کاربست مفهوم «مرز» در تحلیل گفتمان جنگ؛ بررسی رمان «لم یزرع» با تکیه بر آرای لاکلا و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
73 - 92
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با رویکرد تحلیل گفتمانی انتقادی و با بهره گیری از نظریه لاکلا و موفه، به بررسی نقش جنگ و مرز در رمان «لم یزرع» می پردازد. هدف اصلی این مطالعه، واکاوی چگونگی بازنمایی این دو مفهوم در رمان و همچنین نقش آن ها در ساختار گفتمانی و شکل گیری هویت ها است. برخلاف دیدگاه های سنّتی که زبان را ابزاری برای بازتاب واقعیت می دانند، این پژوهش براین باور است که زبان، خود سازنده واقعیت است و از طریق گفتمان های مختلف، معانی و هویت ها را شکل می دهد. با تمرکز بر مفاهیم کلیدی نظیر «مفصل بندی»، «گره» و «هژمونی»، نشان داده می شود که چگونه مرز به عنوان یک گره کانونی در شبکه گفتمانی رمان، در ارتباط با مفاهیمی چون جنگ، مقاومت و هویت، مفصل بندی شده و گفتمان های مسلّط پیرامون مرز را به چالش می کشد. پرسش های پژوهشی، حول محور بازنمایی عشق و مرز، گفتمان های رقیب موجود و ارتباط عشق و مقاومت شکل گرفتند. فرضیات نیز بر نقش عشق در ایجاد تنش و پارادوکس، و به عنوان یک گره کلیدی متمرکز است. روش تحقیق، کیفی با تحلیل مضمون به کار گرفته شده است. نتایج، نشان داد که عشق و مرز در رمان، نه تنها مفاهیم شخصی، بلکه سازه های گفتمانی هستند که می توانند معانی متفاوتی را خلق کنند و هویت ها را شکل دهند. مرز به عنوان یک سازه گفتمانی پیچیده، نه تنها عامل جدایی، بلکه عامل اتصال و ایجاد هویت های جدید معرفی شد. به طورکلّی، این پژوهش نشان می دهد که رمان لم یزرع با بازنمایی خاص خود از مفهوم مرز، به چالش کشیدن ساختارهای مسلّط می پردازد و فضایی برای اندیشیدن به معانی جدید و هویت های متفاوت فراهم می کند.