مطالب مرتبط با کلیدواژه

ژرار ژنت


۱۴۱.

تحلیل تطبیقی داستان کشته شدن افراسیاب در شاهنامه فردوسی و متون اوستایی، پهلوی، و نگاره ها بر پای نظریه ترامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترامتنیت پیش متن بیش متن ژرار ژنت شاهنامه نگارگری افراسیاب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۶۴
نظریه ترامتنیت ژرار ژنت یکی از دیدگاه های مهم در زمینه بینامتنیت است که به بررسی رابطه پیش متن (متن مرجع) با بیش متن (متن جدیدی که از متن پیشین مشتق شده است) می پردازد. در تاریخ ادبیات فارسی، شاهنامه فردوسی یکی از مهم ترین متن هایی ا ست که بحث ترامتنیت درباره آن مطرح شده است. شاهنامه هم ارتباط بینامتنی فراوانی با متون پیش از خود، به ویژه متن های اوستایی و پهلوی، دارد و هم نقش پیش متن را برای دیگر متن ها، از جمله متن های تصویری مانند نگاره ها، بازی کرده است. در این مقاله، به بحث ترامتنیت در داستانِ کشته شدن افراسیاب در شاهنامه پرداخته شده و این پرسش ها مطرح شده اند: عناصر اصلی داستان مرگ افراسیاب در شاهنامه چیست و روایت شاهنامه با دیگر متن ها درباره این داستان چه شباهت ها و تفاوت هایی دارد و از این متون چگونه به عنوانِ پیش متن در شاهنامه استفاده شده است و، از سوی دیگر، نگاره هایی با موضوعِ داستان کشته شدن افراسیاب تا چه حد از شاهنامه برگرفته شده اند؟ براساس نتایج می توان گفت که، از یک سو، متن های باستانی ایرانی، به عنوانِ پیش متن، نقش مهمی در خلق شاهنامه داشته اند و، از سوی دیگر، خودِ شاهنامه نیز، به عنوانِ پیش متن، تأثیر مهمی بر آفرینش انواع نگاره ها داشته است.
۱۴۲.

واکاوی بینامتنیت صریح و ضمنی در نمایشنامه«الحسین ثائراً و شهیداً» اثرعبد الرحمن الشرقاوی، بر اساس نظریه بینامتنیت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عبد الرحمن الشرقاوی الحسین ثائرا الحسین شهیداً بینامتنیت ژرار ژنت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴ تعداد دانلود : ۵۶
ژرار ژنت (1930/2018م) معتقد است، هیچ متنی اصیل نیست، بلکه واگویه ی متون پیشین است .او حضور عنصر یا عناصری از متون پیشین در متن حاضر را تحت عنوان بینامتنیت می داند و آن را به سه دسته صریح، غیر صریح و ضمنی تقسیم می کند. نویسندگان بسیاری با داشتن زمینه های اعتقادی جهت تعالی بخشیدن به نوشتار خود میان مطالب خویش و کتب پیشین با موضوعاتی همچون دینی و تاریخی ارتباط بینامتنی برقرار کرده اند. عبد الرحمن الشرقاوی (1921/1987م) از اهل سنت و جماعت است و نمایشنامه ی «الحسین ثائراً و شهیداً» اثر اوست که در رابطه با واقعه عاشورا است که جزء مهمی از فرهنگ شیعه می باشد. بررسی رابطه بینامتنی و اشراف نویسنده بر متون گذشته جهت بیان صحیح و به دور از اشکال در این اثر امری ضروری به نظر می رسد که این جستار با روش کتابخانه ای و با رویکرد تحلیلی-توصیفی به این مهم پرداخته است. یافته ها نشان می دهد، شرقاوی در راستای ارتقاء نوشتار خود بدون تعصب فرقه ای ، به نقل عاشورا پرداخته و از متون معتبر در جای جای اثر خود بهره جسته است تا بر وثاقت علمی و اعتبار اثر به شیوه ی آکادمیک بیفزاید او در رابطه بینامتنی با متون دینی موفق بوده ولی در بینامتنیت تاریخی چندان موفق عمل ننموده و به نظر می رسد در بیان برخی حوادث بر ذهن خود تکیه داشته است.
۱۴۳.

کاربرد دوگانه «پیرامتنیت» و «نشانه شناسی» تصویر روی جلد کتاب «ماتراه العیون»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه شناسی پیرامتنیت ژرار ژنت تصویر روی جلد کتاب ماتراه العیون محمد تیمور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۶
ژرار ژنت با مطرح کردن مقوله پیرامتنیت، توانست تا مرزهای تحلیل و مطالعه تصویر روی جلد کتاب را به سوی آرای نشانه شناسی بکشاند تا لایه های معنایی طرح روی جلد کتاب را بازشناساند. محمد تیمور، اولین مجموعه داستان کوتاه جامعه عرب را با عنوان «ماتراه العیون» نوشت. حال مسئله آن است که ارتباط و انسجام معنایی طرح روی جلد کتاب «ماتراه العیون» با ارزیابی نشانه شناسی تا چه میزان قابلیت پیرامتنی طرح را با درون متن کتاب هموار می سازد. پژوهش حاضر بر آن است تا لایه ها و اجزای نمادین طرح روی جلد کتاب «ماتراه العیون» را به عنوان پیرامتنِ کتاب، مورد هدفِ واکاوی نشانه شناسی قرار دهد تا بتواند به درک لایه های معنایی و ارتباطی طرح روی جلد کتاب با متن داخلی و اهداف ثانوی نویسنده دست یابد و در این راستا از روش توصیفی تحلیلی  با رویکرد نشانه شناسی دیداری بهره جسته است. نتایج حاکی از آن است که پیرامتن طرح روی جلد کتاب با کاربرد رنگ ها که برجسته ترین جزء کاربردی طرح هستند، کاربرد شکلِ چشم و خطوط شکسته پشت چشم و کاربرد حرف «م» و «الف» متصل به «م» قادر بوده تا انعکاسی از عنوان کتاب و تجربیات  نویسنده باشد و به طور موازی با متن داخلی ارتباط معنایی داشته باشد.  
۱۴۴.

«خوانش تطبیقی دو نمایشنامه «سیاوش و سودابه» و« از خون سیاوش» با استفاده از نظریه تراروایت ژرار ژنت»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر-ادبیات تطبیقی ژرار ژنت بیش متنیت شاهنامه سیاوش گئورگ دارفی محمود کیانوش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۸
برگرفتگی از گذشته و بازتاب معاصر آن در متون جدید برای حفظ پیوستگی میان انسان هایی که روایت جزئی جدانشدنی از زندگی شان است، همواره و در میان تمام ملل مورد توجه بوده است. با بررسی و مطالعه تاریخ ادبیات نمایشی ایران و جهان در می یابیم که نحوه استفاده و نمود متون کهن در این آثار، غالبا از طریق اقتباس های ادبی صورت پذیرفته است. در میان متون ایرانی نیز آنچه توجه را جلب می کند، استفاده مکرر از داستان های شاهنامه و اقتباس از آنها در نگارش متون جدید است. این پژوهش به صورت موردی به مطالعه دو اقتباس صورت پذیرفته از داستان سیاوش خواهد پرداخت که کمتر مورد توجه قرار گرفته اند: سیاوش و سودابه که توسط گئورگ دارفی، نویسنده ارمنی الاصل، و از خون سیاوش که توسط محمود کیانوش، نویسنده ایرانی، به نگارش در آمده اند. این اقتباس ها به صورت انفرادی تحلیل و سپس به صورت کلی و به کمک تحلیل تراروایتی-بیش متنی ژرار ژنت مورد بررسی قرار خواهند گرفت. آنچه در انتها توجه ها را به سمت خود جلب می کند، خوانش امروزی تفاوت ها، شباهت ها و ظرفیت های دو متن فارسی و ارمنی است که با رویکردهایی مختص به خود، دست به اقتباس از متنی واحد و در قالبی واحد زده اند که نگاهی دوباره به آنها می تواند برای خلق متون جدید نیز راهگشا باشد.
۱۴۵.

کارکرد عناصر پیرامتنی در آثار داستانی لیلا صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیرامتن لیلا صادقی ژرار ژنت بینامتنیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵
در میان آثار ادبی جهان، یکی از راه های  اثرگذاری بیشتر بر مخاطب، استفاده از عناصر پیرامتنی است. عناصر پیرامتنی به صورت کلاسیک چندان جدی و اثرگذار تلقی نمی شدند اما نسل جدید، نویسندگان آنها را به کار می گیرند تا  بخشی از فرایند خلق و انتقال معنا را بر عهده آنان قرار دهند. لیلا صادقی از جمله نویسندگانی است که همواره عناصر پیرامتنی را به بخش مهمی از آثار خود تبدیل کرده است، تا جایی که خوانش آثارش، بدون توجه به عناصر پیرامتنی مانند جلد، تقدیم نامه، فهرست و ... ناقص است. برای بررسی کارکرد عناصر پیرامتنی و هم چنین پاسخ به این پرسش که این عناصر، دقیقاً چه نقشی در انتقال معنا برعهده دارند، از بخشی از نظریه بینامتنیت- پیرامتنیت ژرار ژنت کمک گرفته ایم. در تکمیل نظریه ژنت، بیرک و کریس سه کارکرد برای عناصر پیرامتنی در ادبیات دیجیتال در نظر گرفته شده است: کارکرد تفسیری، کارکرد تجاری و کارکرد هدایتگری. برای پاسخ به پرسش پژوهش این سه کارکرد را نیز در نظر گرفته ایم. در این پژوهش که به روش کیفی و تحلیلی انجام شده، ابتدا داده ها بادقت گردآوری و طبقه بندی شده ، سپس براساس مبانی نظری، تلاش پژوهشگران بر یافتن یک الگوی مشترک بر مبنای نظریه معطوف شده است. در مرحله بعد، داده های مستخرج از آثار براساس نظریه تحلیل شده است. بر طبق آنچه از عناصر پیرامتنی در آثار لیلا صادقی به دست آمده، این عناصر کارکرد تکمیلی دارند؛ به این معنا که بخشی از متن اصلی بشمارمی روند و دریافت معنا، چه به لحاظ روایی و چه غیرروایی، بدون درک آنها امکانپذیر نیست. این مقاله بر آن است تا این کارکرد را که به عنوان «کارکرد تکمیلی» شناسایی می شود به عنوان مشخصه سبکی صادقی تشریح و تبیین کند.
۱۴۶.

بررسی و تحلیل فراخوانی شخصیت ها و روایات اسطوره ای-حماسی در شعر زنان افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بینامتیت ژرار ژنت خالده فروغ لیلا صراحت روشنی لیلا کاویان شعر افغانستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۱۳
اسطوره، از استعاره گونه هایی است که به دلیل برخورداری از ویژگی تکرارپذیری و ماهیت بینامتنی، همواره در آثار منظوم و منثور فارسی بازتولید شده و شاعران به یاری این عنصر تصویرساز به توسعه معنایی و زیباشناختی آثار خود پرداخته اند. شخصیت های اسطوره ای در عصر حماسی از نقش ایزدی، به شکل پهلوان حماسی درآمده و شخصیت اسطوره ای-حماسی یافته اند. به همین سبب، بسیاری از شخصیت ها و روایات حماسی پیشینه اسطوره ای دارند که در روزگار پسین از عالم اسطوره به شکل حماسه درآمده و دست خوش تغییر و دگردیسی شده اند. گستره بازتولید شخصیت ها و روایت های اسطوره ای-حماسی در شعر زنان افغانستان ایجاب می کند تا در این خصوص پژوهش شایسته انجام شود. به همین دلیل، نوشتار حاضر تلاش دارد بازتاب شخصیت ها و روایات اسطوره ای-حماسی را در شعر زنان افغانستان، با تکیه بر اشعار خالده فروغ (1351)، لیلا صراحت روشنی (1337-1383) و لیلا کاویان (1329-1376)، به روش توصیفی-تحلیلی، مبتنی بر آرای بینامتنی ژرار ژنت، بررسی و تحلیل کند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بانوان شاعر معاصر افغانستان عناصر اسطوره ای-حماسی را با کارکردهای الگوسازی، تقویت روحیه جنگاوری، بیان عظمت و بزرگی، توصیف و فضاسازی، توبیخ و ملامت، ایدئولوژیک، بیان اهمیت، تصویرسازی و مضمون آفرینی به گونه های تلمیحی، تشبیهی و اشاری بینامتنیت ضمنی و ارجاعِ بینامتنیت صریح بازآفرینی کرده اند. این شاعران، به یاری عناصر اسطوره ای-حماسی مفاهیم اجتماعی، ایدئولوژیک و عاشقانه را بازتاب داده، استبداد سیاسی نظام سلطنتی کشور را نکوهش و اوضاع اجتماعی در دوران جنگ های داخلی را توصیف کرده اند.