زمینه: هیچ شکی نیست که امروز اخلاق در اقتصاد، بازرگانی و صنعت یک موضوع اساسی است. در بین حوزه های عملیاتی بازرگانی، بازاریابی و فروش بیشتر مورد انتقاد اخلاقی واقع شده اند. کارکنان خدمات پس از فروش تحت نظارت دایم و مستقیم نیستند. لذا توسط هزاران فرصت که ناشی از موقعیتشان است، با وسوسه های بیشتری جهت انجام رفتار غیر اخلاقی مواجهه می شوند. تصمیمات کارکنان برای رفتار کردن به صورت اخلاقی یا غیر اخلاقی توسط عوامل فردی و سازمانی گوناگونی تحت تاثیر قرار می گیرد. در این تحقیق این عوامل تحت عنوان عوامل تعیین کننده رفتار اخلاقی فردی و حرفه ای در تعمیرکاران شرکتهای ایران خودرو و سایپا مورد مطالعه قرار گرفته است. عوامل فردی مورد بررسی شامل سن، تحصیلات و ارزشهای اخلاقی و عوامل سازمانی نیز شامل نظام پاداش و تنبیه، جو اخلاقی سازمان و ترک خدمت می باشد.روش کار: با توجه به ماهیت پژوهش، روش تحقیق در آن توصیفی و از نوع همبستگی است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه 19 سوالی استفاده شده است. برای پاسخ به سوالات مطروح 165 نفر از تعمیرکاران نمایندگیهای مجاز ایران خودرو و سایپا در شیراز به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و تعیین کننده های رفتار اخلاقی با کمک آنها مورد آزمون قرار گرفت.یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که ارزشهای اخلاقی، نظام پاداش و تنبیه، جو اخلاقی سازمان و ترک خدمت، تعیین کننده های مهم رفتار اخلاقی هستند درحالی که سن و تحصیلات رابطه معناداری با رفتار اخلاقی نداشتند.نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق ضروری است مدیران سازمانها با تاکید بر عوامل فردی و سازمانی جهت ارتقای رفتار اخلاقی فردی و حرفه ای تلاش نموده و سازوکارهایی برای بهبود و تقویت آن در پیش گیرند.
پژوهش ها نشان می دهد مشتریان، صفات و ویژگی های شخصیتی گوناگونی را به محصولات نسبت می دهند. ارزیابی شخصیتی مشتریان از یک نام و نشان از یک سو و سازگاری صفات نسبت داده شده با تصورات ذهنی آنان از سوی دیگر، نقش بسزایی در موفقیت نام و نشان یک شرکت دارد. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی و مقایسه ی جایگاه شخصیتی نام و نشان توشیبا با دیگر نام و نشان های پرآوازه بازار محصولات الکترونیکی است. پژوهش از نوع توصیفی - پیمایشی و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ای بوده است که براساس مدل جهانی خانم جنیفر آکر تدوین شده است. نتایج این پژوهش ، ضمن آگاهی از وضعیت موجود و انتخاب رویکردهای مناسب بازاریابی برای آینده توشیبا نشان می دهد، عواملی همچون تبلیغات وسیع، دامنه گسترده کالایی، قدمت و تعمیم آوازه یک محصول به محصولات دیگر از مهم ترین عوامل سازنده شخصیت مطلوب از نام و نشان ها در بازار ایران شناخته شده اند.
دو تیزر تبلیغاتی که جوایز برتر جهانی رابه خود اختصاص داده اند، مورد بررسی قرارگرفته است. درتیزر اول، به بررسی روایت در تبلیغات می پردازد، ودرتیزردوم، به بررسی اسطوره درتبلیغات می پردازد.
این هردونگاه یعنی""روایت""و""اسطوره"" اکنون درجهان غرب تاثیر شگرفی بر دنیای تبلیغات گذاشته اند؛ چراکه توانسته اندازمرز خودآگاه به نا خودآگاه مخاطب نفوذ کنندودرفروش و بازاریابی مؤثرترباشند.
بیلبوردهای تبلیغاتی سالها است محل گفتگوی سازمان زیباسازی شهر تهران، شرکتهای تبلیغاتی، و افکار و آرای عمومی است.
به نظر میرسد دیدگاههای عملی و اجرایی بویژه تجارب کشورهای گوناگون میتواند دیدگاههای تازه ای عرضه کند، اثربخشی تبلیغات را افزون کند، فضای شهری را دلپذیرتر سازد، مزاحمتهای سازه های آهنی را به حداقل کاهش دهد، و...
اثر حاضر با نگاهی ساده به این موضوع پرداخته است، و توصیه های ساده ای دارد تا اثربخشی تبلیغات را افزایش دهد.
این پژوهش با الهام از مدل سه شاخگی (عوامل رفتاری، ساختاری و زمینه ای) و با افزودن بعد چهارمی به این مدل (عوامل ماهیتی) موانع و راهکارهای پیاده سازی بیمه الکترونیک را در شرکت بیمه آسیا بررسی کرده است. فرضیه های اصلی تحقیق، وجود ارتباط بین عوامل ساختاری، رفتاری، زمینه ای و ماهیتی را با عدم توسعه بیمه های الکترونیکی در بیمه آسیا بررسی می کند. برای تحلیل آن نیز از آزمون های علامت (دو جمله ای)، همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس فریدمن و روش رگرسیون خطی استفاده شده است. آزمون ها و تحلیل های مرتبط با فرضیه های این تحقیق، این نتیجه را تایید کرد که تمامی عوامل یادشده، موانع پیاده سازی و توسعه بیمه الکترونیک در بیمه آسیا بوده و طبق آزمون رگرسیون خطی ترتیب اهمیت و تاثیرگذاری عوامل اصلی براساس ضرایب بتا به ترتیب ماهیتی، رفتاری، زمینه ای و درنهایت ساختاری است.
در گستره هزاره جدید آموزش کسب و کار و فرهنگ کارآفرینانه می تواند راهکار ارزشمندی برای ایجاد تفکر کارآفرینی و اشتغال دانش آموختگان آموزش عالی و به موازات آن بهبود بحران بیکاری جامعه باشد. با این حال، ارتقای کارآفرینی از طریق آموزش با چالش همراه بوده و بررسیهای مرتبط با تاثیر آن به خصوص بر نیت و رفتار کارآفرینانه فراگیران نسبتا بدون آزمون باقی مانده است. لذا، پژوهش حاضر با هدف کلی بررسی تاثیر آموزش کارآفرینی بر رفتار کارآفرینانه دانشجویان با کاربرد تئوری رفتار برنامه ریزی شده Ajzen انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان رشته مهندسی صنایع دانشگاه پیام نور کرمانشاه تشکیل دادند(N=0.22) .از این تعداد 140 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از جدول Krejcie and Morgan(1970) انتخاب شدند. به منظور آزمون فرضیات پژوهش به روش مدلسازی معادلات ساختاری و تحلیل واریانس چند متغیره، از دو گروه افرادی که در دوره های آموزش کارآفرینی شرکت کرده بودند و افرادی که در این دوره ها شرکت نکرده بودند بهره گرفته شد. بر اساس یافته ها، فرضیه های اصلی پژوهش مبنی بر ارتباط مثبت و معنادار نیت کارآفرینانه دانشجویان با نگرش نسبت به کارآفرینی، هنجارهای ذهنی، باور به خودکارآمدی و رفتار کارآفرینانه و تاثیر مثبت و معنادار آموزش کارآفرینی بر نگرش نسبت به کارآفرینی، هنجارهای ذهنی و باور به خودکارآمدی تایید شد.