فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۳۴۱ تا ۱۱٬۳۶۰ مورد از کل ۱۲٬۷۸۱ مورد.
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۲
376 - 404
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه سلامت عمومی، هوش معنوی و مکان کنترل حسابرسان با کیفیت حسابرسی و ارائه الگوی مناسب در بین حسابرسان عضو جامعه حسابداران رسمی ایران، شاغل در مؤسسات حسابرسی مستقر در تهران می باشد. گردآوری اطلاعات مورد نیاز با انتخاب 182 نفر از بین جامعه مورد نظر به عنوان نمونه صورت گرفت. در برای تحلیل از مدلسازی معادلات ساختاری(SEM) و نرم افزار Smart PLS3 استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد میزان سلامت عمومی حسابرسان بر اساس ابعاد علائم جسمانی، علائم اضطراب، رابطه کارکرد اجتماعی و علائم افسردگی رابطه مثبت و معناداری با کیفیت حسابرسی دارد. میزان هوش معنوی حسابرسان بر اساس ابعاد تفکر وجودی انتقادی، ساخت معنای شخصی، آگاهی متعالی و بسط کیفیت هوشیاری رابطه مثبت و معناداری با کیفیت حسابرسی دارد. میزان هوش معنوی حسابرسان بر اساس ابعاد تفکر وجودی انتقادی، ساخت معنای شخصی، آگاهی متعالی و بسط کیفیت هوشیاری رابطه مثبت و معناداری با کیفیت حسابرسی دارد. مکان کنترل حسابرسان بر اساس ابعاد مکان کنترل درونی و بیرونی رابطه مثبت و معناداری با کیفیت حسابرسی دارد.
نقش تکنیک های حسابداری مدیریت در اهداف نظام اطلاعاتی حسابداری به واسطه کارایی خدمات دولت الکترونیک (مطالعه موردی: شعب و کارگزاری بیمه تأمین اجتماعی مشهد)
حوزههای تخصصی:
بخش های مختلف هر سازمان، به منظور اثربخشی و کارآیی، نیازمند کنترل های اقتضایی مرتبط به خود است. شناخت متقابل کارکردها و اجرای تکنیک های حسابداری مدیریت به واسطه ی کارایی خدمات دولت الکترونیک در راستای تحقق اهداف سازمان، مفید بوده و ارزش افزوده ایجاد می کند. پژوهش حاضر، میانجی گری کارایی خدمات دولت الکترونیک را در اثر تکینک های حسابداری مدیریت بر اهداف نظام اطلاعاتی حسابداری مطالعه کرده است که از نظر تقسیم بندی بر مبنای هدف، از نوع کاربردی و از نظر روش انجام پژوهش توصیفی-هم بستگی، پیمایشی بوده است. جامعه ی آماری پژوهش،کارکنانِ حسابداری شعب و کارگزاری بیمه ی تأمین اجتماعی مشهد با حداقل مدرک لیسانس در سال شمسی 1400 بوده است. با توجه به تعداد محدود جامعه آماری، کلیه ی مشمولین به روش سرشماری با برآورد 140 نفر، مورد مطالعه است. لذا، پرسشنامه های جمع آوری شده پس از حذف نسخه های مخدوش و ناقص، به تعداد 127 نسخه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. روایی ابزار پژوهش به شیوه ی روایی صوری، محتوایی و تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ مورد محاسبه قرار گرفت. در بخش آمار استنباطی از روش مدل یابی معادلات ساختاری با کمک نرم افزار Smart PLS استفاده شده است. نتایج تحلیل اطلاعات، معناداری اثر متغیرها بر یکدیگر را با شدت متفاوت، حکایت کرده است؛ به طوری که مشکلات و محدودیت های حاصل از کاربرد تکنیک های حسابداری مدیریت بر اهداف نظام اطلاعاتی حسابداری اثرگذار با رابطه ی معکوس نتیجه شده و نقش کارایی و خدمات دولت الکترونیک در اثر تکنیک های حسابداری مدیریت بر اهداف نظام اطلاعاتی حسابداری، میانجی گری جزئی استنباط شده است.
ارتباط بین اجتماعی شدن مالی با بهزیستی مالی و نقش میانجی امنیت مالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین اجتماعی شدن مالی با بهزیستی مالی با توجه به نقش میانجی امنیت مالی است. روش پژوهش کاربردی از نوع پیمایشی است. بر همین اساس 450 پرسشنامه به صورت برخط از سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران دریافت و 420 پرسشنامه موردپذیرش واقع شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری (SEM) استفاده شده است. همچنین برای تخمین مقدار پارامترهای ناشناخته از روش تخمین حداکثر درست نمایی (MLE) استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که بین اجتماعی شدن مالی با بهزیستی مالی ارتباط مثبت و معناداری به صورت مستقیم و غیر مستقیم وجود دارد. از طرفی مدل کامل، برازش بهتری نسبت به مدل غیر مستقیم دارد که نشان دهنده میانجیگری امنیت مالی است. یعنی امنیت مالی ارتباط بین اجتماعی شدن مالی و بهزیستی مالی را بصورت جزئی توضیح داده است. مطالعه حاضر با استفاده از اصول مالی رفتاری، مفهوم روان شناختی امنیت مالی را در ساخت رابطه بین اجتماعی شدن مالی و بهزیستی مالی را توضیح داده است. نتایج این پژوهش، اطلاعات ارزشمندی را برای افراد در شناسایی و درک ویژگی های مختلف روان شناختی ارائه کرده است که می تواند منجر به ایجاد سرمایه گذاری های رضایت بخش و ایمن شود تا افراد بتوانند در سایه آرامش خاطر بیشتری سرمایه گذاری های خودشان را از ریسک های مختلف محافظت کنند.
ارائه الگویی برای تحلیل موانع تأمین مالی تولید در کسب و کارهای کوچک و متوسط(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف ارائه الگویی برای تحلیل موانع تأمین مالی تولید در کسب وکارهای کوچک و متوسط انجام شده است.روش : این پژوهش با رویکرد کیفی، گردآوری داده ها را از طریق روش فراترکیب سندلوسکی و بارسو انجام داده است. این روش با بررسی نظام مند 23 مقاله مرتبط با هدف پژوهش از بین 282 مقاله ابتدایی انجام شده است. مقاله های نهایی براساس معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شده اند. روایی پژوهش براساس معیارها، برگزاری جلسات با اعضای تیم پژوهش، استفاده از کارشناس و ممیزی کل فرایند برای اجماع نظری تأیید شده و پایایی آن نیز ازطریق برنامه مهارت های ارزیابی انتقادی مشخص شده است.یافته ها: بر اساس یافته ها، 57 شناسه در قالب 10 بُعد اصلی به عنوان موانع تأمین مالی تولید در کسب وکارهای کوچک و متوسط شناسایی شده است که عبارتند از: زیرساخت های مالی و دسترسی، محیط قانونی و پیامدهای سیاسی، نبود تقارن و شفافیت اطلاعات، الزامات وثیقه و تأمین مالی مبتنی بر دارایی، شرایط و ضوابط وام، ارزیابی اعتبار و درک ریسک، پویایی بازار و رقابت، پیشرفت های فناوری و دیجیتالی شدن، عوامل اجتماعی و اقتصادی و نابرابری های منطقه ای و فرآیند ها و نوآوری های تأمین مالی جایگزین.نوآوری: در این پژوهش از روش فراترکیب برای ادغام و تجزیه و تحلیل مبانی موانع تأمین مالی کسب وکارهای کوچک و متوسط استفاده و چارچوب ساختاریافته ای برای درک و توجه به این مسائل ارائه شده است. با ترکیب دیدگاه های متنوع و شواهد تجربی، این پژوهش به پیشبرد گفتمان های علمی و راهبردهای عملی برای حمایت از کسب وکارهای کوچک و متوسط در دسترسی به منابع مالی تولید و پیش برد توسعه اقتصادی کمک می کند.
متنوع سازی (مرتبط/غیرمرتبط) محصولات، ساختارمالکیت و ساختارسرمایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۱۶ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲
271 - 288
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی تأثیر متنوع سازی مرتبط، غیرمرتبط محصولات و ساختار مالکیت بر ساختار سرمایه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته شد. بدین منظور، 87 شرکت از 19 صنعت مختلف به منزله نمونه آماری انتخاب شد و از طریق برازش الگوهای رگرسیون چندمتغیره با داده های مقطعی ترکیبی، رابطه میان متنوع سازی مرتبط و غیرمرتبط محصولات، ساختار مالکیت و ساختار سرمایه شرکت طی دوره شش ساله (1383 تا 1388) بررسی شد. نتایج نشان داد که بین متنوع سازی مرتبط محصولات و ساختار سرمایه رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد و متنوع سازی غیرمرتبط محصولات نیز اثر معکوس و معناداری بر ساختار سرمایه دارد. همچنین نتایج پژوهش وجود رابطه معنادار و معکوسی بین تمرکز مالکیت و ساختار سرمایه را نشان داد. مطابق این نتایج، شرکت هایی که میزان تمرکز مالکیت بالایی دارند، در ساختار سرمایه شرکت از اهرم (بدهی) کمتری استفاده می کنند و سهامداران بیشتر تمایل دارند که منابع مالی مورد نیاز خود را از محل سود انباشته تأمین کنند. با وجود این، شواهدی مبنی بر وجود رابطه معنادار بین سهامداران نهادی با ساختار سرمایه مشاهده نشد.
تأثیر قدرت مدیرعامل بر خوانایی گزارشگری مالی با در نظر گرفتن نقش تعدیلگری سودآوری و راهبری شرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
725 - 746
حوزههای تخصصی:
هدف: گزارش های مالی و غیرمالی سالانه برای تأثیرگذاری بر درک عمومی و برقراری ارتباط با ذی نفعان است. سازمان ها (مدیریت) از تاکتیک های مختلفی مانند مدیریت در لحن و خوانایی گزارشگری خود، برای اثرگذاری بر ذهن مخاطبان و سهام داران خود و القای عملکرد مطلوب و ارائه تصویر مثبت از عملکرد سازمان استفاده می کنند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر قدرت مدیرعامل بر خوانایی گزارشگری مالی با در نظر گرفتن نقش تعدیلگری سودآوری و راهبری شرکتی است.
روش: این پژوهش از نظر نوع مطالعه کاربردی و رویکرد آن قیاسی استقرایی است. برای تحلیل فرضیه های پژوهش، از رگرسیون چندگانه مبتنی بر داده های تابلویی استفاده شده است. در این پژوهش ابتدا با استفاده از روش کتابخانه ای، اطلاعات لازم در زمینه مبانی نظری موضوع پژوهش و پس از آن، اطلاعات مورد نیاز برای تخمین مدل ها جمع آوری شد. در ادامه، پس از انتخاب نمونه، از اطلاعات ۸۲ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی سال های ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ (به مدت ۱۱ سال) استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از فرضیه اول پژوهش نشان داد که قدرت مدیرعامل بر خوانایی گزارشگری مالی تأثیر منفی و معنادار دارد. همچنین، نتایج فرضیه دوم پژوهش نشان داد که سودآوری شرکت، تأثیر منفی قدرت مدیرعامل بر خوانایی گزارشگری مالی را افزایش می دهد. در ادامه، نتایج فرضیه سوم پژوهش نشان داد که راهبری شرکتی، بر رابطه بین قدرت مدیر عامل و خوانایی گزارشگری مالی، اثر تعدیلگری ندارد.
نتیجه گیری: بر اساس تئوری نمایندگی و تئوری مدیریت احساس، نتیجه فرضیه اول نشان می دهد که مدیران قدرتمند منفعت شخصی دارند و می کوشند تا کمتر افشاگری کنند یا به افشای اطلاعات دست کاری شده یا مبهم اقدام کنند. نتایج فرضیه دوم نیز نشان داد هنگامی که شرکت ها در مقایسه با همتایان خود در زمینه سودآوری، به شکل چشمگیری ضعیف عمل می کنند، مدیریت می کوشد تا از طریق روایت های متنی بدون ساختار و بی نظمی در گزارش های سالانه، افزایش حجم صفحه ها، افشا در پاورقی ها و استفاده زیاد از جمله ها و کلمه های مبهم، به توانایی تحلیلی و پردازشی استفاده کنندگان آسیب وارد کند. همچنین، نتایج فرضیه سوم نشان داد که راهبری شرکتی، به عنوان یک سازوکار نظارتی، نمی تواند تأثیر منفی انگیزه های مدیرعامل قدرتمند را برای دست کاری در خوانایی گزارش های مالی شرکتی محدود کند. این یافته ها تأکیدی بر نقش منفی قدرت مدیرعامل بر خوانایی گزارشگری مالی است و انتظار می رود بتواند به سیاست گذاران، از جمله سازمان بورس اوراق بهادار تهران کمک کند تا از قدرت مدیرعامل بر خوانایی یاعدم خوانایی گزارشگری مالی شرکت های بورسی درک بهتری داشته باشند و بر این اساس با وضع دستورالعمل هایی مانند آنچه توسط کمیسیون بورس اوراق بهادار آمریکا با عنوان انگلیسی ساده صورت گرفته است، شرکت ها را ملزم کنند تا برای نگارش گزارش های سالانه آن را رعایت کنند و از این طریق، رفتار فرصت طلبانه مدیریت را کنترل و محدود نمایند و حتی گزارش های سالانه را بر مبنای خوانایی رتبه بندی کرده و به عنوان یکی از مصادیق افشا و شفافیت شرکت ها لحاظ کنند.
شناسایی و طبقه بندی ابعاد و مولفه های تفکر انتقادی در آموزش حسابداری با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی قیاسی ساخت یافته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
85 - 106
حوزههای تخصصی:
استدلال خردمندانه درباره آن چه که افراد به آن باور دارند و آن چه که انجام می دهند را تفکر انتقادی می گویند. ﭘﺮورش ﻗﺪرت ﺗﻔﻜﺮ یﻜی از اهداف اصلی آﻣﻮزش ﻣﺤﺴﻮب ﻣیﺷﻮد. تفکر انتقادی امروزه از نظر اندیشمندان به عنوان خروجی اصلی آموزش عالی معرفی شده و آموزش تفکر پایه اصلی ظهور آن می باشد. هدف پژوهش حاضر شناسایی و طبقه بندی ابعاد و مولفه های تفکر انتقادی در آموزش حسابداری می باشد. برای این منظور با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی قیاسی ساخت یافته، ابعاد و مولفه های تفکر انتقادی استخراج و با استفاده از نرم افزار Nvivo نسخه 10 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شد؛ همچنین با بهره گیری از فرآیند دلفی فازی، با استفاده از پرسشنامه از نظرات کارشناسی 10 نفر از خبرگان (اساتید حسابداری عضو هیات علمی دانشگاه)، به غربالگری مولفه های شناسایی شده پرداخته شد.پژوهش حاضر در سال 1398 و 1399 انجام پذیرفت. یافته های بدست آمده حاکی از شناسایی 2 بعد مهارتی و گرایشی، 11مولفه و همچنین 149 زیر مولفه برای تفکر انتقادی می باشد که در نهایت تعداد 8 مولفه و 77 زیر مولفه از نظر خبرگان با اهمیت تر شناخته شد. مولفه های شناسایی شده در پژوهش حاضر می توانند راه گشای مناسبی برای استفاده از تفکر انتقادی در آموزش حسابداری باشند.تفکر انتقادی به عنوان یک پیامد مطلوب آموزشی می تواند فراگیران حسابداری را به سمت درک بهتر مطالب و حرکت به فراسوی محتوای کتاب های درسی سوق دهد.
الزامات مدیریت ریسک یکپارچه(IRM)
حوزههای تخصصی:
اثر توسعه مالی بر جداسازی مصرف انرژی و رشد اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات گسترده ای درباره اثر توسعه مالی بر مصرف انرژی وجود دارد با این حال، به این سئوال مهم پاسخ داده نشده است که آیا توسعه مالی می تواند بر جداسازی مصرف انرژی از رشد اقتصادی موثر باشد؟ این در حالی است که جداسازی در جهت توسعه پایدار و به مثابه کربن زدایی فعالیت های اقتصادی و افزایش امنیت انرژی می باشد. هدف اصلی پژوهش حاضر، پاسخ به سئوال اخیر و آزمون این فرضیه است که توسعه مالی می تواند موجب بهبود جداسازی مصرف انرژی از رشد اقتصادی شود. برای این منظور، از روش گشتاورهای تعمیم یافته برای 64 کشور منتخب بر اساس حداکثر داده های قابل دسترس طی دوره زمانی 2021-2002 استفاده شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که وضعیت جداسازی مصرف انرژی و رشد اقتصادی در کشورهای مورد بررسی در ناحیه اول تاپیو و در بازه جداسازی ضعیف قرار گرفته است. همچنین، بر اساس نتایج برآورد مدل پژوهش حاضر، توسعه مالی موجب بهبود جداسازی در ناحیه اول تاپیو می شود(تایید فرضیه پژوهش). بر اساس یافته های این مطالعه، اگرچه متغیرهای موثر بر مصرف انرژی(شامل؛ توسعه مالی، آزادی اقتصادی و توسعه انسانی) به جداسازی کمک کرده اند ولی در مجموع، اثرات این متغیرها نتوانسته است موجب تغییر اساسی در بازه جداسازی شود. به نظر می رسد جداسازی در کشورهای منتخب نیازمند انتقال بازه به ناحیه چهارم تاپیو می باشد که در آن مصرف انرژی کاهش و رشد اقتصادی افزایش می یابد و لازمه این مهم، اعمال سیاست های نرم به ویژه توسعه مالی هدفمند و کارایی انرژی محور و ارتقای سخت افزاری و فناورانه انرژی از طریق توسعه مالی برای کاهش شدت انرژی می باشد. در مجموع، بر اساس نتایج این پژوهش، اگرچه توسعه مالی موجب بهبود جداسازی شده است ولی ضروری است برای جداسازی قوی، توسعه مالی رویکرد توسعه پایدار داشته باشد.
ارزیابی تفاوت هویت حرفه ای حسابرسان با ماهیت تساهل در حسابرسی: آزمون ارزش های مبتنی بر هویت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۲
133 - 167
حوزههای تخصصی:
همواره یکی از آرمان های حرفه ی حسابرسی، ارتقای سطح اعتبار و هویت حسابرسی و توسعه ی ماهیت تخصصی مبتنی بر اصول اخلاقی و معیاری مستقلانه با توجه به مسئولیت اجتماعی که بر گردن دارد، می باشد. اما بنا به نبود معیارهای نظارتی قوی و وجود تفاوت های فردی در حسابرسان، همواره این اصول حرفه ای دچار تردید قرار می گیرد. هویت حرفه ای به عنوان یک ویژگی روانشناختی محسوب می شود که بسته به شرایط و دیدگاه حسابرسان می تواند تغییر نماید تا جاییکه اصول حرفه ای حسابرسی را با چالش مواجه نماید. هدف این پژوهش ارزیابی تفاوت هویت حرفه ای حسابرسان با ماهیت تساهل در حسابرسی با الهام از تئوری هویت اجتماعی می باشد. در این پژوهش ابتدا از طریق معیار درآمد موسسات حسابرسی به دو بخش بزرگ و کوچک بر مبنای میانه دسته بندی شدند و سپس از طریق فرمول کوکران 284 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گردیدند که بسته به تفکیک بر مبنای میانه در هر دو موسسات حسابرسی بزرگ و کوچک شاغل بودند. برای آزمون فرضیه های پژوهش نیز از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف؛ آزمون تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد، هویت حرفه ای حسابرسان در موسسات کوچک نسبت به موسسات بزرگ با کیفیت حسابرسی رابطه معکوس، با قضاوت های جهت دار و تساهل با صاحبکار ارتباط مثبت و معناداری دارد. این به معنای آنست که هویت حرفه ای حسابرسان بر حسب تئوری هویت اجتماعی در موسسات حسابرسی کوچکتر بدلیل نزدیک شدن به صاحبکار برای گرفتن کار حسابرسی صورت های مالی شان، باعث می گردد هویت حرفه ای شان تحت تاثیر قرار بگیرد و باعث کاهش ماهیت حرفه ای حسابرسی گردد.
تأثیر استراتژی های تدافعی و آینده نگر بر افشای ریسک در شرکت ها
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت دو جزء حیاتی افشای ریسک و استراتژی های تجاری در دنیای پیچیده و متغیر کسب وکار امروزی، پژوهش حاضر درصدد است تأثیر استراتژی کسب وکار بر افشای ریسک را بررسی کند. برای نیل به هدف پژوهش، از اطلاعات مالی 158 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی ابتدای سال 1391 تا پایان سال 1400 و برای آزمون فرضیه پژوهش از روش رگرسیون چندمتغیره و داده های ترکیبی استفاده شد. یافته ها نشان داد شرکت هایی که استراتژی آینده نگر (تدافعی) اتخاذ می کنند، به طور معناداری تمایل بیشتری (کمتری) برای افشای ریسک دارند. این نتایج در سطح تمامی شرکت های نمونه پژوهش نیز یکسان است. طبق تئوری سازمانی شرکت های با استراتژی آینده نگر، در افشای داوطلبانه بیشتری شرکت می کنند، زیرا آن ها انگیزه بیشتری برای کاهش عدم تقارن اطلاعات دارند و بیشتر به تامین مالی خارجی متکی هستند. اما تأثیرگذاری معکوس استراتژی تجاری تدافعی در شرکت ها بر افشای ریسک ممکن است به دلیل تمایل شرکت ها به حفظ اطلاعات رقابتی و جلوگیری از افشای اطلاعات حساس و استراتژیک خود به رقبا باشد تا مزیت رقابتی خود را حفظ کنند. نتایج این پژوهش می تواند به تحلیلگران و سرمایه گذاران کمک کنند تا درک بهتری از رفتار شرکت ها در مورد افشای ریسک داشته باشند و اینکه چگونه این رفتار ممکن است با استراتژی های آن ها همخوانی داشته باشد.
چارچوب برازش محتوایی محرک های حسابداری خلاق براساس تکنیک خوشه پردازی رپیدماینر: پیاده سازی الگوریتم هارتیگان-ونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
245 - 276
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه شناسایی محرک های حسابداری خلاق به عنوان عامل تحریف صورت های مالی براساس براساس تکنیک خوشه پردازی رپیدماینر جهت پیاده سازی الگوریتم هارتیگان-ونگ می باشد. به عبارت دیگر در این مطالعه با تعیین پژوهش های مشابه نسبت به غربالگری متون پژوهش از طریق مجموعه ای از فرآیندهای هوش مصنوعی در الگوریتم هارتیگان-ونگ اقدام گردید. این مطالعه به لحاظ روش شناسی می تواند در دسته پژوهش های ترکیبی قرار گیرد که با مرور محتوایی، ابتدا ابعاد را شناسایی نمود و سپس از طریق تحلیل فازی نسبت به تعیین مؤثرترین بعد شناسایی شده اقدام کرد. جامعه آماری این مطالعه در بخش کیفی، پژوهش های مرتبط با موضوع مورد مطالعه در بازه 2022 تا 2018 بودند و در بخش کمی، 26 نفر از مدیران مالی شرکت های بازار سرمایه که دارای دانش تخصصی و تجربه بودند، مشارکت داشتند. در این مطالعه از دو نرم افزار رپیدماینر و متلب در بخش های کیفی و کمی براساس کدنویسی و دستورات نرم افزاری بهره برده شد. نتایج مطالعه در بخش کمی، از تعیی 21 مضمون گزاره ای به عنوان محرک ها یا علل زمینه ای حسابداری خلاق حکایت دارد. در بخش کمی نیز طبق تحلیل فازی و تعیین وزن نهایی هریک از مضامین گزاره ای مشخص شد، مالکیت خانوادگی مبنای ساختار شرکت با نماد «Y17» به عنوان مؤثرترین مضمون گزاره ای بروز حسابداری خلاق قلمداد می شود که می تواند کارکردهای شرکت های بازار سرمایه را به سمت احتمال تحریف بالاتر هدایت نماید. نتیجه بدست آمده گویایی این موضوع است که ساختار شرکت های دارای مالکیت خانوادگی، در بازار سرمایه، عامل مؤثرتری برای بروز حسابداری خلاق می تواند قلمداد شود، زیرا این شرکت ها معمولاً در انتخاب اعضای هیئت مدیره و انتصاب مدیرعامل با محدودیت های نظارتی کمتری مواجه هستند و این موضوع احتمالاً باعث تضعیف کارکردهای حاکمیت شرکتی در خصوص حفاظت از منافع سهامداران اقلیت گردد.
تأثیر غیرخطی مالکیت مدیریتی بر نسبت بدهی های کوتاه و بلندمدت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار سرمایه شرکت ها در تصمیم های سرمایه گذاری نقشی تعیین کننده ایفا می کند. مدیران به عنوان نمایندگان صاحبان سهام می بایست تلاش نمایند، ساختار سرمایه شرکت را به گونه ای تنظیم نمایند که هزینه سرمایه شرکت، حداقل و در نتیجه ارزش شرکت و ثروت سهامداران حداکثر گردد. در این تحقیق اثر غیرخطی مدیریت مالکیتی بر ساختار سرمایه مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا سه فرضیه مطرح گردید و ارتباط بین متغیرها مورد ارزیابی قرار گرفت. در این تحقیق از سه معیار (نسبت بدهی کوتاه مدت به دارایی و نسبت بدهی بلندمدت به دارایی و نسبت کل بدهی به دارایی) برای ساختار سرمایه استفاده شده است. برای آزمون فرضیات، اطلاعات لازم برای 165 شرکت جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل و آزمون فرضیه ها توسط نرم افزار آماری Eviews و داده های پانل انجام شده است. نتایج حاصل از تحقیق بیان می کند که مدیریت مالکیتی بر نسبت بدهی کوتاه مدت و کل بدهی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران اثر معنادار و غیرخطی ندارد. اما مدیریت مالکیتی بر نسبت بدهی بلندمدت در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران اثر معنادار و غیرخطی و U شکل معکوس دارد
تاثیر اطلاعات سرمایه در گردش در پیش بینی درماندگی مالی بر مبنای ترکیب شبکه عصبی مصنوعی و الگوریتم تجمعی حرکت ذرات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
75 - 101
حوزههای تخصصی:
با وجود این واقعیت که مدیریت سرمایه در گردش در درماندگی مالی نقشی محوری دارد؛ اما مطالعات انجام شده در این زمینه، تاکنون درک عمیقی از چگونگی تأثیرگذاری اطلاعات سرمایه در گردش بر درماندگی مالی را فراهم نکرده است؛ از این رو هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر اطلاعات سرمایه در گردش در پیش بینی درماندگی مالی بر مبنای ترکیب شبکه عصبی مصنوعی و الگوریتم بهینه سازی حرکت تجمعی ذرات است. نمونه آماری متشکل از 120 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی 1387 تا ۱۳۹۸ است. در راستای دستیابی به اهداف پژوهش، ابتدا 28 متغیر اثرگذار بر درماندگی مالی انتخاب و سپس با استفاده از روش رگرسیون لجستیک پیش رو مدل برآورد و 5 متغیر تاثیرگذار انتخاب گردید. در گام بعد، به منظور بررسی محتوای اطلاعاتی مدیریت سرمایه در گردش به مقایسه مدل پژوهش با توجه و بدون توجه به متغیر مدیریت سرمایه در گردش بر مبنای ترکیب شبکه های عصبی مصنوعی و الگوریتم بهینه سازی حرکت تجمعی ذرات پرداخته شده است. نتایج مقایسه دو مدل نشان داد توسعه مدل پژوهش، خطای آموزش شبکه عصبی با الگوریتم حرکت تجمعی ذرات را ب ه مق دار 0641/0 ک اهش می دهد. همچنین، با توسعه مدل پژوهش، از طریق وارد کردن متغیر مدیریت سرمایه در گردش، سطح زیرمنحنی راک به 6248/0 افزایش می یابد و در نتیجه، بر دقت مدل پژوهش تا 53/70 درصد افزوده می شود. همچنین نتایج، افزایش قدرت مدل توسعه یافته پژوهش را نش ان م ی ده د؛ ام ا نتیجه آزمون ضعیف است و نشان می دهد مدل توسعه یافته پژوهش نیز در تفکیک ش رکت ه ا به دو گ روه درمانده و غیر درمانده مالی، کمابیش یک مدل تصادفی است
اثر چولگی و کشیدگی بر قیمت گذاری اختیار معامله تحت توزیع غیر نرمال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بورس اوراق بهادار سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
29 - 54
حوزههای تخصصی:
مدل بلک شولز برای قیمت گذاری طیف وسیعی از قراردادهای اختیار معامله استفاده می شود. فرض اساسی در این مدل تبعیت از توزیع نرمال بازده ها است. اما واقعیت بازار از چولگی و کشیدگی غیر نرمال داده ها حکایت دارد که همین موضوع باعث کاهش دقت در محاسبه قیمت اختیار می گردد. هدف اصلی این پژوهش تعیین قیمت اختیار در داده های با چولگی و کشیدگی غیر نرمال است. در این راستا به تعیین قیمت اختیار در دو مدل بلک شولز و گرام چارلیه پرداخته شده است. برای این منظور، از داده های ایران خودرو در بازه 6/5/ 1399 تا 10/8/ 1402 و شستا در بازه 3/5/ 1401 تا 10/8/ 1402 استفاده شده است. ابر چولگی برای اولین بار در ادبیات مالی داخلی در این پژوهش به کار رفته است و نشان داده شد که این عامل باعث افزایش دقت در قیمت گذاری اختیار است. نتایج این پژوهش نشان می دهد. شستا چولگی و کشیدگی غیرنرمال بیشتری نسبت به ایرانخودرو دارد. قیمت اختیار محاسبه شده با مدل گرام چارلیه نسبت به مدل بلک شولز در شستا خطای کمتری نسبت به قیمت بازار نشان می دهد. لذا مدل گرام چارلیه انعطاف پذیری بیشتری را نسبت به مدل بلک شولز با چولگی و کشیدگی غیر نرمال دارد.
ارزیابی تأثیر هزینه های نمایندگی بر تفاوت های دائمی و موقتی مالیات
حوزههای تخصصی:
پرداخت های مالیاتی از جمله هزینه های عمده ای است که افراد و بنگاه ها به موجب فعالیت های درآمدزای خود متحمل می شوند. ایجاد تفاوت های دائمی و موقتی مالیاتی به عنوان یک فعالیت خطرزا به شمار می رود که می تواند خساراتی برای سهامداران به همراه داشته باشد. اما مسئله نمایندگی و افزایش هزینه های نمایندگی در شرکت ها موجب افزایش تفاوت های مالیاتی می شود. اما در نبود شواهد علمی و تجربی مناسب در زمینه تفاوت های مالیاتی، پژوهش حاضر به ارزیابی تأثیر هزینه های نمایندگی بر تفاوت های دائمی و موقتی مالیات پرداخته است. در این پژوهش از چهار معیار نسبت به کارگیری دارایی، هزینه های اختیاری، نسبت کیوتوبین و نسبت جریان نقد آزاد جهت سنجش هزینه های نمایندگی استفاده شده است. در همین راستا نمونه ای متشکل از 143شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی بازه زمانی 1400-1394انتخاب و آزمون شده است. نتایج با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره نشان می دهد که از معیارهای منتخب برای سنجش هزینه های نمایندگی، فقط جریان نقد آزاد دارای رابطه معنادار غیرمستقیم با تفاوت های دائمی مالیات می باشد و همچنین نتایج نشان داد هر چهار معیار در نظر گرفته شده جهت سنجش هزینه های نمایندگی دارای رابطه معناداری با تفاوت موقتی مالیاتی می باشد که جریان نقد آزاد و نسبت کیوتوبین دارای رابطه معنادار غیرمستقیم و نسبت بکارگیری دارایی ها و نسبت هزینه های اختیاری دارای رابطه مستقیم و معناداری با تفاوت های موقتی مالیات می باشد.
شناسایی معیارهای اقتصادی گزارشگری توسعه پایدار مبتنی بر متون اسلامی در سطح شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی اسلامی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۲۶)
727 - 766
حوزههای تخصصی:
در بلندمدت ایجاد مزیت رقابتی ازنظر اقتصادی برای شرکت ها نمی تواند تأمین کننده انتظارات تمام ذی نفعان باشد. بنابراین شرکت ها برای کسب مشروعیت بیشتر و تأمین خواسته های تمامی ذی نفعان، راهی جز لزوم حرکت به سمت توسعه پایدار (تقسیم عادلانه فرصت های توسعه با در نظر گرفتن افق زمانی بلندمدت و رعایت عدالت بین نسلی و درون نسلی و جنبه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و اخلاق کسب وکار) ندارند. از دیدگاه تعالیم اسلامی تا فرهنگ انسانی متعادل بر یک جامعه ای حاکم نشود نمی توانیم توسعه ای از آن انتظار داشته باشیم و یکی از ارکان و مؤلفه های اصلی این توسعه و فرهنگ، اقتصاد متعادل و متوازن است. هدف این پژوهش شناخت مؤلفه های بعد اقتصادی گزارشگری پایداری در متون اسلامی است. برای شناسایی مؤلفه های بعد اقتصادی پایداری از تحلیل محتوای کیفی با رویکرد نشانه شناختی استفاده شد. قرآن کریم و نیز 148 جلد کتب دینی معتبر شیعه (ازجمله نهج البلاغه، اصول کافی و من لا یحضره الفقیه) با روش نمونه گیری غیراحتمالی به روش هدفمند از نوع نمونه گیری رسیدن به معرف با زیر شاخه نمونه گیری از موارد شناخته شده یا معروف به عنوان نمونه انتخاب شد. یافته های پژوهش نشان داد که مؤلفه های بعد اقتصادی گزارشگری پایداری در متون اسلامی شامل 18 مؤلفه و 268 مصداق است. که برای استانداردگذاری در حوزه گزارشگری پایدار و مقررات افشا در سطح شرکت و الزامات سازمان بورس و اوراق بهادار مبتنی بر آموزه های دینی و... ارزش های اسلامی می تواند مؤثر باشد.
بررسی اثر نابرابری جریان سفارش های مبتنی بر عدم تقارن اطلاعاتی در بازار بر تغییرات قیمت اوراق بدهی دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
447 - 475
حوزههای تخصصی:
هدف: مدل اطلاعات محور یکی از مدل های رایج در موضوع ریزساختار بازار است که رفتار معامله گران در پی عدم تقارن اطلاعاتی و به تبع آن، نحوه شکل گیری قیمت ها در بازار را بررسی می کند. عدم تقارن اطلاعاتی، یکی از عوامل مؤثر بر ناکارایی بازارهای مالی است که در معامله ها و سفارش های معامله گران نمود پیدا می کند. معامله گران مطلع، به علت دسترسی به تمامی اطلاعات مربوطه، از قیمت ذاتی آن دارایی در بازار آگاهند و به دلیل استفاده از حداکثر مزیت اطلاعاتی خود، معامله ها و سفارش ها را در حجم های بزرگ انجام می دهند و از آنجایی که این سفارش ها بار اطلاعاتی دارند، روی سفارش های سایر معامله گران و به تبع آن، روی قیمت ها در بازار مؤثر خواهند بود. بر این اساس با وجودعدم تقارن اطلاعاتی در بازار و نمود آن در سفارش های معامله گران، اهمیت بررسی سفارش ها از معامله ها نیز بیشتر شده است؛ زیرا مطالعه الگوهای رفتاری معامله گران با تعیین قیمت و حجم و نوع سفارش ها، تصویر واضح تری از تأثیرهای قیمتی تصمیم های اعضای بازار نشان می دهد. با توجه به اثر قیمتی سفارش ها در بازار و اهمیت بازار ثانویه برای اوراق خزانه اسلامی، به عنوان ابزار کلیدی در اجرای سیاست پولی بانک مرکزی و تأمین مالی دولت، هدف اصلی این مقاله، بررسی اثرهای قیمتی جریان سفارش ها بر تغییرات قیمت اوراق خزانه اسلامی در بازار است.روش: در این مقاله با توجه به اثر قیمتی سفارش ها در بازار، از متغیر نابرابری جریان سفارش ها که تغییرات حجم عرضه و تقاضا را در سرخط اول دفتر سفارش ها نشان می دهد، استفاده شده است. برای بررسی اثر نابرابری جریان سفارش ها بر تغییرات قیمت اوراق خزانه، از روش خودرگرسیو برداری استفاده شده است. بدین منظور، برای بررسی اثر قیمتی سفارش ها در بازار فرابورس، از ۱۷ نماد اوراق اخزا از سال ۱۴۰۰ تا ۳۱ شهریور ۱۴۰۲ که بیشترین روزهای معاملاتی را نسبت به سایر اوراق درحال معامله داشته اند، استفاده شده است. در این پژوهش با استفاده از مدل خودرگرسیو برداری و تحلیل آن توسط تابع واکنش آنی در سه دسته از اوراق با سررسیدهای متفاوت، به بررسی اثر نابرابری جریان سفارش ها بر تغییرات قیمت پرداخته شد تا اثرعدم تقارن اطلاعاتی معامله گران در سفارش ها و معاملات بررسی شود.یافته ها: طبق یافته های به دست آمده در این پژوهش، نابرابری جریان سفارش ها در اوراق با سررسید بلندمدت اثر بیشتری بر تغییرات قیمت داشته است. همچنین باتوجه به بررسی های انجام شده با استفاده از تابع واکنش آنی، در صورت بروز شوک اثر نابرابری جریان سفارش ها در اوراق با سررسید بلندمدت تر تا دوره های بیشتری باقی خواهد ماند و بر تغییرات قیمت تأثیر می گذارد؛ این در حالی است که میزان اثر شوک وارده روی تغییرات قیمت، بسیار بیشتر از متغیر نابرابری جریان سفارش ها است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، می توان نتیجه گرفت که در اوراق خزانه با سررسید بلندمدت تر، اثرعدم تقارن اطلاعاتی بین معامله گران در جریان سفارش های بیشتر از سایر اوراق مشاهده می شود و می تواند به نوسان قیمت منجر شود؛ بنابراین معامله گران باید به حجم سفارش ها در دو سمت عرضه و تقاضا و دیگر عوامل توجه داشته باشند تا بتوانند از زیان های پیش رو جلوگیری کنند.
بررسی تجربی تاثیرگذاری قابلیت مقایسه و خوانایی صورت های مالی بر اجتناب از قیمت گذاری نادرست سهام شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۶)
189 - 212
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی تاثیرگذاری قابلیت مقایسه و خوانایی صورت های مالی بر اجتناب از قیمت گذاری نادرست سهام شرکت ها است. در راستای حصول به اهداف پژوهش، اطلاعات نمونه ای مرکب از 127 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار که طبق الگوی حذف سیستماتیک انتخاب شده بودند برای یک دوره زمانی 10 ساله (1400- 1391) گردآوری شد و از آنجا که داده های دوره 1400 در محاسبات مورد نیاز بود از 9 دوره جهت کارهای آماری استفاده شد. برای آزمون فرضیه های پژوهش از یک مدل رگرسیون چندمتغیره خطی بهره گرفته شد. به منظور قیمت گذاری نادرست سهام، از مدل گسترش یافته پانتزالیس و پارک (2013) و برای سنجش خوانایی و قابلیت مقایسه صورت های مالی نیز، به ترتیب از شاخص فوگ و شاخص سود-بازده استفاده شده است. نتایج آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد افزایش هر دو متغیر خوانایی گزارش های مالی و قابلیت مقایسه اطلاعات حسابداری به طور مجزا، منجر به کاهش حجم قیمت گذاری نادرست سهام می شود. به علاوه، بررسی های بیشتر آشکار ساخت تعامل دو متغیر فوق نیز منجر به مبادله و شکل گیری قیمت های سهام در ارقامی نزدیک به ارزش های ذاتی آن ها شده و حجم قیمت گذاری نادرست سهام به دلیل کاهش نابرابری اطلاعاتی کاهش می یابد
تأثیر ویژگی های تاریک شخصیت بر قضاوت حرفه ای حسابرسان: با تأکید بر نقش میانجی ارزش های اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۶
۶۲-۳۶
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تأثیر ویژگی های تاریک شخصیت بر قضاوت حرفه ای حسابرسان با تأکید بر نقش میانجی ارزش های اخلاقی بود. تحقیق حاضر از نظر هدف یکی از تحقیقات کاربردی بوده و از نظر جمع آوری داده ها توصیفی و از نوع پیمایشی است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد صفات تاریک شخصیت جونز و پالهس(2014) ، پرسشنامه استاندارد قضاوت حرفه ای کاپلان و ریکرز (۱۹۹۵)، پرسشنامه استاندارداخلاق حرفه ای(فردی) پاینو و همکاران (2017) و همچنین پرسشنامه استاندارداخلاق شرکتی هانت و وود و چونکو (2015) استفاده شد. جامعه آماری تحقیق حاضر کلیه حسابداران رسمی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران و سازمان حسابرسی ، در سال 1402 بودند. با استفاده از فرمول کوکران، نمونه آماری تحقیق 384 نفر بود و برای نمونه گیری از روش غیر احتمالی نمونه در دسترس استفاده شد و با توجه به عدم دریافت یا تکمیل تمامی پرسشنامه ها، ابتدا پرسشنامه ها به صورت آنلاین از طریق ایمیل و پیام رسان های واتس آپ و تلگرام در اختیار پاسخ دهندگان کلیدی (شامل اعضای جامعه با سابقه فعالیت 10 سال قرار گرفت) و این افراد، نفرات بعدی پاسخ دهندگان را معرفی نمودند( به شیوه گلوله برفی) که در نهایت ، تعداد 256 پرسشنامه کامل و قابل استفاده دریافت شد. با استفاده از معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS3 فرضیه های تحقیق مورد آزمایش قرار گرفت و نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد ویژگی های تاریک شخصیت حسابرسان بر قضاوت حرفه ای آنها تأثیر منفی و معنادار دارد. در بررسی نقش میانجی ارزشهای اخلاقی بر تاثیر ویژگی های تاریک شخصیت حسابرسان بر قضاوت حرفه ای آنان نتایج نشان داد 35 درصد از اثر کل ویژگی های تاریک شخصیت حسابرسان بر قضاوت حرفه ای آنها از طریق غیرمستقیم توسط متغیر میانجی اخلاق شرکتی تبیین می شود. 27 درصد از اثر کل ویژگی های تاریک شخصیت حسابرسان بر قضاوت حرفه ای آنها از طریق غیرمستقیم توسط متغیر میانجی اخلاق فردی تبیین می شود. همجنین نتایج نشان داد اخلاق شرکتی بر اخلاق فردی حسابرسان تأثیر مثبت و معناداری دارد.