فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
زبان نگاه، زبانی رمزی و اشاره ای میان انسان هاست که در شرایط مختلف، با حرکات و سکنات چشم، با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. چشم ها، بهترین دریچه قلب افراد هستند؛ چون به کمک آن ها، می توان بسیاری از مفاهیم و احساساتی را که هیچ گاه نمی توان با زبان، آن ها را به درستی منتقل کرد، به طرف مقابل انتقال داد. در دنیای شاعران، ارتباط عاشقان واقعی در بیشتر مواقع با همین زبان صورت می گیرد. در واقع، با اشتعال شعله عشق در دل آن ها، زبان گفتار، قدرت خود را در گویایی، به چشم ها می دهد. ارتباط عمیق والدین با فرزندان نیز اغلب از طریق ارتباط چشمی صورت می گیرد. هم چنین افراد ناشنوا که از نعمت زبان گفتار محروم هستند، می توانند در کنار استفاده از انگشتان برای تفهیم منظور خود به دیگران، از زبان نگاه نیز یاری بگیرند. در واقع، زبان نگاه می تواند زبان بی زبانی آن ها باشد و موجب تسهیل ارتباط با افراد عادی جامعه گردد. این مقاله به بررسی و تبیین اهمّیّت زبان نگاه، در روابط مختلف اجتماعی و همچنین دلایل برتری آن بر زبان گفتار می پردازد. گفتنی است که این بررسی، بیشتر بر مبنای متون نظم فارسی صورت گرفته است.
تحلیل و مقایسه ویژگی های مکتب رمانتیسم در اشعار سهراب سپهری، اخوان ثالث و فروغ فرخزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵
97 - 120
حوزههای تخصصی:
شکل گیری مکتب رمانتیسم در اواخر قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم اتّفاق افتاد که نیازهای بشری از جمله نیازهای اجتماعی، فردی و معنوی مسبّب به وجود آمدن مکتبی با نام مکتب رمانتیسم شد و این نهضتی بود که بر علیه مکتب کلاسیسیسم قد علم کرد. در این پژوهش که با روش تحلیلی- توصیفی از طریق اسناد کتابخانه ای انجام شده است با نگاهی بر مکتب رمانتیسم در ادبیّات غرب و همچنین تأثیر آن بر ادبیّات معاصر ایران، کوشش شده است اشعار رمانتیک سه شاعر معاصر ایران، سهراب سپهری(1359 1307)، مهدی اخوان ثالث(1369 1307) و فروغ فرخزاد(1313 - 1345) از جنبه رمانتیسم و تأثیرگذاری این مکتب بر اشعار شاعران مذکور تحلیل و مقایسه گردد. با مطالعه و بررسی اشعار شاعران مذکور این نتیجه به دست آمد که از میان ویژگی های شعر رمانتیک، طبیعت، تنهایی عرفانی و امید به آینده روشن و خوش بینی در شعر سپهری، در شعر اخوان ثالث، یأس و ناامیدی، عشق به مردم و اعتراض به ناهنجاری های جامعه و در نهایت در شعر فروغ فرخزاد، عشق زمینی، مرگ و تنهایی به واسطه درد و رنج زندگی جلوه بیشتری دارد.
تحلیل تأثیر شاهنامه بر زبان و مرام لُرهای بویراحمد و ممسنی
حوزههای تخصصی:
از دیرباز کتاب ملی ایرانیان و گنجینه تو در تو و بیانتهای حکمت و کارخانه بیبدیل انسانسازی، شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، از جهات مختلف هر خواننده و شنوندهای را به شگفتی و تدبّر و تعمق واداشته است، تأمل در مرامها، نامها و آیینهای جامعه ایرانی و غیر ایرانی نشان میدهد شاهنامه و «شاه نامهها» در دورههای مختلف میان همه اقوام پارسی زبان و پارسی خط و حتّی ملتهای غیرپارسی زبان و پارسی خط به دلایل بسیاری، به شکلهای مختلف تأثیراتی فراوان داشته است و یکی از مقبولترین آثار در ادبیّات جهان بوده است. از جمله این اقوام که به نظر میرسد تأثیر این مرام نامه پهلوانی بر آنها بیشتر از دیگر اقوام بوده، لُرهای بویراحمد و ممسنی است که ما در این مقاله گوشهای از این تأثیر را بیان و تحلیل میکنیم. نتیجه تحقیق نشان میدهد، که شاهنامه حکیم فردوسی در مرام مردم، نام جایها و نام زنان و مردان تأثیر بیچونوچرا داشته است، این تأثیرگذاری در حدی است که گویی پهلوانان شاهنامه برخاسته از مردم این مرز و بوم هستند.
مظاهر المقاومة فی شعر ابن القیسرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعتبر أدب المقاومة أدب الوعی والحثّ علی تجاوز الأزمات الشعبیة والحروب والقهر ویحاول لاستنهاض الهمم للجهاد والوعی بالذّات والهویّة ویتناول موضوعات البطولة فی مواجهة العدوان والظلم والاحتلال. تختلف آلیات المقاومة فی العصور المختلفة عند الأدباء فمنهم من یتّخذ القصة أو الروایة أداة للدعوة إلی المقاومة ومنهم من یتّخذ الشعر وسیلة للحثّ علی الدفاع. ولما کان الشعر أکثر انتشارا وتأثیرا فی إثارة الهمم نلاحظ أنّه قد شغل حیّزا واسعا فی موسوعة أدب المقاومة. کان للغزو الصلیبی أثره الواسع فی الحیاة الاجتماعیّة ومنه فی الشعر حیث بدأ نفر غیر قلیل من الشعراء یجرّدون لسانهم للذود عن حمی الإسلام وتحمیس الحکام وجندهم لمواجهة العدوان الصلیبی. من الشعراء الذین برزوا فی بدء هذا الغزو وحملوا سلاح الشعر ضد العدو الصلیبی هو ابن القیسرانی(478-548ق) الذی عمل علی بعث الحمیة فی قلوب المسلمین وسلاطینهم خاصة نور الدین الزنکی لاستعادة بلاد المسلمین. ومن أهمّ مظاهر المقاومة فی شعره الدعوة إلی النضال والتحریض علی مواصلة الجهاد وتمجید الأبطال وتصویر ظلم المعتدین. تبدو هذه العناصر فی تضاعیف قصائده فی مختلف الأغراض الشعریة کالمدح والهجو ووصف المعارک.
اعتمدنا فی هذه الدراسة علی المنهج الوصفی- التحلیلی وهدفنا إلی إبراز مظاهر المقاومة و بیان خصائصها لدی ابن القیسرانی و ذکر المعانی التی اعتمد علیها الشاعر لإذکاء روح الجهاد و المقاومة فی صفوف المسلمین و خلصنا إلی أن الشاعر استوحی من الدین والوطن باعتبارهما الباعثین الأساسین لرفع المعنویّات وإثارة النخوة الدینیّة والغیرة القومیّة لدی المسلمین واستدعی رموزا تراثیة لیحمّس الجنود المسلمین ویحرّضهم علی الدفاع عن حیاض الدولة الإسلامیة وحدودها.
فاصله گذاری روایی در منظومه های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فاصله گذاری نمایشی به شکل مدوّن، نخستین بار توسط برتولت برشت نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر آلمانی مطرح شد اما ریشة این عنوان به تقسیم بندی های افلاطون و ارسطو در باب تراژدی و حماسه باز می گردد. ارسطو تراژدی را نمایشی و حماسه را روایی می دانست. از آنجایی که برشت معتقد بود توهم عینیت در نمایش مخاطب را از نگاه مستقل به آن بازداشته و قدرت قضاوت را از او سلب می کند، با نگاه به نظریة ارسطو در باب حماسه و مطالعة داستان های شرقی نوعی نمایش مبتنی بر روایت و فاصله گذاری پدید آورد. در ادبیات کلاسیک فارسی نمایشنامه نویسی وجود نداشت و منظومه های حماسی و غناییِ نمایشی در قالبی روایی سروده می شد و این در تضاد با نظریة ارسطو در باب غیرروایی بودن داستان های تراژیک است؛ در نتیجه آثار غناییِ نمایشی فارسی نیز مانند آثار حماسی برخوردار از فاصله گذاری هایی است که بیشتر از آنکه دلایلی برشتی داشته باشند، ریشه در سنّت اندیشه ای جهان شرق دارند. در این پژوهش بعد از تشریح فاصله گذاری در حماسة ارسطویی و تئاتر برشتی، فاصله گذاری های منظومه های نظامی به عنوان برجسته ترین آثار غناییِ نمایشی فارسی مورد تدقیق قرار می گیرند تا از سویی، به استدراک جهان معنایی داستان فارسی پرداخته و از دیگر سو، روایت فاصله گذارانة این آثار را به عنوان یک نقصان در دوری آنها از عینیت و انسجام نمایشی مورد واکاوی قرار دهیم.
مضامین تعلیمی و تربیتی در هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظامی با گذشت بیش از هشت قرن، همچنان بلندترین قلّه داستان سرایی را در ادبیات به خود اختصاص داده است و پنج گنج وی قدرت سخنوری اش را در موضوعات گوناگون عرفانی، عاشقانه، تاریخی و حماسی در معرض دید خوانندگان به نمایش می گذارد. گویی قدرت سخندانی و خلوص ایمان وی، با توفیق آسمانی و الهامات غیبی همراه بوده است و نه تنها در تک تک ابیاتش، کمال هنر نمایی و زیبایی هایی ادبی در لفظ و معنی، طراوت و تازگی به کلامش داده است بلکه در تمام داستان هایش پیامهای اخلاقی و انسان مدارانه و معرفت نفس و شناخت حق تعالی را به حاکمان زمان به طور اخصّ و عموم مردم به طور اعم سفارش کرده است. هر چند هفت پیکر نظامی را غنایی و حماسی دانسته اند و به ظاهر در بر دارنده استغراق بهرام گور در عشرت و لذّت شکار و دلدادگی به دلارایی های دختران هفت اقلیم در هفت گنبد است اما پیام کلی و هدف غایی این منظومه سوق دادن خوانندگان به مضامین اخلاقی و اندیشه های متعالی انسانی و آموزه ها و پند و عبرت است. آموزه های تربیتی و تعلیمی که همچون آیینه ای در مسیر تکامل و رستگاری نوع بشر است. در پشت پرده داستان ها و حکایت های هفت پیکر، مفاهیم عمیق تربیتی چون خداجویی و توکّل و اعتماد به خدا، عدل گرایی و ظلم ستیزی، فراگیری علم و هنر و خردورزی، ترک تعلّقات دنیای ناپایدار، رهایی از حرص و طمع، نکوهش عیّاشی شهوت و هوسرانی، نیکی اندیشی و بیزاری از بد گوهران و دوستان منافق، اهمیّت تلاش و مشاوره با اندیشمندان در اداره امور مملکتی، بخشش و احسان، رعیّت نوازی و دهها نکته اخلاقی دیگر که رعایت آنها انسان را در دنیا و آخرت رستگار و خوشنام می کند. در این مقاله با ذکر شواهد به جنبه های تعلیمی و موعظه های اخلاقی هفت پیکر پرداخته شده است.
مقایسة بنمایه های پایداری نسیم شمال و صالح محمود هُواری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات پایداری واکنش فکری فرهنگی ملّت های تحت سلطه است. ملّت ها با اینکه از جغرافیا، فرهنگ، منش و آرمان های مختلف برخوردارند، امّا بنمایه های ادبیّات پایداری در جای جای دنیا در اغلب موضوع ها، جهت گیری واحدی را دنبال می کند. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مکتب امریکایی ادبیّات تطبیقی، بنمایه های ادبیّات پایداری را با محوریّت دیوان «باغ بهشت» نسیم شمال، شاعر دورة مشروطه در ایران و دیوان «مرایا الیاسمین» صالح هواری، شاعر معاصر فلسطینی، که هر دو از شاعران متعهّد در قبال سرزمین و مردم خود هستند، با هم مقایسه نماید و بیش از پیش زوایای پنهان و ناگشودة ادبیّات پایداری را در ایران دورة مذکور و فلسطین معاصر بنمایاند. از مهم ترین یافته های این پژوهش آن است که نسیم شمال اندیشه های خود را در مقولة مبارزه و پایداری با زبان صریح و آشکار بیان کرده است و صالح هواری به زبان رمز و اشاره.
مقایسه ی سیر رواییِ منظومه های خسرو و شیرین نامی اصفهانی و نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خسرو و شیرین دومین منظومه از خمسه یِ میرزامحمدصادق نامی اصفهانی (1204ق) است که به تقلید از خسرو و شیرین نظامی سروده شده است. این اثر ضمن داشتنِ موضوع و درون مایه یِ مشترک و نیز وزن و قالبِ یکسان، موارد افتراق گوناگونی با نظیره ی خود دارد. تعداد ابیات خسرو و شیرینِ نامی تقریباً
14 23'>اثر نظامی است و حذف بسیاری از حوادث و صحنه ها، از گیرایی و کششِ داستان کاسته است. نامی در روایت خود، در بسیاری از حوادث دست برده و تغییراتی داده، ترتیب آن ها را عوض کرده و یا مواردی را حذف یا اضافه کرده است، چرا که مدعیِ خلق اثری هم پایه یِ منظومه ی نظامی بوده است. در این پژوهش که به روش کتابخانه ای و بر مبنای توصیف و تحلیل انجام شده است، این موارد مورد بررسی قرار گرفته است. گر چه خلاقیت و تواناییِِ نامی را در ایجادِ این دگرگونی ها، نمی توان نادیده گرفت و ترکیبات زیبا و تصویرهای شعریِ او را که محققان را به تحقیق و بررسیِ آثارش ترغیب می کند نباید از نظر دور داشت، اما باید اذعان کرد که نامی در روایتِ خسرو و شیرین، چندان موفق نبوده است.
بررسی استعاره های «عشق» و «معشوق» در دوبیتی های عامیانه ی منطقه ی خراسان بر بنیاد نظریه ی استعاره ی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره ی شناختی نه تنها به بررسی زبان می پردازد بلکه در نگاهی کلان تر چگونگی کارکردهای ذهن بشر در درک مفاهیم، فرایند مفهوم سازی در ذهن و بازتاب های آن در زبان را بررسی می کند. این نظریه می تواند به عنوان ابزاری مناسب در بررسی های ادبی مورد استفاده قرار گیرد و پژوهشگر را در رسیدن به شناختی عمیق تر از متون و آفرینندگان آنها یاری رساند. ادبیات شفاهی و ترانه های عامیانه بخش هایی از ادبیات و فرهنگ این سرزمین هستند که کمتر مورد توجه و بررسی جدی قرار گرفته اند. در این مقاله به بررسی استعاره های «عشق» به عنوان یکی از مفاهیم بنیادی زندگی بشر در دوبیتی های عامیانه ی منطقه ی خراسان می پردازیم. این بررسی، چگونگی برداشت و درک عامه از مفهوم «عشق» و «معشوق» را به خوبی نشان می دهد و مشخص می کند که این مفاهیم بر اساس کدام حوزه های مفهومی توسط عامه دریافت می شوند. تبیین و تحلیل این استعاره ها و مصادیق آنها تاثیر فرهنگ، اقلیم و ایدئولوژی سرایندگان را در نوع استعاره ها آشکار می نماید. همچنین نتایج این بررسی، سلسله مراتب استعاری و نظام حاکم بر این استعاره ها را مشخص می کند.
مقایسه شگردهای طنزپردازی «ابوالقاسم پاینده» با «جلال آل احمد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنز گونه ای از ادبیات
غنایی است که به قصد اصلاح نابسامانی ها، معایب و نقایص جامعه خویش را به تصویر می کشد
و مورد انتقاد قرار می دهد. از این جهت است که مؤثرترین نوع نقد محسوب می شود. این
شیوه بیانی، حاصل غرض ورزی و کینه توزی شخصی نیست، بلکه نگاهی انتقادی به نارسایی های
گوناگون جامعه است که با زبانی خاص همراه با خنده ناشی از رنج و ناراحتی بیان می گردد.
طنز امروزه کارکردی موسّع یافته و در قدیم با هجو و هزل و تمسخر هم پوشانی داشته
است. «ابوالقاسم پاینده» و «جلال آل احمد» از نویسندگان منتقد و طنزپرداز
معاصر فارسی هستند که آثار داستانی خویش را با گفتاری طنزآمیز آمیخته و به این
طریق از کاستی ها و زشتی های جامعه عصر خویش پرده برداشته و در پی بیداری مردم و
اصلاح امور بوده اند علیرغم هدف مشترک و بهره برداری از ابزارها و شگردهای مشترک، به
سبب تفاوت در خاستگاه و پایگاه اجتماعی و رویکرد، محصول کارشان متفاوت است. هدف از
مقایسه این دو نویسنده نشان دادن این تفاوت ها وشباهت هاست. هر دو نویسنده به لحاظ
زبانی و تاریخی نزدیک به هم هستند، ولی ابوالقاسم پاینده به نقد اجتماعی - فرهنگی
نظر دارد و جلال آل احمد به نقد سیاسی - اجتماعی. هر دو نویسنده از شگردهایی همچون
تشبیهات، کنایه ها و تعابیر عامیانه، واژه سازی های غریب و جز آن بهره برده اند،
اما تشبیهات طنزآمیز در آثار ابوالقاسم پاینده بسامد بیشتری دارد؛ در حالی که در
آثار جلال آل احمد کنایات و تعابیر عامیانه از بسامد بالایی برخوردار است.
مقایسه درون مایه اخلاقی حکایات کلیله و دمنه و داستان های هانس کریستین اندرسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلیله و دمنه نصرالله منشی با وجود تحولات بسیاری که در طول تاریخ آفریده شدنش پذیرفته، یکی از آثار ماندگار در حوزه ادبیات تعلیمی در تاریخ ادبیات ایران و جهان است. داستان های هانس کریستین اندرسن نیز از آثار ماندگار اخلاقی و تعلیمی در ادبیات جهان محسوب می شود. پیام های اخلاقی و فرازهای ارزشمند، یکپارچگی داستان ها، تمثیل و توصیف و نثر زیبا، دلیل ماندگاری کلیله و دمنه محسوب می شود. دلایل ماندگاری داستان های اندرسن نیز پیام های اخلاقی، استفاده از تمثیل و نثر توصیفی زیبا است. با بررسی همه این عوامل در هر دو دسته آثار، مهمترین عامل، درون مایه و پیام اخلاقی داستان ها و بیان پیام به صورت یک داستان تمثیلی است. در این پژوهش، خلاصه چهار حکایت از کلیله و دمنه و چهار داستان از اندرسن بیان شده، پس از آن درون مایه و پیام اخلاقی هر داستان به صورت جداگانه بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که پیام اخلاقی حکایات کلیله و دمنه مبتنی بر محافظه کاری و حفظ منافع فردی و عمل گرایی قهرمان است که در هدایت فرد برای رسیدن به اهداف و امیال شخصی، بسیار مفید و کارساز است اما داستان های اندرسن حاوی پیام های اخلاقی اجتماعی بر اساس ایمان به خدا، پیروزی خیر بر شر و ایثار و گذشت است.
بررسی تطبیقی ساختار ترامتنی نمایشنامه های «لیلی و مجنون» و «مجنون لیلی»(مقاله علمی وزارت علوم)
تحلیل محتوایی و ساختاری مقامات حمیدی و گلستان سعدی و واکاوی ریشه های آن دو در ادب عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقامه نویسی در نثر فارسی، نخستین بار با مقامات قاضی حمیدالدّین بلخی در قرن ششم و به تقلید از اسلوب نگارش مقامه نویسی عربی، پدید آمد. این کتاب که در همان عصر مؤلّف با اقبال و توجّه فراوان روبه رو شد، از سوی مترسّلان و نثرنویسان بسیاری مستقیم و غیرمستقیم نیز مورد تقلید قرار گرفت. چنین به نظر می رسد که سعدی، نیز با تألیف «گلستان» که نثر آن از نظر نوع انشا و اسلوب نگارش به مقامه شباهت دارد، در نگارش اثر خود از جهاتی به این اثر ادبی نظر داشته و از آن متأثّر بوده است؛ خصوصاً وجود تشابهات بسیار در دو سطح زبانی و ادبی در حکایت «جدال سعدی با مدّعی» و مقامة «فی الشّیب والشّباب» از مقامات حمیدی، ای ن فرض یه را ق وّت می بخشد که سعدی در این حکایت از نظر ساختار کلّی و شیوة داستان پردازی، سبک نگارش و ویژگی های زبانی و ادبی، بسیار به مقامة قاضی حمیدالدّین نزدیک شده است که هر دو نویسنده نیز در موارد مشترکی تحت تأثیر مقامات عربی بوده اند. در این جستار، بر آنیم تا با بررسی وجوه تشابه در این دو مقامه، علاوه بر نشان دادن تأثیرپذیری سعدی از قاضی حمیدالدّین بلخی، میزان تأثیرپذیری آن دو را از مقامات عربی، به ویژه مقامات حریری، نیز مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم.
تدبیر و چاره گری در شاهنامه فردوسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شناخت خصایص و ویژگی های ملل فرهیخته جهان از خلال آثار حماسی آنان، می تواند نقش عمده ای در بررسی فرآیند تکوین فرهنگی داشته باشد. طبیعی و به جا خواهد بود که بگوییم دست یابی به گوهران ناب و زلال دریای بیکران نامور نامه باستان، شاهنامه فردوسی، چهره گشایی فرهنگ دیرپای ایران زمین است. فرهنگ هر قوم بازتاب عواطف و احساسات، آیین ها و نگرش ها، دین ها و باورها و سنن مردم آن قوم و دیار است، که عناصر و مؤلفه های فراوانی در سامان بخشیدن به آن ها موثرند، از طریق این عوامل می توان به وجود چاره گری ها در شاهنامه برای رویارویی با تندخویی های اهریمنانه و بهره گیری از تدابیر شایسته در جهت ساختن جهانی نیکوتر و برتر اشاره کرد. این مقاله در پی آن است که با پژوهشی گذرا در گرامی نامه سترگ حکیم بزرگوار توس راهی به سوی تدبیرها و دوراندیشی ها بگشاید و با شناخت این تدابیر و چاره گری ها، راز و رمزی دیگر را که در این اثر بزرگ حماسی وجود دارد آشکار سازد.
فرآیند فردیت در «حکایت مرد بغدادی» در مثنوی مولانا و «کیمیاگر» اثر پائولو کوئیلو
منبع:
مطالعات داستانی سال سوم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
67 - 88
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های مطالعه و پژوهش در متون ادبی کلاسیک به کارگیری نظریات جدید در خوانش این متون است. ب ه این مطالعات که با استفاده از نظریات مطرح در علومی نظیر جامعه شناسی، روان شناسی، اسطوره شناسی و مردم شناسی انجام می شود، مطالعه بیرونی ادبیات می گویند. در این مقاله «حکایت مرد بغدادی» از دفتر ششم مثنوی و رمان کیمیاگر اثر پائولو کوئیلو به عنوان نمونه بازنویسی شده «حکایت مرد بغدادی» را با استفاده از نظریه فرآیند فردی ت در مکت ب روان شن اسی تحلیلی کارل گوستاو یونگ (1961- 1875) تحلیل کرده ایم. یونگ یکی از نظریه پردازان نقد روانکاوی است. فرآیند فردیت از مهم ترین نظریه های وی در مکتب روان شناسی تحلیلی است. یونگ در نظریه خود توجه ویژه ای به ناخودآگاه جمعی دارد و کهن الگوهایی را در مکتب خود توصیف می کند. هدف نگارندگان این پژوهش خوانش حکایت مثنوی و رمان کیمیاگر براساس فرآیند فردیت با روش تحلیلی است. در پایان این خوانش توانستیم فرآیند فردیت و کهن الگوهای آن از جمله من، سایه، خود، نقاب، پیر دانا و آنیما را با عناصر آنها تطبیق دهیم و در پایان به این نتیجه رسیدیم که سفر قهرمان در هر دو داستان برای به دست آوردن گنجی نادر، کاملاً با سفر درونی فرد با هدف خویشتن یابی و رسیدن به وحدت و یکپارچگی لایه های روان مطابق است و هر دو قهرمان در مصر با عسس و راهزن (که نمادی از خود است) روبه رو می شوند و در نهایت در خانه و کلیسای دیار خود به گنج اصیل (که نمادی از خویشتنِ خویش است) دست می یابند.