فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۲۹ مورد از کل ۱٬۰۲۹ مورد.
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
105 - 122
حوزههای تخصصی:
در پادشاهی شیرویه در شاهنامه یکی از بزرگان «اشتاگشسپ» نام دارد که باوجوداینکه تاکنون ویراستاران و گزارندگان شاهنامه تردیدی در درستیِ آن نداشته اند، اما نقش، جایگاه و ریختِ نام او در دستنویس های شاهنامه و نیز در منابع تاریخی با آشفتگی زیادی همراه است. بررسی دقیق منابع برای بازسازی نامِ درست و شناخت درست ترِ این شخص سه فایده دارد: دانش تاریخ ساسانی را گسترش می دهد، به ویرایش شاهنامه کمک می کند و کمکی است در نام شناسی و ریشه شناسیِ تاریخی ساسانی. در این جستار ریخت های گوناگون نام «اشتاگشسپ»، در شاهنامه و منابع تاریخی، شناسایی و سپس ارزیابی و سنجش شده تا ریختِ درستِ این نام در خدای نامه، شاهنامه ابومنصوری و شاهنامه فردوسی، گمانه زنی و بازسازی شود. چند دلیل برای برتری دادنِ «اسپادگشنسپ» بر «استاد/ اشتادگشنسپ» ارائه شده و می بایست فردوسی «اسپاگشسپ» به-کار برده باشد، پس این ریخت در تمام دستنویس ها، تحریف یا تصحیف شده است. درنتیجه پیشنهاد می شود در شاهنامه «اشتاگشسپ» و «اشتاد» به «اسپاگشسپ» و «اسپاد» ویرایش شود.
واکاوی عناصر جاودانگی بخش در اسطوره های ملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
175 - 196
حوزههای تخصصی:
جاودانگی پدیده ای عام فرهنگی-تمدنی و برآمده از خاستگاهی روانی و غرایز وآمال انسان از زمان های کهن است. جاودانگی به عنوان یک امر اندیشگانی به مرور زمان دارای زیرشاخه ها و کارکردها و آیین هایی شده است که می تواند از جهات متعدد بررسی شود. انسان برای رسیدن به جاودانگی از عواملی باوری و عناصری طبیعی استفاده کرده است که در این پژوهش به بررسی این نوع عناصر و عوامل در اساطیر جهان پرداخته می شود. این پژوهش به روش تحلیلی-تطبیقی و در محدوده کتب تالیفی فارسی و ترجمه شده صورت می گیرد. بنا بر این محدوده پژوهش، مشخص می شود که فقط در اساطیر چند ملت از جمله ایران، چین، یونان، بین النهرین، مصر و هند عناصر جاودانگی قابل مشاهده است. بر اساس این پژوهش، مهم ترین عامل جاودانگی بخش، پدیده ماورایی مبتنی بر اراده خدایان است. علاوه بر اراده خدایان، برای تحقق این امر از عناصری طبیعی نیز برای رسیدن به این مهم استفاده شده است؛ عناصری از قبیل آب، گیاه، غذا، میوه، اکسیر جاودانگی، مکان، شیر و آتش به ترتیب از جمله این عوامل طبیعی است. همچنین مشخص می شود که سه عنصر آب، خاک و آتش از عناصر اربعه، در تلفیق با کهن الگو جاودانگی، عامل جاودانگی بخشی نیز شده اند.
اشتقاق سازی ها در روایاتِ عامیانه حماسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
197 - 228
حوزههای تخصصی:
روایت های عامیانه و شفاهی در پیوند با ادب حماسی و به ویژه شاهنامه، در ادامه سنت شاهنامه نگاری پدیدار شده و یکی از منابعی است که در گشودن دشواری های ادب حماسی رسمی، بسیار راه گشا است. پیش از این شادروان ابوالقاسم انجوی شیرازی بسیاری از این روایت ها را گردآوری کرده و در مجموعه ای سه جلدی منتشر کرده است. نگارنده در پژوهش پیشِ رو، اشتقاق سازی های نام هایی را که در این مجموعه ارائه شده، بررسی و تحلیل کرده و به این نتیجه رسیده است که اغلب اشتقاق سازی اسامی موجود، به اقتضای محتوای این گونه متن ها، وجه تسمیه عامیانه دارد؛ به این معنا که روایت کننده بر بنیاد ریخت ظاهری کنونی نام، معنایی برای آن ارائه داده و مثلاً افراسیاب را پُرآسیاب یا کیومرث را کدومرث و گودرز را با کوه و درزِ آن در پیوند دانسته است. از سوی دیگر، تلفظ گروهی از نام ها برای نقل کننده روایت ناآشنا بوده و از همین روی، آن را به ریختی برگردانده که در نظرش معنادار می نموده و با کنش یا خصلتی از آن شخص هم تطابق می یافته است؛ چنان که آبتین به عابدین، برمایه به دایه یا آذر به عادل دگرگون شده است. مطابق با این روایات، نام برخی چیزها مانند گیوه از پهلوانی مانند گیو برآمده و برخی جای نام ها نیز برآیند پیوند آن جای با شخصیت حماسی و کنش آن ها بوده است.
بررسی جایگاه و چگونگی روایت کیستی ایران در حماسه یادگار زریران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
229 - 250
حوزههای تخصصی:
با این که یادگار زریران را کهن ترین داستان و نمایش نامه حماسی ایران می شمارند و ابعاد حماسی و بن مایه های دینی، آن را از سیاست ناگسستنی می نماید، امّا این داستان از منظر مفاهیم حوزه هویّت، تمدّن و سیاست بررسی نشده است و فهم نسبت آن با مقولات این حوزه نیازمند تأمّلی خاص است. تلاش برای فهم ماهیّت و جایگاه این اثر از چشم انداز سیاسی و تمدّنی هدف پژوهش حاضر به شمار می رود. با طرح این سؤال که جایگاه و ماهیّت یادگار زریران از منظر سیاسی کدام است؟ و با نظر به داستانی بودن این متن، کوشیدیم آن را در چارچوب آرای هانا آرنت درباره داستان سرایی قرار داده و به شناختی بهتر از چیستی و جایگاه این متن در منظومه فکر و سیاست تمدّن ایرانی برسیم.بررسی ما نشان می دهد یادگار زریران متضمّن عناصر داستان در اندیشه آرنت است که از دید او بهترین راه به نشان دادن کیستی (هویّت) و از این روی اثری سراسر هویّتی و سیاسی است. یادگار زریران کوششی است برای بیان بخشی از تاریخ دینی-حماسی ایران، مبانی فکر سیاسی و عناصر فرهنگ و تمدّن ایرانی به مثابه پدیده ای منحصر به فرد و هویّتی در قالبی داستانی با قابلیّت به ظهور رساندن، به تصویر کشیدن و تداوم بخشیدن به روح و هویّت ملّی.
تحلیل توصیفی آیین قربانی در دو اثر حماسی «رامایانا» و «انه اید»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
279 - 308
حوزههای تخصصی:
قربانی از قدیمی ترین آیین های دینی و عقیدتی است که تاریخ آن به درازای زندگی بشر است. قربانی به شیوه های گوناگون در میان اقوام و ملل مختلف انجام می شود که برای رضایت خدایان و خدای یگانه است. گاهی این آیین آن قدر به افراط می رود که پیش کش ها از هدیه، نذر، نیایش و قربانی حیوانات پا فراتر می گذارد و انسان قربانی می شود و این پیش کش ها غم انگیز و وحشتناک می شود. انسان تا جایی پیش می رود که زنان، دختران و کودکان را به جهت بی گناهی قربانی می کند تا میزان دلدادگی به نیروی معنوی را ابراز کند. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی و خوانشی تطبیقی به بررسی بن مایه آیین قربانی در دو حماسه سترگ رامایانا و انه اید پرداخته است. حاصل این جستار که به روش مکتب آمریکایی است، نشان می دهد که سنگ بنای قربانی در این دو اثر بر بنیاد جنبه الهی و مقدّس پایه ریزی شده است. قربانی کننده با موجودات ماورایی ارتباط معنوی برقرار می کند. او پیش از آن که به دنبال منافع خویش باشد، در گام نخست قدم در وادی معنوی می گذارد. او رضایت نیرو یا نیروهای معنوی را بر خود مقدّم می دارد. در دو فرهنگ هندی و رومی به صورت مشترک قربانی کننده باید آن چه را در فرهنگ سرزمینش درباره این آیین وجود دارد، محقّق کند. آن چه در این دو فرهنگ از بسامد بالایی برخوردار است، تطهیر و نیایش قبل و همراه این آیین است.
جُستاری در مقایسه و تحلیل روایات حماسی و تاریخی دوره قاجار(با تأکید بر شهنشاهنامه عنوان نگار و ناسخ التّواریخ سپهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
83 - 104
حوزههای تخصصی:
احتمالی این شباهت ها و تفاوت ها، مورد مداقّه و بررسی قرار گیرد. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد علّت در طول تاریخ، کشور ما همواره شاهد منازعات سیاسی و صحنه درگیری های نظامی فراوانی بوده است. این وقایع، علاوه بر تَبَعات و پیامد های خاصِّ اجتماعی، نظامی و سیاسی، زمینه خلق آثار حماسی زیادی را در ادبیّات غنی ما فراهم نموده است. دوره قاجار نیز از پُر بَسامدترین دوره های سیاسی، نظامی و اجتماعی بود که جِلوه های آن در تاریخ ادبیّات حماسی و روایی م ا به خوبی قابل مشاهده است. از جمله این آثار، کتاب شَهنشاه نامه، اثر منشی و ادیب بانفوذ دوران قاجار، میرزا تقی خان عنوان نگار می باشد. روایت حوادث این عصر از منظر ادیبی که خود و اجدادش از نزدیک شاهد آن بوده اند، دیدگاه تازه ای را به ما می بخشد که شایسته است مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد. نگارندگان در جُستار پیشِ رو، کوشیده اند ضمن بررسی وقایع تاریخیِ منظوم در اثر یادشده، روایت این وقایع را با کتاب ناسخ التواریخ اثر لسان الملک سپهر، مورّخ نامیِ عصر قاجار مقایسه نمایند، تا شباهت ها و تفاوت های این دو اثر از لحاظ روایت های تاریخی آشکار گردد؛ هم چنین چراییِ شباهت ها و تفاوت های روایات، در دو اثر عمدتاً به این موارد مربوط است: استفاده از منابع مشترک یا متفاوت، خطای انسانی، قهرمان پروری در حماسه ها، شرایط زمانی و مکانی متفاوت در دو روایت، اهداف متفاوت راویان. روش تحقیق این جُستار تحلیل و توصیف محتوای کیفی است و گردآوری اطّلاعات از طریق فیش برداری صورت گرفته است.
تحلیل روابط ترامتنیِ قصه روسیِ یِروسلان لازارِویچ و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
123 - 146
حوزههای تخصصی:
ادبیات روسیه از جمله ادبیات جهان است که از دیرباز متأثّر از ادبیات مشرق زمین و به ویژه ادبیات کلاسیک ایران بوده است. یکی از آثار گران سنگ ادب فارسی که به گفته محقّقان بسیاری بر شکل گیری برخی افسانه ها، قصص و داستان های حماسی روسی تأثیر داشته، حماسه ملی ایرانیان، شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی است. از جمله این آثار، قصه روسیِ یِروسلان لازارِویچ است که ریشه در فولکلور و ادبیات باستانِ حماسیِ روسی دارد. در این پژوهش برآنیم تا به روش تحلیلِ تطبیقی و کیفی محتوا و کاربست نظریه ترامتنیت ژرار ژنت و با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای و اسنادی در گردآوری داده ها، به نقد مناسبات بینامتنی قصه نامبرده در مواجهه با شاهنامه بپردازیم. یافته های تحقیق حاکی از آن است که دو گونه بینامتنیت و فرامتنیت در این پژوهش بررسی پذیر نبوده و لذا، بررسی مناسبات پیرامتنی، سرمتنی و بیش متنی بر ادعای ما مبنی بر برگرفتگی قصه روسی از شاهنامه صحّه گذاشته اند. از جمله مصادیق پیرامتنی، نام اثر و نسخ خطی، آثار لوباک، کتاب ها و مقالات موجود پیرامون این قصه روسی را می توان برشمرد. همچنین، ویژگی ها و مختصات حماسی این قصه از جمله مصادیق رابطه سرمتنی بوده اند. در رابطه با بیش متنیت نیز در قصه روسی با جایگشت نثرسازی، گشتار کمّی کاهش از نوع برش و نیز گشتار کمّی افزایش از نوع انبساط روبه رو هستیم. علی رغم وجود برخی پیش متن های احتمالی از میان آثار شرقی باستان، شاهنامه را می توان پیش متن اصلی قصه یِروسلان لازارِویچ تلقی کرد.
ملاحظاتی درباره تصحیح فرامرزنامه بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
15 - 32
حوزههای تخصصی:
فرامرزنامه بزرگ یکی از مهم ترین منظومه های پهلوانی پس از شاهنامه است که در اواخر سده پنجم هجری بر اساس متن منثوری به همین نام سروده شده و وصف کارکیایی های فرامرز، پور رشید رستم است. سراینده ناشناس این منظومه توانسته است به شیوه ای نگارین و با لحنی حماسی، فرامرزنامه بزرگ را در در 5442 بیت بسراید که هم از نظر زبانی درخور توجه است و هم بخش مهمی از روایات حماسی خاندان رستم را در خود جای داده است. ماریولین فان زوتفن و ابوالفضل خطیبی بر اساس سه دست نویس، تصحیحی شایسته و عالمانه از این منظومه به دست داده اند. در این جستار ضمن معرفی چند و چون این تصحیح دانشمندانه، کوشش شده که با توسل به منابع درون-متنی و برون متنی، درباره ی ضبط برخی از ابیات این منظومه، ضبط های پیشنهادی ارائه گردد و گره از برخی فروبستگی های این منظومه گشوده شود. در فرجام برای حدود 44 بیت از این منظومه، ضبطی پیشنهادی ارائه گشته است.
بازنمایی کلاه خود رستم در دوران توسعه، شکوفایی و افول کتاب آرایی ایران (مطالعه موردی: شاهنامه های بایسنغری، طهماسبی و داوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
149 - 173
حوزههای تخصصی:
کتاب آرایی ایرانی همبسته و وابسته ی ادبیات به شمارمی رود که دوران توسعه، شکوفایی و افول آن به ترتیب به دوران تیموری و صفوی و قاجار اختصاص دارد. از موضوعات قابل بررسی در مطالعه نگاره های حماسی، جنگ افزار پهلوانان است که در هر عصر، با توجه به مسائل سیاسی و فرهنگی با رویکردی متفاوت نقش بسته است. رستم مهمترین پهلوان و از شاخص ترین شخصیت های ادبیات حماسی در شاهنامه فردوسی است که بخش قابل توجهی از این حماسه دربرگیرنده توصیف هایی از ظاهر و داستان های اوست که دستمایه ی تصویرگران ایرانی برای خلق تصاویر بسیاری بوده است. شاهنامه های بایسنغری، طهماسبی و داوری علاوه بر داشتن نگاره های بسیار و شاخص، از مهم ترین آثار مکاتب نگارگری ایران نیز محسوب می شوند که به ترتیب به ادوار توسعه، شکوفایی و افول نگارگری ایرانی تعلق دارند؛ از این رو، مطالعه این شاهنامه ها، مدنظر این پژوهش قرارگرفته اند. در میان جنگ افزارها، کلاه خود رستم به دلیل تنوع در محتوا و تصویر، قابلیت بررسی بیشتری دارد. مساله این است: در ترسیم کلاه خود رستم، نگارگران نسخ شاهنامه بایسنغری، طهماسبی و داوری چه ویژگی های بصری را به نمایش گذاشته اند؟ و تا چه میزان از متن ادبی شاهنامه تبعیت کرده اند؟ روش تحقیق تحلیلی-تطبیقی، روش تجزیه و تحلیل کیفی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای-اسنادی است. نتایج پژوهش مبین این نکته هستند که در دوران توسعه توجه به متن ادبی شاهنامه مدنظر هنرمند بوده است؛ لیکن از این زمان به بعد، شیوه ترسیم کلاه خود رستم، تحت تاثیر تخیل نگارگر، جنبه تزئینی و نمایش قدرت یافته و از روایت کمتر تبعیت کرده است.