فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۰۱ تا ۴٬۹۲۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۱
75 - 80
حوزههای تخصصی:
Since the time of Plato, relativism has been attacked as a self-refuting theory. Today, there are two basic kinds of argument that are used to show that global relativism is logically incoherent: first, a direct descendent of the argument Plato uses against Protagoras, called the peritrope; and, second, a more recent argument that relativism leads to an infinite regress. Although some relativist theories may be formulated in such a way as to be susceptible to these arguments, there are other versions of relativism that are impervious to these charges of incoherence. First the arguments against relativism will be stated. Next, a radical form of global relativism with assessment sensitivity is introduced, RR. Finally, it is shown how RR can be defended against the challenges of the peritrope and the regress. No attempt is made to defend RR as a plausible theory; however, the usual attempts to show the logical incoherence of radical forms of global relativism fail.
نگرش های فلسفی مورخان ادیان : مطالعه موردی جیمز فریزر و میر چا الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۹
143 - 166
حوزههای تخصصی:
در تألیف کتاب های تاریخ ادیان، دیدگاههای مختلف عقیدتی و فلسفی، ارزش ها وتصورات قبلی پژوهشگرتاریخ ادیان را در چینش و انتخاب وقایع و تنظیم آن تحت تأثیر قرار می دهد . فرضیات معرفت شناسی درباره حقیقت شناخت تحلیل او را از ادیان شکل و جهت می دهد؛ زیرا رابطه مورخ با پدیده تاریخی به استنباط معرفت شناسانه و هستی شناسانه فلسفی مورخ وابسته است، به طوریکه اختلاف بسیاری از آثار مکتوب در تاریخ ادیان به رویکرد درون دینی و بیرون دینی مورخ بستگی دارد. در این مقاله قصد داریم آراء فلسفی دو مورخ بزرگ ایلیاده و فریزر را در توصیف و نگارش ادیان معرفی و ارزیابی نماییم . این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی در پاسخگویی به این پرسشها صورت گرفته است : تفاوت فریزر و ایلیاده در روش شناسی چه بود ؟ با توجه به مقایسه آثار این دو دانشمند ادیان در توصیف وقایع دینی، اختلاف مبانی و رهیافت فلسفی آنها در چیست؟ این یافته های پژوهش حاکی از آن است که دو مورخ بزرگ دین شناس، ایلیاده و فریزر در نگرش فلسفی اختلاف نظر داشته، فریزر با نگاه پوزیتیویستی والیاده با تلفیقی از روش پدیدار شناسانه هوسرلی با نگرش ساخت گرایی و هرمنوتیکی به ضبط احوال و رفتار های دینی بشر در طول تاریخ پرداخته اند . این تفاوت در نگارش دو اثر تاریخی آنها یعنی شاخه زرین و تاریخ ادیان تاثیر اساسی گذاشته است.
معنای زندگی در موقعیت مرگ از منظر ویتگنشتاین با استفاده از نظریه پردازی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۵ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
95 - 111
حوزههای تخصصی:
تحلیل فلسفی-تجربی از معنای زندگی در موقعیت مرگ ناظر به حضور در جنگ، با تکیه بر گفته ها و کنش های عملی ویتگنشتاین موضوع این پژوهش است. روش استخراج و تحلیل داده های مرتبط با مسئله تحقیق، نظریه پردازی داده بنیاد بوده است. بدین منظور نوشته های ویتگنشتاین با تکیه بر خاطرات و نامه ها و نیز مطالبی که در باب زندگی و احوالات درونی ویتگنشتاین نگاشته شده ، مورد بررسی قرار گرفته است. با تحلیل داده های مستخرج شده و دسته بندی آنها در قالب کدهای باز، کدهای محوری و .... مشخص می شود که ویتگنشتاین در شرایط حضور در موقعیت مرگ، دیدگاه فراطبیعت گرایانه خدامحور داشته است. ویتگنشتاین در این دوره با خواندن اناجیل تولستوی و تأثیرپذیری از داستایفسکی، به گونه ای بیداری دینی دست یافته بود. در دوره قبل و بعد از جنگ ارزش های اخلاقی برای او اهمیت داشته است و لذا معنای زندگی برای او در این دوره ها را می توان از سنخ ارزش دانست.
نقدهایی بر نظریه های معنا در فلسفه تحلیلی ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
61 - 83
حوزههای تخصصی:
قصدگرایی و ضد-قصدگرایی دو نظریه اصلی در فلسفه تفسیر ادبی هستند که هر یک موضع گیری مشخصی درباره نسبت قصد مؤلف با معنای اثر دارند. داشتن نظریه ای درباره چگونگی شکل گیری معنا از لوازم هر یک از این دو موضع فلسفی است. آنها باید به این پرسش پاسخ دهند که معنای یک قطعه ادبی چگونه قوام می یابد؟ برای یافتن پاسخ درست، تمرکز بر فلسفه زبان و نظریات معنا مفید خواهد بود. بعضی از رقبای قصدگرایان، از جمله ضد-قصدگرایان، اغلب مجبور شده اند تا تفسیر ادبی را از تفسیرهای معمول در زندگی روزمره جدا کنند، اما نتوانسته اند چرایی این جدایی را توجیه کنند. در نقطه مقابل، پاسخ قصدگرایان نیز، که مبتنی بر نظریه معنای گرایس بوده، قانع کننده نیست؛ نظریه معنای ایشان فقط قسمتی از معناهای موجود در متن را پوشش می دهد. در این مقاله پاسخ دو تن از قصدگرایان میانه رو معاصر، رابرت استکر و پیسلی لوینگستون به این پرسش نقد میشود. در انتها، نگارنده نظریه ربط را به عنوان نظریه ای جایگزین برای توضیح معنای آثار ادبی پیش می نهند و نتایج این جایگزینی را تبیین می کند. نگارنده نتیجه می گیرد که نظریه ربط امتیازاتی بر نظریه گرایسی معنا دارد که استفاده از آن را در بحث از تفسیر ادبی موجه می سازد.
احسایی: قول به اصیلین یا اصالت ماهیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۹
167 - 191
حوزههای تخصصی:
چکیده
با توجه به ظاهر برخی کلمات احسائی، قول به اصالت توأمان وجود و ماهیت را به او نسبت داده اند. اما به راستی آیا احسایی قائل به اصالت وجود و ماهیت با هم بوده یا اصالت ماهیتی بوده است؟ آیا تصور وی از اصالت با تلقی ملاصدرا از این واژه یکی بوده است یا این که دو تصور جداگانه از اصالت داشته اند. اگر متفاوت بوده است آیا باز هم می شود گفت که احسایی قائل به اصیلین به معنای صدرایی بوده است؟ با توجه به اینکه وجود و ماهیت از نظر احسایی معنای خاصی دارد و چنانکه خواهیم دید در جایی وجود و ماهیت را همان ماده و صورت می داند، به قول اصالت ماهیت نزدیک می شود و با تفسیری که از وجود ارائه می کند معلوم می شود که منظور او از وجود معنای اسم مصدری وجود نیست لذا نسبتی که سبزواری به احسایی داده است و وی را قائل به اصالت وجود و ماهیت با هم دانسته، نسبتی صحیح نمی تواند باشد. ما در این نوشتار این مسأله را مورد واکاوی قرار داده ایم و نشان دادهایم که با تامل بیشتر در آثار احسائی نمی توان این نسبت را مورد تأیید قرار داد
<br /> کلید واژگان: احسایی، وجود، ماهیت، اصیلین، اصالت، ملاصدرا.
تبیین حرکت شناسی ابن سینا در سنّت تفسیری حلّ مشکلات الإشاراتِ طوسی بررسی نگارش های قطب الدین شیرازی، سید برهان الدین بخاری، بدر الدین تستری و میر سید شریف جرجانی (مقدمه، تصحیح متن و تعلیقات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب الإشارات والتنبیهاتاز نگارش های موجز و ژرف مربوط به اواخر دوران زندگی ابن سیناست. بعد از نشر الإنارات فی شرح الإشاراتِفخرالدین رازی در قرن ششم هجری، کتاب الإشارات والتنبیهاتکانون توجه اندیشمندان بعدی قرار گرفت و در پرتو آن ادبیات گوناگون و گسترده ای از حاشیه و تعلیقه گرفته تا شرح و تلخیص پدید آمد. یکی از این نگارش ها، حلّ مشکلات الإشارتنصیر الدین طوسی است. بر پایه سنجش نسخه های موجود از این دو اثر به نظر می رسد در سنّت آموزش فلسفه در ایران، متن إشاراتهمواره بر پایه تفسیر طوسی مبنای تدریس قرار می گرفته است. بدین صورت که استادان فلسفه از روزگار طوسی به بعد، شرح طوسی را شایسته ترین تفسیر از آراء ابن سینا به شمار می آورده اند و همان متن را به فراگیرندگان فلسفه تدریس می کرده اند. حرکت شناسی در آثار گوناگون ابن سینا چه مفصل مانند الشفاءو چه مختصر مانند عیون الحکمة مطرح شده است. امّا آنچه سبب شد تا در نوشتار حاضر بحث حرکت شناسی ابن سینا در نمط دوم (فصل ششم- فصل هشتم) از کتاب حلّ مشکلات الإشاراتطوسی مورد بررسی تفصیلی قرار گیرد این بود که اوّلاً در میان آثار ابن سینا کتاب الإشارات والتنبیهاتدارای سنّت تفسیری گسترده ای است و ثانیاً تأملات فلسفی قطب الدین شیرازی، سیّد برهان الدین بخاری، بدرالدین تستری و میر سید شریف جرجانی بر حلّ مشکلات الإشاراتناظر به این بحث تاکنون مورد توجه قرار نگرفته و منتشر نشده است. در این نوشتار ضمن ارزیابی پژوهش های جدید در مضوع یادشده کوشش بر آن بوده است تا اهمیّت کتاب الإشارت در پرتو سنّت تفسیری آن، نشان داده شود.
منطق فازی و مبانی مکانیک کوانتومی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳
31 - 44
حوزههای تخصصی:
منطق فازی یک منطق مقداری است. در مقابل منطق ارسطویی که یک منطق دو ارزشی محسوب می گردد، منطق فازی منطقی چند ارزشی است. به عبارت دیگر نگرش منطق فازی به پدیده ها یک نگاه قاطع با درجه ارزشی صفر یا یک نیست، بلکه از دیدگاه منطق فازی درجه ارزشی رخدادها می تواند از بی نهایت مقادیر مابین صفر یا یک تعیین گردد. لذا از منظر منطق فازی تغییرات در عالم هستی پیوسته و تدریجی است و این تغییرات در پارامترهای هستی، دارای خطوط واضح و مرزبندی مشخص نیستند. در مقابلِ منطق فازی، دیدگاه مکانیک کوانتومی در خصوص تغییرات در عالم هستی یک دیدگاه پلکانی و جهشی است. سطوح انرژی و همچنین کلیه پارامترهای وابسته به انرژی در این نگرش، کوانتومی و اساساً مفهوم فوتون به عنوان بسته هایی از انرژی دربرگیرنده پلکانی بودن تغییرات در مکانیک کوانتومی می باشد. در این میان مکانیک آماری با نگاهی میانه، تغییرات در سطوح ذره ای را پلکانی و کوانتیزه لیکن در سطوح ماکروسکوپی پیوسته و تدریجی می انگارد. در واقع از این منظر یک تغییر ماکروسکوپی حاصل معدل بی نهایت تغییر میکروسکوپی است که برخلاف کوانتیده بودن تغییرات ذرات در سطح میکروسکوپی می تواند نمودی تدریجی و پیوسته در تغییرات ماکروسکوپی داشته باشد. در این مقاله سعی شده است، از دیدگاه معرفت شناختی تأثیر این نظریات در متدولوژی شناخت عالم مورد بررسی قرار گیرد.
بررسی نقد بنت بر ردیه کانت بر براهین اثبات نظری خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کانت به طور کلی براهین نظری دال بر وجود باری را در سه دسته برهان وجودی، جهان شناختی و نظم جای می دهد. در نگاه او، چون وجود یک محمول واقعی و تعین بخش نیست، نمی تواند در تعریف شیء حاضر باشد و بنابراین برهان وجودی عقیم است. این مقاله، همگام با کانت و بنت، می کوشد تا نشان دهد که وجود نه مایه کمال و نه محمولی تعین بخش است. نیز بر خلاف نظر بنت، که دلایل کانت را ناکافی می داند، ادعا می شود که کانت مغالطه بنیادینی را که در برهان وجودی نهفته است پیدا و هویدا کرده است. به زعم کانت، خطای برهان جهان شناختی وابستگی آن به برهان سست بنیان وجودی است. بنت به درستی، ابهام و سستی این وابستگی را مورد توجه قرار می دهد. با این حال، کانت در فرصتی دیگر، با نقدی قوی، استدلال جهان شناختی را از اعتبار ساقط می کند. در مرحله آخر، کانت با همه دلبستگی ای که به برهان نظم دارد، آن را مبتنی بر برهان معیوب جهان شناختی توصیف می کند. نقد بنت در این مرحله، از ارتباطی ذاتی که میان برهان جهان شناختی و نظم وجود دارد غفلت می ورزد.
Ontology of Time in Cinema A Deleuzian reading of Still Life and Prince Ehtejab With an emphasis on the concept of Time-Image(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۱
39 - 52
حوزههای تخصصی:
Gilles Deleuze, the notable post-modern philosopher, in his two-volume cinematic books Cinema 1: movement-image (1986) and Cinema 2: time-image (1989) recognizes two major periods in history of cinema (classic and modern) in terms of representing movement and time respectively. Referring to various films of modern cinema especially post-war European cinema like Italian neorealism, Cinema2 speaks about the possibility of direct presentation of time in cinematic works. Explaining Deleuze’s theories and his two formulations of direct presentation of time as ‘pure optical situations’ and ‘sheets of the past’, in this essay we try to give an analysis of the two most important films of Iranian history of cinema: Still Life (1974) and Prince Ehtejab (1974). Finally, we will conclude that these films are not mere representation of preexisting philosophical concepts, rather in contrast to linguistic thought, they provide some kind of visual and non-linguistic philosophical meditations of time, cinema of time
افسانه های ایرانی پریان ابزاری برای فکرپروری کودکان (رهیافتی آموزشی بر اساس نظریه لیپمن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لیپمن برنامه فبک را بنیان نهاد و داستان را ابزاری اساسی برای فکرپروری و آموزش کودکان معرفی و شالوده ای نو برای آموزش آن ها پی ریزی کرد. این پژوهش بسندگی ادبی، فلسفی و روان شناختی پنج افسانه ایرانی پریان را بر اساس نظریه لیپمن در پاسخ به پرسشی که چگونه این افسانه ها پاسخ گوی برخی اندیشه های کودکان هستند؟ با رویکردی توصیفی- تحلیلی بررسی کرده است. یافته های تحقیق حاکی است که این افسانه ها مفاهیمی متعالی مانند زیبایی، عشق، دانایی، خودبینی و ... دارند و درون مایه فلسفی آن ها غنی و زمینه ساز تکوین پرسش های چالشی در ذهن کودکان است. افسانه های «ثروتمند حسود و مار» و «دژهوش ربا»، گفت وگوهای بیشتری نسبت به افسانه های دیگر دارند که از این زاویه چالشی ترند و نیز افسانه دژ هوش ربا الگویی از حلقه کندوکاو دارد. این افسانه ها از منظر زبانی و انتقال مفاهیم، غنای روان شناختی مطلوبی برای کودکان دارند، امّا داستان «زردپری» و «بی بی ناردونه» قسمت های خشنی دارند و با شرایط اجتماعی کنونی مطابقت ندارند. رویکرد ادبی این افسانه ها شخصیّت های پویایی را نمایش می دهند که کودک را با خود همراه می کنند، امّا نیازمند تغییر پیرنگ در چارچوب برنامه فبک هستند. موضوع این افسانه ها علاوه بر تحلیل محتوایی از جنبه تجویزی که شامل رویکردهایی مطلوب برای گسترش آموزش تفکّر فلسفی در کودکان است، تحلیل شده است.
بررسی کارایی «تعریف به ذاتیات» با تأملی در پیش فرض های فلسفی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
21 - 40
حوزههای تخصصی:
تعریف به ذاتیات طیف وسیعی از تعریفات منطقی را شامل می شود. ذاتیات در تعریفات حدّی (اعم از حدّ تام و ناقص) و تعریفات رسمی (اعم از رسم تام و بعضی از رسم های ناقص) و بعضی دیگر از اقسام تعریف که در این مقاله به آن ها اشاره خواهد شد، حضور دارند. کارایی تعریف به ذاتیات به پذیرش پیش فرض هایی بستگی دارد که یا از دانش فلسفه وام گرفته شده اند و یا باید در آن دانش اثبات شوند. در این مقاله پس از بیان انواع تعریف در دانش منطق، این پیش فرض ها بررسی شده اند و با نقد آن ها، کارایی تعریف به ذاتیات نقد شده است
تحلیل انتقادی دیدگاه دیوید هیوم درباره جوهریت و این همانی ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیوم با رویکرد تجربه گرایانه اش تأثیر بسزایی بر فلسفه مدرن گذاشت. وی در نخستین و مهم ترین کتاب فلسفی خود، رساله ای درباره طبیعت آدمی، به تبیین جوهریت و این همانی ذهن و احوال ذهنی پرداخت. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی-انتقادی، دیدگاه هیوم نقد و بررسی می شود. هیوم در موضع سلبی خود، با استناد به برخی مبانی مبهم یا مخدوش، جوهریت و این همانی و بساطت کامل ذهن را بدون انطباع و در نتیجه، بدون ایده و بی معنا دانست؛ اما در موضع ایجابی خود، از جوهریت و این همانی ناقص احوال ذهنی دفاع کرد؛ ولی در نهایت به سبب تناقضات موجود در موضع ایجابی، به رجحان شکاکیت حکم داد. شکاکیت در فلسفه هیوم، به معنای فقدان شرح متافیزیکال رضایت بخش نسبت به اعتقادات طبیعی(نه فقدان خودِ اعتقادات طبیعی) است. مشکل اساسی تبیین هیوم، غفلت از علم حضوری و کارکرد عقل در تنبّه به آن است. به نظر می رسد با استناد به علم حضوری می توان تبیین قانع کننده تری از جوهریت نفس و تمایزش با پدیده ها و حالت های نفسانی ارائه داد؛ براین اساس جوهری به نام نفس وجود دارد که حالات نفسانی قائم به آن هستند.
An Investigation of Norm of Belief’s Proper Formulation(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۱
69 - 74
حوزههای تخصصی:
That falsity is a defect in belief can be captured with a prohibitive norm holding that truth is the necessary condition for permissibility of belief. Furthermore, such a formulation avoids the difficulties encountered in earlier literature that offered prescriptive norms. The normativity of belief thesis is widely discussed in the literature. I criticise bi-conditional formulation of the norm of the normativity of belief thesis which holds that truth is both the necessary and sufficient condition for the permissibility of belief formation. I argue that the part which holds that truth is the sufficient condition for the permissibility of belief formation is redundant. The argument follows from clarifying the key ideas at stake in the normativity of belief thesis, namely, that false belief is a defect and that the normativity thesis is supposed to distinguish the concept of belief from other cognitive attitudes and the slogan that belief aims at truth.
کاستی های تبیین طبیعی انگارانه شناخت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳
83 - 100
حوزههای تخصصی:
طبیعی انگاری قسم مهمی از تحویل گرایی اخلاقی است و عبارت است از قول به این که همه ی کیفیتهای ارزشی قابل فروکاستن به کیفیتهای طبیعی هستند و به عبارت ساده تر «همان کیفیتهای طبیعی هستند».چنین دیدگاه هستی شناسانه ای، سوی شناخت شناسانه نیز دارد مبنی بر این که باورهای اخلاقی ما قابل توجیه تجربی هستند و با این نحو توجیه، شناخت اخلاقی هم سنگ شناخت علمی است. این مقاله، وفا به وعده ای است که در ... کردیم. در مقاله ی پیش رو به این نتیجه رسیده ایم که (الف) تبیین مشاهده بودن باورهای اخلاقی خاص بر اساس «زنجیره ی استنباطی»، ناموفق است؛ زیرا اولاً نمی تواند توضیح دهد که در وهله ی اول باور ما به کیفیتهای اخلاقی به تمایز از کیفیتهای طبیعی چگونه موجه است و ثانیاً این تالی فاسد دارد که در همانی های علمی کیفیتهای پایه را به صرف شناخت کیفیتهای متکی می شناسیم. (ب) «تبیینهای اخلاقی امور واقع نااخلاقی» نیز نمی تواند توجیه تجربی باورهای اخلاقی را به سرانجام برساند: هرچند براساس موضع طبیعی انگار، می توان تبیین گری امور واقع طبیعی را به امور واقع اخلاقی نیز نسبت داد، اما این فایده ی شناختی ندارد؛ برای این که فایده ی شناختی داشته باشد باید امر واقع قابل مشاهده ای را تبیین کند که فرض طبیعی پایه تبیین نمی کند. در نتیجه فرضهای اخلاقی کمکی به تبیین نمی کنند و توجیه آنها از طریق استنباط تبیینی ناممکن است.
منطق فازی در قرآن: خلط مستنبط و منصوص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علی وحیدیان کامیاد در مقاله ای با عنوان «روش شناسی کاربرد منطق فازی در بینش اسلامی» مدعی است که منطق فازی بخشی از منطق والای قرآن است. این ادعا از سوی برخی از محققان نیز مورد تأیید قرار گرفته است. این در حالی است که به نظر می رسد شواهد ارائه شده در باب این ادعا، شواهدی ناقص اند و لازم می نماید تا اصل ادعا مجدداً مورد کنکاش قرار گیرد. در تحقیق حاضر پاره ای از نقدها نسبت به اصل ادعای منطق فازی در قرآن با توجه به شواهد قرآنی ارائه شده از سوی مدعیان آن است. علاوه بر نقدهای جزئی که به عدم انطباق مثال های قرآنی ذیل الگوی فازی ارائه شده از سوی مدعیان بر می گردد، این نیز نشان داده خواهد شد که اساساً طرح ادعای وجود منطق فازی در قرآن، با خلط آنچه صراحتاً به عنوان استدلال در متن آمده است (استدلال منصوص) و آنچه از سوی مخاطب ممکن است به متن نسبت داده شود (استدلال مستنبط) همراه است.
بررسی دیدگاه نانسی مورفی در باب فاعلیت خداوند در عالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نانسی مورفی، فیلسوف و متأله معاصر آمریکایی کوشیده است تا با استفاده از فیزیک کوانتوم، تبیین جدیدی از فاعلیت خداوند در عالم ارائه کند. به اعتقاد وی، هر نظریه ای که در باب فاعلیت خداوند در جهان مطرح می شود، در صورتی پذیرفتنی است که با علم و الهیات سازگار باشد. مورفی برای تبیین دیدگاه خود در باب عملکرد خداوند در جهان از «علیت پایین به بالا» بهره می برد. او خداوند را متغیر پنهان در سطح کوانتومی می داند. در نتیجه، با استفاده از عدم تعینی که در این سطح وجود دارد، فاعلیت خداوند را توضیح می دهد. از نظر مورفی هیچ رویداد تصادفی ای در سطح کوانتومی وجود ندارد و هنگام رخداد فعل الهی، قوانین طبیعت نقض نمی شوند. در مقاله حاضر، پس از تلاش برای ارائة تبیین دقیقی از دیدگاه نانسی مورفی، نقدهای واردشده بر دیدگاه او طرح و بررسی شده اند.
نقش ایده های استعلایی در گذر از مفهوم طبیعی به مفهوم آزادی در اندیشه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به نظر کانت،انسان برای رسیدن به علمنیازمند سیستمی از دانش عقلانی خود می باشد که تحت یک ایده به وحدت برسد. در این سیستم علمی تمام اجزاء و موقعیتی که هر جزء در نسبت با دیگر اجزاء پیدا می کند به نحو پیشینی تعین مییابد. چنین وحدتی سازمان یافتهاست به نحوی که سیستم علمی در بسط تدریجی خود از درون فربه و کامل می گردد و هیچ مؤلفه بیرونی نمیپذیرد. تنوع مفهومی در این سیستم که منجر به تعین قلمروهای دوگانه قانونگذاری در آن می شود به مفاهیم طبیعی و مفهوم آزادی محدود میگردد. حال اگر دوگانگی برآمده از این تنوع مفهومی، وحدت سازمان یافته سیستم دانش عقلانی بشر را تهدید کند خودِ سیستم برای حفظ خود بایستی بتواند بر آن فائق آید.ایده های استعلایی و نقشی که آنها در ترمیم این دوگانگی ایفا می کنند از جمله خوددرمانی های سیستم علمی است.در این نوشتار سعی برآن است تا بیان کانت از نقش ایده های استعلایی در پیوند مفاهیم را نشان دهیم.
بررسی مواجهة با رنج آزادی اگزیستانسیال و راههای گریز از رنج آزادی از منظر اروین یالوم و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوند میان «آزادی» و «رنج» به نحو شهودی روشن نیست؛ زیرا در نگاه اول «آزادی» ظاهراً فقط دربرگیرندة اشارات ضمنی مثبت بلاواسطه است اما آزادی روی تیره ای دارد که همراه با رنج وجودی است. آزادی از منظر انسان خالق از لحاظ روانی سرشار از اضطراب است از این جهت که ما به عمیق ترین مفهوم، مسئول خودمان هستیم؛ نه تنها برای جهان درونی بلکه برای جهان بیرونی نیز مسئول هستیم. تکلیف هر فرد تألیف دنیا و انسانیت خویش است. انسان نمی تواند از این مسئولیت و از این آزادی اجتناب کند. مهم ترین عامل رنج زا بودن آزادی در اندیشة یالوم نوع معرفت شناسی اگزیستانسیالیستی است که معتقد است انسان در این دنیا پرتاب شده است و برای ساخت خویش نه قانونی در اختیار دارد و نه مبدأ ماورایی وجود دارد تا او را راهنمایی دهد، اما در معرفت شناسی مولانا هم خدا وجود دارد هم قانون. در این جا آن چه باعث رنج زا شدن آزادی است نحوة عمل کردن به قانون است؛ مسئله این است که آیا انسان می تواند در جنگی بی پایان تکلیف الهی که همانا آفرینش انسانیت است موفق شود.
فرضیه خاستگاه هاجری اسلام، تحلیل و نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
769 - 786
حوزههای تخصصی:
پاتریشیا کرون و مایکل کوک، در نظریه هاجریسم مدعی شده اند که اسلام، خاستگاه هاجری داشته است. این فرضیه می گوید که خاستگاه اصلی اسلام نه در شهرهای مکه و مدینه، بلکه در منطقه ای در شمال غربی شبه جزیره عربستان بوده که از نظر تاریخی، به خصوص در منابع یهودی، محل سکونت هاجریان محسوب می شده است. استناد آنها در این فرضیه نیز بر یکسان بودن مهگرایه (هاجریان) و مسلمانان، تطبیق بعضی نام های ذکرشده در کتاب مقدس بر اماکن اسلامی و قبله اول بودن پتراست. این مقاله نشان می دهد که دلایل ارائه شده برای این مدعا، هم از جنبه فهم متون تاریخی و هم از نظر علت یابی انحراف محراب مساجد اولیه از قبله، دارای استحکام نیستند.
تبیین «نفس الأمر» از منظر علامه طباطبایی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تفاسیر و معانی ارائه شده برای نفس الأمر ناشی از معضلی معرفت شناختی در تبیین صدق قضایایی است که مابازای عینی یا ذهنی بالفعل ندارند و ازاین رو معانی مختلفی برای واقع و نفس الأمرِ مطابق آنها به میان آمده است. مرحوم علامه طباطبایی بر اساس مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی خود تفسیری متفاوت از نفس الأمر ارائه کرده است که یکی از تفاسیر جدید در این زمینه به شمار می آید. از نقاط قوت تفسیر علامه طباطبایی، علاوه بر حل و رفع معضل مذکور، توجه به مبانی هستی شناختی نفس الأمر پس از اصالت وجود و مطابقت کامل با آن است. طبق مجموع آرای علامه (مستفاد از بدایه، نهایه و تعلیقات اسفار) نفس الأمر به معنای موجودیت و ثبوت به معنای وسیع آن است. این ثبوت مطلق شامل سه دسته ثبوت است:
اول: ثبوت در اموری که حقیقتاً تحقق دارند؛ مانند خود وجود؛
دوم: ثبوت در اموری که به اعتبار اولیة عقل، برای آنها لحاظ می شود، مانند ماهیات؛
سوم: ثبوت در اموری که به اعتبار ثانوی عقل، برای آنها اعتبار می شود؛ مانند معقولات ثانی.