فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۱۰٬۸۰۸ مورد.
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره چهارم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۴
6 - 17
حوزههای تخصصی:
خانه اولین مکان در شکل گیری ابعاد وجودی انسان است که می تواند بستر اندیشه و فرهنگ آن جامعه باشد. در این راستا این وجوه هویتی در سیستم معنایی متن های معماری در خانه های سنتی ایران در ورای مشهودات قرار دارد که می توان این معنامندی را از طریق؛ خوانش و ادراک، تعمق و کنکاش در لایه های زیرین و نهفته این خانه ها پیدا کرد.این پژوهش براساس رویکرد نشانه شناسی فرهنگی شکل گرفته است و بر این اساس در تلاش است تا با اتکا بر روش نشانه شناسی فرهنگی به خوانش و ادراک ساختار ابنیه های سنتی بپردازد و با برداشت از مفاهیم نشانه ای به فرهنگ و سنت های مستتر در این خانه ها دست پیدا کند.این پژوهش در تلاش است تا به این سؤالات اصلی پاسخ دهد که در خانه های سنتی یزد معانی چگونه تولید می شوند و چه عواملی به تکوین معنا منجر می شوند؟روش تحقیق در این جستار به صورت توصیفی–تحلیلی است و براساس رویکرد نشانه شناسی فرهنگی از دیدگاه یوری لوتمان و رولان پوسنر تدوین یافته است. در این راستا نخست هم بستگی یا جدایی و تضاد میان نظام های نشانه ای در بافت خانه های سنتی یزد بررسی شده و سپس مروری بر تفاسیر متقدم از آن صورت می گیرد و در ادامه، کوشش شده است دگرگونی نشانه ای آن، با توجه به رویکرد نشانه شناسی فرهنگی لوتمان تبیین شود.نتایج پژوهش نشان می دهد معانی در خانه های سنتی، به صورت مجموعه ای از ورودی ها و حیاط مرکزی تعریف شده اند که به مثابه متن های متعدد و با هم بستگی کلیه شاخصه ها تکرار شده اند و این تشابه در نظام های نشانه ای، در کلیت و اجزا که مبتنی بر رابطه اُبژه و بافتار، وحدت و کثرت، هم ریختی، کرانمندی و تعامل هستند درهم تنیده شده اند و در چارچوب سپهر نشانه ای فضای فرهنگی شهر یزد تکوین یافته است.
بررسی تاثیر اصالت برند بر خودانگاره مشتری با نقش میانجی قدرت اجتماعی برند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در صنعت پوشاک بسیاری از مشتریان به خاطر اهمیت وجود خودانگاره خاص، به دنبال برندها و محصولات با اصالت هستند، لذا مسئله اصالت برند و قدرت اجتماعی آن از موضوعات مهم در انتخاب بک برند می باشد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر اصالت برند بر خودانگاره مشتریان برندهای داخلی با تبیین نقش میانجی قدرت اجتماعی برند، پرداخته است.روش: این پژوهش به لحاظ روش، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، صنایع پوشاک استان لرستان می باشد که با توجه به خروجی نرم افزار G- Power تعداد 122 نفر از دانشجویان دانشگاه لرستان که از مشتریان و مصرف کندگان برند زاگرس پوش و منسوجات بروجرد هستند، به عنوان حجم نمونه و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این تحقیق شامل سه پرسش نامه اصالت برند، خودپنداره مشتری و قدرت اجتماعی برند می باشد. یافته ها: برای تحلیل فرضیه ها از مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار PLS استفاده شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که اصالت برند تأثیر مثبت و معناداری بر خودانگاره مشتری دارد. همچنین؛ قدرت اجتماعی برند تأثیر مثبت و معنادار بر خودانگاره مشتری دارد. نتایج: به عنوان یک نتیجه کلی باید افزود که محصولاتی که از نظر خودانگاره مشتریان با ویژگی های برندهای اصیل، تجانس داشته باشند، به سبب وجود قدرت اجتماعی برند، احتمال بالاتری وجود دارد که برای استفاده از جانب جامعه مشتریان هدف، انتخاب شوند.
ارائه چارچوب نقاط تماس در سفر خرید چند کاناله پوشاک مصرف کنندگان خانم جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
13 - 34
حوزههای تخصصی:
هدف: در سال های اخیر افزایش نقاط تماس در کانال های آنلاین و آفلاین مختلف و افزایش تمایل افراد به-ویژه جوانان به بررسی پوشاک در چند کانال باعث شده تا کنترل و مدیریت سفر خرید برای کسب و کارهای پوشاک پیچیده گردد. بنابراین هدف این پژوهش، ارائه چارچوب نقاط تماس در سفر خرید چندکاناله پوشاک خانم های هفتادی می باشد.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و توسعه ای و از نظر ماهیت و روش گردآوری اطلاعات توصیفی و کیفی است. جامعه مشارکت کنندگان پژوهش را خانم های دهه هفتادی که تجربه خرید از فروشگاه های پوشاک چندکاناله داشته را تشکیل می دهند که با استفاده از روش هدفمند و گلوله برفی انتخاب و با مصاحبه اکتشافی با 20 نفر اشباع حاصل و از روش تحلیل محتوای کمی داده ها برای کدگذاری و تجزیه و تحلیل داده استفاده شده است.یافته ها: پس از تجزیه و تحلیل و کدگذاری داده ها، در نهایت 37 نقطه تماس(مفهوم) در 10مقوله فرعی و 5مقوله اصلی شناسایی و برچسب گذاری گردید.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که خانم های دهه هفتادی در مراحل مختلف سفر خرید در کانال های آنلاین و آفلاین با نقاط تماس بسیار زیادی مواجه اند و در این میان توصیه نزدیکان در شبکه اجتماعی و پست های اینستاگرام در مرحله آگاهی، نحوه پست گذاری و ویترین فروشگاه در مرحله جذابیت، تعامل فروشنده و ادمین در مرحله ارزیابی، بررسی کیفیت محصول و تجربه حضوری در مرحله اقدام و تبلیغات دهان به هان به همراه اشتراک گذاری پست در مرحله دفاع به عنوان مهم ترین نقاط تماس شناسایی گردید.
تأثیر رهبری کارآفرینانه بر رفتار نوآورانه کارکنان: نقش جو نوآوری و جو اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
1 - 14
حوزههای تخصصی:
امروزه با افزایش رقابت و تغییرات سریع کسب وکارها، نوآوری برای هر سازمانی ضروری است. یک عامل مهم و تعیین کننده در افزایش نوآوری سازمان و کسب مزیت رقابتی، رفتار نوآورانه کارکنان است. در این میان، رفتار رهبران سازمان و جو محیط کاری اهمیت حیاتی در پرورش رفتارهای نوآورانه کارکنان دارند. در این راستا، هدف از اجرای این پژوهش بررسی تأثیر رهبری کارآفرینانه بر رفتار نوآورانه کارکنان با نقش میانجی جو نوآوری و جو اخلاقی بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ شیوه جمع آوری اطلاعات جزء پژوهش های توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری را کارکنان شرکت های کوچک و متوسط دانش بنیان آذربایجان شرقی تشکیل دادند. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار G-Power 3.1 تعداد 134 نفر محاسبه شد و نمونه گیری به روش در دسترس انجام گرفت. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه استاندارد جمع آوری شدند. روایی پرسشنامه با استفاده از پانل متخصصان و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ تأیید شد. آزمون فرضیه ها هم با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS 4 انجام شد. نتایج نشان داد که رهبری کارآفرینانه تأثیر مثبت و معناداری بر رفتار نوآورانه کارکنان دارد. همچنین، نقش میانجی متغیرهای جو نوآوری و جو اخلاقی در رابطه بین رهبری کارآفرینانه و رفتار نوآورانه کارکنان تأیید شد. نتایج پژوهش دستاوردهای مهمی را برای مدیران شرکت های کوچک ومتوسط که به دنبال راه هایی برای افزایش رفتار نوآورانه در کارکنان شرکت هستند ارائه می دهد.
سیستم های خدمت-محصول (PSS): تجزیه وتحلیل کتاب سنجی و ساختار شبکه تولیدات علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۳
131 - 185
حوزههای تخصصی:
بنگاه های مدرن تولیدی برای مزیت رقابتی پایدار و سودآوری، هدف از تولید محصولات را ارائه خدمات به مشتریان به جای فروش محصولات و یا ارائه بسته ای از خدمات و محصول می دانند. یکی از ابعاد خدماتی شدن سیستم های خدمت-محصول است. لذا، با توجه به افزایش استفاده در صنعت و انتشار روزافزون مقالات، مانند طراحی، پیاده سازی و مدل های کسب وکار، سیستم های خدمت-محصول دیجیتال، هوشمند، پایدار و همچنین پژوهش های اندک در این حوزه در کشور، فرصت مناسبی برای آشنایی و مرور مطالعات، شناسایی شکاف های ادبیات موجود می باشد؛ بنابراین، هدف مقاله تمرکز بر این موضوع است. برای دستیابی به اهداف، یک تحلیل کامل کتاب سنجی و ساختار شبکه بر روی ادبیات موجود در اسکوپوس تا 18/7/ 2022 انجام شده است. مطالعه حاضر از نرم افزارهای “VOSviewer" و منبع باز R بسته "”bibliometrix استفاده می کند. همچنین، تحلیل های هم استنادی، همکاری (هم نویسندگی)، هم رخدادی (هم واژگانی)، استناد، تحلیل نقشه برداری موضوعی و خوشه بندی موردبحث قرار می گیرد. نتایج نشان داد که غالب ترین کلمات کلیدی «سیستم های خدمت-محصول»، «پایداری» و «سیستم های خدمت-محصول» هستند. کلیدواژه های اصلی درخوشه اصلی سیستم های خدمت-محصول و خدماتی شدن می باشند. اغلب مطالعات و استنادها به اقتصادهای توسعه یافته ی چین، انگلستان و ایتالیا محدود می شود. منابع را می توان به چهار خوشه طبقه بندی کرد. «مفهوم سازی و واژگان شناسی»، «طراحی و پیاده سازی سیستم های خدمت-محصول»، «ادغام سیستم های خدمت-محصول و پایداری و ارتباط با زنجیره تأمین» و «سیستم های خدمت-محصول دیجیتال و هوشمند». این مقاله به مدیران فرصتی برای آشنایی با این حوزه و طراحی و پیاده سازی آن ارائه می دهد.
تبیین مدل افزایش ارزش طول عمر مشتری در شرکت های بیمه با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
29 - 42
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: استفاده از شیوه های نوین بازاریابی در کسب وکارهای امروزی به شدت مورد نیاز تمام سازمان هاست. یکی از مسائل مهم در حوزه حفظ و نگهداشت مشتری ارزش طول عمر مشتری است. ارزش طول عمر مشتری تأثیر زیادی در بهینه سازی عملکردهای شرکت ها، از جمله شرکت های بیمه دارد. هدف از اجرای این پژوهش، شناسایی عوامل اثرگذار بر افزایش ارزش طول عمر مشتری شرکت های بیمه است.روش شناسی: این پژوهش از نوع پژوهش های آمیخته با رویکرد کیفی و کمّی است که از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده، از نوع مطالعات پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران و کارشناسان شرکت ها و سازمان های بیمه، خبرگان و اساتید دانشگاهی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. در بخش کیفی ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه و در بخش کمّی پرسش نامه بود که برای شناسایی مقوله ها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته و از پرسش نامه به منظور اعتباریابی الگو استفاده شد. در بخش کیفی روش تحلیل داده ها، رویکرد نظریه داده بنیاد با روش استراوس و کوربین بود که با استفاده از نرم افزار MAXQDA و با استفاده از روش کدگذاری تدوین شد و در بخش کمّی، روش تحلیل بر مبنای آزمون همبستگی کندال بود. به منظور بررسی روایی پژوهش بخش کیفی، از مدل کرسول به همراه روایی محتوایی و پایایی درون کدگذار و میان کدگذار و در بخش کمّی به منظور آزمون روایی پژوهش از روایی اعتبار محتوا و بازآزمون بهره گرفته شد.یافته ها: در پژوهش حاضر پس از تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده در فرایند پژوهش در آخر تعداد 9 عامل علّی، 3 عامل راهبردی، 4 عامل مداخله گر، 3 عامل زمینه ای و در نهایت پیامدهای افزایش ارزش ویژه مشتری در صنعت بیمه شناسایی شدند.نتیجه گیری: پژوهش شامل ارائه مدلی مشتمل بر شرایط علّی، زمینه ای و مداخله گر، به همراه معرفی پدیده محوری و ارائه راهبردهای افزایش ارزش طول عمر مشتری و شناسایی پیامدهای آن است.
پیش بینی میزان فروش با بهره برداری از روش یادگیری متا (مورد مطالعه: فروش آلومینیوم در بورس کالای ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۰)
113 - 132
حوزههای تخصصی:
با توجه به جایگاه ویژه پیش بینی فروش بازار در تحلیل فرصت های بازاریابی و نقش مهمی که پیش بینی فروش در برنامه ریزی بخش های مختلف یک سازمان دارد، هدف اصلی پژوهش حاضر استفاده از یکی از ابزارهای نوین حوزه یادگیری ماشین (روش یادگیری متا) برای پیش بینی میزان فروش با مطالعه موردی فروش آلومینیوم در بورس کالای ایران است. پژوهش حاضر در دسته پژوهش های کاربردی قرار می گیرد و داده های پژوهش با استفاده از منبع داده های ثانویه گردآوری شده است. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل از اطلاعات موجود در گزارش های هفتگی منتشر شده در پایگاه رسمی سازمان بورس کالای ایران استفاده شده است. مراحل انجام دادن پژوهش بر مبنای اصول پیش بینی و با استفاده از رویکرد روش یادگیری متا صورت گرفته است. در یافته های پژوهش حاضر چگونگی استفاده از روش یادگیری متا برای پیش بینی میزان فروش و تخمین تقاضای آلومینیوم در بورس کالای ایران نشان داده شد. مدل مبتنی بر روش یادگیری متا برمبنای 4 روش پیش بینی پایه ای شبکه عصبی، آریما، رگرسیون و هموارسازی نمایی و بر بستر داده های سری زمانی مربوط به فروش آلومینیوم در بورس کالای ایران (شامل 344 مقطع زمانی بین سال های 1394 تا 1401) ارائه شده است. بررسی دقت نتایج حاصل از به کارگیری روش یادگیری متا برای پیش بینی میزان فروش، برتری این روش را در مقایسه با چهار روش پیش بینی منتخب دیگر نشان داده است. در این پژوهش برای صحت سنجی نتایج به دست آمده سه مرحله اعتبارسنجی صورت گرفت که در نتایج هر سه نمونه اعتبارسنجی، برتری دقت روش یادگیری متا تأیید شده است. در پژوهش حاضر از روش یادگیری متا برای پیش بینی میزان فروش استفاده شده است. توانایی این روش در حل مسئله پیش بینی یکی از قابلیت های استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی را در حل مسائل مختلف مدیریتی نشان می دهد. در نتیجه این پژوهش، روش یادگیری متا به عنوان ابزاری توانمند در حوزه پیش بینی میزان فروش به مدیران بازاریابی و پژوهشگران این حوزه معرفی شده است.
الگوی مدیریت تجربه مشتریان در زمینه نوآوری ارائه خدمات امداد خودرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
320 - 339
حوزههای تخصصی:
هر سازمان و کسب و کاری که ادعای مشتری محوری دارد باید برای اینکار تدابیر و سیاست هایی را در نظر داشته باشد. هدف از انجام این پژوهش ارائه الگوی مدیریت تجربه مشتریان در زمینه نوآوری ارائه خدمات امداد خودرو است. پژوهش حاضر بنیادی بوده و با استفاده از رویکرد آمیخته، به دنبال ارائه الگوی مدیریت تجربه مشتریان در زمینه ارائه خدمات امداد خودرو بوده است. طبق نتایج پژوهش در بخش کیفی یافته های پژوهش حاصل از مصاحبه و کدگذاری در شش مقوله شامل شرایط علی مانند برند تجربه ساز،شناخت نیاز مشتریان ،تنوع کارت طلایی مترکین، تمایل به بازارسازی و پایش رقبا و شرایط زمینه ای مانند،ایفای به موقع تعهدات شرکت،فروش اشتراک امداد سیار،امدادگران،تعدیل هزینه های اشتراک طلایی، راهبرد مانند جلوگیری از غیرمجازها،افزایش فروش با برنامه 400250،ارائه سرویس در محل،تجربه خوشایند از داشتن امدادکارت و دیدگاه استراتژیک ،و شرایط مداخله گر مانند خرید مجدد امداد کارت،رابطه بلند مدت با مشترکین،وابستگی به شرکت،افزایش تبلیغات،وفاداری به خرید،باور پذیری برند،مسئولیت اجتماعی و پیامد شامل بهبود فرآیند سرویس دهی،مدیریت ارزش آفرینی برند،تلاش برای ساختن تجربه عالی،تجربه سازی،ارتقا رضایت از عملکرد ایران خودرو،برنامه ارزیابی برند می باشد. در بخش کمی که جهت ارزیابی مدل پارادایمی ارائه شده است یافته های حاصل از پرسشنامه محقق ساخته نشان داد که تمام عوامل شناسایی شده در بخش کیفی بر روی مدیریت تجربه مشتری موثر است.
پایش تأثیر قابلیت های پویای بازاریابی بر منابع مالی و پیکربندی فضایی در شرکت های صادراتی (مورد مطالعه: شرکت های صادراتی مستقر در شهرک های صنعتی استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۷
173 - 210
حوزههای تخصصی:
با توجه به مزایای بیشمار فعالیت های صادراتی، رشد صادرات به عنوان یک مکانیسم استراتژیک در توسعه اقتصادی بسیار با اهمیت و برجسته است. شرکت ها برای تحریک و تسریع در رشد صادرات، نیازمند به کارگیری عواملی مؤثر در افزایش منابع مالی و چیدمان جغرافیایی یا پیکربندی فضایی مناسب برای مجموعه فعالیت های خود هستند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر قابلیت های پویای بازاریابی بر منابع مالی و پیکربندی فضایی در شرکت های دارای فعالیت صادراتی می باشد. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش و ماهیت، توصیفی- پیمایشی با رویکرد پژوهش کمّی است. جامعه آماری پژوهش از کلیه مدیران و همچنین کارشناسان بازاریابی شرکت های واقع در شهرک های صنعتی استان لرستان که دارای حداقل دو سال فعالیت صادراتی بودند، تشکیل شده است. در پژوهش حاضر برای گردآوری داده ها از پرسشنامه ی استاندارد استفاده گردیده که روایی و پایایی آن نیز تأیید شده است. تحلیل داده های جمعیت شناختی و همچنین آزمون توزیع نرمال داده ها به کمک نرم افزار SPSS 24 و تجزیه و تحلیل داده ها به منظور آزمون فرضیات پژوهش از طریق مدل سازی معادلات ساختاری و روش حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرم افزار Smart PLS 3 انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد که قابلیت های پویای بازاریابی تأثیر مثبت و معناداری بر منابع مالی و پیکربندی فضایی دارد. همچنین یافته ها حاکی از آن است که از میان ابعاد قابلیت های پویای بازاریابی، بعد توسعه محصول جدید اثرگذاری بیشتری بر افزایش منابع مالی دارد و از طرف دیگر، بعد جمع آوری اطلاعات بیشترین اثرگذاری را بر چگونگی پیکربندی فضایی فعالیت ها دارد.
خوانش لاکانی از میل مصرف کننده در ساحت های خیالی و نمادین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
113 - 147
حوزههای تخصصی:
هدف: درک و آگاهی از چگونگی شکل گیری عنصر «میل»، یکی از مهم ترین ابعاد مطالعه روانشناسی مصرف کننده است. هم نشینی روانشناسی و بازاریابی می تواند دریافت روشن بینانه تری را از کنش های منتهی به خرید ارائه دهد. این پژوهش با تمرکز بر «ناخودآگاه» و نقش «دیگری» در شکل گیری «میل» در پی مفصل بندی سنجه «میل مصرف کننده»، با استفاده از تبیین لاکان در دو ساحت خیالی و نمادین است.روش شناسی: پس از مطالعه ادبیات مرتبط با نظریات روانکاوی لاکان به مفهوم سازی ابعاد، مؤلفه ها و نشانگرهای سنجه میل مصرف کننده در دو ساحت خیالی و نمادین اقدام شد. سپس مدل و سنجه طراحی شده بر اساس داده های گردآوری شده از جامعه آماری این مطالعه شامل خریداران/ استفاده کنندگان خودروهای لوکس در شهر تهران ، به روش پیمایش تحلیل شد.یافته ها: یافته ها مؤید آن است که میل مصرف کننده در سطح ناخودآگاه تحت تأثیر مفاهیمی است که لاکان در هر دو ساحت خیالی و نمادین به عنوان جایگاه هایی برای تعریف «دیگری کوچک» و «دیگری بزرگ» طبق قواعد زبان شناسانه مطرح نموده است.نتایج: تحلیل داده ها نشان می دهد مؤلفه های نوستالژی گرایی، شعف موقت، فانتزی گرایی، خیال پردازی، امنیت محوری و آرامش دهندگی در ساحت خیالی و نیز مؤلفه های تبعیت و هویت مداری اجتماعی در ساحت نمادین، می تواند جنبه های مختلف میل مصرف کننده را تحلیل نماید.
شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر بهبود قدرت گفتگوپذیری برند در شبکه های اجتماعی با روش دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
148 - 174
حوزههای تخصصی:
گفتگوپذیری برند بررسی درک تمایل روانشناختی مصرف کنندگان برای گفتگو و صحبت در خصوص یک برند خاص بدون مصرف و تجربه مستقیم آن برند است. این پژوهش سعی دارد علل اصلی تمایل مصرف کنندگان به صحبت در مورد برند های خاص را مفهوم سازی و به طور تجربی اندازه گیری کند. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی پیمایشی است. این پژوهش بر پایه پژوهش های آمیخته، به صورت کیفی و کمی انجام شده است. جامعه آماری خبرگان هستند که بر اساس اصل کفایت نظری 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. در بخش کیفی ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی و پایایی مصاحبه ها با استفاده از ضریب روایی محتوای نسبی و آزمون درون کدگذار و میان کد گذار تایید شد. ابزار گردآوری داده ها در بخش کمی پرسشنامه دلفی فازی بود که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوا و آزمون مجدد تایید شد. در بخش کیفی داده های کیفی با استفاده از نرم افزار اتلس تی و روش کد گذاری تحلیل شد و عوامل موثر بر بهبود قدرت گفتگوپذیری برند بر پایه شبکه های اجتماعی شناسایی شدند. در بخش کمی با است فاده از روش دلفی ف ازی تعیین اولویت عوامل موثر بر بهبود قدرت گفتگوپذیری برند بر پایه شبکه های اجتماعی انجام پذیرفت و مهم ترین عوامل مشخص شد. نتایج این پژوهش نشانگر آن است که مهمترین عوامل موثر بر بهبود قدرت گفتگوپذیری برند برپایه شبکه های اجتماعی، بهینه سازی محتوای تبلیغات، توانش درگیری ذهنی برند، اینفلوئنسر مارکتینگ، راهبردهای جایگاه یابی برند و راهبردهایهای شبکه اجتماعی شرکت هستند.
واکاوی موانع و مشکلات شرکت های دانش بنیان در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
196 - 228
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی موانع و مشکلات راه اندازی و توسعه شرکت های دانش بنیان در استان ایلام به منظور ارائه راهکارهایی جهت تسهیل فضای کسب وکار شرکت های دانش بنیان طراحی و انجام شد.
روش شناسی: در این پژوهش کیفی از روش پدیدارشناسی بهره گرفته شد. مشارکت کنندگان شامل 17 نفر از مدیران شرکت های دانش بنیان در استان ایلام بودند که به صورت هدفمند برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند بود. برای تحلیل داده ها از تکنیک تحلیل محتوای جهت دار استفاده شد. برای این منظور با در نظر گرفتن مدل سه شاخکی (عوامل زمینه ای، ساختاری و رفتاری) نتایج پژوهش تحلیل و ارائه گردید. اطمینان پذیری یافته های پژوهش با استفاده از معیارهای بازبینی توسط همکاران (اعتبارپذیری) بازبینی توسط مشارکت کنندگان (تأییدپذیری) و شرح و توصیف دقیق مراحل انجام پژوهش (انتقال پذیری) بررسی شد.
یافته ها: براساس نتایج پژوهش مهم ترین موانع و مشکلات زمینه ای شرکت های دانش بنیان شامل «سرمایه گذاری های دانش بنیانی ناسازگار»، «ناهمسویی اهداف و برنامه های آموزش عالی با دانش بنیانی»، «ناپویایی زیست بوم کارآفرینی»، «ضعف حمایت های نهادی»، «ضعف آموزش های ضمن خدمت کارکنان نهادهای اجرایی»، «استانداردسازی غیرحرفه ای»، «ضعف نظارت و بازرسی»، «ناسازگاری قوانین و مقررات با ماهیت شرکت های دانش بنیان»، «ضمانت اجرایی ضعیف قوانین و مقررات حمایتی»، «ضعف برنامه های آموزشی و ترویجی»، «فقدان نیروی کار ماهر در استان»، «ناهمسویی فرهنگ استان با کارآفرینی»، «حاکمیت دیدگاه خیرمحدود در نهادهای دولتی» و «دانش و آگاهی ضعیف دانش بنیانی» بودند. مهم ترین موانع و مشکلات ساختاری شرکت های دانش بنیان شامل «ناکارآمدی سیستم بازاریابی شرکت های دانش بنیان»، «شبکه سازی ضعیف شرکت های دانش بنیان» و «تلاطم های اقتصادی شرکت های دانش بنیان» بودند. مهم ترین موانع و مشکلات رفتاری شرکت های دانش بنیان شامل «صلاحیت کارآفرینانه ضعیف در شرکت های دانش بنیان» و «ناهنجاری های فرهنگی شرکت های دانش بنیان» بودند.
طراحی الگوی عوامل مؤثر بر بدبینی مصرف کننده در صنعت خودرو سازی با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکنون که در اقتصاد جهانی مشتریان بقای شرکت را رقم می زنند، شرکت ها دیگر نمی توانند نسبت به انتظارات و خواسته های مشتریان بی تفاوت باشند. با وجود این بدبینی، مصرف کننده یک پدیده درحال رشد است که پیامدهای منفی برای شرکت ها و مصرف کنندگان دارد. به خصوص در صنعت خودروسازی عوامل زیادی می تواند منجر به بدبینی مصرف کننده شود؛ از این رو در پژوهش حاضر کوشش شده است تا به این سؤال پاسخ داده شود که چه عواملی بر بدبینی مصرف کننده در صنعت خودروسازی مؤثر است؟ برای این منظور، از روش فراترکیب بهره گرفته شده است. در پژوهش حاضر تعداد 540 متن علمی معتبر به زبان انگلیسی در بازه سال های 2000-2022 میلادی شناسایی و تعداد 60 عنوان پژوهشی با بهره گیری از روش مهارت های ارزیابی حیاتی (CAPS) استخراج شد. برای تحلیل پیشینه پژوهش از روش مرور سیستماتیک (فراترکیب) استفاده شد. پس از مطالعه و استخراج متن، کدهای کلیدی با نرم افزار مکس کیودی ای، استخراج و خوشه بندی و در قالب مفهوم و مؤلفه ها تنظیم شد. یافته های پژوهش نشان داد که مؤلفه های اصلی مؤثر بر بدبینی مصرف کننده در صنعت خودروسازی شامل 18 عامل اصلی و 117 مقوله محوری است. عوامل اصلی مؤثر بر بدبینی مصرف کنندگان عبارت است از: عوامل جمعیت شناختی، عوامل شخصیتی، عوامل فرهنگی، دل مشغولی های اجتماعی، تجربه تلخ از شرکت، خطر های مؤثر بر بدبینی مصرف کننده، بی عدالتی درک شده، بار منفی احساسات فرد، اختلالات روحی و روانی، رفتارهای فریبکارانه شرکت، رفتارهای غیراخلاقی شرکت، عملکرد نادرست شرکت، عوامل تبلیغاتی، نگرش بدبینانه اجتماعی، نگاه منفی به شرکت، توجه به محیط زیست، ویژگی های رفتاری مشتری، قدرت چانه زنی مشتری.
مقایسه الگوهای RW و PWدر پیش بینی سود برای شرکتهای کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف مقایسه الگوهای RW و PW در پیش بینی سود برای شرکتهای کوچک و متوسط به اجرا درآمده است. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی است و از نظر منطق اجرا و ماهیت داده ها یک تحقیق استقرایی و کمی می باشد. به منظور گردآوری داده ها از صورت های مالی در بازه زمانی 1390 الی 1400 استفاده شده است. جهت انتخاب نمونه آماری مناسب، از روش نمونه گیری حذفی سیستماتیک استفاده شده است. در این روش ابتدا شرکت هایی که جز شرکت های کوچک و متوسط هستند را مشخص کرده که برای این کار تعداد کارکنان و ارزش اسمی سرمایه را مد نظر قرار داده و شرایطی جهت انتخاب نمونه تعریف می شود و نمودهای فاقد شرایط مذکور از نمونه حذف می گردند. این شرایط با توجه به مدل آزمون فرضیات و متغیرهای تحقیق تعیین می شود. همچنین در این مقاله جهت استخراج الگوی پیشنهادی از رویکرد تحلیل مؤلفه های اصلی و برای برازش مدل به مشاهدات، از الگوی پانل و نرم افزار ایویوز استفاده شده است. با توجه به نتایج به دست آمده از تحلیل های ارائه شده در این تحقیق می توان دریافت که الگوی جدید ارائه شده جهت پیش بینی سود کارآیی بیشتری نسبت به پیش بینی سود الگوهای RW و PW دارد و این موضوع توانایی الگوهای رگرسیونی پیش بینی سود در حوزه های مالی و سودآوری استراتژی پیش بینی سود برای شرکت های کوچک و متوسط را نیز تأیید می کند.
طراحی سیستم استنتاج فازی عصبی انطباقی جهت امکان سنجی استارتاپ های تجارت الکترونیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقتصاد دیجیتالی موجب خلق فرصت های جدید برای ایجاد استارتاپ ها و مدل های جدید مبتنی بر فناوری اطلاعات شده است، اما همه استارتاپ های ایجاد شده به خصوص در حوزه تجارت الکترونیک موفق نبوده و نرخ شکست بالایی را دارند. در نتیجه هدف پژوهش حاضر، ارائه یک مدل امکان سنجی مبتنی بر سیستم فازی عصبی برای استارتاپ های تجارت الکترونیک به منظور کمک به کاهش شکست این استارتاپ ها از طریق شناسایی عوامل و مؤلفه های مؤثر بر موفقیت است. پژوهش حاضر از نظر هدف، تحقیقی کاربردی و از نظر نوع گردآوری داده ها پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش مربوط به استارتاپ های فعال در زمینه تجارت الکترونیک در استان آذربایجان شرقی در بازه سال 1400 تا 1401 می باشد. روش پژوهش در نحوه شناسایی عوامل و شاخص ها با استفاده از نسبت روایی محتوا بر مبنای نظرات خبرگان بوده است. به منظور پیش بینی میزان موفقیت استارتاپ ها با استفاده از روش استنتاج فازی عصبی انطباقی، یک سیستم فازی طراحی و آموزش داده شده است. همچنین جهت تعمیم پذیری سیستم، سیستم طراحی شده اعتبارسنجی شده است. خروجی پژوهش یک سیستم هوشمند است و نتایج حاصل از امکان سنجی انجام شده توسط سیستم فازی عصبی انطباقی حاکی از صحت مطلوبیت سیستم و قابلیت اطمینان آن در پشتیبانی از تصمیمات اتخاذ شده به منظور ایجاد استارتاپ های جدید تجارت الکترونیکی است.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر آموزش کارآفرینی برای دانشجویان عراقی در جهت خوداشتغالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
54 - 35
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر آموزش کارآفرینی برای دانشجویان در جهت خوداشتغالی در عراق انجام شده است. رویکرد حاکم بر پژوهش آمیخته بود که در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و در بخش کمی از روش پیمایشی استفاده شد. جامعه مورد مطالعه در دو بخش کیفی و کمی پژوهش، شامل خبرگان حوزه مدیریت و کارآفرینی در دانشگاه های عراق بودند که در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی با تعداد 22 نفر مصاحبه انجام و اشباع داده ها حاصل گردید. در بخش کمی پژوهش نیز پرسشنامه محقق ساخته حاصل از نتایج بخش کیفی، در میان 110 نفر از خبرگان با استفاده از روش هدفمند توزیع و در نهایت مفاهیم و مقوله های مستخرج از مرحله کیفی مورد ارزیابی و اولویت بندی قرار گرفتند. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که مقوله ها به ترتیب شامل استراتژی های دولت و وزارت علوم در خصوص توسعه کارآفرینی (GH)، عوامل مربوط به دانشجویان (ST)، عوامل مربوط به جامعه (SO)، عوامل مربوط به مدرسان (TE)، عوامل مربوط به ابزار و شیوه آموزش (TM) و عوامل مربوط به دانشگاه ها (CA) بودند. بر اساس نتایج، به منظور توسعه آموزش کارآفرینی در بین دانشجویان عراقی باید کلیه دست اندرکاران در دو سطح کلان و خرد از قبیل دولت، جامعه، دانشگاه ها و دانشجویان زمینه بهبود آموزش کارآفرینی را محیا کنند. اصلاح استراتژی ها، به روزرسانی ابزارها و شیوه های آموزش و بهبود نگرش دانشجویان و جامعه مبتنی بر یافته های این پژوهش پیشنهاد می گردد.
شناسایی و طبقه بندی ویژگی های متون تبلیغاتی با محوریت رفتار درگیری مصرف کننده: رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
481 - 505
حوزههای تخصصی:
هدف: تبلیغات بخشی اجتناب ناپذیر از جامعه مصرفی سرمایه داری مدرن است و با استفاده از محتوای تبلیغات، بازاریابان تلاش می کنند تا درگیری مصرف کنندگان را برانگیزند و سطوح بالاتری از تعامل مصرف کننده با برندهای خود را ایجاد کنند. افزایش درگیری مصرف کننده مطلوب است؛ زیرا تصور می شود با پیامدهای مثبتی مانند روابط قوی تر مصرف کننده و برند، تمایل به برند، افزایش رضایت، وفاداری و خرید بیشتر مشتری همراه باشد. مصرف کننده تبلیغات را از طریق رسانه های مختلفی مانند اینترنت (به خصوص رسانه های اجتماعی)، رادیو، تلویزیون، مجله و روزنامه دریافت می کند؛ از این رو در سال های اخیر، هم زمان با رشد چشمگیر کاربران رسانه های اجتماعی، تمرکز بر ویژگی های محتوای درگیرکننده، برای محققان امری اجتناب ناپذیر است. در این پژوهش تلاش شده است تا ویژگی های پیام های متنی برندها در رسانه های اجتماعی، چاپی، تلویزیون و... که بر رفتار درگیری تأثیرگذارند و در پژوهش های پیشین به آن ها اشاره شده است، شناسایی و طبقه بندی شود تا از آن ها برای ارائه مدل ویژگی های محتوای درگیرکننده بهره برداری شود. روش: پژوهش حاضر بر اساس هدف، توسعه ای کاربردی و بر اساس ماهیت داده ها، کیفی است. روش اجرای پژوهش، تحلیلی توصیفی است و داده های کیفی آن، از روش پژوهش فراترکیب جمع آوری شده است. انتخاب اسناد برای بررسی، به روش در دسترس بود و این اسناد از طریق موتور جست وجوی گوگل اسکالر، در پایگاه های داده الکترونیکی الزویر، ساینس دایرکت، امرالد و اسپرینگر، طی سال های 1996 تا 2022 استخراج شد. در مجموع 86 مقاله یافت شد که پس از ارزیابی کیفیت مقاله ها از جنبه هایی همچون عنوان، چکیده، محتوا، دسترسی و کیفیت روش پژوهش، مقاله های خارج از اعتبار حذف شد و در نهایت 23 مقاله برای کدگذاری، تحلیل و بررسی باقی ماند. یافته ها: از طریق تحلیل محتوا، از مجموع 86 متن اولیه شناسایی شده، در نهایت 34 مفهوم برجسته در قالب 7 مقوله کلیدی و 7 بُعد یا ویژگی اصلی برای متون درگیرکننده شناسایی شد که عبارت اند از: متقاعد کنندگی، اطلاعاتی، توصیفی، به یادماندنی بودن، خوانایی، ارزش توجه و قدرت فروش. نتیجه گیری: بُعد متقاعد کنندگی با 5 مقوله کلیدی و 20 مفهوم، بیشترین گستردگی را داشت و ابعاد اطلاعاتی با 3 مقوله کلیدی و 16 مفهوم و توصیفی با 2 مقوله کلیدی و 6 مفهوم، در رده های بعدی اهمیت قرار گرفتند.
تدوین الگوی تأثیر اخلاق بازاریابی زنان اینفلوئنسرآنلاین بر فروش کالاهای دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۹
177 - 201
حوزههای تخصصی:
استفاده از اینفلوئنسرها برای بازاریابی یک استراتژی مناسب است، زیرا به این ترتیب برندها نه تنها مشتریان فعلی خود را حفظ می کنند، بلکه مشتریان جدید بالقوه را نیز جذب می کنند. حال، از آنجایی که اخلاق بازاریابی می تواند یکی از عوامل موفقیت بازاریابی آنلاین برای اکثر محصولات از جمله کالاهای دیجیتال باشد، بنابراین مهم است که اینفلوئنسرها نیز از این اخلاق بازاریابی که در واقع یک استانداردی از نگرش ها و تصمیمات اخلاقی است که در شیوه های بازاریابی اعمال می شود، آگاه شوند. در این پژوهش الگوی حاکم بر تأثیری که اخلاق بازاریابی زنان اینفلوئنسر آنلاین می تواند بر فروش کالاهای دیجیتال داشته باشند بررسی شد. الگویی جامع و کاربردی که در هیچکدام از تحقیقات پیشین مشاهده نشده است. پژوهش از نوع اکتشافی بوده و گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها به صورت آمیخته (ترکیبی) صورت گرفته است. در قسمت کیفی، روش پژوهش مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام پذیرفت و با ۱۰ نفر از مدیران و مشاوران بازاریابی در حوزه فروش آنلاین کالاهای دیجیتال در تهران مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفت. در بخش کمی نیز طی جمع آوری پرسشنامه ای از ۳۸۰ نفر افراد شاغل در حوزه بازاریابی و با استفاده از معادلات ساختاری (نرم افزار PLS) روایی و پایایی تحقیق مورد تایید قرار گرفت. بر اساس یافته های پژوهش، الگویی از مقوله های مربوط به اخلاق بازاریابی اینفلوئنسرهای آنلاین زن که بیشترین تأثیر را بر فروش کالاهای دیجیتال دارند به دست آمد.
تأثیر محرک های محیطی بر اجرای خط مشی چابک سازی در دهکده های لجستیک استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر محرک های محیطی بر اجرای خط مشی چابک سازی در دهکده های لجستیک استان تهران می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی – توسعه ای می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران عامل و اعضای هیات مدیره موظف، معاونین، مدیران و رئیس ها و سرپرستان دوایر مختلف دهکده های لجستیک استان تهران که تعداد آن ها 99 نفر و نمونه گیری به صورت کل شمار می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محرک های محیطی محقق ساخته و برگرفته از بخش کیفی استفاده شد. پایایی تحقیق با استفاده از معیار آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS مورد بررسی قرار گرفت و تأیید شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و برای مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزار PLS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد درصد مقبولیت واژه زبانی «فشار و تأثیر بسیار زیاد» برای مقوله تأثیر محرک های محیطی بر اجرای خط مشی چابکی نظام اداری دهکده های لجستیکی استان تهران مورد تأیید قرار می گیرد و همچنین مدل از برازش خوبی برخوردار می باشد.
تعیین ریسک های غیرشکننده بر توانگری مالی در صنعت بیمه: رویکردی جدید با مدل های میانگین گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴
299 - 316
حوزههای تخصصی:
پیشین ه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف مدل سازی ریسک های سیستماتیک و غیرسیستماتیک و ژئوپلیتیک بر توانگری مالی در صنعت بیمه و رویکردی جدید به مد ل های میانگین گیری در ایران انجام شده است. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف توسعه ای– کاربردی و از نظر روش توصیفی– پیمایشی است. بازه زمانی تحقیق داده های فصلی 1390 تا 1400 در یک بازه 11 ساله بوده است. اطلاعات مورد نیاز به روش کتابخانه ای جمع آوری شده اند. برای این منظور، اطلاعات شاخص های 33 ریسک مؤثر بر توانگری مالی شرکت های بیمه با استفاده از مدل های BMA، TVP-DMA و TVP-DMS و BVAR بررسی شد. یافته ها: براساس میزان خطا، مدل BMA از بالاترین دقت برخوردار بود. پس از برآورد مدل، 11 متغیر اصلی شناسایی شد که عبارت اند از: رشد اقتصادی، نااطمینانی تورم، نرخ ارز، تحریم، شاخص KOF، بازده سرمایه در گردش، نسبت کفایت نقد، نسبت کل بدهی به ارزش ویژه، ضریب خسارت، شاخص هرفیندال– هیرشمن و ریسک ژئوپلیتیک. کاملاً از نتایج مشهود است که ریسک های متعددی بر توانگری مالی در صنعت بیمه اثرگذارند و این امر پیش بینی این وضعیت را با مشکلات متعددی روبه رو می سازد. در نتیجه برای طراحی مدل های پیش هشداردهنده این متغیر لازم است از یک مدل جامع و سیستمی که ابعاد مختلف این شاخص را بررسی می کند، بهره گرفته شود. نتیجه گیری: در این مطالعه از طریق بررسی ارتباطات تجربی نشان دادیم که با توجه به احتمالات مختلف محاسبه شده بین مدل های جایگزین، اعتماد به یک مدل مفهومی منفرد در فرایند مدل سازی توانگری مالی به ایجاد پیش بینی های غیرصحیح منجر شده، در نهایت تصمیمات مدیریتی در رابطه با آن مدل با خطر شکست در پیش بینی مواجه خواهد شد. براساس نتایج تعدد عوامل مؤثر بر توانگری مالی، در مدیریت شرکت بیمه لازم است از یک دیدگاه سیستمی بهره برد و صرفاً در نظر گرفتن یک مدل مشخص یا یک سلسله متغیر مشخص نمی تواند دیدگاه جامعی در راستای تعیین مدل بهینه توانگری مالی در این صنعت ارائه کند.