فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
Given that social institutions are the basis of any society, they must ideally operate in unison with functional necessities for any society to function and then flourish. The plethora of issues confronting Nigeria as a country may be traced back to weak, incompetent, and dysfunctional social institutions that have failed to alter the status quo. According to Talcott Parsons, society is analogous to the human body, and in order for the body to thrive, all of its elements must collaborate. For Nigeria to advance, all social institutions, including family, school, religion, politics, and the economy, must work together to create repeatable results. It is against this background that this paper sought to examine the role of family structure in Nigeria and their pro-activeness in propelling national development. Literature was extensively reviewed from relevant publications and journals and it revealed that the family structure in Nigeria is gradually becoming weak and dysfunctional. This is attributed to a lot of changes that are taking place in the institution of family which quite often poses a threat to the very survival of family system universally. It was then concluded that there is need for every family to hold with uttermost importance the place or morals, socialization and regulation of individual member of the family’s behaviour.
خوانش ارزش ها و اصول مددکاری اجتماعی از منظر فلسفه اگزیستانسیالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
53 - 83
حوزههای تخصصی:
انسان، نظامهای ارزشی و اخلاقی موضوع مشترک بین فلسفه اگزیستانسیالیسم و حرفه مددکاری اجتماعی است. بنابراین پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی و پاسخ به پرسش اصلی پژوهش مبنی بر اینکه جایگاه وکاربرد فلسفه اگزیستانسیالیسم در ارزشها و اصول مددکاری اجتماعی چیست، مورد مطالعه قرار گرفته است. روش مطالعه با توجه به هدف پژوهش، بنیادی-نظری است. راهبرد استفاده شده، راهبرد تفسیرگرایی و استدلال منطقی است. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، اسنادی است. بر اساس مقایسه مفاهیم اصلی اگزیستانسیالیسم با ارزشها و اصول مددکاری اجتماعی می توان گفت این دو حوزه در مقوله های آزادی و اختیار، مسئولیت، فردیت، خودآگاهی، خودتصمیم گیری، مشارکت و تأکید بر تغییر و تحول پذیری و قادرسازی انسان، همگرا و همسو می باشند. این مقوله های مشترک بعنوان اصولی هستند که مددکاران اجتماعی در مداخلات خود به منظور بهبود کیفیت زندگی، افزایش سازگاری و حل مشکلات انسانها باید مورد توجه قرار بدهند.
تجربه آسیمیلاسیون زبانی چند نسل اخیر (80- 50) شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسیمیلاسیون زبانی یکی از اشکال تغییرات زبانی است که در آن افراد یک جامعه زبانی، زبان دیگری را جایگزین زبان اول خود می نمایند. در این پژوهش جامعه زبانی شهر ایلام با روش پدیدارشناسی مورد مطالعه قرار گرفته اند. جمعیت نمونه تحقیق 20نفر از افراد متولد دهه های50 -80 شهر ایلام بوده است که بصورت کاملاً هدفمند انتخاب شده اند. یافته های مطرح شده در این پژوهش دو بخش کلی می باشد. بخش اول آن در قالب مضامین اصلی"بحران ارتباط، شکاف زبانی و نسلی، واگرد به زبان مادری، انگ انگاری زبان مادری، سرگشتگی زبانی _ هویتی، گسست زبان مادری از مدرسه" بیان شده اند. این مضامین مربوط به چگونگی تجارب افراد درمواجهه با تغیراتی که در زبان اول و زبان دوم به وجود آمده و شرایطی که تجربه نموده اند می باشد. بخش دوم یافته ها توصیف ساختاری می باشد که در قالب چند مضمون اصلی شرح داده شده اند: خانواده منفعل، برساخت و تحمیل هنجار زبانی در مدارس، طبیعی(رسم) شدن زبان فارسی، فقر دانش زبانی، تسلط نهادی زبان، خودیکی دانی گروهی، بازنمایی های وارونه رسانه. در این بخش شرایط زمینه ای شکل دهنده این تجارب با توجه به بیانات افراد دسته بندی و ذکر شده اند که این دو بخش توصیفی کلی از تجارب و زمینه و بستر شکل دهنده آن ها به دست داده است.
مک دونالیزه شدن و نظام سلامت: مطالعه تأثیر اصول چهارگانه مک دونالیزه شدن بر نظام سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
173 - 195
حوزههای تخصصی:
مک دونالیزه شدن فرآیندی است که در آن کنش های اجتماعی و شیوه های سازماندهی به طور فزاینده ای توسط عقلانیت شدید هدایت می شود؛ و تدوام عقلانیت شدید به تولید کنندگان، مصرف کنندگان و مدیران، ابزارهای کارآمدتر، قابل محاسبه، قابل پیش بینی و کنترل شده ارائه می کند تا به اهداف موردنظر دست پیدا کنند. در این پژوهش، اصول چهارگانه مک دونالیزه شدن در ارتباط با تغییرات نظام سلامت مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که، مک دونالیزه شدن آگاهانه یا غیرآگاهانه سیستم مراقبت های بهداشتی را به طرق مختلف تحت تأثیر قرار داده و باعث شده است که مراقبت های بهداشتی نظام سلامت حول چهار محور کارایی، محاسبه پذیری، قابل پیش بینی بودن و فناوری های غیرانسانی شکل بگیرد. عامل کارایی منجر به شکل گیری کلینیک های دقیق، تکمیل پرسش نامه ها توسط بیماران، استفاده گسترده تر از دستیاران پزشکی، جراحی رباتیک و ملاقات کوتاه با پزشکان شده است. براساس اصل محاسبه پذیری دریافت مراقبت های بهداشتی توسط بیماران تابعی از هزینه و بازگشت مالی به سیستم شده و مواردی نظیر مدت اقامت و میزان پذیرش بیمار مورد توجه قرار می گیرد. اصل پیش بینی پذیری هم سبب شده است تمامی فرآیند درمان از ورود بیمار به مراکز درمانی تا خروج از آن، براساس یک دستورالعمل دقیق و از قبل پیش بینی شده انجام بگیرد که این امر منجر به فشار بیشتر بر پزشکان شده تا همه بیماران را یکسان درمان کنند. براساس اصل کنترل، فناوری های غیرانسانی شروع به مشارکت بیشتر در مراقبت های بهداشتی کرده اند. سوابق پزشکی الکترونیکی، تعاملات بین پزشک و بیماران را کنترل کرده و جایگزینی فناوری رضایت مشتری را از بین برده و به ناکارآمدی بیشتر دامن زده است.
شناسایی ابعاد و نشانگر های بازدارنده آسیب های تولید علم در دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
105 - 128
حوزههای تخصصی:
شناخت آسیب ها و چالش های تولید علم یکی از مهم ترین ابزار ها در تدوین استراژی ها و سیاست گذرای علم و فنّاوری کشور است. توجه به این موضوع در دانشگاه ها به دلیل نقشی که در پاسخ به تغییرات و نیاز های جامعه، بهبود کیفیت آموزش، ارتقاء جایگاه دانشگاه، افزایش درآمد و توسعه ارتباطات علمی دارند، اهمیت بالایی دارد. بررسی پیشینه آسیب های تولید علم در دانشگاه های کشور بیانگر آن است که تاکنون مطالعات زیادی در این عرصه انجام گرفته لیکن در ارتباط با عوامل بازدارنده آسیب ها، مطالعه مستقلی صورت نگرفته است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و نشانگر های بازدارنده آسیب های تولید علم در دانشگاه آزاد اسلامی با روش آمیخته «کمی و کیفی» انجام شده است. در بخش کیفی، داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته جمع آوری شده و با روش تحلیل محتوای استقرایی با استفاده از کدگذاری در سه سطح باز، محوری و انتخابی تحلیل شده اند. در بخش کمی تحقیق نیز داده ها با استفاده از نرم افزار Smart PLS و در قالب روش مدل سازی معادلات ساختاری (تحلیل عاملی) تحلیل گردیده اند. بر اساس نتایج به دست آمده مؤلفه های آمایش علم و فنّاوری، توانمندسازی پژوهشگران، حاکمیت تفکر سیستمی، ارتقاء فرهنگ تولید علم و نظارت و ارزیابی نظام مند از ابعاد و نشانگر های بازدارنده آسیب های تولید علم دانشگاه آزاد اسلامی می باشند.
طراحی الگوی جامعه پذیری دانش آموزان متوسطه دوم بر اساس مبانی جامعه شناختی سند تحول بنیادین در نظام تعلیم وتربیت جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
218 - 229
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت جامعه پذیری دانش آموزان در نظام تعلیم وتربیت جمهوری اسلامی ایران، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی جامعه پذیری دانش آموزان متوسطه دوم بر اساس مبانی جامعه شناختی سند تحول بنیادین در نظام تعلیم وتربیت انجام شد.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر زمانی مقطعی، از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش سند تحول بنیادین نظام تعلیم وتربیت و خبرگان نظام تعلیم وتربیت و مدیریت آموزشی استان بوشهر در سال 1399 بودند. علاوه بر سند تحول بنیادین در نظام تعلیم وتربیت، نمونه پژوهش طبق اصل اشباع نظری 16 نفر بدست آمد که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با کمک مرور اسناد و مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین سه کدگذار 88/0 بدست آمد و با روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA-12 تحلیل شدند.یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که برای جامعه پذیری دانش آموزان متوسطه دوم بر اساس مبانی جامعه شناختی 48 شاخص، 9 مولفه و 2 بعد استخراج شد. بعد درون فردی شامل چهار مولفه ارتباطات و تعامل، خلاقیت و مهارت، نگرش و خانواده و بعد محیطی شامل پنج مولفه مدرسه، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ارزشی و فرهنگی بود. در نهایت، با توجه به ابعاد و مولفه ها، نظام بازخورد و اصلاح، فلسفه و اهداف، مراحل اجرایی الگو و سازوکار اجرایی الگو، الگوی جامعه پذیری دانش آموزان متوسطه دوم بر اساس مبانی جامعه شناختی سند تحول بنیادین در نظام تعلیم وتربیت ترسیم شد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، برنامه ریزی جهت بهبود جامعه پذیری دانش آموزان از طریق الگوی جامعه پذیری دانش آموزان متوسطه دوم بر اساس مبانی جامعه شناختی سند تحول بنیادین در نظام تعلیم وتربیت ضروری می باشد.
A Comparative Study of the News Coverage of Hijab Removal in the News Media
حوزههای تخصصی:
Purpose: News media play an important role in attitudes towards various issues, including wearing hijab and its removal. As a result, this paper aimed to compare the news coverage of hijab removal in the news media. Methodology: This study was applied in terms of purpose and quantitative in terms of execution method. The research population was the hijab removal news in the news media of Entekhab (reformist), Fars (fundamentalist), Khabar Online (moderate), BBC Persian Television (affiliated with the United Kingdom) and Voice of America (affiliated with the United states of America) during 2017 and 2018, which were selected through the total population sampling method. The research tool was to observe and record the news of the hijab removal in Persian news media or the Persian section of foreign news media, and the face validity of the information was confirmed by the opinion of experts and its reliability was obtained 0.89 by the inter-coder agreement method. Finally, the data were analyzed with non-parametric chi-square test in SPSS-20. Findings: Results showed that there was a significant difference between Entekhab, Fars, Khabar Online, BBC Persian Television and Voice of America in terms of amount of news, news style, news value, news source, news bias and news type (P<0.05). However, there was no significant difference between the five mentioned media in terms of the headline type (P>0.05). In other words, in terms of the amount of news about the hijab removal, Fars, Khabar Online, BBC Persian Television, Entekhab and Voice of America reported the most news. In terms of news style, Entekhab, Fars, Khabar Online and Voice of America used mostly news style and BBC Persian Television used mostly report style. Also, in terms of news value, Entekhab, BBC Persian Television and Voice of America used encountering value, Fars used the proximity value and Khabar Online used mostly two values of encountering and reputation. In terms of the news source, Entekhab and Fars used the media reporter’s source more, Khabar Online used the domestic news agencies more, BBC and Voice of America used the unknown source frequently. In addition, in terms of the news bias, Entekhab, Fars and Khabar Online used the bias of condemning the event, the BBC used the neutral bias and the Voice of America used the bias of sympathy and support for the event more frequently. In terms of the type of news, Entekhab, Fars and Voice of America mostly used the event-oriented type, and the Khabar Online and BBC Persian Television mostly used the process-oriented type. On the other hand, in terms of the type of headlines, Entekhab, Fars, Khabar Online, BBC Persian Television and Voice of America used more inferential headlines and there was no significant difference among them. Conclusion: The results showed that BBC Persian Television and Voice of America had a more positive view on the phenomenon of hijab removal and mostly reported the news from unknown news sources. The results indicated that the aforementioned news media are harmful to families in terms of the phenomenon of hijab removal.
موتیوونیا: بهزیستی و بهخواستی دو عامل عملکرد انگیزشی در فراگیران زبان انگلیسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۶
۲۳۳-۱۹۵
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با تکیه بر همپوشانی چشمگیر مباحث مربوط به بهزیستی و انگیزش، در چارچوب موتیوونیا، انگیزش انسانها متأثر از تلفیق سه مؤلفه بهزیسته (ارزیابی کنونی از بهزیستی تجربه شده در گذشته)، بهزیستی (بهزیستی کنونی) و بهخواستی (بهزیستی مقصود برای آینده) تلقی می شود. با توجه به فرآیند بلندمدت آموزش زبان انگلیسی و ضرورت تلاش مضاعف و حفظ رفتار انگیزشی، پژوهش حاضر از یک سو تأثیر بهزیستی و بهخواستی به عنوان دو عامل اصلی چهارچوب موتیوونیا روی تمایل فراگیران به تلاش آتی و از سویی دیگر تأثیر بهزیستی حوزه آموزش زبان انگلیسی بر بهزیستی کلی فراگیران را موردمطالعه قرار می دهد. روش: با روش پیمایش کمی، داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته با 38 گویه رتبه ای و تعدادی متغیر جمعیت شناختی از 193 فراگیر زبان انگلیسی که به روش نمونه گیری در دسترس از میان دانشجویان رشته زبان انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامشهر و دانش آموزان شش دبیرستان واقع در شهرستان بهارستان که علاوه بر فراگیری زبان انگلیسی در مدرسه در دوره های زبان مؤسسات خصوصی نیز شرکت داشتند، در طول پاییز 1398 جمع آوری شد. تحلیل داده ها به کمک نسخه 26 نرم افزار SPSS با تحلیل مدل رگرسیون خطی چندگانه و آزمون ضریب همبستگی پیرسون انجام شد. یافته ها: بهزیستی فراگیران در حوزه آموزش زبان و بهخواستی آنها هر دو با سطح معناداری کمتر از 1 درصد تأثیر مثبت و معناداری بر تمایل فراگیران به تلاش بیشتر در فراگیری زبان انگلیسی دارند. این در حالی است که تنها بهزیستی فراگیران در بستر آموزش زبان انگلیسی با سطح معناداری کمتر از یک درصد بر بهزیستی کلان زبان آموزان مؤثر بود. بحث: نتایج پژوهش همسو با چارچوب موتیوونیا نشان داد سیاست گذاران بهزیستی و آموزش بایستی آماج نهایی هر حرکت انگیزشی را در راستای تلاش برای دست یابی به بهزیستی دانسته و برای افزایش عملکرد انگیزشی در فراگیران زبان انگلیسی به سیاست گذاریهای لازم برای ایجاد و ارتقاء بهخواستی و آموزش بهزیستی محور مبادرت کنند.
ناهمسانی در حل مسئله، رفتارهای پاندولیک: یک نظریه زمینه ای از چگونگی حل مسئله در بین زوجین یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال سی و سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
153 - 178
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه نحوه برقراری تعامل ها در خانواده ها در حل مسائل و تعارض های آنها نیز نقش مهمی دارد، در پژوهش حاضر کوشش شده است فرآیند و چگونگی حل مسائل با تأکید بر حل مسئله و گفت وگو در میان زوجین یزدی بررسی شود. بدین منظور، از رویکرد کیفی، روش نظریه زمینه ای و همچنین نمونه گیری نظری استفاده شد. در این پژوهش 31 نفر از زوجین خانواده های متعارف شهر یزد انتخاب شدند و با آنها مصاحبه عمیق انجام شد. سپس اطلاعات گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی در قالب 67 مقوله فرعی و 18 مقوله اصلی دسته بندی شد و در قالب یک مقوله هسته ای با عنوان «ناهمسانی در حل مسئله، رفتارهای پاندولیک» و در نهایت، الگوی پارادایمی و طرح واره نظری پژوهش نیز ارائه شد. نتایج پژوهش به طور کلی، بیانگر ناهمسانی زوجین در حل مسئله با خانواده است که در زیست جهانی جنسیتی و اقتداگرایانه شکل گرفته و دو راهبرد سازش و خشونت / اجتناب را در مقابل یکدیگر قرار می دهند که باعث می شود افراد برای حل مسئله در خانواده از استراتژی هایی گفت وگویانه یا ضدگفت وگویانه استفاده کنند.
تبیین مدل پارادایمی فردیت یافتگی در ازدواج جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۱
493 - 514
حوزههای تخصصی:
هدف: الگوهای ازدواج در هر جامعه متناسب با شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی متغیر است. این پژوهش با هدف واکاوی الگوی ازدواج جوانان در شهر تهران انجام شده است. روش: روش تحقیق کیفی از نوع نظریه بنیانی است. تعداد 28 مشارکت کننده با نمونه گیری هدفمند انتخاب و داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شده است.دیدگاه به ازدواج و عوامل، نقش خانواده، خویشاوندان، مراسم و سنت ها، آشنایی قبل از ازدواج، سن مناسب، شیوه همسرگزینی و راهبرد آنان محور سؤالات بوده و پس از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی داده های متنی، به ترتیب 138 مفهوم، 28 زیرمقوله و 13 مقوله و درون مایه اصلی « فردیت یافتگی » به دست آمد. یافته ها: دیرهنگامی ازدواج، همتایابی فرد مدار و خانواده داور، سنت پذیری تقلیل گرا و به ویژه در پسران، تمایل دوستی با جنس مخالف، آسان گیری جنسی، بعضاً گرایش به ازدواج غیررسمی (عقد موقت، هم خانگی) به عنوان راهبرد مشاهده می شود. نتیجه گیری: امکانات اقتصادی و معیشتی، مناسبات نگرشی، ارزشی و کنشی میان دو جنس، از عناصر اصلی شکل گیری این الگوست. بازتولید فرهنگ ایرانی در ترویج ازدواج آسان، تربیت و مهارت آموزی و حمایت های اقتصادی به عنوان راهکار پیشنهاد می شود.
تأثیر درباریان و روحانیون در ارجاع زنان به پزشکان خارجی در دوره ناصری؛ مطالعه ای اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
442-413
حوزههای تخصصی:
زنان تا پیش از نیمه های دوره ناصری، در مقایسه با مردان، از گروه های اجتماعی هستند که در فاصله دورتری از طب مدرن و درنتیجه ارتباط با طبیبان مردِ خارجی قرار دارند، ولی به تدریج اتفاقاتی می افتد که سیر گرایش آنان به طب مدرن و طبیبان مرد خارجی بیشتر می شود. حال این سؤال مطرح است که چه عواملی در گرایش زنان به طب مدرن و درنتیجه در رجوع به طبیبان مرد خارجی نقش داشته است؟ این اتفاق نمی توانسته در خلأ یا براساس یک روند طبیعی باشد. حتماً عوامل مؤثری در این تغییر رفتار نقش داشته است. به نظر می رسد مؤلفه های گوناگونی در این میان مؤثر باشند که نقش دربار و درباریان در کنار موضع گیری های علمای دین و رفتار عملی آنان در این میان برجستگی خاصی دارد. این مقاله براساس گزارش های همان دوره و برخی از پژوهش های جدید، برپایه جمع و قرائن به بررسی این موضوع پرداخته و تلاش کرده است ضمن بررسی عوامل عدم رجوع زنان به طبیبان مرد خارجی، نقش دربار و روحانیون را در گرایش مثبت و منفی زنان به طبیبان مرد خارجی تبیین کند. نتیجه به دست آمده این است که مواضع این دو گروه در هم گرایی و واگرایی اجتماعی زنان نسبت به طب مدرن و رجوع به طبیبان مرد خارجی نقش تأثیرگذاری داشته اند و حداقل می توان بخشی قابل توجهی از تغییر رفتار زنان نسبت به به این موضوع را در کشاکش رفتارهای این دو پایگاه اجتماعی دانست.
بررسی رفتار زباله پراکنی در ایران با رویکرد تحلیل لایه ی علّی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
141 - 166
محیط زیست و حفاظت از آن یکی از دغدغه های کنونی دنیای پرمخاطره ی مدرن است. دنیای امروز با وجود پیشرفت های فراوان نه تنها قادر به حل مشکلات محیط زیست نبوده بلکه همواره باعث تشدید وخامت آن نیز شده است. زباله پراکنی در جنگل، ساحل، اماکن و معابر عمومی به عنوان یکی از معضلات زیست محیطی از مسایل مهم جامعه ی ایرانی به شمار می رود. هدف از مطالعه ی مذکور بررسی علل شکل گیری مسئله ی زباله پراکنی با رویکرد تحلیل لایه ی علّی و سناریونویسی است. در این رویکرد، پژوهشگر با تحلیل لایه هایی که باعث شکل گیری این مسئله ی اجتماعی شده اند، در جستجوی ریشه ی علل مسئله ی مزبور برآمده است. بدین منظور، با استفاده از روش کیفی و اکتشافی و با به کارگیری تکنیک مصاحبه ی عمیق، 15 متخصص و کارشناس حوزه ی محیط زیست و جامعه مورد مصاحبه قرار گرفته و پس از استخراج مطالب و تحلیل تم مصاحبه ها، نظرات آنها در قالب 4 جدول با عناوین لیتانی، علل سیستماتیک، گفتمان و کنایات ارایه گردیدند. سپس با کمک گفتمان های موجود، 2 گفتمان شکاف دولت – ملت و ملت – ملت به عنوان پیشران های مهم شناسایی شده و در ارایه ی سناریوهای احتمالی مورد استفاده قرار گرفتند. در نهایت 4 سناریو در قالب نموداری ارایه شدند که می توانند در تصمیم سازی های مسئولین جامعه مورد توجه قرار گیرند.
بررسی جامعه شناختی رابطه بین سرمایه اجتماعی و مصرف مواد اعتیادآور (مورد مطالعه: جوانان شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
209 - 228
یکی از آسیب های مخرب اجتماعی پدیده مصرف مواد اعتیادآور است که متأسفانه این آسیب هرروز بیشتر در جامعه ریشه دوانده و رشد می کند. از آن جا که قشر جوان در حساس ترین و آسیب پذیرترین دوره زندگی قرار دارند، بیشترین آسیب را دیده و به راحتی در دام مصرف این مواد گرفتار می شوند. از این رو، پژوهش حاضر نیز با هدف بررسی جامعه شناختی رابطه بین سرمایه اجتماعی و مصرف مواد اعتیادآور به رشته تحریر درآمده است. روش تحقیق پژوهش، از نوع پیمایشی است و جامعه آماری شامل کلیه جوانان شهر قزوین می باشد که 384 نفر از آنان از طریق فرمول آماری کوکران و به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای جهت گردآوری داده ها انتخاب شدند. ابزار گرداوری اطلاعات پرسشنامه و نرم افزار مورد نیاز جهت تجزیه و تحلیل آماری، نرم افزار SPSS بوده است. نتایج حاصل از آزمون همبستگی r پیرسون نشان داد که رابطه سرمایه اجتماعی با تمامی مؤلفه های مصرف مواد اعتیاد آور شامل مصرف سیگار، مصرف قلیان، مصرف مشروب و مصرف سیگار در بین جوانان شهر قزوین با اطمینان 99 درصد و در سطح معناداری کوچکتر از 05/0 به تأیید رسیده است. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیونی چند متغیره نشان داد که متغیرهای حاضر در مدل رگرسیونی، توانسته اند 5/39 درصد از تغییرات متغیر مصرف مواد اعتیادآور را تبیین نمایند.
تحلیل الگوهای مداخلات پیشگیری از رفتارهای پرخطر در خانواده ها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۵
۲۲۰-۱۸۱
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رفتارهای پرخطر ذیل مسائل اجتماعی، در همه جوامع و در گروههای سنی و جنسی مختلف دارای رشد تصاعدی بوده است. این رفتارها عمدی بوده و فرد، کنترل چندانی بر عوارض احتمالی آن ندارد؛ مانند مصرف سیگار، الکل، مواد مخدر، داروهای روان گردان و انجام رفتارهای زودهنگام جنسی. هدف از این مطالعه، تحلیل راهبردهای مراقبت و پیشگیری خانواده محور از مواجهه با رفتارهای پرخطر است. روش: این پژوهش دارای پارادایم تفسیری بوده و از حیث مبنا، پژوهشی کیفی است. تکنیک گردآوری داده ها، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته است. برای تجزیه وتحلیل داده ها و به منظور دست یابی به نظریه نهایی از روش نظریه زمینه ای، با روند کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شده است. مشارکت کنندگان مشتمل بر خانواده های تبریزی بوده که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و با مشارکت 26 خانواده، اشباع نظری حاصل شد. یافته ها: خانواده ها در تلاشی مستمر و بی وقفه برای مراقبت از فرزندان هستند تا کودکان به دوراز آسیبها، پرورش یافته و گرفتار رفتارهای پرخطر نشوند. خانواده ه ا برای مراقبت از بروز رفتارهای پرخطر از الگوی سه گانه ذیل تبعیت می کنند: 1- راهبرد مراقبتی ناکارآمد (فاقد راهبرد مؤثر)؛ 2- راهبرد مراقبتی دفعتی؛ 3- راهبرد مراقبتی فرایندی. بحث: راهبردهای مراقبتی تحت تأثیر افکار، نگرشها و تجاربِ تمام اعضای خانواده، خلق، پرورده و متکامل می شوند. در خانواده هایی که برای مقابله با مسائل مهم و مدت دار مانند رفتارهای پرخطر توان تصمیم گیری نباشد، راهبردی نیز خلق نخواهد شد. راهبردهای مراقبتی کارآمد در اثر آموزش و جامعه پذیری شکل می گیرند.
اثربخشی برنامه تقویت خانواده بر افزایش سلامت روانی نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۴
۱۰۸-۷۳
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در بررسی تاثیر نقش خانواده بر مشکلات کودکان بیش از همه به کارکرد خانواده پرداخته شده است ازاین رو مداخله و اصلاح کارکردهای خانواده می تواند نتایج امیدبخشی را در حوزه سلامت نوجوانان داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر مطالعه کارآیی نسخه فارسی برنامه تقویت خانواده و انطباق آن با فرهنگ ایرانی برای استفاده در گروه های والدین و نوجوانان 14-10 سال بود. روش: پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش، کلیه والدین و معلمان دانش آموزان پایه چهارم تا ششم (14-10 سال) کشور بود، نمونه به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردید. گروه نمونه شامل 691 والد (387 نفر گروه آزمایش و 304 نفر گروه کنترل) و 70 معلم از هفت استان بودند. والدین و نوجوانان در گروه هایی با حجم برابر و با گمارش تصادفی آزمایش و گروه کنترل قرار گرفتند. از پرسشنامه ی ارزیابی والدین برنامه تقویت خانواده (مولگارد و اسپوت، 2001) و پرسشنامه مشکلات و توانایی (گودمن، ملتزر و بایلی، 2003) برای گردآوری داده ها استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیره بیانگر آن است که آموزش گروهی برنامه تقویت خانواده، بهبود کارکردهای خانواده؛ کاهش مشکلات برونی سازی (فزون کنشی، کمبود توجه و اختلال رفتار هنجاری) و درونی سازی (مشکلات هیجانی و مشکلات با همسالان) نوجوانان را موجب شد. همچنین این آموزش توانست موجب ارتقای کیفیت کارکردهای فردی، خانوادگی و توانمندی های نوجوانان شود؛ بنابراین این آموزش ها می تواند با کاهش مولفه های خطر و ارتقاء مولفه های محافظت منجر به پیشگیری از مصرف مواد در نوجوانان شود. بحث: مهارت هایی که در برنامه تقویت خانواده با هدف کاهش خطر ابتلا به اعتیاد نوجوانان به والدین و نوجوانان آموزش داده شد، منجر به تقویت توانایی فردی و بین فردی اعضا خانواده شده و در نتیجه به کاهش مشکلات رفتاری- عاطفی از جمله مشکلات رفتارهای ضداجتماعی، مشکلات با همسالان، کمبود توجه و افزایش رفتارهای جامعه پسند در نوجوانان شد. از این رو می توان بیان کرد که نسخه فارسی برنامه تقویت بنیان خانواده از شایستگی لازم برای استفاده در کشور را دارد.
بررسی و اولویت بندی مؤلفه های برنامه ریزی مشارکتی با رویکرد توسعه پایدار در شهر شاهین شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
181 - 211
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی و اولویت بندی مؤلفه های برنامه ریزی مشارکتی با رویکرد توسعه پایدار در شهر شاهین شهر است. این پژوهش، از لحاظ هدف از نوع کاربردی و توسعه ای و روش انجام آن توصیفی– تحلیلی است. جامعه آماری مورد پژوهش در این تحقیق شامل کلیه شهروندان شهر شاهین شهر با جمعیت 173329 نفر است و 383 نفر حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران انتخاب شده و به شیوه تصادفی در دسترس قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه 44 سؤالی در هشت متغیر (اوقات فراغت، اعتماد اجتماعی، پرداخت های شهری، انتخابات شهری، گرایش به مشارکت در امور شهری، گرایش به مشارکت در امور محله، دیدگاه فردی و احساس بی قدرتی) است که روایی آن به شیوه صوری و سازه ای مورد تأیید واقع شده و پایایی آن نیز بر اساس آلفای کرونباخ به میزان 86/0 مورد تأیید واقع شده است. داده های گردآوری شده بر اساس نرم افزار spss و آزمونهای، کولموگروف-اسمیرنف و تحلیل عاملی تأییدی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که گزینه های «زمینه برای گسترش تشکل های غیردولتی در امور شهری» با ضریب عاملی 93/0 و «مشاوره مسئولان محلی درباره انجام بهتر امور محله» با ضریب 91/0 به ترتیب بیشترین میزان و گزینه های «مشارکت های مردمی در توسعه اجتماعی محله ها» با ضریب 31/0 و «میزان صمیمت، همکاری و مشارکت مردم با شهرداری در انجام امور شهری» با ضریب 33/0 به ترتیب دارای کمترین میزان است. در تجمیع نهایی متغیر انتخابات با ضریب 682/0 و امور محله با ضریب 664/0 به ترتیب دارای بیشترین ضریب و متغیر امور شهری با ضریب 545/0 کمترین میزان است.
مداخله در بافت های مجتمع های زیستی (تحلیلی انتقادی بر سند 2030 با تاکید بر «غذا و خاک» و «آب و انرژی»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
105 - 133
حوزههای تخصصی:
تداوم زیست جمعی و استمرار جوامع انسانی در سرزمین موجب شکل یابی تدریجی متقابل جامعه و محیط به صورت انواعی از مجتمع های زیستی است. ارتباط جوامع انسانی با تنوع محیطی در پیشینه زیستی در فلات مرتفع ایران، پیدایی سه نوع جامعه (عشایری، روستایی و شهری) را موجب شد که بخشی از میراث طبیعی-انسانی بشر هستند. تغییر در آن ها با هدف گذاری بهبود زندگی، نیازمند شناخت بافتِ مجتمع های زیستی است تا به «پایداری» بینجامد. اسناد و برنامه های توسعه ای، واجد پشتوانه های علمی -فنی هستند که بر ترکیب و نوع روابط قدرت در سطوح مختلف تاثیرگذارند. دستور کار 2030 هر چند از انسجام بالایی برخوردار می باشد امّا عملاً انعکاسِ مواجهه ی قدرت ها با یکدیگر است. با توجه به محوریت «پایداری» در این سند، پرسش آغازین عبارت است از: «پایداری» توسعه در سند 2030 دارای چه سازوکار و کدام جهت گیری است؟ با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، فرضیه زیر ارائه شده است: سند 2030 در تلطیف روابط شمال و جنوب و جایگزینی همکاری در سطح داده ها و اطلاعات از یک طرف و رقابت در سطحِ دانشی و نقش کاربری از طرف دیگر، تدوین گردیده است و با بخشی نگری و غفلت از پیوندها(غذا و خاک «و» آب و انرژی)، بی توجهی به مساله تقسیم منابع، تقلیل گرایی در مشارکت، نپرداختن به اندرکنش سوادِ زیست بوم شناسی و زنجیره تامین مالی، نتوانسته تجمیع تجارب و یافته های اسناد توسعه ایِ پیشین باشد.
Entrepreneurial Education in Islamic Azad University in Order to Provide a Model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Considering the growing trend of education and training of entrepreneurs in the world and in our country, nurturing entrepreneurs and entering into business and creating their employment is one of the basic concerns and curiosities of the administrators in universities. Methodology: Therefore, the general purpose of the research, is the design of the model of education and training of entrepreneurs in Azad Islamic universities of Mazandaran province. The nature of the current research is exploratory and qualitative data is used in it. The statistical population of the research is experts and educational managers of Islamic Azad Universities. This group was selected to conduct the qualitative part of the research and participated in the interview process. In this field, the researcher used the snowball method to reach theoretical saturation, which reached theoretical saturation after in-depth interviews with 10 elites and experts. The data was collected using in-depth and semi-structured interviews and data analysis was done with the qualitative method of Foundation Data Theory. Findings: Based on the results, it was found that the factors affecting the education and training of entrepreneurs have three dimensions (contextual factors, causal factors and environmental factors) and consist of fifteen components. And it was shown that the consequences of education and training of entrepreneurs have 4 dimensions of improving entrepreneurial attitude, increasing well-being, continuous continuity and developing entrepreneurship with 14 components. And the strategies also have 2 dimensions, educational strategies and educational strategies. Its indicators are presented separately. Conclusion: The model of education and training of entrepreneurs to managers of Islamic Azad Universities can be used as a practical and comprehensive package in which many important details related to general concepts are seen, for all managers of Islamic Azad Universities and executive bodies in general. it is suggested.
عوامل مؤثر بر گرایش به نزاع فردی و جمعی با تأکید بر راهکارهای پیشگیرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
185 - 229
حوزههای تخصصی:
هدف: خشونت و نزاع از آن نوع پدیده هایی است که نه تنها برای افراد درگیر، بلکه به واسطه ایجاد احساس ناامنی، فرسایش سرمایه اجتماعی و نمایش چهره خشن از شهر یا محله و نظایر آن، پیامدهای منفی متعددی برای کل پیکره اجتماع در پی دارد و لذا ضروری است پس از شناخت ابعاد این آسیب، در جهت کاهش آن اقدام کرد. از این رو، پژوهش حاضر، با هدف شناخت علل نزاع فردی و جمعی و راهکارهای پیشگیری از آن اجرا شد.روش شناسی : روش تحقیق، پیمایش و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است. جامعه آماری را شهروندان 18 تا 50 ساله ساکن در شهرستان های همدان، اسدآباد و ملایر (به دلیل برخورداری از بیشترین فراوانی نزاع) تشکیل می دهد و حجم نمونه به تعداد 395 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از مناطق پرخطر و مستعد نزاع در شهرستان های مذکور انتخاب گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد کم و کیف ادراک از نظارت والدین، وجود کنترل غیررسمی، و همچنین کنترل رسمی، احساس تعلق به اجتماع (پیوند اجتماعی)، سنگینی کفه هزینه در تحلیل هزینه- فایده از نزاع، رضایت از عملکرد پلیس، اعتماد نهادی (نهادهای قضایی) رابطه معکوس و متغیرهای ظرفیت پرخاشگری، احساس تعلق به شبکه دوستان، احساس محرومیت اجتماعی، احساس ناکامی اجتماعی و احساس آنومی رابطه مثبت و مستقیم با هر دو متغیر (گرایش به نزاع فردی و جمعی) دارند.نتیجه گیری: با مداخله در مکانیزم های علّی مذکور، می توان گرایش به رفتارهای نوع دوستانه (بجای خشونت و نزاع) را افزایش داد. این امر از طریق توجهات ساختاری ممکن خواهد شد.
Presenting the Pattern of School Administrators’ Interaction with Educated New Teachers of Farhangian University based on the Anthropological of Islamic Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Educational environments are a place for the development of science, advancement of educational goals and cultural transfer. As a result, the aim of this study was presenting the pattern of school administrators’ interaction with educated new teachers of Farhangian University based on the anthropological of Islamic education. Methodology: This research in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was qualitative. The statistical population of this research was managers and professors familiar with the field of research in Farhangian Universities of Razavi Khorasan province in 2021 year. In this study, the samples according to the principle of theoretical saturation were included 8 people who were selected based on the inclusion criteria and with using the purposive sampling method. Data collection tools were included demographic information form and semi-structured interview with managers and professors, which whose validity was confirmed by triangulation method and its reliability was calculated by agreement coefficient method between two coders 0.86. Also, to analyze the data were used from thematic analysis method. Findings: The findings of the present research showed that for the pattern of school administrators’ interaction with educated new teachers of Farhangian University based on the anthropological of Islamic education were identified 42 sub themes in 11 main themes. The identified main themes in this research were included the principal's respect to new teachers, principle of human respect, principle of dialogue, principle of tolerance and leniency, principle of altruism, principle of piety, principle of moderate rationality, principle of accepting intellectual and religious differences, management skills, interpersonal skills and communication skills. Finally, the pattern of the main themes of the school administrators’ interaction with educated new teachers of Farhangian University based on the anthropological of Islamic education was designed. Conclusion: According to the results of this study, in order to improve the school administrators’ interaction with educated new teachers of Farhangian University based on the anthropological of Islamic education can provide the ground for the realization of the identified sub and main themes for it.