فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۷۴۱ تا ۱۰٬۷۶۰ مورد از کل ۱۰٬۹۸۴ مورد.
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
335 - 358
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی الگوی مصرف رسانه های نوین در بین مصرف کنندگان ایرانی با به کارگیری چارچوب مفهومی نظریه استفاده و خشنودی، به روش پدیدارشناسی تفسیری (IPA) انجام شده است.
روش: این پژوهش کیفی و مبتنی بر پارادایم تفسیری است. روش آن توصیفی تحلیلی است و به لحاظ جهت گیری، کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات، مصاحبه های نیمه ساختاریافته بوده است. به منظور تحلیل داده ها، پس از کدگذاری مصاحبه ها، تحلیل پدیدارشناسی تفسیری، بر اساس مفروضات نظریه استفاده و خشنودی انجام و مضامین اصلی و فرعی، برای شناسایی الگوی مصرف رسانه های نوین استخراج شد.
یافته ها: با بررسی تجربه زیسته مشارکت کنندگان پژوهش، ۶ مضمون اصلی و ۸ مضمون فرعی شناسایی شد. مضامین اصلی و فرعی شناسایی شده، در دو دسته محوری وﯾﮋﮔﯽﻫﺎی ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﮐﺎرﺑﺮ و وﯾﮋﮔﯽﻫﺎی ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ابزار مصرف رسانه طبقه بندی شدند. مضامین اصلی و فرعی شناسایی شده از الگوی مصرف رسانه های نوین در بین مصرف کنندگان ایرانی، حاکی از آن است که این الگوی شخصی سازی شده (خودمختار، مبتنی بر ترجیحات و علایق فردی)، فست فودی (ساندویچ شده، مختصر) تقویت کننده شبکه ارتباطی افراد (گسترش دهنده معاشرت و ارتباطات مجازی، تسهیل کننده ارتباطات)، مبتنی بر صفحه نمایش (عمدتاً از طریق ابزارهای هوشمند)، همه جا حاضر (شناور، سیار) و اپلیکیشن محور (در انحصار اپلیکیشن ها) است.
نتیجه گیری: به منظور رسیدن به شناخت همه جانبه از چیستی و چگونگی و استخراج الگوی مصرف رسانه های نوین در بین مصرف کنندگان ایرانی، در این پژوهش به بررسی تجربه زیسته افراد از مصرف رسانه ای روزمره و درک معنایی آن ها از مصرف کنندگان ایرانی پرداخته شد. با نگاهی به الگوی استخراج شده در این پژوهش، به نظر می رسد که رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﻧﻮﯾﻦ تحت تأثیر عمیق فناوری های دیجیتال، زیست اجتماعی جدیدی را پیش روی مصرف کنندگان قرار داده اند که در آن، مصرف رسانه به عنوان یک پدیده چندبعدی، پویا، تمام وقت و شناور با عوامل مختلفی همچون ویژگی های فردی، موقعیتی و مرتبط با ابزارهای مصرف رسانه درهم تنیده است. روند تغییرات الگوی مصرف رسانه، بر افزایش حق انتخاب کاربران/ مصرف کنندگان رسانه دلالت دارد که این، خود اصلی ترین فرض نظریه استفاده و خشنودی را که فعال بودن مصرف کننده در انتخاب رسانه، براساس نیازهای فردی است، تأیید می کند. ﻋﺮﺻﻪﻫﺎی ﺟﺪﯾﺪ تجربه زﯾﺴﺘﻪ ﻣﺼﺮف رسانه، نشان دهنده تأثیر ﻋﻤﯿﻖ ﻓﻨﺎوری ﺑﺮ وﯾﮋﮔﯽﻫﺎی ادراﮐﯽ و رﻓﺘﺎری ﮐﺎرﺑﺮان/ ﻣﺼﺮفﮐﻨﻨﺪﮔﺎن اﺳﺖ؛ از این رو بررسی این تغییرات بسیار اهمیت دارد و می تواند به شناخت بهتر بنگاه ها و سازمان رسانه ای از مصرف کنندگان و کمک به آن ها در بازنگری در استراتژی های بازاریابی شان منجر شود. در این پژوهش تلاش شد تا معنای مصرف رسانه نوین در بین کاربران ایرانی، از طریق پدیدارشناسی تفسیری درک و تبیین شود. بر این اساس، به عنوان ادامه پژوهش حاضر، پیشنهاد می شود که پژوهشی با هدف ارائه یک تیپ (گونه) شناسی از انواع مصرف رسانه های نوین، در جهت شناخت سبک های مختلف مصرف رسانه در بین مصرف کنندگان ایرانی طراحی شود. چنین پژوهشی می تواند به عنوان یک ابزار پیش بینی کننده، در حوزه مطالعه رفتار مصرف رسانه، در شناخت بهتر چیستی و چگونگی مصرف رسانه در جامعه ایرانی مفید باشد.
واکاوی پدیده عدم استقبال مددجویان کمیته امداد استان کرمانشاه از طرح های کارآفرینی و اشتغال زایی؛ کاربست نظریه بنیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ زمستان م۱۴۰۳ شماره ۴
91 - 114
حوزههای تخصصی:
رشد و توسعه اقتصادی کشورها به میزان قابل توجهی متأثر از توسعه مهارت ها و اشتغال زایی است. در این راستا کمیته امداد امام خمینی (ره) برای ایجاد اشتغال و کاهش معضل بیکاری حمایت هایی را در ابعاد مختلف از مددجویان به عمل آورده است اما شواهد حاکی از آن است که با وجود ارائه حمایت ها و حتی اجرای موفقیت آمیز طرح های اشتغال زایی متأسفانه عمده مددجویان استقبال چندانی از این طرح ها نداشته اند. از این رو، هدف کلی این مطالعه واکاوی پدیده عدم استقبال مددجویان کمیته امداد استان کرمانشاه از طرح های کارآفرینی و اشتغال زایی می باشد. پژوهش حاضر با استفاده از روش نظریه بنیانی به بررسی پدیده عدم استقبال افراد تحت حمایت از کارآفرینی و ایجاد اشتغال پرداخته است. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه مطلعان کلیدی در زمینه موضوع مورد پژوهش بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی و نظری انتخاب شدند. مهم ترین ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه بود. بر اساس یافته ها، مدل ارائه شده متشکل از شرایط علی شامل (عوامل فرهنگی، عوامل اجتماعی، عوامل مهارتی و عوامل حمایتی)، شرایط زمینه ای شامل (عوامل اقتصادی و عوامل انگیزشی)، شرایط مداخله گر شامل (عوامل قانونی- سیاستی و عوامل مدیریتی)، راهبردها شامل (اقدامات آموزشی، اقدامات اقتصادی و اقدامات مدیریتی) و پیامدها شامل (پیامدهای فرهنگی- اجتماعی و پیامدهای اقتصادی) بود. از آنجا که شناسایی استعدادها، توانایی ها و احتیاجات مددجویان عامل اصلی توانمندسازی و ایجاد خود اشتغالی آنان است، توجه برنامه ریزان و سیاست گذاران به نیازهای معیشتی، روانی و شغلی مددجویان و تدارک دوره های آموزشی در حوزه تشخیص فرصت می تواند زمینه استقبال مددجویان از اقدامات کارآفرینانه و خوداشتغالی را فراهم کند.
الگوی تحلیلی رابطه هم ذات پنداری برند، ادراک مسئولیت اجتماعی شرکت و اولویت برند دیجی کالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
141 - 182
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر اقدامات مربوط به مسئولیت اجتماعی شرکت ها و ادراک آن از سوی مشتریان بر هم ذات پنداری برند و ترجیح برند فروشگاه اینترنتی دیجی کالا انجام شده است. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش، مشتریان فروشگاه اینترنتی دیجی کالا است که تعداد 384 نفر با روش نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. داده های مورد نیاز برای سنجش متغیرها با عملیات میدانی و از طریق پرسشنامه استاندارد جمع آوری و آزمون فرضیه ها و نیز تحلیل ارتباط متغیرها با روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارsmart pls انجام شده است. یافته ها و نتایج نشان می دهد که درک مسئولیت اجتماعی دیجی کالا توسط مشتریان بر هم ذات پنداری برند تأثیر معناداری دارد. همچنین، هم ذات پنداری برند بر ترجیح برند محصولات دیجی کالا تأثیر معناداری دارد. درک مسئولیت اجتماعی بر ترجیح برند محصولات دیجی کالا تأثیر معناداری دارد. هم ذات پنداری برند در تأثیرگذاری درک مسئولیت اجتماعی شرکت بر ترجیح برند محصولات دیجی کالا نقش میانجی دارد.
رویکردی آمیخته در ارائه مدل مدیریت تجربه مشتری در صنعت خدمات بانکداری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت تجربه مشتری به یک استراتژی حائز اهمیت در خدمات بانکداری الکترونیکی تبدیل شده است و تجربه مشتری در بسیاری از بانکها به وضوح با هدف دستیابی به تمایز رقابتی و رشد درازمدت، مورد تمرکز واقع گردیده است. ازین رو این تحقیق بدنبال ارائه مدل مدیریت تجربه مشتری برای خدمات بانکداری الکترونیکی در صنعت بانکداری و خدمات پرداخت الکترونیکی ایران است.روش: در راستای دستیابی به هدف تحقیق از روش تحقیق آمیخته استفاده شده است. در این راستا با تعدادی از خبرگان صنعت بانکی در حوزه خدمات بانکداری الکترونیکی مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد و با استفاده از روش تحلیل مضمون داده ها تحلیل شد . در بخش کمی، داده های موردنیاز با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و با تحلیل داده های میدانی و با روش مدلسازی معادلات ساختاری مدل مدیریت تجربه مشتری در خدمات بانکداری الکترونیکی مورد تایید قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحقیق در قالب مدل مدیریت تجربه مشتری برای خدمات بانکداری الکترونیکی ارائه شد. این مدل شامل 8 بعد تجربه مشتری، عوامل ابزار ارائه دهنده خدمات بانکداری الکترونیکی، عوامل بازاریابی خدمات بانکداری الکترونیکی، عوامل زیرساخت تکنولوژیکی خدمات بانکداری الکترونیکی، عوامل سازمانی خدمات بانکداری الکترونیکی، عوامل مشتریان، عوامل صنعت خدمات بانکداری الکترونیکی و عوامل محیط کلان در خدمات بانکداری الکترونیکی است که برای این ابعاد 22 مقوله و 58 زیرمقوله شناسایی شد.نتیجه گیری: در مدل تحقیق، بهبود تجربه مشتری هدف متمرکز مدیریت تجربه مشتری است که وابسته به ابعاد درون سازمانی و برون سازمانی است و در این خصوص استراتژی های مدیریت تجربه مشتری در خدمات بانکداری الکترونیکی ارائه شد.
فراتحلیل پیشایندها و پیامدهای ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش شناسایی پیشایندها و پیامدهای ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری با استفاده از رویکرد فراتحلیل است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، توصیفی و از نظر نوع استفاده کاربردی و از نظر نوع داده ها، کمی است. جامعه مورد بررسی پژوهش، شامل مقالات چاپ شده در مجلات علمی- پژوهشی در زمینه ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری از سال 1390 تا سال 1403 بود که 51 مورد با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند به عنوان نمونه وارد فرآیند فراتحلیل شدند. پژوهش های منتخب با استفاده از نرم افزار CMA2 (نرم افزار جامع فراتحلیل) مورد تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: یافته ها نشان دادند که از بین پیشایندهای ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری، به ترتیب متغیرهای ارزش اقتصادی برند (770/0)، تبلیغات دهان به دهان الکترونیک (751/0)، ارزش عاطفی برند (731/0)، اعتماد مشتریان (568/0)، نگرش به برند (561/0) و بازاریابی شبکه های اجتماعی (559/0) دارای بیشترین اندازه اثر زیاد می باشند. نتیجه گیری: متغیرهای ارزش اقتصادی برند، تبلیغات دهان به دهان الکترونیک ، ارزش عاطفی برند ، اعتماد مشتریان ، نگرش به برند و بازاریابی شبکه های اجتماعی و از بین پیامدهای ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری، به ترتیب متغیرهای وفاداری مشتری ، رفتار خرید مشتری ، ارزش ادراک شده ، قصد خرید مجدد ، انتخاب برند ، پرداخت قیمت بیشتر و توسعه و گسترش برند به ترتیب از مهم ترین پیشایندها و پیامدهای ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری هستند.
بررسی تأثیر محرک های درون فروشگاهی بر خرید هیجانی با توجه به نقش میانجی احساسات آنی و نقش تعدیلگری ارتباط برند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
353 - 371
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر محرک های درون فروشگاهی بر خرید هیجانی مشتریان با در نظر گرفتن نقش میانجی احساسات آنی و نقش تعدیل گر ارتباط برند در فروشگاه های زنجیره ای افق کوروش شهر گرگان انجام شده است. روش: مطالعه حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع پیمایشی می باشد که به دنبال ارائه راهکارهای عملی برای بهبود استراتژی های بازاریابی و فروش در محیط های خرده فروشی است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه مشتریان فروشگاه های زنجیره ای افق کوروش در شهر گرگان بود که با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه 384 نفر تعیین گردید. نمونه گیری به روش تصادفی ساده و با رعایت اصول تنوع جمعیت شناختی انجام شد.یافته: یافته های تحقیق نشان داد که محرک های درون فروشگاهی در دو بعد اصلی تأثیرگذار بوده اند: اولاً، عوامل محیطی شامل طراحی فضای فروشگاه، نورپردازی، موسیقی زمینه و چیدمان محصولات که همگی تأثیر معناداری بر ایجاد احساسات مثبت در مشتریان داشتند. ثانیاً، عوامل خدماتی شامل رفتار پرسنل، سرعت خدمات و کیفیت تعاملات که در شکل گیری تجربه خرید نقش کلیدی ایفا می کردند. نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد که مدیران فروشگاه های زنجیره ای می توانند با تمرکز بر بهینه سازی عوامل محیطی و خدماتی، زمینه را برای ایجاد تجربه های خرید هیجانی فراهم کنند. پیشنهادهای عملی شامل بازطراحی دوره ای فضای فروشگاه، آموزش کارکنان برای تعاملات مؤثرتر، استفاده از نورپردازی و موسیقی مناسب، و چیدمان هوشمندانه محصولات می باشد. همچنین، با توجه به عدم تأثیر تعدیل گری ارتباط برند، به نظر می رسد سرمایه گذاری بر روی برنامه های وفاداری مشتریان در کوتاه مدت تأثیر محدودی بر افزایش خریدهای هیجانی خواهد داشت.
الگوی نوآوری خدمات در صنعت گردشگری سلامت با تمرکز بر دوران پساکرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
241 - 288
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه الگوی نوآوری خدمات در صنعت گردشگری سلامت با تمرکز بر دوران پساکرونا بود. این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و با استفاده از رویکرد آمیخته انجام شد. در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. متعاقباً، با روش دلفی و با بهره گیری از نظرات 15 نفر از خبرگان صنعت گردشگری عوامل اختصاصی شناسایی شد. در بخش کمی، داده ها گردآوری شده و با روش تحلیل عاملی تاییدی ، به اعتبارسنجی مدل کیفی پرداخته شد. یافته های نهایی پژوهش، 46 شاخص در قالب 6 بعد را نشان داد که به ترتیب اهمیت عبارتند از: حساسیت و تنوع فرهنگی در گردشگری سلامت، خدمات بیمارمحور، نوآوری های تکنولوژیکی، اقدامات ایمنی پس از کرونا، چارچوب نظارتی و ابتکارات زیست محیطی مسئولانه در گردشگری سلامت. بر اساس یافته ها، این پژوهش، توسعه و اجرای چارچوب نوآوری خدمات در صنعت گردشگری سلامت، با تمرکز بر پرداختن به چالش ها و فرصت های پس از کرونا را پیشنهاد می کند.
نقش واسطه ای خلاقیت کارکنان بین اشتراک دانش و عملکرد نوآورانه در شرکت های تولیدی
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای خلاقیت کارکنان بین اشتراک دانش و عملکرد نوآورانه در شرکت های تولیدی بود. روش این تحقیق بر اساس نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش مدیران تولید شرکت های صنعتی سطح شهر یاسوج بود. به منظور تعیین حجم نمونه از رابطه کوکران بهره گرفته شد که تعداد 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد و پرسشنامه های اشتراک دانش اَندراوینا وگووینداراجو (2009)، خلاقیت کارکنان لی و همکاران (2014) و عملکرد نوآورانه پراجوگو و سوهال (2003) به روش غیر تصادفی در دسترس بین افراد توزیع گشت. تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها از روش های آمار توصیفی میانگین و انحراف استاندارد و در سطح آمار استنباطی از آزمون آلفای کرونباخ و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار SMART PLS3 انجام گرفت. یافته ها حاکی از آن بود که ضریب مسیر بین اشتراک دانش و عملکرد نوآورانه از طریق خلاقیت کارکنان برابر 135/0 بود و مقادیر آماره t برابر 646/4 بود که نشان دهنده معنادار بودن ضرایب برآورد شده بودند. اشتراک دانش بر عملکرد نوآورانه تاثیر مثبت و معناداری داشت؛ اشتراک دانش بر خلاقیت کارکنان تاثیر مثبت و معناداری داشت. همچنین خلاقیت کارکنان بر عملکرد نوآورانه تاثیر مثبت و معناداری داشت.
مدل ایجاد نگرش کارآفرینانه دانشجویان گردشگری (مورد مطالعه؛ دانشجویان گردشگری دانشگاه های استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
343 - 374
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش طراحی مدلی برای ایجاد نگرش کارافرینانه در دانشجویان گردشگری دانشگاه های یزد است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی- همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش در دو گروه شامل خبرگان گردشگری و دانشجویان گردشگری دانشگاه های استان یزد می باشند. با استفاده از رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری با مشارکت تعداد 14 نفر از خبرگان گردشگری، پرسشنامه مقایسات زوجی میان عوامل شناسایی شده تکمیل گردید. سپس از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS کمک گرفته شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که فرصت بازار بر محیط کسب و کار مساعد تأثیر مثبت دارد. همچنین محیط کسب و کار مساعد بر حمایت دولتی، توانایی سازماندهی و و مدیریت و فرهنگ کارآفرینی تأثیر مثبت و معناداری دارد. و در نهایت عوامل تجربه و دانش، روحیه کارآفرینی و همکاری و شبکه سازی بر قدرت خلاقیت و نوآوری تاثیرگذار بودند.
تحلیل علم سنجی کاربرد هوش مصنوعی در تبلیغات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
197 - 212
حوزههای تخصصی:
امروزه هوش مصنوعی به یکی از ابزارهای کلیدی در بهبود راهبردهای تبلیغاتی تبدیل شده است. استفاده از هوش مصنوعی، با بهره گیری از قابلیت های تحلیل داده، یادگیری ماشین، و پردازش زبان طبیعی، امکان ایجاد تحول در فرآیندهای تبلیغاتی و بازاریابی را فراهم کرده است. بررسی نقش هوش مصنوعی در ایجاد نوآوری های تبلیغاتی، افزایش تعامل با مخاطبان، و بهینه سازی استراتژی های تبلیغاتی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف اصلی ، نقشه برداری از ساختار دانش مطالعات کاربرد هوش مصنوعی در تبلیغات با استفاده از روش تحلیل هم واژه ای است. برای این منظور، 3577 مقاله علمی منتشرشده بین سال های 1994 تا 2024 از پایگاه داده Scopus بازیابی شد. عناوین و چکیده های این مقالات با استفاده از نرم افزار VOSviewer تحلیل شدند تا نقشه ای جامع از پرتکرارترین اصطلاحات و موضوعات کلیدی ایجاد شود. نتایج نشان داد که واژه کلیدی «تبلیغات» از بیشترین فراوانی برخوردار است و به عنوان نقطه تمرکز بسیاری از مطالعات در این حوزه شناخته می شود.تحلیل هم واژه ای به شناسایی پنج خوشه اصلی منجر شد: (1) پیش بینی و بهینه سازی عملکرد تبلیغات، (2) تولید محتوای تبلیغاتی با استفاده از هوش مصنوعی، (3) هدف گذاری دقیق و شناسایی مخاطبان، (4) شخصی سازی تبلیغات برای بهبود تعامل، و (5) توسعه سیستم های توصیه گر برای ارتقاء کارایی تبلیغات. این خوشه ها منعکس کننده روندهای کلیدی در کاربردهای هوش مصنوعی در تبلیغات هستند.این تحلیل نقشه ای جامع و ساختاریافته از دانش موجود در زمینه کاربرد هوش مصنوعی در تبلیغات ارائه می دهد و می تواند به عنوان مرجعی برای پژوهش های آینده در این حوزه و نیز راهنمایی برای توسعه سیاست ها و راهبردهای تبلیغاتی در صنعت تبلیغات مورد استفاده قرار گیرد
تأثیر جهت گیری محیط زیستی بر عملکرد تجاری کسب وکار الکترونیکی با نقش میانجی آمیخته بازاریابی سبز و راهبردهای محیط زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
41 - 54
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه دنیا با چالش های محیط زیستی مواجه شده و نگرانی هایی درمورد چگونگی استفاده از منابع به وجود آمده است. ازآنجایی که امروزه عملکرد محیط زیستی بنگاه ها و پیروی از قوانین محیط زیستی به عنوان یک مزیت رقابتی برای بنگاه ها محسوب می شود و ازطرفی بازاریابی سبز با اعمال نقش مسئولیت اجتماعی- محیط زیستی در شرکت ها به منظور دست یابی به توسعه پایدار، سعی در کاهش اثرات نهایی خود بر محیط زیست دارد؛ ازاین رو، درشرایطی که موضوعات «سبز» برای تصمیم گیرندگان شرکتی اهمیت فزاینده ای پیداکرده است، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر جهت گیری محیط زیستی بر عملکرد تجاری کسب وکار الکترونیکی با نقش میانجی آمیخته بازاریابی سبز و استراتژی های محیط زیستی است.روش شناسی: جامعه آماری پژوهش شامل تمام کارکنان و مدیران شرکت های فعال در کسب وکارهای کوچک و متوسط درحوزه الکترونیک به تعداد 235 نفر بودند. حجم نمونه آماری بااستفاده از جدول کرجسی و مورگان به تعداد 144 نفر به دست آمد که به صورت تصادفی دردسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسش نامه بود. پرسش نامه در سه بخش، نامه همراه، اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش های اصلی تنظیم گردید. در بخش اول، تحت عنوان نامه همراه، علاوه بر بیان عنوان پژوهش، هدف از گردآوری اطلاعات به وسیله پرسش نامه و ضرورت همکاری صمیمانه پاسخ دهندگان در تکمیل پرسشنامه توضیح داده شد. بخش جمعیت شناختی شامل پرسش هایی درمورد مشخصات عمومی پاسخ دهندگان ازقبیل جنسیت، وضعیت تأهل، تحصیلات و سن بود. آخرین بخش نیز شامل پرسش هایی درمورد متغیرهای اصلی پژوهش بود که از مقیاس های استاندارد بهره گرفته شد. روایی پرسشنامه با استفاده از معیارهای روایی همگرا و واگرا و پایایی آن نیز با ضریب آلفای کرونباخ بررسی گردید. تجزیه وتحلیل داده ها با کمک نرم افزارهای SPSS و PLS انجام گرفته است.یافته ها: نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که جهت گیری محیط زیستی بر عملکرد شرکت تأثیر مثبت و معناداری دارد. جهت گیری محیط زیستی بر بازاریابی سبز تأثیر مثبت و معناداری دارد. جهت گیری محیط زیستی بر استراتژی سازگار با محیط زیست تأثیر مثبت و معناداری دارد. بازاریابی سبز بر عملکرد تجاری تأثیر مثبت و معناداری دارد. استراتژی سازگار با محیط زیست بر عملکرد تجاری تأثیر مثبت و معناداری دارد. جهت گیری محیط زیستی نقش واسطه ای بین بازاریابی سبز و عملکرد تجاری شرکت دارد. درنهایت، نقش واسطه ای جهت گیری محیط زیستی بین راهبرد سازگاری و عملکرد تجاری شرکت تأیید شد.نتیجه گیری/ دستاوردها: با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، پیشنهادهایی به صاحبان مشاغل و فعالان در حوزه کسب وکار ارائه می شود تا به منظور بهبود عملکرد خود درحوزه فروش و رشد و توسعه بازار خود، علاوه بر اتخاذ استراتژی های مناسب درحوزه های عملیاتی نظیر استراتژی بازاریابی مناسب، جهت گیری اصولی و صحیحی درخصوص محیط زیست نیز موردتوجه قرار دهند.
کاربردها و مزایای واقعیت توسعه یافته در جاذبه های گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
81 - 132
حوزههای تخصصی:
استفاده از فناوری های نوین در صنعت گردشگری، تأثیر مستقیمی در ایجاد مزیت رقابتی و جذب بیشتر گردشگر دارد. یکی از پیشرفت های فناورانه امروزه، فناوری های واقعیت افزوده، مجازی و ترکیبی می باشند که به آن ها واقعیت توسعه یافته نیز گفته می شود. استفاده از این فناوری ها می تواند کمک شایانی به بازاریابی، افزایش تقاضا، رقابت پذیری مقاصد و جاذبه های گردشگری کند. این پژوهش به مرور نظام مند تحقیقات به منظور شناسایی کاربردهای واقعیت توسعه یافته در جاذبه های گردشگری و مزایای آن ها برای گردشگر و خدمات دهنده می پردازد. جس ت و جوی نظام من د ب ا اس تفاده از پایگاه ه ای علم ی وب آو س اینس و گ وگل اس کالر انج ام ش د. ابت دا، 140 سند ب ه دس ت آم د که پس از گذشتن از فرایند غربالگری، ۶2 سند انتخ اب ش د. 13 کاربرد برای واقعیت توسعه یافته در جاذبه ها یافت شد که در 8 گروه طبقه بندی گردید: بازاریابی، بازسازی، تور مجازی اماکن دشوار یا غیرقابل بازدید، حفاظت از میراث ناملموس و آثار حساس یا در حال تخریب، افزایش جذابیت جاذبه با ایجاد حس حضور یا جذابیت بصری، مسیریابی، آموزش به کمک واقعیت مجازی، داستان سرایی و یا بازی وارسازی، نمایش اطلاعات تکمیلی و یا مدل سه بُعدی جاذبه ها. این پژوهش با ترسیم تصویری کلی از کاربردهای این فناوری در جاذبه ها، به مدیران صنعت گردشگری و سازمان های مدیریت مقصد کمک می کند تا شناخت بهتری از فناوری های واقعیت توسعه یافته و کاربردهای آن ها پیداکرده، مناسب ترین فناوری را انتخاب کنند و با بهبود کیفیت تجربه گردشگران، سبب افزایش نرخ بازگشت و سود خود شوند. همچنین می تواند راهنمایی برای پژوهشگران آینده در حوزه گردشگری باشد
طراحی الگوی ارزیابی ارزش ویژه برند سبز (مورد مطالعه: محصولات پژوهشکده گیاهان دارویی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
233 - 270
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به دنبال طراحی الگوی ارزیابی ارزش ویژه برند سبز در حوزه گیاهان دارویی است، چرا که بازاریابی و برندسازی در حوزه ی گیاهان دارویی کشور با چالش های متعددی روبروست و یکی از معضلات عمده ی آن، عدم وجود الگویی جامع جهت ارزیابی ارزش ویژه برند سبز در این حوزه است. گیاهان دارویی به عنوان نوعی از محصولات سبز در سال های اخیر موردتوجه ویژه ای در جهان قرار گرفته اند، چرا که این محصولات به دلیل سازگاری با بدن، عوارض جانبی کمتر و تأکید سازمان بهداشت جهانی، یکی از پایه های اصلی درمانگری در قرن 21 محسوب می شوند. علیرغم شرایط اقلیمی مناسب در کشور، متأسفانه عرضه این محصولات، عمدتاً به شکل سنتی و بدون برند شناخته شده و معتبر صورت می پذیرد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، یک پژوهش کاربردی در حوزه گیاهان دارویی است که با یک رویکرد ترکیبی - اکتشافی به شناخت مؤلفه ها و ابعاد الگوی ارزیابی ارزش ویژه برند سبز می پردازد. مرحله کیفی با شناسایی 54 منبع معتبر جهت شناخت مؤلفه های الگو شروع می شود، سپس در مرحله کمّی، این داده ها مورد اعتبارسنجی و طبقه بندی انتزاعی قرار می گیرند. نتایج حاصله نشانگر آن است که سه بُعد اصلی الگوی پیشنهادی عبارت اند از: بُعد شناختی یا تجربی برند، بُعد تطبیقی یا قضاوتی برند و بُعد رابطه ای یا واکنشی برند که مجزا از یکدیگر نیستند و مکمل یکدیگر محسوب می شوند. الگوی پیشنهادی، ترکیبی از ادراک مصرف کنندگان و فعالیت های کارکنان را در تعیین ارزش ویژه برند سبز لحاظ نموده است. همچنین، برای نخستین بار با طبقه بندی 10 مؤلفه پُرتکرار در الگوهای موجود، سه بُعد انتزاعی تر و همبسته برای ارزیابی ارزش ویژه برند سبز معرفی می گردد.
شناسایی چالش های تبلیغات کاندیداهای انتخاباتی مبتنی بر چیستی بازاریابی سیاسی مورد مطالعه نمایندگان شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
103 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی چالش های تبلیغ کاندیداهای انتخاباتی کاندیداهای نمایندگی مجلس و شورای اسلامی در حوزه انتخاباتی کرمانشاه مبتنی بر بازاریابی سیاسی است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجر یک پژوهش کیفی است. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل خبرگان (خبرگان دانشگاهی و کاندیداها و نمایندگان ادوار گذشته مجلس کرمانشاه) می باشد که 16 نفر تا اشباع نظری داده ها با استفاده از روش گلوله برفی انتخاب شدند. جهت تحلیل داده ها در این پژوهش از تحلیل مضمون استفاده شد. نتایج منجر به شناسایی 51 کد اولیه در قالب 22 تم شد که در نهایت در 6 مفهوم اصلی مشارکت اجتماعی (استفاده از چهره های مشهور، استفاده نادرست از ابزارهای رسانه ای و تبلیغاتی، بخش بندی رأی دهندگان، عدم توجه به تعهدات سیاسی و اختیارات نمایندگان مجلس)، جایگاه سازی کاندیدا/حزب (بکارگیری اشتباه نمادهای روشنفکرانه، بکارگیری اشتباه و نادرست نمادهای دینی، استفاده نادرست از نمادهای انقلابی و نمادسازی اشتباه)، تمرکز محیطی کاندیدها (تمرکز بر محیط، تقسیم بندی اشتباه بازار و بخش بندی حوزه های رأی گیری)، ابزارهای حزبی و سیاسی کاندیدها (نادیده گرفتن ابزارهای حزبی و سیاسی، لابی گروه های ذینفع)، استراتژی نامناسب تأمین مالی (نداشتن استراتژی جمع آوری منابع مالی و عدم توان مالی)، تجزیه و تحلیل اشتباه رقابتی کاندیدها (رقابت های پیش انتخاباتی و تجزیه و تحلیل رقبا) و تمرکز مبارزاتی کاندیدها (تبلیغات مقایسه ا ی، نظرسنجی ساختگی، مچ گیری، تبلیغات تخریبی و تبلیغات سیاسی) دسته بندی شدند.
تاثیر ادراک سرمایه اجتماعی بر سرمایه گذاری در بخش گردشگری نواحی روستایی شهرستان سراب
حوزههای تخصصی:
تأثیر سرمایه اجتماعی بر دیدگاه جامعه محلی نسبت به سرمایه گذاری برای توسعیه طرح های گردشگری در نواحی روستایی مشهود می باشد، چرا که هر چقدر میزان ادراک، اعتماد، مشارکت و مبادلات اجتماعی افزایش یابد، فرصت کافی جهت ایجاد بستر مناسب برای توسعه گردشگری در جوامع روستایی ایجاد می شود؛ بنابراین تحقیق حاضر درصدد ارزیابی میزان تأثیر سرمایه اجتماعی بر سرمایه گذاری در بخش گردشگری نواحی روستایی از دیدگاه جامعه محلی می باشد. در این مطالعه روستاهای شهرستان سراب به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شده اند که با روش توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفت. برای به دست آوردن نمونه از روش نمونه گیری احتمالی ساده و برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و تعداد 354 پرسشنامه بین جامعه محلّی توزیع و پس از تکمیل جمع آوری شد. برای تحلیل داده های تحقیق از تحلیل عاملی تأییدی و معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد سرمایه اجتماعی جامعه محلی بطور مستقیم تأثیر معناداری بر سرمایه گذاری در بخش گردشگری نواحی روستایی دارد. مقدار R2 نیز نشان می دهد که در مجموع متغیر سرمایه اجتماعی بیش از 42 درصد تغییرات متغیر سرمایه گذاری را تبیین می کند. بدین ترتیب به عنوان یک عامل کلیدی بایستی در برنامه های سرمایه گذاری مورد توجه قرار گیرد.
خوشه های گردشگری و توسعه منطقه ای: تحلیل شبکه همکاری و هم تألیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
41 - 88
حوزههای تخصصی:
در موضوع گردشگری، خوشه ها به مثابه گروهی از کسب وکارها و کانون های وابسته به گردشگری از طریق همکاری و تعامل، به دنبال افزایش رقابت پذیری و توسعه هستند. باتوجه به بیش از پنج دهه مطالعه پیرامون خوشه های گردشگری و توسعه منطقه ای و فقدان مرور جامع پژوهش های پیشین، هدف اصلی این پژوهش، مرور کمی این پژوهش ها به کمک ابزار تحلیل کتاب سنجی است. در همین راستا، مقاله های مرتبط با این موضوع از سال 1988 تا 2024 مورد بررسی قرار گرفت و ترسیم نقشه دانش و تحلیل عملکرد بر روی 333 مقاله در نرم افزار Vos viewer انجام شد. یافته ها نشان داد طی دهه گذشته تعداد مقالات منتشر شده بیشترین میزان را داشته و نویسندگانی چون جکسون و مورفی بیشترین استناد علمی را داشته اند. همچنین تجزیه وتحلیل هم رخدادی واژگان، پنج خوشه پژوهشی را آشکار ساخت که واژگان کلیدی هسته آن ها شامل گردشگری، تحلیل خوشه ای، برنامه ریزی منطقه ای، رقابت پذیری و توسعه گردشگری است.
شناسایی و تحلیل دلایل و پیامدهای رفتار مینیمالیسم مصرف کننده با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
205 - 243
حوزههای تخصصی:
مینیمالیسم با به چالش کشیدن فرهنگ مصرف گرایی افراطی که امروزه به شدت گسترش پیداکرده و پیامدهای نامطلوبی در سطح جامعه برجای گذاشته است، کمک می کند که افراد بر کاهش مصرف بیش از حد و بهبود کیفیت زندگی با عدم افراط در مصرف گرایی تمرکز کنند. لذا پژوهش حاضر باهدف شناسایی و تحلیل دلایل و پیامدهای رفتار مینیمالیسم مصرف کننده انجام پذیرفت. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی از حیث گردآوری اطلاعات در زمره پژوهش های اکتشافی است. همچنین این پژوهش از نوع تحقیقات آمیخته به صورت کیفی و کمی و بر مبنای فلسفه قیاسی استقرایی است. جامعه آماری پژوهش خبرگان هستند که با روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل کفایت نظری انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه است که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوای نسبی و روش پایایی سنجی درون کدگذار و میان کدگذار تائید شد. هم چنین ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کمی پرسشنامه است که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوایی و پایایی باز آزمون تائید شد. داده های کیفی با روش تحلیل محتوا و داده های کمی با روش نقشه شناختی فازی تحلیل گردید. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که تبعیت از فرهنگ ساده زیستی، نکوهش افکار اپیکوریستی و لذت گرایانه و فرهنگ صرفه جویی و دوری از تبرج مهم ترین دلایل رفتار مینیمالیسم مصرف کننده هستند. هم چنین آشفتگی زدایی و انسجام بخشی عاطفی و ذهنی، گریز از چرخه مصرف گرایی و احتراز از پدیده آفلوانزا و چشم و هم چشمی به عنوان مهم ترین پیامدهای رفتار مینیمالیسم مصرف کننده شناسایی شدند.
طراحی الگویی برای خبرربایی در بازاریابی کسب و کارهای دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
1 - 18
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه شرکت های دانش بنیان نقش مهمی در ایجاد نوآوری، اشتغال و افزایش مزیت رقابتی کشورها دارند. بازاریابی در شرکت های دانش بنیان یکی از مهم ترین چالش های این شرکت ها است که در توسعه کسب وکار آن ها نقش مهمی دارد؛ به نحوی که استفاده از دانش بازاریابی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل کلیدی برای فعالیت در عرصه بازار محسوب می شود. کسب وکارها باید از انواع فعالیت های بازاریابی برای دستیابی به مشتریان متعدد استفاده کنند. توسعه سریع فناوری اطلاعات و ارتباطات طیف وسیعی از ابزارهای بازاریابی و تبلیغاتی را در دنیای دیجیتال در اختیار شرکت های دانش بنیان قرار داده است تا در بازار، رقابتی تر عمل کرده و رویکرد نوآورانه برای استفاده از فرصت های بازار را ایجاد و استراتژی های بازاریابی مؤثری را به کارگیرند. یکی از استراتژی های بازاریابی که می تواند برای این شرکت ها مورداستفاده قرار گیرد، تکنیک خبرربایی است. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر طراحی الگویی برای خبرربایی در بازاریابی کسب وکارهای دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری استان خوزستان بود.روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش گراندد تئوری انجام شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی شامل استادان، صاحب نظران و نخبگان حوزه بازاریابی استان خوزستان بودند که هشت تن از آنان با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه انفرادی نیمه ساختارمند و عمیق بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد.یافته ها: براساس نتایج پژوهش سرعت و وسعت اطلاع رسانی، رقابت در استفاده از فرصت ها و صرفه اقتصادی به عنوان شرایط علّی؛ گرایش مردم به رسانه های دیجیتال، به روز بودن، پیشرفت فنّاوری، موقعیت استراتژیک کشور، انعطاف پذیری تبلیغاتی و گرایش نوآورانه به عنوان عوامل زمینه ای؛ وضعیت زیرساخت ها، سیاست های حمایتی دولت به عنوان عوامل مداخله گر؛ معرفی محصول و بازاریابی، تبلیغات کم هزینه، تبلیغات دیجیتالی و تبلیغات رقابتی و فرصت طلبانه به عنوان مقوله محوری؛ سرعت عمل، به روز بودن، نوگرایی علمی و محتوای خلاقانه به عنوان راهبردها؛ و تبلیغات پیش دستانه، تقویت وجهه علمی فرهنگی کشور، ارتباط مؤثر با اجزای بازار و اقتصادی به عنوان پیامدها، شناسایی شدند.نتیجه گیری/ دستاوردها: باتوجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود کسب وکار های دانش بنیان ضمن حضور در جشنواره های مختلف، با تنوع بخشیدن به محتوای تبلیغات خود، از چاشنی صداقت، طنز و انعطاف پذیری استفاده و با بهره گیری از مشاورین رسانه ای، ضمن انتخاب بهترین و مناسب ترین خبرهایی که موردتوجه جوامع داخلی و خارجی هستند، در سریع ترین زمان اقدام به تدوین محتوای تبلیغاتی برای تولیدات خود کنند. همچنین، با استفاده از ایده های نو و ایجاد خلاقیت، با به کارگیری تمام امکانات در دسترس، تبلیغات خود را در قالب محتوای مناسب و منعطف در رسانه های اجتماعی و اخبار، محصولات خود را به مخاطبان معرفی کنند.
رویکردهای مربی گری در کسب و کارهای نوپای نوآورانه و فناورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شتابدهنده ها یک فرآیند ساختاریافته را ارائه می دهند که شامل یک جزء آموزشی، مجموعه ای از شبکه ها و منتورهای توانمند است. علیرغم جایگاه ویژه منتور در شتابدهنده ها، هیچ توصیف جامعی از انواع، نقش ها و شیوه های منتورینگ در شتابدهنده ها و نحوه عملکرد آن ها وجود ندارد. بنابراین هدف پژوهش حاضر پر کردن این شکاف در ادبیات با ارائه شرح و طبقه بندی جامع منتورها در شتابدهنده ها، بررسی نقش ها، اهداف، ویژگی ها و عملکرد آن ها است. پژوهش رویکردی کیفی دارد و از روش تحلیل محتوا استفاده می کند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی و انجام 14 مصاحبه اشباع نظری حاصل گردید. جامعه مورد مطالعه شامل مدیران و منتورها، کارشاسان و کارآفرینان در شتابدهنده های استارتاپی بود. به منظور رعایت اعتبار پژوهش از معیار حساسیت پژوهشگران، انتخاب مشارکت کنندگان مناسب، درگیری طولانی مدت با موضوع و تأیید مشارکت کنندگان و پایایی نیز از کدگذاری مجدد و بررسی همکار استفاده گردید و مورد تأیید قرار گرفت. یافته های پژوهش در چند بخش بدست آمد که طبقه بندی کاملی از منتورها در شتابدهنده ها، توصیف جامعی از انواع، نقش ها و شیوه های منتورینگ در شتابدهنده ها صورت گرفت و با تکیه بر ویژگی های منتور، بهترین شیوه از نظر سبک منتورینگ و تناسب منتور و کارآفرین پیشنهاد گردید.
طراحی مدل فرایندی موفقیت برندها در سطوح کلان و بنگاه (مورد مطالعه: استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۹
111 - 156
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل فرایندی موفقیت برندهای استان کرمانشاه در دو سطح کلان و بنگاه انجام شد. رویکرد پژوهش، کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد بود و جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش استراوس و کوربین استفاده گردید. گردآوری داده ها از طریق انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان و متخصصان موضوع (31 نفر) به کمک روش های نمونه گیری هدفمند قضاوتی و گلوله برفی صورت گرفت و تا دستیابی به اشباع نظری داده ها ادامه پیدا کرد. اعتبار مصاحبه ها از روش مثلث سازی، مطرح کردن پرسش ها به چند روش و استفاده از چند مصاحبه کننده تائید شد. برای آگاهی از میزان پایایی نیز از روش کدگذاری مجدد و درصد توافق درون موضوعی (90.73 درصد) بهره گیری شد. به منظور طراحی مدل فرایندی، نخست مدل پارادایمی عوامل مؤثر بر موفقیت برندهای استان کرمانشاه طراحی گردید. سپس چارچوب این مدل با تکیه بر تجزیه وتحلیل دقیق، بازطراحی شد. در نهایت مدل فرایندی موفقیت برندهای استان کرمانشاه به تفکیک دو سطح کلان و بنگاه ارائه گردید که بر اساس آن، فرایند برندسازی موفق پیشنهاد شد.