فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۷۳۶ مورد.
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
71 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، طراحی مدلی جامع برای ارتقای مهارت مدیران مالی در چارچوب مدیریت استراتژیک هوشمند است؛ الگویی که بتواند به بهبود بلندمدت ارزش سهام شرکت و خلق مزیت رقابتی پایدار بینجامد. شرکت های امروزی، در فضای پرتلاطم بازارهای مالی و تحولات مداوم تکنولوژی، نیازمند نگاهی فراتر از محاسبات ایستا و رویکردهای سنتی حسابداری هستند و می بایست با اتکا بر مفاهیم هوشمند، داده محور و آینده نگر، استراتژی های مالی خود را شکل دهند. در این راستا، پژوهش حاضر با تمرکز بر توسعه مهارت های ویژه مدیران مالی، سعی دارد تا ساختار و فرایندهایی را شناسایی کند که با کمک فناوری های پیشرفته و تحلیل داده، امکان شکل دهی رویکردی نظام مند و رقابت پذیر در تصمیم های مالی و سرمایه گذاری را فراهم آورد. این تحقیق از نوع کیفی و مبتنی بر تحلیل مضمون است و از طریق مصاحبه های هدفمند با مدیران ارشد مالی، کارشناسان خبره مالی و اساتید دانشگاهی حوزه مدیریت استراتژیک انجام گرفته است. یافته ها نشان می دهد که طراحی یک مدل مهارتی برای مدیران مالی در حوزه مدیریت استراتژیک هوشمند، ضمن ایجاد همگرایی در فرایند تصمیم گیری مالی و بهره مندی اثربخش از اطلاعات محیطی، می تواند رفتار مشارکتی را در تیم های مالی ارتقا دهد و ساختارهای انگیزشی نوینی را تعریف کند. بدین ترتیب، شرکت ها قادر خواهند بود، همگام با جلب اعتماد سهامداران و بهبود وضعیت ترازنامه، ارزش سهام خود را نیز در بلندمدت ارتقا داده و بر قابلیت های رقابتی خود بیفزایند.
هم ترازی استراتژیک در مدیریت کیفیت سازمان با استفاده از دیدگاه نظریه اقتضایی
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
31 - 70
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی نقش مدیریت کیفیت (QM) در تئوری و عمل با استفاده از دیدگاه تئوری اقتضایی است. این پژوهش حول محور نقش QM در بهبود همکاری استراتژیک در شرکت های کوچک و متوسط (SME) با استفاده از تئوری اقتضایی می باشد تا به کارگیری بهترین روش های عملی. تئوری استقرایی اساس کار روش پژوهش را تشکیل می دهد که شامل تحلیل مطالعات موردی پنج شرکت کوچک و متوسط با تکرار مصاحبه ها (n = 45)، گروه های هدف (n=5) و تحلیل مدارک و شواهد است. با توجه به یافته های پژوهش مشخص شد که متغیرهای اقتضایی (استراتژی، فرهنگ، چرخه حیات و توجه به مشتری) و انواع مربوط به آن ها در تعامل با شیوه های عملی QM بودند و در شکل گیری همکاری استراتژیک بین SME ها و محیط اطراف آن ها مؤثراست. این فرایند که بر اساس روش های اقتضایی شکل می گیرد در هر SME و محیط مربوطه اش در مقایسه با بهترین روش های عملی فراگیر به شکلی منحصربه فرد روی می دهد.
واکاوی ابعاد و مولفه های سازمان مربیگرا در دانشگاه ها با روش تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه مدیریت راهبردی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
111 - 142
حوزههای تخصصی:
سازمان مربی گرا یکی از پارادایم های جدید در حوزه توسعه سازمانی است که از مربی گری در جهت تحقق استعدادها و مدیریت دانش سازمانی بهره می گیرد. پژوهش حاضر با هدف واکاوی ابعاد و مولفه های سازمان مربی گرا در دانشگاه ها انجام پذیرفت. این پژوهش در زمره پژوهش های کیفی و در پارادایم قیاسی است که از حیث هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری این پژوهش خبرگان در حوزه مربیگری شامل اساتید و مدیران دانشگاه های شهر تهران می باشند. 25 نفر نمونه موردنظر به روش هدفمند و تکنیک گلوله برفی انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه می باشد. داده ها به روش تحلیل مضمون و با استفاده از نرم افزار اطلس ATLAS.TI تحلیل شده اند. نتایج حاصل از پژوهش، سه بعد شامل ویژگی های مربیان، ویژگی های متربیان و ویژگی های سازمانی را شناسایی نمود. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، پیشنهاد می شود در جهت استقرار مؤثر سازمان مربی گرا در دانشگاه ها به مولفه ها و شاخص های سه بعد مذکور پرداخته شود تا با آموزش اصول و مهارت های مربی گری به مدیران، زمینه آمادگی و پذیرش متربیان جهت سازگاری با تغییرات فراهم شود؛ در این راستا لازم است با تغییر در استراتژی های مدیریتی، بکارگیری ساختار سازمانی منعطف با سلسله مراتب اندک، نهادینه کردن فرهنگ حامی مشارکت، یادگیری و خلاقیت و استفاده از فناوری های الکترونیک اطلاعات و ارتباطات به روز، بستر موردنیاز جهت بدل شدن دانشگاه ها به سازمان مربی گرا را مهیا نمود.
بررسی الگوی رفتاری آمریکا درجنگ علیه عراق و افغانستان و تبیین آموزه های راهبردی آن برای مواجهه با جنگ آینده
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
47 - 81
حوزههای تخصصی:
پرداختن به تهدید و تلاش درراستای تعمیق شناخت و آگاهی از ویژگی ها و چارچوب رفتاری دشمن در رویارویی احتمالی، از اقدامات متداول در نیروهای مسلح هر کشوری به شمار آمده و عملکرد مطلوب و موفق یگان های نظامی در شرایط درگیری را موجب می شود. هدف تحقیق، بررسی الگوی رفتاری آمریکا در این جنگ ها و دستیابی به آموزهای حاصل از آن برای جنگ آینده می باشد. این تحقیق کاربردی و شیوه گردآوری داده ها و اطلاعات موردنیاز، کتابخانه ای و اسنادی است و با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی پس از انجام مطالعات نظری، تحلیل آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس، به جمع بندی پرسش تحقیق پرداخته شده و درنهایت با بهره گیری از آزمون فریدمن، 35 فرضیه به عنوان چارچوب رفتاری دشمن در مواجهه احتمالی با جمهوری اسلامی ایران ارائه شد که جز در دو مورد، سایر فرضیات از سوی جامعه خبره 40 نفره متشکل از فرماندهان و مسئولان رده های راهبردی در سپاه، ارتش و ستاد کل نیروهای مسلح، مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه اینکه اگرچه راه کنش (تاکتیک) آمریکایی ها در این جنگ ها، ظاهراً تفاوت هایی دارد، اما چارچوب رفتاری آنها در سطوح مختلف، تقریباً از یک الگو تبعیت می کند. مرحله اصلی نبرد را «عملیات هوایی» تشکیل داده و نیروی پیاده (تفنگدار دریایی) زمانی وارد عمل می شود که از انهدام توان رزمی و عدم اراده جنگی طرف مقابل اطمینان حاصل کند یا نیازی به به کارگیری نیروی پیاده برای عملیات زمینی و اشغال سرزمین نباشد. آمریکایی ها در مواجهه احتمالی با جمهوری اسلامی ایران، در نبرد هوایی که از ویژگی های آن شدت و حجم آتش، مداومت، هدف قرار دادن همزمان مراکز نظامی، سیاسی، اقتصادی و زیرساخت هاست، جداسازی مردم از حاکمیت را به عنوان مهم ترین هدف دنبال خواهند کرد و بر عملیات روانی به منظور سلب میل جنگجویی، تأثیر بر اراده تصمیم گیران و از همه مهم تر ناراضی کردن مردم متمرکز خواهند شد.
طراحی آزمایشگاه مدیریت راهبردی بر اساس بوم مدل کسب و کار
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
9 - 32
حوزههای تخصصی:
کسب وکارهای نوظهوری مانند کسب وکارهای الکترونیکی برای بقا در فضای کسب وکار پیچیده امروزی، نیاز مبرمی به استفاده از ابزارهای نوین و به طور خاص نوآوری ناب دارند؛ بنابراین هدف پژوهش کنونی، ارائه چارچوبی برای توسعه نوآوری ناب در کسب وکارهای الکترونیک است. رویکرد پژوهش کنونی، کیفی و از نظر هدف، کاربردی و از دیدگاه ماهیت و روش، توصیفی است. جامعه آماری پژوهش را خبرگان و فعالان حوزه کسب وکارهای الکترونیکی با بیش از پنج سال سابقه کاری مرتبط تشکیل می دهد که با روش نمونه گیری گلوله برفی و با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته در نمونه 13 به مرحله اشباع رسیده است. در این مطالعه از تحلیل مضمون شش مرحله ای براون و کلارک (۲۰0۶) برای تحلیل استفاده شد. تحلیل مضمون داده ها در این پژوهش موجب اکتشاف و برچسب گذاری 64 مفهوم و گزاره به عنوان مضامین اولیه، 10 مفهوم به عنوان مضامین سازمان دهنده و چهار مفهوم به عنوان مضامین فراگیر شد. نتایج نشان می دهد کسب وکارهای الکترونیک برای توسعه نوآوری ناب به ابزارهای خاصی مانند طراحی مشترک، مدیریت تغییر و خطر (ریسک) در کنار شفاف سازی اهداف و گروه سازی و همچنین حفظ حریم خصوصی کاربران و درنهایت تجاری سازی دانش نیاز دارند. دراین بین، انتخاب سکو (پلتفرم)های مناسب، ارزیابی شفاف و مستمر، استفاده از تکنیک های تحلیلی نوین در رصد رفتار کاربران و رقبا و نیز تمرکز بر فین تک ها به عنوان فن آوری مالی نوین نیز تأثیرگذار است.
تأثیر ویژگی های جوامع برند آنلاین بر تعامل مشتری و وفاداری: رویکردی هوشمندانه در مدیریت استراتژیک با استفاده از مدل محرک–ارگانیسم–پاسخ
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
109 - 124
حوزههای تخصصی:
با گسترش پلتفرم های دیجیتال تعاملی، ایجاد و مدیریت جوامع برند آنلاین به عنوان یک استراتژی کلیدی در مدیریت استراتژیک هوشمند شناخته شده است که به سازمان ها امکان افزایش تعامل مشتریان و تقویت وفاداری به برند را می دهد. این پژوهش به بررسی تأثیر ویژگی های مختلف جوامع طرفداران برند آنلاین (شامل کیفیت اطلاعات، کیفیت سیستم، تعامل مجازی و پاداش) بر تعامل مشتری و در نهایت وفاداری به برند می پردازد. با بهره گیری از مدل معادلات ساختاری (SEM) و تحلیل داده های جمع آوری شده از 430 کاربر فعال فیس بوک، نتایج نشان می دهد که هر یک از ویژگی های بررسی شده به طور مثبت و معناداری بر تعامل مشتری تأثیر دارند، که کیفیت اطلاعات و تعامل مجازی بیشترین تأثیر را دارند. همچنین، تعامل مشتری به طور مثبت و معناداری بر وفاداری به برند تأثیر می گذارد. علاوه بر این، نقش میانجی جنسیت در این رابطه بررسی شده و نشان می دهد که تأثیر ویژگی های جوامع برند آنلاین بر تعامل مشتری در بین جنسیت های مختلف ثابت و غیرقابل تغییر است. این مطالعه با تأکید بر مدیریت استراتژیک هوشمند، نشان می دهد که طراحی و مدیریت بهینه جوامع برند آنلاین می تواند به عنوان یک ابزار استراتژیک برای افزایش تعامل و وفاداری مشتریان و در نتیجه بهبود عملکرد سازمان ها مورد استفاده قرار گیرد.
آینده نگاری صنایع فرهنگی ج.ا.ا در چارچوب اقتصاد مقاومتی
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
49 - 80
حوزههای تخصصی:
بیش از چهار دهه است که بررسی اقتصاد فرهنگ و هنر در دنیا مورد توجه جدی است و طی آن ادبیات روزافزونی درباره ابعاد اقتصادی فعالیت ها و آثار فرهنگی و هنری شکل گرفته و مباحث آن در دانشگاه ه ای مختلف مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. این پژوهش، با انتخاب یکی از مهم ترین روش های آینده نگاری یعنی سناریونویسی به آینده های محتمل صنایع فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در چارچوب اقتصاد مقاومتی پرداخته تا بسترهای توسعه توان داخلی جهت تحقق اقتصاد درون زا و برون گرا از طریق گسترش کمّی و کیفی صنایع فرهنگی فراهم شود. از این رو با مطالعه میدانی و احصا ابعاد نظری از ادبیات تحقیق و با استفاده از نظرات 32 نفر از پژوهشگران، 47 مقوله اصلی پس از بررسی روایی و پایایی از سوی صاحب نظران حوزه صنایع فرهنگی، استخراج شد و با استفاده از نظرات خبرگان این موضوع طی دو پنل خبرگی مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از روش سناریونویسی با تعیین «عدم قطعیت های کلیدی» چهار سناریوی اصلی شامل؛ سناریو اول (مرغ دریایی)، سناریو دوم (مرغ لجن خوار)، سناریو سوم (نهنگ به گل نشسته) و سناریو چهارم (دلفین در قفس) به دست آمد و راهکارهای خبرگان مورد نظر برای تحقق دورنمای مطلوب هر سناریو پیشنهاد شد.
شناسایی و واکاوی راهبردهای تاب آوری زنجیره تامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
1 - 22
حوزههای تخصصی:
با توجه به تاثیرات مخرب حوادث، بحران ها و بلایای طبیعی و غیرطبیعی بر عملکرد زنجیره تامین شرکت ها، متخصصان سازمانی در صدد آن برآمدند تا به مطالعه درباره مفهوم ریسک در زنجیره تامین و همچنین چگونگی راه های مقابله با آن ها بپردازند. با توجه به اهمیت بحث تاب آوری در زنجیره تامین و چگونگی اجرای راهبرد های آن، هدف این پژوهش شناسایی و بررسی راهبرد های مناسب برای ایجاد تاب آوری در زنجیره تامین است. در راستای شناسایی راهبردهای تاب آوری زنجیره تامین از رویکرد فراترکیب بهره گرفته شده است. به منظور روایی و پایایی پژوهش از برنامه ارزیابی مطالعات کیفی استفاده شده است. برای این منظور، با مراجعه به اسناد و مدارک معتبر قابل دسترس در پایگاه های داده «گوگل اسکالر»، «ساینس دایرکت»، «اسپرینگر»، «امرالد»، «علم نت»، «مگیران» و «نورمگز» در بازه زمانی 2019-2000 (خارجی) و 98-80 (داخلی) تعداد 577 مقاله در حوزه تاب آوری زنجیره تامین شناسایی شد و سپس 66 مقاله راجع به موضوع راهبرد ها انتخاب شد. از این تعداد 8 مقاله به زبان فارسی و 58 مقاله به زبان لاتین بودند. با مرور نظام مند پیشینه 68 راهبرد برای تاب آوری زنجیره تامین شناسایی شد و در نهایت با توجه به زمان استفاده از آن ها، به سه دسته کلی راهبرد های پیشگیرانه، راهبرد های همزمان و راهبرد های واکنشی دسته بندی شدند. در بررسی مطالعات قبلی در این زمینه مجموعه کامل و جامعی از راهبرد های تاب آوری زنجیره تامین ارائه نشده است و این تحقیق به دنبال آن است تا با استفاده از مرور نظام مند پیشینه این راهبرد ها را شناسایی و ارائه کند. در نهایت، راهبردهای ایجاد انعطاف پذیری، ایجاد افزونگی، اطمینان از چابکی زنجیره تامین، افزایش قابلیت ردیابی و ساخت فرهنگ قوی همکاری به عنوان مهمترین راهبردها برای تاب آوری زنجیره تامین شناسایی شدند.
چارچوب ممیزی (حسابرسی) دانش در سازمان های مأموریت محور
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
149 - 182
حوزههای تخصصی:
برای موفقیت در پیاده سازی راهبرد مدیریت دانش، اولین موضوع آگاه بودن از وضعیت دانشی سازمان است حسابرسی دانش یک ارزیابی علمی نظام مند برای ارزیابی وضعیت دانشی اثربخشی مدیریت دانش در سازمان است. هدف از این تحقیق ارائه چارچوب حسابرسی دانش در سازمان های مأموریت محور است. اجرای پژوهش در گام اصلی انجام شد: در گام نخست با تنظیم اهداف پژوهش و با استفاده از کلیدواژه ها به جستجوی منابع مرتبط در ادبیات موضوع و بیانات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) پرداخته شد، سپس با روش های فراترکیب و تحلیل محتوا، منابع اصلی شناسایی گردید، در گام دوم با بررسی ادبیات تحقیق ، به مفهوم شناسی، استخراج و کدگذاری مؤلفه های حسابرسی دانش همت گماشته شد، در گام سوم پژوهش به وزن دهی شاخص ها و اعتبارسنجی مدل نظری تحقیق با استفاده از روش ها و نرم افزارهای آماری، تحلیل عاملی و معادلات ساختاری پرداخته شد و درنهایت تدوین مدل عملیاتی حسابرسی دانش صورت گرفت، در روند اجرای پژوهش از 3 پرسشنامه استفاده شد، پرسشنامه اول برای دسته بندی و مناسب بودن معیارها (غربالگری) بود که در اختیار 10 نفر از اساتید پژوهشکده مدیریت راهبردی و سرمایه انسانی دانشگاه عالی دفاع ملی قرار گرفت، پرسشنامه دوم برای تدوین مدل نظری پژوهش در میان 93 نفر از مدیران عامل، منابع انسانی و تحقیق و توسعه در سازمان پژوهش های علمی و صنعتی ایران توزیع شد، پرسشنامه سوم برای اعتبار سنجی مدل عملیاتی استفاده گردید. نمونه آماری پژوهش در این مرحله شامل 9 نفر از اساتید گروه مدیریت دانش، دانشگاه عالی دفاع ملی بودند که درنهایت به ارزیابی مدل از ابعاد مختلف پرداختند.
ارائه راهبردهای حمل و نقل پایدار مبتنی بر شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
211 - 231
حوزههای تخصصی:
پایداری به طور گسترده یکی از چالش های بزرگی است که امروزه چالش برانگیز است. انسان ها برای ایجاد تعامل اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی به حمل و نقل پایدار اهمیت می دهند. لذا راه حل های پایدار در صنعت حمل و نقل شهری فرصت آفرینی کرده و در پی آن بحث هایی در مورد وسائط حمل و نقل عمومی، تاکسی های تلفنی، اینترنتی و خودروی اشتراکی صورت می گیرد. از طرفی از آنجا که شهروندان با پیدایش و توسعه شبکه های اجتماعی، می توانند آزادانه و بدون اینکه به پرسش های از پیش تعریف شده مقید باشند، نظرات خود را بیان کنند، تجزیه وتحلیل شبکه اجتماعی، فرصتی برای سازمان ها شده تا بتوانند با صرف هزینه و زمان کمتری نسبت به نظرسنجی، اولویت های بخش عظیمی از مشتریانشان را درک کنند. شبکه های ملی منبعی ارزان و با ارزش برای دسترسی به نظریات مشتریان و آنچه در ذهن آنها وجود دارد می باشد. تحقیق حاضر تلاش کرده است با استفاده از داده کاوی و متن کاوی در شبکه اجتماعی به ترسیم ذهنیت مشتریان و استفاده کنندگان از سیستم حمل و نقل بپردازد به گونه ای که عوامل اثر گذار بر گرایش افراد در استفاده از هرگونه حمل و نقل شهری بررسی و اولویت بندی نموده و راهبردی برای بهبود پایداری سیستم حمل و نقل شهری ارائه نماید.
تدوین برنامه ریزی راهبردی سرمایه انسانی یک سازمان نظامی
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
114 - 128
حوزههای تخصصی:
سرمایه انسانی، مهمترین دارایی هر سازمان بوده و توسعه سرمایه انسانی، نیازمند راهبرد است. از این منظر، هدف این تحقیق تدوین برنامه ریزی راهبردی سرمایه انسانی یک سازمان نظامی است. پژوهش حاضر اکتشافی-کاربردی با رویکرد استقرایی و استراتژی مطالعه موردی، روش شناسی ترکیبی پیچیده، افق زمانی تک مقطعی و تکنیک و فرآیندها با استفاده از پانل خبرگی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل مدیران(حداقل کارشناسی ارشد با 15 سال سابقه مرتبط) و خبرگان فنی(اساتید دانشگاه) که دراین راستا، 40 نفر از خبرگان دانشگاهی و مدیران و کارشناسان مدیریت سرمایه انسانی یک سازمان نظامی به شکل غیراحتمالی و قضاوتی و به شیوه هدفمند در چهار کارگروه سازماندهی شدند. برای جمع آوری داده ها از روش کیفی استفاده شد. برای شناسایی عوامل از تکنیک فکرنویسی و برای تحلیل روابط سیستماتیک بین مولفه ها از روش ماتریس سوات استفاده شد. تجزیه و تحلیل نشان می دهد که عوامل داخلی با قوت ها (نمره 1.82 ) و ضعف ها (نمره 0.75 ) است. همچنین عوامل خارجی با فرصت ها(نمره 1.7 ) و تهدیدات (نمره 0.69 ) می باشد. مقایسه عوامل ماتریس ارزیابی موقعیت و اقدام استراتژیک، مدیریت سرمایه انسانی در موقعیت استراتژی تهاجمی قرار دارد. با توجه آراء خبرگان، چهار راهبرد در دستور کار قرارگرفت و مبنای جهت برنامه عملیاتی شد. پایه و اساس تحلیل سوات (SWOT) در مدیریت استراتژیک برای شناسایی شرایط محیطی و توانایی های درونی سازمان است و استراتژی مناسب بر اساس پایش قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدها انتخاب می شود. همچنین تدوین اسناد تحولی و مطلوب های اساسی سازمان ها، مدیران را قادر می سازد تا مناسب ترین روش های تحقق ماموریت و تامین انتظارات ذینفعان را شناسایی کرده و به آنها کمک خواهد کرد تا با برنامه ریزی راهبردی، در مسیر تحقق چشم انداز گام برداشته و به اهداف خود دست یابند.
بازاریابی صنعتی هوشمند محتوا: با رویکرد طراحی مدل قیمت گذاری بر ارزش آفرینی در بازارهای B2B
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
131 - 168
حوزههای تخصصی:
چالش اصلی که این پژوهش را ضروری ساخت، ناکارآمدی برخی راهبردهای سنتی بازاریابی و قیمت گذاری در بازارهای B2B بود که عموماً به عدم تمایز در انتقال ارزش واقعی محصولات صنعتی منجر می شد. در واکنش به این کاستی، هدف تحقیق حاضر، بررسی نقش بازاریابی صنعتی هوشمند محتوا و ارتباط آن با طراحی مدل قیمت گذاری ارزش محور در بازارهای B2B است. برای دستیابی به این هدف، پژوهشگران با به کارگیری رویکرد کیفی و روش تحلیل مضمون، داده های گردآوری شده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان و نیز اسناد سازمانی را به صورت نظام مند کدگذاری کردند. در نهایت، ده مضمون اصلی و دویست کد فرعی شناسایی شد که سه حوزه کلیدی فناوری های پشتیبان، تعاملات دیجیتال و تجربه مشتری، به ویژه برای ارزش آفرینی و قیمت گذاری مؤثر، اهمیت ویژه ای داشت. تحلیل های نهایی حاکی از آن است که محتوای هوشمند، زمینه را برای درک عمیق تر نیازهای مشتریان صنعتی فراهم می آورد و از سوی دیگر، با فراهم کردن داده های واقعی، سیاست های قیمت گذاری مبتنی بر ارزش را تسهیل می کند. همچنین روشن شد که سازمان ها برای پیاده سازی موفق این مدل، باید از زیرساخت های دیجیتال کارآمد، همکاری بین واحدهای مختلف و فرهنگ سازمانی داده محور برخوردار باشند. مقایسه یافته های حاضر با تحقیقات پیشین نشان می دهد که وجود رویکرد تلفیقی بین بازاریابی محتوایی و قیمت گذاری ارزش محور در بهبود رقابت پذیری شرکت های صنعتی نقشی کلیدی ایفا می کند. در نتیجه، این مطالعه نوآوری هایی از قبیل ارائه چارچوبی یکپارچه برای ترکیب جنبه های فناورانه، مدیریتی و فرهنگی ارائه می دهد که می تواند برای مدیران اجرایی در بخش B2B بسیار راهگشا باشد.
مدل مدیریت استراتژیک هوشمند پرتفوی در راستای بهینه سازی سبد سهام در فضای حباب بازار سرمایه
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
51 - 70
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، طراحی مدلی جامع برای بهینه سازی سبد سهام در شرایط حباب بازار سرمایه با استفاده از مدیریت استراتژیک هوشمند است؛ الگویی که بتواند به کاهش ریسک های ناشی از نوسانات شدید بازار و ارتقای بازدهی بلندمدت سرمایه گذاری ها منجر شود. در فضای پرتلاطم بازارهای مالی و حضور فزاینده فناوری های نوین، سرمایه گذاران و مدیران سرمایه نیازمند نگاهی فراتر از روش های سنتی مدیریت پرتفوی هستند و باید با اتکا بر مفاهیم هوشمند، داده محور و تحلیل های پیشرفته، استراتژی های سرمایه گذاری خود را شکل دهند. در این راستا، پژوهش حاضر با تمرکز بر توسعه ابزارها و روش های هوشمند، سعی دارد تا ساختار و فرآیندهایی را شناسایی کند که با کمک فناوری های پیشرفته و تحلیل داده، امکان شکل دهی رویکردی نظام مند و مقاوم در مواجهه با حباب های بازار سرمایه را فراهم آورد. این تحقیق از نوع کیفی و مبتنی بر تحلیل مضمون است و از طریق مصاحبه های هدفمند با مدیران سرمایه، کارشناسان خبره مالی و اساتید دانشگاهی حوزه مدیریت مالی و سرمایه گذاری انجام گرفته است. یافته ها نشان می دهد که طراحی یک مدل هوشمند برای مدیریت پرتفوی در شرایط حباب بازار، ضمن ایجاد همگرایی در فرآیند تصمیم گیری سرمایه گذاری و بهره مندی اثربخش از اطلاعات محیطی، می تواند رفتار مشارکتی را در تیم های سرمایه گذاری ارتقا دهد و ساختارهای انگیزشی نوینی را تعریف کند. بدین ترتیب، سرمایه گذاران قادر خواهند بود، همگام با کاهش ریسک های سرمایه گذاری و افزایش بازدهی، سبدهای سرمایه گذاری خود را در بلندمدت بهینه سازی کرده و از قابلیت های رقابتی خود بهره مند شوند.
راهبردهای تربیت و تعالی فرماندهان و مدیران آجا با تاکید بر مدیریت جهادی
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
9 - 46
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه راهبردهای تربیت و تعالی فرماندهان و مدیران آجا با تاکید بر مدیریت جهادی نگارش گردیده است. جامعه آماری این پژوهش شامل نخبگان و خبرگان آجا در نیروهای چهارگانه آجا و علما و روحانیون و اساتید دانشگاهی نیروهای مسلحِ خارج از آجا به تعداد 80 نفر می باشد. تحقیق حاضر در زمره تحقیقات کاربردی – توسعه ای بوده و از ترکیب داده های کمی و کیفی (با رویکرد آمیخته) شامل مصاحبه و پرسشنامه باز و بسته استفاده شده است. در این تحقیق به منظور استخراج شاخص ها و عوامل اثرگذار بر تربیت و تعالی فرماندهان و مدیران با رویکرد جهادی و همچنین احصاء نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید؛ علاوه بر مطالعه اسناد بالادستی شامل قرآن، نهج البلاغه، احادیث و روایات، بیانات امامین انقلاب، سند کلیات نظام جامع تربیت و آموزش ستاد کل و آجا و پژوهش های انجام شده مرتبط، مصاحبه های عمیق (نیمه ساختاریافته) با خبرگان نیز صورت گرفت. لذا بدین منظور پنج پرسشنامه تنظیم و نتایج زیر حاصل گردید: شناسایی 46 عامل قوت؛ 27 عامل ضعف؛ 23 فرصت و 15 تهدید. که در این راستا و با توجه به جایگاه محافظه کارانه در ماتریس SPACE ، 6 راهبرد اصلی تدوین گردید.
تجربه زیسته تیم های نوپای دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
47 - 60
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تجربه زیسته مشارکت کنندگان در طرح نوای دانشگاه شهید بهشتی است که با استفاده از پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی به منظور آگاهی از درک مشارکت کنندگان از طرح نوآ و مؤلفه های شکست و موفقیت در این طرح انجام شده است. مشارکت کنندگان پژوهش شامل تیم هایی است که به مرحله نهایی راه پیدا کردند و یا در پیش آزمون نهایی به مرحله نهایی راه پیدا نکردند که پس از مصاحبه با 10 تیم و تا رسیدن به اشباع نظری، نتایج به دست آمد. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه است و از روش تحلیل مضمون برای تحلیل یافته ها استفاده گردید. نتایج نشان داد که داشتن تیم از مهم ترین عوامل موفقیت تیم ها در طرح نوآ بوده است. همچنین افراد موفق توانسته بودند از خدمات مشاوره ای ارائه شده به نحو احسن و در جهت پیشبرد کارهای خود استفاده کنند. درحالی که افراد شکست خورده در طرح تا حد زیادی از این امکان بهره مند نشدند. به طورکلی طرح نوآ برای طرح هایی که به ارائه خدمات و تولیدات کوتاه مدت تمرکز داشتند کاربردی تر بوده است.
مدل هوشمندسازی استراتژی های کسب وکار سبز در خصوص مسیر نوین برای افزایش قیمت سهام شرکت های تولیدی
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
7 - 26
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تدوین مدل هوشمندسازی استراتژی های کسب وکار سبز در شرکت های تولیدی با هدف افزایش قیمت سهام آن ها است. در دنیای امروز که مسائل زیست محیطی و پایداری به یکی از اولویت های اصلی سازمان ها تبدیل شده اند، شرکت های تولیدی نیازمند استفاده از رویکردهای هوشمند و سبز برای افزایش ارزش سهام و جلب اعتماد سرمایه گذاران هستند. این پژوهش با تمرکز بر استراتژی های کسب وکار سبز، به بررسی چگونگی بهره گیری از فناوری های نوین و تحلیل داده ها برای بهبود عملکرد اقتصادی و افزایش قیمت سهام شرکت ها پرداخته است. این تحقیق از نوع کیفی و مبتنی بر تحلیل مضمون است و از طریق مصاحبه های هدفمند با مدیران ارشد، کارشناسان حوزه پایداری و خبرگان دانشگاهی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که هوشمندسازی استراتژی های کسب وکار سبز، ضمن تقویت همگرایی در فرایند تصمیم گیری و استفاده مؤثر از داده های محیطی، می تواند به ارتقای رفتار مشارکتی مدیران و تعریف ساختارهای انگیزشی منجر شود. در نتیجه، شرکت ها قادر خواهند بود همگام با ارتقای رضایت ذینفعان، عملکرد اقتصادی و قیمت سهام خود را بهبود بخشند.
ایجاد استراتژی های هوشمند برای NFT ها با لحاظ قدرت برندها
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
131 - 150
حوزههای تخصصی:
توکن های غیرقابل تعویض (NFT) در سال گذشته رشد فوق العاده ای را به ثبت رسانده اند و انتظار می رود اهمیت آنها با توسعه Web3 افزایش یابد. از دیدگاه برند، NFT ها را می توان به عنوان بازنمایی اجزای برند مانند محصول، لوگو یا تصویر دید. من استدلال می کنم که NFT ها پتانسیل بسیار زیادی برای تبدیل شدن به دارایی های برند مستقل دارند. من نشان می دهم که چگونه می توان با مرتبط کردن استراتژی های NFT برند با مراحل قیف بازاریابی به این امر دست یافت. برندها می توانند محصولات فیزیکی خود مانند کفش، پیراهن یا هنر خود را به یک NFT تبدیل کنند تا آگاهی برند را به خود جلب کنند، فرصت های فروش متقابل ایجاد کنند و مالکیت درک قوی تری از عناصر خاص برند ایجاد کنند. نکته مهم این است که NFTها به برندها اجازه می دهند تا یک جامعه برند بسیار جذاب را تشکیل دهند که می تواند از برند حمایت کند، مالکیت محصول آنلاین و آفلاین را ترکیب کند و به طور بالقوه پیوندی بین برند و مصرف کنندگان ایجاد کند. این احتمالات هیجان انگیز یک برنامه تحقیقاتی غنی را ایجاد می کند که در این مقاله ارائه می کنم.
چارچوب هم افزایی دانش های فرایندساز تصمیم گیری در تصمیمات حکومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه مدیریت راهبردی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۶)
75 - 102
حوزههای تخصصی:
تصمیم گیری، مهم ترین و اثرگذارترین عنصر در هر هسته انسانی است. موفقیت یا شکست افراد، گروه ها، سازمان ها و جوامع بیش از هر چیز به تصمیمات آن ها وابسته است. در این پژوهش تلاش گردیده است با رویکرد میان رشته ای به تصمیم گیری حاکمیتی بپردازیم. هدف از اجرای این پژوهش طراحی چارچوب هم افزایی دانش های فرایندساز تصمیم گیری حاکمیتی است. به این منظور برای طراحی چارچوب هم افزایی از رویکرد علم طراحی استفاده گردید. نتایج پژوهش ابتدا ویژگی های تصمیم گیری حاکمیتی و بستر آن را شناسایی کرده و پس از آن نشان می دهد که دانش های اثرگذار در تصمیم گیری به دو دسته دانش های اثرگذار محتوایی و دانش های فرایندساز تقسیم می شوند. بر این اساس، با بررسی ادبیات موضوع فهرست اولیه این دانش ها فراهم گردید و با روش دلفی مطابق نظر خبرگان موضوع دانش های آینده پژوهی، تحقیق در عملیات، خط مشی گذاری، مدیریت راهبردی، مطالعات هوشمندی و تصمیم گیری با رویکرد اسلامی به عنوان دانش های فرایندساز تصمیم گیری حاکمیتی مشخص گردیدند. پس از این هندسه لایه ای هر یک از این دانش ها استخراج شده و بایکدیگر مورد مقایسه قرار گرفتند. در مرحله بعدی، چارچوب هم افزایی دانش های فرایندساز تصمیم گیری حاکمیتی براساس دانش استخراج شده در گام های پیشین ابتدا به صورت اولیه و پس از ارزیابی توسط خبرگان و اعمال اصلاحات لازم به صورت نهایی ارائه گردید. این چارچوب نسبت هر دانش با تصمیمات حکومتی و نقشی که هنگام تصمیم گیری حاکمیتی ایفا می کند را مشخص ساخت. همچنین شش فاز اصلی تصمیم گیری حاکمیتی در این چارچوب مشخص شدند. بعلاوه، «فاصله رضایت بخش میان رشته ای» به عنوان کارکرد فاز نهایی تصمیم گیری و راهبردی که در آن به وسیله بازنمایی هایی تخصصی دانش ها منسجم شده و به تصمیم نهایی می رسند، معرفی گردید.
تاثیر بهره برداری از منابع طبیعی و مصرف انرژی های تجدیدناپذیر بر کیفیت محیط زیست
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
81 - 105
حوزههای تخصصی:
بهره مندی از محیط زیست مطلوب، از اهدافِ سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران است که دستیابی به آن، در گروِ کاهش آلودگی های ناشی از بهره برداری از منابع طبیعی به ویژه ذخایر انرژی تجدیدناپذیرِ نفت و گاز است. در نوشتار پیش رو، تأثیر بهره برداری از منابع طبیعی و انرژی های تجدیدناپذیر بر کیفیت محیط زیستِ ایران مورد ارزیابی قرار گرفت. با درک صحیحی از میزان اثرگذاری فوق، می توان به ضرورتِ تدوین برنامه های توسعه در جهت تحققِ راهبردِ زیست محیطی نظام مبتنی بر «احیاء، بهسازی و توسعه ی منابع طبیعی تجدیدپذیر» پی برد که در پژوهش فعلی به این مهم پرداخته شد. داده های موردنیازِ تحقیق شاملِ انتشار گاز دی اکسید کربن، درآمد سرانه، انرژی های تجدیدناپذیر، رانت منابع طبیعی، تراکم جمعیت و امید به زندگی از شاخص های توسعه انسانی در بانک جهانی گردآوری شد. روش آماریِ مورد استفاده، بهره مندی از رویکرد اقتصادسنجی داده های ترکیبی است. نتایج نشان داد که بهره برداری از منابع طبیعی با نرخ فعلی تأثیر مخرب و معنی داری بر انتشار آلودگی دارد. همچنین مصرف انرژی های تجدیدناپذیر نقش بسیار بالایی در افزایش انتشار آلودگی به جا می گذارد. افزون بر این، نتایج نشان داد که با تراکم بیشتر در واحد سطح به سبب برخورداری از صرفه های حاصل از مقیاس می توان کارایی مصرف منابع مولد آلودگی را افزایش داد که در نهایت به تاثیری قابل ملاحظه در کاهش سرانه گاز CO2 منجر می شود. در نهایت، نتایج موید آن است که یک رابطه N شکل معنادار میان درآمد سرانه و انتشار آلودگی وجود دارد. نتایج این پژوهش با ایجاد بینشِ صحیح از وضعیت فعلیِ منابع، تسهیل در آینده پژوهی و برنامه ریزی صحیح و مبتنی بر واقعیاتِ حوزه محیط زیست می تواند در تدوین برنامه های بلندمدتِ حفاظت از منابع طبیعیِ کشور مؤثر واقع شود.
رویکرد استراتژیک و هوشمند در انتخاب تأمین کنندگان با استفاده از مدل چندمعیاره TOPSIS فازی: مطالعه موردی در صنعت فولاد
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
71 - 88
حوزههای تخصصی:
در دنیای رقابتی امروز، مدیریت استراتژیک زنجیره تأمین به ابزاری ضروری برای دستیابی به مزیت رقابتی پایدار تبدیل شده است. انتخاب تأمین کنندگان به عنوان یکی از تصمیمات کلیدی در مدیریت زنجیره تأمین، تأثیر مستقیمی بر بهره وری و هوشمندسازی فرآیندهای تولید و توزیع دارد. این مطالعه با استفاده از مدل چندمعیاره TOPSIS فازی، رویکردی نوین و هوشمند برای انتخاب تأمین کنندگان ارائه می دهد. مدل ارائه شده قادر است تعادلی میان معیارهای کمی و کیفی برقرار کند و در محیط های غیرقطعی، تصمیمات استراتژیک دقیقی اتخاذ کند. این روش با تمایز میان معیارهای هزینه ای (کمتر و بهتر) و معیارهای سودآور (بیشتر و بهتر)، راه حل هایی را شناسایی می کند که بیشترین نزدیکی به راه حل ایده آل مثبت و بیشترین فاصله از راه حل ایده آل منفی را دارند. علاوه بر این، تحلیل حساسیت برای ارزیابی تأثیر وزن معیارها بر نتایج انتخاب تأمین کنندگان انجام شده است. مطالعه موردی بر روی یک واحد تولید فولاد کوچک نشان می دهد که این رویکرد می تواند به مدیران کمک کند تا تصمیماتی هوشمندانه و مبتنی بر استراتژی برای بهینه سازی عملکرد زنجیره تأمین اتخاذ کنند. یافته های این پژوهش نشان دهنده توانایی مدل TOPSIS فازی در ارتقای تصمیم گیری هوشمند و دستیابی به اهداف کلان استراتژیک در صنایع تولیدی است.