فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
تغییر و تحولات امروزی ساختار اقتصادی دنیا را دگرگون ساخته است. رقابت پذیری در اقتصاد جهانی بدون توجه کافی به رویکردها و روش های خلاقانه امکان پذیر نمی باشد. کارآفرینی با بدل شدن به مقوله ای تحول آفرین در اقتصاد تمامی جوامع به عنوان موتور محرکه توسعه اقتصادی و فرهنگی شناخته شده و نقش اساسی در فرآیند توسعه پایدار کشورها ایفا می کند. در عصر حاضر اهمیت شرکت های نوآور و کارآفرین به اندازه ای است که نیرو محرکه اقتصاد کشورها شناخته می شوند. کارآفرینی نوآوری را در سازمان نهادینه ساخته و تعالی اقتصاد کشور را به دنبال خواهد داشت. کارآفرینی در مناطق روستایی نقش مهمی در توسعه اقتصاد روستایی دارد. توسعه کارآفرینی در شرکت های تعاونی راهکاری مؤثر برای تعالی این سازمان ها می باشد. این رویکرد به رشد و توسعه تعاونی ها کمک نموده و در بهبود کسب و کار، افزایش درآمد و سود آوری برای آن ها نقش بسزایی دارد. از این رو تلاش برای زمینه سازی در جهت توسعه کارآفرینی در تعاونی ها یکی از اولویت های برنامه های توسعه بخش تعاون به حساب می آید. لذا، هدف پژوهش حاضر نیز ارائه مدلی برای توسعه کارآفرینی سازمانی در تعاونی های کشاورزی، احیاء، بهره برداری و توسعه جنگل استان مازندران بود. به این منظور 5 تعاونی با تعداد نمونه آماری 201 نفر مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده از پرسشنامه های ساختارمند استفاده شد. همچنین در بخش تحلیل داده های توصیفی از نرم افزار SPSS، در بخش آزمون ابزار پژوهش و آزمون فرضیه ها از نرم افزار SmartPls و به منظور ارائه مدل توسعه از روش شبکه عصبی پرسپترون چندلایه استفاده گردید. نتایج نشان داد که ابزار پژوهش از اعتبار همگرای (روایی و پایایی) مناسبی برخوردار است و با توجه به آزمون وارسی اعتبار اشتراک، نیز ابزار اندازه گیری از کیفیت قابل قبولی برخوردار است. همچنین، از 15 فرضیه بررسی شده، 13 فرضیه تأیید و دو فرضیه نیز رد شدند. در نهایت با توجه به مدل توسعه کارآفرینی پنج متغیر: "ویژگی های مدیران"، "ویژگی های کارکنان"، "سبک رهبری تعاونی"، "ساختار سازمانی" و "سیستم پاداش" حائز بیشترین اهمیت در مدل شدند و درصد بیشتری از متغیر توسعه کارآفرینی سازمانی را تبیین نمودند.
آسیب شناسی نظام بازآفرینی بافت های تاریخی از منظر رویکردهای یکپارچه و پایدار (مورد مطالعه: کلان شهر تبریز)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
1 - 21
حوزههای تخصصی:
بافت های تاریخی به عنوان هویت هر قوم و کشوری و آثار گران بهایی از فرهنگ، دانش معماری و شهرسازی بومی تلقی می گردند. با توجه به تخریب و زوال این بافت ها طی دوره ی مختلف، بازآفرینی آنها یکی از اولویت های اساسی اکثر دولت ها محسوب می شود. با توجه به اهمیت بازآفرینی بافت های تاریخی، پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی نظام بازآفرینی بافت های تاریخی در کلان شهر تبریز و ارائه ی راهکارهای اجرایی به منظور دست یابی به وضعیت مطلوب نگارش شده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر آمیخته (کمی-کیفی)، با هدف توسعه ای-کاربردی و ماهیت تحلیلی-اکتشافی می باشد. در راستای تحلیل اطلاعات نیز از مدل تحلیل عاملی Q و آزمون تی تک نمونه ای در نرم افزار SPSS استفاده شده است. همچنین جامعه ی آماری تحقیق حاضر شامل مدیران و کارشناسان شهری و نخبگان دانشگاهی می باشد که بر اساس روش دلفی نخبگان 20 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که پنج عامل اصلی در نارسایی نظام بازآفرینی بافت های تاریخی در کلان شهر تبریز تأثیرگذارند که به ترتیب عبارتند از: عدم وجود مدیریت یکپارچه، ناکارآمدی طرح ها و برنامه ها، عدم هماهنگی و مشارکت، عدم ظرفیت سازی نهادی و عدم تأکید بر دانش محوری. این 5 عامل در مجموع 402/80 درصد از واریانس کل را تبیین می کنند، یعنی عدم بازآفرینی مناسب بافت های تاریخی در شهر تبریز در حدود 80 درصد شامل اثرات (عوامل) استخراج شده می باشد و حدود 20 درصد نیز سایر عوامل را دربر می گیرد که خارج از بحث های مطرح شده در این تحقیق می باشد. همچنین میزان تحقق شاخص های پایداری و یکپارچه در نظام بازآفرینی بافت های تاریخی کلان شهر تبریز در وضعیت نامطلوبی قرار دارد.
بررسی چالش های دریابانی چابهار در مبارزه با قاچاق مواد مخدر با تاکید بر بُعد انسانی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
351 - 372
حوزههای تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران به دلیل قرار داشتن در همسایگی کشور افغانستان به عنوان بزرگترین تولیدکننده مواد مخدر جهان و همچنین از این جهت که کوتاه ترین، با صرفه ترین و مهم ترین مسیر ترانزیت بین المللی مواد مخدر از شرق به غرب جهان است، یکی از آسیب پذیرترین کشورهای جهان در مقابله با قاچاق مواد مخدر است. شواهد نشان می دهد که اقدامات انجام گرفته در حوزه های مختلف با همکاری دستگاه های گوناگون جهت کنترل قاچاق مواد مخدر تاثیرات زیادی در این حوزه داشته است. یکی از مهمترین سازمان ها در حوزه یاد شده مرزبانی ناجا و به خصوص دریابانی چابهار می باشد که با اقدامات خود سعی در کاهش ترانزیت مواد مخدر داشته است. هر چند دریابانی چابهار تاکنون توانسته اند اقدامات بسیار مناسبی را در جلوگیری از ورود مواد مخدر به کشور داشته باشد اما خود با چالش هایی روبرو است؛ این تحقیق با روش کیفی و مصاحبه با 30 کارشناس حوزه پژوهش انجام شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که مرزهای شرقی ایران به دلیل طولانی بودن با دولتهای ورشکسته و بی ثبات همچون افغانستان و پاکستان، عوامل ژئوموفولوژیکی همچون اتصال استانهای شرقی با دشت لوت و برخی از عوامل داخلی مثل شرایط اقتصادی نامناسب مناطق مرزی، مهمترین منطقه قاچاق مواد مخدر به داخل کشور بوده و زمینه مناسبی را برای رشد و گسترش قاچاق مواد مخدر در این منطقه فراهم نموده است.
بررسی مؤلفه های اثرگذار بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی در استان های ایران رهیافت پانل پروبیت کسری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
27 - 50
حوزههای تخصصی:
نقش تغذیه در سلامت جامعه و ارتباط آن با توسعه اقتصادی سبب شده است تا امنیت غذایی در بین اولویت ها و اهداف برنامه های توسعه هر کشور قرار گیرد. تدوین و طراحی برنامه هدفمند به منظور ارتقاء و بهبود وضعیت امنیت غذایی مستلزم شناسایی و سنجش میزان اثرگذاری مؤلفه های مؤثر بر آن است. ازاین رو، در این مطالعه مهم ترین مؤلفه های اثرگذار بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی در استان های ایران در دوره زمانی 1385-1398 با استفاده از روش پانل پروبیت کسری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان داد که متغیرهای ضریب جینی، تورم، مالیات سرانه و بیکاری، اثر منفی و معنی دار و متغیرهای درآمد سرانه و توسعه مالی اثر مثبت و معنی داری بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی در استان های کشور داشته است. به طوری که با افزایش یک درصدی هریک از این متغیرها شاخص امنیت غذایی به ترتیب به میزان 0/07-، 0/17-، 0/99-، 0/06-، 0/84 و 0/13 درصد تغییر می یابد. با توجه به اثر منفی مالیات سرانه بر امنیت غذایی و تأثیر منفی مالیات بر توزیع درآمد و درآمد در دسترس و همچنین اثر منفی ضریب جینی بر امنیت غذایی و اثر توزیع درآمد بر آن، با بهبود ضریب جینی و افزایش درآمد در دسترس، ارتقاء امنیت غذایی میسر خواهد بود. ازاین رو، پیشنهاد می شود در راستای بهبود امنیت غذایی، با توجه به اثرگذاری مثبت ضریب توسعه مالی بر امنیت غذایی و همچنین افزایش درآمد در دسترس، دولت با توجه بیشتر به مناطق روستایی و کمتر توسعه یافته با اعطای تسهیلات و وام های ارزان قیمت و هدفمند، زمینه های افزایش سرمایه گذاری و درآمد و کاهش بیکاری و فقر را فراهم آورد.
بررسی و ارزیابی تغییرات شاخص های تمرکزگرائی جمعیت شهری طی برنامه های اول تا پنجم توسعه ایران (1394- 1368)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله مطالعه سطح و روند تحولات شاخص های تمرکزگرائی جمعیت با توجه به اهداف سیاست های تعادل منطقه ای و شهری طی برنامه های اول تا پنجم توسعه ایران (1394-1368) است. روش تحقیق روندپژوهی جمعیتی و منبع داده ها سرشماری های کشور است. نتایج نشان می دهد که علی رغم تصریح اهداف توازن و تعادل توسعه منطقه ای و شهری در تمامی برنامه های توسعه اول تا پنجم جمعیت در تمامی سطوح ملی، کالبدی، استانی و شهری همواره به سوی مراکز گرایش داشته است. دو نوع تمرکزگرائی جمعیت تشخیص داده شد، یکی تمرکزگرائی سطح ملی با محوریت البرز جنوبی که همواره مستمر، عام و فراگیر بوده است و به عنوان نقطه ثقل اسکان جمعیت در سطح ملی عمل کرده است، دوم تمرکزگرائی منطقه ای که جریانی ضعیف تر، موقعیتی و غیر فراگیر بوده است که به عنوان مراکز ثقل منطقه ای سکناگزینی جمعیت عمل کرده است. طی دوره زمانی برنامه اول و پنجم توسعه میزان نخست شهری در کشور روبه کاهش نهاده، اما در مقابل شهرهای طبقه دوم جمعیتی (250 -100 هزار)، دارای بالاترین رشدهای جمعیتی و تمامی شهرهای طبقات متوسط جمعیتی (99999-10000) دارای رشد منفی جمعیتی بوده اند. به طورکلی، نتایج نشان می دهد عدم تعادل منطقه ای و شهری در کشور تا حدود کمی تعدیل شده و مراکز ثقل تمرکزگرائی جمعیت شهری ازنخست شهرها به شهرهای مرتبه دوم تغییر نموده است، ولی همچنان رشد جمعیت شهرهای متوسط زیر 100 هزار نفر منفی است؛ لذا می توان گفت توزیع فضائی جمعیت منطقه ای و شهری از وضعیت ساختار پیرامون به مرکز شدید به ساختار پیرامون به نیمه پیرامون در حال تغییر است.
واکاوی تأثیر پاندمی کووید 19 بر سیاست گذاری استفاده از حمل ونقل عمومی در تجارب جهانی شهرها با بهره گیری از رویکرد فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هشتم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۶
179 - 222
حوزههای تخصصی:
همه گیری کرونا با کاهش شدید تقاضا، چالش بسیار بزرگی را برای سیستم حمل ونقل عمومی ایجاد کرد. بر همین اساس باید سیاست ها به گونه ایجاد شوند که خطرات احتمالی، سلامتی مسافران را تهدید نکند. درحالی که درک علمی و جمعی در ارتباط میان این دو حوزه در حال افزایش است اما نبود بررسی جامع از تحقیقات فعلی با تمرکز بر سیاست گذاری درست، امری حائز اهمیت تلقی می شود. پژوهش حاضر باهدف ترکیب کمی پژوهش های صورت گرفته در حوزه موردمطالعه انجام شده است تا بتوان با هم پوشانی منابع و تلفیق آن ها شدت اثر سیاست های تأثیرگذار را شناسایی نمود. به منظور بررسی هدف پژوهش از روش فراتحلیل استفاده شده است و مقالات علمی پژوهش فارسی و انگلیسی جامعه آماری پژوهش را تشکیل داده اند. جستجو ها به صورت دستی صورت گرفته است و مبتنی بر کلیدواژه های (حمل ونقل عمومی، کووید 19) است. جامعه آماری نهایی 50 مقاله علمی-پژوهشی (فارسی و انگلیسی) می باشد. به منظور انجام فراتحلیل داده ها وارد نرم افزار استاتا شده اند تا نمودار جنگلی (نمودار انباشت) ترسیم شود و هم چنین از نرم افزار وس ویور برای ارتباط تحلیلی میان مقالات پژوهش استفاده شده است. نتایج نشان دهنده آن است که شکاف عمیق پژوهشی برای درک سیاست گذاری در منابع وجود دارد.
کاربست آینده پژوهی در برنامه ریزی فضایی سکونتگاهها مطالعه موردی بخش گرمادوز و بخش مرکزی شهرستان خدافرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آینده پژوهی در سطح محلی نوعی آینده نگاری است، که با ضرورت برنامه ریزی جامع توسعه و پیش بینی آتی در محدوده خاص و در سطح یک ناحیه با هدف اتخاذ تصمیمات معین برای تحقق آینده مطلوب، تمرکز دارد. در همین راستا پژوهشی به روش توصیفی- تحلیلی و از نوع کاربردی با تاکید بر مشارکت پذیری و با هدف شناسایی عوامل کلیدی موثر بر وضعیت آینده مناطق روستایی در حوزه های بوم شناسی، کالبدی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و مدیریتی، آغاز شد. جامعه آماری شامل کلیه ساکنین و جمعیت ساکن در بخش های گرمادوز با دو دهستان و مرکزی با دو دهستان و مجموعا تعداد 104 آبادی است. نمونه آماری پژوهش بر پایه روش کوکران تعداد 377 نفر تعیین شد. پس از آنکه تعداد 96 سوال پژوهشی از نوع طیف لیکرت محقق ساخته در چارچوب 14 شاخص طراحی و تدوین شد، داده های مورد نیاز با استفاده از عملیات میدانی در سطح 104 آبادی از طریق برگزاری جلسات گروه بحث و از طریق تشکیل هسته های مشارکتی با استفاده از خبرگان محلی، نمایندگان گروه های مختلف جمع آوری گردید. و در نهایت شناسایی عوامل کلیدی موثر در جهت تدوین سناریوهای آینده و شناسایی پیشران های توسعه بر وضعیت آینده به واسطه نرم افزارmic mac و با تاکیه بر تحلیل عاملی، بعمل آمد. نتایج نشان داد که سه عامل: پایداری محیط زیست، حفاظت از منابع طبیعی، مدیریت زمین و تولیدات کشاورزی از طریق تحلیل اثرات متقابل/ ساختاری، به عنوان عوامل کلیدی منطقه مورد مطالعه، انتخاب و زیر متغیرهای هریک از این عوامل (استخراج شده از تحلیل عاملی) به عنوان برنامه ها و پروژه های پیشران تعیین شد.
نقش بازاریابی محتوا در توسعه گردشگری سلامت در ایران، مطالعه موردی: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
97 - 113
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری سلامت سهم بالایی از درآمد کشورها را به خود اختصاص داده است. در ایران با توجه به هزینه پایین درمان نسبت به کشورهای دیگر و وجود تعداد زیاد متخصص در صورت برنامه ریزی و بازاریابی می توان گردشگران زیادی را جذب کرد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش بازاریابی محتوا در توسعه گردشگری سلامت است. ازلحاظ هدف، کاربردی با رویکرد اکتشافی و ازلحاظ نحوه تجزیه وتحلیل داده ها، آمیخته می باشد. جامعه آماری در فاز کیفی شامل مدیران و متولیان ارشد گردشگری سلامت و اساتید دانشگاهی در نظر گرفته شدند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 11 نفر از خبرگان انتخاب شدند. ابزار اصلی جمع آوری داده ها در این فاز، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته که با روش تحلیل مضمون (تم) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. در فاز کمّی نیز، مدیران ارشد، میانی و عملیاتی مراکز درمانی دولتی و خصوصی در استان تهران به عنوان جامعه در نظر گرفته شدند که 400 نفر بر اساس روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت انجام تجزیه وتحلیل های توصیفی و استنباطی، از نرم افزارهای spss و pls استفاده شد. نتایج تحقیق منجر به مدل تحقیق شامل شش تم فراگیر و پانزده تم سازنده گردید. علاوه بر این، نتایج نشان داد پیامدهای اولیه (شامل: افزایش سهم ایران از بازار گردشگری سلامت، و وفاداری سازی گردشگران سلامت به مراکز درمانی ایران) تأثیر مثبت و نسبتاً قویی (ضریب 336/0) بر پیامدهای ثانویه (شامل: ارز آوری و بهبود اقتصادی کشور و بهبود روند توسعه نظام بهداشت و درمان کشور) دارند
امکان سنجی خودکارسازی تعیین تغییرات مناطق جنگلی با استفاده از تصاویر ماهواره ای (مطالعه موردی: منطقه حفاظت شده البرز مرکزی)
منبع:
اکولوژی سرزمین سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴
278 - 292
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدفجنگل زدایی یکی از بزرگ ترین چالش های جهانی محیط زیست است، زیرا جنگل ها یکی از مهم ترین اجزای بوم سازگان های جهان هستند و نقش کلیدی در تعدیل اقلیم و تنظیم چرخه های مختلف بیوشیمیایی دارند. جنگل های شمال ایران یکی از باارزش ترین اکوسیستم های جنگلی ایران به شمار می روند و ازنظر تنوع گونه های گیاهی جزو جنگل های غنی محسوب می شوند. بنابراین، تشخیص تغییرات سطوح در جنگل ها با کمک داده های چندزمانی به ما این امکان را می دهد که با شناسایی خودکار این تغییرات از تخریب بیشتر جلوگیری نماییم. هدف اصلی این تحقیق شناسایی آستانه ها و اعمال آن ها بر روی تصاویر شاخص تفاوت گیاهی نرمال شده (NDVI) در سنجنده مودیس و پایش خودکار مناطق جنگلی است.مواد و روش هااین تحقیق در منطقه حفاظت شده البرز مرکزی با وسعت بیش از ۳۹۸ هزار هکتار و پوشش گیاهی بسیار غنی با بیش از ۱۱۰۰ گونه گیاهی انجام شد. در این تحقیق محصول MOD13Q1 سنجنده مودیس و شاخص NDVI با وضوح مکانی ۲۵۰ متر و وضوح زمانی ۱۶ روز و همچنین تصاویر محصول MCD12C1 سنجنده مودیس با تفکیک مکانی 5600 متر و تفکیک زمانی یک ساله در سه لایه با طرح های طبقه بندی برنامه بین المللی ژئوسفر – بیوسفر (IGBP)، دانشگاه مریلند (UMD) و طرح مشتق شده مودیس (LAI) استفاده شد. تصاویر NDVI ۱۶ روزه با الگوریتم حداکثر مقدار به تصاویر ماهانه تبدیل شدند و الگوریتم PCA با ۲۵ مؤلفه برای حذف خطا ها بر روی آن ها اعمال شد. با استفاده از سامانه گوگل ارث، ۵ چندضلعی تصادفی در مناطق جنگلی بکر انتخاب شد تا مقدار پیکسل ها تخمین زده شده و درنهایت آستانه تعیین شود. همگنی پوشش گیاهی با استفاده از MCD12C1 موردبررسی قرار گرفت. آستانه جنگل با محاسبه میانگین و انحراف معیار مناطق نمونه، طی یک دوره ۱۶ ساله تعیین شد. درنهایت، تغییرات با اعمال آستانه بر روی تصاویر سال های ۲۰۰۱ و ۲۰۱۶ و اعمال عملیات بولین با عملگرهای and و or روی آن ها شناسایی شد. سپس با استفاده از سامانه گوگل ارث اعتبار سنجی این نقاط انجام شد.نتایج و یافته هابا اعمال PCA روی تصاویر به همراه حفظ اطلاعات اصلی، میزان خطا تا حد مطلوب کاهش یافت. نتایج بررسی همگنی پوشش گیاهی در ۵ منطقه نمونه نشان داد که در سه لایه طبقه بندی، همگن بوده و از طبقه جنگل های پهن برگ خزان کننده هستند. نتایج محاسبات انحراف معیار و میانگین ماهانه ارزش جنگل حاکی از آن است که ماه های جون، جولای و اوت (۱۱ خرداد الی ۹ شهریور) برای بررسی تغییرات پوشش جنگلی منطقه مورد مطالعه مناسب هستند. آستانه برای این ماه ها به ترتیب برابر با 55/8596، ۸۰۰۰ و 51/8497 به دست آمد. با اعمال آستانه ها بر روی تصاویر در این سه ماه در سال های ۲۰۰۱ و ۲۰۱۶ و کسر این تصاویر از یکدیگر، پیکسل هایی که ارزش جنگلی خود را ازدست داده بودند، مشخص شدند. درنهایت، پس از انجام عملیات بولین ، ۲۰۰ پیکسل با مساحت تقریبی ۲۳/۱۷۲۸ هکتار به عنوان نقاط تغییریافته با کاهش پوشش جنگلی شناسایی شد. پس از بررسی، دقت کلی برای نقاط تعیین شده برابر با 5/88 درصد بود. بنابراین با اعمال آستانه های تعیین شده، امکان تشخیص خودکار تغییرات در عرصه های پوشش جنگلی به صورت به روز و مستمر فراهم است.نتیجه گیریبه طورکلی منطقه حفاظت شده البرز مرکزی یکی از مراکز مهم جنگلی کشور است و بر اساس نتایج به دست آمده طی 16 سال به دلایل مختلف، مقدار قابل توجهی از جنگل ها دچار تخریب شده یا ازدست رفته است. همچنین نتایج این تحقیق حاکی از اهمیت استفاده از روش های خودکار در شناسایی تغییرات پوشش جنگلی با اعمال آستانه های معین بر روی تصاویر شاخص NDVI سنجنده مودیس در سنجش ازدور است.
جغرافیا و زیبایی: تحلیلی بر معیارهای زیبایی زنان از دیدگاه ناصرالدین شاه قاجار و تغییرات آن با مسافرتهای خارجی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
675 - 697
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی معیارهای زیبایی زنان از دیدگاه ناصرالدین شاه قاجار است. جامعه پژوهش، کلیه متون و اسناد تاریخی مربوط به ناصرالدین شاه قاجار به خصوص خاطرات و دست نوشته های وی است. نمونه پژوهش متون مربوط به نظرات و دیدگاه های ناصرالدین شاه نسبت به زن ها بود. روش پژوهش کیفی به صورت توصیفی- تحلیلی است. با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای اطلاعات جمع آوری شد و سپس داده های به دست آمده تحلیل شدند. نتایج نشان داد که دوره قاجار زن های حرم سرای ناصرالدین شاه برای داشتن چهره زیبا و دل فریب به سبک و سیاق خاصی رفتار می نمودند و یکی از وظایف مهم آن ها آراستن خود برای شاه قاجار بود. گاهی بر طبق میل شاه قاجار و گاهی با رسوم جامعه، خود را می آراستند. برخی از ویژگی های زیبایی مثل دوره های پیشین بود و بعضی نیز بدیع و مختص دوره خودشان بود. آن ها از ابزارهای مختلفی برای زیباتر شدن خودشان استفاده می کردند، یکی از دغدغه های مهم زن های ناصرالدین شاه آن بود که خوش چهره و زیباتر از بقیه زن ها باشند و موردپسند شاه قرار گیرند. موهای بلند و سیاه، پوست سفید، چاقی، چشمان مخمور و کشیده، قدبلند، ابروهای به هم پیوسته و پهن، ظاهر تمیز و آراسته، دندان سالم و سبیل از موارد اصلی زیبایی زنان از دیدگاه ناصرالدین شاه بود. با سفرهای ناصرالدین شاه به اروپا و آشنایی وی با زنان غربی، اندک تغییری در این معیارها ایجاد شد، اما نظرات اصلی وی برای زیبایی زن ها که برگرفته از فرهنگ جامعه ایران بود، تغییر چندانی نکرد.
ارائه مدل عوامل مؤثر بر توسعه آینده شهرهای هوشمند پایدار با تأکید بر مدیریت بهینه انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
116 - 130
حوزههای تخصصی:
مقدمه بهینه سازی مصرف انرژی با توجه به نیاز پیچیده و فراوان شهرها به انرژی از یک طرف و بحران ناشی از مصرف سوخت های فسیلی در شهرها و پدیده گرمایش زمین از طرف دیگر، امری ضروری است. در این راستا توسعه شهرهای هوشمند و پایدار که عوامل مختلف پایداری را در شهرهای هوشمند در نظر می گیرند، نشان دهنده رویکردی مهمی برای صرفه جویی در مصرف انرژی و ترویج گذار به سمت انرژی پاک از طریق دیجیتالی شدن است. شهر هوشمند به معنای شهری است که ساخت آن بر اساس فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) توسعه داده شود؛ و توسعه پایدار شهری به عنوان «فرایند تغییر در محیطی است که توسعه اقتصادی را در عین حفظ منابع و ارتقای سلامت فرد، جامعه و اکوسیستم تقویت می کند». حجم زیادی از ادبیات بیان می کند که حوزه فناوری و چگونگی تأثیر ویژگی ها و قابلیت های سازمانی بر اجرای آن از جنبه اصلی شهرهای هوشمند است و جنبه های طراحی در این زمینه نادیده گرفته شده است. در حالی که شهرهای پایدار مفاهیم و اصول طراحی را در نظر گرفته و جنبه های هوشمند را نادیده می گیرند. از این رو، با ادغام این دو مفهوم می توان از شهرهای هوشمند پایدار صحبت کرد. شهر هوشمند پایدار، به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات برای برآوردن نیازهای ساکنان فعلی خود بدون به خطر انداختن افراد دیگر یا نسل های آینده است که دستیابی به توسعه پایدار شهری و بهبود کیفیت زندگی را تسهیل می کند. با این حال، سیاست گذاران و ذی نفعان مرتبط با شهر هوشمند فاقد توصیه های کاربردی بر مبنای پژوهش برای حمایت از توسعه شهر های هوشمند پایدار هستند. زمانی که دولت ها عوامل مختلفی را در سیاست های مرتبط با توسعه شهر های هوشمند پایدار در نظر نگیرند، ممکن است نتوانند خدمات باکیفیتی را به شهروندان ارائه کنند. در نتیجه هدف اصلی پژوهش، شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر توسعه شهر هوشمند پایدار است و سؤال های پژوهشی در نظر گرفته شده در مقاله حاضر این است: عوامل مؤثر بر توسعه شهر هوشمند پایدار با تمرکز بر مدیریت بهینه انرژی کدام است؟ عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر در توسعه شهر هوشمند پایدار کدام است؟ برای پاسخ به سؤال های مطرح شده، این مقاله نوعی مدل برای چگونگی راه حل های مرتبط با آن ها در دستور کار شهر هوشمند پایدار پیشنهاد می کند. نتایج این پژوهش کمک می کند تا مدیران، سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری تصویری واضح از بخش توسعه شهر هوشمند پایدار داشته باشند.
مواد و روش هاهدف تحقیق حاضر، ارائه مدل عوامل مؤثر بر توسعه شهر هوشمند پایدار است. به همین دلیل از آزمون آماری دوجمله ای و روش دیمتل فازی استفاده شده است. هر دو جزء فنون کمی هستند و از داده های کمی برای تحلیل استفاده می کنند. آزمون دوجمله ای یک آزمون ناپارامتریک برای غربال عوامل است. با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون دوجمله ای اقدام به محاسبه سطح معناداری برای عوامل صورت می گیرد و عواملی که ضریب معناداری آن ها بیشتر از 05/0 باشد، حذف می شوند. دیمتل روشی است که جهت و شدت روابط مستقیم و غیرمستقیم میان عوامل موجود در یک سیستم پیچیده را از طریق محاسبات ماتریسی و نظریات مرتبط ریاضی شناسایی می کند. پژوهش حاضر از حیث هدف، اکتشافی (به دلیل شناسایی عوامل مؤثر پژوهش)؛ از منظر جهت گیری، کاربردی (کاربرد نتایج در تحلیل عوامل مهم توسعه شهر هوشمند پایدار) و از نظر روش شناسی آمیخته است. جامعه نظری پژوهش شامل اساتید، خبرگان و مدیران و کارشناسان است. همچنین روش نمونه گیری به صورت قضاوتی و بر اساس دانش و قضاوت تخصصی خبرگان است. درخور یادآوری است که حجم نمونه در این پژوهش 15 نفر است. مراحل پژوهش حاضر عبارت اند از:1) مرور پیشینه برای شناسایی عوامل اثرگذار بر توسعه شهر هوشمند پایدار2) غربال اولیه عوامل پژوهش با استفاده از آزمون بینم (Binominal Test)3) تعیین اثرگذارترین عوامل از طریق روش دیمتل فازی
یافته هایافته های پژوهش نشان می دهد ابتدا 20 عامل اثرگذار توسعه شهر هوشمند پایدار با تمرکز بر مدیریت بهینه انرژی با مرور تحلیلی پیشینه استخراج شدند. سپس با تحلیل آزمون دوجمله ای، 10 عامل آموزش و توانمندسازی شهروندان، کنترل سطح آلودگی، توسعه مشارکت های دولتی و خصوصی، سیستم های مدیریت ترافیک، توسعه نوآوری و کارآفرینی، جذابیت و رقابت شهری، مدیریت مصرف منابع، برنامه ریزی و سیاست های عمومی شهری، امنیت سایبری و مشارکت شهروندان دارای ضریب معناداری بالای 5 درصد بودند و از محاسبات حذف شدند. همچنین 10 عامل باقی مانده با استفاده از تکنیک دیمتل فازی مورد بررسی قرار گرفتند. تکنیک دیمتل، عوامل را از منظر اثرگذاری و اثرپذیری مورد ارزیابی قرار می دهد. با توجه به یافته های دیمتل فازی و شاخص خالص اثر، عوامل اینترنت پرسرعت (فناوری 5G)، تحقیق و توسعه، کلان داده ها، هوش مصنوعی و اینترنت اشیای سبز دارای اثرگذاری بیشتری در مقایسه با اثرپذیری بودند. عوامل اقتصاد دورانی، منابع انرژی تجدیدپذیر، سیستم های حمل و نقل هوشمند و ساختمان های سبز هوشمند و سیستم های مدیریت هوشمند انرژی، عوامل تأثیرپذیر هستند. نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان می دهد اینترنت پرسرعت (فناوری 5G) تأثیرگذارترین عامل بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. به کارگیری فناوری 5G سرعت دسترسی کاربران به حجم زیادی از داده ها را افزایش و زمان آن را کاهش می دهد. اینترنت اشیا می تواند از فناوری 5G به منظور مدیریت مصرف انرژی در شهر هوشمند پایدار بهره مند شود. بنابراین، فناوری 5G قادر است به خوبی پاسخ گوی نیازهای شهر هوشمند پایدار در جهت مدیریت مصرف انرژی باشد. تحقیق و توسعه دارای رتبه دوم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. تحقیق و توسعه با جذب سرمایه گذاری و نوآوری در محصولات و خدمات و تولید فناوری های پیشرفته به فعالیت های دانش بنیان و در نتیجه پیشرو بودن در زمینه سیاست های پایدار منجر می شود. بنابراین می توان با حمایت از همکاری میان دانشگاه و صنعت و همچنین، شرکت های مبتنی بر فناوری جدید (NTBFs)، گام بزرگی در این مسیر برداشت. کلان داده دارای رتبه سوم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. تعیین اطلاعات مفید در پروژه های توسعه شهر هوشمند مبتنی بر داده بسیار مهم است، زیرا شناسایی اطلاعات برای ارائه به مشتریان به طور مستقیم با ارزش و جذابیت یک سرویس مرتبط است. هوش مصنوعی دارای رتبه چهارم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. هوش مصنوعی به مدیریت تولید و مصرف انرژی در محیط های متغیر و بازار کمک می کند. ادغام هوش مصنوعی با شبکه های 5G و شبکه های حسگر، می تواند زمینه جدیدی را برای خدمات شهرهای هوشمند نسل آینده ایجاد کند. اینترنت اشیای سبز و به کارگیری آن دارای رتبه پنجم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. فناوری های اینترنت اشیا چالش های متعددی مانند افزایش مصرف انرژی و همچنین، زباله های الکترونیکی در شهرهای هوشمند را به همراه دارند. برنامه های شهر هوشمند باید سازگار با محیط زیست باشند، از این رو شهرهای هوشمند باید به سمت اینترنت اشیای سبز حرکت کنند. تحلیل این عوامل کلیدی به تصمیمات مدیران، سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری برای سرمایه گذاری و فراهم کردن زیرساخت های لازم شهر هوشمند با توجه به مدیریت بهینه انرژی، کمک می کند.
روستائیان و رفتارهای محیط زیستی (مطالعه ای کیفی در باب چگونگی وضعیت جامعه پذیری محیط زیستی در روستاهای غرب گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
264 - 285
حوزههای تخصصی:
یکی از بنیادی ترین سازوکارهای نهادینه سازی فرهنگ حفاظت از محیط زیست، توسعه آموزه های محیط زیستی از طریق آموزش، پرورش و به طورکلی، جامعه پذیری است. هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت و چگونگی جامعه پذیری محیط زیستی در استان گیلان (روستاهای طوالش) به روش کیفی است. جامعه مطالعاتی این تحقیق شامل 40 نفر از روستائیان و کارشناسان است که با استفاده از نمونه گیری هدفمند مورد مصاحبه نیمه ساخت یافته قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل محتوای کیفی مبتنی بر قیاسی جهت دار و به واسطه کدگذاری، مقوله بندی و یافتن روابط قاعده مند بین مقولات و مفهوم انجام شد. اعتبار تحقیق به دو شیوه باورپذیر کردن گزینشی و ارزیابی اعتبار به روش ارتباطی حاصل گردید. بر اساس مفهوم «جامعه پذیری محیط زیستی» به عنوان مفهوم اصلی تعدیل یافته مبتنی بر نظریه ارزش های مادی/فرامادی اینگلهارت، 4 مقوله، 6 زیرمقوله و 8 کد استخراج و تحلیل شد. نتایج تحقیق حاکی از وضعیت ضعیف جامعه پذیری محیط زیستی در نواحی روستایی و وجود چالش ها و موانع جدی در این زمینه است. به عبارت دیگر، کارگزاران جامعه پذیری در زمینه جامعه پذیری محیط زیستی روستائیان موفق نبوده اند. گزاره نظری حاصل از مجموع این یافته ها عبارت است از: در نواحی روستایی، تولید فرهنگ حفاظت از محیط زیست تحت لوای ساختار آموزش وپرورش غیررسمی و رسمی مورد اهتمام جدی قرار نگرفته است. همچنین، این وضع بیانگر ناکارآمدی عملکرد آموزشی سایر سازمان ها در این زمینه است که موجب شد تا جامعه روستایی در معرض جامعه پذیری محیط زیستی قرار نگیرد. به طورکلی، نتایج تحقیق حاضر بیانگر توسعه نیافتگی آموزش وپرورش محیط زیستی در روستاها و درنهایت، عدم پرورش شناختی محیط زیستی روستائیان است.
تأثیر گردشگری بر اقتصاد روستاهای بین راهی (مورد مطالعه: روستای گوراب و شهر زنگنه شهرستان ملایر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
346 - 361
حوزههای تخصصی:
امروزه صنعت گردشگری به عنوان یکی از پرشتابان ترین بخش های اقتصادی و یکی از مناسب ترین ابزارهای بازآفرینی و احیای مجدد مناطق روستایی برای نیل به توسعه پایدار مطرح است. در این رابطه، روستاهای بین راهی به دلیل موقعیت خود، خدمات گردشگری و فروش سوغات و محصولات و فرآورده های کشاورزی و باغداری به مسافران و گردشگران ارائه می کنند که نقش کلیدی در توسعه اقتصادی آن ها دارد. بر این اساس، هدف از این پژوهش شناخت و تحلیل نقش گردشگری بر اقتصاد روستاهای بین راهی در روستا شهر زنگنه و گوراب است که در کنار بزرگراه اراک - ملایر واقع شده اند. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری، ساکنین روستای گوراب و شهر زنگنه است که با فرمول کوکران تعداد 266 خانوار به عنوان نمونه انتخاب گردید. اقتصاد گردشگری روستایی شامل پنج مؤلفه بازساخت اقتصادی، پایداری اقتصادی، گردشگری کشاورزی، گردشگری غیر کشاورزی و مشارکت جامعه محلی است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و Smart PLS انجام شده است. نتایج حاکی از تأثیر معنادار ارائه خدمات به گردشگران و مسافران بین راهی بر اقتصاد گردشگری این سکونتگاه ها دارد. همچنین با تحلیل معیار R2، بیشترین تأثیر خدمات به گردشگران به بازساخت اقتصادی با مقدار 385/0 و کمترین تأثیر آن به مشارکت جامعه محلی با مقدار 241/0 به دست آمد. جهت توسعه اقتصاد گردشگری روستاهای بین راهی، استفاده از ظرفیت ها و فراهم کردن زیرساخت ها و امکانات رفاهی و اقامتگاه های بوم گردی، منطبق با ویژگی های محیطی امری ضروری است.
جغرافیای تاریخی بندرها و کناره های ایرانی خلیج فارس با تکیه بر منابع جغرافیایی مسلمانان
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
529 - 538
حوزههای تخصصی:
در بررسی موقعیت و جایگاه مناطق مهم و استراتژیک، منابع جغرافیای تاریخی از اهمیت زیادی برخوردار هستند. یکی از مهم ترین مناطق که از دیرباز جایگاه ویژه ای در بین جغرافی نگاران مسلمان داشته، کناره ها و بندرهای شمالی خلیج فارس هست که همواره جزء قلمرو سرزمینی ایران به حساب می آمدند. جغرافی نگاران مسلمان ضمن اشاره به نام دریای فارس، اطلاعات گران بهایی از موقعیت جغرافیایی و حدود، وضعیت اقتصادی و اجتماعی این مناطق به دست می دهند. مقاله حاضر بر آن است که جغرافیای تاریخی بنادر و کناره های ایرانی سواحل خلیج فارس را با استفاده از متون جغرافیایی مسلمانان و بر پایه روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای بررسی و تحلیل کند. حاصل بررسی های انجام گرفته در این مطالعه نشان می دهد که موقعیت جغرافیایی سواحل ایرانی خلیج فارس تأثیر عمده ای بر حیات اجتماعی و اقتصادی این مناطق داشته است و ابعاد مختلف زندگی مردمان آن تحت تأثیر جغرافیا و واقع شدن در کناره های خلیج فارس قرار داشت. همچنین قرار گرفتن در سواحل خلیج فارس باعث رونق اقتصادی و تبادلات فرهنگی گسترده ساحل نشین های ایرانی با مناطق اطراف شده بود.
ارزیابی و سنجش شاخص های پایداری اجتماعی در محلات شهر پارس آباد(مغان)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
194 - 213
حوزههای تخصصی:
در ایران، طی دهه های گذشته، مقیاس محله حلقه مغفول در نظام رسمی برنامه ریزی فضایی بوده است. هدف از این پژوهش ارزیابی و سنجش شاخص های پایداری اجتماعی در محلات شهر پارس آباد می باشد. پژوهش حاضر، از نوع پژوهش های توصیفی - تحلیلی و به لحاظ هدف کاربردی است. که با استفاده از شیوه نمونه برداری تصادفی و از طریق فرمول کوکران و نمونه ها در حجم 275 نفر انتخاب شده اند. ابزارهای اندازه گیری پژوهش پرسشنامه پایداری اجتماعی، و در محلات شهر پارس آباد جهت تعیین روایی پرسشنامه، از روایی محتوایی استفاده شد و برای تعیین پایایی درونی از روش آلفای کرونباخ استفاده گردید و قابل قبول برخوردار هستند. بحث از آزمون کولموگروف اسمیرنف جهت طبیعی بودن داده ها استفاده شد. با تأیید نرمال بودن داده ها، برای آزمون فرضیه های تحقیق از آزمون پارامتریک رگرسیون چند متغیره جهت تعیین اثر متغیر مستقل بر متغیر وابسته عوامل تحقیق استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که وضعیت شاخص های پایداری اجتماعی در معناداری با محلات در شهر پارس آباد وجود دارد، لذا از این نتایج می توان دریافت کرد که پایداری اجتماعی و نیز ایجاد نگرش مثبت در محلات شهری، که منجر به مشارکت اجتماعی می شود، استفاده نمود.
واکاوی نقش گردشگری بر توسعه روستاهای هدف گردشگری شهرستان پاوه
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
473 - 489
حوزههای تخصصی:
تنوع ابعاد و پیچیدگی های صنعت گردشگری متناسب با مناطق جغرافیایی، زمینه های ویژه ای برای برنامه ریزی و مدیریت گردشگری می طلبد. گردشگری روستایی در واقع بخشی از بازار گردشگری بوده که می توان آن را ابزار مهم ی ب رای توسعه اقتصادی- اجتماعی و اکولوژیکی جوامع روستایی قلمداد کرد. توسعه گردشگری روستایی می تواند نقش مهمی در تجدید حیات روستاها، ایجاد اشتغال و درآمد برای روستاییان و در نهایت توسعه کشور به طور اعم و توسعه روستایی به طور اخص داشته باشد . هدف پژوهش حاضر واکاوی نقش گردشگری بر توسعه روستاهای هدف گردشگری شهرستان پاوه می باشد. ماهیت پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش انجام توصیفی- تحلیلی می باشد. نمونه آماری پژوهش 320 نفر از سرپرستان خانوار پنج روستای هدف گردشگری شهرستان پاوه شامل؛ شمشیر، داریان، خانقاه، دشه و هجیج می باشد. نحوه ی توزیع پرسشنامه در میان سرپرستان خانوار ها تصادفی ساده می باشد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد گردشگری توانسته در سطح مطلوبی بر در آمد و اشتغال در توسعه روستا تأثیر داشته باشد و در سطح متوسطی بر تحولات فرهنگی، تغییرات کالبدی – فضائی و تعاملات اجتماعی تاثیر داشته است، اما در شاخص زیست محیطی سرپرستان خانوار تأثیر توسعه گردشگری را منفی و کمتر از مطلوبیت عددی ارزیابی کرده اند. اولویت بندی مؤثرین شاخص ها در تأثیر گردشگری بر توسعه روستاهای هدف گردشگری شهرستان پاوه نشان می دهد؛ شاخص در آمد و اشتغال بیشترین اهمیت را دارد. شاخص تحولات فرهنگی در رتبه دوم، شاخص تغییرات کالبدی – فضائی در رتبه سوم ، شاخص تعاملات اجتماعی در رتبه چهارم و نهایتاً شاخص زیست محیطی در رتبه آخر و کم اهمیت ترین می باشد.
شناسایی، دسته بندی و اولویت بندی انگیزه های گردشگران داخلی جهت سفر به شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هشتم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۶
117 - 142
حوزههای تخصصی:
شناسایی انگیزه گردشگران جهت سفر به یک منطقه کمک ویژه ای به شناخت رفتار گردشگران می کند. هدف از انجام این پژوهش شناسایی، دسته بندی و اولویت بندی انگیزه گردشگران داخلی از سفر به شهر کرمان است. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی، از منظر ماهیت از نوع توصیفی و از حیث نوع داده از نوع ترکیبی است. از روش های کتابخانه ای و میدانی برای جمع آوری داده های پژوهش استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل آن دسته از گردشگران داخلی است که به شهر کرمان در فروردین 1401 سفر کرده اند و همچنین در دسترس پژوهشگر قرار دارند. روش نمونه گیری پژوهش، نمونه گیری غیراحتمالی و از نوع نمونه گیری آسان یا در دسترس است. جهت شناسایی و دسته بندی انگیزه گردشگران از روش تحلیل عاملی اکتشافی و جهت اولویت بندی انگیزه های شناسایی شده از روش تاپسیس استفاده شده است. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد انگیزه گردشگران داخلی جهت سفر به شهر کرمان به ترتیب شامل موارد زیر است: انگیزه بازدید از جاذبه های فرهنگی-تاریخی، انگیزه مذهبی، انگیزه کاری، بهره مندی از سفر اقتصادی، بهره مندی از سفر گروهی، دیدار دوستان و بستگان، خرید، تفریح و سرگرمی، انگیزه نوستالژیک، بهره مندی از محیط طبیعی، یادگیری.
ارزیابی توسعه گردشگری پایدار ژئومورفوسایت ها بر اساس روش کومانسکو و پارک ملی (مطالعه موردی: غرب مازندران)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
140 - 169
حوزههای تخصصی:
ژئومورفوسایت ها لندفرم های ژئومورفولوژیکی هستند که از اهمیت قابل توجهی در توسعه ی گردشگری برخوردارند. استان مازندران به دلیل وجود لندفرمهای متنوع توانایی زیادی برای جذب گردشگر دارد. در شهرستان چالوس و نوشهر شش ژئومورفوسایت که از لحاظ جذب گردشگری قابل توجه می باشند انتخاب شده است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی توسعه گردشگری پایدار ژئومورفوسایت ها بر اساس روش کومانسکو و پارک ملی (مطالعه موردی: غرب مازندران) می باشد. بر اساس این روش هر لندفرم دارای پنج ارزش (علمی، زیبایی شناختی، مدیریت، اقتصادی، فرهنگی و کاربری) است. برای جمع آوری اطلاعات مربوط به ارزش هر لندفرم از مصاحبه و پرسش نامه استفاده شد و با توجه به اطلاعات بدست آمده از روش های آماری برای تحلیل داده ها استفاده شد. مدل فیولت بر اساس نرخ مدیریتی و گردشگری و دامنه ارزشی آن ها مورد بررسی قرار می گیرد. بر اساس نتایج تحقیق ژئومورفوسایت نمک-آبرود با امتیاز (45/15) بالاترین امتیاز را به خود اختصاص داده و پایین ترین امتیاز متعلق به ژئومورفوسایت رادیو دریا با امتیاز 74/11 می باشد. دلیل امتیاز بالای ژئومورفوسایت نمک آبرود دارا بودن شرایط خاص، موقعیت توپوگرافی و همچنین وجود امکانات و تسهیلات مناسب برای رفاه گردشگران می باشد و مورد توجه بیشتر گردشگران است. نتایج مدل پارک ملی نشان داد که مناطق نمک آبرود دارای بهترین و مناسب ترین وضعیت مدیریتی در حوزه ژئوتوریسم می باشند. به عبارتی منطقه ژئوتوریستی نمک آبرود از نظر زیرشاخص های مورد ارزیابی در مدل فیولت دارای شرایط مناسبی جهت توسعه و شناساندن مناطق بکر و قابل بهره برداری در صنعت ژئوتوریسم برخوردار است. لذا با توجه به نتایج حاصله تحقیق حاضر و انجام تحقیقات تکمیلی، مسئولین مرتبط با این امر می توانند در جهت بهبود وضعیت ژئومورفوسایت ها برای ارتقاء خدمات توریستی و جذب گردشگر بیشتر با توجه به ظرفیت های محیطی، برنامه ریزی های موثر تری را انجام دهند.
ارزیابی نقش گردشگری در تغییر الگوهای فرهنگی نواحی روستایی با استفاده از مدل دیمتل (مورد مطالعه: روستای محمود آباد، شهرستان خدابنده، استان زنجان)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
38 - 63
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری به عنوان صنعت سبز دارای جایگاهی ویژه در مباحث توسعه پایدار محیطی، به ویژه در روستاها و حفظ محیط زیست بوده که یکی از ابعاد آن گردشگری روستایی است. به طوری که توجه و توسعه ی آن می تواند برای کشورهای درحال توسعه که با معضلاتی چون نرخ بیکاری بالا، محدودیت منابع ارزی و اقتصاد تک محصولی مواجه هستند، از اهمیت فراوانی به لحاظ تنوع بخشی اقتصادی برخوردار باشد. پژوهش حاضر به بررسی و ارزیابی نقش گردشگری در تغییرات فرهنگی(سبک ازدواج) روستای محمودآباد می پردازد. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و روش بررسی آن توصیفی– تحلیلی صورت گرفته است. جامعه آماری این تحقیق متشکل از 15 نفر از مدیران محلی روستای محمودآباد و کارشناسان این حوزه را تشکیل می دهند. در پژوهش حاضر تأثیرگذارترین و تأثیرپذیرترین عوامل موثر بر تغییرات الگوی فرهنگی ازدواج روستای محمودآباد بررسی شده است. یافته های حاصل از این پژوهش نشان می دهد عوامل میزان درآمد و سن ازدواج بیشترین تأثیرگذاری و نوع همسر یابی و همسر گزینی، میزان درآمد، سبک برگزاری ازدواج بیشترین تأثیرپذیری و عوامل میزان درآمد، سبک برگزاری ازدواج، نوع همسر یابی و همسر گزینی بیشترین تعاملات و روابط را با سایر عوامل دارا می باشند.
طراحی الگوی مدیریت پسماند با رویکرد داده بنیاد (مطالعه موردی: شهر اصفهان)
منبع:
اکولوژی سرزمین سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴
304 - 319
حوزههای تخصصی:
همزمان با رشد جوامع و تغییر الگوی مصرف شهروندان فرآیند مدیریت پسماند شهری نیز باید خود را با این تغییرات هماهنگ نموده و رویه های جایگزین و به روزتری را طراحی و پیاده سازی نماید. رشد جمعیت، تغییر الگوی عدم مصرف و سبک زندگی مردم، میزان تولید پسماند، انواع و تنوع خصوصیات زباله را افزایش داده است. بر این اساس، هدف از این تحقیق تدوین و تبیین الگوی مدیریت پسماند در کلانشهر اصفهان بود. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و به روش نظریه پردازی داده بنیاد برای طراحی الگو انجام و از نمونه گیری هدفمند استفاده شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته که بین 12 نفر از خبرگان و کارشناسان سازمان مدیریت پسماند کلانشهر اصفهان انجام شد.نتایج نشان داد پدیده محوری در حوزه مدیریت پسماند، عدم مدیریت یکپارچه در این فرآیند بوده که به جهت پیشرفت و توسعه سازمانی و حرکت به سمت اهداف و استراتژی های از پیش تعیین شده نیازمند حل این معضل می باشد. . عدم مدیریت یکپارچه ، به عنوان پدیده محوری ناشی از عدم توجه به ثبات مدیریتی، عدم اهتمام به نتایج تحقیق و توسعه، آماده و محیا نبودن زیر ساخت های مدیریتی و ساختاری بعنوان شرایط علَی شکل خواهد گرفت. مدیریت پسماند، پیامدهای مثبت و منفی در پی خواهد داشت.هر چند در این مدل، عوامل زمینه ای (نظیر توسعه پایدار، آموزش و فرهنگ سازی، تشویق و تنبیه، سرمایه گذاری بخش خصوصی و سیاستگذاری کلان) و شرایط مداخله گر(نظیر تکنولوژی های روز دنیا،گرانی ارز و تحریم ها، ارزان بودن انرژی وابزارهای قانونی) روابط را تحت تأثیر قرار می دهند.