فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۶۱ تا ۱٬۴۸۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از نوشتن این مقاله بررسی ساقی نامه های سروده شده تا پایان سده 12 است. در این راستا پس از طرح مسأله، سابقه تحقیق، تعریف ژانر ساقی نامه و ملاحظات تاریخ ادبیاتی درباره آن در درآمد، به بررسی انتقادی فهرست های نسخ خطی و منابع تذکره ای و کتاب-شناسی پرداخته شده است. در بخش بررسی انتقادی فهرست های نسخ، روشن خواهد شد که برخی فهرست نویسان اشعاری را اشتباهاً به عنوان ساقی نامه به برخی از شاعران نسبت داده و یا ساقی نامه های واحدی را به چند شاعر منسوب کرده اند. سپس به ساقی-نامه های نویافته ای پرداخته شده که در دو تذکره میخانه و پیمانه به آن ها اشاره نشده است. در بخش بررسی انتقادی منابع تذکره ای و کتاب شناسی، به بررسی کامل تری از ساقی نامه-هایی پرداخته شده که گلچین معانی آن ها را در مقدمه پیمانه مختصراً معرفی کرده؛ همچنین در این بخش منابع تذکره ای و کتاب شناسی که به ساقی نامه پرداخته اند، بررسی شده است. بنابراین این مقاله دو هدف اصلی دارد: 1- تکمیل و اصلاح اطلاعات مربوط به برخی از ساقی نامه ها 2- معرفی و بررسی برخی از ساقی نامه های نویافته و نامذکور در دو تذکره میخانه و پیمانه.
مکتب اخلاقی خیام؛ اصالت فایده و گریز از خودکامگی در رباعیات خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاید بیش از هر شاعر پارسی گویی، بر شعر، اندیشه و شخصیّت خیام، پرده ابهام کشیده شده است. نسبت دادن رباعیات مختلف، این ابهام را چند برابر کرده و از سوی دیگر نیز همین ابهام، سببِ این شمارگوناگون رباعیات وی شده است. خیام به سبب ارتباط تنگاتنگی که در دوران زندگی با دربار و حکومت داشت، از مسایل و مشکلاتی که جامعه را از ثبات و خیر همگانی محروم می کرد، به خوبی آگاه بود. جامعه ای که خیام در آن می زیست، عرصه جدال متعصّبانی شده بود که با تکیه بر عقاید خود، در پی دستیا بی به اقتدار بودند. در حقیقت قواعد اخلاقی حاکم بر جامعه بر عقایدی استوار بود که ثمری جز خودکامگی نداشت. به همین روی، او از رباعی بسان مانیفست مکتبی اخلاقی بهره برد؛ مکتبی که اگر با مکتب های امروزی قیاس شود بیشترین شباهت را با اصول مکتب «اصالت فایده» دارد؛ در مکتب اخلاقی او، نیکی یا بدی امور، بستگی به پیامد آن ها و این که چه میزان خوشی ایجاد می کنند دارد و به عقاید عمومی و تفاسیر متعدد آن وابسته نیست. خیام از اهمیت و منفعت آزادی های فردی برای پیشرفت جامعه به خوبی آگاه بود؛ به همین روی، در رباعیات خود کوشید فضای جمود فکری را که بر جامعه حکم فرما بود، در هم شکند و روحیه تساهل و مدارا را تقویت کند.
دراسة الرموز التمثیلیة لقصّة ""السّمکة الصغیرة السوداء"" علی ضوء المدرسة الرومنسیّة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تُعدُّ قصّة ""السّمکة الصغیرة السوداء"" لصمد بهرنگی بمجملها قصّة تمثیلیّة تُعبّر عن أمور واقعیة نلمسها فی واقع الحیاة. فقد تشکّلت نواة القصّة ولحمتها من الرموز الّتی أحاطت بها حبکة القصة. لقد صمّم بهرنگی قصّته فی إطار الرومنسیّة حیث تجلّت فیها مبادئ الرومنسیّة بوضوح کالحثّ علی القیام بتغییر الواقع بعزیمة وثبات والتغنّی بالقیم الإنسانیة والحریة إلّا أنّ رومنسیّة بهرنگی لا تحید عن الواقعیة لتنزلق فی العبثیة والمثالیة والوهمیّة بل إنّ قصّته تدور فی فلک الواقعیة هادفة إلی إثارة الأجیال علی إصلاح وتحسین الواقع المعاش. یرمی هذا المقال وبالاعتماد علی دراسات تبنی علی الأسلوبیة علی الصعید الشکلی والدلالی مستعیناً بالمنهج الوصفی - التحلیلی إلی دراسة أهمّ وأشهر قصّة کتبها القاصّ المعاصر الشهیر صمد بهرنگی مسلّطاً الأضواء علی الدّلالات الرمزیة الّتی تحملها القصّة فی طیّاتها من منظور رومنسیّ وذلک فی ضوء معطیات مدرسة التمثیل الرمزی والترکیز علی الخصائص الفنیّة الّتی تتمیّز بها القصّة. ومن أهمّ النتائج الّتی توصّلنا إلیها عبر المقال هی أنّ الرومنسیّة فی قصّة السّمکة السوداء ضربت جذورها فی بیئة عاشها کاتب القصة واستلهم منها عناصرها الدرامیة والرمزیة حتّی جاءت القصة صورة تمثیلیة مقتضبة عن الواقع الّذی رسمها الکاتب.
شخصیت پردازیِ زنان در دو نمایشنامه از علیرضا نادری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی شخصیت پردازی زنان در دو نمایشنامه 31/6/77 و سه پاس از حیات طیّبه نوجوانیِ نجیب و زیبا، نوشته علیرضا نادری، در چارچوب نظریات یونگ می پردازد. در این پژوهش، ابتدا مروری خواهیم داشت بر نظریات یونگ درباره کهن الگوها و، پس از ذکر خلاصه ای از طرح داستانیِ دو نمایشنامه مزبور، به بررسی شخصیت پردازیِ زنان در آن دو نمایشنامه با استفاده از کهن الگوها خواهیم پرداخت. مقایسه شخصیت پردازیِ زنان در دو نمایشنامه مزبور و ذکر مشابهت ها و تفاوت های شخصیتیِ آنان دیگر بخش های این پژوهش را در بر می گیرد.
درنگی بر چند گونة هم سنگ ؛کارنامه و شهر آشوب ؛ اشعار صنفی و شهرانگیز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارنامه،شهرآشوب ، اشعار صنفی و شهرانگیز عناوینی هستند که در منابع بنا به بعضی هم ریشگی ها و همانندی هایشان، به جای هم یا در کنار هم مورد اشاره قرار گرفته اند. با این همه، این آثار آن قدر تفاوت های ظریف و متنوع دارند که می توان آن ها را چهار گونة جداگانه به شمار آورد .البته از کارنامه با توجه به نمونه های بسیار اندک و گاه ناقص، کمتر می توان یک گونة کامل را انتظار کشید؛چنان که در عمل هم کارنامه سرانجام عرصه را به شهرآشوب سپرده است. هم چنین است اشعار صنفی که در آن حرفه ها با نگاه شاعرانه و پیشه ور در مقام معشوق توصیف شده ؛ ولی بعدها در گونة شهرانگیز وارد شده و از صورت اشعار پراکنده ،بعضاً به آثاری مبسوط و منسجم تبدیل شده است. شناخت ویژگی های ظریف این انواع مستلزم دقت بسیار است و بواقع همین بی مبالاتی نسبت بدانهاست که باعث شده که از آغاز تا به امروز حتی از سوی اهل فن با یکدگر تخلیط شوند .با این همه باید گفت که در همان زمان شیوعشان هم، از سوی عموم ادبا و شعرا چندان معیارمند نبوده؛ خاصه آن که در این میان، گرفتار بعضی از اشتباهات و یا ابداعات فردی هم شده ، تفنناتی که در پی خود جعل اصطلاح نیز به همراه داشته، و عناوینی چون عالم آشوب،جهان آشوب،دهرآشوب ،عالم کوب و امثال آن ها گواه این ادعایند.تحقیق حاضر برای نخستین بار با اتکا به برخی معاییر گونه شناسی و نیز توسل به منابع اصلی، سعی در شناخت و بازنمود این گونه های ادبی هم سنگ و نزدیک به یکدیگر دارد.
نقد نشانه- معناشناختی اشعار سیمین بهبهانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
91 - 106
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی رویکردی است که از زبان شناسی، جامعه شناسی، روان شناسی، نقد ادبی و ... بهره گرفته، برای تحلیل آثار ادبی یکی از روش های نو و بسیار مناسب است و کمک بسیاری به خواننده در جهت آشنایی با سبک نویسنده و عمیق تر شدن فهم او از متن آثار ادبی می کند. با توجه به این که در نشانه شناسی متون ادبی، تفسیر و نظرات شخصی جایی ندارد و این امر به نوبه خود زمینه را برای بررسی روشمند متن فراهم می کند، و همچنین به دلیل آن که شعر سیمین بهبهانی از جهات مختلفی، قابلیت بررسی نشانه شناسانه را داراست، پژوهش پیشِ رو شکل گرفته، و با بهره گیری از روش استقرایی- تحلیلی، کوشیده ایم به بررسی نشانه های خالق اثر، زیبایی شناختی، احساسی و اجتماعی در اشعار سیمین بهبهانی بپردازیم. دستاوردهای پژوهش گویای این است که شعر این شاعر، مملو از نشانه هاست؛ به خصوص نشانه های اجتماعی بسامد بالایی دارد. در میان نشانه های احساسی نیز، احساسات غم انگیز نمود بیشتری دارد که این امر با نشانه های خالق اثر در ارتباط است. شاعر از طریق نشانه ها و روابط حاکم میان آنها، معنا را به خواننده منتقل می کند. این مقاله می تواند راهی به روی پژوهشگران در آشنایی روش مند با شعر سیمین بهبهانی بگشاید.
بررسی سنجشی نمادهای پایداری در شعر فدوی طوقان و قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی - تحلیلی و با تکیه بر نظریه ادبیّات تطبیقی اسلامی به بررسی نمادهای همسان و مشترک در شعر مقاومت فدوی طوقان و قیصر امین پور به عنوان دو نماینده از ادبیّات پایداری ایران و فلسطین بپردازد تا گوشه ای از زوایای ناشناخته میراث ادبی دو کشور مقاوم را به ادبیّات جهانی بشناساند. اطّلاعات لازم برای سنجش نمونه ها به شیوه کتابخانه ای و بررسی مستقیم متون، حاصل شده است. یافته های پژوهش نیز گویای این واقعیّت است که در شعر این دو شاعر، شب و شخصیّت های تاریخی متجاوز، نماد دشمن و جنگل نماد وطن است. رنگ های سرخ، سیاه، آبی، سبز و زرد به ترتیب نمادی جهت تصویرپردازی مفاهیم متنوّعی، چون شهادت، ماتم و خفقان، آرامش و امیدواری، شادابی و بالندگی، جدایی و اندوه هستند. این موارد، نمادهای کاملاً همسان در شعر مقاومت این دو شاعر به شمار می آیند.
شرح احوال و ارزشهای ادبی ماتمکده بیدل قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماتمکده بیدل قزوینی از جمله مقتل های مهم (به اعتبار دقت در استنادات و تأثیرگذاری بر روی آثار پس از خود) و کم نظیر (از حیث ادبیّت و بلاغت) تاریخ ادب فارسی است. مولاقربان ابن رمضان بادشتی قزوینی رودباری متخلص به بیدل (شاعر و مرثیه پرداز سده سیزدهم هجری، زنده به سال 1267 ق) در حدود 1248 ق اقدام به تألیف مقتلی به نظم (در قوالب گوناگون) و نثر (مسجّع) نموده و طی آن، احوال و جریانات حماسه عاشورای سال 61 هجری را مستند به بیش از ده منبع تاریخی و روایی به تصویر کشیده است. در این پژوهش به ترجمه حال بیدل و مسایل کلی ماتمکده او و نیز روش تصحیح و توضیح اثر اشاره گردیده است، سپس برخی از ویژگیها و ارزشهای ادبی کتاب از جمله آنچه به نظم، نثر، بلاغت، سبک و تأثیرها و تأثرها برمی گردد، به میان آمده و نهایتاً با ذکر نمونه هایی، به نقد محتوایی – ساختاری کتاب پرداخته شده است.
تحلیل مقایسه ای کاریکلماتورهای پرویز شاپور با تنی چند از کاریکلماتورنویسان(سهراب گل هاشم، حوریه نیکدست، عباس گلکار و ...)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های کشف سیر تحول پدیده های ادبی روش تحلیل بینامتنی است که ارتباط عمودی بین متون را برجسته می سازد و از دیرباز با نام توارد، انتحال ، سلخ و المام مورد توجه محققان ادبی بوده است. براساس منطق مکالمة باختین، هیچ اثری منحصراً از قلم و فکر یک نویسندة خاص تراوش نکرده است و فقط انسان اسطوره ای توانست با اولین سخنش به دنیایی بکر و بیان ناشده نزدیک شود. اگر این دیدگاه را مبنای بحث قرار دهیم، دیگر نمی توا ن گفت تنها پرویز شاپور (78 1302) پدر کاریکلماتور در ایران و دهة چهل بوده است؛ زیرا ردّپای کاریکلماتور در طنزهای عبارتی گذشتگان، مثل برخی ضرب المثل ها، رسالة تعریفات عبید زاکانی، لطیفه ها، جملات قصار و اشعار برخی شاعران نیز دیده می شود و خود شاپور هم به همان میزان برکاریکلماتور نویسان پس از خود از قبیل سهراب گل هاشم، مهدی فرج اللهی، عباس گلکار، حوریه نیکدست و ابوالفضل لعل بهادر اثرگذار بوده است که این اثر پذیری را می توان در سه محورِ بازنویسی، تقلید از تکنیک و اندیشه و جهان بینی در آثار پیروان شاپور بررسی کرد. جستار حاضر می کوشد با رویکرد توصیفی مقایسه ای، ضمن معرّفی پیشینه و پسینة کاریکلماتورنویسی در ایران، با بررسی مجموعة « قلبم را با قلبت میزان می کنم» از پرویز شاپور و پنج تن از کاریکلماتورنویسان مذکور، به آسیب شناسی روش کار شاپور و پیروانش نیز بپردازد.
معرّفی متنی و محتوایی منشآت آل برهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رساله نفایس الکلام و عرایس الاقلام از آثار منثور قرن هفتم است که به دست رضی الدّین خشّاب- احمد بن محمود سمرقندی- در سال 643 ق تألیف و تدوین شد. به شهادت دیباچه این رساله منشآت گونه، رضی الدّین که در همان سال صدرنشین مسند انشا بود؛ به فرمان افتخار جهان -از سران آل برهان - برای جلوگیری از تضییع و انهدامِ آثار باقیمانده این سلسله، نفایس را تدوین کرد. این رساله مجموعه ای از مفاوضات و امثله مربوط به آل برهان و مهر تأییدی بر ابقای حکومت آنها تا حداقل همین سال است.
در متن نفایس الکلام –آنچنان که از ویژگی های سبک نثر اواسط قرن هفتم نیز هست- به جز شیوه های نثر فنّی، گاه می توان نمونه هایی از گونه های دیگر نثر یافت که در مجموع رساله را در میان متون «فنّی بین بین» این قرن قرار می دهد.
این پژوهش ضمن معرّفی مؤلّف نفایس، به تبیین انطباق ویژگی هایِ سبکیِ نثر فنّی قرن هفتم بر این رساله و بیان جایگاه آن در میان آثار هم تراز، بیان و اثبات اهمیّت تاریخی نفایس برای معرّفی سلسله آل برهان و رساله هایی که از نفایس الکلام و نویسنده توانایش یاد کرده اند اختصاص دارد.
تحلیل و معنایابی کارنواها در تالشی جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترانه های کار نسخة خوانای احساسات و عواطف مردم ساده دل روستایی و بیانگر آمال و آرزوها، امیدها، شادی ها، غم ها، عشق و تنهایی های آن هاست. به ترانه های کار «کارنوا» نیز گفته می شود که با اهداف متعدد و معمولاً برای توصیف نوع کار، هماهنگی بین افراد، ایجاد محیط شاد در فضای کار، تقلیل سختی های کار سروده می شوند. این ترانه ها به زیر شاخه های مختلفی تقسیم می شود: ترانه های کشاورزی، شیردوشی، چوپانی و جز این ها.با بررسی، تحلیل و معنایابی ترانه های کار در هر جامعه ای به راحتی می توان به فضای اجتماعی و فرهنگی آن جامعه پی برد.
در این مقاله ضمن بررسی خصوصیات زیبایی شناختی و هنری انواع کارنواها در قوم تالش، به تحلیل مردم شناسی آن ها می پردازیم تا بدین وسیله برخی از مسائل فرهنگی، آداب و رسوم و روحیاتِ جامعة قومی تالش را معنا یابی و تحلیل کنیم. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و شیوة گردآوری اطلاعات، میدانی- کتابخانه ای است. در این بررسی حدود 20 ترانة کار تالشی تحلیل شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهند که بسیاری از خصوصیات و ویژگی های فرهنگی، اجتماعی و آداب و رسوم، باورها، ارزش ها، عاشقانه ها، غم ها، نقش زنان در کار و امور اقتصادی، اهمیت تعاون و همیاری در نزد قوم تالش در این کارنوا ها بازتاب یافته اند؛ ضمن اینکه بیشتر ترانه های کار در تالش جنوبی، ترانه های کشاورزی و چوپانی است که بیانی عاشقانه دارند.
نقد و بررسی نارسایی های موجود در پی رنگ داستان «رستم و سهراب»
حوزههای تخصصی:
یکی از عناصر مهم تشکیل دهنده ی داستان، پِی رنگ و توجّه به روابط منطقی میان رویدادها در داستان است که توجّه و باریک بینی نسبتاً قابل تأمّل فردوسی به این مقوله و دقّت در روابط علّی و معلولی حوادث داستانی در شاهنامه، یکی از جنبه های درخشان حماسه ی ملی ایران است. امّا با ژرف نگری در برخی از داستان های شاهنامه از جمله «رستم و سهراب»، روشن می شود که پیرنگ آن در بسیاری از موارد نااستوار و سست است و پرسش های بسیاری در بخش های مختلف این داستان، بی پاسخ می ماند. با توجه به دقت خارق العاده ی فردوسی به پیرنگ در دیگر داستان های شاهنامه، سستی پیرنگ در داستان رستم و سهراب یا ناشی از تحریف های پی درپیی است که در گذر زمان به این داستان راه یافته است تا ضمن گنجاندن آن در چارچوبی اخلاقی، بر جاذبه و دلاویزی آن بیفزایند و یا ناشی از حذف-های مکرر آگاهانه یا ناآگاهانه ای است که باعث شده است که بسیاری از خطوط محوری و بنیادین داستان مورد بحث از میان برود و درنتیجه پیرنگ آن سست نماید.
طومارهای نقالی و ضرورت فهرست بندی بن مایه های آن ها؛با نگاهی به بن مایه های داستان فریدون در طومار نقالی مشکین نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طومارهای نقالی بخش مهمی از اسناد مکتوب روایت های عامیانه ی حماسیِ این سرزمین را دربرمی گیرند، بخشی که گاه امکان روشن شدن پاره هایی مبهم از سنت حماسی ایران را فراهم می سازد. حجم عظیم این روایت ها، بررسی ورق به ورق آن ها را تا حدودی دشوار ساخته است. یکی از شیوه هایی که می تواند به مطالعه ی روشمند این روایت ها کمک کند، فهرست کردن بن مایه های آن هاست. به یاری این فهرست، متون روایی به عناصر سازنده شان تجزیه می شوند تا راه برای بررسی های درون متنی هموار گردد.
استیث تامسون در فهرست شش جلدی خویش که دانش نامه ای برای مطالعه ی بن مایه های ادبیات عامیانه به شمار می رود، بن مایه های روایت های عامیانه را در سنت های روایی ملل و فرهنگ های مختلف دسته بندی می کند. روش تامسون به روایت های عامیانه اسلوب و چهارچوبی می بخشد که سبب تسهیل دسترسی به بن مایه های هر روایت و نیز نمونه های مشابه آن ها در روایت های دیگر می شود. از سوی دیگر، با حفظ نظامی بین المللی، بررسی بن مایه های مشابه در روایت های ملل مختلف را ممکن می سازد که به مطالعات تطبیقی روایت ها منجر می گردد.
از این رو، دسته بندی کردن بن مایه های طومارهای نقالی هم می تواند با فراهم کردن فهرست روشنی از بن مایه ها، زمینه ای باشد برای دسترسی آسان تر به هر بن مایه در روایت های مختلف، ریشه یابی بن مایه ها، بررسی سیر تطور، تکامل، تأثیرپذیری و بقای یک بن مایه در دوره های مختلف و نیز مطالعات تطبیقی روایت ها. در نهایت، فهرست کردن بن مایه های پاره ای از ادبیات عامیانه می تواند الگویی باشد برای فهرست کردن بن مایه های دیگر روایت های عامیانه و حتی ادبیات رسمی. این مقاله با استخراج بن مایه های داستان فریدون از طومار نقالی مشکین نامه می کوشد تا تطبیق شیوه ی فهرست کردن بن مایه های تامسون را بر روایات ایرانی نشان دهد و غنای ادب عامیانه ی ایرانی در افزودن بن مایه های نو به فهرست جهانی را آشکار سازد.
سبک مرثیه های خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرثیه بر اشعاری اطلاق می شود که در ماتم گذشتگان سروده شده باشد. از لحاظ نوع ادبی، مرثیه را جزء اشعار غنایی به حساب می آورند. مرثیه ممکن است در هر قالبی سروده شده باشد؛ اما قالب قصیده پرکاربردترین قالب برای سرودن مرثیه است. خاقانی علاوه بر اینکه در سرودن مدح، هجو، حبسیه و هجو تبحّر فراوانی داشته، در سرودن مرثیه هم، توانایی خود را به اثبات رسانده است. مرثیه های خاقانی، اغلب در قالب قصیده و در بحر رمل سروده شده است. خاقانی به تناسب فرد متوفّی، برای هر کدام از مرثیه های خود، لحن و سبک خاصی بکار می برد. مرثیه هایی که در رثای رجال حکومتی و مذهبی است، عمدتاً، با ذکر مقدمه ای در ناپایداری جهان و بی وفایی روزگار شروع می شود. خاقانی بعضی از مراثی را با ذکر مقدمه ای در احوال ناگوار و داغدار خود آغاز می کند؛ این مورد، غالباً در اشعاری که شاعر در رثای همسر خود سروده، نمود پیدا می کند. شاعر در رثای فرزند خود با دعوت از همه به گریستن، آنها را به همدلی فرا می خواند. همچنین متناسب با شخص متوفّی از صفات و تشبیهات متناسب او استفاده می کند.
موتیف النخلة والزیتونة فی شعر سمیح القاسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحتلّ بعض الأفکار والأحداث مکانة مرموقة فی معیشة البشر ومثلما تتحوّلان إلی جزء من هواجسه الّتی تدفعه إلی المزید من الإلحاح والتکریر، حتّی انّها تظلّ له میسما ذاتیّا ملازما قدیصوّرها متعمّدا أو عفوالخاطر، ولکن تکرار هذه الصورة المعبّرة عن الهواجس علی التوالی یدلّ علی أنّه ینهض بما لایُطّلع علی واقعه بحکم العادة؛ فقد یظهر هذا التکرار- بالرغم من أنّه ظاهرة نقدیّة لغویّة - موتیفا یعتبر عنصرا بنائیّا فی النص الشعریّ متجلّیا فی العلامات والدلالات اللتین یوظّف من خلالهما الشاعر الرموز والصور الشعریّة لیضفی علی شعره میسم الجمال والخلابیّة. إنّ الموتیف فی الشعر سمیح القاسم یحظی بأهمّیة بالغة ویمنح المتلقّی مفتاحا یفتح به الفکرة الکامنة فی نصّه وسواء أیکون اسما أو فعلا أو جملة، یتبدّل إلی نقطة مرکزیّة یحوم حولها شعره؛ ففی بعض الأحیان لینال رؤیة معیّنة یتمسّک بالتکرار الّذی یرافق الإلحاح علی هاجسته اللحظویّة مثل توظیفه موتیفی النخل والزیتون اللذین بلغ تکرارهما علی الترتیب 51 و69 مرّة فی أشعاره متناسبا مع الأهداف المقاومیّة الّتی یطالب بها المقتضی الشعریّ حیث یحمل الأول منهما رموزا للإستقامة، والنشاط، والحیاة الجدیدة ویوحی الثانی بالتجدّد، والعمران، وتراث الشاعر الدینیّ الّذی انعقد بأحاسیسه الوطنیّة. تحاول هذه الدراسة تسلیط الضوء علی توظیف موتیفی النخلة والزیتونة فی شعر سمیح القاسم مع الإشارة إلی المعطیات الإحصائیة من تکرارهما فی الأشعار، والإعتماد علی الطریقة الوصفیّة- التحلیلیّة الّتی تساعد علی تحلیل النصوص الأدبیّة وفکّ الرموز ودلالات فیها.
محورهای عشق زنان به مردان در قصه های ادبی و عامیانه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه های ادبی و عامیانه فارسی پر از روابط عاشقانه ای است که به غنای ساختاری قصه می افزاید. در این قصه ها عشق اغلب از مردان شروع می شود اما قصه هایی که عشق و روابط عاشقانه از زنان یا دختران آغاز می شود نیز کم نیست. این گونه عشق ها ماجراهایی می آفریند که در جای خود تحسین برانگیز است. آغاز عشق و چگونگی رسیدن به معشوق در این قصه ها متفاوت است. نگارندگان در حدّ بررسی خود از منابع مختلف و متنوع، ابتدا این قصه ها را به اعتبار زبان آن ها به دو نوع ادبی و عامیانه تقسیم کرده اند و سپس آن ها را بر مبنای درونمایه اصلی و مهم آن یعنی عشق زن به مرد، در محورهای مختلف با مبانی ماهیتی و نوعی و نمادین آن ها بررسی و کرده اند. با توجه به بررسی نمونه ها، تمایل و هدف پردازندگان این گونه داستان ها را می توان نشان دهندة تأکید بیشتر بر دوسری بودن عشق و تعادل و توازن مناسبات زن و مرد دانست.