مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
ژرار ژنت
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
123 - 158
حوزههای تخصصی:
ترامتنیت، رویکردی است که به بررسی انواع روابط ممکن بین متن با سایر متون می پردازد. ژرار ژنت، نظریه پرداز ادبی و نشانه شناس شاخص فرانسوی (2018-1930 م.)، ترامتنیت را به پنج دسته تقسیم کرد که عبارتند از: «بینامتنیت»، «پیرامتنیت»، «فرامتنیت»، «سرمتنیت» و «بیش متنیت». دقّت نظر ژرار ژنت در خصوص توصیف ویژگی های انواع بیش متنیّت و بینامتنیّت در متون ادبی، این امکان را برای محقّقان فراهم می آورد تا بتوانند با درجه اطمینان بالایی انواع این ترامتن ها را در عین شباهت ظاهری شواهد شعری برخی از آن ها به یکدیگر، از هم تفکیک کنند -کاری که شاید بدون این نظریّه مقدور نمی شد.این پژوهش با تکیه بر شیوه تحلیلی-توصیفی، به بررسی ترامتن های غزل های حسین منزوی با غزل های حافظ و سعدی می پردازد تا اوّلاً، میزان تأثیرپذیری او را از شعر این دو شاعر نام آور کلاسیک، در هر یک از انواع فوق، توضیح دهد و ثانیاً، شگرد هایی را که در هریک از این بهره گیری ها مورد توجّه شاعر بوده، تبیین نماید. بر اساس یافته های این پژوهش، از میان ترامتن ها، بیش متنیت؛ خصوصاً از نوع تراگونگی ِآن، عرصه اصلی هنرنمایی های منزوی بوده است. پس از آن، به ترتیب، بینامتنیت ضمنی و پیرامتنیت درونی مؤلفی از اهمّیت بیشتری برخوردار است. تجلّی این نوع اخیر در غزل های منزوی به پانوشت نویسی محدود نمی شود و شاعر در این عرصه هم هنر خود را عینیّت بخشیده است. از اینها گذشته، رابطه سرمتنیت، به اشتراک دواوین این شعرا در ژانر هنری «غزل» محدود می شود و از آنجا که اشعار منزوی رابطه تفسیری قابل اثباتی با اشعار سعدی و حافظ ندارد؛ بنابراین، فرامتنیتی هم در آن به چشم نمی خورد.
روابط بینامتنی سبک ادبیات فارسی و نگارگری در دوره تیموری بر اساس نظریه ژرار ژنت
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۶ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
43 - 59
حوزههای تخصصی:
با توجه به نظریه بینامتنیت و فرضیه های باختین که بعدها ژرار ژنت آن را بسط داد، اثر هنری مستقلی وجود ندارد و آثار هنری با یکدیگر ارتباطی ناگسستنی دارند. بررسی سازه ها و عناصر مشترک در ادبیات و نگارگریِ دوره تیموری نیز حاکی از وجود روابط بینامتنی میان این دو شاخه هنری متداول در آن روزگار است. از این رو، مقاله حاضر تلاش دارد تا با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی به بررسی آثار ادبی و هنری دوره تیموری بپردازد و میزان اثربخشی ادبیات را بر هنر نگارگری در این دوره مشخص سازد. آن گونه که از بررسی های صورت پذیرفته در تحقیق حاضر برمی آید، سبک ادبیات فارسی مقدمه و پیش فرضی برای سبک نگارگری در دوره تیموری بوده است و به هیچ عنوان نمی توان نگارگری این دوره را بدون شناخت سبک های ادبی آن مورد واکاوی قرار داد.
خوانشی تبیینی از بینامتنیتِ زیارات مأثوره با قرآن براساس نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۵)
3 - 24
حوزههای تخصصی:
بینامنیت دانشی است که روابط بین متون را مورد بررسی قرار می دهد. طبق این نظریه هر متن به نحوی در ارتباط با متون پیش نگاشته می باشد. ژرار ژنت از تاثیر گذارترین پژوهشگران متأخر در عرصه بینامتنیت است. کاربست نظریه بینامتنیت تحلیلیِ او در مطالعات دینی، می تواند روشنگر پیوند قرآن و عترت باشد. در زیارات مأثوره، توسط معصومین و به صورت آگاهانه بازتاب هایی از قرآن، برای تبیین کلام وحی صورت پذیرفته است؛ لکن نگرش تبیینی به زیارات به جهت فهم قرآن تا حدودی مغفول مانده است. پژوهه فرا رو با روش توصیفی-تحلیلی با مبنا قرار دادن زیارات در تبیین قرآن، دریچه ای نو به فهم آیات قرآن می گشاید. در این پژوهه نکاتی تبیینی از زیارات در چارچوب بینامتنیت ژنتی با دو الگوی صریح و ضمنی استخراج گشته است که به چهار گونه ی ترسیم فضای نزول، ایضاح مفهومی، بیان مصداق و بیان لایه های معنایی به تبیین آیات قرآن می پردازند.
تطبیق تصویر آرایی معراج پیامبر (ص) در دیوارنگاره های بقاع گیلان و نسخه خمسه نظامی بر مبنای نظریه بیش متنیت ژرار ژنت
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
193 - 216
حوزههای تخصصی:
در تاریخ هنر اسلامی، هنرمندان همواره مضامین دینی، عرفانی و ادبی را دست مایه خلق آثار ارزشمند خود قرار داده اند. مصورسازی واقعه شگفت انگیز معراج پیامبر (ص) از جمله این موضوعات است. آثار موجود با موضوع معراج باتوجه به ویژگی های سبکی مختلف و به تأثیر از شرایط فکری زمانه، از نظر شیوه و اجرای کار شباهت ها و تفاوت هایی دارد. نگاره های معراج پیامبر (ص)، در خمسه نظامی دوره صفوی و چهار دیوارنگاره بقاع گیلان دوره قاجار، از جمله این آثار بوده است. شناخت عمیق از نگاره های معراج و کشف روابط میان عناصر دو متن تصویری و دامنه تأثیرات نگاره معراج خمسه نظامی بر دیوارنگاره های بقاع گیلان از اهداف اصلی این پژوهش است. این پژوهش در صدد پاسخ به این پرسش هاست: 1- نگاره های معراج در خمسه نظامی اثر سلطان محمد و دیوارنگاره های بقاع گیلان، از لحاظ عناصر تصویری و ساختاری چه شباهت ها و تفاوت هایی با یکدیگر دارند؟ 2- از دیدگاه بیش متنیت ژرار ژنت، نگاره معراج خمسه نظامی تا چه اندازه در دیوارنگاره های بقاع گیلان تأثیرگذار بوده است؟ این پژوهش با رویکرد نظریه بیش متنیت ژرار ژنت، دارای ماهیت توصیفی- تحلیلی بوده، روش گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای انجام شده و تجزیه وتحلیل به صورت کیفی است. از نتایج این پژوهش چنین بر می آید، هنرمند نقاش بقاع ضمن برگرفتگی و تأثیرپذیری ویژگی های تصویری، مفاهیم و مضامین برخی جریانات هنری گذشته یا همزمان و موازی توانسته ترکیبی بدیع از یک سبک ممتاز مردمی را پدید آورد. همچنین، در معراج سلطان محمد و دیوارنگاره ها، با وجود آنکه هر دو نگاره از لحاظ موضوع و محتوا دارای معنایی مشابه بوده، اما کاربست عناصر تصویری و تمهیدات تجسمی با توجه به زمینه و بستر ایجادشده، یکسان و یک شکل نیست و هر دو اثر تصویری، شیوه متفاوتی از روایت و کیفیت هنری را نشان می دهد.
بررسی زمان روایی در قصص قرآنی بر اساس دیدگاه ژرار ژنت (نمونه موردی: مطالعه داستان اصحاب کهف در فالنامه مصور محفوظ در موزه توپ قاپی سرایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
506 - 518
حوزههای تخصصی:
زمان از مباحث مهمی است که توجه روایت شناسان متعددی را به خود مشغول کرده است. در این بین، نقش ژرار زنت، روایت شناس ساختارگرای فرانسوی را نمی توان نادیده گرفت. از نظر وی، زمان روایی یکی از مؤلفه های مهم در پیشبرد روایت داستان است. باتوجه به نظریه ژنت، نظم و ترتیب، زمان پریشی با گذشته نگری، آینده نگری، تداوم با استفاده ازحذف، خلاصه گویی، درنگ توصیفی و صحنه نمایشی و همچنین اشکال گوناگون بسامد و تکرار تأثیر داستان را افزایش می دهد. در همین راستا، جستار حاضر بر آن است تا ضمن تبیین نظریه زمان روایی ژرار ژنت، میزان مطابقت آن را با داستان قرآنی اصحاب کهف بررسی نماید. نتایج حاصله از این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای نظریه روایت شناسی ژنت انجام شده، نشان می دهد که مؤلفه های زمانی ژنت در داستان اصحاب کهف به نحو شایسته و مطلوبی به کار رفته است. آنجا که هدف عبرت بشر است از گذشته نگری استفاده شده و آینده نگری نشان دهنده علم و قدرت خداوند است. از نظر تداوم به ندرت شتاب ثابت دیده می شود و بیشتر حذف و خلاصه گویی استفاده شده است. آنجا که صحبت از راه سعادت و شقاوت و یا موضوع مهمی است، برای دقت مخاطب شیوه درنگ توصیفی و صحنه نمایشی به چشم می خورد. بسامد و تکرار غالب در این داستان قرآنی بیشتر از نوع مکرر است که همه این موارد نشان دهنده اعجاز قرآن است که با بسیاری از نظریات جدید روایت شناسان منطبق است.اهداف پژوهش: تبیین نظریه زمان روایی ژرار ژنت.تطبیق نظریه زمان روایی ژرار ژنت با قصه اصحاب کهف.سؤالات پژوهش:داستان اصحاب کهف چگونه با نظریه زمان روایی ژرار ژنت قابل بررسی است؟عناصر زمان روایی (نظم، تداوم و بسامد) چگونه داستان اصحاب کهف را پیش می برد؟
تحلیلی بر نقاشی های مذهبی جیووانی دی پائولو بر اساس نظریه بیش متنیت ژرار ژنت
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
17 - 29
حوزههای تخصصی:
این مقاله تلاش دارد به بازخوانی نگاره هایی از دوزخ کمدی الهی دانته بپردازد که توسط جیووانی دی پائولو دی گراتسیا، نقاش مشهور ایتالیایی قرون وسطی انجام پذیرفته است. او در این آثار توانسته با بهره گیری از تخیل قوی و توانایی هنری خود، تصویرسازی های قابل توجهی را از دوزخ دانته ارائه دهد که به لحاظ نمادشناسی نیز قابل توجه هستند. جزئیات دقیق، سبک منحصربه فرد هنری، که با تفسیر عمیق و نمادین از متن اصلی نیز همراه است، از جمله دلایل انتخاب این نسخه است. انتخاب رویکرد بیش متنیت ژرار ژنت از آن رو است که ارتباطات میان متنی و تأثیرات متقابل متن ادبی و هنری را همزمان مورد تحلیل قرار می دهد. در این مقاله، با استفاده از این رویکرد، نحوه انتقال و تغییرات مفاهیم دوزخ دانته در نقاشی های جیووانی دی پائولو مورد بررسی قرار می گیرد. پرسش اصلی آن است که دی پائولو چگونه با استفاده از عناصر بصری و سبک خاص خود، به بازنمایی، بازتفسیر و توسعه مفاهیم ادبی دانته پرداخته است؟ همچنین چه ارتباطی میان این نگاره ها و متن دانته بر اساس مولفه های بیش متنی ژنتی وجود دارد؟ این تحقیق از نوع کیفی و به روش توصیفی_تحلیلی و با استفاده ازمنابع اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است. نتایج تحقیق که در این پژوهش بر روی چهار نگاره انجام پذیرفته بیانگر آن است که گشتار بیش متنی در اغلب موارد از نوع تراگونگی کمی و سپس در موارد کمتر بر گشتار همانگونگی یا تقلید استوار است.
بررسی تأثیر بلاغی بازتاب شخصیت های اساطیر یونانی رومی در شعر معاصر افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
37 - 56
حوزههای تخصصی:
اسطوره، توصیفِ شاعرانه مناظر سترگ طبیعت و گردانندگان مرموز پدیده های طبیعی و فراطبیعی است که خاستگاه عواطف آدمی را با بینش شاعرانه توجیه می کند و با کنش خیال انگیزی ارزش بلاغی دارد. به همین دلیل اسطوره با ماهیت بینامتنی همواره در آثار ادبی بازتولید شده و در توسعه معنایی، بلاغی و زیباشناختی آثار ادبی نقش بارز و برجسته داشته است. شاعران فارسی زبان از گذشته های دور تا کنون به انواع عناصر اسطوره ای ملل مختلف ازجمله به اساطیر یونانی- رومی توجه کرده و از کارکردهای متنوع این اسطوره ها در کاربست مفاهیم مختلف سود برده اند. شاعران معاصر افغانستان نیز باتوجه به بازتولید اساطیر یونانی- رومی، مفاهیم مختلف را بازتاب داده و از ظرفیتِ این گونه های اساطیری بهره برده اند. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر آرای بینامتنیت «ژرار ژنت»، تأثیر بلاغی بازتاب اساطیر یونانی- رومی را در شعر فارسی معاصر افغانستان بررسی و تحلیل می کند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که شاعران معاصر افغانستان اساطیر یونانی -رومی را به صورت های تلمیحی و اشاری بینامتنیت ضمنی، در جملات خبری و امری با اغراض ثانوی هشدار، تحذیر، تأسف، توبیخ، ستایش، توصیف، ترحم، بزرگ نمایی و قباحت زدایی به واسطه آرایه های اغراق، تلمیح، اسلوب معادله، تشبیه و استعاره بازآفرینی کرده اند.
کارکردهای پیرامتن در رمان نوجوان «این وبلاگ واگذار می شود» اثر فرهاد حسن زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارکردهای پیرامتن در رمان نوجوان این وبلاگ واگذار می شود اثر فرهاد حسن زاده چکیده پیرامتنیت یکی از گونه های ترامتنیت ژرار ژنت است. ژنت ، نظریه پرداز فرانسوی، با نظریه ی ترامتنیت، هر نوع ارتباط یک متن را با متن های دیگر، به صورت گسترده و ساختنشانند بررسی کرد. در این نظریه، متن در پنج گونه ی پیرامتنیت، بینامتنیت، فرامتنیت، سرمتنیت و بیش متنیت بررسی می شود. این دسته بندی هرگونه رابطه ی متن با متنی غیر از خود را شامل می شود؛ روابط یک متن با عناصر پیرامونش، روابط براساس هم حضوری، بر پایه ی انتقاد و تفسیر، روابط طولی و ژانری و روابط بر اساس برگرفتگی. در این میان عناصر پیرامتنی عبارت است از تمام عناصری که اگرچه جزئی از متن محسوب نمی شوند، در جای جای متن حضور دارند، آن را احاطه کرده اند و همراهی اش می کنند و در خوانش خواننده تأثیر می گذارند؛ عناصری چون: طرح جلد، نام نویسنده، ناشر، پوستر های تبلیغی و... رمان نوجوان این وبلاگ واگذار می شود ویژگی خاصی دارد و آن ارائه ی روایت در قالب یک وبلاگ داستان نویسی است. این ویژگی عناصر پیرامتنی مهمی به وجود آورده است؛ بنابراین نویسندگان مقاله در پی آنند تا با بررسی این عناصر، کارکردهای آن را مشخص کنند. در ادامه مشخص خواهد شد عناصر پیرامتنی در این رمان گسترده، به دلیل شیوه ی ویژه ی روایت این اثر، در تمام صفحات حضور دارد و به این ترتیب متن را همراهی کرده و خواننده ی نوجوان را یاری و خوانش او را هدایت می کند.
بینامتنیت در دستورالجمهور شیخ خرقانی و عوارف المعارف سهروردی بر مبنای نظریه ژرار ژنت
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
231 - 252
حوزههای تخصصی:
متن واقعیتی است بی واسطه، واقعیتی که اندیشه ها و رشته های دانش فقط در درون آن می توانند تشکل و قوام یابند. تغییر در نوع نگاه و خوانش آثار مخصوصا آثاری که در نوع خود آغازگر و نقطه شروع یا اوج یک نوع ادبی هستند ما را با جایگاه واقعی و اهمیت آنها بیش از پیش آشنا و هویت واقعیشان را به درستی می نمایاند. بینامتنیت، تولید متن از طریق تعامل با متون پیشینیان یا معاصر خود است که مشارکت آن متن ها در متن مورد نظر به صورت صریح، غیرصریح و ضمنی از متنی در متن دیگر صورت می گیرد. ژرار ژنت از برجسته ترین محققان عرصه بینامتنیت است که بخش عمده ای از مطالعات خود را روی طبیعتِ گفتمان روایی، متمرکز می کند. با این اشاره در پژوهش حاضر که با تجزیه و تحلیل اطلاعات مبتنی بر استدلال عقلی و به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده عوارف المعارف سهروردی در جایگاه پیش متن و دستور الجمهور شیخ خرقانی به عنوان پس متن مورد ارزیابی بینامتنیت قرار گرفته و بررسی ها نشان داد که شیخ خرقانی در فضای عرفانی- فکری از عوارف المعارف تاثیر گرفته است.
آبشخورهای تعلیمی قابوس نامه در آراء حکمای یونان باستان بر اساس نظریّه بینامتنیّت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
7 - 44
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های علمی بررسی تعاملات ادبی و فرهنگی ملل، بررسی میزان و نحوه حضور بینامتنی عناصر زبانی، فرهنگی و اندیشگانی آن ها در متون ادبی یکدیگر است. مطالعه بینامتنی متون ادبی ایران و یونان باستان می تواند میزان و نحوه دادوستد ادبی، فکری و فرهنگی آن ها را به خوبی نشان دهد. از مهم ترین جلوه های مراودات فرهنگی ایران و یونان، تجلّی آراء تربیتی، اخلاقی و اجتماعی حکمای یونان باستان در قابوس نامه است. این مقاله به روش توصیفی-تطبیقی تعاملات بینامتنی قابوس نامه را با استناد به شواهد متعدد و متنوّع، بر اساس نظریّه ژرار ژنت تحلیل کرده، به این نتایج دست یافته است که کثرتِ موضوعات اخلاقی و اجتماعی مأخوذ از حکمای یونان باستان در قابوس نامه، گویای اهمیّت اخلاق در سعادت فردی و اجتماعی حکمای یونان باستان و توجّه ادبای ایران به این سرزمین به عنوان یکی از خاستگاه های مهم دموکراسی جهان است. توجّه بارز عنصرالمعالی به حکمت افلاطون ناشی از تفکّر آرمان شهری وی در تألیف قابوس نامه تحت تأثیر آموزه های یونان باستان و معارف تمدّن های گوناگون بشر است. بسامد بالای بینامتنیّت ضمنی، به ویژه ترجمه هنری و تلمیح، متناسب با حیثیت ادبی والای قابوس نامه و فراوانی بینامتنیّت صریح، به ویژه نقل قول و ارسال المثل، نشان امانت داری، اندوخته فراوان حکمی و حافظه قوی عنصرالمعالی و استناد آشکار وی به حکمای یونان برای اقناع و ترغیب مخاطب است.
بررسی و تحلیل رساله الطیور نجم الدین رازی براساس نظریه بیش متنیت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
469 - 499
حوزههای تخصصی:
پس از ژولیا کریستوا که اولین باراصطلاح بینامتنیت را در تحلیل روابط متون باهم، به کار برد، ناقدان ادبی زیادی پا به عرصه کاوش متون گذاردند و دیدگاه های گوناگونی مطرح گردید. یکی از این ناقدان ژرارژنت است.او روابط میان متنی را با تمامی تغییرات ممکن آن مورد مطالعه قرار داده و حاصل پژوهش خود را ترامتنیت نامید. یکی از سرفصل های مهم ترامتنیت بیش متنیت است که به بررسی رابطه ی بین دو متن ادبی از منظری خاص میپردازد. در این گفتار کوشیده ایم تا روابط مبتنی بر بیش متنیت رساله الطیور رازی با سایر آثار ادبی قبل از خود را مورد بررسی قرار دهیم. یافته های پژوهش حاکی از آن است که نجم دایه در تالیف اثر خود، از برخی رسائل اخوان الصفا، سیرالعباد الی المعادِ سنائی وقصه ی غربت غربیِ سهروردی بیشترین تاثیرات را پذیرفته است و در خلال تاثیرپذیری از این متون گوشه چشمی به برخی روایات منظوم نظامی نیز داشته است.مهمترین دلایل بوجود آمدن تغییرات بیش متنی در اثر وی نیز در نقش خاص مخاطب، سبک خاص نویسندگی او و سیر کلی سبک نثر فارسی نهفته است.
نقد و تحلیل قصه «شاهزاده خانم مُرده و هفت بهادُر» اثر آلکساندر پوشکین از منظر بینامتنیت ژنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ مهر و آبان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
47 - 85
حوزههای تخصصی:
آلکساندر پوشکین، نویسنده نامدار قرن نوزدهم و عصر طلایی ادبیات روسیه، با سبک و زبان ادبیِ خاص خود آثاری اصیل و بی بدیل را به ادبیات جهان عرضه کرده است. اگرچه او بیشتر به عنوان شاعر اشتهار دارد، اما در اغلب ژانرهای ادبی قلم فرسایی کرده و علاقه اش به آثار ادبیات شفاهی یا فولکلور موجب خلق قصه هایی ماندگار در ادبیات روسی شده است. در پژوهش حاضر، پس از تبیین نظریه بینامتنیت ژرار ژنت و با توجه به بایسته های این نظریه و بهره مندی از روش تحلیل محتوا و مضمون و خوانش تطبیقی عناصر داستانی، به بررسی و نقد قصه مشهور «شاهزاده خانم مُرده و هفت بهادُر» نوشته آلکساندر پوشکین، شاعر پرآوازه قرن نوزدهم روسیه پرداخته شده است. بررسی ها مؤید این مطلب است که قصه پوشکین دارای روابط بینامتنی با متون متعدد ازجمله سه قصه «شاهزاده خانم خفته» اثر واسیلی ژوکوفسکی، «سفیدبرفی و هفت کوتوله» نوشته برادران گریم و «زیبای خفته» اثر شارل پرو است و به عبارتی، واگویه ای از متون متقدم خود است. نقد و تحلیل تطبیقی قصه ها علاوه بر احراز شباهت های ساختاری و روایی میان آن ها، تأکید دارد که در همه آن ها با وجود تفاوت های روساختی، یک درون مایه کلی و مشترک وجود دارد: دختری زیبارو به واسطه حسد یا انتقام جادو می شود و به خوابی عمیق فرو می رود، اما نجات می یابد و قصه فرجامی خوش دارد. مناسبات بینامتنی قصه ها تردیدی در پیش متن بودن آن ها برای قصه پوشکین باقی نمی گذارد، هر چند که پوشکین با پیروی از سنت های روایی روسی، از برگرفتگی صِرف دور شده و روح روسی را در این قصه دمیده است.
تعامل بینامتنی قابوسنامه و اقوال پیرانِ صوفیّه بر اساس نظریّه ژرار ژُنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
47 - 78
حوزههای تخصصی:
قابوسنامه از آثار برجسته ادب تعلیمیِ فارسی است که به دلیل جذّابیّت فرمی و تنوّع محتوایی از گرانیگاه های متون ادب فارسی به شمار می رود. این کتاب از لحاظ اخذ، ترشیح و انتقال آموزه های اعتقادی، اجتماعی و تربیتی، نقشِ بینامتنیِ انکارناپذیری در تطوّر کهکشانِ متنی زبان و ادب فارسی داشته است. از مواریث ارزشمندی که از طریقِ قابوسنامه به آثار مهمّ فارسی بعد از وی رسیده، اقوالِ حکیمانه و پندهای تربیتی بزرگان تصوّف اسلامی ایرانی است. تحلیل بینامتنیّت قابوسنامه با اقوال صوفیّه، می تواند علاوه بر تبیین سهمِ عرفان و تصوّف در نظامِ تربیتیِ عنصرالمعالی، ما را با میزان و نحوه کارکرد بینامتنی قابوسنامه و آبشخورهای فکری آن آشنا و در فهم بهتر این کتاب و متون مرتبط با آن یاری کند. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده، به نتایجی از این قبیل رسیده است که بسامد بالایِ بینامتنیّت ضمنی و صریح از حیثیّت والایِ ادبی و زیبایی شناختی قابوسنامه حکایت می کند. همچنین وفورِ موضوعات تعلیمیِ اجتماعی و اعتقادی، و لزومِ ادب گفتاری و رفتاری نشان اهمیّت روابط و تعاملات اجتماعی در دیدگاه عنصرالمعالی و چهارچوبِ فکریِ تصوّف است. توجّه به اقوال و افعال مشایخ طراز اول عرفان اسلامی نیز حاکی از اعتقاد استوار عنصرالمعالی به اخذ آموزه های تعلیمی از سرچشمه های اصلی این نهضت است.
خوانش فرامتنی و بیش متنی نمایشنامه ضحاک ساعدی وداستان ضحاک شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
1 - 30
حوزههای تخصصی:
نمایشنامه ضحاک برپایه تفسیر وتاویلی از داستانِ ضحاک شاهنامه به وجود آمده است. مقالهپیشِ رو روابطِ فرامتنی و بیش متنیِ نمایشنامه ساعدی با شاهنامه را طبق نظریه ترامتنیّتِ ژنت بررسی کرده است. شیوهکاربه روشِ توصیفی-تحلیلی وبراساس منابع کتابخانه ای است.از حیثِ فرامتنی مواردی دال بر رد یا انکار برخی از باورهای اساطیری شاهنامه در نمایشنامه به چشم می خورد که از آن جمله می توان به شیوه برخورد ضحاک با موبدان، نجیب زادگان و ارنواز و شهرناز اشاره کرد.با این توضیح که در فرامتن بر خلافِ شاهنامه، شیوه برخوردِ ضحاک با شخصیت ها تحقیرآمیزاست.از لحاظ بیش متنی،هر دو نوع رابطه بیش متنیِ تقلید و تراگونگی (= تغییر)به چشم می خورد.برخی عناصر داستان شاهنامه از قبیل جادوگری ضحاک و گوشتخواری او،ترس و تنفر شهرناز و ارنواز از ضحاک،کلافگی و سردرگمی ضحاک و... بدون تغییر در نمایشنامه به کار رفته است که این نوع استفاده را همانگونگی(تقلید)گویند.و گاهی نیز پیوندِ تراگونگی (تغییر) با داستان فردوسی برقرار شده است؛ بدین صورت که بواسطه کاهش حجم داستان از تراگونگی کمّی و با تغییرزاویه دید و دخالت در روند بعضی ازعناصر داستان،مثل چگونگی آمدن ابلیس به عنوان آشپز نزدِ ضحاک از تراگونگی محتوایی استفاده شده است.نهایت این که اگر چه نمایشنامه ساعدی یک اثر تقلیدی صِرف از پیش متن (اسطوره ضحاک وداستان شاهنامه)به نظر می رسد؛امّابا کمی دقّت نمونه های روشنِ تراگونگی وتلاش موفقیت آمیز نویسنده برای ایجاد دگرگونی و تغییرات اساسی در بیش متن آشکار می شود ودر نتیجه توانسته از طریق پیوند فرامتنی و بیش متنی،تفسیری امروزی از اسطوره ضحاک به دست دهد.
"وقتی که او رفت" : روایت زندگی زنان معلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر مطالعه مردم نگارانه زنان معلقه با محوریت زمان در داستان زندگی آنها است. این مطالعه با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده غیرمشارکتی و به کمک نمونه گیری هدفمند ترکیبی انجام شده است و با 15 زن معلقه در بافت فرهنگی یکی از محلات حاشیه شهرستان خمینی شهر مصاحبه صورت گرفته است. چهارچوب روشی ملهم از نظریه ژرار ژنت خواهد بود. یافته ها نشان می دهد که زنان معلقه در برساخت داستان زندگی شان از تکنیک شتاب منفی استفاده می کنند و بیشترین عناصر کاربردی پس نگری، پیش نگری، توصیف و بسامد مکرر است. توجه به عنصر زمان در روایت زندگی باعث شد تا به دلایل فرهنگی زمان پریشی این زنان پی ببریم. این زنان از قومیت بختیاری هستند و در این فرهنگ افتخار به تاریخ گذشته قومی، احترام، توجه و مرجعیت گذشتگان و ریش سفیدان قوم، تعهد و پایبندی به سنت ها و ارزش های قومی به وضوح پاینده است به همین دلیل بافت فرهنگی که این زنان در آن رشد یافته و اجتماعی شده اند، همواره آنها را در پیوند با گذشته قومی و فرهنگی شان نگه داشته است. در نهایت، رابطه بین زمان و فرهنگ در روایت زندگی زنان معلقه، رابطه ای پس نگرانه و متعهد به آداب و ارزش های قومی است.
اقتباس و برگرفتگی در نسخه های عبری و فارسی دوره صفوی با رویکرد ترامتنیت ژرار ژنت (مطالعه موردی: بهرام نامه 1112 ه.ق. و هفت پیکر 1076 ه.ق.)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
7 - 22
حوزههای تخصصی:
بهرام نامه به عنوان اثری فارسی-عبری، متجلی هنر قوم یهود در بستر هنر ایران می باشد. این اثر برگرفته از نسخه فارسی هفت پیکر قرن11ه.ق. بوده و با انتخاب و تغییر برخی نظام های نشانه ای خاص در آن، نسخه اقتباسی بهرام نامه خلق شده است. مساله، علت بازآفرینی و اقتباس نسخه عبری هفت پیکر از نسخه فارسی آن در دوره صفوی می باشد. هدف، دست یابی و تشخیص نوع دگرگونی ها در بیش متن بهرام نامه است و پرسش ها عبارتند از: 1) در فرآیند برگرفتگی، تغییر کدام یک از نظام های نشانه ای در نسخه عبری، منجر به تغییر معنا شده است؟ 2) دو نسخه فارسی و عبری هفت پیکر چه تفاوت هایی با هم دارند؟ بررسی بهرام نامه به همراه پیش متن های موجود می تواند خلأ مطالعاتی در این زمینه را پر نماید. این پژوهش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی بوده و دو نسخه مد نظر را با رویکرد ترامتنیت ژرار ژنت بررسی نموده است. روش گردآوری اطلاعات نیز به صورت کتابخانه ای (فیش برداری) و مشاهده می باشد. بر اساس نتایج به دست آمده بهرام نامه با گذار از بینامتنیت به بیش متنیت چیزی بیش از تقلید یا بازتولید متن را نشان می دهد. این کتاب، هفت سلوکِ یاد شده در شعر نظامی را تغییر داده و با مشابهت سازی صوری از داستان هفت گنبد، تمثیلی از دین موسی و آیین یهود را نشان می دهد؛ یعنی از هم حضوری شعر نظامی به اقتباس رسیده است. نشانه ها، گاه، از نوع ارجاع به یهودیت بوده و گاه، نقل قولی از نظامی. لذا، این متن مصور در چرخش مداوم از اسلام به یهودیت و بالعکس در نوسان بوده و گونه غالب تغییرات، جایگشت است.
مطالعه رویکرد بیش متنیت در اقتباس و تاثیر پذیری خط نسخ ایرانی، مطالعه موردی: دعای کمیل بخط میرزا احمد نیریزی و عبدالصمد حاج صمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
20 - 32
حوزههای تخصصی:
میرزا احمد نیریزی را که از بزرگ ترین نسخ نویسان تاریخ است، بانی نسخ ایرانی می دانند. درپی افول این خط در دوره معاصر استاد صمدی با مشق از آثار گذشته بخصوص خط نیریزی جان تازه ای بدان بخشیده و در رواج دوباره آن بسیار کوشیده است. کتابت دعای کمیل ازجمله افتخاراتی است که در کارنامه هر دو خوشنویس ثبت شده است. اقتباس، تأثیرپذیری و نظیره نویسی از آثار اساتید بزرگ مبحثی پایه در خوشنویسی بشمار می رود که علاوه برتکرار و مشق، امکان خلق ایده های جدید را فراهم می آورد. این تأثیرپذیری از آثار گذشتگان با بهره گیری از مشاهده، تشابه یابی و اعمال تغییرات را اقتباس گویند که روابط متنی را پدید می آورد و شناخت آن مستلزم نقب به مطالعات ترامتنی است. رویکرد ترامتنیت ژنت تمامی روابط موجود میان متن ها را بررسی می کند که در این میان بیش متنیت با تحلیل متون هنری تناسب بیشتری دارد. در بیش متنیت تأثیر یک متن بر متن دیگر موردبررسی قرار می گیرد که شامل برگرفتگی متن دوم از متن اول است. هدف از این پژوهش، مطالعه ای نظام مند است که منجر به شناخت روابط بیش متنی دعای کمیل به خط این دو استاد گردد. سؤال اصلی پژوهش براین مبنا استوار است که بیش متنیت چگونه و به چه میزان در این آثار به کار گرفته شده است؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات از طریق منابع اسنادی و مشاهده صورت پذیرفته و به صورت کیفی تجزیه تحلیل شده است. بر طبق یافته ها اثر دوم حاصل تأثیرپذیری از اثر اول است لذا بیش متن از پیش متن محسوب می شود که به شکل جدی به تغییر سبک و تکثیر متن پرداخته است لذا در گروه جایگشت (ترانسپوزیسیون) قرار می گیرد.
بررسی تزئینات به مثابل پیرامتن در قرآنِ انشارات کلوب کتاب با طراحی حسین زنده رودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
51 - 68
حوزههای تخصصی:
پیرامتن ها راه ورود به متن هستند، عناصر پیرامونی یک متن که هم به لحاظ فیزیکی و هم غیر فیزیکی پیرامون متن اصلی قرار دارند، پیرامتنها به منزله ی آستانه ی ورودی یک متن هستند که اولین ارتباط میان مخاطب و متن به واسطه ی آن ها رخ می دهد و هر متن به واسطه پیرامتن با جهان خارج از خود ارتباط می یابد. مفهوم پیرامتن را نخستین بار ژرار ژنت در بررسی آثار ادبی به کار برد اما کم کم به طور گسترده تری کاربرد پیدا کرد. قرآن به عنوان یک متن مقدس و معجزه ی پیامبر اسلام مهمترین کتاب مسلمانان برای نگارش بوده است و به همین مناسبت خوشنویسی و کتاب آرایی نیز نزد آنان رونق فراوانی می یابد. قرآن کتابی برای خواندن است، خواندن عملی فیزیکی است که بر متن تاثیر می گذارد در جهان معاصر کتابها علاوه بر خواندن برای دیدن هم طراحی می شوند. کتاب قرآن نیز با وجود ترجمه وسعت خوانش گسترده تری می یابد و نیز بیشتر دیده می شود. در قرآنی که حسین زنده رودی هنرمند نقاش معاصر ایرانی تزئیناتش را بر عهده داشته، آرایه هاو تزئین های قرآن به دلیل این وسعت ارتباطی نقش های جدید می یابند. هدف از انجام این پژوهش که با روش تحلیلی و توصیفی و به صورت موردی در یک کتاب خاص صورت می گیرد این است که که می توان با نظریه پیرامتنیت ژرار ژنت آرایه های قرآنی را در ارتباط جدیدشان به صورت معاصرانه بررسی کرد.
بررسی عنصر زمان و بینامتنی روایی در رمان بامداد خمار و داستان لیلی و مجنون با تأکید بر نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
907 - 921
حوزههای تخصصی:
عنصر زمان یکی از مهم ترین عناصر داستانی است که به فراخور نوع رمان می تواند ساده، تقویمی و یا پیچیده و دچار بی نظمی باشد. نظریه ژرار ژنت یکی از کاربردی ترین روش ها برای بررسی و تحلیل زمان روایت رمان های مدرن است. ژنت در نظریه خود سعی دارد تا با پرسش از موقعیت زمانی راوی، نسبت به رخدادهای داستان به روایت گیر کمک کند تا پیکره روایتی را که راوی (نویسنده) از داستان ارائه کرده است، دریابد. پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. پس از بررسی مشخص شد برخی از مؤلفه های این نظریه ازجمله زاویه دید، تداوم، بسامد مکرر در رمان بامداد خمار بررسی شد. این رمان در زاویه دید و بسامد با نظریه زؤار ژنت منطبق است. داستان لیلی و مجنون از داستان های کهن زبان فارسی است، عنصر زمان و بینامتنی روایی در این داستان مشهود است.اهداف پژوهش:بررسی عنصر زمان در رمان بامداد خمار با تأکید بر نظریه ژرار ژنت.بررسی عنصر زمان و روایی بینامتنی در داستان لیلی و مجنون.سؤالات پژوهش:عنصر زمان در رمان بامداد خمار با تأکید بر نظریه ژرار ژنت چگونه قابل ارزیابی است؟عنصر زمان و روایی بینامتنی در داستان لیلی و مجنون چه نقش دارد؟
بُعد زمان در نگاره های ایرانی در تطبیق با اسفار کاتبان و سال های ابری (ابوتراب خسروی و علی اشرف درویشیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
181 - 200
حوزههای تخصصی:
بُعد زمان در آثار هنری و ادبی بازتاب یافته است. در نگارگری ایرانی نیز بُعد زمان حائز اهمیت به سزایی است. زمان در روایت یکی از مباحث مهم است که روایت شناسان به آن ها توجه کرده اند. از این میان، نقش ژرار ژنت، ساختارگرای فرانسوی، در تکوین نظریه زمان روایی به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه های پیشبرد روایت داستانی بسیار اهمیت دارد. نظریه زمان ِژنت، شاملِ سه محور نظم، تداوم و بسامد است. تکنیک روایت و چندگانگی نوع ادبی و انعکاس نوع زمان در ساختار اسفار کاتبان و سال های ابری، مهم ترین امتیاز آن ها نسبت به سایر رمان هاست. نگارنده در این مقاله، ضمن بررسی تبلور زمان در هر دو رمان، جنبه هایی که در فن روایت هر دو اثر نقش داشته اند را نیز نشان می دهد. این جستار با رویکردی توصیفی–تحلیلی با تکیه بر دیدگاه های ساختارگرایی ژرار ژنت، نشان می دهد که عنصر زمانی در هر دو رمان، بسامد بیشتری نسبت به سایر رمان ها دارد. براساس یافته های این پژوهش، هر دو نویسنده پی رنگ داستانی شان را بر مبنای تغییر زمانی از زمان تقویمی به زمان روایی بنانهاده اند و با شکست زمان کنونی، درصدد تغییر زمان تقویمی به زمان روایی برمی آیند. هم چنین، فن روایت زمانی رمان ها سبب شده که هر دو نویسنده نظام کلاسیک رمان را تغییر دهند.اهداف پژوهش:بررسی بُعد زمان در نگارگری ایرانی.تحلیل تطبیقی ِزمان در اسفار کاتبان از ابوتراب خسروی و سال های ابری از علی اشرف درویشیان.سؤالات پژوهش: بُعد زمان در نگارگری ایرانی چگونه است؟ زمان در اسفار کاتبان و سال های ابری چگونه بازتاب یافته است؟