مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
استراتژی کسب و کار
حوزه های تخصصی:
با وجود اهمیت بکارگیری فنآوری¬اطلاعات، امروزه در بسیاری از سازمان¬ها شاهد بروز مشکلاتی در رابطه با عدم برآورده شدن نیازهای کسب وکار با توجه به حجم بالای سرمایه گذاری در زمینه فنآوری اطلاعات و میزان پائین همراستایی هستیم. موضوع بحث برانگیز بهره¬وری فنآوری¬اطلاعات که از آن به عنوان"پارادوکس بهره¬وری" یاد شده است، ما را برآن داشت که به بررسی رابطه بین همراستایی استراتژیک فنآوری اطلاعات وکسب وکار با عملکرد سازمانی با استفاده از مدل¬های اقتضایی و دیدگاه سیستمی بپردازیم و نیز نتایج عملکردی حاصل از همراستایی فنآوری¬اطلاعات و کسب وکار را با استفاده از چارچوب سیستمی کارت امتیازی متوازن شناسایی کنیم که تا کنون در ادبیات همراستایی مورد استفاده قرار نگرفته است. در نهایت با توجه به نتایج بدست آمده از پژوهش بیان کنیم که همراستایی بین فنآوری اطلاعات و کسب وکار یک اصل برای دستیابی به عملکرد بهبود یافته بویژه در بعد فرایندهای داخلی میباشد. داده¬های پژوهش در سال 87 گردآوری شده است. روش پژوهش مورد استفاده در این مقاله توصیفی و از نوع همبستگی است و به طور مشخص مبتنی برمدل معادلات ساختاری است.
بررسی رابطه بین سازگاری استراتژی کسب و کار با استراتژی تولیدی و عملکرد شرکت ساپیا دیزل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
صنعت خودرو با توجه به وسعت دامنه عمل و توانمندی در زمینه اشتغال زایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ توان بالقوه کشور برای رشد و پیشرفت و حضور در بازارهای جهانی به زیر بخش خودروی سنگین در صنعت خودروسازی کشور جایگاه خاصی بخشیده است که این توان بالقوه را می توان ناشی از توان سازندگان داخلی در ساخت بدنه و به صرفه نبودن صادرات کامل خودرو برای تولیدکنندگان برتر دنیا دانست. پیچیده شدن روزافزون رقابت و متغیر و متلاطم بودن محیط کسب و کار در جهان امروز کوچک ترین غفلت شرکت های بزرگ را به مشکلات عدیده ای منتهی می سازد؛ لذا جهت بقای حضور در یک صنعت نیاز به داشتن راهکارهای عملی و استراتژی های مشخص و مدون ضروری به نظر می رسد در حالی که برای صنعت خودروی سنگین کشورمان تاکنون جهت گیری مشخص، مدون و علمی ای تعیین نشده است؛ به همین خاطر پژوهش حاضر به دنبال بررسی رابطه بین سازگاری استراتژی های کسب و کار تولیدی و عملکرد شرکت سایپادیزل زیر مجموعه گروه تولیدی سایپا می باشد.استراتژی کسب و کار شرکت بر اساس مدل مایکل پورتر (1980) و در دو بخش اصلی استراتژی رهبری هزینه و استراتژی تمایز و از طریق مصاحبه با تعدادی از مدیران و کارشناسان بررسی شده و محتوای استراتژی تولید که دربر گیرنده تعدادی از متغیرهای کلیدی تصمیم شامل منابع انسانی، برنامه ریزی تولید، کنترل مواد، ادغام عمودی و سازمان و مدیریت است نیز از طریق پرسشنامه ای که بین مدیران و کارشناسان شاغل در شرکت توزیع گردیده، سنجیده شده و نتایج حاصل از پرسشنامه هم از طریق بررسی اسناد و مدارک سازمانی مورد تایید واقع گردیده است.عملکرد شرکت نیز بر اساس دو معیار کلیدی سود و فروش طی سال های 1375 تا 1381 از اسناد مالی شرکت استخراج گردیده تا نسبت به بررسی رابطه سازگاری استراتژی های کسب و کار تولیدی و عملکرد مورد استناد قرار گیرد. روش تحقیق حاضر از نوع روش تحقیق غیرآزمایشی یا توصیفی و نیز به شکل مطالعه موردی بوده و نتایج حاصل از آن برای استفاده در جامعه آماری مورد مطالعه به کار گرفته شده است.
استقرار استراتژی کسب و کار توسط تکنولوژی اطلاعات
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطه بین استراتژی کسب و کار با کیفیت سود و بازده سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین استراتژی کسب وکار با کیفیت سود و بازده سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1384 تا 1391 می پردازد. نمونه تحقیق شامل 99 شرکت است. این تحقیق از نوع توصیفی همبستگی بوده و برای آزمون فرضیه ها از مدل داده های ترکیبی و روش حداقل مربعات معمولی (OLS) استفاده می شود. در این تحقیق شرکت ها از نظر استراتژی کسب وکار به دو دسته ی شرکت های آینده نگر و شرکت های تدافعی تقسیم می شوند. برای تعیین استراتژی هر شرکت از سیستم امتیازدهی ترکیبی ایتنر و همکاران (1997) استفاده شده است. همچنین برای اندازه گیری متغیر کیفیت سود از دو شاخص محافظه کاری حسابداری و مدیریت سود استفاده می شود. برای اندازه گیری محافظه کاری حسابداری از شاخص محافظه کاری گیولی و هاین (2000) ، و برای اندازه گیری مدیریت سود از مقیاس مجموع اقلام تعهدی اختیاری طبق مدل تعدیل شده جونز استفاده نموده ایم. نتایج تحقیق نشان می دهد که میزان مدیریت سود در شرکت های تدافعی نسبت به شرکت های تهاجمی (پیشگام) بیشتر است. همچنین، نتایج بیانگر آن است که محیط اقتصادی بر رابطه بین راهبردهای تجاری شرکت و کیفیت سود آن موثر می باشد. علاوه بر این، نتایج رابطه معناداری بین سطح محافظه کاری و بازده سهام با نوع استراتژی شرکت ها را نشان نمی دهد. نتایج حاکی از آن است که محیط اقتصادی بر رابطه بین راهبردهای تجاری شرکت و بازده سهام آن موثرنیست.
الگوی هماهنگی استراتژی های کسب و کار با تغییر و اثر هماهنگی بر عملکرد شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیقات نشان می دهد بیش از ۷۰% تلاش ها برای تغییر، در تحقق اهداف پیش بینی شده شکست خورده اند. شکست در اجرای تغییر دلایل زیادی دارد، اما چیزی که در سطح استراتژیک و کلان می تواند منجر به شکست در تغییرات شود، شاید نبود هماهنگی بین استراتژی کسب و کار و گونه های تغییر باشد. در این مقاله، هماهنگی استراتژی کسب و کار با گونه های تغییر و تأثیر آن بر بهبود عملکرد در ۱۸ مورد از شرکت های بازرگانی وزارت دفاع که در بازار تجاری (غیرنظامی) فعال هستند، بررسی شد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی، از نظر روش، توصیفی و از نظر نوع داده، ترکیبی (کیفی - کمی) است. در تحقیق کمی، ۱۰۵ پرسشنامه از مدیران و محققان مطلع به امور استراتژیک شرکت ها جمع آوری شد. در این تحقیق برای تایید مدل (روایی پرسشنامه ها) از تحلیل عاملی تاییدی، و برای پاسخ به سوال های تحقیق از آزمون تی مستقل و آزمون لون استفاده شد. همچنین، برای تحلیل داده های کیفی حاصل از مصاحبه های ساختار یافته با ۳۶ نفر از مدیران ارشد، از تحلیل محتوا و برای تعیین معیار مقایسه عملکرد شرکت ها، از تکنیک دلفی استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد شرکت هایی که در آنها گونه های تغییر و استراتژی کسب و کار هماهنگ تر هستند، عملکردشان بهتر است. همچنین، نتایج حاصل از تکنیک دلفی، نسبت سود به درآمد را به عنوان معیار عملکرد نشان داد.
تاثیر استراتژی کسب و کار بر رابطه بین ریسک پذیری و ارزش شرکت
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی تاثیر استراتژی کسب و کار بر رابطه بین ریسک پذیری و ارزش شرکت میپردازد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی بوده و از بعد روششناسی از نوع تحقیقات علّی (پس رویدادی) میباشد. جامعه آماری پژوهش، کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد و با استفاده از روش نمونهگیری حذف سیستماتیک، 125 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و در دورهی زمانی 7 ساله بین سالهای 1390 تا 1396 مورد تحقیق و بررسی قرار گرفتند. روش مورد استفاده جهت جمعآوری اطلاعات، کتابخانهای بوده و برای آزمون فرضیهها از رگرسیون چندگانه با الگوی دادههای تابلویی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که بین بین ریسک پذیری و ارزش شرکت رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و نیز استراتژی کسب و کار (تدافعی) بر رابطه بین ریسک پذیری و ارزش شرکت تأثیر مستقیم و معنادار دارد. ولی تاثیر استراتژی کسب و کار (تهاجمی) بر رابطه بین ریسک پذیری و ارزش شرکت معکوس و معنادار است.
مطالعه تأثیرگذاری استراتژی کسب و کار بر مدیریت سود واقعی و اثرگذاری رقابت در بازار بر این رابطه در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، مفهوم استراتژی در ادبیات سازمانی و توسط محققان مالی به صورت قابل توجهی مورد توجه قرار گرفته است. یکی از نتایج اتخاذ استراتژی های متفاوت در شرکت ها، تأثیرات آن بر رفتارهای گزارشگری مالی آن ها می باشد که ممکن است بسیار مورد توجه مدیران و مالکان قرار گیرد. پژوهش حاضر به مطالعه ی تأثیرگذاری استراتژی کسب و کار بر مدیریت سود واقعی و اثرگذاری رقابت در بازار بر این رابطه در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1392 الی 1396 پرداخته است. تمامی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به عنوان جامعه ی آماری این پژوهش انتخاب شده اند که با توجه به شرایط نمونه گیری، تعداد 84 شرکت به عنوان شرکت های نمونه انتخاب و داده های مورد نیاز، از صورت های مالی شرکت های مذکور استخراج و بر پایه ی این اطلاعات، فرضیات مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته شد. روش آماری مورد استفاده در پژوهش حاضر روش پانل دیتا است. در پژوهش حاضر، مدیریت سود واقعی به عنوان متغیر وابسته، استراتژی رهبری هزینه، استراتژی تمایز و رقابت در بازار به عنوان متغیرهای مستقل و بازده دارایی، اهرم، اندازه ی شرکت و رشد به عنوان متغیرهای کنترلی در نظر گرفته شده است. نتایج تجزیه و تحلیل با استفاده از روش داده های تلفیقی نشان می دهد که استراتژی رهبری هزینه بر مدیریت سود واقعی تأثیر مثبت دارد. همچنین استراتژی تمایز بر مدیریت سود واقعی تأثیر منفی دارد. علاوه بر در فرضیه ی سوم این واقعیت نشان داده شده که طی سال های مورد بررسی، وجود رقابت در بازار باعث ایجاد رابطه ی مثبت بین استراتژی رهبری هزینه و مدیریت سود واقعی نخواهد شد و در فرضیه ی آخر نیز این موضوع نشان داده شد که وجود رقابت در بازار باعث ایجاد رابطه ی معنادار بین استراتژی تمایز و مدیریت سود واقعی نخواهد شد.
بررسی رابطه بین استراتژی کسب و کار و ضعف کنترل های داخلی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین استراتژی کسب و کار و ضعف کنترل های داخلی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد. این پژوهش از نظر هدف، پژوهشی کاربردی و به لحاظ روش انجام پژوهش، توصیفی–همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی شرکت های پذیرفته در بورس اوراق بهادار تهران که پس از نمونه گیری بالغ بر 90 شرکت و در یک دوره زمانی 7 ساله از سال 1391 الی 1397 است؛ می باشد. روش آزمون فرضیه پژوهش در مطالعه حاضر استفاده از روش حداقل مربعات تعمیم یافته (EGLS) و رگرسیون لجستیک می باشد. همچنین جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Eviews استفاده شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین استراتژی کسب و کار و ضعف کنترل های داخلی رابطه معناداری وجود دارد.
کنترل راهبردی در بانکداری ایران: نگاهی تاریخی به الگوهای پیشین و ارائه مدلی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
23 - 50
حوزه های تخصصی:
در شرایط پیچیده و متلاطمی که بانک ها با آن مواجه هستند، وجود یک سیستم کنترل راهبردی اثربخش که بتواند به خوبی از پس مشکلاتی همچون، سوء مدیریت، عدم توانایی در نظارت بر شبکه بانکی و عدم ثبات محیط اقتصاد کلان بربیاید، الزامی است. در این پژوهش سعی شده است تا ضمن واکاوی مدل های الگوی کنترل راهبردی موجود در صنعت بانکداری ایران و جهان، با ارائه الگویی متناسب با شرایط محیطی حال حاضر و با استفاده از روش آمیخته اکتشافی با اتکا بر فلسفه ساخت گرایی اجتماعی و رویکرد نظریه داده بنیاد به دنبال تبیین مدل کنترل راهبردی در صنعت بانکداری ایران باشد. در این ارتباط در بخش کیفی با استفاده از نمونه گیری نظری و مصاحبه میدانی نیمه ساختاریافته با 16 تن از مدیران، سرپرستان و کارکنان دانشی چهار بانک فعال در سطح کشور و به وسیله نرم افزار MAXQDA نتایج استخراج گردید. مقوله های استخراج شده الگوی کنترل استراتژیک در مرحله اول شامل، کنترل محتوای راهبرد، کنترل اجرای راهبرد، کنترل سیاسی، کنترل بینشی، کنترل مسئولانه، کنترل مراقبت راهبردی، کنترل آگاهی های ویژه و کنترل قابلیت های راهبردی است. همچنین در بخش کمی به منظور برازش مدل مذکور جامعه آماری شامل 61 نفر از متخصصان و کارشناسان حوزه کنترل راهبردی به صورت قضاوتی هدفمند با تکنیک گلوله برفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده ها در بخش کمی از طریق اجرای پرسشنامه محقق ساخته بر روی نمونه آماری استخراج و با استفاده از نرم افزار Smart-PLS تجزیه و تحلیل گردید.
مؤلفه های ضروری برای شکل گیری شرکت های نانوفناوری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
شرکت های نوپای فناوری بنیان و از جمله نانو فناوری در ایجاد فرصت های شغلی، توسعه اقتصادی منطقه و تجاری سازی فناوری ها اهمیت به سزایی دارند. در این تحقیق عوامل لازم برای شکل گیری این شرکت ها شناسایی و اولویت بندی شده است. بدین منظور ابتدا تحقیقات انجام شده بین المللی و داخلی بررسی شده است. بر اساس نتایج محققان قبلی، عوامل لازم در 9 مؤلفه و 83 شاخص در قالب یک پرسشنامه طبقه بندی شدند. سپس پرسشنامه در میان 200 نفر از اعضاء جامعه آماری از جمله مدیران و خبرگان این شرکت ها، اساتید دانشگاه و خبرگان انجمن های حوزه فناوری توزیع شد. در مرحله بعد نقش هر یک از مؤلفه ها و شاخص ها با استفاده از ضرایب بدست آمده از تحلیل عاملی تأییدی و وزن دهی بررسی شد. از آنجا که هدف این تحقیق، مشخص کردن عوامل مؤثر بر شکل گیری شرکت های نوفناوری بنیان نانو و اولویت بندی آنها در کشور است، تحقیقی کاربردی به شمار می رود. نتایج نشان می دهد 59 شاخص از میان 83 مورد، موثر بوده و 10 شاخص تیم مدیریت، هشت شاخص کارکنان، دو شاخص راهبرد کسب و کار و یک شاخص راهبرد فناوری کم اثر بوده اند. طبق نتایج بدست آمده از روش ضریب عاملی و همچنین روش وزن دهی عوامل، مؤثرترین مؤلفه های مورد نیاز به ترتیب: نهادهای حمایتی، محیط سازمانی، سیاست های حمایتی دولت، کارکنان شرکت، شبکه سازی، تأمین مالی، راهبرد کسب و کار، تیم مدیریت و راهبرد فناوری بودند.
بررسی رابطه سرمایه گذاری های تحقیق و توسعه و عملکرد شرکت با اثرات تعدیل کننده ریسک شرکت و استراتژی کسب و کار
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۴ (جلد ۱)
235 - 254
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سرمایه گذاری های تحقیق و توسعه و عملکرد شرکت با اثرات تعدیل کننده ریسک شرکت و استراتژی کسب و کار در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. این پژوهش از نظر ماهیت و روش توصیفی و از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی بوده و از آنجایی که در پژوهش حاضر وضعیت موجود متغیرها با استفاده از جمع آوری اطلاعات، از طریق اطلاعات گذشته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است، در ردیف مطالعات توصیفی و از نوع پس رویدادی گنجانده می شود. در مسیر انجام این پژوهش، سه فرضیه تدوین و 150 شرکت از طریق نمونه گیری به روش حذف سیستماتیک برای دوره زمانی 6 ساله بین 1396 تا 1401 انتخاب شده و داده های مربوط به متغیرهای پژوهش بعد از گردآوری در نرم افزار Excel با استفاده از نرم افزار آماری EViews مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان داد: بین سرمایه گذاری های تحقیق و توسعه و عملکرد شرکت رابطه مستقیم معناداری وجود دارد. همچنین ریسک شرکت و استراتژی کسب و کار بر رابطه بین سرمایه گذاری های تحقیق و توسعه و عملکرد شرکت تاثیر دارد.
اثر تعاملی استراتژی کسب وکار بر رابطه بین توانایی مدیریتی با محدودیت های مالی، ارزش نگهداشت وجه نقد و سرعت تعدیل ساختار سرمایه
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سوال بود که آیا استراتژی کسب و کار اثر تعاملی بر رابطه بین توانایی مدیریتی با محدودیت های مالی، ارزش نگهداشت وجه نقد و سرعت تعدیل ساختار سرمایه دارد؟
روش: در راستای هدف پژوهش، شش فرضیه تدوین شد. جهت آزمون فرضیه ها، با استفاده از روش حذف سامان مند، نمونه ای متشکل از 105 شرکت از بین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طی سال های 1397-1401 انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار ایویوز و برای آزمون فرضیه ها از مدل های رگرسیون چند متغیره و مدل های لجستیک استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که توانایی مدیریتی تأثیر مثبت و معناداری بر ارزش نگهداشت وجه نقد و تأثیر منفی و معناداری بر محدودیت های مالی و سرعت تعدیل ساختار سرمایه دارد. همچنین یافته ها نشان داد استراتژی کسب وکار بر رابطه بین توانایی مدیریتی، ارزش نگهداشت وجه نقد، محدودیت های مالی و سرعت تعدیل ساختار سرمایه تأثیر دارد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد می گردد به قابلیت های مدیریت توجه بیشتری شود؛ زیرا مدیران توانمندتر مشکلات نقدینگی را راحت تر و به شکل پیشگیرانه تری کشف می کنند، تا هزینه های تأمین مالی خارجی را از بین ببرند. همچنین به سازمان بورس و اوراق بهادار پیشنهاد می شود در پیاده سازی هرچه مؤثرتر نظارت های خود در شرکت ها و نیز افشای گزارش آن ها، توجه بیشتری به استراتژی های تجاری شرکت ها داشته باشد؛ زیرا استراتژی های تجاری از عوامل مهم و تأثیرگذار بر ارزش نگهداشت وجه نقد شرکت ها می باشد که توانایی تأثیرگذاری بر عملکرد و بازده آتی شرکت ها را دارد.
تاثیر استراتژی های هم رقابتی، یادگیری سازمانی و کسب وکار بر توسعه خدمات جدید فروشگاه های زنجیره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
169 - 187
حوزه های تخصصی:
رقابت روزافزون در عصر کنونی و روبرو بودن با نیازها و خواسته های متنوع و متغیر مشتریان،امکان تغییر و ابتکار در محصولات و خدمات شرکت ها را امری بسیار مهم و ضروری ساخته است. خدمات جدید را می توان هسته اصلی مزیت های رقابتی شرکت ها به حساب آورد. انطباق با محیط متلاطم، نیازمند جریانی مداوم از توسعه و ارائه محصولات جدید است. بر این اساس در پژوهش حاضر تاثیر استراتژی های هم رقابتی، یادگیری سازمانی و کسب وکار بر توسعه خدمات جدید مورد بررسی قرار گرفته است. تحقیق حاضر از حیث هدف، کاربردی و از حیث ماهیت یا روش گردآوری داده ها، توصیفی (غیر آزمایشی) از شاخه مطالعات میدانی به شمار می آید. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته با بهره گیری از شاخص های پیشینه تحقیق است. روایی محتوایی پرسشنامه با نظر خبرگان و اساتید مورد تایید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ به میزان 899/0 تایید گردید. جامعه آماری این پژوهش، مدیران فروشگاه های زنجیره ای استان تهران مشتمل بر 699 فروشگاه از فروشگاه های زنجیره ای افق کورش، شهروند، رفاه، اتکا، میادین میوه و تره بار شهرداری، هایپراستار، نجم خاورمیانه، هایپرسان، هایپرمی، ایران مال و شهر فرش می باشد و تعداد نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای در دسترس و با استفاده از فرمول کوکران 248 فروشگاه زنجیره ای انتخاب گردید. تحلیل داده ها با استفاده از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. یافته های این تحقیق نشان می دهد: استراتژی های هم رقابتی، یادگیری سازمانی و کسب وکار بر توسعه خدمات جدید در فروشگاه های زنجیره ای استان تهران تاثیر دارد.
تأثیر استراتژی های کسب وکار بر افشا ریسک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حسابداری و منافع اجتماعی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۲)
125 - 146
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثر استراتژی های کسب وکار بر افشا ریسک به منظور شناخت محرک ها و عوامل مؤثر بر ریسک شرکت ها جهت بهبود فضای رقابتی آن ها بوده است.روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش توصیفی- همبستگی و از نظر هدف کاربردی می باشد. از داده های 345 سال-شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار به روش حذف سیستماتیک و با استفاده از رگرسیون چند متغیره استفاده شده است.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داده است که استراتژی کسب وکار عامل تعیین کننده برای میزان افشا اطلاعات ریسک در گزارش های سالانه است. بدین صورت که بین استراتژی تهاجمی و افشا ریسک رابطه معنادار و مثبت و بین استراتژی تدافعی شرکت ها و افشا ریسک رابطه معنادار و منفی وجود دارد.نتیجه گیری: شرکت های دارای استراتژی تهاجمی بیشتر از شرکت های دارای استراتژی تدافعی در گزارش های سالانه خود اطلاعات مربوط به ریسک را افشا می کنند. درحالی که شرکت های تدافعی ریسک کمتری را در گزارش های سالانه افشا می کنند.دانش افزایی: نتایج این پژوهش می تواند علاوه بر غنای ادبیات پژوهشی، به تبیین عوامل مؤثر در شناسایی، ارزیابی و مقایسه و رتبه بندی افشای اطلاعات ریسک در گزارش های مالی شرکت ها، بهبود فضای رقابتی در بازار سرمایه برحسب تأثیر نوع استراتژی و بهبود تصمیم گیری ذینفعان گردد.
بررسی تأثیر استراتژی کسب و کار بر رابطه بین ریسک پذیری و ساختار سررسید بدهی
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۹ (جلد ۲)
293 - 306
حوزه های تخصصی:
تفکیک بدهی ها ازنظر سررسید پرداخت اهمیت زیادی دارد چون مدیران و صاحبان مؤسسات با آگاهی از سررسید بدهی ها نسبت به پرداخت به موقع آن ها اقدام می نمایند تا اعتبار و موقعیت تجاری خود را نزد سایر مؤسسات و فروشندگان از دست نداده و در آینده از امکانات و تسهیلات اعتباری آن ها مطلوب استفاده نمایند. استراتژی کسب وکار بر بهبود موقعیت رقابتی محصولات سازمان در یک صنعت یا یک بخش بازار خاص تأکید می کند. استراتژی کسب وکار نشان می دهد که یک سازمان چطور باید در یک صنعت خاص رقابت یا همکاری کند. با توجه به تغییرات بسیار بالای بازار و رقابت شدید بین شرکت های تجاری، سازمان ها برای بقای خود استراتژی کسب وکار مناسبی را انتخاب می کنند تا با توجه به شرایط محیطی، حداکثر بهره برداری از امکانات موجود در سازمان خود را داشته باشند از این رو هدف این تحقیق بررسی تأثیر استراتژی کسب وکار بر رابطه بین ریسک پذیری و ساختار سررسید بدهی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. این تحقیق طی سال های 1394 تا 1401 با نمونه مشتمل بر 132 شرکت و رگرسیون خطی چندمتغیره به آزمون فرضیه ها پرداخته شد که نتایج یافته ها نشان داد که ریسک پذیری بر ساختار سررسید بدهی تأثیر معناداری دارد اما استراتژی کسب و کار بر رابطه بین ریسک پذیری و ساختار سررسید بدهی تاثیر معناداری ندارد.
تاثیر حسابداری مدیریت استراتژیک بر استراتژی کسب و کار و تغییرات سازمانی در شرکت تولید مانتو گلدیس
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به بررسی حسابداری مدیریت استراتژیک بر استراتژی کسب و کار و تغییرات سازمانی در شرکت تولید مانتو گلدیس پرداخته است. تحقیق حاضر کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی- همبستگی، با استفاده از ابزار پرسشنامه مبتنی بر مدلسازی معادلات ساختاری است. با توجه به حجم جامعه در دسترس (تقریباً 110 نفر)، حداقل حجم نمونه انتخابی با استفاده از فرمول کوکران تعداد 85 نفر شد. جهت افزایش اعتبار تحقیق تعداد 100 پرسشنامه توزیع که از این میان تعداد 93 پرسشنامه دریافت و مبنای تحلیل آماری واقع گردید. جهت آزمون فرضیه ها از مقدار احتمال حاصل از برازش مدل در حالت معنی داری پارامترها استفاده شد. مناسبت مدل پیشنهادی جهت تبیین فرضیه ها در حالت تخمین استاندارد و معنی داری پارامترها با استفاده از نرم افزار اسمارت پی آل اس بررسی گردید و مورد تأیید واقع شد. نتایج حاصله نشان داد: حسابداری مدیریت استراتژیک بر استراتژی کسب و کار و تغییرات سازمانی در شرکت تولید مانتو گلدیس تاثیر معناداری دارد.
تأثیر استراتژی های تدافعی و آینده نگر بر افشای ریسک در شرکت ها
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت دو جزء حیاتی افشای ریسک و استراتژی های تجاری در دنیای پیچیده و متغیر کسب وکار امروزی، پژوهش حاضر درصدد است تأثیر استراتژی کسب وکار بر افشای ریسک را بررسی کند. برای نیل به هدف پژوهش، از اطلاعات مالی 158 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی ابتدای سال 1391 تا پایان سال 1400 و برای آزمون فرضیه پژوهش از روش رگرسیون چندمتغیره و داده های ترکیبی استفاده شد. یافته ها نشان داد شرکت هایی که استراتژی آینده نگر (تدافعی) اتخاذ می کنند، به طور معناداری تمایل بیشتری (کمتری) برای افشای ریسک دارند. این نتایج در سطح تمامی شرکت های نمونه پژوهش نیز یکسان است. طبق تئوری سازمانی شرکت های با استراتژی آینده نگر، در افشای داوطلبانه بیشتری شرکت می کنند، زیرا آن ها انگیزه بیشتری برای کاهش عدم تقارن اطلاعات دارند و بیشتر به تامین مالی خارجی متکی هستند. اما تأثیرگذاری معکوس استراتژی تجاری تدافعی در شرکت ها بر افشای ریسک ممکن است به دلیل تمایل شرکت ها به حفظ اطلاعات رقابتی و جلوگیری از افشای اطلاعات حساس و استراتژیک خود به رقبا باشد تا مزیت رقابتی خود را حفظ کنند. نتایج این پژوهش می تواند به تحلیلگران و سرمایه گذاران کمک کنند تا درک بهتری از رفتار شرکت ها در مورد افشای ریسک داشته باشند و اینکه چگونه این رفتار ممکن است با استراتژی های آن ها همخوانی داشته باشد.