فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۶۱ تا ۴٬۹۸۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
49 - 62
حوزههای تخصصی:
توجه به مقوله مشارکت بهره برداران فضاهای عمومی در فرآیند طراحی معماری از نکات مهم و حائز اهمیت است. این موضوع در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از محققان و طراحان این گونه از فضاها قرار گرفته و در نمونه های عملی نیز در سه سطح طراحی، برنامه ریزی و تصمیم سازی به ارائه راهکارهای اجرایی طراحی مشارکتی اقدام گردیده است. علی رغم وجود روش مشخص انگیختگی مشارکتی در طراحی، در کشور ما توجه به این مقوله عمدتاً به سطح پایینی از روش های دریافت اطلاعات مانند مصاحبه و ضبط نظرات بهره برداران اکتفا شده و نوعی اغفال در سطوح کلان طراحی، برنامه ریزی و تصمیم سازی مشاهده می گردد؛ به طوری که نتایج به دست آمده از این اقدامات یا در حد صرفاً نوشتاری و یا در سطح پایین مداخله عملیاتی منحصر گردیده است. نکته حائز اهمیت در این میان، عدم تبیین مناسب از مؤلفه های تأثیرگذار مشارکت از یک طرف و نبود ساختار تأثیرگذاری این مؤلفه ها و ارتباط آن با فرآیند طراحی از طرف دیگر است. بنابراین مقاله حاضر با هدف تبیین عوامل مشارکتی به تحلیل و ارائه مدل مفهومی _ ساختاری تأثیرگذاری این عوامل در فرآیند طراحی می پردازد. روش تحلیل و ارائه مدل مقاله براساس روش قیاسی _ مروری است. بر این اساس، سه مؤلفه اصلی ابعاد فردی، اجتماعی و مکانی به عنوان عوامل اصلی تأثیرگذار در طراحی مشارکتی استخراج گردید که توجه به این عوامل در قالب سه گانه ذهنیت های فردی، ترجیحات اجتماعی و نیازهای عملکردی _ معنایی به عنوان شاخصه های مفهومی طراحی مشارکتی ارائه گردیده است. در این میان حاصل تلاقی این سه گانه با مفاهیمی مانند حس تعلق به مکان (در ابعاد معنایی)، تنوع کالبدی و عملکردی (در ابعاد اجتماعی _ مکانی)، نفوذپذیری و خوانایی (در بعد مکانی) بیشترین نقش در سطوح مداخله مشارکتی را دارا و در سطح ثانویه مؤلفه های دسترسی، امنیت و دعوت کنندگی (در ابعاد مکانی) نقش بعدی را عهده دار هستند. سطح ثانویه تأثیرگذاری مکان باعث تسهیل حضور افراد در مکان های عمومی گردیده و سطح اولیه تأثیرگذاری سبب تعمیق مشارکت در مکان های عمومی و ایجاد ساختار عاطفی، ناخودآگاه و معنایی در مکان می گردد.
تحلیل ارتباط میان دو مفهوم هویت مکان و دلبستگی به مکان درفضاهای باز شهری (نمونه موردی: باغ ارم شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
173 - 188
حوزههای تخصصی:
ارتباط احساسی میان انسان و مکان در حوزه های مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است که از جمله آنها در ادبیات معماری و شهرسازی است. ارتباط در سطوح مختلفی شکل گرفته و در قالب مفاهیم مختلفی نیز معرفی می شود که از جمله آنها می توان به مفاهیم دلبستگی به مکان و هویت مکان اشاره نمود. تاکنون پژوهش های متعددی در ارتباط با هر کدام از موارد مذکور در حوزه ادبیات معماری و شهرسازی به انجام رسیده و نحوه نمود هر کدام از آنها در فضاهای مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است؛ این در حالی است که در ارتباط با چگونگی ارتباط نظری میان این دو مفهوم، پژوهشی صورت نگرفته است. با این توضیح پژوهش حاضر در پی بررسی نحوه ارتباط میان دو مفهوم دلبستگی به مکان و هویت مکان و نحوه نمود پذیری این دو مفهوم در یک فضای باز شهری به عنوان بستر میدانی تحقیق است. به همین منظور مجموعه باغ ارم شیراز به عنوان نمونه موردی تحقیق انتخاب و با بررسی نحوه نمود این دو مفهوم برای کاربران این فضا، چگونگی ارتباط میان مفاهیم مذکور مورد تحلیل قرار گرفته است. پژوهش حاضر ترکیبی از روش های کمی و کیفی در گردآوری و تحلیل داده ها است و در این خصوص از روش های کتابخانه ای و میدانی به منظور گردآوری داده ها و از روش های تحلیل محتوا و نیز آزمون های آماری به منظور تحلیل آنها استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش، استفاده کنندگان از باغ ارم شیراز در فصول بهار و تابستان بوده و حجم نمونه در این خصوص 326 نفر از این افراد انتخاب شده است که به صورت تصادفی در سطح باغ از آنها پرسش به عمل آمد. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که اولاً میان دو مفهوم دلبستگی به مکان و هویت مکان در فضاهای باز شهری، ارتباطی معنادار وجود دارد؛ به این ترتیب که افزایش دلبستگی به مکان باعث شکل گیری هویت مکان برای استفاده کنندگان می شود. همچنین عواملی چون احساسات فردی، پیکره بندی فضایی و زمان، هم در شکل گیری دلبستگی به مکان و هم در شکل گیری هویت مکان، به ترتیب دارای بیشترین اولویت هستند؛ این در حالی است که عامل خاطرات و رویدادها در دلبستگی مکان و عامل کنش های اجتماعی موجود در محیط، تاثیر بیشتری در شکل گیری هویت مکانی دارند.
تحلیل ساختاری تفسیری آستانه تاب آوری فضاهای شهری در برابر زلزله با رویکرد اجتماعی- بوم شناسی، مطالعه موردی: شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
101 - 118
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف شناسایی عوامل کلیدی و مؤثر بر آستانه تاب آوری فضاهای شهری در برابر زلزله در شهر زنجان اجرا گردید. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده است. جامعه آماری تحقیق جامعه آماری شامل کلیه کارشناسان و مدیران شهرداری زنجان بودند تعداد 27 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین گردید و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسش نامه خبرگان بوده است. استفاده از مفهوم آستانه تاب آوری و رویکرد اجتماعی- بوم شناسی در بررسی تاب آوری فضاهای شهری نوآوری تحقیق محسوب می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که اغلب شاخص های مرتبط با برنامه ریزی و طراحی مناسب شبکه ارتباطی و هماهنگی آن با بستر بوم شناختی دارای بالاترین نیروی محرکه هستند. بر اساس خروجی مدل نیز شاخص های مؤثر بر آستانه تاب آوری اجتماعی- بوم شناسی فضاهای شهری در 9 سطح قابل طبقه بندی هستند که در یک تقسیم بندی فراگیرتر می توان آن ها را به سه سطح شاخص های بنیادی، پیوندی و وابسته تقسیم بندی نمود. اغلب شاخص های بنیادی که دارای بیشترین اهمیت در سیستم تاب آوری فضاهای شهری هستند را متغیرهای نهادی تشکیل می دهند در حالیکه شاخص های پیوندی مرتبط با ویژگی های شبکه معابر و بستر طبیعی فضای شهری است و در نهایت شاخص های وابسته نیز به ویژگی های کالبدی و کارکردی فضای شهری اشاره دارند.
بررسی تأثیر سیاستهای فضایی بر ساختار فضایی شهری با تأکید بر تراکم ساختمانی مطالعه موردی: تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم بهار ۱۳۹۲ شماره ۶
89 - 104
حوزههای تخصصی:
ساختار فضایی شهر می تواند بر ابعاد مختلف توسعه شهری تأثیر جدی برجای گذارد، این مسئله با توجه به مشکلات محیطی مانند آلودگی هوا، ترافیک و تغییر کاربری اراضی به ویژه در کشورهای در حال توسعه مثل ایران، توجه برنامه ریزان شهری را به خود جلب کرده است. از این رو هدف این مقاله بررسی ساختار فضایی تحت تأثیر سیاست های فضایی مربوط به تراکم ساختمانی در شهر تهران به عنوان یکی از شهرهای جهان سوم است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی است و با بهره گیری از تکنیک های آنتروپی شانون، تراکم، آزمون T و مدل hot- spot به تحلیل چگونگی گسترش کالبدی- فضایی شهر تهران پرداخته شده است. نتایج حاصل از مدل آنتروپی شانون و hot- spot که در طی سال های58- 5731 انجام شده، نشان می دهد که شهر تهران دارای الگوی رشد پراکنده است. همچنین ساختار فضایی شهر تهران در هشت جهت جغرافیایی نشان می دهد که با توجه به توزیع تراکم ساختمانی و جمعیت، ساختار فضایی شهر تهران فاقد بخش مرکزی قوی می باشد؛ اما بعضی از شواهد حاکی از حرکت به سمت فشردگی نامحسوس در سال های اخیر است. الگو پراکنده می تواند تأثیرات منفی زیادی در بخش های مختلف اقتصادی _ اجتماعی و زیست محیطی به بار آورد، بنابراین ابعاد فضایی سیاست ها در برنامه ریزی تراکم ساختمانی باید مورد توجه قرار گیرد.
طراحی فضاهای عمومی شهری با رویکرد مناسب سازی و دسترس پذیری ایمن برای معلولین جسمی - حرکتی (نمونه موردی: محدوده بلوار قائم شهر سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
6 - 23
حوزههای تخصصی:
دستیابی به رشد و ترقی یک جامعه مستلزم ایجاد فرصت های برابر و نیز چگونگی به کارگیری استعدادها و توانایی های موجود در آن می باشد. یکی از این فرصت ها امکان حضور معلولان همانند دیگر افراد در جامعه می باشد؛ بی تردید افراد معلول براساس تساوی حقوق شهروندی نیازمند حضور در فضاهای عمومی شهری و برقراری تعاملات اجتماعی می باشند؛ لذا در پژوهش حاضر سعی بر آن شده است تا با توجه به اهمیت موضوع، به طراحی و مناسب سازی این دسته از فضاها در یکی از مهم ترین بلوار شهر سمنان (محدوده بلوار قائم) جهت رفع مشکلات، ارتقاء حضور و قابلیت دسترسی ایمن معلولین به این فضاها که هدف این تحقیق می باشد، پرداخته شود. بنابراین پس از مطالعات کتابخانه ای، به بررسی و تحلیل وضع موجود با انجام برداشت میدانی، توزیع پرسشنامه و بهره گرفتن از تکنیک های SWOT و QSPM پرداخته شده است. با توجه به تحلیل و بررسی های انجام شده، مشکلات اصلی در این محور: عدم تسهیل در عبور و مرور پیاده و سواره، عدم سهولت دسترسی و بهره مندی مناسب از اماکن عمومی، فضاها و تمهیدات ویژه گذران اوقات فراغت می باشد. در ادامه، جهت رفع مشکلات، راهبردها و راهکارهای اجرایی ارائه شده است. نتیجه به دست آمده از این مقاله نشان می دهد با اجرای راهکارهایی همچون مناسب سازی پیاده روها، خیابان ها، ساختمان های عمومی، عناصر مبلمان شهری، بازنگری و مناسب سازی محور مطالعاتی براساس شاخص های طراحی و ضوابط شهرسازی، می توان به ارتقاء حضور شهروندان به ویژه معلولین جسمی- حرکتی کمک کرد.
تلفیق چارچوب های کمی و کیفی در ارزیابی تغییرات کاربری اراضی، گامی به سوی توسعه پایدار (منطقه مورد مطالعه: نوار ساحلی مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴
35-54
حوزههای تخصصی:
روند توسعه در نوار ساحلی استان مازندران طی دهه های گذشته موجب تخریب اراضی با ارزش طبیعی و آلودگی فزاینده دریای مازندران شده است. بنابر اصول شهرسازی و بر مبنای رویکرد توسعه پایدار برای دستیابی به جامعه ای زیستپذیر نیاز است تا اقداماتی جهت جلوگیری از تخریب فزاینده اراضی طبیعی انجام شود. بدین ترتیب پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد توسعه پایدار در تلاش است تا از روند تخریب اراضی با ارزش طبیعی در پی توسعه منطقه نوار ساحلی استان مازندران بکاهد. بر مبنای اهمیت و ارزش محیطی این اراضی و جهت جلوگیری و کاهش تخریبات اراضی طبیعی نیاز است تا با استفاده از مدل سازی و پیش بینی تحولات توسعه آتی این محدوده به برنامه ریزی با رویکرد حفاظت اکولوژیک پرداخت. بدین ترتیب هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی تغییرات کاربری اراضی در سال 1420 است و دستیابی به این امر که تحولات توسعه در چشم انداز طبیعی چه تأثیری می گذارد. پس از پیش بینی تغییرات کاربری اراضی، نیاز است تا با استفاده از ابزاری همچون سناریوسازی به انتخاب وضعیت مطلوبی پرداخت ک ه کمتری ن خط ر و تهدی د را ب ر محیط طبیعی وار د سازد . لذا ب ا استفاد ه ا ز مد ل چشم انداز منتخب جغرافیایی به تجزیه وتحلیل توسعه شهری و تغییرات کاربری اراضی پرداخته می شود. پس از مدل سازی به این نتیجه رسیده شد که سناریوی منتخب به واسطه ارتباط مراکز شهری و روستایی می تواند زمینه ساز شکل گیری شبکه ای از مراکز باشد که به واسطه ارتباط و تعاملات قوی به انسجام اقتصادی محدوده کمک کنند. در این سناریو ساخت وساز تحت نظر مدیریت شهری و محلی است تا بتوان روند سوداگری اراضی را کاهش داد.
چارچوب مفهومی توسعه مسکن روستایی پایدارمبتنی بر جهت گیری نظری مقاله های علمی
حوزههای تخصصی:
مسکن پدیده ای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مکانی- کالبدی است که با هدف فراهم کردن شرایط مناسب زیست و زندگی بر پا می شود. یکی از مسائلی که به شدت توجه همگان را به خود معطوف داشته، مسکن پایدار همگام با توسعه انسانی است. پژوهش حاضر با هدف ارایه چارچوب مفهومی مسکن روستایی پایدار در ایران مبتنی بر جهت گیری نظری مقاله های علمی تهیه شده است. بدین منظور محتوای تعداد 47 مقاله علمی مرتبط با موضوع توسعه مسکن روستایی در ایران که در بازه زمانی1399- 1386 در نشریات و کنفرانس های داخلی به چاپ رسیده بودند، با بهره گیری از روش پژوهش، کیفی و مبتنی بر روش فرا ترکیب، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. یافته های، پژوهش نشان می دهد که چارچوب مفهومی توسعه یکپارچه مسکن روستای، مناسب ترین چارچوب برای بهره برداری در برنامه ریزی توسعه مسکن روستایی است که اغلب ویژگی هایی کلیدی مورد تاکید در مقالات مورد بررسی را در بر می گیرد. چارچوب پیشنهادی مؤلفه های انطباق پذیری با محیط زیست، بهینه گی در مصرف انرژی، داشتن احساس سرزندگی، خاطره معنا، وحدت انسانی و واقع بودگی، مناسبت با موقعیت اجتماعی روستاییان، مشارکت جامعه روستایی، استطاعت مالی در ساخت، هزینه نگهداری مسکن، اشتغالزایی در بازار مسکن، دسترسی به خدمات، داشتن روح و هویت مکانی، دوام و ماندگاری مصالح ساخت را، در قالب پنج بعد محیط زیستی، اقتصادی، اجتماعی– فرهنگی، روان شاختی و کالبدی– فضایی مورد توجه قرار می دهد.
سنجش تأثیر کیفیت فضا بر سرزندگی پارک شهری، مورد مطالعه: پارک شورابیل اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف شناسایی ابعاد کیفیت فضایی مؤثر بر سرزندگی پارک های شهری به تحلیل میزان اثرگذاری ابعاد مختلف فیزیکی و غیر فیزیکی فضا بر ارتقای سرزندگی پارک شورابیل اردبیل و ارائه راهکارهای طراحی پرداخته است. مطالعه از نظر ماهیت توصیفی _ تحلیلی و از لحاظ روش، کمی محسوب می گردد. داده ها از طریق ابزارهای پرسشنامه و مشاهده به صورت متوالی جهت اطمینان از صحت سنجش دقیق متغیرها و ارائه راهکار طراحی جمع آوری شد و پایایی ابزار پرسشنامه با ضریب آلفای 847/0 تأیید گردید. جامعه مورد هدف شامل 300 نفر از مراجعان محدوده پارک شورابیل با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه محاسبه شد و نمونه ها با استفاده از روش تصادفی ساده، انتخاب گردید، برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS26 و آزمون های میانگین، همبستگی و رگرسیون چندمتغیره خطی استفاده شد. نوآوری پژوهش در ارزیابی اثرات توأم ابعاد فیزیکی و غیرفیزیکی کیفیت فضا بر سرزندگی پارک ها می باشد. نتایج نشان داد، بین ابعاد مختلف کیفیت فضایی محیط و سرزندگی پارک شورابیل رابطه معناداری برقرار است و ابعاد فعالیت-کاربرد و اجتماع پذیری بیش ترین تأثیر را بر سرزندگی پارک ها ایفاء می کنند.
شناسایی عوامل مؤثر بر آسیب پذیری سیلاب شهری بندرعباس با تاکید بر مدیریت رواناب شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
236 - 246
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه، به بررسی آسیب پذیری سیلاب شهری بندرعباس با استفاده از شاخص های وضعیت اقتصادی اجتماعی، تراکم شهری، تراکم جمعیت و کیفیت ساختمان و روش تاپسیس -سلسله مراتبی پرداخته شد. از این رو در ابتدا وزن و اهمیت شاخص ها براساس نظرات کارشناسی و روش تحلیل سلسله مراتبی تعیین گردید. سپس آسیب پذیری شهر در برابر سیل با استفاده از روش تاپسیس محاسبه گردید. محدوده موردمطالعه به 5 بلوک شهری تفکیک، و سپس ماتریس تصمیم گیری با توجه به 5 بلوک و 4 شاخص تشکیل گردید. در نهایت نقشه نهایی آسیب پذیری سیل شهری بندرعباس در نرم افزار ArcGIS تهیه گردید. نتایج تحلیل آسیب پذیری نشان داد که عامل تراکم جمعیت با وزن 306/0 دارای بیش ترین اهمیت است. در نهایت، تحلیل جامع آسیب پذیری سیل بندرعباس اثبات کرد که بخش های جنوبی و مرکزی این شهر و بلوک شهری شماره 5، دارای آسیب پذیری بالاتری بوده و این بخش ها برای مدیریت رواناب شهری و آبگرفتگی در اولویت بالایی هستند. تراکم جمعیت بالا می تواند از علل آسیب پذیری این منطقه در برابر سیل باشد. توسعه ی فضای سبز و افزایش ظرفیت سیستم جمع آوری رواناب خیابان ها، از جمله اقدامات مهم برای کاهش آب گرفتگی شهری است. هم چنین توزیع مکانی تراکم جمعیتی و تراکم شهری در بندرعباس، نامتوازن بود و این موضوع باید در برنامه های مدیریتی این شهر لحاظ شود تا میزان تمرکز جمعیتی در مناطق دارای آسیب پذیری زیاد کاهش یابد.
ارزیابی عملکرد خطوط اتوبوسرانی شهر اصفهان با مدل تحلیل پوششی داده ها (مطالعه موردی: خطوطی که با خط یک مترو همپوشانی دارند)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فقدان یک سیستم حمل و نقل کارا یکی از موانع رشد و توسعه هر کشوری بشمار می رود. در میان انواع حمل و نقل درون شهری نقش اتوبوسرانی برجسته تر از سایر روش هاست. با توجه به اینکه خطوط اتوبوسرانی بیشترین نقش و سهم را در حمل و نقل درون شهری کشور را دارند، بنابراین باید از کارآیی لازم برخوردار باشند. در این پژوهش کارآیی خطوط همراستا با خط یک مترو در اصفهان با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی داده ها، مورد ارزیابی قرار گرفته است. روش بررسی: روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ هدف ازنوع کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات در حوزه کتابخانه ای بوده است. به منظور تحلیل داده ها و ارزیابی عملکرد، اطلاعات عملکردی 15 خط به عنوان واحد های تولیدی یا DMU ها در بازه زمانی نه ماهه اول سال 1400، شامل 5 متغیر ورودی و یک متغیر خروجی از طریق سامانه مدیریت مکانیزه ناوگان(AVL) مستقر در شرکت واحد اتوبوسرانی اصفهان استخراج و با استفاده از نرم افزار DEA SOLVER وDEAFrontier نسبت به ارزیابی کارآیی آن ها اقدام گردید. یافته ها و نتیجه گیری: از مجموع 15 خط مورد مطالعه، خطوط شماره10،17،70،81و82 با توجه به نسبت ورودی ها و خروجی و شرایط موجود از کارآیی لازم برخوردار نبوده اند که از این تعداد سه خط 17،70 و81 به صورت خصوصی اداره می شوند. موضوع مهم در این پژوهش کارآیی بیشتر خطوطی است که میزان مسافر جابجا شده بیشتری داشته و همپوشانی کمتری در آن ها بوده که نشان از اهمیت متغیر حجم مسافر در ارزیابی کارایی خطوط اتوبوسرانی می باشد.
تبیین نظری ساختار شهر فشرده چندهسته ای به منظور ایجاد فرم شهری پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
253 - 286
حوزههای تخصصی:
ساختار فضایی شهرها پس از تغییرات تکنولوژیک و افزایش رشد جمعیت، تغییرات زیادی کرده و از ساختار تک هسته ای فشرده به ساختار گسترده و پراکنده تبدیل شده که چالش های زیادی را ایجاد کرده و زندگی و رفاه انسان را با مشکل مواجه کرده است. تلاش برای دستیابی به ساختار و فرم شهری پایدار بعد از نیمه دوم قرن بیستم شدت بیشتری گرفت و راهکارهایی مانند رشد هوشمند، نوشهرگرایی، توسعه میان افزا و شهر فشرده ارائه شده است. در ادامه روند تغییر ساختار شهرها، ساختار شهر چندهسته ای در شهرهای بزرگ نمود پیدا کرده است. شکل گیری ساختار چندهسته ای در شهرهای بزرگ اجتناب ناپذیر است؛ بنابراین برای افزایش پایداری در فرم شهری و تحقق توسعه پایدار شهری، لازم است تا ساختار چندهسته ای با رویکردهای پیشین، مانند شهر فشرده ترکیب شود. هدف اصلی پژوهش، تبیین نظریِ رویکرد ساختار فشرده چندهسته ای در چارچوب نظریه های برنامه ریزی شهری است. در این پژوهش با استفاده از روش مرور مطالعات مرتبط با پراکنده رویی، شهر فشرده و ساختار چندهسته ای، چارچوب نظری برای ترکیب ساختارهای شهر فشرده و چندهسته ای ارائه شد. دستاورد پژوهش این است که شهر فشرده چندهسته ای با شاخص هایی مانند افزایش تراکم، تقویت حمل ونقل عمومی، افزایش کاربری ترکیبی، تسهیل خدمات رسانی، کاهش فاصله بین محل سکونت و محل کار، تشدیدسازی و میان افزایی به عنوان آخرین ساختار برای تحقق توسعه پایدار شهری پیشنهاد می شود. رویکرد شهر فشرده چندهسته ای از سه ساختار پراکنده رویی، شهر فشرده و ساختار چندهسته ای برای دستیابی به فرم شهر پایدار بهره می گیرد. شهرهایی که با پدیده پراکنده رویی مواجه می شوند، می توانند با ایجاد و تقویت هسته ها فشردگی را افزایش دهند.
عملکرد زیست محیطی مناطق 22 گانه کلانشهر تهران براساس رویکرد شهر سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی دومین انقلاب تاریخ بشر، سبب شکل گیری شهرهایی شده است که امروزه بعنوان عاملان اصلی ناپایداری در جهان، دچار تاثیرات عمیقی در روند توسعه شده اند و چالش های زیست محیطی، تاثیرات منفی زیادی بر کارآیی و عملکرد توسعه آنها داشته است. کلانشهر تهران بعنوان پایتخت و بزرگترین شهر کشور، در دهه های اخیر شاهد دگرگونی های متعددی بویژه در عرصه زیست محیطی بوده و الگوی توسعه شهری و روند آن در این کلانشهر، بیش از آن که متأثر از نتیجه عملکرد یک مدیریت منسجم باشد، بیشتر حاصل فشارهای فزآینده عوامل مختلفی است که الگوی شهری حاضر را رقم زده است. ازاینرو جهت برون رفت از پیامدهای مخرب الگوها و رویکردهای سنتی و متفاوت توسعه در تهران، بکارگیری رهیافت های سازگار با محیط زیست همچون رویکرد شهر سبز؛ در روند توسعه و دستیابی به توسعه پایدار شهری در این کلانشهر، اهمیت بسزایی دارد. پژوهش حاضر از حیث نوع، نظری – کاربردی، از لحاظ روش مطالعه، توصیفی – تحلیلی و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات، پیمایشی – کتابخانه ای و از طریق پرسشنامه و جامعه آماری آن شامل 50 نفر از اساتید و متخصصان برنامه ریزی شهری می باشد. هدف از این پژوهش بررسی عملکرد زیست محیطی مناطق 22 گانه کلانشهر تهران و رتبه بندی مناطق مذکور براساس رویکرد شهر سبز، معیارها و شاخص های آن و در نهایت ارائه راهکارهای موثر جهت دستیابی به توسعه پایدار شهری در مناطق مذکور می باشد. بنابراین با بهره گیری از روش آنتروپی به وزندهی 32 شاخص کمی در قالب 6 معیار پرداخته و سپس با استفاده از تکنیک تاپسیس، عملکرد زیست محیطی مناطق 22 گانه بوسیله رتبه بندی آنها، تعیین گردید. براین اساس، مناطق 22، 8 و 12 بترتیب در مطلوبترین و مناطق 6، 17 و 10 در نامطلوبترین وضعیت عملکرد زیست محیطی براساس رویکرد شهر سبز قرار داشته اند.
تحلیل پیشران های کلیدی موثر بر افزایش اثربخشی برنامه های راهبردی-عملیاتی شهر و شهرداری ها با رویکرد آینده پژوهی در شهرهای استان خراسان رضوی
حوزههای تخصصی:
تهیه طرح های راهبردی-ساختاری با گذشت چند دهه از شروع آن در انگلستان و امریکا در دهه 1370 توسط وزارت مسکن و شهرسازی مورد توجه قرار گرفت. در اواسط دهه 1390دستورالعمل تهیه و تدوین برنامه های راهبردی- عملیاتی شهر و شهرداری توسط وزارت کشور به دفاتر امور شهری استانداری های ذی ربط ابلاغ گردید. بنابراین، پژوهش حاضر به دنبال شناسایی و تحلیل محرک ها و پیشران های مؤثر بر افزایش اثر بخشی برنامه ها در افق 20 ساله آن هاست. پژوهش حاضر، از حیث هدف «کاربردی» و به لحاظ روش و ماهیت «توصیفی - تحلیلی» است. برای جمع آوری اطلاعات از روش های اسنادی و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش، 35 شهر استان خراسان رضوی که برنامه های آن دریافت شده است و بر این اساس تعداد 48 مشاور و کارشناس در شهرداری های تابعه برای تکمیل پرسشنامه ها مورد پرسشگری قرار گرفتند. روایی پرسشنامه ها بر اساس نظر متخصصین و به ویژه مشاوران و پایایی آن بر پایه آلفای کرونباخ بالای 7/0 و مورد تایید قرار گرفت . جهت تجزیه و تحلیل داده ها و تحلیل مولفه های اثرگذار بر افزایش اثربخشی برنامه های راهبردی-عملیاتی شهر و شهرداری از نرم افزار Micmac استفاده شد. نتایج بدست آمده با توجّه به امتیاز بالای اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم، عوامل 45 گانه در 4 مولفه اصلی پیشران های کلیدی در افق برنامه ها، نشان داد که عواملی از قبیل پشتیبانی دفتر امور شهری استانداری و نظارت بر نحوه عملکرد شهرداری ها در تدوین و اجرای برنامه های راهبردی با اثرمستقیم (8+) و غیرمستقیم (2548+)، هماهنگی بیشتر مدیران شهری و دستگاه های اجرایی در فرایند تهیه و اجرای برنامه های راهبردی- عملیاتی با اثرمستقیم (7+) و غیرمستقیم (1880+)، تغییر نگرش مدیران، مجریان و کارفرمایان به سوی برنامه ریزی استراتژیک در حوزه های توسعه شهری و منطقه ای با اثرمستقیم (6+) و غیرمستقیم (1970+)، در رده محرک ها و پیشران های کلیدی به شمار می روند.
تحلیل تطبیقی ساختار اشتغال شهری با تأکید بر متغیرهای اجتماعی و نظام برنامهریزی و مدیریت شهری مطالعه موردی: کلانشهرهای تهران و مونترال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم بهار ۱۳۹۲ شماره ۶
17 - 30
حوزههای تخصصی:
در جوامع مختلف با توجه به ساختار متفاوت سیاسی ، اجتماعی_ اقتصادی و مدیریتی، اشتغال شهری اشکال متفاوتی به خود گرفته است. اما موضوع تأثیرگذاری و سهم این متغیرها بر اشتغال شهری ناشناخته مانده است. بدین سان این مقاله به دنبال پاسخگویی به این سؤالات است که متغیرهای متفاوت اجتماعی چه تأثیراتی بر وضعیت اشتغال کلانشهرهای مونترال و تهران داشته است؟ نظام برنامه ریزی و مدیریت شهری چگونه بر وضعیت و ساختار اشتغال در دو کلانشهر تهران و مونترال مؤثر بوده است؟ برای پاسخ به سؤالات فوق از روش کیفی استفاده گردید و در این راستا جمع آوری اطلاعات به شیوه اسنادی صورت گرفت. نتایج نشان داد که تفاوت در متغیرهای اجتماعی و همچنین برنامه ها و سیاست های مختلف مدیریت شهری (همچون وجود تعداد زیاد جمعیت در شهر تهران، ساختار سنی، پایین بودن سن شروع به کار در قوانین رسمی کشور و ترکیب جنسی) در ورود نیروی کار و دسترسی به فرصت های اشتغال به ویژه در کلانشهر تهران نقش بسزایی دارد. بر حسب سطح سواد و دانش کاربردی نیز در وضعیت و ساخت اشتغال این دو شهر تفاوت وجود دارد. در هر دو کلانشهر، مقوله اشتغال و توسعه فضای کسب وکار مورد توجه قرار گرفته است و برنامه ها و اقدامات اجرایی برای ایجاد اشتغال و فعالیت های کارآفرینانه انجام شده است. با این وجود در مقایسه با کلانشهر مونترال، ضعف بسترهای قانونی و حقوقی، ضعف مشارکت بخش خصوصی و عدم وجود ارتباط متقابل اقدامات شهرداری با اسناد و برنامه های فرادست از جمله مسائل و مشکلات پیش ِروی نظام مدیریت و برنامه ریزی کلانشهر تهران در ایجاد اشتغال و ساماندهی فضای کسب وکار است.
طراحی سیستم نوآوری شهری (UIS) در بستر رشد اقتصادی درون زا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۱ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
252 - 265
حوزههای تخصصی:
مسیر نظریات رشد اقتصادی، به ویژه معرفی نظریات رشد درونزا، نشان می دهد که سیستم های اقتصادی برای دستیابی به اهداف رشد اقتصادی بلندمدت نیاز به تبلور محرک و بهبود مولفه های درونزایی دارند که از درون این سیستم ها تکامل می یابند. در برخی از مدل های رشد درونزا بیان شده است که اگر کشوری منابع بیشتری را به نوآوری اختصاص دهد، در شرایط مشابه می تواند از سایر کشورها موفق تر باشد. بنابراین امروزه، بررسی چگونگی ایجاد نوآوری در سیستم های مختلف اقتصادی به یک موضوع چالش برانگیز در محافل اقتصادی جهان تبدیل شده است. شواهد تجربی نشانگر آن است که پیاده سازی یک سیستم نوآوری در جغرافیای شهری، می تواند بر بسیاری از مشکلات شهری، منطقه ای و حتی ملی فائق آید. بنابراین انتظار می رود که ایجاد یک سیستم مناسب نوآوری شهری با توجه به شرایط خاص هر شهر، امکان تبدیل چالش های عمیق اجتماعی - اقتصادی را به فرصت های ارزشمند توسعه یافتگی فراهم کند. از اینرو، این مطالعه به بررسی اهمیت سیستم های نوآوری شهری (UIS) می پردازد.
تحلیل رویت پذیری ساختمانهای بلندمرتبه در منظر شهری با استفاده از GIS مطالعه موردی: شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۶
31 - 42
حوزههای تخصصی:
مسئله ارزیابی رویت پذیری و تأثیر بصری (اشراف) یک ساختمان بر بافت اطراف خود یکی از مسائل مهم حوزه منظر شهری محسوب می شود. بر این اساس، در این مقاله رویت پذیری دو ساختمان بلندمرتبه مسکونی در مناطق مرکزی و غرب شهر سنندج با دریافت اطلاعات خام ورودی، به کمک سیستم های اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد پردازش و تحلیل قرار می گیرند. برای بررسی بهتر تفاوت در میزان و روند رویت پذیری، بافت اطراف هر دو ساختمان بلندمرتبه (بافت شماره 1 نسبتاً مسطح و دارای یک رود_دره با عمق کم و بافت شماره 2 شیب دار و دارای تپه ماهور) به بخش های نزدیک، میانی و دور حوزه بندی گردیدند. یافته های این تحقیق نشان می دهد، روند رویت پذیری طبقاتِ مختلف این دو ساختمان یک روند ثابت و خطی نیست و در برخی طبقات دارای تغییر آهنگ می باشد، بنابراین در این طبقات رویت پذیری و تأثیر و تأثر آنها نسبت به بافت اطراف خود در حوزه های سه گانه، مهم تر از بقیه طبقات دیگر می باشند. پس نوع طراحی این طبقاتِ خاص (نقاط عطف در منحنی رویت پذیری آنها) نیز در ساختمان های بلندمرتبه می تواند حائز اهمیت باشد؛ همچنین روند تغییرات رویت پذیری تمام طبقات و میزان آن در دو ساختمان با بافت های مختلف با هم متفاوت بودند. با ارزیابی نمودارهای مربوطه، دلایل این تفاوت در سه مورد مشخص گردید؛ نخست، تفاوت در میانگین ارتفاع ساختمان های بافت اطراف دو بنا، دوم، وجود تفاوت در شیب بافت اطراف دو بنا و سوم، وجود تپه ماهورها در بافت شماره2. در نهایت باید گفت، تحلیل رویت پذیری روش مؤثری برای تخمین این موضوع می باشد که یک طبقه یا واحد خاص در یک ساختمان بلندمرتبه بعد از اتمامِ ساخت دارای دید خوبی خواهد شد یا خیر؛ و ارزش گذاری طبقات در این گونه ساختمان ها به لحاظ دید و منظر به چه صورت خواهد بود. همچنین در تصمیم گیری های مربوط به تعیین ارتفاع ساختمان های بلندمرتبه نسبت به بافت اطراف خود (خصوصاً در شهرهای دارای بافت های باارزش تاریخی و یا دارای منظر توریستی) این مسئله که ساختمان تا چه میزان رویت پذیر باشد یا نباشد بسیار حائز اهمیت خواهد بود.
سنجش و رتبه بندی مناطق شهری بر اساس شاخص های شکوفایی شهری (مطالعه موردی: بندر ماهشهر)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت شکوفایی شهری هدف از این پژوهش بررسی نحوه توزیع شاخص های شکوفایی شهری و اولویت بندی این شاخص ها در مناطق پنج گانه بندر ماهشهر است. روش بررسی: روش پژوهش مورد استفاده در این پژوهش، از نوع نظری – کاربردی با رویکرد اصلی توصیفی- تحلیلی است و به صورت موردی مناطق 5 گانه بندر ماهشهر مورد بررسی قرار گرفته است. با استفاده از مبانی نظری تحقیق و پیشینه تحقیق، متغیرهای تحقیق تهیه گردید. سپس پرسش نامه ای طراحی گردید که شامل 6 شاخص و و 21 معیار و 63 زیر معیار می گردد. سپس پرسش نامه طراحی شده میان جامعه آماری توزیع گردید و نتایج آن با استفاده از آزمون t و تحلیل واریانس و آزمون Scheffe تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها و نتیجه گیری : در ابتدای امر اختلاف میان گروه ها و میانگین های مورد بررسی به عنوان داده های خام مورد بررسی قرار گرفت که نتایج آن برای شکوفایی شهری مناطق نشان داد که شاخص ها از سطح معنادار(Sig) بالایی برخوردار هستند. سپس برای وزن دهی معیارها نیز از روش AHP فازی استفاده گردید. نتایج نشان داد، شاخص بهره وری با وزن 203/0 رتبه اول و بعد از آن شاخص کیفیت زندگی با رتبه 195/0 رتبه دوم و زیرساخت ها با وزن 187/0 در رتبه سوم قرار دارد. در مرحله بعد استفاده از روش های TOPSIS, Waspas و در نهایت از مدل ادغامی کپلند به اولویت بندی مناطق پرداخته شد. نتایج تحقیق نشان داد منطقه سه شهری بندر ماهشهر بیشترین میزان و اولویت اول را از حیث شاخص های شکوفایی شهری را به خود اختصاص داده و آخرین منطقه نیز اختصاص به منطقه یک است.
هوش آینده پژوهی؛ لازمه دیدبانی اثربخش در تحقق چشم اندازها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقتی سخن از آینده نگری و چشم انداز به میان می آید، نمی توان بعد زمان را از بعد مکان تفکیک کرد؛ بنابراین توان تصور این موضوع، مستلزم تصور سیر تطور مستمر و پیامدهای تسلسلی اقدامات از حال تا آینده مورد نظر است؛ لازمه این مهم، برخورداری از استعدادی است که به طورکلی، هوش آینده پژوهی نامیده می شود؛ هوشی که بر استعداد افراد برای ادراک زمان در حال گذار و مکان در حال تغییر شکل از گذشته تا آینده نامعلوم دلالت دارد. بنابراین، ظرفیت و توانایی ادراک منطق تغییر و تحول و ظرفیت تصور ویژگی های پایانی سیر تحولات و نیز توان تجزیه و تحلیل تسلسلی پیامدها را مدنظر قرار می دهد. این پژوهش با نگاه بنیادی به دانش آینده پژوهی تلاش می کند تا با تکیه بر مرور منابع و به شیوه استدلالی، مبانی اولیه در بحث هوش آینده پژوهی را مطرح کند. بحث و بررسی های منطقی در این مقاله نشان می دهد هوش آینده پژوهانه استعدادی ذاتی و در عین حال قابل تجربه و آموزش است که به افراد مهارت آینده نگری، پیامدپژوهی و بدیل اندیشی داده و به صورت منطقی می توان انتظار داشت قدرت خلاقیت و نوآوری آنها ارتقاء دهد.
ارزیابی سطح پایداری محلات غیر رسمی با استفاده از مدل ردپای اکولوژیک مطالعه موردی: محله عباس آباد شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۶
89 - 98
حوزههای تخصصی:
یکی از زمینه های ناپایداری توسعه شهری (به ویژه در کشورهای در حال توسعه) گونه ای از سکونت با مشکلات حاد موسوم به اسکان غیررسمی است که در حال گسترش فزاینده بوده و نیازمند اتخاذ تدابیر ویژه برای ساماندهی وضعیت کنونی و جلوگیری از گسترش آن در آینده است. با مطرح شدن توسعه پایدار شهری در دهه 1980 و لزوم توجه به همه ابعاد وجودی شهر(اعم از زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی) به عنوان پایه های توسعه پایدار شهری، مشکل سکونتگاه های غیررسمی وارد فاز مطالعاتی جدیدی شد که بیشتر مربوط به ارزیابی سطح پایداری در این گونه سکونتگاه ها می شود. تفکر توسعه پایدار باعث پیدایش روش ها و شیوه های کاربردی نوینی در راستای ارزیابی اثرات زیست محیطی از دهه 1990 تا به امروز شده است. در این میان تحلیل ردپای اکولوژیک یکی از شاخص هایی است که توجه بیشتری را در سطوح آکادمیک، سیاسی و آموزشی به خود جلب کرده است. ردپای اکولوژیک شاخصی است که با ارزیابی و محاسبه انرژی و مواد مستعمل در یک شهر، منطقه و یا کشور، فشاری را که جمعیت و فرایندهای صنعتی بر اکوسیستم وارد می سازند، برآورد می کند. شهر سنندج به عنوان مرکز استان کردستان در دهه های اخیر شاهد موج های عظیم مهاجرت از روستاها به داخل شهر بوده و همین امر باعث ایجاد سکونتگاه های خودرو و غیررسمی زیادی مانند عباس آباد، نایسر و ... در این شهر شده است. از این رو در این پژوهش سعی شده است تا با روشی تحلیلی_توصیفی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و برداشت های میدانی و با بهره گیری از شاخص ردپای اکولوژیک، میزان پایداری محله عباس آباد شهر سنندج به عنوان یکی از محلات غیررسمی شهر سنندج مورد سنجش قرار گیرد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که میزان کل ردپای اکولوژیک محله عباس آباد برابر با 74560.551هکتار بوده که این مقدار با توجه به جمعیت 19هزار و 578 نفره این محله مبین سرانه 3.808 هکتار برای هر نفر در سال 90 می باشد.
تبیین الگوی موزه محله در جهت حفظ و ارتقاء بافت های با ارزش تاریخی مطالعه موردی منطقه ۱۲ تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
31 - 44
حوزههای تخصصی:
محلات تاریخی از عناصر اصلی بافت تاریخی و صحنه بسیاری از رخدادهای تاریخ ساز و پیونددهنده فضاهای فرهنگی و تاریخی شهر است، که هویت اجتماعی و فرهنگی شهر را در طول تاریخ به نمایش می گذارد. یکی از راهکارها در راستای حفظ، نگهداری و ارتقاء این بافت ها استفاده از الگوی بازآفرینی خلاق، که مبتنی بر ارتباط میان اقتصاد و فرهنگ و تولید مکان های خلاق و نوآوراست. در این زمینه مراکز تاریخی شهرها از ظرفیت های بی نظیری برای ساخت و باززنده سازی فضاهای خلاق موردنیاز جهت جذب و نگهداری گروه های نوآور برخوردار است. ازجمله الگوهای بازآفرینی خلاق در بافت های تاریخی شهر تبدیل شهر به موزه محله می باشد. موزه-محله ها در دل خود هم پایگاه های ارزشمندی ازنظر فرهنگ ملی و محلی هستند و هم مجموعه های قدرتمندی برای تولید ثروت و آورده های مالی است. لذا با توجه به آثار تاریخی و ظرفیت بالای این آثار در منطقه 12 شهر تهران امکان تبدیل محلات این منطقه به یک موزه فضایی باز و استفاده از این آثار تاریخی به عنوان اشیاء موزه وجود دارد، که این اقدام ضمن حفاظت از محلات با ارزش تاریخی اقدامی در راستای بهبود توان اقتصادی محله، احیاء محلات تاریخی مناطق و بازآفرینی شهری در این محلات خواهد شد. پژوهش حاضر در پی ارائه الگویی به روش توصیفی –تحلیلی با استفاده از اسناد کتابخانه ای و داده های میدانی (پرسش نامه و مصاحبه) است، که پس از مصاحبه با خبرگان و جمع آوری پرسشنامه، نتایج حاصله با استفاده از نرم افزارهای SPSS,SMART- PLS، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و مدل ارائه شده در خصوص الگوی موزه محله در جهت حفظ و ارتقا بافت های باارزش تاریخی مورد تائید قرار گرفت.