فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱۶٬۶۳۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
تحلیل های فرمالیستی زبان عرفان، همه از یک گونه نیستند؛ برخی در پی تحلیل زبان عرفان با رویکردی فرمال و برخی دیگر نیز در پی ارائه تلقی ای فرمالیستی از زبان عرفان اند؛ اما هدف دسته بزرگی از این پژوهش ها ارائه تبیین هایی فرمال از زبان عرفان با تکیه بر ویژگی های سنت عرفانی است. باوجود تفاوت میان این گونه ها، اغلب آنها ویژگی هایی مشترک دارند که موجب شده است نقدهایی مشترک نیز بر آنها وارد باشد. در نوشتار حاضر، ضمن گونه شناسیِ تحلیل های فرمال زبان عرفان، به نقدهای وارد بر این پژوهش ها نیز پرداخته شده است. مهم ترین این نقدها عبارتند از: بی توجهی به تجربه عرفانی، جایگاه نامتناسب و ناموجّه تجربه و حالات عرفانی در تبیین های فرمال، تعمیم پذیرنبودنِ برخی نتایج و خلط زبان ادبی با زبان عرفان. به نظر می رسد الگوی تأویلی زبان عرفان بتواند ضمن ارائه تبیینی فرمال از زبان عرفان، بسیاری از این نقدها را نیز پاسخ دهد. در این الگو، تأویل، با چشم پوشی از ویژگی های مرسومِ هستی شناختی و پدیدارشناختیِ آن، حاصل گذر از یک بافت به بافتی نو پنداشته شده است. در متون عرفانی، این ساخت تأویلی را در ساختارها و ژانرهای مختلف می توان شناسایی کرد؛ بنابراین، این الگو را ویژگی اصلی و بنیادین زبان عرفان می توان دانست که با عناصر محتوایی سنت عرفانی نیز در پیوند است؛ بی آنکه این عناصر در تبیین های زبان شناختی و فرمال زبان عرفان نقشی الزامی داشته باشند. از جمله این عناصر محتوایی می توان به فراروی و صیرورت و گذر از ظاهر به باطن اشاره کرد که نمود زبانی خود را در الگوی تأویلی می یابند.
تطبیق کارکردهای مفهوم عشق در شعرهای منزوی و ناظم حکمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
117 - 148
حوزههای تخصصی:
عشق به عنوان مفهومی جهان شمول، یکی از پرکاربردترین و پربسامدترین مفاهیم و درون مایه های آثار ادبی و شعر شاعران بوده و هست. آنان با شیوه ها و رویکردهای گوناگون و برپایه زمینه های فکری و فرهنگی و تجربه های فردی و عاطفی خود، عشق را در آثارشان بازتاب داده اند. این مقاله با نظر به نقش برجسته مفهوم عشق در شعرهای غزل سرای معاصر، حسین منزوی و شاعر نامدار ترک، ناظم حکمت به تطبیقِ تحلیلی کارکردهای چندگانه مفهوم عشق در شعر دو شاعر پرداخته است. در این پژوهش که بر پایه مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، صورت گرفته است، با ذکر نمونه ها و تحلیل آنها درمی یابیم که چند کارکرد مفهوم عشق، نقش محوری در زبان و جهان شعر دو شاعر دارد؛ کارکردهایی مانند عاطفی و تغزلّی، اجتماعی و اعتراضی، فردی و زمینی، زیبایی شناختی و هنری. بنابراین، مفهومی جهان شمول مانند عشق، می تواند پشتوانه کارکردهای گوناگون، اما مشترک عناصرشعر دو شاعر، از دو فرهنگ و زبان متفاوت باشد.
تطبیق خویش ودیگری در«از آلمان» اثرمادام استال و «غرب زدگی» آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
193 - 206
حوزههای تخصصی:
جلال آل احمد(1348-1302 ش) و مادام دو استال(1817-1766 م) در عرصه ادبیّات ایران و فرانسه از نویسندگان برجسته، شمرده می شوند که زمانه زندگی آنها از دیدگاه های مختلف ادبی، اجتماعی و فرهنگی همسانی هایی داشته و این عامل در نهایت به تقابل رمانتیسم آلمان و کلاسیسیسم فرانسه در از آلمان و غرب و شرق در غرب زدگی منجر شده است. یکی از وجوه مشترک این دو نویسنده، قیاس است. حضور پُررنگ نگاه به«دیگری» در نوشتار این دو نویسنده، عاملی تأثیرگذار در ارزیابی«خویش» است. چگونگی کاربرد نظریه پی یر برونول(قانون ظهور) در القای اندیشه های آل احمد و مادام دو استال، هدف اصلی این پژوهش است. در این پژوهش، با تکیه بر رویکرد تطبیقی خویش و دیگری که بیانگر قرابت و تضاد میان جامعه ای که نگاه می کند و جامعه ای که نگاه شده است، به شرح و بیان این موضوع در این دو اثر می پردازیم و به این سوال پاسخ داده خواهد شد که چه عواملی، منجر به این اشتراکات فکری می گردد و این دو نویسنده را به هم نزدیک می کند.
تأملی در گزارش بیت هایی از کلیات شمس در فرهنگ جهانگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ویژگی های مهم و برجسته فرهنگِ جهانگیری که در حدود سال 1017 ه.ق. در هند تدوین شده است، بیان شاهدهای شعری از آثار گویندگان سده های مختلف در ذیل برخی واژه ها و ترکیب هاست. البته شمار زیادی از این شاهدهای شعری، دچار گشتگی های فراوان شده و لغات بسیاری به سبب بدخوانی از آنها وارد فرهنگ ها شده است؛ اما درعین حال، شماری از این شواهد شعری با توجه به دستنویس های کهنی که صاحبِ جهانگیری و نویسندگانِ منابع پیش از وی در اختیار داشته اند، با گزارش هایی دقیق و درست در این کتاب ثبت شده است که با استفاده از آنها امکان تصحیح تعداد زیادی از بیت ها در دیوان های سوزنی، سنایی، اثیر اخسیکتی، مولوی و غیره فراهم می شود. با استفاده از برخی بیت های کلیات شمس که در فرهنگ جهانگیری به عنوان شاهد شعری ذیل لغات مختلف آورده شده است و نیز با مراجعه به سایر بیت های مولوی در مثنوی و کلیات شمس ، تلاش شد تا درباره چند بیت از غزل های مولوی در این فرهنگ، تأملاتی صورت گیرد. در این جُستار با استفاده از فرهنگ جهانگیری ، هفت بیت از کلیات شمس بررسی شده است؛ اختلاف در واژه های «چند» به «جَند»، «بخشیدن» به «پخسیدن»، «زرّینک» به «چوبینک» ازجمله مواردی است که این تحقیق به آنها می پردازد. همچنین بر اساس فقره اخیر، احتمالی تازه درخصوص علت انتساب «چوبینه= سربند سُرخ» به «بهرام ششم» نیز مطرح شده است.
بررسی و تحلیل عناصر و ویژگی های ژانر عامیانه کمیک استریپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمیک استریپ در ایران بیشتر در چهار ژانر عمده خلق شده که شامل ژانر مذهبی، ژانر حماسی، ژانر جنگی و ژانر عامیانه است. ژانر عامیانه به فرهنگ بومی توجه دارد و در کمیک استریپ های کودکان اهمیت بیشتری دارد .از بدو ورود کمیک به ایران، داستان ها و افسانه های محلی و عامیانه، ضرب المثل ها، متل ها و حکایت ها با فرم ویژه ی کمیک، روایت و تصویرسازی شده اند. در داستان های ژانر عامیانه هدف، یادگیری و جلب توجه کودکان به ضرب المثل های ایرانی است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر کتاب های کمیک کودکان مانند کمیک احسان ماندگاری، کمیک مثل آباد، کمیک ماهنامه ی نبات از آثار سعید رزاقی است که بیشترین میزان کمیک های این ژانر متعلق به اوست. این پژوهش براساس مطالعات کتابخانه ای و تحلیل محتوا و بررسی عناصر و ویژگی های ژانر عامیانه کمیک استریپ انجام گرفته است. نتایج، گویای آن هستند که در ژانر عامیانه، موضوعات اخلاقی و اجتماعی به منظور آشنایی با راه ورسم صحیح زندگی بیان شده است. طرح داستان های ژانر عامیانه ی کمیک استریپ ساده است و شخصیت پردازی و حتی زاویه ی دید در آن از طریق گفت وگو اتفاق می افتد. فضای داستان ها شاد و هیجان انگیز و رنگ های استفاده شده در تصاویر نیز بر شادی و هیجان انگیزی فضای داستان می افزاید.
بازنمود سیمای مشاهیر ادبیات جهان در ادبیات بومی (نمونه موردی: تصویر لامارتین در قصیده لامرتین سروده صلاح لبکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
27 - 42
حوزههای تخصصی:
ترسیم جنبه های ادبی و اجتماعی شخصیت مشاهیر ادبیِ جهان در ادبیات ملی، یک جریان مرسوم است. مطالعه درباره چگونگیِ این بازنمایی، یکی از زمینه های قدیمیِ پژوهش در ادبیات تطبیقی است و ادبایی که به معرفی و شناساندن شخصیت هایی از ادبیات های دیگر به مخاطبان ادبیات ملی می پردازند، واسطه یا میانجی نامیده می شوند. از آلفونس دولامارتین، به عنوان یکی از بزرگان مکتب ادبی رمانتیسم نام برده می شود که شخصیت و دیدگاه های مکتبی او منبع الهام بسیاری از پیروان رمانتیسم فرانسوی در ادبیات جهان است. صلاح لبکی (1906-1955)، شاعر لبنانی که یکی از پیشگامان مکتب رمانتیسم در ادبیات معاصر عرب به شمار می رود، با الهام از شخصیت و سفر تاریخی لامارتین به لبنان، قصیده ای تحت عنوان لامرتین سروده است که در آن جنبه های مختلف شخصیت وی را در پرتو دیدگاه و جهان بینی رمانتیکیِ خود، بازنمایی کرده است. جستار حاضر، بر آن است تا بر مبنای روش توصیفی- تحلیلی، چگونگی و چرایی ترسیم چهره و شخصیت لامارتین را در سروده مورد اشاره، نشان دهد. یافته های پژوهش نشان از آن دارد که قصیده مورد مطالعه، یک گزارش منظومِ صرف و توصیف ساده از زندگی شاعر نیست؛ بلکه صلاح لبکی حوادث و جنبه های ادبی و اجتماعی شخصیت لامارتین را ابزاری برای بازنمایی او به عنوان سمبل جهان بینی رمانتیکی قرار داده است تا نقشی در معرفی مکتب رمانتیسم وبزرگان آن به مخاطبان شعر معاصر عربی داشته باشد.
نظام دینی آخرین بازماندگان آریائی در کافرستان افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
211 - 228
حوزههای تخصصی:
مردمان ناحیه کوهستانی شرق افغانستان تا یکصد سال پیش، دارای فرهنگ هندوایرانی و ایدئولوژی مبتنی بر دامداری بودند. این آریایی ها که سرزمین شان از طرف مسلمانان، کافرستان و بعد از ورود اسلام نورستان خوانده شد، آخرین بازمانده از باورها و آیین های آریاییان باستان بوده اند که به دلیل شرایط جغرافیایی و اجتماعی تا یک سده اخیر در این دیار باقی مانده اند. آن ها به زبان های مختلف هندواروپایی سخن می گفتند و دارای جنبه هایی از مذاهب هند و آریایی بودند. در این پژوهش ضمن پرداختن به کلیات تاریخی و ریشه قومیتی نورستانیان، طرحی کلی از پرستش خدایان مختلف و ارتباط آن ها با فرهنگ عظیم هندوایرانی و سیر تحولات احتمالی در این نظام اعتقادی با نگاهی به نظریه دومزیل مورد بررسی قرار می گیرد؛ بنابراین پرسش اصلی این خواهد بود که آیا می توان خدایان این کافران و باورها آن ها را در طرحی همانند نظام پانتئونی دمزیل مطرح کرد؟ رابطه این باورها با نظام عقیدتی هندوایرانی چگونه قابل تبیین است؟ اهمیت این پژوهش در این است که فرهنگ و عقاید این مردم می تواند نمایانگر زندگی اجتماعی و دینی آریاییان کهن هند و ایران باشد. پژوهش حاضر با ابزارکتابخانه ایی و با روش تطبیق و تحلیل داده ها صورت گرفته است.
تحلیل ساختاری و نشانه معناشناختی قصه ی کوتاه و عامیانه ی «برگ مروارید»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و نقد لایه های صوری و معنایی قصه های ایرانی در شمار پژوهش های نقد ادبی می گنجد. قصه های عامیانه از حیث محتوا و ساختار، دارای ارزش های فرهنگی و ادبی هستند. هدف این پژوهش، بررسی قصه ی عامیانه برگ مروارید از مجموعه ی قصه های ایرانی (41 متن قصه و 35 روایت) گردآوری و تألیف انجوی شیرازی است. انجوی شیرازی این قصه ی کوتاه را از راوی، علی محمد فرهادی، اهل توسک سفلی ملایر شنیده و در این مجموعه ثبت کرده است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای و به کاربستن نظریه ی نشانه معناشناختی گریماس انجام شده است. ساختار و بافت قصه، شیوه ی آفرینش و دریافت معنا در این روش اساس بررسی است. گریماس در پی آن بود که برای مطالعه ی روایت، الگویی منسجم را ارائه دهد که بعدها آن را نشانه معناشناسی نوین نامیدند؛ به باور گریماس آنچه اهمیت دارد، شناخت فرایند تولید متن از زمان انتقال تا دریافت، برپایه ی عناصر شَوِشی و کُنِشی است؛ به این ترتیب می توان ادبیات داستانی را بستری مناسب برای کاوش های گفتمانی و تلفیق ادبیات و گفتمان دانست؛ زیرا روایت مبتنی بر زبان شناسی، دریچه های تازه ای در عرصه ی ادبیات داستانی باز می کند. در این پژوهش با بهره گیری از درون مایه ی قصه ی برگ مروارید، گونه های مختلف نظام گفتمانی هوشمند و عوامل آن ها را استخراج کردیم و به این نتیجه رسیدیم که هرچند این قصه برآمده از فرهنگ عامه است و ساختاری سنتی دارد، درعین حال از الگوی ساختاری و روایتی نظام مند و معنادار برخودار است و با نظریه ی نشانه معناشناسی گریماس انطباق بسیار زیادی دارد؛ ازجمله اینکه فرایند روایی تغییر معنا نیز در این قصه ، با گذر از مراحل عقد قرارداد، عملیات اصلی (توانش و کنش) و ارزیابی شناختی و عملی اتفاق افتاده است.
تحلیل تطبیقی مجموعه هری پاتر و دشت پارسوا با تکیه بر بینامتنیت نوع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
187 - 223
حوزههای تخصصی:
در دیدگاه ژنت آثار ادبی وجود مستقل و مخصوص به خود ندارند و با متون قبل از خود در ارتباط هستند. بینامتنیت ارتباط این متون را بررسی کرده میزان تأثیرپذیری آنها را مشخص می کند. بینامتنیت نوع با استفاده از شیوه های سرمتنیت و بیش متنیت ، انواع ادبی و ارتباط آنها را با یکدیگر مورد ارزیابی قرارمی دهد. در پژوهش حاضر سعی شده است مجموعه دشت پارسوا را با نمونهغربی آن یعنی هری پاتر مقایسه کرده با استفاده از نظریه ژنت، انواع ادبی موجود در این آثار فانتزی را شناسایی کنیم و ارتباط آنها را مورد ارزیابی قرار دهیم. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤالات بوده است: کدام نوع ادبی در مجموعه های هری پاتر و دشت پارسوا مشاهده می شود؟ آیا بهره گیری عزیزی از انواع مختلف ادبی به اثر او تمایز بخشیده است یا اثر او به مجموعه ای تقلیدی تبدیل شده است؟ براساس نتایج تحقیق، عزیزی انواع مختلفی مانند اسطوره، افسانه، سنت شفاهی، معما، عاشقانه و تراژدی را با استفاده از سرمتنیت در اثر خود گنجانده است و با استفاده از بیش متنیت تغییراتی در اثر خود به وجود آورده است که این اثر را به اثری با ویژگی های مخصوص خود تبدیل کرده است.
بررسی تطبیقی منظومه های مهدی اخوان ثالث از منظر نظریه سفر قهرمان جوزف کمبل
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
49 - 68
حوزههای تخصصی:
نگاه روانشناسانه به اسطوره ها از زمان فروید به بعد شکل گرفت. در این مکتب اسطوره شناسی دو نگاه اصلی و مهم وجود دارد و اسطوره شناسان در این دو دسته تقسیم می شوند. فروید و شاگردانش در یک سو و یونگ و شاگردانش در سویی دیگر هستند. در بین شاگردان یونگ، جوزف کمبل نظریه ی تک اسطوره ی خود را مطرح کرد و معتقد است که تمامی اسطوره های جهان فقط شکلی از یک اسطوره ی واحد هستند و همگی به نوعی سفر قهرمانی را بیان می کنند. پس از آشنایی منتقدان ادبی در ایران با این نظریه، پژوهش های مختلفی در قالب مقاله و پایان نامه با کمک این نظریه بر روی متون ادب فارسی صورت گرفت. در اغلب این پژوهش ها سفر قهرمان در یک داستان تحلیل شده و مراحل مختلف آن تشریح شده است. مقاله ی حاضر قصد دارد با استفاده از نظریه ی کمبل نگاهی متفاوت با رویکرد تطبیقی به اشعار مهدی اخوان ثالث بیندازد و برخی از اشعار او را بازخوانی کند. نگارندگان این مقاله بر این باور هستند که می توان سفر قهرمان را در اشعاری چند از مهدی اخوان ثالث در دفتر شعرهای مختلف او به صورت تطبیقی پیگیری کرد و نشان داد که قهرمانهای او چرا هیچ گاه به مقصود خود نمی رسند و در کدام مرحله از سفر شکست می خورند.
Hansberry a Universal Playwright or a Parochial One: Analyzing The Sign in Sidney Brustein's Window in Light of Roger D. Abrahams's Viewpoints(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
206 - 232
حوزههای تخصصی:
Some critics praised Lorraine Hansberry the African American female playwright, for writing The Sign in Sidney Brustein's Window as a universal playwright and some others accused her of betraying African American Literature and her ancestors. By applying the notion of Signification proposed by Roger David Abrahams, the American folklorist in this play, this study reveals Hansberry has continued her contribution to African American Literature and post colonialism; however, this time by expanding her focus on oppression and the oppressed ones in general. Abrahams' notion of Signification is introduced and some stances and examples of it were discovered in the play. Hypothetically this paper concludes that Lorraine Hansberry attains her reputation not only as an African American dramatist but also as a universal author by writing The Sign in Sidney Brustein's window .
اباحت سماع به روایت ابن قیسرانی و غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
9 - 37
حوزههای تخصصی:
جستار پیش رو بر آن است که نقش ابن قیسرانی را در دفاع از تصوف و تثبیت جایگاه آن از رهگذر سماع تبیین کند. با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی ابتدا گزارشی مختصر از دو روایت ابن قیسرانی در صفوه التصوف و کتاب السماع، ارائه، سپس اسلوب وی در اثبات اباحت سماع تبیین شده است. در ادامه، نگاه غزالی به سماع در احیای علوم دین بررسی گردیده و شباهت ها و تفاوت های آن با دیدگاه ابن قیسرانی نشان داده شده است. اهمیت این بحث در آن است که هردو، از علمای برجسته دین و از بزرگان حدیث بودند که برای فتاوی خود در قرآن و سنت، ریشه ای می جستند و برای تمام حرکات و سکنات صوفیان در نظام خانقاهی، راهی به سنت رسول و صحابه می یافتند. اینان با آگاهی بر دو علم اصول و فروع یا همان علم کلام و فقه و نیز کتاب و سنت، برخلاف صوفیان محافظه کار با استفاده از شگردهای محدثان و فقها و با تکیه بر آیات و احادیث و روایات، حکم به اباحت سماع دادند.
تحلیل تطبیقی مفهوم «خود» و «دیگری» در سگ ولگرد اثر صادق هدایت و تیمبوکتو از پل استر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
283 - 316
حوزههای تخصصی:
تحلیل تطبیقی مفهوم «خود» و «دیگری» در سگ ولگرد اثر صادق هدایت و تیمبوکتو از پل استر جامعه انسانی همواره با تقابل ها و تعامل های دوگانه و فلسفه حضور مواجه بوده است. مفهوم «خود» و «دیگری» وجهی از این امر است که در نظریات فلسفی-اجتماعی هگل، هوسرل، کی یرکگور، باختین و لویناس نمود داشته است. این جُستار با بهره گیری از منابع کتاب خانه ای و با استفاده از روش تحلیل محتوا و بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی و با تکیه بر وجوه نظری یاد شده، مفهوم خود و دیگری را در دو داستان سگ ولگردِ هدایت و تیمبوکتویِ پل استر واکاوی و تحلیل نموده و در آن ضمن بیان معنای خود و دیگری، اصول مهم فکری هدایت و استر در مواجهه با دیگری، ابعاد فرجام شناسی در سطح دو روایت و عدمِ دیگپرپذیری به مثابه یک کنش اجتماعی را نشان داده است.
از «دیگری» می ترسم!؛ بارقه های شهروندی فرهنگی در داستان نوجوان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرزهای شهروندی در جهان معاصر گسترش یافته است و شهروندی فرهنگی باتوجه به تنوع فرهنگی، بر حقوق طیف گسترده تری از انسان ها تأکید می کند و تعامل با «دیگری»، همدلی فرهنگی و کنشگری اجتماعی را در مرکز توجه قرار می دهد. آموزش شهروندی برای نوجوانان که میل به کنشگری و گفت وشنود بینافرهنگی دارند، اهمیتی ویژه دارد و داستان نوجوان می تواند چالش های شهروندی فرهنگی را بازتاب دهد. هدف از این پژوهش جست وجوی مؤلفه های شهروندی فرهنگی در داستان نوجوان ایرانی است. محیط زیست، قومیت/ نژاد و مهاجرت به عنوان «دیگری » به حاشیه رانده شده مؤلفه هایی هستند که از دریچه ی آن ها به داستان نوجوان ایرانی نگریسته ام. همیاری و سوژگی کنشگرانه از بحث های مهم در شهروندی فرهنگی هستند که در پرداختن به همه ی مؤلفه ها آن ها را در نظر داشته ام. مفهوم های شهروندی فرهنگی در بافت ادبیات چندفرهنگی مجال بالیدن می یابند. از یافته ها چنین برمی آید که شهروندی فرهنگی به طور ویژه دغدغه ی رمان نوجوان ایرانی نبوده است و ادبیات نوجوان ایران در بازنمایی تفاوت های فرهنگی و ارج نهادن به آن ها در عین داشتن ظرفیت بسیار، به قدر کافی توانمند نشده است.
در هم تنیدگی متون روایی و اهمیت آن در درک غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلیات شمس یکی از آثار بی بدیل عرفانی جهان است که به میزان مثنوی، دیگر اثر مولوی به آن توجه نشده است. قیاس شروح و کتبی که در باب این دو اثر نگاشته شده است، نشان از این تبعیض شگرف دارد. بی شک یکی از علل کم توجهی به کلیات شمس، متن عمیق و زبان خاص آن است که انباشته از ابیات و غزلیاتی است که درک و دریافت آنها را دشوار کرده است. این دشواری یکی به دلیل فضای خاص روحی مولانا در سرایش این اشعار است و دیگری بهره گیری وی از روایات متنوع و متعدد (قرآنی-تفسیری، احادیث و تاریخی-عرفانی) در کلیات است که در لایه های رویین، میانی و زیرین غزلیات مندرج است، چنان که درک و حتی تصحیح برخی از آنها نیاز به آگاهی هایی در چارچوب روایت دارد. این پژوهش با بررسی جوانب برخی از ابیات کلیات شمس در چارچوب روایات، به تشریح و توضیح فضای ابیات پرداخته و با نگرش روایی و دریافت زمینه های روایی به کلیات شمس، اهمیت درک معنایی آن را نمایان تر می سازد. بررسی روایی ابیات انتخاب شده در این پژوهش - که مشتی از خروار و اندکی از بسیار است - نشان می دهد که دریافت فضای کلیات شمس با این نگرش، زیرساخت های تصویری و معنایی آن را روشن تر می کند؛ روایاتی که به صورت آشکار، پنهان، ترکیب و گزینش روایات، در فضای ابیات حضور دارند.
بررسی تأثیر هوش فرهنگی بر سازگاری بین فرهنگی وعملکرد زبان آموزان غیر فارسی زبان در یادگیری زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
امروزه مسأله آموزش و یادگیری در نظام آموزشی ایران بسیار متفاوت از گذشته است. بخش اعظم این تفاوت ناشی از حضور زبان آموزانی از ملّیت های مختلف از اقصی نقاط دنیاست. این حضور و به تبع آن قرارگرفتن در محیط فرهنگی جدید، نیازمند سازگاری بین فرهنگی است. در چنین شرایطی برای عملکرد بهتر زبان آموزان و درک آن ها از مسائل بین فرهنگی، توجه به مسأله هوش فرهنگی و استفاده مطلوب از آن یک ضرورت به حساب می آید. پژوهش حاضر در پی آن است تا با نگاه به دو مفهوم هوش فرهنگی و سازگاری بین فرهنگی، تأثیر این دو مفهوم را در عملکرد زبان آموزان غیرفارسی زبان در یادگیری زبان فارسی بررسی نماید. برای نیل به این هدف، مباحث نظری ارائه شده در این زمینه و تعدادی از پژوهش های انجام شده از منابع داخلی و خارجی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده از پژوهش ها حاکی از آن است که بین برخی از مؤلفه های هوش فرهنگی و سازگاری بین فرهنگی رابطه معنادار و بین برخی از مؤلفه ها با سازگاری بین فرهنگی رابطه منفی وجود دارد. همچنین، در شرایطی که از هوش فرهنگی استفاده مطلوبی شود، بر سازگاری بین فرهنگی و عملکرد زبان آموزان در یادگیری زبان فارسی تأثیر مثبت می گذارد
بررسی ارجاع مشارکین در هشت باب از کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
9 - 28
حوزههای تخصصی:
روایت، مجموعه پیوسته ای از گفته هاست که گفتمان را به وجود می آورد. براساس الگوی لوینسون (2015)، ارجاع مشارکین یکی از مؤلفه های ضروری در تحلیل گفتمان روایی است. مشارکین موجود در ساختار روایت ممکن است مشارکین اصلی انسان و غیرانسان و نیز مشارکین فرعی انسان و فرعی غیرانسان، مانند حیوانات باشند. هر زبانی با توجه به ویژگی های خاص خود از ابزارهای ارجاعی خاصی همچون مرجع دار صفر، گروه اسمی کامل و ضمایر برای اشاره به مشارکین دخیل در گفتمان روایی بهره می گیرد. پژوهش حاضر بر اساس الگوی لوینسون، چگونگی بازنمایی و فراوانی به کارگیری انواع مشارکین و روش های ارجاع به آن ها را در تعدادی از حکایت های کلیله و دمنه بررسی و تحلیل می کند. در این پژوهش، 8 باب از کتاب کلیله و دمنه مورد بررسی قرار گرفت. در هر باب، کاربرد انواع مشارکین و ابزارهای ارجاعی مربوط در دو بافت فاعلی و غیرفاعلی شناسایی و توصیف و با استفاده از آزمون خی دو تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد در باب های مورد بررسی از کلیله و دمنه برای ارجاع به مشارکین موجود در روایت اعم از مشارکین اصلی و فرعی، انسان و غیرانسان از ابزارهای ارجاعی مختلفی همچون مرجع دار صفر، گروه اسمی و ضمایر استفاده شده است؛ علاوه براین، نتایج حاکی از آن بود که تفاوت معناداری در به کارگیری انواع مشارکین و ابزارهای ارجاعی موردنظر وجود داشت؛ به علاوه، مرجع دار صفر دارای بیشترین کاربرد و ضمیر و گروه اسمی به ترتیب در جایگاه بعدی قرار گرفتند.
واکاوی رویکرد رئالیستی انتقادیِ ضدّ امپریالیستی در اندیشه شعری محمّد رسول هاوار از منظر جامعه شناسیِ سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمد رسول هاوار شاعر کُرد عراقی از شعرای معاصر در قرن بیستم است که دوران حیاتش معاصر با سیطره رژیم های فاشیست و سایه افکندن هژمونی امپریالیسم بر اقلیم کردستان در راستای پیشبرد سیاست راهبردی استعمار بوده است. در چنین شرایطی، هاوار به عنوان شاعری متعهّد، سروده های خود را به آینه بازنمایی آسیب های سیاسی اجتماعی و اقتصادیِ ناشی از سیاست های امپریالیستی تبدیل کرده است. در پس زمینه نگرش انتقادی و ضدّ امپریالیستی شاعر، علاوه بر اِشغال و استعمار سرزمین مادری، عواملی بنیادین نهفته است که شاعر را به سوی استعمارستیزی و رویکرد ضدّ امپریالیسم سوق داده است. از آن روی که تاکنون جستار مستقلّی به بررسی عوامل گرایش هاوار به اندیشه ضدّ امپریالیستی نپرداخته است، نگارنده بر آن است تا به بررسی این پدیده در اشعار وی بپردازد. مسأله بنیادین پژوهش حاضر این است که عوامل زمینه سازِ رویکرد ضدّ امپریالیستی، چگونه و در چه قالب هایی در سروده های شاعر نمود یافته و با چه مفاهیمی پیوند خورده است؟ جهت بررسی این مسأله، نگارنده از روش توصیفی تحلیل مُبتنی بر بررسی جامعه شناسی سیاسیِ بن مایه های سروده های شاعر بهره گرفته است. جنگ افروزی و نگرش بازرگانی به سرنوشت ملّت های استعمارزده، محروم سازی استعمارزدگان و توجّه محض به منافع امیپریالیستی کاپیتالیستی، تجارت و رواج مواد مخدّر در مستعمره ها، دروغین بودن ادّعاها و پروپاگاندای امیپریالیسم درباره حقوق بشر، سکوت امپریالیسم غربی در برابر کشتار مردم کُرد و نقش آنان در تباهی سرنوشت کُردها در همکاری با رژیم عراق و تعیین دولت های دست نشانده استعماری امپریالیستی برای تأمین منافع در کردستان از پُربسامدترین عوامل زمینه ساز نگرش ضدّ امپریالیستیِ شاعر و کُنش دیالکتیکی انقلابی در تقابل با سلطه جویی امپریالیسم است.
واکاوی تطبیقی انتقاد از نهادهای بین المللی در شعر سمیح القاسم و علیرضا قزوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
1 - 16
حوزههای تخصصی:
اعتراض نوعی موضع گیری است که اساسی ترین کاربرد آن، سلب احساس امنیت از فرد یا مجموعه ای است که مورد دادخواهی قرار گرفته است. درجه تأثیرگذاری اعتراض، بنابر نوع آن، متفاوت است. یکی از تأثیرگذارترین انواع اعتراض، در قالب شعر خود نمایی می کند؛ زیرا شاعران به وسیله بیان اعتراضات خود، نقش بسزایی در بیدار کردن مردم و بیرون آوردن جامعه از خمودگی و وارفتگی دارند. این جستار به تطبیق اشعار اعتراضی دو شاعر معاصر فلسطینی و ایرانی به نام های سمیح القاسم و علیرضا قزوه اهتمام دارد. تلاش نویسندگان بر آن بوده است که بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، اشتراکات و افتراقات اشعار این دو شاعر را، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار دهند. نتایج به دست آمده نشان از آن دارد که نوع ادبیات سمیح القاسم آمیخته با عجز و ناتوانی است که نشان از ناامیدی ایشان دارد اما علیرضا قزوه از موضع قدرت و با نوعی قاطعیت به نقد نهادهای بین المللی پرداخته است که نشان دهنده امیدواری اوست و این امیدواری و ناامیدی، ناشی از فضای جامعه این دو شاعر است؛ به این قرار که از نگاه سمیح القاسم به دلیل فقدان بستر مناسب، میزان تأثیرگذاری مفاهیم شعری به حداقل رسیده و درنهایت منجر به ناامیدی شاعر گشته است. از نتایج به دست آمده دیگر نوع پردازش دو شاعر به مسائل است که هر دو شاعر برای میان تهی نشان دادن نهادهای بین المللی، به ظواهر آن پرداخته اند با این تفاوت که سمیح القاسم به ظاهر اعضای این سازمان ها پرداخته اما علیرضا قزوه به طور کل ساختارها را به چالش کشیده است
شناخت مفهوم خشونت پنهان علیه زن در رمان«هما»بر اساس دو شاخص کلان کلامی و غیر کلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
113 - 147
حوزههای تخصصی:
خشونت اساساً به مفهوم اعمال هرگونه رفتاری که با هدف وارد نمودن آسیب به یک یا بیش از یک پدیده صورت گیرد اطلاق می گردد. این مفهوم می تواند در دو سطح آگاهانه یا ناآگاهانه صورت پذیرد. مسأله مهم در این میان، بررسی حد و مرز قربانیان خشونت است و یکی از طیف های مهمی که بعضاً مورد خشونت واقع شده اند زنان بوده اند. در ایران، حضورِ زن به عنوان قربانی شرایط اجتماعی و فرهنگی به نخستین رمان های معاصر در دوران تجدّد رضاشاه بر می گردد. در رمان های این دوره بود که ما با تصویرهایی از زنان به عنوان قربانیان جامعه روبرو می شویم. این مقاله جستاری است در بررسی و شناخت مفهوم خشونت پنهان علیه زن در رمان«هما» نوشته محمّدحجازی. حجازی به عنوان نویسنده و رمان نویسی پیشتاز با انتخاب عناوین زنانه برای رمان هایش، سایه پنهان خشونت علیه زن را نشان داده است. فرضیه مقاله حاکی از این موضوع است که حجازی در رمان «هما» سیمایی از زن را به نمایش می گذارد که قربانی خشونتی پنهان در زیرپوست فرهنگ و سنّت جامعه ای مردسالاراست. یافته های مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از منابع مکتوب و مجازی نشان داد، خشونت پنهان علیه زن در رمان هما شامل دو شاخص کلان خشونت های پنهان کلامی و غیرکلامی است. براین اساس، تحقیر، تهمت، توهین، تهدید، دروغ، طعنه و متلک ذیل شاخص کلان خشونت های پنهان کلامی قرار می گیرند. همچنین نادیده انگاشتن شخصیت زن، حمایت از رسوم غلط ازدواج، حمایت از تعدّد زوجات، خشونت جنسی، ریاکاری و ظاهرسازی ذیل شاخص کلان خشونت های پنهان غیرکلامی قرار می گیرند. کلیدواژه ها: جامعه، خشونت پنهان، رمان هما، زن، محمّدحجازی.