انتهایی و پایه مدل و رعایت الزامات قاونی و سیاسی در سطح اول و بالای مدل قرار گرفتند. با توجه به یافته ها توصیه می شود سازمان های ورزشی با برون سپاری امکان ورزشی به بهره وری بیشتر این اماکن و هم سودآوری بیشتر برای سازمان ورزش و جوانان کمک شایانی کنند
تدوین مدل تأثیرات آینده نگاری سازمانی بر سیاست گذاری در صنعت ورزش ایران
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تدوین مدل تأثیرات آینده نگاری سازمانی بر سیاست گذاری در صنعت ورزش ایران می باشد. به روش پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع پیمایشی بود و از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. جامعه آماری تحقیق شامل مدیران و متخصصان مربوط به موضوع تحقیق است. در مرحله اول برای تدوین چارچوب که نیازمند کشف و تفسیر است، از تکنیک اسنادی استفاده شد و در مراتب بعدی برای طراحی دقیق تر و تکمیل جزییات مدل و روابط عوامل مؤثر، از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. در تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی همچون توزیع فراوانی با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد آینده نگاری سازمانی بر ساختار و نظام ورزش با ضریب 559/0 تاثیرگذار است. آینده نگاری سازمانی بر مشارکت ورزشی با ضریب 460/0 دارای تأثیر معنی داری است. آینده نگاری سازمانی بر تأمین مالی با ضریب 454/0 دارای تأثیر معنی داری است. ساختار و نظام ورزش بر فرایند سیاست گذاری ورزشی با ضریب 287/0 دارای تأثیر معنی داری است. مشارکت ورزشی بر فرایند سیاست گذری ورزشی با ضریب 555/0 دارای تأثیر معنی داری است. تأمین مالی بر فرایند سیاست گذری ورزشی با ضریب 013/0 دارای تأثیر معنی داری نیست. مقدار GOF برای مدل تحقیق دارای ضریب مطلوب و قابل قبول (326/0) می باشند که نشان می دهد مدل از برازش کلی مناسبی برخوردار است.
عدالت سازمانی، رفتار شهروندی سازمانی، استرس شغلی و تعارض کار- خانواده در وزارت ورزش و جوانان و کمیته ملی المپیک ایران
حوزههای تخصصی:
کارایی و موفقیت سازمان ها تا حد زیادی بستگی به نیروی انسانی آنها دارد. بنابراین سازمان ها نیز می بایست به عواملی که بر کارکنان و پیشرفت سازمانشان تاثیر می گذارد دقت کنند. لذا این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین عدالت سازمانی، رفتار شهروندی سازمانی، استرس شغلی و تعارض کار-خانواده در وزارت ورزش و جوانان و کمیته ملی المپیک انجام گردید. 230 نفر از کارکنان این سازمان ها مقیاس های اندازه گیری پژوهش را تکمیل نمودند. برای تجزیه و تحلیل روابط میان متغیرهای پژوهش، از مدل معادلات ساختاری با کمک نرم افزار لیزرل استفاده شد. یافته های تحلیل عاملی تاییدی نشان داد عدالت سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی تاثیر مثبت و معنی داری دارد و میان عدالت سازمانی و استرس شغلی ارتباط معکوس و معنیدار وجود دارد. افزایش در رفتار شهروندی سازمانی، استرس شغلی را کاهش می دهد و تاثیر استرس شغلی بر تضاد کار-خانواده معنی دار است و مدل از برازش مناسبی برخوردار است. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که داشتن نگرشی درست و دقیق از سازمان و شناخت مولفه های تاثیرگذار بر آن از طرف مدیران و بکارگیری رویکردی صیحیح در جهت هدایت کارکنان می تواند سازمان را در مسیر موفقیت قرار دهد و نتایج این تحقیق می تواند مدیران و سازمان ها را در رسیدن به این امر یاری نماید. بنابراین پیشنهاد می شود مدیران سازمان ها با تقویت عدالت و رفتار شهروندی سازمانی و کاهش استرس شغلی و تعارض کار-خانواده در جهت تعالی و موفقیت سازمان خود گام بردارند.
حق بر شادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شادی برای بیشتر انسان های مضطرب امروز که در غصه نداشته ها، کمبودها و فرصت های از دست رفته بسر می برند و خود را در میان انواع آلودگی های زیست محیطی، بیماری های عالم گیر و چالش های مرتبط با وضعیت اقتصادی می بینند یک نیاز و ضرورت است. انسان ها محق به شاد زیستن هستند. این پژوهش جهت تشریح حق بر شادی (Right to Happiness) به عنوان حقی مشترک میان حقوق بشر و حقوق شهروندی، مفهوم شادی را تبیین و مبانی نظری و حقوقی آن را بیان کرد. سپس نگاه قوانین ایران و اسناد بین الملل به شادی را مورد بررسی قرار داد با این پرسش که قوانین ایران، آن را به عنوان یک حق به رسمیت شناخته اند؟ به چه میزان اسناد بین المللی به حق شادی انسان ها توجه نموده اند؟ فرضیه پژوهش این بود که قوانین ایران به طور پراکنده به شادی و نه به عنوان یک حق پرداخته اند و ضعف در این زمینه بیشتر در رفتار و عملکردها وجود دارد. حق بر شادی در اسناد بین المللی به صورت موردی و با پرداختن به حقوق سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد توجه قرار گرفته است.
ناجنبش زنان و تغییر در مناسبات اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی پدیده ناجنبش زنان و چگونگی عملکرد آن در جامعه ایران می پردازد. این پژوهش با استفاده از نظریه «میکروفیزیک قدرت» میشل فوکو از یک سو و نظریه «پیشروی آرام» آصف بیات از سوی دیگر، درصدد است تا نشان دهد چگونه این ناجنبش مناسبات اجتماعی را در ایران بعد از انقلاب 57 تغییر می دهد. پرسش پیش روی پژوهش حاضر این است که ناجنبش زنان از چه طرقی و با اتخاذ چه روش هایی به تغییر مناسبات اجتماعی در ایران نظر دارد؟ این پژوهش پس از طرح بحثی در خصوص مفهوم و شاخصه های ناجنبش های اجتماعی و بررسی شاخصه های تغییر در مناسبات اجتماعی در ایران، این یافته را به عنوان نتیجه بحث مطرح می سازد که ناجنبش زنان در ایران، از طریق میکروفیزیک قدرت و تأکید بر بدن و با استراتژی پیشروی آرام و سیاست حضور، درصدد تغییر در مناسبات اجتماعی است. در نوشتار حاضر، وضعیت خانواده و سبک زندگی به عنوان شاخصه های تغییر مناسبات اجتماعی در نظر گرفته شده اند.
بررسی گذر از اتوپیای هزاره ای بابیه به اتوپیای جدید توسط سفرنامه های ایرانیان از فرنگ بر مبنای آرای کارل مانهایم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
71 - 94
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر بررسی چگونگی گذار جامعه ایران از اندیشه های اتوپیایی هزاره ای بابیه به سوی اندیشه های اتوپیایی آزادی خواهانه است. اندیشه هایی که به شکل گیری مقدمات جامعه شناختی و معرفتی جنبش مشروطیت کمک نمودند. برای پیگیری این هدف با کمک از ایده آل تایپ های چهارگانه کارل مانهایم که پیرامون شکل گیری اتوپیای جدید در انتهای قرون وسطی به عصر جدید و مدرن است، به این تحول می پردازیم. داده های این پژوهش برگرفته از سفرنامه های فرنگ ایرانیان به کشورهای اروپایی است. یافته های پژوهش با رویکرد پدیدارشناسانه در سنخ بندی خود، نشان دهنده این است که سفرنامه های ایرانی دوره قاجاریه به فرنگ، واجد عناصر اتوپیایی از سنخ اتوپیای جدید و آزادی خواهانه بودند و در مخالفت ایدئولوژیک با ساختارهای اجتماعی آن دوره نقشی بس مهم ایفا کردند. این اندیشه ها و آثار توانستند با کنار زدن و مستحیل نمودن اتوپیای هزاره ای بابیه که در نارضایتی و سرخوردگی مردم از شرایط موجود مورد توجه و استقبال واقع شده بود، باعث افق گشایی جدیدی شوندس. این افق و اتوپیای نو به واسطه اتوپیاسازی فرنگ در اندیشه و ذهنیت مخاطبان ایرانی آن عصر به خوبی شکل گرفت. این اتوپیا برسازنده درک جدید و مدرن جامعه ایرانی از مفهوم پیشرفت و گفتمان ترقی شد و آماده کننده معرفتی و جامعه شناختی ایرانیان برای شکل گیری عصر مشروطیت شد.
راهبردهای مددکاری اجتماعی و مشاوره در کار با خانواده های کارکنان اقماری صنعت نفت(مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
513 - 532
حوزههای تخصصی:
در شرایط اشتغال اقماری، دوری متناوب دو هفته ای شاغل از خانواده موجب پیدایش گونه خاص و چالش برانگیزی از زندگی خانوادگی می گردد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تدوین راهبردهای مددکاری اجتماعی و مشاوره با توجه به ابهام در چگونگی ارائه خدمات مذکور به این نوع خانواده ها انجام گرفت. روش این پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوا و بحث گروهی متمرکز است که از طریق نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه 29 نفر شامل کارکنان اقماری، همسران، کارشناسان خانواده و مدیران انتخاب و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته داده ها تا اشباع نظری جمع آوری شد.سپس داده ها بصورت کلمه به کلمه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها منجر به پیدایش سه طبقه اصلی انتزاعی شد که دربرگیرنده توانمندسازی فردی، تحکیم پویایی خانواده و گسترش شبکه های حمایتی بوده و در مجموع از 10 زیرطبقه تشکیل شده اند؛ در نتیجه استفاده از این راهبردها درقالب نقشهای حرفه ای مددکاری اجتماعی و مشاوره از قبیل آموزش، مشاوره، مداخله و حمایت های نهادی و غیر نهادی جهت حفظ سلامت خانواده و سازگاری مناسب آنها با شرایط خاص خودشان، می تواند مفید و راهگشا باشد.
دانشگاه و جامعه: بررسی رابطه ی دانشگاه با نهادهای سه گانه دولت، صنعت و جامعه ی مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل رابطه ی دانشگاه و جامعه، و بررسی کارکردهای اجتماعی دانشگاه در متن تحولات جامعه ی جدید موضوع مقاله ی حاضر است. دانشگاه پیوندی (منطبق با تئوری مارپیچ سه گانه اتزکویچ و لیدسدورف) و دانشگاه فرهنگی (مبتنی بر تحلیل دلانتی از ایفای نقش دانشگاه در جامعه ی مدنی) صورت بندی نظری مفهومی این رابطه است که در قالب شاخص های عینی تجربی رابطه ی دانشگاه دولت، دانشگاه صنعت و دانشگاه جامعه ی مدنی عملیاتی شده است. از نظر روش شناختی، این مطالعه به شیوه ی کیفی و با استفاده از تکنیک مصاحبه در بین دانشجویان مقطع دکتری دانشگاه تهران به اجرا درآمده است. نتایج مطالعه حاکی از این است که روابط دانشگاه تهران با بخش های سه گانه دولت، صنعت و جامعه ی مدنی بیش از آن که سازگار با سازوکارهای دانشگاه پیوندی و دانشگاه فرهنگی باشد؛ بیانگر وجوه آسیب شناسانه ای است که در آن حتی کارکردها و الگوهای سنتی دانشگاه نیز به چالش کشیده می شود.
ارزیابی و برازش الگوی توسعه پایدار ورزش کشور بر اساس دستور کار 21 جنبش المپیک
منبع:
مطالعات فرهنگی - اجتماعی المپیک سال اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳
125 - 143
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله شناسایی ابعاد و مؤلفه های مؤثر و برازش الگوی توسعه پایدار برای ورزش کشور می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی - پیمایشی است که با استفاده از طراحی مدل مفهومی اولیه و تعیین ابعاد چهارگانه اصلی (رویکردی، مدیریتی / اجتماعی، فرهنگی / محیط زیستی، سلامتی / اقتصادی) و نیز 21 مؤلفه (هدف) اقدام به تعیین روایی و پایایی مدل و برازش آن شده است. مدل اولیه با استفاده از روش معادلات ساختاری و با کمک نرم افزار Smart PLS2 مورد بررسی و آزمون قرار گرفت. برازش مدل در سه سطح صورت گرفت: برازش مدل اندازه گیری، برازش مدل ساختاری و برازش کلی مدل (GOF). نتایج نشان داد «بُعد محیط زیستی / سلامتی» بیشترین اثر را بر الگوی توسعه پایدار ورزش کشور داشته است. سپس «بعد رویکردی / مدیریتی» و پس از آن «بُعد اجتماعی / فرهنگی» و در نهایت «بعد اقتصادی» بر توسعه پایدار ورزش کشور اثرگذار هستند. مقدارR 2 (9765/0) نشان از تأیید الگو دارد. هر دو شاخص در هر چهار سازه مثبت و بزرگ تر از صفر بودند و افزونگی (344/0) که در نتیجه برازش کلی مدل اندازه گیری (کیفیت مناسب مدل اندازه گیری) و مدل ساختاری (توانایی بالای مدل ساختاری در پیش بینی کردن) تأیید شد. برازش کلی مدل 6255/0تعیین شد که نشان از برازش قوی مدل کلی پژوهش دارد. در میان اهداف نیز، بیشترین وزن متعلق به «برگزاری متعهدانه مسابقات ورزشی نسبت به اصول توسعه پایدار» و کمترین وزن متعلق به «مبارزه با طرد اجتماعی افراد» می باشد. بنابراین الگوی ارایه شده برایاصول توسعه پایدار ورزش کشور بر مبنای دستورکار21 جنبش المپیک و بیانیه ریو می باشد.
نقد هویت ملّی و ایرانیت مورد تعریفِ روزنامه حبل المتین کلکته بر اساس پارادایم مدرنیستی ملی گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دوره ناصرالدین شاه به بعد شاهد ظهور گفتمان ناسیونالیسم و تعریفی از هویت ملی بر اساس مولفه های «ابدی باوری» در ایران هستیم. تجربه یکصد ساله نشان می دهد که چنین تعریفی از هویت ملی در تحقق وحدت ملی و تأمین حقوق ایرانیان آسیب هایی داشته است. از سوی دیگر امروزه تعریف واحدی از هویت ملی در بین اندیشمندان و نخبگان وجود نداشته و بحث هایی جدی در این زمینه در جریان است. این در حالی است که حفظ ایران نیازمند ناسیونالیسمی مبتنی بر حق حاکمیت ملت، رضایت و تأمین حقوق و منافع همه اعضای ملت است. بر این اساس، بازخوانی و نقد تعریف هویت ملی بر اساس مولفه های «ابدی باوری» ضروری است. در این میان علیرغم اینکه حبل المتین به ترویج مناسبات دولت و ملت در معنی مدرن پرداخته اما هویت ملی را بر اساس مولفه های ابدی باوری تعریف می کند. سوال مقاله حاضر این است که بر اساس «پارادیم مدرنیستی ملی گرایی»، چه نقدی بر هویت ملی مورد تعریف نشریه مزبور وارد است؟ یافته های تحقیق نشان می دهد، تعریف حبل المتین از ایرانیت و هویت ملی بر اساس تعریف قومی- فرهنگی از ملت بوده و نسبتی با ملت مدرن ندارد.
بررسی اثرات مثبت و منفی اطلاعات نسبتا منفی بر افشای مسئولیت اجتماعی شرکتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
معمولا اکثر شرکت ها تمایل دارند مسئولیت های اجتماعی شرکتی خود را به صورت بیش از حد مثبت و خوش بینانه افشا و نشان دهند لدا اخبار خوب را منتشر و سعی دارند تا توجه خوانندگان را از مسئولیت های شرکتی دور کنند. مطالعات مرتبط با انتشار داوطلبانه نشان داده اند اعتبار اطلاعات منفی نسبت به اطلاعات مثبت بسیار بالاتر است.از این رو تحقیق حاضر با هدف بررسی اثرات مثبت و منفی اطلاعات نسبتا منفی برافشای مسئولیت اجتماعی شرکتی در پنج شرکت بزرگ تولیدی لوازم خانگی در بهار 1399 با استفاده ابزار پرسشنامه ، داده ها جمع آوری و ازتحلیل واسطه ای روش هایز (2017) و در قالب معادلات ساختاری انجام شد که از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت اجرا، توصیفی است . نتایج نشان داد که : الف ) گروه هایی که پیام های دو سویه ای را دریافت کرده بودند، شرکت را قابل اعتماد تر از شرکت هایی می دیدند که تنها اطلاعات مثبت را افشا می کردند ب ) اثر مستقیم اعتماد بر درک مسئولیت های اجتماعی شرکتی نشان داد شرکت کنندگانی که شرکت را قابل اعتماد می دادند، آن را از لحاظ مسئولیت های اجتماعی بیشتر قبول دارند ج ) اطلاعاتنسبتا منفی بر روی درک مسئولیت های اجتماعی شرکتی اثر منفی مستقیمی را نشان ندادند د ) اعتماد اثرات مثبتی بر درک مسئولیت اجتماعی شرکتی دارد.
تدوین مدل ارتباطی هوش اجتماعی و مسئولیت پذیری اجتماعی (مورد مطالعه: دانشجویان ورزشکار دانشگاه علوم انتظامی امین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال دوزادهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
27 - 50
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هوش اجتماعی توانایی شناخت افراد و توانایی عمل خلاقانه در روابط انسانی است که برای نیروهای پلیس ضروری است. هدف پژوهش، تدوین مدل ارتباطی هوش اجتماعی و مسئولیت پذیری اجتماعی دانشجویان ورزشکار دانشگاه علوم انتظامی امین می باشد. روش شناسی: تحقیق حاضر از جهت هدف، کاربردی و روش پژوهش نیز توصیفی-همبستگی می باشد. جامعه آماری دانشجویان ورزشکار رشته های مختلف ورزشی دانشگاه علوم انتظامی امین 700 نفر تخمین زده شد که با نمونه گیری تصادفی و جدول کرجسی و مورگان، 248 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های استاندارد هوش اجتماعی سیلورا و همکاران (2001) و مسئولیت پذیری اجتماعی کارول (1991) بودند. روایی محتوایی آن به تأیید اساتید دانشگاه رسید و پایایی با ضریب آلفای کرونباخ در تمام ابعاد بالاتر از 0/7 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و برازش مدل از روش حداقل مربعات جزئی با مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزار آماری (3)Smart PLS استفاده شد. یافته ها: بین هوش اجتماعی و مسئولیت پذیری اجتماعی و تمام مؤلفه های مسئولیت پذیری (اقتصادی، قانونی، اخلاقی و بشردوستانه) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. میزان ضریب اندازه اثر هوش اجتماعی بر مؤلفه های مسئولیت پذیری اجتماعی: بشردوستانه 0/530، قانونی 0/720، اخلاقی 0/739 و اقتصادی 0/728 از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بودند. مقدار شاخص نیکویی برازش مدل (0/718=GOF) به دست آمد. نتیجه گیری: هوش اجتماعی به عنوان مؤلفه ی مهمی از سرمایه ی انسانی بر ابعاد اخلاقی، اقتصادی و قانونی مسئولیت پذیری اجتماعی دانشجویان ناجا، بسیار اثرگذار است. بنابراین تلاش ها برای شناسایی و پرورش هوش اجتماعی دانشجویان می تواند اولین اقدام برای افزایش و بهبود مؤلفه های مسئولیت پذیری اجتماعی پلیس در جامعه و افزایش کارآیی و اثربخشی نیروی انتظامی در کشور شود.
تمایزات قومی دینداری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به طور کلی، موضوع محوری پژوهش حاضر، به مناسبات قومیت و دینداری معطوف است و هدف اصلی آن نیز بررسی الگوها و تعیین کننده های مرتبط با مؤلفه های دین و نگرش دینی گروه های قومی است. چارچوب نظری این پژوهش، مبتنی بر نظریه های جامعه پذیری دینی، تجددگرایی و تغییرات بنیادین در نظام ارزش های جامعه است که برپایه رویکردی فرهنگی-اجتماعی، تحولات و تغییرات جوامع معاصر ازجمله در حوزه های مرتبط با دین و نگرش دینی را بررسی و تبیین می کند. بررسی مبانی نظری نشان داد با وجود طیف متنوع گروه های قومی در سراسر کشور، پژوهش های اندکی در این حوزه مطالعاتی انجام شده است و همان تعداد اندک نیز غالباً زمینه مناسب را برای بررسی تطبیقی طیف گسترده ای از گروه های قومی ندارد؛ به همین سبب، برای تکمیل این خلأ، در این پژوهش، الگوها و تعیین کننده های مرتبط با نگرش دینی در بین هفت گروه قومی مشتمل بر گروه های قومی ترک، ترکمن، کرد، گیلک، لر، لک و مازنی بررسی تطبیقی شده است. تجزیه وتحلیل های این مقاله، مبتنی بر داده های پژوهشی پیمایشی است که جمعیت نمونه آن را درمجموع، تعداد 5200 نفر مردان و زنان 15ساله و بیشتر ساکن نقاط شهری و روستایی 12 شهرستان منتخب ایران تشکیل می دهد. یافته های این پژوهش در دو محور اصلی جمع بندی و خلاصه می شود: «تنوع و گوناگونی الگوهای نگرش دینی در بین گروه های قومی» و «تنوع و گوناگونی شدت تأثیرگذاری تعیین کننده های نگرش دینی در بین گروه های قومی». بدین ترتیب، نتایج بر این نکته بنیادین و قاعده مشترک صحه می گذارد که نگرش دینی در هر شرایطی و تا حد زیادی از قومیت و تابعی از تعلق قومی متأثر است؛ به گونه ای که شناخت دقیق و جامع الگوها و تعیین کننده های مرتبط با مناسبات بین قومیت و دینداری، بدون تردید، مستلزم آن است که نگرش دینی به تفکیک گروه های قومی بررسی و تبیین شود.