فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۷٬۱۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف غایی این پژوهش مفهوم پردازی چهره جدیدی از مدیریت منابع انسانی، با عنوان مدیریت منابع انسانی دیپلماتیک است که به نظر می رسد با ویژگی های محیط کنونی سازمان ها تناسب بیشتری داشته باشد. مسائلی مانند تنوع نیروی کار، تعارض های بین فردی و گروهی، نزاع بر سر منافع، ارزش های نسلی متفاوت نیروی کار، حضور افراد بدقلق در سازمان ها و مواردی از این قبیل، در کنار این واقعیت که محیط سازمان ها بیش از آن که یک محیط عقلایی باشد نوعی محیط سیاسی و آکنده از رفتارهای سیاسی است، لزوم مفهوم پردازی مدیریت منابع انسانی را به عنوان نوعی کارویژهِ دیپلماتیک دوچندان کرده است. پژوهش حاضر از نظر رویکرد کیفی و از نظر هدف بنیادی است. مشارکت کنندگان پژوهش تعداد 25 نفر از مدیران و متخصصان منابع انسانی است که تجربه زیسته ای پیرامون مسئله پژوهش داشتند. آن ها به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شده به روش تحلیل مضمون کدگذاری شدند. روایی و پایایی مصاحبه ها به کمک معیارهای گوبا و ولینکن و شیوه بازآزمون مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که «نفوذ بین کارکنان با برقراری روابط مثبت» و «رصد کارکنان در کنار حفظ کرامت انسانی آن ها» در قلب و جوهره مفهوم مدیریت منابع انسانی دیپلماتیک قرار دارد و راهبردهایی برای تزریق دیپلماسی در تمامی ابعاد و کارویژه های مدیریت منابع انسانی قابل تصور است. مدیریت منابع انسانی دیپلماتیک رویکردی از مدیریت کارکنان سازمان است که با پیش فرض قراردادن سازمان ها به مثابه سیستم های اجتماعی-سیاسی و آمیخته با ذی نفعان مختلف، جاری سازی کارویژه های منابع انسانی و ایفای نقش های آن را با کاربست و توسعه مهارت های دیپلماتیک انجام می دهد.
شناسایی و اولویت بندی انواع اینرسی روان شناختی منابع انسانی با استفاده از رویکرد دلفی فازی (نمونه پژوهی: صنعت فین تک)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه اینرسی روان شناختی، به عنوان مقاومتی روانی در برابر تغییر و نوآوری، یکی از مشکلات مهم در رفتار سازمانی و مدیریت منابع انسانی محسوب می شود. این پدیده می تواند به کاهش فرصت های شغلی جدید، ضعف در بهبود شرایط کاری و کاهش قدرت تصمیم گیری در سازمان ها منجر شود. هدف این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی انواع مختلف اینرسی روان شناختی نیروهای انسانی در صنعت فین تک است.
روش: این پژوهش از نوع آمیخته و قیاسی استقرایی است و ترکیبی از روش های کیفی و کمّی را به کار گرفته است. جامعه آماری ۳۰ نفر از خبرگان حوزه بود که با نمونه گیری گلوله برفی و بر اساس اصل کفایت نظری انتخاب شدند. داده های کیفی با تحلیل محتوای متون و کدگذاری در نرم افزار اطلس تحلیل شدند و داده های کمّی با پرسش نامه ای که روایی و پایایی آن به کمک شاخص های CVR، آزمون کاپای کوهن و آزمون بازآزمایی تأیید شده بود، جمع آوری و با روش دلفی فازی تحلیل شدند.
یافته ها: پژوهش موفق شد که ۱۳ نوع مختلف اینرسی روان شناختی در منابع انسانی را شناسایی کند. در مرحله بعد، اینرسی های شناسایی شده بر اساس اولویت بندی مرتب شدند. مهم ترین انواع اینرسی روان شناختی شناسایی در صنعت فین تک عبارت اند از: اینرسی ناشی از ویژگی های شخصیتی، اینرسی عادتی و اینرسی پیش بینی کننده.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که شناخت و اولویت بندی انواع مختلف اینرسی روان شناختی می تواند به سازمان ها در مدیریت بهتر مقاومت در برابر تغییر و نوآوری کمک کند و در نهایت، موجب ارتقای عملکرد منابع انسانی در صنعت فین تک شود.
شناسایی و مدلیابی عوامل موثر بر مدیریت دانش در سازمان های نظام مهندسی مبتنی بر رهیافت ترکیبی تحلیل مضمون و حداقل مربعات جزئی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۰
208 - 229
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی و مدلیابی عوامل موثر بر مدیریت دانش در سازمان های نظام مهندسی مبتنی بر رهیافت ترکیبی تحلیل مضمون و حداقل مربعات جزئی در SEM، است. در بخش کیفی این تحقیق، با استفاده از روش هدفمند قضاوتی، از نظرات 12 نفر از اساتید و خبرگان سازمان های نظام مهندسی ساختمان مستقر در استان تهران استفاده شد. همچنین، در بخش آماری تحقیق و بر اساس روش تحلیل توان، از نظرات 232 نفر از کارشناسان مرتبط با مبحث تحقیق در کلیه سازمان های نظام مهندسی ساختمان سطح کشور استفاده گردید. فرایند تجزیه و تحلیل داده ها در دو مرحله انجام شد که شامل شناسایی عوامل موثر بر مدیریت دانش در سازمان های نظام مهندسی از طریق مصاحبه و با استفاده از روش تحلیل تم و بررسی روابط، برازش و اعتبارسنجی مدل تحقیق از طریق ابزار پرسشنامه و مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی است. نتایج تحقیق نشان داد، مدیریت دانش در سازمان های نظام مهندسی فرایندی گام به گام داشته و از پنج مرحله تبیین قصد راهبردی و ضرورت نیاز به مدیریت دانش؛ برقراری ارتباط و ارتقا سرمایه فرهنگی، اجتماعی و سرمایه فناورانه؛ تحلیل نیازهای فعلی سازمان در راستای تعیین بهترین شیوه مدیریت دانش؛ تأمین و اجرای مدیریت دانش با رویه ها و منابع کاملاً مشخص؛ ارزیابی و نظارت مستمر بر اجرای مدیریت دانش جدید و اصلاح، تشکیل شده است.
شناسایی پیشران های اثربخشی تیمی از راه شبکه عصبی مصنوعی (موردمطالعه: شرکت فولاد خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت منابع سازمانی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
105 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی پیشران های اثربخشی تیمی در شرکت فولاد خوزستان از راه شبکه عصبی مصنوعی است. این پژوهش بر اساس هدف، از نوع پژوهش های کاربردی-توسعه ای بر مبنای روش و نحوه گردآوری داده ها، پژوهشی توصیفی- پیمایشی و از نظر نوع داده ها، رویکرد پژوهش کمی است. جامعه آماری پژوهش را 1020 نفر از کارکنان و مدیران شرکت فولاد خوزستان تشکیل می دهند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده و هدفمند، 360 نفر برای نمونه انتخاب شدند. نتایج نشان داد شبکه عصبی مصنوعی با درصد دقت بالا (در شناسایی شاخص هایی که اثربخشی را افزایش می دهند: یعنی 3/97 در بخش آموزش و 8/95 در بخش آزمایش، همچنین در شناسایی شاخص هایی که اثربخشی را افزایش نمی دهند: یعنی 5/96 درصد در بخش آموزش و 9/92 در بخش آزمایش) توانسته است درست عمل کرده و پیش بینی کند که این موضوع بیانگر کارایی و حساسیت بسیار بالای این سیستم است. همچنین، از تعداد 125 شاخص ارائه شده، تعداد 65 شاخص مستقل فعال در پیش بینی اثربخشی تیمی موفق عمل کردند که این روش توانست با تعریف متغیر صفر و یک آنها را شناسایی کند. شبکه عصبی مصنوعی در تحلیل داده ها ما را به این نتیجه رساند که به ترتیب شاخص های یادگیری تیمی، جهت سازی یکسان تیمی و ذهنیت چابک، مهم ترین پیشران ها در اثربخشی تیمی محسوب می شوند و نیاز است مطالعه عمیقی روی این ابعاد انجام شود.
شناسایی و سطح بندی ابعاد و مؤلفه های مدل ترویج فرهنگ اسلامی با توجه به ساختار سازمانی و اجرای خط مشی های فرهنگی با روش معادلات ساختاری تفسیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
89 - 107
حوزههای تخصصی:
این تحقیق باهدف شناسایی و سطح بندی ابعاد و مؤلفه های مدل ترویج فرهنگ اسلامی با توجه به ساختار سازمانی و اجرای خط مشی های فرهنگی با روش معادلات ساختاری تفسیری انجام شده است. تحقیق ازنظر هدف کاربردی – توسعه ای و ازنظر ماهیت توصیفی – اکتشافی و ازنظر گرداوری داده ها از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری این تحقیق دو نوع بود که در نوع اول تعداد 15 خبره و در نوع دوم از کارکنان شهرداری های استان کرمان استفاده شد. ابزار گرداوری داده ها نیز از نوع پرسشنامه بود و از تکنیک های دلفی فازی، معادلات ساختاری و مدل سازی ساختاری تفسیری برای تجزیه وتحلیل داده استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و LISREL استفاده شد. بررسی نتایج این تحقیق نشان داد که برای ترویج فرهنگ اسلامی از طریق شهرداری ها استفاده از مدل ماتریسی که در بخش ساختار سازمانی آن توجه به ابعاد حاکمیت قانون، تمرکززدایی از سازمان، سازمان دهی تخصص ها، توسعه فرهنگی شهر، پایداری محیطی و توسعه زیرساخت های تکنولوژیکی و در بخش اجرای خط مشی های فرهنگی توجه به ابعاد مدیریت تغییرات فرهنگی، بهبود تعاملات فرهنگی، ارتقا دینی شهروندان، بهبود سبک زندگی شهروندان و توسعه اخلاق و رفتار شهروندی اهمیت زیادی خواهد داشت. بررسی روابط بین ابعاد و مؤلفه ها نیز حاکی از معنی داری تمامی ابعاد مدل در نمونه آماری بزرگ تر بود. همچنین در شناسایی اثرگذارترین و اثرپذیرترین عوامل نیز مشخص شد که مؤلفه های تشویق بر رفتارهای اسلامی، رهبری و استفاده از فناوری در ترویج فرهنگ اسلامی به عنوان تأثیرگذارترین عوامل و مؤلفه های توسعه مراکز فرهنگی و اجتماعی، ترویج عبادات اسلامی و برگزاری دوره های هنری اسلامی به عنوان تأثیرپذیرترین عوامل هستند.
رویکردی نوین به مدیریت حمایت اجتماعی در رابطه بین سبک های مقابله با سلامت روانی کارکنان سالمند و بازنشسته(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
رویکردهای نو در مدیریت دولتی دوره ۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
111 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای حمایت اجتماعی در رابطه بین سبک مقابله با سلامت روانی در کارکنان سالمند و بازنشسته دانشگاه آزاد اسلامی است. روش تحقیق: پژوهش حاضر براساس رویکرد از نوع پژوهش کمی است و گردآوری اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و میدانی انجام شده است جامعه آماری پژوهش را کارکنان سالمند و بازنشسته دانشگاه آزاد تشکیل داده اند و بر طبق نظریه کلاین (۲۰۱۱) طی یک پژوهش همبستگی ۲۸۳ نفر از این افراد به شیوه در دسترس انتخاب شدند ابزار پژوهش عبارت است از سه پرسشنامه حمایت اجتماعی شربرن و استوارت (1991) سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1979) و سبک مقابله لازاروس و فولکمن (1980) همچنین در این پژوهش داده های به دست آمده به کمک آزمون همبستگی و تحلیل مسیر به وسیله نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که رابطه مثبتی بین سبک های مقابله با سلامت روانی وجود دارد رابطه مثبتی بین حمایت اجتماعی با سلامت روانی وجود دارد رابطه مثبتی بین حمایت اجتماعی و سبک های مقابله وجود دارد و همچنین حمایت اجتماعی در رابطه بین سبک مقابله با سلامت روانی نقش واسطه ای ایفا می کند. نتیجه گیری: بر اساس این نتایج می توان درمان هایی مبتنی بر سبک مقابله حمایت اجتماعی برای ارتقای سلامت روانی سالمندان و بازنشستگان تدارک دید.
پیاده سازی یادگیری خُرد (میکرولرنینگ) در سازمان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
98 - 126
حوزههای تخصصی:
پیاده سازی رویکرد نوین یادگیری خُرد در سازمان ها ضرورت ویژه ای دارد چرا که این رویکرد با ارائه آموزش های کوچک، هدفمند و به موقع، توانایی کارکنان را به سرعت ارتقا می بخشد و به سازمان ها کمک می کند تا با تغییرات سریع محیطی و تکنولوژیکی سازگار شوند. لذا هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل پیاده سازی یادگیری خُرد (میکرولرنینگ) در سازمان ها بوده است. این پژوهش از لحاظ هدف، تحقیقی توسعه ای و از لحاظ شیوه گردآوری یافته ها، تحقیقی کیفی و با بهره گیری از روش تحلیل مضمون انجام شده است. مشارکت کنندگان در این پژوهش شامل اساتید حوزه علوم تربیتی و مدیریت منابع انسانی و کارشناسان و مدیران یادگیری و آموزش سازمانی بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند معیار تعداد 35 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. یافته های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته گردآوری شدند و با استفاده از راهبرد کدگذاری سه مرحله ای مورد تحلیل قرار گرفتند. بر اساس نتایج پژوهش تعداد 308 مضمون پایه، 49 مضمون سازمان دهنده 6 مضمون فراگیر شناسایی و طبقه بندی شدند. بدین ترتیب تحلیل نیازها، طراحی و توسعه محتوا، استفاده از فناوری، مدیریت و پشتیبانی، ترویج و فرهنگ سازی یادگیری خُرد و سازگاری و انعطاف پذیری از عوامل پیاده سازی یادگیری خُرد در سازمان ها بود. با توجه به این نتایج پیشنهاد می گردد که کارشناسان و مدیرانی که در بخش آموزش سازمانها و صنایع فعالیت دارند به عوامل شناسایی شده در این پژوهش توجه نمایند.
ارائه مدل تاثیر مدیریت دانش و مدیریت استعداد بر عملکرد مربیان فوتبال استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل تاثیر مدیریت دانش و مدیریت استعداد بر عملکرد مربیان فوتبال استان آذربایجان غربی انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ فلسفه تفسیرگرایانه، از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ رویکرد استقرایی، از لحاظ انتخاب پژوهش کمی و از لحاظ بازه زمانی مقطعی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مربیان دارای مدرک رسمی مربی گری فوتبال بودند که در سال 1402 در استان آذربایجان غربی مشغول فعالیت بودند که بر اساس فرمول کوکران و با روش تصادفی طبقه ای، 261 نفر از آنان انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه مدیریت دانش فیلیوس و همکاران (2000)، مدیریت استعداد احمدی و همکاران (1391) و عملکرد مربیان رمضانی نژاد و همکاران (1392) بود. تجزیه و تحلیل داده ها به صورت توصیفی در نرم افزار spss23 و به صورت مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار smartpls3.1.1 در سطح معنی داری 05/0 انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است و مدیریت دانش (877/18=t؛ 000/0=p) و مدیریت استعداد (621/21=t؛ 000/0=p) بر عملکرد مربیان فوتبال استان آذربایجان غربی تاثیر معنی داری دارند. بنابراین در باشگاه های فوتبال هر چقدر کسب، ثبت، انتقال، خلق و کاربرد دانش و در کنار آن نظام جذب، آموزش و حفظ استعدادها در وضعیت بهتری قرار گیرد، به همان میزان عملکرد مربیان نیز بالا می رود.
ارائه مدل راهبردهای مدیریت منابع انسانی الکترونیکی مبتنی بر رفتار سبز کارکنان مؤسسات آموزشی و دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت منابع انسانی الکترونیک فرصتی برای بهره ورتر کردن متخصصان منابع انسانی از طریق رهانیدن آنان از بسیاری از وظایف و کارهای روتین و متمرکز کردن آن ها بر روی ابعاد استراتژیک شغلشان است. بر این اساس، لازم است تا چالش های پیش روی سازمان ها و اقداماتی که آن ها برای موفقیت بیشتر باید انجام دهند به طور سیستماتیک مورد توجه قرار گیرد. هدف تحقیق حاضر کاربردی بوده و به ارائه مدل راهبردهای مدیریت منابع انسانی الکترونیکی مبتنی بر رفتار سبز کارکنان در موسسات آموزشی پرداخته است. تحقیق حاضر با رویکرد ترکیبی (آمیخته ای از روش کیفی و کمی)، با استفاده از تحلیل مضمون، نرم افزار مکس کیودا، معادلات ساختاری و نرم افزارهای اسمارت پی ال اس انجام شد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه و پرسش نامه بوده و روش نمونه گیری در بخش کیفی قضاوتی هدفمند و در بخش کمی تصادفی ساده است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل ۲۵ نفر از کارشناسان و مدیران در موسسات آموزشی و در بخش کمی ۲۰۲ نفر از مدیران و کارکنان موسسات آموزشی بوده است. در بخش کیفی ۸ مقوله اصلیِ (رفتار سبز کارکنان، انگیزه سبز کارکنان، عملکرد سبز کارکنان، تناسب فرد با شغل، شیوه های توسعه مدیریت منابع انسانی الکترونیک، قابلیت های پویا در مدیریت منابع انسانی الکترونیک، آمادگی در مدیریت منابع انسانی الکترونیک و پذیرش مدیریت منابع انسانی الکترونیک) و ۴۲ مفهوم شناسایی شد. نتایج نشان دادند که مدیریت منابع انسانی الکترونیکی جایگاهی قوی در تأثیرگذاری بر قابلیت های کارکنان دارد که منجر به عملکرد سبز کارکنان می شود، اما تقویت عوامل حمایتی تناسب فرد با شغل و انگیزه کارکنان ضروری است.
شناسایی عوامل پیش بین مدیریت منابع انسانی دیجیتال محور در شرکت های دانش بنیان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی و اعتباریابی عوامل پیش بین مدیریت منابع انسانی دیجیتال محور در شرکت های دانش بنیان ایران است. پژوهش حاضر به لحاظ پیش فرض های فلسفی مدل تفسیری و به لحاظ مخاطب شناسی کاربردی است. نمونه پژوهش در فاز کیفی خبرگان حوزه دانشگاهی شامل اساتید دانشگاه اعضای هیت علمی و مدیران شرکت های دانش بنیان هستند که درمجموع از 15نفر خبره برای جمع اوری داده های کیفی مبادرت به مصاحبه شده است. رویکرد تحقیق کیفی و استراتژی به کارگرفته شده تحلیل مضمون با به کارگیری نرم افزار MAXQDA است. نتایج تحقیق نشان داد 34 مضامین اولیه (شاخص) 14 مضمون فرعی(ابعاد) 7 و مضمون اصلی به عنوان پیش بین(شایستگی دیجیتال ، فرهنگ دیجیتال ، قابلیت دیجیتال، منابع انسانی دیجیتال ، نواوری دیجیتال محور ، نیروی کار دیجیتال ، گیمیفیکیشن) برای این منظور شناسایی شدند. در تحقیق حاضر شاخص ها و عوامل موثر بر مدیریت منابع انسانی دیجیتال محور مبتنی بر شرایط زست طبیعی جامعه ایران و به طور اخص شرکت های دانش بنیان احصا گردید. همچنین تحقیق حاضر به غنی سازی مبانی نظری مدیریت منابع انسانی دیجیتال کمک میکند.
ساختار و مدل حکمرانی مدیریت دانش در صنعت نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی در صنعت نفت و انرژی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
201 - 218
حوزههای تخصصی:
در اقتصاد دانش محور، دارایی های دانشی به عنوان منبع کلیدی و مزیت رقابتی سازمان ها محسوب می شوند. طی این مقاله، مدل حکمرانی و ساختار مدیریت دانش صنعت نفت به عنوان محرک اصلی اجرای موفق مدیریت دانش در سازمان های دانش محور توسعه می یابد. از سوی دیگر نمونه گیری در این تحقیق به صورت کیفی بوده و شامل ترکیبی از خبرگان نظری، خبرگان تجربی یا افرادی با تجربه صنعت نفت هستند. در ادامه با توجه به ماهیت اکتشافی تحقیق، مطالعه موردی به عنوان روش تحقیق منتخب است. یافته ها نشان می دهد که ارکان مدیریت دانش مشتمل بر سطوح راهبردی و عملیاتی است. در سطح راهبردی، شورای عالی مدیریت دانش و دبیرخانه آن، وظایف حاکمیتی/ سیاستگذاری مدیریت دانش را برعهده دارند. در سطح اجرایی/ عملیاتی نیز کمیته مدیریت دانش شرکت های اصلی/ فرعی و دبیرخانه آن قرار دارند که وظایف عملیاتی به منظور پیاده سازی مدیریت دانش در شرکت های اصلی/ فرعی را برعهده دارند. همچنین مرزبندی وظایف و اختیارات و جانمایی ارکان دانشی صنعت نفت بر مبنای مزایا و معایب و ماتریس تخصیص مسئولیت ارائه می شود.
ارائه مدل رهبری مربی گرا بر اساس نظریه پردازی داده بنیاد (مورد مطالعه: صنعت برق ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مدل های نوین رهبری در سازمان های پیشرو، مدل رهبری مربی گرا است. هدف مقاله حاضر ارائه مدل رهبری مربی گرا در صنعت برق ایران براساس رویکرد آمیخته است. در بخش کیفی از روش نظریه پرداری داده بنیاد استفاده شد و جامعه هدف شامل متخصصانی برجسته و اساتید دانشگاه در زمینه رهبری و مربی گری بود. با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی، در مجموع با 16 نفر مصاحبه انجام شد و جدیدترین منابع مرتبط نیز، مورد تحلیل قرار گرفت. برای تحلیل داده ها، از رویکرد سیستماتیک استراوس و کوربین توسط نرم افزار MAXQDA2020 استفاده شد. پس از تحلیل داده ها در مرحله کدگذاری اولیه، 791 کد باز و سپس 35 کد محوری مرتبط با 6 کد انتخابی ایجاد شد. با توجه به مدل مفهومی،عوامل موثر در مدل رهبری مربی گرا و راهبردهای پیاده سازی آن و در نهایت پیامدها استخراج گردید. در بخش کمی، جامعه آماری شامل کلیه کارمندان بخش دولتی صنعت برق، مشتمل بر 16899نفر بودند که از این میان با استفاده از فرمول کوکران و نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 370 نفر انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته 76 سؤالی استفاده شد. برای تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری توسط نرم افزار SmartPLS3 استفاده گردید. نتایج بخش کمّی پژوهش، گویای تأئید مدل شناسایی شده بود. براساس مدل استخراج شده، مدیران می توانند جهت نهادینه سازی سبک رهبری مربی گرا گام بردارند.
تعیین نیازهای آموزشی مربیان فدراسیون پهلوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۰
33 - 53
حوزههای تخصصی:
توسعه مربیان ورزشی هر کشوری دارای اهمیت فراوانی می باشد و موفقیت در حوزه ورزش نتایج مهم فرهنگی، تربیتی و اقتصادی را به همراه خواهد داشت. اهمیت این موضوع زمانی بیشتر می شود که فدراسیون جهانی رشته مورد مطالعه در داخل کشور باشد و متولی اصلی مدیریت این رشته در سطح بین المللی متعلق به کشور ایران باشد. توسعه مربیان می تواند منجر به تحول و ارتقاء در حوزه ورزشی گردد. تربیت و توسعه مربیان در همه سطوح دارای اهمیت است و از لحاظ اعتبار جهانی این گروه دارای بیشترین تأثیر را در کسب افتخارت بر عهده دارند. هدف از انجام این مطالعه، تعیین نیازهای آموزشی مربیان ورزشی در رشته های مرتبط با فدراسیون پهلوانی می باشد. برای تحقق چنین هدفی پژوهشی با رویکرد ترکیبی (آمیخته) انجام شد. در بخش کیفی با استفاده از روش اکتشافی و با دو ابزار دیکوم (تعداد مشارکت کنندگان 9 نفر) و مصاحبه نیمه ساختاریافته (تعداد مشارکت کنندگان 12 نفر و انتخاب شده با رویکرد گلومه برفی) و روش تحلیل آزمون با مدل آتراید و استیرلینگ، نیازهای مرتبط با مربیان فدراسیون پهلوانی استخراج گردید و سپس با روش پیمایش (و به کارگیری آزمون های تی تگ گروهه، تحلیل واریانس یک طرفه یا آنوا و همچنین آزمون فریدمن) نیازهای آموزشی تعیین و اولویت بندی شد. نیازهای آموزشی پس از بررسی و تحلیل در قالب پنج گروه اصلی توانایی های اخلاقی، توانایی های بین المللی، توانایی های تخصصی، توانایی های نرم و توانایی های همراستایی سازمانی طبقه بندی و ارائه گردید.
رهبری اقتدارگرا و بی تفاوتی سازمانی کارکنان: تبیین نقش میانجی فرهنگ دیوان سالار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷۳)
293 - 307
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر رهبری اقتدارگرا بر بی تفاوتی سازمانی کارکنان با نقش میانجی فرهنگ دیوان سالار در دانشگاه لرستان بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است که در زمره پژوهش های توصیفی پیمایشی قرار می گیرد. جامعه آماری پژوهش 360 نفر از کارکنان دانشگاه لرستان بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان از میان آن ها نمونه ای به حجم 186 نفر به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شد. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های استاندارد استفاده شد. پایایی پرسشنامه ها با روش آلفای کرونباخ به تأیید رسید. در این پژوهش از روش های آماری توصیفی و استنباطی و برای تحلیل داده های پژوهش از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار pls استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد رهبری اقتدارگرا از طریق فرهنگ دیوان سالار اثر مثبت و معنادار بر بی تفاوتی سازمانی کارکنان در دانشگاه لرستان دارد.
طراحی الگوی ارزیابی استراتژیک عملکرد کارکنان در نهادهای حاکمیتی غیر وابسته به دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۰
81 - 106
حوزههای تخصصی:
با عنایت به جایگاه استراتژیک نظام ارزیابی عملکرد کارکنان در ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) و نقش آن در رشد، تعالی و موفقیت سازمان و همچنین ماهیت، مأموریت ها و ویژگی های منحصر به فرد سازمان مذکور، پژوهش حاضر با هدف کاربردی و توسعه ای انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، گروهی از مدیران و کارشناسان ستاد اجرایی فرمان امام (ره) هستند که بر اساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در فاز کیفی، به دلیل استفاده از روش تحلیل مضمون، ابزار اصلی جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق با خبرگان و بررسی مستندات سازمانی مرتبط است. جمع آوری داده ها در فاز کمی از طریق پرسشنامه ای بسته و محقق ساز مشتمل بر 42 گویه- که بر اساس مدل مفهومی پژوهش طراحی و میان 40 نفر از مدیران میانی و عملیاتی و کارشناسان سازمان مورد مطالعه توزیع گردید- صورت گرفته است. الگوی پیشنهادی با 6 بعد، شامل رشد و توسعه فردی، بهره وری شغلی، دغدغه مندی ملی، توجه به منافع ذی نفعان، خلاقیت و نوآوری و روابط اثربخش و 14 مؤلفه، شامل دانش و مهارت های عمومی، دانش و مهارت های تخصصی، کارایی، اثربخشی، مجاهدت در راه آرمان های کشور، قانون مداری، حفظ منافع جامعه، حفظ منافع ارباب رجوع، حفظ منافع کشور، تفکر خلاق، حل مسائل سازمانی، نوآوری، روابط اثربخش با کلیه همکاران و رابطه اثربخش با سازمان است که اعتبار آن با روش اعتبارسنجی CVR تأیید شده است. همه ابعاد و مؤلفه های الگوی پیشنهادی جهت ارزیابی استراتژیک عملکرد کارکنان از لحاظ ساختاری مورد تأیید قرار گرفتند.
بررسی تجارب زیسته منتی ها از پدیده بازخورد اثربخش در روابط منتورینگ در شرکت ایران خودرو دیزل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 28
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف اصلی در روابط منتورینگ، انجام موفق فرایند منتورینگ است و بازخورد مؤثر به کارکنان، یکی از ابزارهای دستیابی به این هدف است. و در همین راستا پژوهش حاضر درصدد دستیابی به مضامین مشترک از تجارب زیسته منتی ها در جهت تبیین و درک ماهیت و بستر پدیده بازخورد اثربخش در روابط منتورینگ است.روش: پژوهش حاضر بر رویکرد پدیدارشناسی تفسیری ون منن مبتنی است ابزار پژوهش، مصاحبه های نیمه ساختاریافته و مشارکت کنتدگان پژوهش، 16 نفر منتی بود که از بین خبرگان و دریافت کنندگان بازخورد اثربخش در روابط منتورینگ، در شرکت ایران خودرو دیزل انتخاب شدند و روش نمونه گیری نیز هدفمند(مبتنی بر هدف)از نوع معیارمحور بود.یافته ها: نتایج پژوهش به هفت خوشه بندی کلی منتهی شد: مقوله محوری، استراتژی ، پیامد، تسهیلگر، تعدیلگر، بستر و محدودیت. همچنین 19 درون مایه اصلی به دست آمد که زیرمجموعه هر یک از خوشه های اصلی بود. این درون مایه ها عبارت اند از: مقوله محوری: یادگیری؛ استراتژی: شیوه های بازخورد فنی، توسعه ای و اجتماعی؛ پیامد: پیامدهای فردی، شغلی و سازمانی؛ تسهیلگر: شایستگی های فردی منتور، شایستگی های رفتاری منتور و شایستگی های تخصصی منتور؛ تعدیلگر: ویژگی های منتی، ویژگی های منتور و محتوای بازخورد. بستر: فرهنگ سازمانی و حمایت سازمانی.نتیجه گیری: استفاده از مدل این پژوهش، فرایند طراحی و توسعه بازخورد اثربخش در روابط منتورینگ را در سطح کلان فرهنگ سازی می کند و در سطح سازمان ها نیز می تواند با سهولت بیشتری عملیاتی و اجرای شود. افزون براین، حوزه نظری موضوع را در سطح بین المللی توسعه می دهد؛ از این رو ارزش افزوده این مطالعه را می توان آگاهی و تسهیل فرایند بازخورد اثربخش در روابط منتورینگ در بستر سازمان ها با آگاهی و الگوبرداری از مفاهیم و درون مایه های مدل ارائه شده دانست.
چارچوب مفهومی تحول دیجیتال مبتنی بر رهبری الکترونیک در نظام آموزش عالی (مطالعه اقلیم کردستان عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
88 - 117
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مطابق شواهد موجود، آموزش عالی جزء سیستم های پیشرو در تحول دیجیتال جهانی است و در ترویج و ارتقای ابزارهای دیجیتال، نقش محوری ایفا می کند؛ اما تحول دیجیتال برای نظام آموزش عالی کشورهای در حال توسعه و تحت شرایط محیطی ناپایدار با تأخیر و نقص های زیادی همراه است. شناخت و تحلیل این عوامل با در نظر گرفتن شرایط زمینه ای آن ها، می تواند دانش مدیریت تحول دیجیتال را برای کشورهای در حال توسط گسترش دهد. عراق یکی از این کشورهای در حال توسعه است که به تازگی گرایش به آموزش الکترونیک و تحول دیجیتال را در دانشگاه ها و آموزش عالی خود آغاز کرده است؛ اما هنوز با ابهام های زیادی در این زمینه مواجه است و به چارچوب های تخصصی سازی شده برای تحلیل و برنامه ریزی نیاز دارد. هدف از این پژوهش، ارائه چارچوب مفهومی تحول دیجیتال مبتنی بر رهبری الکترونیک در نظام آموزش عالی اقلیم کردستان عراق است.روش: روش پژوهش از نوع کیفی با رویکرد تحلیل مضمون (تماتیک) بوده است. صاحب نظران علمی (استادان و پژوهشگران) و اجرایی (مدیران و کارشناسان خبره) آگاه و مسلط به موضوع پژوهش در نهادهای آموزش عالی و دانشگاه های اقلیم کردستان عراق، مشارکت کنندگان پژوهش بودند. تعداد نمونه بر حسب رسیدن به اشباع نظری، ۱۹ نفر برآورد شد. نمونه گیری به روش قضاوتی با تأکید بر دانش و تجربه بود. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه هدایت شده بود که با دو روش حضوری و گفت وگوی آنلاین انجام شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که شبکه مضامین مشتمل است بر ۹۶ مفهوم، ۲۵ مضمون فرعی، ۹ مضمون اصلی و ۴ مضمون کلی. مضامین کلی عبارت بودند از: پیشران های محیطی، رهبری سیستم آموزش عالی تسهیل و بسترسازی و کارکردهای تحول دیجیتال در آموزش عالی اقلیم کردستان. از تجمیع مضامین کلی، اصلی و فرعی، شبکه مضامین پژوهش ترسیم شد.نتیجه گیری: براساس چارچوب مفهومی به دست آمده، بایستی تحول دیجیتال در آموزش عالی اقلیم کردستان را فرایند چندبُعدی و چندسطحی در نظر گرفت و برای برنامه ریزی، رهبری و ارزیابی پیشبرد آن، بایستی تأثیرهای عوامل مندرج در الگوی ترسیم شده را شناسایی و کنترل کرد. از این رو به مدیریت آموزش عالی اقلیم کردستان پیشنهاد می شود که از چارچوب ارائه شده در این پژوهش، برای مطالعه و برنامه ریزی تحول دیجیتال در سیستم مدنظر استفاده کنند.
ارائه مدل مفهومی اشتراک دانش و شبکه سازی شرکت های دانش بنیان در زنجیره ارزش باتری لیتیوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
87 - 109
حوزههای تخصصی:
هدف: با ورود به عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات تغییرات عمده ای در حوزه کسب و کارها و شرکت ها در دنیا بوجود آمده است. یکی از این دستاوردهای عصرجدید ایجاد ارتباطات و همکاری های استراتژیک با سایر شرکت ها است، ازاین رو هدف از این پژوهش پاسخ به سؤال اصلی تحقیق یعنی، " چه عواملی بر شبکه سازی شرکت های دانش بنیان در زنجیره ارزش باتری لیتیوم تأثیرگذار است؟ " بوده و بررسی میزان تأثیر عوامل شناسایی شده در کشور ایران، بر شبکه سازی شرکت های دانش بنیان در زنجیره ارزش باتری لیتیوم با ارائه مدل مفهومی می باشد.روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی و پیمایشی می باشد. به منظور گردآوری و تحلیل اطلاعات از روش ترکیبی (کیفی_کمی) استفاده شد، تلاش شد تا با ترکیب داده های کمی و کیفی، با دستیابی به شناختی عمیق از موضوع، زمینه افزایش تعمیم پذیری و صحت نتایج نیز فراهم گردد. در بخش کیفی پژوهش از روش تحلیل محتوا و در بخش کمی پژوهش از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال اس نسخه 4 استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی پژوهش، شامل 11نفر از خبرگان و متخصصین این حوزه و اساتید دانشگاهی است که به صورت هدفمند انتخاب گردیدند؛ ملاک انتخاب، آشنایی و شناخت خبرگان نسبت به موضوع مورد تحقیق و سابقه فعالیت متخصصین در حوزه باتری لیتیوم بود، که اعتبار بخش کیفی در نظر گرفته شد. در خصوص حجم نمونه نیز مصاحبه تا مرحله اشباع نظری ادامه پیدا کرد و بدین ترتیب پس از مصاحبه یازدهم داده ها به اشباع رسیدند، مصاحبه ها به صورت حضوری و نمیه ساختاریافته توسط یک نفر انجام شد. در بخش کمی پژوهش، نمونه آماری 72 نفر بوده اند، ابزار اصلی تحقیق پرسشنامه محقق ساخته با طیف لیکرت پنج تایی بوده که در بین متخصصین شرکت های دانش بنیان در زنجیره ارزش باتری لیتیوم در استان تهران و البرز و قم و هچنین اساتید دانشگاهی توزیع گردید. طراحی پرسش نامه با توجه به ادبیات موضوع، انجام مصاحبه و شناسایی عوامل تأثیرگذار در شبکه سازی شرکت های دانش بنیان در زنجیره ارزش باتری لیتیوم صورت گرفت. در گام اول (کیفی) به شناسایی عوامل شبکه سازی شرکت های دانش بنیان در زنجیره ارزش باتری لیتیوم پرداختیم و در گام دوم (کمی) تأثیر مستقیم و غیر مستقیم عوامل شناسایی شده، بررسی شد.یافته ها: یافته ها در این پژوهش نشان داد که، متغیرهای شناسایی شده در گام اول(کیفی)، ساختار شبکه، عوامل محیطی(اجتماعی، فرهنگی، حکمرانی)، اشتراک دانش، اعتمادسازی بین شرکت های دانش بنیان همکار، می باشند. ساختارشبکه و عوامل محیطی به عنوان متغیرهای مستقل و اعتمادسازی بین شرکت های دانش بنیان همکار و اشتراک دانش به عنوان متغیرهای میانجی می باشند. بعد از ترسیم مدل مفهومی پژوهش با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی و نرم افزار اسمارت پی ال اس نسخه 4 برازش و روابط بین متغیرها آزمون گردید. برازش مدل پیشنهادی تحقیق در سه بخش مدل های اندازه گیری ، ساختاری و کلی مورد تأیید قرار گرفت. در بخش مدل های اندازه گیری برای تعیین پایایی پرسشنامه از دو معیار ضریب پایایی و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. مقادیر بالاتر از 0.7 نشان دهنده پایایی قابل قبول می باشد، که تمامی مقادیر بدست آمده مورد تأیید بود، همچنین نتایج مربوط به روایی همگرا، که با توجه به مقادیر AVE که بیشتر از عدد 0.5می باشند، روایی همگرا را مورد تأیید قرار داده است، روایی واگرا(ماتریس همبستگی، آزمون فورنل و لارکر) نیز مورد تأیید قرار گرفت. در بررسی مدل ساختاری، که در آن روابط میان متغیرها موردتوجه قرار گرفت، ضریب تعیین و ضریب قدرت بررسی شد و هر دو ضریب مورد تأیید قرار گرفت. در برازش بخش کلی، دو مدل اندازه گیری و مدل ساختاری مدنظر قرار گرفت و برازش بخش کلی کنترل شد، با توجه به مقدار به دست آمده 0.646 از فرمول GOF برازش کلی قوی برای مدل پژوهش را نشان داد. بدین ترتیب، ساختارشبکه با مقدار آماره T (0.706) و اعتمادسازی بین شرکت های دانش بنیان همکار با مقدار آماره T (0.294) به دلیل کمتر بودن مقدار آماره T از عدد 1.96 به طور مستقیم بر شبکه سازی شرکت های دانش بنیان در زنجیره ارزش باتری لیتیوم تأثیر ندارند و ساختار شبکه بر اعتمادسازی بین شرکت های دانش بنیان همکار با مقدار آماره T (25.880) تأثیر مثبت و معناداری دارد و ساختارشبکه بر اشتراک دانش با مقدار آماره T (2.828) تأثیر مثبت و معناداری دارد و اعتمادسازی بین شرکت های دانش بنیان همکار نیز بر اشتراک دانش با آماره T (8.824) تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین اشتراک دانش با آماره T (2.093) و عوامل محیطی(اجتماعی، فرهنگی، حکمرانی) با آماره T (2.645) نیز تأثیر مثبت و معناداری بر شبکه سازی شرکت های دانش بنیان در زنجیره ارزش باتری لیتیوم دارند .نتیجه گیری: باتوجه به اینکه ایران یک کشور درحال توسعه می باشد و سرعت شکل گیری شبکه در ایران (باوجود فرهنگ های متفاوت و عوامل اجتماعی ناپایدار و عوامل حکمرانی پیچیده) در بروکراسی حمایت از زنجیره ارزش باتری لیتیوم، کند می باشد؛ لذا شکل گیری شبکه در این فضای ناهمگون نیاز به حمایت های دولتی نظام مند و قانون گذاری قوه مقننه و ایفای نقش بازیگران مؤثر در این عرصه می باشد. شرایط محیطی معمولاً مربوط به صنعتی سازی اتفاق می افتد تا زمانی که زنجیره ارزش باتری لیتیوم در ایران در مرحله نمونه اولیه و توسعه فناوری می باشد عوامل محیطی تأثیرگذار، ولی با بار عاملی پایین می باشند؛ هنگامی این تأثیر به صورت چشمگیر خود را بروز می دهد که زنجیره ارزش باتری لیتیوم وارد فاز صنعتی شدن باشد و در آن زمان نیاز است اکوسیستم را شکل دهیم و آن اکوسیستم حلقه های بیرون که قوانین، منابع، سیاست گذاری و... است به شدت خود را نشان می دهد.محدودیت پژوهش: هر فعالیت پژوهشی با مشکلات و محدودیت هایی روبرو است از جمله محدودیت های این تحقیق به قرار ذیل است: از آنجایی که متغییرهای این پژوهش به ویژه اعتمادسازی یک ویژگی فردی است، اعتماد به پاسخ های افراد و صداقت آن ها دشوار است. پژوهش هایی از این جنس بر پایه جمع آوری اطلاعات زیاد و دقیق تحقق می یابد که به دلیل نوظهور بودن فناوری و عدم اعتماد و همکاری برخی از شرکت ها جامعه آماری را با محدودیت هایی همراه می نماید. این پژوهش محدود به شرکت های دانش بنیان فعال در حوزه باتری لیتیوم می باشد و نمی توان آن را برای همه شرکت های دانش بنیان در حوزه های دیگر تعمیم داد.اصالت/ارزش: در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات تغییرات عمده ای در حوزه کسب وکارها و شرکت ها در دنیا بوجود آمده است ، یکی از این دستاوردهای این ایجاد ارتباطات و همکاری های استراتژیک با سایر شرکت ها از طریق شبکه سازی است و این توانمندی شبکه سازی می تواند به شرکت ها در ایجاد و بهبود ساختار شبکه های کسب وکارشان کمک نماید.
توسعه مدیریت منابع انسانی سبز: الگویی برای توسعه رفتارهای شهروندی سازمانی سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه الگوی مدیریت منابع انسانی سبز با رویکرد رفتار شهروندی سازمانی سبز در شهرداری شیراز انجام شده است. روش پژوهش آمیخته (ترکیبی) و از نظر هدف کاربردی، ماهیت داده ها،کیفی-کمی و گردآوری اطلاعات کتابخانه ای–میدانی است. روش مورد استفاده بخش کیفی تحلیل مضمون و ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه می باشد. جامعه آماری بخش کیفی تعداد 20 نفر خبرگان دانشگاهی، متخصصان و مدیران منابع انسانی شهرداری شیراز می باشد که با استفاده از نمونه گیری غیراحتمالی گلوله برفی، 12نفر به عنوان حجم نمونه تا رسیدن به اشباع انتخاب شدند. تحلیل داده ها نیز با استفاده ازکدگذاری انجام شد. رویکرد بخش کمی توصیفی–پیمایشی است و از حیث زمان مقطعی می باشد. جامعه آماری این بخش کارشناسان و کارمندان شهرداری شیراز اعم از (رسمی، قراردادی و نیروهای شرکتی) به تعداد 7030 نفر می باشند که با استفاده از نمونه گیری احتمالی خوشه ای چند مرحله ای و بهره گیری از فرمول کوکران تعداد 364 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کمی، پرسش نامه محقق ساخته می باشد. روایی پرسش نامه نیز با استفاده از نظرات خبرگان و اساتید مدیریت منابع انسانی تایید شد. پایایی پرسش نامه نیز با استفاده از آلفای کرونباخ به میزان 958/0 برآورد شد. در بخش کمی به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از آمار توصیفی و شاخص های آن و همچنین آمار استنباطی و روش معادلات ساختاری از جمله تحلیل عاملی تاییدی به منظور آزمون برازش مدل استفاده شده است. در این تحقیق نرم افزارهای SPSS و smart-pls مورد بهره برداری قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان داد مدیریت منابع انسانی سبز شامل اقدامات و ابعاد استخدام و انتخاب سبز، آموزش و توسعه سبز، حمایت ها و مشوق های سبز و برنامه ریزی و ارزیابی عملکرد منابع انسانی سبز می باشد
مدیریت استعداد دانشجویان خلبانی: شایستگی های محوری و الزامات گزینش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
139 - 174
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه منابع انسانی مستعد، یکی از عوامل کلیدیِ بهبود عملکرد سازمانی و کاهش هزینه ها در مشاغل پیچیده شناخته می شوند. شناسایی و جذب این افراد، به ویژه در حرفه هایی مانند خلبانی که به مهارت های چندبُعدی نیاز دارد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگی های محوری و الزامات گزینش استعداد دانشجویان خلبانی انجام شده است.
روش: این مطالعه با استفاده از رویکرد کیفی و استراتژی استقرایی، ابتدا به بررسی ادبیات مرتبط با مدیریت استعداد، استعدادیابی و شایستگی های موردنیاز خلبانان پرداخته است. سپس با ۹ نفر از استادان خلبانی که در آموزش خلبانی تجربه مدیریتی داشتند، مصاحبه های نیمه ساختاریافته صورت گرفت. داده های گردآوری شده از ادبیات و مصاحبه ها با روش تحلیل مضمون و به کمک نرم افزار مکس کیوا ۲۰۲۰ تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که عوامل مؤثر برگزینش استعداد دانشجویان خلبانی مشتمل بر ۹ مضمون فراگیر، ۳۸ مضمون سازمان دهنده و ۱۵۴ مضمون پایه است. این عوامل ابعاد متنوعی دارند، از جمله: عوامل محیطی (برون سازمانی)، عوامل سازمانی، عوامل فرهنگی، عوامل شغلی، سیاست گذاری گزینش و معتبرسازی گزینش که مهارت های فردی، وضعیت اقتصادی، جنبه های روانی و فرهنگی جامعه و ویژگی های شغلی و سازمانی را پوشش می دهند. پیش بینی کننده ها نیز در انتخاب خلبانان نقش حیاتی دارند و عبارت اند از: ارزیابی توانمندی های فنی و جسمانی، ارزیابی های شناختی، روان شناختی و اجتماعی. همچنین شایستگی های محوری شناسایی شده که در موفقیت حرفه خلبانی عوامل کلیدی محسوب می شوند، عبارت اند از: شایستگی های روانی حرکتی، هوانوردی، شخصیتی، جسمانی، شناختی و اجتماعی.
نتیجه گیری: کاربرد یافته های این پژوهش در فرایند گزینش متقاضیان خلبانی در نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، می تواند به ارتقا و بهبود فرایند استعدادیابی و همچنین، سیاست گذاری و برنامه ریزی در این زمینه کمک شایانی کند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که استفاده از ابزارهای نوین مانند شبیه سازهای پروازی، هوش مصنوعی و آزمون های روان شناختی، در کنار روش های سنتی مانند تحلیل بیوگرافی، دقت پیش بینی گزینش خلبانان را افزایش می دهد. درنهایت، پیشنهاد می شود که سازمان های هوانوردی با استفاده از روش های ترکیبی و ارزیابی های جامع، شایستگی های مختلف متقاضیان را شناسایی کنند و فرایند گزینش خود را با توجه به وضعیت های اقتصادی و اجتماعی جامعه بهبود بخشند تا علاوه بر کاهش هزینه ها، ایمنی و عملکرد سازمانی را ارتقا دهند.