ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۲۱ تا ۴٬۹۴۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
۴۹۲۱.

نقدِ انتقاداتِ شباهت خانوادگیِ ویتگنشتاین به تعاریفِ ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تعاریف ذاتی ارسطو مفهوم شباهت خانوادگی ویتگنشتاین متأخر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۲۱ تعداد دانلود : ۱۴۰۴
نظریة "شباهت خانوادگیِ" ویتگنشتاین تأثیرگذارترین نظریة معاصر در باب "تعریف"، یا، به عبارت بهتر، در مقابلِ "تعریف" است. مقابلة اصلی این نظریة با "تعاریف ذاتی" است که ارسطو به عنوان سردمدار آن شناخته می شود. این نظریة را در دوران معاصر چالشی برای ذات گرایی در نظر گرفته اند. در این جستار، بعد از بیان نگرة شباهت خانوادگی و زمینه های بروز آن در تقابل با تعاریف ارسطویی، با استخراج انتقاداتِ این نگره بر تعاریف ذاتیِ ارسطو و یافتن پاسخ این انتقادات با توجه به متن آثار ارسطو، سعی دارم نشان دهم که طرح چنین انتقاداتی به تعاریف ارسطویی ناشی از فهم نادرست و ناآگاهی ویتگنشتاین نسبت به نگرة "تعاریف ذاتیِ" مدنظر ارسطو است. برای دست یابی به این مطلوب از دو روش پدیدارشناسی و تحلیلی بهره خواهم برد. بررسی آثار دست اولِ فلاسفة مذکور از اولویت های این پژوهش به شمار می آید.
۴۹۲۲.

روایت گادامر از تفکر هرمنوتیکی افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هرمنوتیک دیالکتیک روش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۰ تعداد دانلود : ۴۹۴
بن مایه های راهبرد هرمنوتیکی گادامر متأثر از فلسفه یونان و به ویژه دیالوگ و گفتگوهای افلاطونی است. اما درحالی که به عقیده افلاطون، حقیقت از راه روش و آن هم از طریق دیالکتیک قابل حصول است، به عقیده گادامر حقیقت با اینکه از راه دیالکتیک حاصل می شود از راه روش به دست نمی آید. در این مقاله تلاش خواهیم کرد تا از رهگذر اندیشه هرمنوتیکی گادامر به تأثیرپذیری وی از اندیشه افلاطون و نقاط اشتراک و افتراق وی با افلاطون بپردازیم.
۴۹۲۳.

رابطه هنر و اخلاق در فلسفه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارسطو رابطه اخلاق و هنر کاتارسیس فلسفه هنر ارسطو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹۱ تعداد دانلود : ۱۰۸۹
از آنجا که ارسطو، در هر دو زمینه اخلاق و هنر دارای رسالاتی مستقل است، لذا مطالعه آن دو و توجه به رویکرد اخلاقی در هنر از مباحثی است که غالب شارحان فلسفه ارسطو به نحوی از انحا به آن پرداخته اند. اما نظریات ایشان دارای اختلافات و بعضاً تناقضات آشکار با یکدیگر، و گاه حتی در تقابل با آرای ارسطو است. این نکته را می توان از یکسو ناشی از مفقود شدن بخشی از رساله فن شعر و دیگر آثار ارسطو و از سوی دیگر، به دلیل اختلاط دو نوع حکمت عملی و ابداعی دانست؛ از آنجا که در رسالات ارسطو پیوند حکمت عملی و اخلاق بدیهی است؛ لذا این ارتباط به حکمت ابداعی و اخلاق نیز تسرّی یافته است. همچنین در تبیین مفهوم کاتارسیس، ارسطو دو نوع هدف اخلاقی و آموزشی در هنر را از یکدیگر تفکیک نموده و کاتارسیس را صرفاً مربوط به گونه پر شور و شوق و برانگیزاننده هنر دانسته است و نه گونه اخلاقی آن. نوشتار حاضر پس از بیان کلیات آرای ارسطو در باب هنر و اخلاق، روشن می کند که بر خلاف آنچه غالب شارحان ارسطو در ادوار مختلف تاریخی عنوان داشته اند، نگاه ارسطو به هنر نگاهی مستقل از فواید مادی و اخلاقی است.  
۴۹۲۴.

«هستی شناسی» در کانون پدیدارشناسی رومن اینگاردن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: رئالیسم هستی شناسی ایده آلیسم اثر هنری وجود قصدی پدیدارشناسی و اینگاردن

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
تعداد بازدید : ۲۰۱۶ تعداد دانلود : ۱۷۸۹
این مقاله به بررسی جایگاه هستی شناسی در پدیدارشناسی رئالیستی رومن اینگاردن به ویژه در حوزة زیبایی شناسی می پردازد. رومن اینگاردن، پدیدارشناس لهستانی، از شاگردان معروف هوسرل بود که با رویکرد فلسفی استادش در دوره دوم فکری او یعنی ایده آلیسم استعلایی اش مخالفت کرد و معتقد بود که هوسرل در پژوهشهای منطقی رویکرد رئالیستی اتخاذ کرده است حال آنکه در ایده ها به سمت ایده آلیسم استعلایی گرایش می یابد. محتوای کتاب در باب انگیزه هایی که هوسرل را به ایده آلیسم استعلایی سوق دادند دقیقاً همین مسأله است. اینگاردن پدیدارشناسی رئالیستی خود را در مقابل پدیدارشناسی ایده آلیستی هوسرل مطرح کرد. مسأله رئالیسم/ ایده آلیسم و توجه او به هستی شناسی دغدغة مهم اینگاردن در تمامی نوشته هایش است. به نظر او هستی شناسی(در قالب هستی شناسی صوری، مادی و وجودی یا اگزیستانسیال) با متافیزیک یکی نیست و تلقی او از وجود آثار هنری مثل اثر موسیقایی متفاوت است. اینگاردن وجود آثار هنری را از سنخ وجود قصدی(Intentional being) می داند. به عبارت دیگر، بر این باور است که هستی و وجود این آثار نه عینی اند نه کاملاً ذهنی بلکه وجود یا هستی کاملاً قصدی دارند و لذا از عینیت های قصدی(Intentional Objectivities) برخوردارند. برای مثال، اثر موسیقیایی اثری است که وجود قصدی دارد نه وجود واقعی. آنچه را که در این مقاله به مثابة نتیجه محصل به آن دست یافتیم این است که هستی شناسی اینگاردن از سنخ هستی شناسی سنتی نیست که از افلاطون تا هوسرل تداوم یافته و جان کلام وجود یا هستی مدنظر اینگاردن را باید در وجود قصدی یافت که مصادیق چنین وجودی را در آثار هنری تحلیل و بررسی کرده است.
۴۹۲۵.

بررسی پیامدهای هبوط در الاهیات عقلانی جاناتان ادواردز

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عقل دین وحی آدامز فطرت انسانی حقیقت الاهی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۹۶۶ تعداد دانلود : ۶۳۵
جاناتان ادواردز به عنوان بزرگ ترین الهیدان نیوانگلندی در واکنش به رویکرد مکانیسمی و تاکید افراطی به دریافت های عقل و به تبع آن نفی وحی و نگاه وحیانی قرن 17و18، به جهت حل معضلات پیش آمده در حوزه دین، در عین اعتقاد به عقلانیت در حوزه دین، عقلانیت را در الهیات از متن به حاشیه برده و جنبه تنبیهی به آن می بخشد. او با التزام به مساله هبوط ذات، فطرت انسانی را آلوده و فاقد درک صحیح و منطبق با حقیقت الاهی ترسیم می کند و در همین راستا عقل را هم از آفات هبوط مصون نمی داند. چنانچه یافته های عقل را واجد تعارض، پیشداوری و تمایلات فاسد می داند. چنین روند معکوسی از جانب عقل هیچ گاه در رویکرد زندگی مومنانه، که دغدغه اصلی ادواردز است، تاثیر گذار نبوده و به این ترتیب در شکل مفهومی صرف باقی می ماند. گرچه همین عقل بواسطه التزام به وحی می تواند از طبیعت منحط خود بیرون رفته و نه تنها شواهد موید وجود ملموس خدا را ببیند، بلکه آنها را تصدیق نموده و بر آنها صحه بگذارد. اما همواره عقل در حالت فی نفسه و منهای وحی، منفی و منفعل و فاقد کارایی معرفی می شود.
۴۹۲۶.

Ibn Tufail as a SciArtist in the Treatise of Hayy Ibn Yaqzan(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Ibn Tufail Hay Ibn Yaqzan SciArtist SciArt Story

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۶ تعداد دانلود : ۳۸۱
Ibn Tufail as a scientist as well as an artist exposes the issues of human anatomy, autopsy, and vivisection and, thereby, could be regarded as a SciArtist. SciArt might be defined as a reciprocal relation between art and science. Followings are the kinds of these interactions: artistically-inclined scientific activities,science-minded artistic activities, and intertwined scientific and artistic activities. In their fictional treatises, Avicenna, Ibn Tufail, and Suhrawardi are traditional avatars of SciArt. This paper frames an account of SciArt, suggesting in detail Ibn Tufail’s work as a prototypical example, while Avicenna and Suhrawardi go beyond the scope of this paper. An instant of intertwined scientific and artistic activities strongly captivates the attentions to Ibn Tufail, describing human anatomy, autopsy, and vivisection in his Treatiseof Hay Ibn Yaqzan. Recognized as the first philosophical story, Hay Ibn Yaqzan depicts the whole philosophy of Ibn Tufail by the story of an autodidactic feral child a gazelle raised whom in an island in the Indian Ocean.
۴۹۲۷.

مقدمات یادگیری فلسفه ی ارسطو از دیدگاه آمونیوس و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ارسطو فارابی آمونیوس شرح مقولات ارسطو یادگیری فلسفه

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
تعداد بازدید : ۲۲۶۹ تعداد دانلود : ۱۴۱۹
آمونیوس فرزند هرمیاس از شارحان بزرگ ارسطوست که تمام نوافلاطونی های اواخر سده پنجم به بعد، از او متأثر بوده اند. وی در ابتدای کتاب خود، درباره مقولات ارسطو به ذکر مواردی می پردازد که در شناخت بهتر فلسفه ارسطو مؤثر است. او ضمن معرفی و دسته بندی آثار ارسطو، به تبیین غرض ارسطو از نگارش آن ها، نحوه حضور او در این آثار، چگونگی مطالعه آن ها و ویژگی افرادی که قصد مطالعه آثار و یا شرح آن ها را دارند، می پردازد. ذکر این مطالب که نه تنها برای فلسفه ارسطو، که حتی برای مطالعه فلسفه به طور مطلق ضروری است، نشان دهنده اهمیت ارسطو نزد آمونیوس و تلاش او در نزدیک کردن فلسفه ارسطو به فلوطین و رفع تعارض های موجود بین ارسطو و افلاطون است. فارابی در اثری مشابه، یعنی کتاب ""ما ینبغی أن یقدم قبل تعلم الفلسفه"" ارسطو، به جز در مواردی اندک، به تکرار سخن آمونیوس می پردازد و از این رو می توان این اثر را کاملاً آمونیوسی و ترجمه ای آزاد از اثر آمونیوس دانست.
۴۹۲۸.

تردد راز آلودجایگاه وجود شناختی و معرفت شناختی عقل فعال در رساله های رمزی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۴ تعداد دانلود : ۴۹۰
عقل فعال، شخصیت محوری رساله های رمزی سهروردی است که در عالم مثال و در قالب مثالی پیر رازآموز متمثل گشته است. پژوهش حاضر، در صدد است نقش محوری عقل فعال را در رساله های رمزی سهروردی و در دو حوزه جهان شناسی و معرفت شناسی بررسی نموده و تردد رازآلود این حقیقت متافیزیکی را در مراتب وجود و مراحل سلوک نفس، رمزگشایی نماید. حاصل این بررسی آن است که عقل فعال، عقل دهم مشائین و نور اقرب (عقل اول) در حکمت اشراق است و در عین حال روح القدس یا جبرئیل ادیان است که در رساله های رمزی سهروردی، به عنوان پیر و مرشد و راهنمای سالک حضور دارد و در مرتبه ای دیگر در سلسله انوار قاهر عرضی، حقیقت روح القدس یا «عقل فعال» در هنگام برقراری رابطه فردی با یک فرد خاص انسانی، در قالب «طباع تام» وی ظاهر می گردد. تردد راز آلود این حقیقت متافیزکی در سلسله مراتب انوار قاهر (طولی و عرضی) اشراقی مبتنی بر نظریه تشکیک حقیقت واحد نور در حکمت اشراق است.
۴۹۲۹.

نقد دو دیدگاه رایج در خصوص جایگاه علم النفس ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: علم النفس طبیعیات الهیات نفس بدن درباره نفس ارسطو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۶ تعداد دانلود : ۴۵۸
در مورد جایگاه علم النفس در نظام علم شناختی ارسطو دو دیدگاه وجود دارد. دیدگاه نخست که نظریه رایج و غالب است می گوید نفس شناسی علمی طبیعی است. این دیدگاه بیشتر بر ارتباط وثیق نفس و بدن از نظر ارسطو تأکید دارد. دیدگاه دوم بر آن است که علم النفس دو بخش دارد و بخشی از آن در طبیعیات و بخش دیگر در الهیات بررسی می شود. از نگاه این نظریه، نفوس مادی در طبیعیات بررسی می شوند و نفوس مجرد در الهیات. با آنکه هر دو این نظریات شواهدی را در آثار ارسطو می یابند، این مقاله به نقد آنها می پردازد و نشان می دهد که چگونه با آنکه ظاهر عبارات ارسطو آنها را تقویت می کند اما با دقت بیشتر معلوم می شود که اتفاقا بر اساس مبانی ارسطو نمی توان جایگاه حقیقی علم النفس را در طبیعیات دانست. 
۴۹۳۰.

بررسی مسئله نیست انگاری شر در رهیافت فلسفی با تکیه بر دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بالذّات بالعرض خیر شر عرفی فلسفی نیست انگاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۰ تعداد دانلود : ۴۹۷
مسئله شر یکی از مسائل بنیادی در نظام های الهیات به ویژه در فلسفه اسلامی به شمار می آید. معضل شر گاهی قرینه ای بر رد خدا و گاهی به عنوان امری ناسازگار با برخی از اوصاف خدا مانند؛ عدل، خیرخواهی و قدرت مطلق مطرح شده است. بسیاری از فلاسفه و متکلمان تلاش کرده اند برای ابعاد گوناگون مسئله شر، راه حل پیدا کنند. یکی از راه حل های بسیار معروف، تحلیل هستی شناسانه از شرور است.در این تحلیل شر به امر عدمی اعم از عدم ذات یا عدم کمال ذات تحویل می شود (نظریه نیست انگاری شر). این دیدگاه در بین اندیشمندان، موافقان و مخالفانی دارد. صدرالمتألهین در برخورد با این مسئله دو نوع موضع گیری متفاوت داشت. در آثار فلسفی متقدم به ویژه در کتاب اسفار از نظریه نیستی انگاری شر دفاع و آن را برهانی دانسته و در تحلیل و پاسخ به برخی از مسائل فلسفی و کلامی، از جمله ارتباط مسئله شر با صفات الهی، نظام احسن، قضا و قدر و شر ادراکی از آن سود جسته است. اما از برخی عبارت های کتاب شرح اصول کافی که جزو آثار متأخر ملاصدرا محسوب می شود، چنین برمی آید که از نظریه خویش عدول کرده است. توصیف و نقد و بررسی دیدگاه موافقان و مخالفان این نظریه و به ویژه تبیین مواضع دوگانه ملاصدرا از مهم ترین یافته های پژوهش است.
۴۹۳۱.

پژوهشی نقادانه در باب تبیین گرایس از تابع ارزش بودن شرطی ها در زبان طبیعی بر اساسِ مفهومِ اظهارپذیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تابع ارزش شرطی ها زبان طبیعی گرایس اظهارپذیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۲ تعداد دانلود : ۵۶۸
اداتِ منطقی در منطقِ کلاسیکِ گزاره ها بنا بر تعریف تابع ارزش (truth function)هستند. فیلسوفانِ منطق و زبانِ معاصر دو نظر عمده در بابِ تابعِ ارزش بودنِ اداتِ متناظر با اداتِ منطقی در زبانِ طبیعی (که عبارتند از "چنین نیست که"، "و"، "یا" و "اگر...آنگاه...") مطرح نموده اند. برخی استدلال کرده اند که اداتِ متناظر با اداتِ منطقی در زبانِ طبیعی تابعِ ارزش نیستند و در مقابل برخی نیز استدلال هایی به نفع تابعِ ارزش بودنِ اداتِ مذکور ارائه نموده اند. در این میان، دفاعیاتِ گرایس (1975) از تابعِ ارزش بودنِ شرطی ها ("اگر...آنگاه...") در زبانِ طبیعی که بر اساسِ مفهومِ اظهارپذیری (assertibility) و معنای ضمنیِ (implicature) عبارات صورتبندی شده از ثقلِ مهمی در منابعِ فلسفیِ چند دهه اخیر برخودار بوده است. هدفِ اصلی این مقاله بررسی و سپس نقدِ دفاعیاتِ گرایس در خصوصِ تابعِ ارزش بودنِ شرطی ها در زبانِ طبیعی است.
۴۹۳۲.

چیستی و کارکردهای عقل قدسی از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقل قدسی نفس ناطقه عقل فعال حدس فکر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۱۹ تعداد دانلود : ۶۸۱
 عقل قدسی در نظر ابن سینا ، مرتبه ای از عقلانیت است که درآن برترین شکل ارتباط با عالم عقول صورت می پذیرد. انسان زمانی به این مرتبه از عقلانیت نائل می شود که معقولات را بدون سختی ، مرارت و صرف وقت ، تنها با بکارگیری حدس بدست آورد. صاحبان عقول قدسی در نظر ابن سینا برترین انسانها هستند و بالاترین مقام نبوت مخصوص آنهاست. این افراد به عنوان نخستین معلمان بشری معقولات اولی را ادراک کرده و آن را در اختیار سایر انسانها قرار می دهند. بوعلی در مورد نحوه ارتباط این قوه با عقل فعال و فطری یا اکتسابی بودن آن درآثار خویش به صورت متفاوت اظهار نظر می کند البته این وجوه به نوعی قابل جمع هستند. وی برای اثبات مسأله چیستی و کارکردهای عقل قدسی از مبانی فلسفی خود چون مراتب وجودی عقل ، نحوه ادراک صور کلیه و همچنین آیات قرآن کریم مدد می جوید.
۴۹۳۳.

Kant and Demystification of Ethics and Religion(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ethics religion Demystification Modernism Subjectivism

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۵ تعداد دانلود : ۳۹۴
Kant's demystification is meant to put away any metaphysical and revealed elements from ethics and religion. Kant, fulfilling this, first argues that metaphysical questions of reason, from theoretical aspect, have no certain answers. In practical reason, he establishes his moral foundations, based on own human being without any referring to metaphysical bases. In fact, Kant places human being as the base, legislator and finally the end of ethics, so that the totality of morality is depended on itself him/her and there is no moral reality out of our humanly understanding. Kant, then, by confirming the necessity of rational religion, believes that the age of revealed religions have been expired, since they were belonged to the childhood age of human being’s reason, while in Kant’s rational religion, this is human being’s subjective intellect that defines the nature and function of God. Therefore, for Kant’s moral and rational religion, there is no credibility for affairs like miracles, blessings and prayers, since they indicate religious misguidance. In Kant’s rational pure religion, the religion is relied on human being’s pure reason in which his/her reason is the only criterion of religious beliefs. Therefore, for Kant, religion means recognizing our duties as divine judgments, and that such religion pertains to our mundane life not for worshiping God in order to get his satisfaction or benefitting his grace. In short, Kant’s religion and morality are totally depended on our humanly and earthy rationality and understanding, and that there is no mystery out of our humanly willing. So the mysteries that are claimed by revealed religions are meaningless, since our reason, itself, determines the nature, function and virtues of God, moral axioms and religious beliefs.
۴۹۳۴.

مقایسه گزاره بدیهی و گزاره پیشینی در مسأله توجیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: معرفت بدیهی پیشینی توجیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۸ تعداد دانلود : ۵۵۰
معرفت در حوزة فلسفی اسلامی و غربی، به باور صادق موجّه تعریف شده است؛ عنصر محوری توجیه، همواره مورد بحث در میان محقّقان معرفت شناس بوده است. فیلسوفان معرفت شناس مسلمان، با تکیه بر تقسیم معرفت به بداهت و نظریّت، بداهت را به عنوان گزارة پایه معرّفی نموده و مبناگروی را بر اساس ابتناء نظریّات بر بدیهیّات، طرّاحی کرده اند. مقصود از بداهت در این نوشتار، استقلال از فکر است. لیکن تقسیم معرفت به پیشینی و پسینی، نتوانسته است چنین کارآمدی را داشته باشد؛ به عبارت دیگر، در فلسفة غرب، گزارة پیشینی نتوانسته است تکیه گاه توجیهی برای گزارة پسینی باشد. مقصود از پیشینی در این نوشتار از میان تعاریف هشت گانه مذکور در مقاله، عدم وابستگی توجیه گزاره به تجربه به معنای حسّ ظاهر است.  در این مقاله، فارغ از کمبودی که در بیان معرفت شناسان غربی در این زمینه وجود دارد، نحوة توجیه مبناگرایانة گزاره های پیشینی و پسینی - با الهام از الگوی فلسفة اسلامی-  با رویکردی تحلیلی تبیین شده است.
۴۹۳۵.

تبیین و تحلیل جایگاه روش شهودی در دستگاه فلسفی صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روش شهودی صدرالمتألهین حکمت متعالیه عرفان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۸ تعداد دانلود : ۳۹۴
یکی از مهم ترین ویژگی های حکمت متعالیه، چند روشی بودن آن است. صدرالمتألهین در حکمت متعالیه خویش از سه روش شهودی، عقلی و وحیانی استفاده کرده است. وی با ارائه روش فلسفی خود تأثیر بسیار مهمی بر جریان فلسفه اسلامی پس از خود بر جای گذاشت؛ آن چنان که یکی از مهم ترین عوامل تفوق حکمت متعالیه در دوره معاصر، همین کثرت روش فلسفی ملاصدرا است. نگارندگان در مقاله حاضر به تبیین و تحلیل جایگاه روش شهودی در دستگاه فلسفی صدرالمتألهین پرداخته و نشان داده اند که وی از روش شهودی در نظام فلسفی خویش، بهره برده است. همچنین الگوهای روش شهودی ایشان در کاربرد روش شهودی در نظام حکمت متعالیه را نیز ارائه نموده است. روش محققان در این پژوهش تحلیلی-انتقادی است و از نظر هدف از نوع تحقیقات بنیادی- نظری به حساب می آید
۴۹۳۶.

مسئله علی الاطلاقیّتِ «مُطلقِ برابرایستا": ملاحظه ای درباره "ایده نوعی منطقِ استعلایی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منطق استعلایی علی الاطلاقیّت هستی شناسی نقد عقل محض

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۷ تعداد دانلود : ۵۳۹
در این نوشتار خواهم کوشید تا کُلیّتِ یک دیدگاه درباره "مفهومِ نوعی مُطلقِ برابرایستا" در نقد عقلِ محض را پیش گذارم. در این راستا، به مفصل بندیِ مقاله ای با عنوانِ علی الاطلاقیّتِ منطقِ استعلایی به نزد کانت مشخّصاً از این جهت خواهم پرداخت که مقاله پیش گفته این دیدگاه را به نحوی متکافو و پی گیرانه طرح کرده است؛ در ضمنِ این مفصل بندی، ملاحظه ای را نیز درباره این کُلیّت به میان خواهم آورد. تعیُّنِ اصلیِ کُلیّتِ این دیدگاه عبارت است از تمرکز بر تعیینِ جایگاهِ «منطقِ استعلایی» به عنوانِ (1) نوعی منطقِ ضرورتاً «غیرصوری» که بااین همه، (2) هم چنان «کُلّی» یا هم چنان علی الاطلاق است. این گونه، «منطقِ استعلایی» می تواند به مثابه نوعی «هستی شناسیِ کُلّیِ» استعلایی به میان بیاید که موضوع اش عبارت است از «"مفهومِ مُطلقِ برابرایستا"». مهمّ این که بر اساسِ این دیدگاه «منطقِ استعلایی» برای احراز این دو شرط باید از هرگونه نسبتِ ذاتی با مرتبه "حسیّاتِ استعلایی" و "مُطلقِ شهود" تجرید شود. راهنمای این تجرید این قاعده است که «منطقِ استعلایی در معنای دقیقِ کلمه» فقط می تواند در مرتبه "مُطلقِ عقل" احراز شود و هرگونه رجوع به مرتبه نقد "مُطلقِ عقل" پیشاپیش «منطقِ استعلایی» را از کار می اندازد. خواهم کوشید تا ذیلِ یک ملاحظه از این بحث کنم که این دیدگاه، با حذفِ مرتبه "نقد عقلِ محض" از «منطقِ استعلایی»، تاچه اندازه به "ایده نوعی منطقِ استعلایی" پای بند می ماند.
۴۹۳۷.

بررسى اندیشه هاى منطقى اثیرالدین ابهرى(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اثیرالدین ابهرى تصور و تصدیق قضیه طبیعیه عکس خاصتین منطق سینوى

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹۶ تعداد دانلود : ۱۰۳۵
اثیرالدین ابهرى، حکیم و منطق دان برجسته قرن هفتم هجرى، نقش بسیار مؤثرى در رشد و تکامل منطق سینوى داشته است. شناخت آراى منطقى او، در فهم آراء و روش هاى منطقى منطق دانان پس از وى، حایز اهمیت است. پیروى از نظام منطق نگارى دو بخشى ابن سینا، کشف قضیه طبیعیه و اعتبار مستقل آن به عنوان قضیه اى خاص، کشف انعکاس سالبه جزئیه در خاصتین، افزودن سه ضرب بر ضروب منتج شکل چهارم قیاس در موجهات مرکبه، حکم به بداهت مرکب بودن تصدیق، نفى بدیهى انگارى همه تصورات، نفى تلازم طرفینى دلالت مطابقه و التزام، تقسیم قضیه حملیه محصوره بر سه قسم ذهنیه، خارجیه و حقیقیه از آراى منطقى ابهرى است که ما در این نوشتار با روش تحلیلى توصیفى به ذکر و بررسى آنها مى پردازیم.
۴۹۳۸.

مقایسه مبانی معرفت شناسانه و روش شناسانه قاضی عبدالجبار معتزلی و قاضی ابوبکر باقلانی در معرفت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مبانی معرفت شناختی معرفت دینی مبانی روش شناختی معرفت دینی قاضی عبدالجبار معتزلی قاضی ابوبکر باقلانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۷ تعداد دانلود : ۴۹۲
قاضی عبدالجبار معتزلی و قاضی ابوبکر باقلانی ضمن آن که در امکان و ضرورت معرفت خدای سبحان و وجوب تفکر و ضرورت استدلال در شناخت خدا هم رأی هستند، اما در پاره ای از مبانی معرفت شناختی و روش شناختی اختلاف نظر دارند. مهم ترین اختلاف نظر این دو در زمینه معرفت شناسی متمرکز بر پاسخ به این سؤالات است: «آیا وجوب معرفت الله را عقل به ما می گوید یا شرع؟»، «آیا رابطه تفکر و معرفت تولیدی است یا استلزامی؟». در پاسخ به این سؤالات قاضی عبدالجبار رأی به «وجوب عقلی» معرفت الله می دهد، رابطه تفکر و معرفت را نیز «تولیدی» می داند و تولید علم را بر تفکر، که فعل اختیاری انسان است، مستقر می کند. اما قاضی ابوبکر باقلانی بر «وجوب شرعی» معرفت الله تأکید می کند و رابطه تفکر و معرفت را نیز «استلزامی» می داند، تولید علم را نیز بر قدرت محدثه، که به نظریه کسب اشعری برمی گردد، متکی می کند. در روش شناسی نیز اگرچه دو متکلم در اعتبار روش های حسی، عقلی و نقلی در کلام اشتراک دارند، در میزان اعتبار و تقدم هر یک از این روش ها بین آن دو اختلاف نظر است.
۴۹۳۹.

خوانش هابرماس از هگل در مواجه با هگلیان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هگل ایده آلیسم عینی استعلازدایی ذهن گرایی هابرماس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴۹ تعداد دانلود : ۷۲۰
امروزه، پس از سال ها نفی و انکار هگل، به خصوص در قلمرو فلسفه تحلیلی، شاهد اقبال گسترده ای به اندیشه های هگل هستیم، به نحوی که برنشتاین از آن به بازگشت روحهگل تعبیر می کند. تفکر مدرن ما دِین بسیاری به سنت کانتی هگلی دارد. هگل اگر چه خود به نوعی متفکّری کانتی است، لیکن نقدهای او به عقل استعلایی کانت عرصه تفکّری را به وجود می آورد که در اندیشه معاصر ما نقش حیاتی ایفاء می کند. هابرماس، به عنوان مدافع مدرنیته اندیشه معاصر را در جریان جنبش استعلازدایی ترسیم می کند که اگر چه از طرفی به نقش بی بدیل هگل در به وجود آوردن آن اذعان دارد، لیکن بر خلاف تصور جریان هگلی معاصر خودِ هگل را بدان متعلق نمی داند. در واقع هابرماس در کم و کیف تأثیرگذاری و قبول برخی استلزامات اندیشه هگلی برای جنبش مذکور مناقشه ای را با هگلیان معاصر مطرح می کند که این مقاله به بررسی آن می پردازد. این بحث ضمن روشن ساختن برخی نکات معرفت شناختی اهمیت ویژه خودش را در پوشش دادن به یکی از دغدغه های اصلی تاریخ تفکّر، یعنی، اختیار و مسؤلیت فردی می یابد
۴۹۴۰.

رویکرد فمینیست به مفهوم استقلال با نظر به فلسفه اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: استقلال ارتباطی اسپینوزا زنانه فمنیست مردگرایانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۵ تعداد دانلود : ۴۹۴
فیلسوفان فمنیست در بازخوانی سنت دیرپای فلسفه غرب به این نتیجه رسیدند که در این سنت، مفاهیم مهم فلسفی مانند عقل و استقلال در تقابل با ماده و امر غیرمعقول و یا وابستگی و هر آن چه که با مفهوم زن و زنانگی تداعی می شود، قرار می گیرد. آن ها معتقد هستند این تقابل ها منجر به تولید مفاهیمی مردگرایانه در سنت فلسفه غربی شده است. یکی از مفاهیمی که مورد نقد فیلسوفان فمنیست قرار گرفته، مفهوم سنتی استقلال به معنای خودبسندگی است. آن ها نسبت به این مفهومِ حاصل از سنت فکری مدرن ، واکنش انتقادی نشان داده اند و البته در این راستا باز از همین سنت بهره جسته اند تا مفهومی متناسب با دیدگاه ها و ارزش های خود تولید کنند و در بازخوانی سنت فکری غرب، اسپینوزا را منبعی مهم تشخیص داده اند. استقلال ارتباطی ، مفهوم موردنظر فمنیست هاست. این مقاله مفهوم استقلال ارتباطی را شرح داده و نشان داده که چگونه فمنیست ها فلسفه اسپینوزا را به عنوان پشتوانه ای مهم برای مفهوم استقلال ارتباطی دیده اند و نیز یک چالش پیش روی این مفهوم را مطرح نموده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان