فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱۶٬۷۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
نگاهی به ادبیات فارسی، سیطره گسترده مضامین دینی را در عرصه نظم و نثر نشان می دهد. از آنجا که جامعه ما مقیّد به اصول و مسائل دینی است، کاربست مضامین دینی با مواد و مطالب فارسی و نگارش، با توجه به سرعت گسترش و اثر گذاری آن، نقش سازنده ای را در تقویت هویت دینی و غنای زبان و ادب فارسی می تواند ایفا کند. هدف این پژوهش، واکاوی مضامین دینی کتاب فارسی و نگارش دوره اول متوسطه سال تحصیلی 1402-1401 می باشد که با روش کتابخانه ای و رویکرد کمّی- کیفی با بهره گیری از روش تحلیل محتوا صورت گرفته است. جامعه آماری در این پژوهش کتاب های فارسی و نگارش دوره اول متوسطه با بررسی کامل هر پایه می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد از مجموع هشت مصداق مضامین دینی؛ بیش ترین فراوانی و توجه، مربوط به ارزش های مذهبی با فراوانی(813)، نمادهای دینی با فراوانی(523)، عقاید مذهبی با فراوانی(81)، شخصیت های مذهبی با فراوانی(44) و آیات، احادیث و روایات با فراوانی (25) بوده است که عملکرد خوبی را از سوی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی کتاب های درسی فارسی و نگارش در بهره گیری و پرداختن به مصادیق مضامین دینی نشان می دهد. در مصادیقِ دیگر؛ یعنی شعائر اسلامی، مراسم مذهبی و وقایع مذهبی نیز توجه کمتری در این خصوص ملاحظه می گردد و نیازمند بازنگری بیشتری در این مهم می باشد.
شکل شناسی مثنوی های تعلیمی و عرفانی بر مبنای سنت های ادبی» (از آغاز تا پایان قرن هفتم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
101 - 139
حوزههای تخصصی:
تاریخ ادب فارسی جاودانگی و تأثیرگذاری بیشتر مباحث ناب تعلیمی و عرفانی خود را درگونه های مختلف آن، مدیون قالب شعریِ «مثنوی» است. قالب مثنوی به دلیل ویژگی ممتاز و بارز آن در قافیه پردازی، یکی از پردامنه ترین قالب های شعر فارسی است و بزرگ ترین شاهکارهای ادبی زبان فارسی در این قالب شعری سروده شده اند. بهترین روش برای شناخت و احاطi کامل بر این منظومه ها و نیز بیان وجوه افتراق و اشتراک این آثار، پی بردن به فرم و ساختار آن هاست. در پژوهش حاضر ضمن مطالعi بیرونی مثنوی های دوره مورد مطالعه، به مطالعi درونی این منظومه ها؛ یعنی شکل و فرم حاکم بر آن ها پرداخته می شود. براین اساس، متن (کانون مرکزی) و پیرامتن (دیباچه و خاتمه) مثنوی های بلند تعلیمی و عرفانی تا پایان سده هفتم هجری مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند. هدف این نوشتار بررسی فرم و شکلِ حاکم بر متن و پیرامتن منظومه های بلند تعلیمی و عرفانی از حیث پای بندی آن ها بر سنت های ادبی حاکم بر عصر شاعر است. نگارندگان با علم بر اینکه اثر ادبی به عنوان انگاره ای با وحدت سازمند، وجود آغاز و میانه و پایان را مفروض می سازد، می کوشند در پرتو بررسی عناصر پیرامتنیِ هفت مثنوی تعلیمی و عرفانی (حدیقه الحقیقه، مخزن الاسرار، منطق الطیر، مصیبت نامه، الهی نامه، بوستان و مثنوی معنوی) کارکردهای متصوّر برای به کارگیری این پیرامتن ها را مورد مطالعه قرار داده و برجستگی های منحصربه فرد مثنوی مولانا را به عنوان سر آمد مثنوی ها بیان کنند.
نسبیت زبانی در معادل یابی و ترجمه مفاهیم نام اندام «دست» در زبان عربی بر مبنای رویکردهای شناختی و فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسبیت زبانی همواره یکی از چالش های فراروی مترجمان بوده است و آن حاصل تجربه های زیستی متفاوت سخنوران زبان است. تجارب جمعی سخنوران زبان مانند آداب و رسوم، باورها و پدیده های اجتماعی، مبانی فرهنگی است که با مفاهیم زبانی در ارتباط است. نام اندام ها یعنی واژگان مربوط به بیان اعضای بدن انسان مانند: چشم، سر، گوش و... ممکن است حاوی مفاهیم فرهنگی و شناختی همچون دانش، ادراک و احساسات و آداب و رسوم باشد. علاوه بر این، بین مفاهیم فیزیولوژیکی (کار اندام شناسی) اعضای بدن انسان و مفاهیم سوسیولوژی (جامعه شناسی) رابطه معنایی وجود دارد. بررسی مبانی فرهنگی و شناختی این واژه ها و پرداختن به پیشینه تجارب زیسته سخنوران همچون ابزاری می تواند مترجم را در فهم درست معنای دقیق سپس انتقال آن به زبان مقصد کمک کند. اهمیت و جایگاه نام اندام ها در زبان از یک سو و بسامد بالای نام اندام «دست» در زبان عربی و گویش های آن از سوی دیگر، ما را بر این داشت تا به بررسی توصیفی- تحلیلی واژه «دست» و صور ت بندی های زبانی و مفهوم سازی های فرهنگی آن بپردازیم تا از طریق تحلیل معنایی و زبانی این نام اندام، چگونگی معادل گزینی و ترجمه آن را در زبان فارسی مورد بررسی قرار دهیم. از مهم ترین نتایج به «دست» آمده این است که گاهی ترجمه واژگان و ارائه مفاهیم بر مبنای صور ت بندی مشترک زبان مبدأ و مقصد شکل می گیرد و گاهی بر مبنای صور ت بندی متفاوت؛ در صور ت بندی مشترک، ترجمه هم پوشانی می تواند پیشینه فرهنگی و جهان بینی زبان مبدأ را انتقال دهد و در صور ت بندی متفاوت، نسبیت زبانی اتفاق می افتد. ترجمه هم پوشانی در انتقال مفاهیم عاجز است و باید ترجمه ناهمسان یا به عبارت دیگر، ترجمه مفهومی را که هم متناسب با معیارهای فرهنگی زبان مبدأ است و هم با معیارهای فرهنگی زبان مقصد به کار گرفت.
واکاوی نمادهای استعلایی در غزلیات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
43 - 58
حوزههای تخصصی:
از دیرهنگام، کسانی که نگاهی ژرف به جهان داشته اند، همواره به دنبال راهی برای گسترش اندیشه ها و ادراکات درونیِ خود بر نمودهای عینیِ جهان محسوس بوده اند؛ ازاین رو با تأمل در جلوه های جهان، تلاش کرده اند تا از محسوسات عبور کرده و به حقیقتی فراتر از آن دست یابند؛ بنابراین، برای نیل به این هدف از نماد استعلایی بهره برده اند. نماد استعلایی تصویری است از شیء ملموس که این شیء ملموس خود دلالت دارد بر عالم معنی و روح. نماد های استعلایی در ماهیت با عالم مُثُل افلاطون یا «ایده بنیادین» (اصطلاح افلاطون) ارتباط دارد و در زمره نماد های عرفانی نیز جای می گیرد. بیدل دهلوی، گونه های متنوع این نمادها را به کار برده و با توجه به شرایط خاصِ فردی، اندیشه و تخیل خود را در قالب نمادهای استعلایی بیان کرده است. از آنجا که نمادهای استعلایی موجب ابهام در شعر می شوند، نوشتار حاضر بر آن است تا با تأویل این نمادها، از غزل بیدل ابهام زدایی کند. در کنار تحلیل محتوایی نمادهای استعلایی، زیبایی شناسی این نمادها نیز از هدف های این پژوهش است.
ظرفیت اعتقادی اهل سنت طریقتی پاکستان در راستای افزایش قدرت نرم انقلاب اسلامی (نمونه بررسی شده: محبت اهل بیت(علیهم السلام))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
77 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی ظرفیت تقریب اهل سنت طریقتی شبه قاره هند درجهت افزایش قدرت نرم انقلاب اسلامی است که با تمرکز بر پاکستان و اعتقاد به محبت اهل بیت (علیهم السلام) صورت گرفته است. شیوه پژوهشی کار علاوه بر مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه عمیق با 11 نفر از صاحب نظران ایرانی و پاکستانی و مطالعات کتابخانه ای و میدانی درجهت غنی سازی جستار حاضر بوده است. یافته ها حاکی از آن است که «محبت اهل بیت (علیهم السلام) » نزد طریقت های چهارگانه چشتیه، سهروردیه، قادریه و نقشبندیه، به خصوص بریلویه که جامع جمیع فرق صوفیه پاکستان است، دارای اهمیت فراوان است. اصرار بر رسانیدن سلسله خرقه به اهل بیت (علیهم السلام) ، احترام فراوان به سادات، نقل قول و تمجیدها از ائمه معصومین (علیهم السلام) ، جواز زیارت و توسل و استغاثه و شفاعت آنان ازجمله بروندادهای این اعتقاد به مثابه ظرفیت اعتقادی درجهت گسترش دایره عملکردی و گفتمانی انقلاب اسلامی است. براین اساس دستگاه های متولی، با فهم درست از این عمق راهبردی گفتمانی، فرصتی برای ارتقای جایگاه منطقه ای ایران و نیز تعالی و تأمین متقابل منافع دو همسایه مسلمان می یابند.
بررسی تطبیقی گفتمان عرفانی شعر معاصر شرقی در اشعار رابیندارانات تاگور و بیژن جلالی
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
55 - 72
حوزههای تخصصی:
از شاخصه های برجسته جهان معاصر، درک همگونی های فرهنگی، در راستای دستیابی به زبانی مشترک، فراگیر، همدلانه و انسانی است؛ مطالعات تطبیقی نو، با دو گرایش «ادبیات تطبیقی» و «مطالعات فرهنگی»، نمودی از همین شاخصه و ویژگی است. خوانش سروده های رابیندارانات تاگور، شاعر برجسته هندی و بیژن جلالی، شاعر شاخص و سپیدسرای ایرانی، گویای این نکته است که این دو شاعر، برخوردار از چنان نگرشی اند که درک آن، زمینه ساز نزدیکی هرچه افزون تر دو ملت ایران و هند خواهد گردید؛ که نوع نگاه و شیوه بیان این دو، به روشنی گویای همانندی این دو شاعر، در دو فرهنگ متفاوت است. سروده های این دو، سروده هایی طبیعت گرا و در عین حال معناگراست و نگاهی از گونه عرفان معاصر، بر ذهنیت این دو شاعر حاکم بوده است. نگارندگان پژوهش حاضر بر آن بوده اند که ضمن پایبندی به اصول استدلال استقرائی، نشان دهند که شنیدن صدای طبیعت از زبان تاگور و جلالی و لمس نبض هستی در سروده های آن ها، از تجربیّات و حسیّات مشترکی نشأت می گیرد که ریشه در تعالیم عرفانی شرق و معرفت خاصّ حکمای این خطّه، از مولانا و حافظ گرفته تا بودا و لائوتسه ... دارد و نمایانگر گفتمان عرفانی شعر معاصر شرقی اند.
تحلیل آثار آچه به و ساعدی از منظر ادبیات اتوپیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
300 - 320
حوزههای تخصصی:
مقایسه ی عرضی آثار هنری اخیرا مورد توجه محققان قرار گرفته است. در این مقاله موضوع آرزوی داشتن زندگی آرمانی در موضوعات داستان در آثار برگزیده چینوا آچه به و غلامسحین ساعدی مورد بررسی قرار گرفت. آچه به، راه رسیدن به رستگاری را در پایان دادن به استعمارگری غرب، نجات وطن، برگشتن به رسم و رسومات و فرهنگ اصیل آفریقا می داند؛ ساعدی راه رسیدن به زندگی آرمانی را در سکوت و آرامش زندگی روستایی و خلاصی از مشکلات و گرفتاری های زندگی مدرن و رهایی از مشکلات روحی و روانی می یابد. هر دو نویسنده در انتخاب شخصیت های داستان و صحنه پردازی ها در مسیر اهداف هنری خود، وجوه مشترک زیادی دارند. در این مقاله، دو بازیگر نقش اصلی داستان، ایده ها و اسیده ال ها، طرز فکر و تفکرات آن ها از هستی و آرزوهای آرمانی و شیوه انتخاب صحنه و تاثیر پذیری آنها از جهت گیریهای سیاسی و اجتماعی تجزیه و تحلیل و تشابه آنها مشخص شد.
بررسی بینامتنی دلالت های بازآفرینی شاهنامه فردوسی در تاریخ نگاری جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۲
79 - 99
حوزههای تخصصی:
در نظام نوین نقد و تحلیل آثار، معنای متن وابسته به کشف روابط میان سوژه با پیش متن ها، حافظه های مخفی و آشکار اثر و همچنین مولفه های فرامتنی زایشگر آن است که تحلیل های بینامتنی، بن مایه نظری و روش مندی آن را شکل می دهد. در میان نظریه پردازان این شیوه، رولان بارت به مخاطب این اجازه را می دهد که از برهم چینش متن ها و کشف لایه های آثار در ضمیر و ظاهر یکدیگر، به تفاسیر و معناهای نو و خلاقه ای دست یابد. از سویی دیگر، در میان تاریخ و ادبیات، علاوه بر اشتراکات و تقابل های فلسفی، نوعی پیوندهای نهان و معانی نوظهور یافت می شود که یکی از مصادیق آن را در ارتباط نظام مند میان تاریخ نگاری جوینی در جهانگشا و حماسه سرایی فردوسی در شاهنامه می توان جست وجو کرد. لذا این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی سعی در کشف معنایی نو در چرایی خلق تاریخ جهانگشا در ارتباط با پیش متن غالب خود یعنی شاهنامه دارد. با توجه به وجوه و ابعاد تأثیرپذیری در شکل گیری برخی از عناصر ساختاری، تبیین تطبیقی وجه ادبیت و تحلیل مقولات هویتی و انگیزشی متن ها در ارتباط با یکدیگر، این نتیجه حاصل خواهد شد که جوینی در تاریخ نگاری خود، صرفاً متأثر از واژگان و ابیات شاهنامه فردوسی نبوده و در یک نظام تقابلی سعی در بازآفرینیِ متنی در قامت شاهنامه و نوزاییِ حماسه ملی در سطح نثر داشته است.
Hansberry a Universal Playwright or a Parochial One: Analyzing The Sign in Sidney Brustein's Window in Light of Roger D. Abrahams's Viewpoints(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
206 - 232
حوزههای تخصصی:
Some critics praised Lorraine Hansberry the African American female playwright, for writing The Sign in Sidney Brustein's Window as a universal playwright and some others accused her of betraying African American Literature and her ancestors. By applying the notion of Signification proposed by Roger David Abrahams, the American folklorist in this play, this study reveals Hansberry has continued her contribution to African American Literature and post colonialism; however, this time by expanding her focus on oppression and the oppressed ones in general. Abrahams' notion of Signification is introduced and some stances and examples of it were discovered in the play. Hypothetically this paper concludes that Lorraine Hansberry attains her reputation not only as an African American dramatist but also as a universal author by writing The Sign in Sidney Brustein's window .
شناخت مفهوم خشونت پنهان علیه زن در رمان«هما»بر اساس دو شاخص کلان کلامی و غیر کلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
113 - 147
حوزههای تخصصی:
خشونت اساساً به مفهوم اعمال هرگونه رفتاری که با هدف وارد نمودن آسیب به یک یا بیش از یک پدیده صورت گیرد اطلاق می گردد. این مفهوم می تواند در دو سطح آگاهانه یا ناآگاهانه صورت پذیرد. مسأله مهم در این میان، بررسی حد و مرز قربانیان خشونت است و یکی از طیف های مهمی که بعضاً مورد خشونت واقع شده اند زنان بوده اند. در ایران، حضورِ زن به عنوان قربانی شرایط اجتماعی و فرهنگی به نخستین رمان های معاصر در دوران تجدّد رضاشاه بر می گردد. در رمان های این دوره بود که ما با تصویرهایی از زنان به عنوان قربانیان جامعه روبرو می شویم. این مقاله جستاری است در بررسی و شناخت مفهوم خشونت پنهان علیه زن در رمان«هما» نوشته محمّدحجازی. حجازی به عنوان نویسنده و رمان نویسی پیشتاز با انتخاب عناوین زنانه برای رمان هایش، سایه پنهان خشونت علیه زن را نشان داده است. فرضیه مقاله حاکی از این موضوع است که حجازی در رمان «هما» سیمایی از زن را به نمایش می گذارد که قربانی خشونتی پنهان در زیرپوست فرهنگ و سنّت جامعه ای مردسالاراست. یافته های مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از منابع مکتوب و مجازی نشان داد، خشونت پنهان علیه زن در رمان هما شامل دو شاخص کلان خشونت های پنهان کلامی و غیرکلامی است. براین اساس، تحقیر، تهمت، توهین، تهدید، دروغ، طعنه و متلک ذیل شاخص کلان خشونت های پنهان کلامی قرار می گیرند. همچنین نادیده انگاشتن شخصیت زن، حمایت از رسوم غلط ازدواج، حمایت از تعدّد زوجات، خشونت جنسی، ریاکاری و ظاهرسازی ذیل شاخص کلان خشونت های پنهان غیرکلامی قرار می گیرند. کلیدواژه ها: جامعه، خشونت پنهان، رمان هما، زن، محمّدحجازی.
بررسی علل افزایش داد و ستد اسلحه در مناطق مرزی ایران و هند از 1285 تا 1305 هجری شمسی و نقش دولت های بیگانه در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
59 - 76
حوزههای تخصصی:
یکی از پدیده های رایج در مناطق مرزی ایران و هند، قاچاق اسلحه بوده که نقش تأثیرگذاری در تحولات اجتماعی و مسائل امنیتی این مناطق داشته است. با نگاهی به منابع تاریخی می توان به این مسئله پی برد که تقریباً از 1285 تا 1305 هجری شمسی، قاچاق اسلحه در این مناطق افزایش چشمگیری یافته است. با توجه به این مسئله در تحقیق حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی و با استفاده از اسناد و مطالعات تاریخی موجود در این زمینه به بررسی علل این پدیده پرداخته شده و نقش عوامل داخلی و خارجی مورد کنکاش قرار گرفته است. براین اساس پرسش تحقیق حاضر این است که روند داد و ستد اسلحه در مناطق مرزی ایران و هند چگونه بوده و دلایل افزایش آن در این مقطع زمانی چه بوده است. به نظر می رسد مناطقی مانند سیستان و بلوچستان در چارچوب منافع انگلستان و کشورهای رقیبش در کانون رقابت ها قرار داشتند. این تحولات باعث شد موضوع داشتن سلاح گرم و داد و ستد و حتی قاچاق اسلحه در مناطق مرزی ایران و هند به دلیل موقعیت جغرافیایی اش به مقوله ای پراهمیت تبدیل شود.
نظام دینی آخرین بازماندگان آریائی در کافرستان افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
211 - 228
حوزههای تخصصی:
مردمان ناحیه کوهستانی شرق افغانستان تا یکصد سال پیش، دارای فرهنگ هندوایرانی و ایدئولوژی مبتنی بر دامداری بودند. این آریایی ها که سرزمین شان از طرف مسلمانان، کافرستان و بعد از ورود اسلام نورستان خوانده شد، آخرین بازمانده از باورها و آیین های آریاییان باستان بوده اند که به دلیل شرایط جغرافیایی و اجتماعی تا یک سده اخیر در این دیار باقی مانده اند. آن ها به زبان های مختلف هندواروپایی سخن می گفتند و دارای جنبه هایی از مذاهب هند و آریایی بودند. در این پژوهش ضمن پرداختن به کلیات تاریخی و ریشه قومیتی نورستانیان، طرحی کلی از پرستش خدایان مختلف و ارتباط آن ها با فرهنگ عظیم هندوایرانی و سیر تحولات احتمالی در این نظام اعتقادی با نگاهی به نظریه دومزیل مورد بررسی قرار می گیرد؛ بنابراین پرسش اصلی این خواهد بود که آیا می توان خدایان این کافران و باورها آن ها را در طرحی همانند نظام پانتئونی دمزیل مطرح کرد؟ رابطه این باورها با نظام عقیدتی هندوایرانی چگونه قابل تبیین است؟ اهمیت این پژوهش در این است که فرهنگ و عقاید این مردم می تواند نمایانگر زندگی اجتماعی و دینی آریاییان کهن هند و ایران باشد. پژوهش حاضر با ابزارکتابخانه ایی و با روش تطبیق و تحلیل داده ها صورت گرفته است.
نقش زبان در دو ترجمه رضا عامری و عطاءالله مهاجرانی از رمان موسم الهجره إلی الشمال بر اساس دیدگاه کریستین نورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی دهه های مختلف، زبان و ترجمه ارتباط گسترده و متقابلی باهم داشته و ترجمه با بهره گیری از علم زبان شناسی و مدنظر قرار دادن بافت های زبانی در برقراری ارتباطی پویا و ملموس با مخاطب به پیشرفت های بسیاری دست یافته است. کریستین نورد (۱۹۷۷) نظریه پرداز حوزه مطالعات ترجمه با ارائه مؤلفه های الگوی نقش زبانی خاص خود سبب بهبودی هرچه بیشتر ارتباط میان گوینده و شنونده یا نویسنده و مخاطب شده است. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی درصدد است دو ترجمه رضا عامری و عطاءالله مهاجرانی از رمان موسم الهجره إلى الشمال را بر اساس الگوی کریستین نورد موردنقد و بررسی قرار دهد تا به میزان بازتاب نقش های زبانی مدل نورد و تأثیر آن ها در ترجمه های موردبررسی دست یابد و سطح کیفی عملکرد هرکدام از مترجمان را مشخص سازد. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که ترجمه رضا عامری در زمینه نقش ارجاعی و نقش بیانی بیشترین بازتاب را داشته و همین طور عملکرد رضا عامری در مقایسه با عطاءالله مهاجرانی در ترجمه رمان موسم الهجره إلى الشمال مقبول تر بوده است.
بررسی مکانیسم دفاعی روانی گریز در رما ن های غزاله علیزاده با تکیه بر رمان «خانه ادریسی ها» و «شب های تهران» بر اساس نظریه زیگموند فروید(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
28 - 55
حوزههای تخصصی:
مکانیسم های دفاعی، واکنش های روان آدمی در برابر تنش هایی است که روح و روان او را تحت تأثیر قرار می دهند و او را تا مرز از هم پاشیدگی پیش می برند. از نگاه فروید، مکانیسم های دفاعی، به طور ناخودآگاه، منجر به بروز تمایلات و رفتارهایی می شوند که فرد را در برابر تنیدگی ها محافظت می کنند. مکانیسم "گریز" از زمره سازوکارهایی ست که به هنگام فشار روحی فراوان، در رفتار فرد بروز می کند و او را از صحنه های آزاردهنده دور می کند. افراد برای فراموشی اضطراب، خشم و ناکامی، به شیوه ناخودآگاه از مشکل پیش آمده می گریزند و در این گریز، تا حدودی آرامش و تعادل از دست داده خود را باز می یابند. هر چند در این گریز، می توان انتظار پیامدهای منفی را نیز داشت اما روان آدمی، گاه ناگزیر، از این انتخاب است. تأمل در آثار داستانی غزاله علیزاده نشان می دهد که او نسبت به رفتارها و واکنش های افراد در مواجهه با مشکلات، توجه خاصی دارد و مکانیسم های دفاعی را در بروز برخی از رفتارهای قهرمانان آثارش دخیل می داند. این نوشتار با بررسی رفتارهایی از جنس "گریز" با تکیه بر دانش روان شناسی، به تحلیل این رفتارها پرداخته و به ریشه یابی "گریز"هایی اقدام کرده که به گونه ایی، واکنش به اضطرابی بوده اند که بر روان شخصیت ها در طول زندگی وارد شده اند. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که بیش تر زنان آثار غزاله علیزاده و گاه برخی از مردان، در مواجهه با ناکامی ها و اضطراب ها، به دنبال پناهگاهی هستند که تلخی اضطراب را به فراموشی سپارند.
تحلیل گفتمان انتقادی تمهیدات عین القضات همدانی (با رویکرد نورمن فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۲
77 - 103
حوزههای تخصصی:
«تمهیدات»، مهم ترین اثر عین القضات همدانی، عارف آزاداندیشِ عصر سلجوقی و یکی از معروف ترین آثار عرفان اسلامی است که در پژوهش حاضر با رویکرد «تحلیل گفتمان انتقادی» نورمن فرکلاف بررسی شده است. هدف این پژوهش، پاسخ به چند پرسش است؛ از جمله اینکه نظم گفتمانی ایرانِ عصر سلجوقی در «تمهیدات» چگونه بازتولید شده است؟ کردارهای گفتمانیِ تمهیدات، بازتاب کدام یک از کردارهای اجتماعی است؟ و راهکار عین القضات برای برون رفت از گفتمان سلطه و تعصب روزگار سلجوقی چیست؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که نظم اجتماعی عصر سلجوقی که مبتنی بر سلطه حاکمان سیاسی بر مردم، علمای دینی بر پیروان و مشایخ صوفیه بر مریدان و بیانگر انواع طبقه بندی اجتماعی است، در تمهیدات با بهره گیری از «نام دهی» مشارکان بازتاب یافته است. عین القضات با استفاده از دو ژانر از پیش موجودِ «تفسیر قرآن» و «وعظ» که دو کنش فرهنگی و اجتماعی جداگانه به شمار می رفتند، ضمن القای باورهای خویش به مخاطبان، در تقابل با گفتمان های موجود، پادگفتمان ایجاد کرده و حتی از جایگاه منتقد اجتماعی و ایده پرداز، برای برون رفت از گفتمان سلطه، خشونت و مذهب گرایی متعصبانه روزگار خویش، ایده جدیدِ معرفت و «عشق» را مطرح کرده است. کاربرد جمله های خبری، الگوهای ویژه امری و پرسشیِ تمهیدات، نشان می دهد که در این تقابلِ گفتمانی، جایگاه عین القضات از موضع اقتدار است؛ اقتدار معرفتی در برابر اقتدار سلطه و اقتدار عشق در برابر اقتدار تعصب و خشونت. این ویژگی ها تمهیدات را از جایگاه تعلیمی و تفسیری فراتر می برد و حتی برای آن رسالت اجتماعی نیز قائل می شود.
تحلیل ساختاری و نشانه معناشناختی قصه ی کوتاه و عامیانه ی «برگ مروارید»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و نقد لایه های صوری و معنایی قصه های ایرانی در شمار پژوهش های نقد ادبی می گنجد. قصه های عامیانه از حیث محتوا و ساختار، دارای ارزش های فرهنگی و ادبی هستند. هدف این پژوهش، بررسی قصه ی عامیانه برگ مروارید از مجموعه ی قصه های ایرانی (41 متن قصه و 35 روایت) گردآوری و تألیف انجوی شیرازی است. انجوی شیرازی این قصه ی کوتاه را از راوی، علی محمد فرهادی، اهل توسک سفلی ملایر شنیده و در این مجموعه ثبت کرده است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای و به کاربستن نظریه ی نشانه معناشناختی گریماس انجام شده است. ساختار و بافت قصه، شیوه ی آفرینش و دریافت معنا در این روش اساس بررسی است. گریماس در پی آن بود که برای مطالعه ی روایت، الگویی منسجم را ارائه دهد که بعدها آن را نشانه معناشناسی نوین نامیدند؛ به باور گریماس آنچه اهمیت دارد، شناخت فرایند تولید متن از زمان انتقال تا دریافت، برپایه ی عناصر شَوِشی و کُنِشی است؛ به این ترتیب می توان ادبیات داستانی را بستری مناسب برای کاوش های گفتمانی و تلفیق ادبیات و گفتمان دانست؛ زیرا روایت مبتنی بر زبان شناسی، دریچه های تازه ای در عرصه ی ادبیات داستانی باز می کند. در این پژوهش با بهره گیری از درون مایه ی قصه ی برگ مروارید، گونه های مختلف نظام گفتمانی هوشمند و عوامل آن ها را استخراج کردیم و به این نتیجه رسیدیم که هرچند این قصه برآمده از فرهنگ عامه است و ساختاری سنتی دارد، درعین حال از الگوی ساختاری و روایتی نظام مند و معنادار برخودار است و با نظریه ی نشانه معناشناسی گریماس انطباق بسیار زیادی دارد؛ ازجمله اینکه فرایند روایی تغییر معنا نیز در این قصه ، با گذر از مراحل عقد قرارداد، عملیات اصلی (توانش و کنش) و ارزیابی شناختی و عملی اتفاق افتاده است.
طراحی الگو و بسته مشاوره معنوی بر پایه موضوع عشق در مثنوی معنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معنویّت در سال های اخیر از سازه های مثبت در سلامت روان است. بر همین اساس پژوهش حاضر، مطالعه ای بین رشته ای برای طراحی الگویی از مشاوره معنوی براساس مثنوی معنوی با موضوع عشق است. مثنوی یکی از مهم ترین منابع معنویّت در جهان براساس عرفان اسلامی است. مولانا از بزرگ ترین عارفان اسلامی است که عشق را به ژرف ترین و گسترده ترین شکل، تعریف و کاربردی کرده است.
روش: این تحقیق به روش کیفی تحلیل محتوا براساس مقوله های مستخرج از مثنوی معنوی مولوی و مقالات مرتبط با معنویّت انجام شده است. کلیدواژه عرفان اسلامی و مثنوی، یعنی «عشق» استخراج (542 بیت از شش دفتر مثنوی) و در جدولی کدگذاری و مقوله بندی شد.
یافته ها و نتایج: از 558 مقوله مرکزی، 67 دسته از مفاهیم مشترک بود که در سه مرحله «بیداری معنوی»، «بلوغ معنوی» (عشق) و «نمود معنوی» (ویژگی های عشق) و زیرمجموعه های مرتبط دسته بندی، و سرانجام، الگوی معنوی طراحی شد.
این الگو به دلیل هماهنگی با رویکردهای فرانوین روان شناسی و انطباق بر فرهنگ و متون عرفانی می تواند نقش مهمی در رشد و تعالی انسان امروزی داشته باشد. از این الگو، دوازده جلسه درمانی به منظور بسته مشاوره معنوی نیز استخراج شد.
فاصله ایمان و اعتقاد در نظریّه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
141 - 168
حوزههای تخصصی:
دو اصطلاح ایمان (Faith) و اعتقاد (Belief) به دلیل حوزه معنایی مشترک و کثرت کاربرد، نه تنها در نزد عامّه؛ بلکه در نزد خواص اعم از شاعران و نویسندگان نیز به جای هم استفاده می شوند و گویی مرزهای مفهومی متمایزی بین آن ها وجود ندارد. حال آنکه در معنا و مفهومِ حقیقیِ خود تمایز جدّی با هم دارند. به همین نسبت، «مؤمنان» و «معتقدان» نیز در ارتباط با امّهات دین؛ یعنی تلقّی از خداوند و نحوه ارتباط با او، شیوه ادراک هستی و تعامل با آن، ماهیّت تلقّی از دین و تجربه های دینی تفاوت های آشکاری با هم دارند. بر خلاف بسیاری از شاعرانِ متمایل به تصوّف و عرفان که عموماً فاصله ای میان ایمان و اعتقاد نمی دیدند، مولانا ضمن اینکه مانند اغلب متفکّران و عارفان مسلمان «ایمان» و «کفر» را در مقابل هم قرار می دهد، «ایمان» و «اعتقاد» را از یکدیگر تفکیک و تفاوت عالمِ ایمان و اعتقاد را تبیین می کند و راه خود را از سایر شاعران عارف مسلکِ پیش از خود جدا می سازد. در منظومه فکری مولانا که بی شباهت با دیدگاه های فیلسوفانی مانند کی یرکگور نیست، ایمان، امری سیّال و مدام در حالِ شدن است و اعتقاد امری ثابت و ایستا و به همین دلیل، ایمان امری نامحدود است و اعتقاد امری محدود و مقیّد. ایمان، فردمحور است و از راه تجربه فردیِ اقبال بنده به خداوند و با سیر انفسی به دست می آید و اعتقاد در جمع و جمعیّت و از طریق وسائط اعم از افراد، کتب و اسناد و سیر آفاقی بروز می کند، متعلَّق ایمان امر محال است و اعتقادات امور ممکن را شامل می شوند، صاحبان اعتقاد جزم گرا، دیگرستیز و هراسان هستند که مبادا کسانی بر عقاید آن ها بتازند؛ اما صاحبان ایمان، مداراجو و با طمأنینه خاطر هستند. صاحبان ایمان، در رابطه ای بی پایان با خداوند همواره در حال شدن هستند و عاشقانه این رابطه را ادامه می دهند و صاحبان اعتقاد، با خداوند، رابطه ای معامله گرانه دارند و اگر دین می ورزند دین شان وسیله ای است برای دستیابی به خواست ه ای این جهانی و آن جهانی.
بررسی رویکرد جنسیتی بر مبنای مضمون خیانت و بی وفایی (در اشعار فروغ، سیمین بهبهانی، شهریار، رهی معیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۲
253 - 275
حوزههای تخصصی:
نقش اجتماع و عوامل سیاسی در تفاوت زبان بشر امری انکارناپذیر است و چنین مسئله ای به همراه مسائل زیستی، جبرها و تحمیل های متعدد سبب تفاوت زبان مردانه و زنانه می شود. این تفاوت در کنار مضمون خیانت در اشعار شاعران نمونه های قابل توجهی را به وجود آورده است. در این پژوهش کوشش شده است با توجه به مؤلفه خیانت و با تکیه بر آرای لیکاف، زبان چهار شاعر معاصر (فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی، شهریار، رهی معیری) معرفی و در نهایت با یکدیگر مقایسه شود. چنین رویکردی موجب شناخت نگاه های متفاوت به زن یا مرد و به طور کلی تلقی این شاعران از روابط بین عاشق و معشوق زمینی با محوریت خیانت می شود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که حضور رنگ واژه ها، سوگندواژه ها و موارد دیگر در زبان فرخزاد و بهبهانی بسیار بارز و آشکار است، در مقایسه با آن شهریار و معیری با توجه به کاربرد زبان مردانه نسبت به این مسائل بی توجه هستند. نوع نگاه جنسیتی و توجه به مسائل فمینیستی نیز در اشعار فرخزاد و بهبهانی بارزتر است و آنها در کنار بازگو کردن مسائل مربوط به خیانت ورزی می کوشند دید مخاطب را نسبت به جنس زن تغییر دهند، اما در قیاس با آن دو در اشعار شهریار مسئله خیانت و بی وفایی به ندرت سبب تفاوت و آشکارسازی جنسیت و یا دید برتری جویانه مرد نسبت به زن می شود. در مقابل در اشعار رهی معیری تفاوت جنسیتی دیده می شود.
بررسی تأثیر هوش فرهنگی بر سازگاری بین فرهنگی وعملکرد زبان آموزان غیر فارسی زبان در یادگیری زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
امروزه مسأله آموزش و یادگیری در نظام آموزشی ایران بسیار متفاوت از گذشته است. بخش اعظم این تفاوت ناشی از حضور زبان آموزانی از ملّیت های مختلف از اقصی نقاط دنیاست. این حضور و به تبع آن قرارگرفتن در محیط فرهنگی جدید، نیازمند سازگاری بین فرهنگی است. در چنین شرایطی برای عملکرد بهتر زبان آموزان و درک آن ها از مسائل بین فرهنگی، توجه به مسأله هوش فرهنگی و استفاده مطلوب از آن یک ضرورت به حساب می آید. پژوهش حاضر در پی آن است تا با نگاه به دو مفهوم هوش فرهنگی و سازگاری بین فرهنگی، تأثیر این دو مفهوم را در عملکرد زبان آموزان غیرفارسی زبان در یادگیری زبان فارسی بررسی نماید. برای نیل به این هدف، مباحث نظری ارائه شده در این زمینه و تعدادی از پژوهش های انجام شده از منابع داخلی و خارجی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده از پژوهش ها حاکی از آن است که بین برخی از مؤلفه های هوش فرهنگی و سازگاری بین فرهنگی رابطه معنادار و بین برخی از مؤلفه ها با سازگاری بین فرهنگی رابطه منفی وجود دارد. همچنین، در شرایطی که از هوش فرهنگی استفاده مطلوبی شود، بر سازگاری بین فرهنگی و عملکرد زبان آموزان در یادگیری زبان فارسی تأثیر مثبت می گذارد