ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۲۱ تا ۱٬۳۴۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
۱۳۲۱.

خوانش شلینگ از مسئله همه خداانگاری بر مبنای اصل «این همانی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شلینگ نظام همه خداانگاری این همانی سوءتفسیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۹ تعداد دانلود : ۲۷۳
پژوهش های فلسفی در باب ذاتِ آزادی انسان [1] (1809)، که به رساله آزادی [2] نامبردار است، تلاش شلینگ برای بنیان گذاریِ نظام آزادی است. دغدغه اصلی شلینگ در این رساله رفع تقابلِ آزادی و ضرورت است، تقابلی که به نظر او مدار و محور فلسفه است. اصلی که در جستجوی بنیادی برای شکل گیریِ نظام و راه حلی برای سازگاری نظام و آزادی به آن تمسک می جوید «این همانی» به معنای صحیح آن است که در همه خداانگاری به مثابه تنها نظام ممکنِ عقل ممکن می گردد. او با طرح و رد تعابیر ممکن و البته جبرگرایانه از همه خداانگاری به ویژه در نظام اسپینوزا و لایب نیتس، نه تنها به تصحیح آنها می پردازد، بلکه نشان می دهد که منجرشدنِ نظام همه خداانگاری به جبرگرایی نتیجه فهم نادرستِ هستی شناختی و سوءفهم های حاصل از آن است. به دیگر سخن، زمینه نادرستی که ریشه چنین سوءفهم هایی شده، سوءتفسیر در معنای واقعیِ «است» و نقش رابط در گزاره است. در این پژوهش نشان داده می شود که بنابر نظر شلینگ چگونه سوءتفسیر از این اصل، امکان ناسازگاری نظام و آزادی را در تعریف های مختلف از همه خداانگاری فراهم می آورد و تفسیر شلینگ از ضرورت توجه به «است» چگونه راه به پرسش هستی شناختی از معنا و حقیقتِ هستی در اندیشه ایدئالیسم آلمانی می بَرَد. خوانش انتقادیِ تلاش شلینگ برای رفع سوءتفسیرهای ممکن از این همانی، با اولویت مسائل هستی شناختی در موضوعات الهیاتی همچون همه خداانگاری و تبیین اصل اساسیِ واحدی برای برپایی یک نظام به مثابه ساختار نظام مندِ هستی معنا می یابد.  
۱۳۲۲.

جایگاه ایران و غرب در تاریخنگاری سیدجواد طباطبائی و درونمایه سیاسی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طباطبائی پرابلماتیک نوزائی دوم هویت ایرانی غرب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۸ تعداد دانلود : ۱۸۷
مسئله این نوشتار این است که کلیت فرآورده پژوهشی طباطبائی (در دو حوزه ایران و غرب) چه دلالتِ سیاسی برای اکنون ایران زمین دارد و پاسخ دهی بدان نیز بر پایه این پیش فرض است: تاریخ نگاری طباطبائی در پرتوی یک منظومه فکری قرار می گیرد که با شناسایی آن می توان به دریافت ژرف تری از قصد وی در تاریخ نگاری دست یافت که دارای دلالت هایی برای اکنون ایران زمین باشد. این کار از رهگذر خوانش میان سطریِ اشتراوسی انجام و چارچوب نظری نیز پرابلماتیک در معنای آلتوسری آن است. به طور دقیق طباطبائی در پیِ ارتقاء حوزه شناخت ایران، به یک برنامه پژوهشیِ زاینده یا پرابلماتیک است؛ به گونه ای که فراتر از برداشتِ ایدئولوژی های خاص باشد و بتوان آن را در حوزه های مختلف به کاربست. پرسش اصلی این است که این پرابلماتیک چه دلالت سیاسی دارد؟ وی از مشروطه با عنوان یک نوزائی دوم ناکام یاد می کند و می کوشد از رهگذر تاریخ نگاری در دو حوزه ایران و غرب، از این ناکامی مانع زدائی کند. نظم آرمانی هم ارز با آن نیز ناگزیر نمی تواند با مؤلفه های دولت مدرن ناهم خوان باشد، با این وجود وی هم زمان هم بر تبار ویژه اروپائی این مؤلفه ها و هم بر ضرورت سازگاری «نهادسازی و تدوین اصل های حقوقی در ساحت حکمرانی» با «هویت تاریخی-فرهنگی» تأکید می کند.
۱۳۲۳.

یک ارزیابی از دو برنامه پژوهشی فلسفی به مسئله پیکان زمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیکان زمان پیکان ترمودینامیکی فرضیه گذشته فضازمان رویکرد (غیر)هیومی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۷ تعداد دانلود : ۲۷۲
دو رویکرد متافیزیکی به مسئله پیکان زمان وجود دارد که ناشی از دو تلقیِ متفاوت هیومی و غیرهیومی از قوانین طبیعت است. هدف مقاله حاضر این است که استدلال کند این دو رویکرد به مثابه دو برنامه پژوهشی، به رغم اختلاف بنیادیِ و مسائلی که هر یک درگیر آن هستند، در نهایت ما را به سمت این مسئله اساسی هدایت می کنند که تبیین مسئله پیکان زمان نیازمند شناخت ساختار فضازمان در کیهان اولیه است. دو رویکرد متافیزیکی به مسئله پیکان زمان وجود دارد که ناشی از دو تلقیِ متفاوت هیومی و غیرهیومی از قوانین طبیعت است. هدف مقاله حاضر این است که استدلال کند این دو رویکرد به مثابه دو برنامه پژوهشی، به رغم اختلاف بنیادیِ و مسائلی که هر یک درگیر آن هستند، در نهایت ما را به سمت این مسئله اساسی هدایت می کنند که تبیین مسئله پیکان زمان نیازمند شناخت ساختار فضازمان در کیهان اولیه است.
۱۳۲۴.

طبی سازی و تکنولوژی: مواجهه پساپدیدراشناختی با سلامت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طبی سازی تکنولوژی پیتر کونراد پساپدیدارشناسی سلامت گرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۹ تعداد دانلود : ۲۸۰
پرسش از رابطه تکنولوژی و طبی سازی به ویژه در موج چهارم طبی سازی که به سلامت گرایی معروف است بسیار کلیدی است. در این موج که در مقایسه با سایر امواج طبی سازی غالب و پیشرونده است پژوهش های زیست پزشکی نقش بسیار حیاتی ایفا می کنند، تکنولوژی با آن درآمیخته است و «بیماری» که در مرکز سه موج قبلی قرار داشت در اینجا غایب است. همه اینها سبب می شود که نظریه های طبی سازی کلاسیک همچون نظریه پیتر کونراد قادر به فهم و تبیین نقش بنیادین تکنولوژی ها در سلامت گرایی نباشند. این از آن روست که تحلیل کونراد از طبی سازیبیماری محور، مبتنی بر دوگانه انگاری بین انسان و تکنولوژی، بی توجه به نقش مصنوعات تکنیکی وچگونگی عمل کردنشان در فرآیندهای طبی سازی است وصرفاً متمرکز بر فرآیندهای کلان اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است که طبی سازی را ممکن کرده اند. مدعای این مقاله این است که پیوند فلسفه تکنولوژی و فلسفه پزشکی می تواند رهیافت هایی برای فهم و تحلیل موج چهارم طبی سازی ارائه کند. در این مقاله، بر اساس رویکرد پساپدیدارشناسی در فلسفه تکنولوژی و بر اساس تحلیل مطالعه موردی اپلیکیشن های خودردیابی و تاکید بر مفاهیمی مانند قصدیت تکنولوژیک ورابطه هرمنوتیکی به بررسی موج چهارم طبی سازی (سلامت گرایی) پرداخته می شود و استدلال می شود دیدگاه جامعه شناختی کونراد برای تبیین نقش تکنولوژی ها در فرآیندهای طبی سازی و فهم موج جدید طبی سازی نابسنده است. در این مقاله کوشیده ایم نشان دهیم که پساپدیدارشناسی می تواند درک جدیدی از طبی سازی ارائه کند و وجوهی از این پدیده را در مرکز بحث در مورد طبی سازی قرار دهد که تاکنون کمتر مورد توجه بوده است؛ زیرا پساپدیدراشناسی می تواند طبی سازی را در سطح تجربه فردی و از زاویه رابطه انسان و واقعیت و نقش وساطت گرایانه تکنولوژی ها در این رابطه مورد بررسی قرار دهد.
۱۳۲۵.

تحلیل انتقادی نظریه تداخل وجودی خداوند و مخلوقات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تداخل وجودی وحدت شخصی فعل واجب رابطه حق و خلق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۲ تعداد دانلود : ۲۷۳
یکی از نظریات نو در حل مشکل تبیین رابطه حق و خلق، نظریه تداخل وجودی استاد غلامرضا فیاضی است. پیچیدگى بحث از اینجا آغاز مى شود که با فرض عدم تناهی خداوند، جایی برای حضور مخلوقات در طول یا عرض وجود واجب تعالى باقی نمی ماند. حل این مشکل کار آسانى نیست. نظریه استاد فیاضى ادعا دارد تا زمانی که تداخل وجودى امکان و بلکه وقوع دارد، نمی توان از عدم تناهی وجود واجب سندی برای وحدت شخصی وجود تأمین کرد. در این مقاله با ذکر پیش فرض های فلسفی ایشان و بیان نظریه تداخل وجودی خداوند و مخلوقات، ملاحظات و نقدهایی در حوزه تصویر رابطه واجب و ممکن و چگونگی فعل واجب تعالی در ممکنات، ارائه می شود. با بررسی ادعاى مطرح شده در نظریه، آشکار مى شود که تداخل وجود هم در تصویر دو موجود متشخص در موطن وجودی واحد و نیز در تصویر تداخل به عنوان صفت فعل الهی دارای ابهام است. از سوی دیگر در ادعاى بستر سازى برای ابطال وحدت شخصی وجود ناکام مانده است.
۱۳۲۶.

بررسی انتقادی نظریه صدرالمتألهین در باب نحوه وجود مجموع با تأکید بر نظام مفاهیم در فلسفه وی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وجود حقیقی مجموع معقول ثانی صدرالمتألهین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۹ تعداد دانلود : ۲۴۴
مجموع به عنوان مفهومی منتزع از آحاد، از عناصر اساسی برخی مسائل فلسفی است که کیفیت التفات به آن و اعتقاد به نحوه وجودش، در گرو مسائل مهمی ازجمله چگونگی رویکرد به نظام مفاهیم، تفکیک و ویژگی های آن است. در نوشتار حاضر از مجرای تبیین نظام مفاهیم نزد صدرالمتألهین، یعنی تفطن به مختصات معقولات ثانی فلسفی، دیدگاه اساسی وی در باب نحوه وجود مجموع ارائه می گردد و نظریه کل نگری در حکمت متعالیه با محوریت نظام مفاهیم امکان سنجی می شود. نظریه صدرا در باب نحوه وجود مجموع، از اشکالاتش بر براهین اثبات واجب و وجود اعداد نزد ابن سینا و سهروردی، قابل استنباط است. به اعتقاد صدرالمتألهین مجموع، فاقد وجود حقیقی است و درواقع چیزی جز آحاد موجود نیست؛ اما به نظر می رسد این دیدگاه با مداقه ای در محکمات فلسفی صدرا و جایگاه نظام معقولات ثانی فلسفی نزد وی، با تناقضی آشکار روبه روست. به اعتقاد نگارندگان پژوهش حاضر می تواند به عنوان نخستین گام، ابواب غایت انگارانه این نظریه را در فلسفه صدرا (به ویژه اخلاق فردی و اجتماعی آن) فتح کند.
۱۳۲۷.

بررسی تطبیقی زمان نزد میرداماد و ویلیام کریگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: میرداماد ویلیام کریگ زمان حرکت نسبیت زمانی وعاء دهر سرمد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۲ تعداد دانلود : ۳۱۸
این مقاله بر آن است که ماهیت زمان را در آرای میرداماد و ویلیام کریگ فیلسوف معاصر مسیحی مورد مداقه قرار دهد تا همسویی ها و هم داستانی این دو متفکر را در مسئله زمان بیابد و نوآوری های هریک را بازخوانی کند. نظریه های گوناگون متفکران در باب زمان، در حل مباحث دیگر کلامی و فلسفی؛ چون ربط حادث به قدیم، ازلیت خداوند، حدوث و قدم عالم و غیره بوده است. میرداماد به منظور تبیین نحوه ارتباط خداوند با موجودات، نظریه حدوث دهری را مطرح ساخت و زمان را مسبوق به عدم غیرزمانی (دهری) دانست. وی زمان و امور زمانی را علاوه بر ساحت زمان، در ساحت دهر به نحو جمع الجمعی موجود تلقی نمود؛ دیدگاهی که به نظر می رسد با زمان متافیزیکی که از سوی کریگ مطرح شده همسوست. کریگ به رغم اعتقاد به مقارنت زمان با وجود، به بدایت و تناهی گذشته معتقد است و زمان فیزیکی را تبلوری از زمان متافیزیکی می داند.
۱۳۲۸.

اثربخشی آموزش فلسفه بر هوش هیجانی نو آموزان پسر در مقطع پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش فلسفه فلسفه برای کودکان هوش هیجانی نوآموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۰ تعداد دانلود : ۲۴۹
پژوهش حاضر با هدف آگاهی از تأثیر آموزش فلسفه بر هوش هیجانی نو آموزان پسر در مقطع پیش دبستانی و با استفاده از روش پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه کنترل و گروه آزمایش انجام شد. ابزار مورداستفاده، پرسش نامه هوش هیجانی تزل (2010) بود و به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آمار توصیفی و استنباطی همچون تحلیل کواریانس تک متغیره و نرم افزارspss نسخه 23 استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش متغیر مستقل (آموزش فلسفه کودکان) توانست منجر به ایجاد تفاوت معنادار در میانگین نمرات متغیر وابسته (هوش هیجانی) در مرحله ی پس آزمون در سطح خطای 05/0 گردد که با کنترل متغیرهای مداخله گر، میانگین نمرات هوش هیجانی با آموزش فلسفه افزایش یافت. همچنین نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری، تأثیر آموزش فلسفه را بر ابعاد هوش هیجانی نوآموزان نشان داد که منجر به ایجاد تفاوت معنادار در میانگین نمرات متغیرهای ادراک و ابراز هیجانی، شناخت و تحلیل هیجان ها و نیز مدیریت هیجان ها در مرحله ی پس آزمون در سطح خطای 05/0 شد؛ و میانگین نمرات متغیرهای ادراک و ابراز هیجانی، شناخت و تحلیل هیجان ها و نیز مدیریت هیجان ها افزایش یافت. ازاین رو می توان نتیجه گرفت این امکان وجود دارد که با انجام نوآوری هایی در روند آموزش وپروش کودکان، بتوان هوش هیجانی و قدرت کنترل هیجان ها در کودکان را افزایش داد.
۱۳۲۹.

بررسی اثربخشی آموزش فلسفه بر پرورش استدلال و خلاقیت دانش آموزان (مورد مطالعه: دختران مقطع متوسطه اول شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش فلسفه استدلال خلاقیت دانش آموز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۳ تعداد دانلود : ۲۵۰
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش فلسفه بر پرورش مهارت های استدلال و خلاقیت دانش آموزان دختر متوسطه اول بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعهآماری کلیه دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر ایلام در سال تحصیلی 1399-1400 می باشد (4850 نفر). نمونه پژوهش 40 نفر از این دانش آموزان است که طبق نرم افزار جی پاور به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند، ابتدا از دو منطقه آموزش و پرورش شهر ایلام یک منطقه و از بین مدارس متوسطه اول دخترانه یک مدرسه و سپس از بین دانش آموزان 40 نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) به صورت تصادفی قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه یک ساعته، تحت آموزش فلسفه به وسیله داستان های فلیپ کم قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خلاقیت عابدی (1363) و پرسشنامه استدلال تامسون (2005) استفاده شده است. جهت تحلیل داده ها، آزمون کواریانس چند متغیره و آزمون t به کار گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش فلسفه بر افزایش خلاقیت و استدلال دانش آموزان موثر بوده است. آموزش فلسفه موجب بالارفتن قدرت پردازش اطلاعات می شود و تمرکز دانش آموزان را بر ابعاد مختلف یک مسئله بالا می برد، در نتیجه می تواند خلاقیت و استدلال را در آنها بالا ببرد.
۱۳۳۰.

پرسش از پایدیای سوبژکتیویته(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: جریان سوژه باوری فراگیری سوبژکتیویته وجه تجویزی سوبژکتیویته عناصر بنیادی وجه تربیتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۹ تعداد دانلود : ۲۱۲
بنیاد جهان ما بر سوبژکتیویته نهاده شده است. در چنین جهانی و از منظر سوبژکتیوتیه، هر چند آدمی سوژه به دنیا نمی آید، ولی سوژه می شود. اما وصول به تراز سوژگی بر عهده پایدیای سوبژکتیویته و افق و گفتمان تربیتی آن است؛ از این طریق است که آدمی سوژگی می آموزد و سوژه بار می آید. با این وصف، این نوشتار به دنبال طرح پرسش و آنگاه تحقیقی در باب سوبژکتیویته تحت عنوان پایدیای سوبژکتیویته است. این پرسش به دلیل نسبت گسترده و عمیق سوبژکتیویته با تاریخ فلسفه و دوره مدرنیته و نیز رابطه آن با نحوه اندیشه و زیست معاصر ما، موضوعی قابل طرح و بحث است. پایدیای سوبژکتیویته به عنوان جریانی با زمینه های یونانی و رنسانسی و مدرن اولا ناظر به امر تعلیم و تربیت است و ثانیا بستری برای تمرین سوژگی در مقام نظر و عمل و در نهایت معطوف به پرورش و پروردن چیزی به نام سوژه است. پایدیای سوبژکتیویته معطوف به تربیت انسان به نحو بی طرف و لابشرط نیست بلکه تربیتی از نوع سوبژکتیو، سوژه گونه یا سوژه مند در باب انسان است. پایدیای سوبژکتیویته به معنای جریان آموزش سوژگی و تمرین سوژگی و تربیت و پرورش سوژه، از ریشه های تاریخی برخوردار است و می توان زمینه ها و ردپای آن را کم و بیش و به انحای مختلف، در یونان و ادوار پس از آن و تا دوره معاصر به نظاره نشست. پرسش از پایدیای سوبژکتیویته، از جهت توصیفی، می تواند ما را در کشف ویژگی ها و مولفه های این جریان یاری رساند و از سوی دیگر یعنی از جهت تجویزی و توصیه ای، می تواند عناصر و جهات کلیِ تربیتی این جریان را آشکار سازد پایدیای سوبژکتیویته را می توان به عنوان بنیادی برای تمام فلسفه های تعلیم و تربیت به بحث و نظر گذاشت.
۱۳۳۱.

استدلالی علیه تقریر ویلیامزی از درونی گرایی در دلایل عملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درونی گرایی در دلایل برونی گرایی در دلایل عقلانیت عملی سزاوار ملامت بودن شکست در عقلانیت عملی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۴ تعداد دانلود : ۲۹۹
برنارد ویلیامز در مقاله «دلایل درونی و بیرونی»، به سود درونی گرایی در دلایل برای عمل استدلال می کند. طبق تقریر او از درونی گرایی در دلایل، فاعل A دلیل دارد که عمل Φ را انجام دهد، اگر و تنها اگر A میلی به ψ داشته باشد که انجام Φ آن را برآورده کند و همچنین باور داشته باشد که با انجام Φ میل او به ψ برآورده می شود. به باور ویلیامز، اگر شخص A میل سابق به ψ نداشته باشد و از طریق تأمل درباره فکت های مرتبط به آن عمل هم نتواند میلی در خود به انجام دادن آن ایجاد کند، آنگاه معقول است که ادعا کنیم A دلیلی برای انجام دادن آن عمل ندارد. ویلیامز ادعا می کند که تمام دلایل عملی منحصر در دلایل درونی هستند. در این مقاله علیه نگاه ویلیامز استدلال خواهد شد. پس از توضیح عقلانیت توصیفی و هنجاری، و بررسی دیدگاه های رقیب درباره عقلانیت امیال و باورها، از طریق ایده سزاوار ملامت بودن، مسئولیت، و داشتن دلیل عملی نشان داده می شود که اعمالی وجود دارد که فاعل های اخلاقی برای انجام دادن آنها سزاوار ملامت هستند، و در نتیجه دست کم برای شماری از اعمالِ خود دلیل عملی نامبتنی بر میل دارند. ضدشهودی بودنِ عاقل شمردنِ فردِ اخلاق گریز و منفعت گریز در نظر اکثر مردم و وجود نهادهای اجتماعی مهارکننده اعمال او مدعای فوق را تأیید می کند.
۱۳۳۲.

رویکرد تحت اللفظی یا داروینی در معرفت شناسی تکاملی از نگاه مایکل روس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت شناسی تکاملی رویکرد تحت اللفظی یا داروینی قواعد اپی ژنتیک استعدادها یا ظرفیت های فطری مایکل روس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۸ تعداد دانلود : ۲۷۶
دو رویکرد اصلی در معرفت شناسی تکاملی وجود دارد: رویکرد تمثیلی یا اسپنسری، و رویکرد تحت اللفظی یا داروینی. در رویکرد دوم، که پژوهش حاضر به بررسی آن از نگاه مایکل روس خواهد پرداخت، مدعا آن است که نه تنها رشد و تکامل بدن حیوانات و انسان ها محصول و نتیجه انتخاب طبیعی است، بلکه رشد ساختارهای ذهنی آنها نیز محصولِ انتخاب طبیعی است. حامیانِ این رویکرد خود به دو دسته تقسیم شده اند: نخست، معرفت شناسانی چون لورنز، ریدل و ووکتیتس، که معرفت شناسی تکاملی را مکمِّلِ فلسفه انتقادی کانت می دانند؛ دوم، معرفت شناسانی چون کِلارک که معرفت شناسی تکاملی را به شکّاکیت هیومی مرتبط می کنند. روس نیز همچون کِلارک معرفت شناسی تکاملی را مکمِّلِ فلسفه هیوم می داند و بر این باور است که ذهن انسان مانند لوحی سفید نیست، بلکه به واسطه استعدادها و ظرفیت های فطری یا قواعد اپی ژنتیکِ ثانوی مجهز شده است. بنابراین، روس نیز نظیر کواین تمایزی میان گزاره های تحلیلی و ترکیبی نمی گذارد، بلکه همه آنها را از سنخ گزاره های ترکیبی و پسینی می داند، با این تفاوت که کواین برای تأیید مدعای خود به دلایل فلسفی تمسّک جسته است، اما روس به دلایل زیست شناختی استناد می کند. دیدگاه روس با نقدهای گوناگونی مواجه شده و روس به آنها پاسخ داده است. در این مقاله، ابتدا گزارشی از دیدگاه های مذکور ارائه و مبانی و مؤلفه های نظریات فوق استخراج می شود، و سپس مورد نقد و بررسی قرار می گیرد. در نهایت این نتیجه حاصل می شود که هرچند معرفت شناسی روس نسبت به معرفت شناسی کواین از وجوه برتری برخوردار است، اما خود اشکالاتی از جمله دوری و خودشکن بودن دارد.
۱۳۳۳.

مبانی فلسفی جرم انگاری؛ تحلیل رذایل اخلاقی از چشم انداز نظریه خودحاکمیتی و اصل آسیب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فضیلت رذیلت اصل آسیب خودحاکمیتی جرم انگاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۳ تعداد دانلود : ۴۵۶
در عرصه فلسفه حقوقِ فضیلت، نظریه اخلاق فضیلت برای توجیه فلسفی جرم انگاری به کار می رود. از همین رو، به منظور مطرح کردن نوعی نظریه جرم انگارانه فضیلت گرا به گرانیگاه این نظریه، یعنی رذایل اخلاقی، توجه ویژه می شود. جرم انگاری رفتارهایِ رذیلانه با دشواری هایی مواجه است، از جمله تهدید خودمالکیتی و توجیه این رفتارها در ترازوی اصل آسیب. اکنون پرسش اصلی این است که: گستره جرم انگاریِ رذایل اخلاقی در بستر نظریه خودحاکمیتی تا کجا است؟ همچنین، می توان این پرسش را مطرح کرد که: چگونه نظریه جرم انگار فضیلت گرا می تواند بنا بر خوانشی از اصل آسیب توجیه شود؟ نوشتار حاضر با روشی توصیفی تحلیلی به این رهیافت نائل شده است که جرم انگاری بعضی از رذایل اخلاقی موجب می شود حق خودمختاری شهروندان نقض شود. از این رو جرم انگاری این رفتارها موجه نخواهد بود. از دیگر سو، از چشم انداز نظریه جرم انگاری فضیلت گرا، رذیلت اخلاقی شرط کافی و حتی لازم برای جرم انگاری نیست. به همین دلیل، با فرض اینکه جرم انگاری رذیلتی، بر اساس خوانشی از اصل آسیب، موجه باشد، آنگاه الزاماً نمی توان ادعا کرد که به کارگیری حقوق کیفری علیه این رفتار کارآمد است. افزون بر این، هدف از پژوهش پیش رو، تبیین حدود و دشواری هایِ نظریه جرم انگاری فضیلت گرا در بستر نظریه خودحاکمیتی و اصل آسیب است.
۱۳۳۴.

کاربست معرفت شهودی در براهین اصالت وجود صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت شهودی ملاصدرا اصالت وجود عرفان وجود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۸ تعداد دانلود : ۲۲۴
موضوع این مقاله نحوه کاربست معرفت شهودی در اصالت وجود نزد ملاصدراست. یکی از منابع مهم ملاصدرا در بنیان حکمت متعالیه، معرفت شهودی است. او از این سنخ معرفت نه به عنوان یک عارف، بلکه به مثابه یک فیلسوف بهره گرفته و در صدد برهانی کردن این معارف عرفانی است. مسئله اصالت وجود زیربنای بسیاری از نوآوری های ملاصدرا در فلسفه است و می توان رد پای معرفت شهودی را به وضوح در آن مشاهده نمود. صدرالمتألهین باور به اصالت وجود را مرهون نیل به کنه معنای هستی می داند و این امری است که جز با شهود ممکن نیست. او در اثبات اعتباریت ماهیت و همچنین برخی استدلال های اصالت وجود به سخنان عارفان سلف توجه دارد. مسائل متفرع بر اصالت وجود همچون ارتباط وجود و ماهیت، تقدم بالحقیقه وجود بر ماهیت، امکان فقری و وجود رابط از جمله مباحث دیگری است که متأثر از معرفت شهودی است. مسئله این مقاله آن است که معرفت شهودی چه تأثیری بر قول ملاصدرا به اصالت وجود و متفرعات اصالت وجود داشته است. ضمناً در این مقاله مراد از معرفت شهودی، اعم از معرفتی است که خود شخص از شهود بدان نایل شده است یا دیگران شهود کرده اند و ایشان با واسطه بدان نایل شده است.
۱۳۳۵.

تببین فلسفی – روان شناختی حقیقت نفس و رابطه آن با بدن از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نفس بدن ارتباط نفس و بدن علامه طباطبایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۶ تعداد دانلود : ۲۸۸
.پژوهش حاضر با هدف تبیین فلسفی - روانشناختی - ارتباط نفس با بدن بر اساس اندیشه اسلامی با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی انجام شد. یافته ها به روش تحلیل محتوای کیفی (توصیفی – تحلیلی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بررسی ها نشان داده است که علامه طباطبایی در مباحث قرآنی نیز مبانی فلسفی را تکیه گاه اصلی بحث قرار داده است و در برخی از موارد از روش تفسیر قرآن به قرآن فاصله گرفته است. علامه طباطبایی به تبعیت از حکمت متعالیه، اعتقاد دارد تعلق و ارتباط نفس و بدن از دیدگاه علامه طباطبایی ذاتی و حقیقی بوده به گونه ای که هرگز قابل تفکیک و جدایی از هم نیستند. نفس و بدن با تمام ساختار عصبی و هورمونی دو جوهر با ماهیت متفاوت است. نفس غیر مادی و بدن جسمانی و دارای فعل و انفعالات مادی می باشد. واقعیت آدمی همان نفس او است و بدن نقش ابزاری برای نفس دارد. فعل و انفعالات در قلمرو موجود انسانی فعالیت های نفسانی است و فعالیت های جسم به عنوان ابزار و علت های زمینه ساز با فعالیت های نفس همراه می شوند نه اینکه امر مستقلی به نام فعالیت بدن وجود داشته باشد. در تحلیل روانشناختی رابطه نفس و بدن نیز، موارد متعدد تأثیرات نفس بر بدن و بدن بر نفس ذکر شد. فهم درست در این مقوله به علت یابی در پدیده های رفتاری و کنترل آنها کمک می کند. تفسیر و تحلیل درست از رابطه نفس و بدن و بررسی نظریه های متفاوت می تواند مبنای پایه گذاری اصول علمی در این زمینه باشد.
۱۳۳۶.

بررسی چگونگی مجال یادگیری دادن و تحلیل مراحل و ابعاد آن در الگوی تدریس هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش تدریس یادگیری مجال یادگیری دادن هیدگر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۵ تعداد دانلود : ۲۳۲
نوشتار حاضر به دنبال بررسی الگوی تدریسِ مارتین هیدگر، به عنوان یکی از مؤثرترین فیلسوفان اگزیستانسِ قرن بیستم است. هیدگر، فرآیند تدریس را منادی به «مجالِ یادگیری دادن» تعریف می کند و آموختنِ چگونگی این مجال دهی توسط آموزگار را امری ضروری و در عین حال دشوار می داند. از این روی در این نوشتار با تمرکز بر تعریف فوق، پس از بیانِ بایسته های امرِ تدریس و ایضاحِ مفهوم یادگیری در اندیشه هیدگر، به تحلیل و واکاوی چگونگی مجال دادن و بررسی ابعاد و مراحل آن با توجه به الگوی تدریس هیدگر خواهیم پرداخت. با مطالعه و بررسی آثار مختلف هیدگر به ویژه بررسی پدیداری الگوی تدریس وی در این نوشتار مشاهده خواهیم کرد که: اولاً، او در نظام فکری و تعلیمی خود تلاش نموده تا تعریف جدیدی از امر تدریس و یادگیری ارائه دهد که از سنت فکری زمانه او کاملاً جدا و بیگانه و در عین حال هماهنگ با اندیشه خودِ اوست. ثانیاً، او تدریس را دارای ابعاد و مراحلِ پدیداریِ مختلفی می داند که غفلت از آن ها موجب عقیم گشتن فرآیند تعلیم خواهد شد. از میان این ابعاد و مراحل مختلف، در این پژوهش مباحث ذیل مورد توجه قرار گرفته است: فرآیند تعاملی یادگیری، موضوع مورد اهتمام، مواجهه وجودی، ایجاد اشتیاق، گوش سپاری، خروج از قلمرو مأنوس، پرسشگری و جهش.
۱۳۳۷.

بررسی نقش حس و عقل در تصورات و تصدیقات از دیدگاه ابن سینا و علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: حس عقل تصورات تصدیقات بدیهی علم حضوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۱ تعداد دانلود : ۱۴۳
مسئله نقش حس و عقل در تصورات و تصدیقات از مؤثرترین مسائل در ارزش گذاری معرفتی گزاره های علمی است که مکاتب فلسفی متعدد، مطرح و ابن سینا و علامه طباطبایی نیز بدان توجه نموده اند. سؤال اساسی این است که نقش حس و عقل در پیدایش تصورات و تصدیقات چیست؟ نوشتار حاضر به بررسی این مسئله در آرای دو فیلسوف مورد بحث با روش تحلیلی و عقلی می پردازد. ابن سینا و علامه طباطبایی معتقدند در تصورات، شروع ادراکات با حس است. آنها حس را مدرک جزئیات و عقل را مدرک کلیات و حس را اعم از حس ظاهر و حس باطن می دانند. البته علامه به علم حضوری تأکید بیشتری دارد. همچنین هر دو معتقدند عقل با استفاده از مفاهیم حاصل از حس، مفاهیم کلی را می سازد. سپس از آنها بدیهیات اولیه را ایجاد می کند که این بدیهیات اولیه مقدم بر تصدیقات دیگرند. پس در تصدیقات هر دو به وجود تصدیقاتی عقلی مقدم بر تصدیقات و گزاره های حسی که ملاک اعتبار محسوسات یا گزاره های حسی و گزاره های وابسته آنهاست، معتقدند. آنها حس را زمینه ساز تصور موضوع و محمول این قضایا و عقل را سازنده حکم می دانند و با ارجاع علوم به بدیهیات اولیه، اعتبار آنها را توجیه و مبنای محکمی برای معارف بشر فراهم می کنند. بدین طریق است که اتکای انحصارگرایانه تمام علوم بشر به حس و تجربه حسی را باطل می کنند.
۱۳۳۸.

مقایسه تطبیقی جاودانگی در حکمت صدرایی و اندیشه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جاودانگی ملاصدرا علامه طباطبایی نفس بدن عالم مثال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۹ تعداد دانلود : ۱۶۶
موضوع مقاله مقایسه تطبیقی جاودانگی در حکمت صدرایی و اندیشه علامه طباطبایی است. ملاصدرا بر اساس قاعده «النفس جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء» نفس را حقیقتی می داند که ابتدا مرتبه ای جسمانی دارد و با حرکتی اشتدادی به مرتبه تجرد مثالی و مرتبه عقلی نایل می شود. او بدن انسان را همچون پوسته ای می داند که با مرگ دنیوی، نفس آن را کنار می گذارد و در برزخ با مثالِ «جزئی » و در عالم عقل، عقل «جزئی » است. جاودانگی نزد ملاصدرا باقی بودن انسان به بقای جزئی است. علامه در مسئله جاودانگی شارح ملاصدرا نیست، بلکه نظر مستقلی در این خصوص دارد. از دیدگاه علامه انسان نه یک وجود سیال اشتدادی، بلکه واجد سه لایه وجودی است که هر لایه کار مختص به خودش را انجام می دهد. همه انسان ها دارای ادراک عقلی اند؛ اما شهود عقلی –که وابسته به ایمان و تقواست- برای تعداد بسیار کمی از انسان هاست. همه انسان ها افزون بر جاودانگی مثالی، جاودانگی عقلی نیز دارند. بدن پوسته نیست، بلکه ماده برای بدن دیگر و باقی است؛ این جاودانگی در بعد عملی انسان است.
۱۳۳۹.

توحید افعالی انسانی مَثَل اعلای توحید افعالی الهی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توحید افعالی انسانی توحید افعالی الهی مُثُل اعلا وحدت نفس و قوا حکمت متعالیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۳ تعداد دانلود : ۲۶۸
از منظر حکمت متعالیه، نفس انسان در ساحت های سه گانه ذات، صفات و افعال مَثَل اعلای خداست. یکی از مهم ترین ابعاد گسترده مثالیت نفس برای خدا در زمینه فاعلیت خداوند برای افعالش است، که در حقیقت فاعلیت او نسبت به جمیع ماسوا و حتی افعال و آثار صادر از آنهاست (توحید افعالی). در چارچوب کلی مثالیت نفس انسان برای خدا، ملاصدرا در تلاش است تا راه دشوار تحلیل توحید افعالی را میسر گرداند. او با ابتکارِ نظریه توحید افعالی انسانی و با طرح این نظر که توحید افعالی انسانی مَثَل اعلای توحید افعالی الهی است تلاش مضاعف دارد تا تبیین دقیقی از توحید افعالی الهی ارائه دهد. در این مقاله، به روش تحلیلی- توصیفی، به منظور تحلیل وجوه مثالیت توحید افعالی انسانی برای توحید افعالی الهی، مهم ترین ابعاد این نظریه با نگاهی جامع به حکمت متعالیه کاویده شده است. در کنار تبیین توحید افعالی، چه در ساحت انسانی و چه در ساحت الهی، به این معنا که فعل واحد از جهت واحد به نحو حقیقی به دو فاعل استناد داشته باشد، به هفت وجه از مثالیت دست می یابیم که بدین قرارند: فرآیند استدلالی واحد، جریان حمل حقیقت و رقیقت، مثالیت در فاعلیت فاعل عالی برای فاعل دانی و فعل آن، نقش فاعل دانی در تحقق فعل، انتساب افعال ارادی انسان به خداوند، مراتب تحقق فعل، و عدم تخلف از اراده الهی.
۱۳۴۰.

تحلیل ساختارمند معنای زندگی بر محور عشق مبتنی بر آرای علامه جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنای زندگی فلسفه حیات عشق دین علامه جعفری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۹ تعداد دانلود : ۲۷۷
چالش های دوران مدرن و پسامدرن در باب معنای زندگی منشأ بسیاری از آسیب های روحی انسان معاصر شده است. عشق به عنوان یکی از اساسی ترین مفاهیم دینی-انسانی می تواند نقشی اساسی در حل این معضلات داشته باشد. مسئله پژوهش حاضر این است که بر اساس آراء علامه جعفری (در مقام یکی از متفکران دینی اخیر)، معنای زندگی با محوریت عشق چگونه بازتبیین می شود؟ روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است. بر مبنای یافته های پژوهش، معنای زندگیِ عاشق تابعی است از ارزشِ معشوق؛ هر چه معشوق متعالی تر باشد، زندگی عاشق متعالی تر خواهد بود. عشق مجازی و عشق حقیقی تأثیرات متفاوتی بر معنای زندگی دارند. همچنین نقش عشق در مقایسه با مؤلفه های دیگرِ معنابخشی به زندگی نیز قابل بررسی است. بین عشق و «باورمندی به خدا» در بحث معنای زندگی رابطه ای دوسویه وجود دارد. از حیث ارتباط عشق و «هدف»، عشق مجازی علاوه بر این که می تواند ابزاری برای وصول به «عشق حقیقی» باشد، همچنین مرتبه، شأن و پرتویی از آن است. علاوه بر این مؤلفه ها، تناسب وثیقی وجود دارد بین «مرتبهٔ وجودی انسان و سطح کمال» با «نوع و سطح عشق». در رابطهٔ عشق و «هنر»، تصورات گوناگون افراد از معنای زندگی می تواند هنرهای متفاوتی را تولید کند. اثر هنری توأم با عشق حقیقی منشاء تعالی در جامعه خواهد بود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان