مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
امنیت غذایی
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۹
313 - 350
حوزههای تخصصی:
پدیده گردشگری تأثیر مثبت و منفی بر سیطره زندگی جوامع میزبان در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد که در بسیاری از مطالعات بررسی شده است. این پدیده همچنین بر وضعیت سلامت ساکنان اثرگذار است که در مطالعات پیشین با شاخص هایی مانند کیفیت زندگی و ادراک ساکنان مورد توجه قرار گرفته است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر گردشگری ورودی بر سلامت جامعه میزبان با استفاده از شاخص امید به زندگی انجام شده است. در این مطالعه اثر گردشگری بر امید به زندگی با تأکید بر شاخص امنیت غذایی در 30 کشور منتخب اسلامی و صادرکننده نفت طی دوره 2018-2004 با روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این بررسی نشان می دهد میان متغیرها هم انباشتگی و رابطه بلندمدت وجود دارد. هم چنین برآورد الگوی پژوهش نشان می دهد متغیرهای گردشگری ورودی، تولید سرانه، هزینه سلامت سرانه و شاخص امنیت غذایی اثر مثبت و معنی دار بر امید به زندگی در بدو تولد داشته است. متغیر انتشار دی اکسید کربن اثر منفی و معنی دار بر امید به زندگی داشته است. با توجه به نتایج توصیه می شود دولت ها با کنترل اثرات نامطلوب گردشگری، به جذب مؤثر گردشگران بین المللی توجه بیشتری داشته باشند. هم چنین پیشنهاد می شود دولت ها در جهت کنترل انتشار آلودگی به عنوان تهدیدکننده سلامت افراد اقدامات مناسب انجام دهند. تولید مواد غذایی به عنوان عامل مؤثر در افزایش امید به زندگی کشورها مورد توجه سیاست گذاران و برنامه ریزان قرار گیرد
شناسایی و اولویت بندی شاخص های ارتقاء سطح تاب آوری زیرساخت های جامعه عشایری با رویکرد پدافند غیرعامل با نگاه بر تقویت ظرفیت امنیت غذایی کشور
منبع:
ذخایر انقلاب (عشایر) دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
85 - 101
حوزههای تخصصی:
جامعه عشایری به عنوان یکی از اصلی ترین تولیدکنندگان محصولات دامی و تأمین کنندگان پروتئین، نقش مهمی در تأمین و تقویت ظرفیت امنیت غذایی کشور ایفا می کند. با توجه به شرایط زیست محیطی و اقتصادی خاص این جامعه، تقویت تاب آوری زیرساخت های حیاتی آن ها در برابر تهدیدات طبیعی و انسان ساخت ضرورت دارد. این پژوهش با هدف شناسایی و اولویت بندی شاخص های ارتقاء تاب آوری زیرساخت های جامعه عشایری با رویکرد پدافند غیرعامل و تمرکز بر امنیت غذایی کشور انجام شده است. در این پژوهش از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) بهره گرفته شد و برای شناسایی و اولویت بندی شاخص های کلیدی ارتقاء تاب آوری، نظرات کارشناسان و خبرگان حوزه های مرتبط گردآوری و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که توسعه زیرساخت های تأمین آب پایدار، ایجاد مراکز درمانی، فراهم سازی منابع و تجهیزات در مواقع اضطراری به منظور تداوم فعالیت های ضروری، ایجاد صندوق های حمایتی و توانمندسازی جامعه عشایری از طریق آموزش برای مقابله با تهدیدات از اولویت های اساسی در افزایش تاب آوری زیرساخت های جامعه عشایری به شمار می روند. پیاده سازی و به کارگیری شاخص های تبیین شده، نقش مهمی در ارتقاء سطح تاب آوری زیرساخت های جامعه عشایری و تقویت ظرفیت امنیت غذایی کشور ایفا می کنند. نتایج این پژوهش می تواند به سیاست گذاران کمک کند تا با تمرکز بر شاخص های کلیدی، شرایط لازم برای بهبود امنیت غذایی کشور و ارتقاء پایداری جامعه عشایری در مواجهه با شرایط بحرانی را فراهم سازند.
تبیین سناریوهای اثرگذار پیوندهای روستایی – شهری بر امنیت غذایی نواحی روستایی؛ مورد مطالعه: نواحی پیراشهری دهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
1 - 38
حوزههای تخصصی:
قدیمی ترین و اصلی ترین پیوند روستایی- شهری، پیوند در زمینه تأمین غذا بوده است به طوری که تداوم تولید محصولات غذایی در نواحی روستایی پیراشهری به عنوان استراتژی های امنیت غذایی، تأثیر مثبتی بر تنوع و امنیت غذایی شهرها داشته است؛ ازاین رو تدوین سناریوهایی که زمینه تحقق پیوندهای روستایی - شهری مؤثر در امنیت غذایی را فراهم می سازد، باید مورد توجه قرار گیرد؛ بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی سناریوهای اثرگذاری پیوندهای روستایی- شهری بر امنیت غذایی نواحی پیراشهری شهر دهدشت می باشد که با مشارکت مدیران، مسؤلان و خبرگان دانشگاهی، ابتدا پیشران های اثرگذاری پیوندهای روستایی- شهری بر امنیت غذایی نواحی روستایی شناسایی و سپس سناریوهای مؤثر بر امنیت غذایی تدوین گردید. این پژوهش همچنین از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی-تحلیلی است. روش گردآوری داده ها و اطلاعات به صورت کتابخانه ای، اسنادی و پیمایشی (مصاحبه) بود. با بررسی منابع علمی، 76 عامل تأثیرگذار بر پیوندهای روستایی- شهری مؤثر در امنیت غذایی شناسایی و در 4 بعد دسته بندی شدند. درمجموع، 25 نفر از مدیران سازمان های مرتبط و متخصصان دانشگاهی مورد مصاحبه قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل داده ها بر اساس تکنیک های آینده پژوهی انجام شد، ازجمله تحلیل ساختار و تحلیل اثرات متقابل با استفاده از نرم افزارهای (Micmac وScenario wizard). نتایج نشان دادند که 12 سناریو با سازگاری ضعیف و تنها یک سناریو با سازگاری قوی و پایدار (ناسازگاری صفر) وجود دارد. سناریوی اول که یک سناریو با جهت مثبت است، دارای مجموع امتیاز اثر متقابل 665 و ارزش سازگاری 5 است. درحالی که سناریوی دوم که سناریوی نامطلوب است، دارای مجموع امتیاز اثر متقابل 94 و ارزش سازگاری 1- است. سناریوی سوم (پابرجا) نیز دارای ارزش سازگاری 1- بوده و با مجموع امتیاز اثر متقابل 36 می تواند یکی از سناریوهای محتمل برای آینده پیوندهای روستایی- شهری مؤثر بر امنیت غذایی باشد.
تحلیل عوامل اثرگذار بر امنیت غذایی شهرستان تبریز مبتنی بر کشاورزی ارگانیک با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۹
182 - 159
حوزههای تخصصی:
امنیت و سلامت غذایی، به دلیل کاربرد نامناسب و بی رویه نهادهای شیمیایی به یک بحران تبدیل شده است. بر این اساس توجه به کشاورزی ارگانیک و تولید مواد غذایی باکیفیت جهت دستیابی به امنیت غذایی مورد توجه قرار گرفت. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر با هدف تحلیل و شناسایی مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر امنیت غذایی با تأکید بر کشاورزی ارگانیک در شهرستان تبریز انجام گردید. این پژوهش بر اساس رویکرد آمیخته و بر اساس هدف کاربردی محسوب می گردد. جامعه آماری این پژوهش کارشناسان جهاد کشاورزی شهرستان تبریز است. از حیث گردآوری اطلاعات به دو شکل کتابخانه ای و میدانی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. نمونه آماری در ابتدا با استفاده از نمونه گیری هدفمند و سپس با استفاده از روش گلوله برفی، با 16 نفر تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد. تجزیه وتحلیل داده های کیفی با استفاده از مدل شش مرحله ای تم انجام شد. جهت کدگذاری مصاحبه ها از نرم افزار MAXQDA استفاده گردید. پایایی مصاحبه با استفاده از روش بازآزمون(درون موضوعی) انجام شد. برای سنجش روایی از شیوه مقبولیت و قابلیت تأیید بهره گرفته شد. نتایج بخش کیفی شامل هشت تم اصلی، 28 تم فرعی و 62 تم گزینشی بود. بخش کمی پژوهش بر مبنای نتایج بخش کیفی انجام و پرسشنامه ای بر اساس 62 تم گزینشی تنظیم گردید و در اختیار 95 نفر از افرادی که به صورت مستقیم و غیر مستقیم با کشت محصولات در ارتباط بودند، قرار گرفت. جهت تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده از آزمون معادلات ساختاری در نرم افزار smart pls3 بهره گرفته شد. نتایج نشان داد ابعاد سیاست گذاری کشاورزی ارگانیک، اقتصادی، سلامت، کیفیت و سطح زندگی، بهنیه سازی تولید، دسترسی و محیط زیست، به ترتیب بیشترین تأثیر را بر امنیت غذایی دارا بودند.
تحلیل نقش تاب آوری کالبدی بر توزیع فضایی ناامنی غذایی نواحی روستایی در دوره همه گیری کرونا، مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۳
205 - 220
حوزههای تخصصی:
تأمین غذا جهت تحقق امنیت غذایی از اهداف مهم توسعه در تمامی کشورها تلقی می شود، کاهش ناامنی غذایی برای دولت ها به عنوان یک دستاورد مهم سیاسی و اجتماعی قلمداد می گردد. شیوع همه گیری کرونا دارای اثرات مختلفی بر نواحی روستایی بود، این اثرگذاری تحت تاثیر عوامل مختلفی رخ داد، یکی از عوامل اصلی جهت کاهش ناامنی غذایی روستائیان سطح تاب اوری کالبدی این نواحی می باشد. در همین راستا تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به سؤالات زیر است که وضعیت ناامنی غذایی نواحی روستاهای موردمطالعه در چه سطحی قرار دارد؟ و بین شاخص های تاب اوری کالبدی و توزیع فضایی ناامنی غذایی در روستاهای مورد مطالعه چه رابطه ای وجود دارد؟ هدف تحقیق حاضر ابتدا شناخت وضعیت ناامنی غذایی نواحی روستاهای موردمطالعه و سپس شناخت نقش شاخص های تاب اوری کالبدی بر ناامنی غذایی در دوره همه گیری کرونا است. نوع تحقیق حاضر کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری این تحقیق تمامی روستاهای بخش مرکزی شهرستان زنجان است که به صورت تمام شماری این روستاها بررسی شده اند. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و روش تجزیه وتحلیل داده ها نیز به صورت آمار توصیفی و تحلیل فضایی (رگرسیون وزن دار جغرافیایی و آماره موران) است. جهت تحلیل اثرات شاخص های تاب آوری کالبدی- زیست محیطی بر ناامنی غذایی از رگرسیون وزن دار جغرافیایی استفاده شده است، بر همین مبنا براساس نتایج بدست امده از این ابزار تحلیل فضایی، پهنا برابر با 168/0، مربع های باقی مانده برابر با 2964، عدد موثر برابر با 15.12، زیگما برابر با 4.64 و مقدار ضریب تعیین که میزان ارتباط خطی بین دو متغیر را اندازه گیری می کند برابر با 67/0 محاسبه شده است، بنابراین می توان گفت تاب آوری کالبدی بر روی ناامنی غذایی روستاهای مورد مطالعه موثر می باشد.
تحلیل شبکه ای دانش تغییر کاربری اراضی برای امنیت غذایی و توسعه پایدار مناطق پیرا- شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای برنامه ریزی شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
101 - 120
حوزههای تخصصی:
تغییر کاربری زمین، به ویژه در مناطق حاشیه شهری، یک چالش محیط زیستی مهم است که با پیامدهایی مانند کاهش امنیت غذایی و عدم تعادل در توسعه پایدار همراه است. درحالی که مطالعات متعددی در این زمینه انجام شده است، یک مرور فراگیر و شبکه ای از این مطالعات وجود ندارد. هدف این تحقیق تحلیل شبکه دانش تغییر کاربری اراضی با استفاده از تحلیل شبکه دانش برای شناسایی شکاف های تحقیقاتی و ترسیم مسیرهای تحقیقاتی آینده است. این مطالعه 1491 مقاله مرتبط با تغییر کاربری اراضی را از پایگاه داده اسکوپوس جمع آوری و تجزیه وتحلیل کرد. در ادامه، شبکه دانش این مقالات با استفاده از نرم افزار VOSviewer تصویرسازی شد. یافته ها نشان می دهد که تعداد مطالعات پژوهشی در این زمینه بین سال های 1991 تا 2003 بسیار محدود بوده است. از سال 2009 تا 2016 سرعت آن افزایش یافته و تا سال 2024 به تدریج بر عمق این پژوهش افزوده شده است. خوشه بندی اصطلاحات امنیت غذایی و استفاده از زمین را در هسته شبکه نشان داد که از اهداف توسعه پایدار حمایت می کند. این تحقیق نشان می دهد که دانش تغییر کاربری اراضی با علوم محیطی، کشاورزی و اجتماعی درهم تنیده است. این مطالعه با ارائه یک نمای کلی از شبکه دانش تغییر کاربری اراضی نشان می دهد که این حوزه تحقیقاتی در حال رشد و توسعه است. بااین حال، هنوز نیاز به تحقیقات بیشتر در زمینه های خاص مانند نوآوری های نظری و همکاری های جهانی وجود دارد.
بررسی تغییرات الگوی مصرف مواد غذایی خانوارهای ایرانی از دهه 1340 تاکنون
منبع:
اقتصاد کشاورزی و روستایی سال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
1 - 23
حوزههای تخصصی:
امنیت غذایی هر کشور ریشه در امنیت تغذیه کلیه خانوارهای آن کشور دارد. در همین راستا، شناخت الگوی مصرف مواد غذایی خانوار یکی از الزامات سیاست گذاری و برنامه ریزی مناسب برای دستیابی به امنیت غذایی است. با بررسی تغییرات الگوی غذایی خانوار در طول زمان، می توان وضعیت حال حاضر را با گذشته مقایسه و با برنامه ریزی مناسب، در راستای بهبود شرایط گام برداشت. با این رویکرد، در مطالعه حاضر، با تحلیل ثانویه داده های «طرح آمارگیری از هزینه و درآمد خانوار شهری و روستایی» مرکز آمار ایران، به بررسی الگوی مصرف مواد غذایی خانوارهای ایرانی طی سال های 1401-1361 و مقایسه آن با سبد مطلوب غذایی پرداخته شد. نتایج مطالعه نشان داد که در طول دوره مورد بررسی، سرانه مصرف اغلب مواد خوراکی به ویژه نان، مواد قندی و روغن های گیاهی در ایران بیش از مقدار توصیه شده در سبد مطلوب بوده و عامل درآمد در انتخاب نوع و مقدار مصرف مواد خوراکی نقش تعیین کننده داشته است. افزون بر این، بر اساس نتایج الگوی مصرف مواد غذایی، این الگو در مناطق شهری و روستایی مشابهت زیادی دارد. سرانجام، بر اساس یافته های پژوهش حاضر، در طول دوره مورد بررسی، سرانه مصرف انواع گوشت از جمله گوشت قرمز در مناطق شهری و روستایی سیر کاهنده داشته است؛ و بر اساس نتایج پژوهش نیز با بهبود وضعیت رفاهی و اقتصادی و افزایش آگاهی مردم، می توان الگوی مصرف مواد غذایی خانوارهای ایرانی را اصلاح و به سبد مطلوب نزدیک کرد.
تأثیر نااطمینانی اقتصاد کلان بر امنیت غذایی در ایران با استفاده از رهیافت خودرگرسیون برداری ساختاری (SVAR)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست ها و تحقیقات اقتصادی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
88 - 125
حوزههای تخصصی:
امروزه، مسئله تأمین امنیت غذایی جوامع به عنوان یکی از رکن های اساسی در هر کشوری بسیار حائز اهمیت است. زیرا امنیت ملی در گرو تأمین امنیت غذایی قرار دارد . ازآنجایی که با افزایش نااطمینانی و نوسانات اقتصادی، قیمت نهاده ها افزایش و به تبع قدرت خرید مردم کاهش می یابد، ازاین رو تقاضای برای محصولات غذایی نیز کاهش یافته و درنهایت ناامنی غذایی تشدید می-شود؛ بنابراین، هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی تأثیر نااطمینانی اقتصاد کلان بر امنیت غذایی در کشور ایران طی دوره زمانی 1369 تا 1399 است. از عرضه مواد غذایی به عنوان پراکسی شاخص امنیت غذایی استفاده شده است. شاخص نااطمینانی اقتصاد کلان نیز یک شاخص برآورد شده از 7 گروه از مهم ترین متغیرهای اقتصاد کلان است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که نااطمینانی اقتصاد کلان دارای تأثیر منفی و معنی دار بوده و تکانه های نااطمینانی اقتصاد کلان در بلندمدت منجر به کاهش امنیت غذایی شده است. به علاوه، نتایج تجزیه واریانس در دوره دهم نشان می دهد که نااطمینانی اقتصاد کلان 66/33 درصد از تغییرات امنیت غذایی را توضیح می دهد. از طرفی، درآمد سرانه، سرمایه گذاری مستقیم خارجی، آزادی تجاری تأثیر مثبت و معنی دار و رشد جمعیت و تورم تأثیر منفی و معنی دار بر امنیت غذایی دارند.
عوامل مؤثر بر دسترسی زنان کشاورز روستایی به اطلاعات امنیت غذایی خانوار در شهرستان ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی بوده که جامعه آماری این تحقیق را 1297 نفر از زنان کشاورز شهرستان ساری استان مازندران تشکیل داده اند که 300 نفر از آن ها به عنوان حجم نمونه انتخاب و به صورت تصادفی طبقه بندی شده نمونه گیری از آن ها صورت گرفت. پرسشنامه ابزار اصلی سنجش تحقیق بود که روایی محتوایی آن با استفاده از نظرات متخصصان مورد تأیید قرار گرفت. ضمن این که مقادیر به دست آمده از میانگین واریانس استخراج شده (AVE) و پایایی ترکیبی (CR) نشان از روایی همگرا و پایایی مناسب پرسشنامه بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و با رویکرد حداقل مربعات جزئی از طریق نرم افزار Smart PLS3 استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل از تحقیق شش سازه ارتباطی- فناوری، اقتصادی، موقعیتی، اجتماعی، فرهنگی و شخصیتی، بر سطح دسترسی زنان کشاورز به اطلاعات امنیت غذایی تأثیر مثبت و معنی داری داشته که 3/40 درصد از واریانس سطح دسترسی زنان کشاورز به اطلاعات امنیت غذایی را تبیین کرده اند.
تنوع زیستی (طبیعی-اجتماعی) به مثابه الگوی مداخله برای آبادانی سرزمین (پرسش گری از بهم پیوستگیِ حوزه های زیستی-اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
ایده اصلی این مقاله بر پیوند حوزه های طبیعی و انسانی در تحلیل مسائل تنوع زیستیِ طبیعی-اجتماعی و پژوهش های آن، استوار است. از این رو، چگونگی بازاندیشی تنوع زیستی بر مبنای پیوستگی و یکپارچگی سطوح و لایه های درهم پیچیده ی بیولوژی و فیزیولوژی و اکولوژی، به عنوان یک مساله و چالش حیاتی مطرح می شود. چنانچه تنوع زیستی را به مثابه گنجینه مواریث طبیعی و انسانی در نظر بگیریم، روابط لایه های پیش گفته، در طول زمان، مشاهده و درک خواهند شد. درهم تنیدگی مواریث طبیعی و انسانی، تنوعی از تغییرات و مداخلات را در بر دارد که کارورزی و عملکرد بشر را در طیفی از انواعِ روابط «فرهنگ و فناوری» در طول تاریخ به نمایش می گذارد. چگونگی بازاندیشی تنوع زیستی در طول زمان و حفاظت از آن و آینده نگری روند تغییرات، بدین صورت در پرسش اصلی مقاله آورده شده است: جایگاه مباحث انسانی و مطالعات اجتماعی در پژوهش های علوم زیستی چگونه قابل شناسایی و بازیابیِ فرهنگی و فناورانه است؟ برای پاسخ گویی به پرسش اصلی از روش توصیفی-تحلیلی-انتقادی و رویکرد تلفیقی از مناظر اکولوژی عمیق و آمایش سرزمین استفاده شد. به نظر می رسد با بازآرایی و عبور از تک-حوزه رشته ها به سوی فعالیت های بین رشته ای و فرا رشته ای برای غلبه بر گسست دانشی موجود میان حوزه های طبیعی و انسانی، از یک سو و توجه به هم بست «فرهنگ-زیست بوم-فناوری(بومی و نو)» از سوی دیگر، بتوان هم کاری های علمی را با محوریت زیست بوم و هدف گذاریِ پیشرفتِ مانا، سامان داد. زمین-گیاه به مثابه بستر زیست های پایدار و تنوع استقرار و اسکان در زیست جمعی در قالب آمایش سرزمینِ بوم پایه، سرفصلی کلان برای پیوندشناسی کلان حوزه های علمی (علوم اجتماعی و انسانی، فنی-مهندسی، و علوم پزشکی و دام پزشکی) می باشد. بدیهی است روند بازتوانی علمی و احیاء سوادِ زیستی-اجتماعی برای حرکت به سویِ پیشرفت مانا، می بایستی در شبکه ای پویا از دیگر سرفصل های بنیادین، تکمیل شود و مستمراً اصلاح و ارتقاء یابد. امری که در این مقاله به صورتِ هم بستِ «فرهنگ-زیست بوم-فناوری» پیشنهاد شده است.
تدوین سبد غذایی بهینه خانوار با تأکید بر محدودیت منابع آبی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
67 - 93
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی، الگوی مصرف، درآمد خانوار، قیمت مواد غذایی، دانش تغذیه، و ترجیحات و سلیقه مصرف کننده از مهمترین عوامل موثر بر سبد مصرفی خانوار هستند. در برخی موارد علی رغم دسترسی فیزیکی و اقتصادی به مواد غذایی، افراد با سوءتغذیه مواجه هستند. از سوی دیگر، کشور در تولید محصولات کشاورزی با محدودیت منابع پایه نظیر منابع آب و محدودیت های محیط زیستی مواجه است. لذا، تدوین یک سبد بهینه غذایی که از لحاظ اقتصادی، کم هزینه و قابل دستیابی و تامین کننده مواد مغذی مورد نیاز بدن و از سوی دیگر متناسب با وضعیت منابع آب کشور باشد، ضروری است. هدف از مطالعه حاضر، تدوین الگوی سبد بهینه غذایی برای خانوار ایرانی است که از یک سو هزینه کمتری نسبت به سبد مطلوب تدوین شده توسط وزارت بهداشت به خانوار تحمیل کند و از سوی دیگر میزان مصرف آب مجازی را به حداقل برساند. در این راستا، از مدل برنامه ریزی ریاضی چند هدفه استفاده شد. داده های مورد نیاز از طریق بانک مرکزی، مرکز آمار ایران، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزرات جهاد کشاورزی و سازمان بهداشت جهانی جمع آوری شد. نتایج نشان داد که سبد غذایی تدوین شده در مطالعه حاضر از نظر میزان مواد مغذی مورد نیاز خانوارها، هزینه دسترسی و محتوی آب مجازی، نسبت به سبد تدوین شده توسط وزارت بهداشت مناسب تر است. با توجه به نتایج این مطالعه پیشنهاد می شود جهت دسترسی اقتصادی دهک های درآمدیِ پایین به سبد مطلوب تدوین شده، سیاست های جبرانی درآمدی اعمال شود و برای دهک های درآمدیِ بالا دانش تغذیه و الگوی مصرف صحیح بین خانوارها ترویج یابد.
تحلیل راهبرد اقتصادی عوامل مؤثر بر تجارت محصولات اساسی کشاورزی بین ایران و کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا با استفاده از رویکرد شبکه و جاذبه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اقتصادی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
685 - 722
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی راهبرد اقتصادی تجارت محصولات اساسی کشاورزی میان ایران و کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا، پرداخته است. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل چگونگی تأثیرگذاری متغیرها ازجمله تولید ناخالص داخلی کشور صادر کننده و واردکننده، تشابه اقتصادی، مسافت، تشابه فرهنگی و شاخص خوشه بندی به عنوان متغیر شبکه بر حجم تجارت محصولات اساسی کشاورزی است. به منظور بررسی این روابط، از رهیافت شبکه و مدل جاذبه استفاده شده تا ظرفیت های موجود برای توسعه تجارت شناسایی و عوامل تأثیرگذار بر حجم و جهت گیری این تجارت ارزیابی شود. نتایج نشان می دهد که افزایش 1 درصدی تولید ناخالص داخلی ایران موجب افزایش 35/1 درصدی حجم تجارت محصولات کشاورزی می شود، در حالی که افزایش 1 درصدی تولید ناخالص داخلی کشورهای صادرکننده، حجم تجارت را به میزان 35/2 درصد افزایش می دهد. از سوی دیگر، افزایش 1 واحدی شاخص خوشه بندی منجر به کاهش 55/6 واحدی حجم تجارت می شود. متغیرهای تشابه اقتصادی، مسافت و تشابه فرهنگی بی معنا بوده است. بر اساس این نتایج، توصیه می شود سیاست های اقتصادی مبتنی بر تقویت تولید داخلی و تقویت همبستگی اقتصادی میان ایران و سایر کشورها اتخاذ شود.
مدیریت منابع آب و امنیت غذایی: با رویکرد تحلیلی چالش های حکمرانی آب
حوزههای تخصصی:
چالش کم آبی به دلیل رشد جمعیت، تغییرات اقلیمی و ضعف در سیاست گذاری به بحرانی جدی تبدیل شده است. این مشکل نه تنها به محدودیت منابع آب، بلکه به نبود برنامه ریزی مناسب و قوانین ناکارآمد مرتبط است. در این راستا حکمرانی خوب آب به عنوان راهکاری اساسی مطرح می شود که نیازمند تدوین سیاست های عمومی قوی، نظارت منظم و همکاری بین دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی است. حکمرانی خوب، نه تنها بر دسترسی به آب کافی و مقرون به صرفه تأکید دارد، بلکه بر حفظ اکوسیستم های آبی و تأمین امنیت غذایی پایدار تمرکز می کند. لذا در این مطالعه با بهره گیری از روش تحلیلی و با مروری بر تجربیات و ادبیات موضوع، ضمن پرداختن به ابعاد مختلف حکمرانی آب، به آسیب شناسی و ارائه راهکارهای کاهش شکاف های حکمرانی آب در حوزه های مختلف، پرداخته شده است. نتایج مطالعه نشان می دهد حکمرانی خوب نه تنها در رابطه با در درسترس بودن آب کافی با قیمت مقرون به صرفه برای یک زندگی سالم است، بلکه به حفظ سیستم های اکولوژیکی تأمین آب جهت پایداری در امنیت غذایی نیز می پردازد. بر این اساس، حکمرانی خوب باید با نابرابری های مداوم، افزایش شکاف توسعه و رقابت برای منابع کمیاب، مقابله نماید که در این زمینه سیاست های عمومی خوب، رویکردهای نهادی و سرمایه گذاری در زیرساخت های روستایی، می تواند راهگشا باشد. علاوه بر آن جهت ارتقا بهره وری در استفاده از آب، می بایست سیاست های قیمت گذاری اصلاح شده و از سوی دیگر به تنظیم مجازات و جریمه هایی برای استفاده بیش ازحد از منابع آب و هدر رفت آن پرداخته شود.
تحلیل راهبردی تامین امنیت غذایی ایران با تاکید بر تولید داخلی محصولات کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد دفاع و توسعه پایدار سال ۱۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۵
29 - 59
حوزههای تخصصی:
بخش کشاورزی با پیشینه ای غنی، نقشی محوری در تأمین امنیت غذایی و اقتصاد ایران ایفا می کند. یکی از مهم ترین چالش های دیرینه ایران، دستیابی به تامین داخلی امنیت غذایی و خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی است. در این راستا، دولت ها برنامه های متعددی را برای هدف مذکور در تولید محصولات اصلی مانند گندم اجرا کرده اند که در برخی موارد به موفقیت دست یافته اند. با این وجود، روند خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی حاکی از آن است که در برخی از دوره ها تولید مازاد و برخی دیگر، وابستگی به واردات وجود دارد. مطالعه حاضر، به بررسی چالش های پیش روی تامین امنیت غذایی و خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی ایران می پردازد. همچنین، ضریب خودکفایی تولید محصولات کشاورزی ایران محاسبه و مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. نتایج نشان می دهد ایران در تولید محصولات شیر، تخم مرغ، گوشت قرمز، گوشت مرغ، یونجه، زیتون، چغندرقند، پنبه دانه، روغن کلزا و روغن مایع و نیمه جامد طی سال های 1390-1400 ضریب خودکفایی بیش از 80 درصد داشته است. همچنین، خودکفایی 100 درصد در تولید محصولات یونجه، شیر، گوشت مرغ، چغندرقند و زیتون مشاهده شده است. خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی یک هدف حیاتی است که با رفع موانع زیرساختی و پذیرش راه حل های نوآورانه، پتانسیل ارتقای امنیت غذایی، تقویت بخش کشاورزی و کاهش وابستگی به بازارهای جهانی باید به تمام محصولات راهبردی کشاورزی تعمیم یابد.
تحلیل راهبردی امنیت غذایی کشور به روش SWOT-QSPM(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال ۳۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۱
223-246
حوزههای تخصصی:
تأمین امنیت غذایی، کشاورزی پایدار و حفظ منابع طبیعی پایه (به ویژه آب و خاک) از موضوعات اساسی حکمرانی سرزمین هستند که با امنیت ملی گره خورده اند. با توجه به برنامه های پنج ساله توسعه و سند چشم انداز بیست ساله کشور، محدودیت منابع طبیعی پایه، تنوع اقلیمی و ظرفیت های بالقوه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، ارتقای امنیت غذایی سرزمین با رویکردهای صرفاً فنی و مهندسی ممکن نیست، بلکه نیازمند خط مشی گذاری و حکمرانی خوب است. در این پژوهش مفهوم امنیت غذایی تبیین شده و سپس عملکرد دو ساله وزارت جهاد کشاورزی و دولت سیزدهم ارزیابی شده است. در این راستا از روش تحلیلی SWOT و ماتریس QSPM برای رتبه بندی راهبرد اصلی بهره گرفته شده است. در انتهای این پژوهش، پیشنهادهایی راهبردی برای بهبود شرایط امنیت غذایی ارائه شده است. بر اساس نتایج به دست آمده از این تحلیل، در شرایط موجود کشور (به لحاظ موجودی غذا، دسترسی به غذا و کیفیت و سلامت غذا)، میزان ضعف در حوزه امنیت غذایی بیش از میزان قوت است؛ در عین حال، وضع موجود کشور با فرصت های مناسبی روبه رو است که باید با تدبیر عقلانی و بهره گیری از رویکردهای حکمرانی از این فرصته ها به بهترین شکل استفاده نماید. تحلیل ماتریس SWOT نشان داد که سیاست های محافظه کارانه، از جمله راهبردهای اصلی در جهت تأمین امنیت غذایی در کشور است و اولویت اجرای این سیاست های محافظه کارانه از طریق تحلیل ماتریس QSPM با راهبرد ایجاد و تقویت خط مشی کلان و نظام حکمرانی خوب در حوزه کشاورزی از طریق بهره گیری از توان و ظرفیت مراکز علمی است.
آسیب شناسی بخش کشاورزی در دهه 90 شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش کشاورزی همواره به عنوان یکی از ارکان اصلی اقتصاد کشور، نقشی حیاتی در تأمین امنیت غذایی، اشتغال زایی و توسعه پایدار ایفا کرده است. در دهه 90 شمسی، این بخش با تحولات و چالش های متعددی مواجه بود که موجب شد بهره وری، پایداری و کارآمدی آن دچار آسیب شود. آمارها نشان می دهد بخش کشاورزی همچون کل اقتصاد، مسیر رشد پرنوسانی را پشت سر گذاشته است تا جایی که در سال های 1397 و 1400 رشد منفی را تجربه کرده است و متوسط رشد اقتصادی بخش کشاورزی در این دهه در حدود 7/3 درصد بوده است. همچنین نرخ تشکیل سرمایه در بخش کشاورزی در دهه نود یک سیر نزولی را طی کرده است تا جایی که از نرخ های حدود 6-7 درصد به نرخ حدود 1 درصد در سال 1400 رسیده است. از طرفی سهم کشاورزی از کل تشکیل سرمایه بسیار پایین بوده تا جایی که در دهه نود، سهم 4 درصدی داشته است. علی رغم تأکید بر خودکفایی و استقلال کشور در موضوع محصولات کشاورزی و لزوم حمایت از کشاورزان داخلی، آمارها نشان می دهد در دهه نود، واردات محصولات کشاورزی رشد بسیار بالایی داشته است تا جایی که واردات 13 هزار تن در سال 1390 با رشد 5/2 برابری در سال 1400 به عدد بیش از 30 هزار تن در سال رسیده است. حمایت از بخش کشاورزی در قالب حمایت های یارانه ای روند خوبی را در دهه نود نداشته است. در سال 1390، حمایت سالانه 1700 همت به حدود 9700 همت در سال 1396 افزایش می یابد اما در اواخر دهه نود یعنی سال های 1399 و 1400 به حدود 100 همت می رسد که کمترین میزان حمایت در دهه های اخیر بوده است. تورم در بخش کشاورزی روند صعودی داشته و در سال 1400، تورم تولیدکننده به حدود 64 درصد نیز رسید. آسیب شناسی بخش کشاورزی در دهه نود نشان می دهد که عواملی همچون بهره وری پایین و نقش کمرنگ دانش، افزایش سن بهره برداران کشاورزی، تأمین مالی و سرمایه گذاری پایین در بخش کشاورزی، تصدی گری دولت در امور اجرایی بخش کشاورزی، بهره برداری ناپایدار از منابع طبیعی و تغییرات اقلیمی از مهم ترین آسیب ها و چالش های بخش کشاورزی در دهه نود بوده است. ازاین رو راهبردهایی همچون توجه به صادرات محصولات کشاورزی و غذایی، توسعه زمین های کشاورزی، خودکفایی در دانه های روغنی، گوشت و لبنیات، آموزش و ترویج روش های علمی و استفاده از جوانان تحصیل کرده، یکپارچه سازی زمین های کشاورزی، مدارس تربیت کشاورز، تمرکز بر روستاها و توجه به پیشرفت صنعتی در حوزه کشاورزی پیشنهاد می شود.
تحلیل شکاف عملکرد مدیریتی گلخانه های تولید محصولات کشاورزی در استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
133 - 164
حوزههای تخصصی:
مقایسه عملکرد گلخانه ها در ایران با سایر نقاط جهان بیانگر عملکرد پایین این واحدها و ناکارآمدی مدیریت آن ها است. این در حالی است که سیاست توسعه کشت محصولات کشاورزی در محیط های کنترل شده مثل گلخانه ها با توجه به افزایش جمعیت بشر و وقوع تغییرات گسترده اقلیمی و لزوم مدیریت بهتر منابع پایه تولید و در راستای تحقق امنیت غذایی، در سال های اخیر بیش ازپیش مورد تأکید قرار گرفته است. بنابراین، این مطالعه با هدف ارزیابی عملکرد مدیران گلخانه های تولید محصولات کشاورزی در استان تهران انجام شد. حجم نمونه مورد مطالعه 140 واحد گلخانه از میان تعداد 2574 واحد فعال در این استان بود که به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه بود که از طریق مراجعه حضوری و مصاحبه تکمیل شدند. برای تحلیل داده ها از روش های توصیفی و تحلیلی شامل شاخص سازی و تحلیل ماتریس اهمیت عملکرد استفاده شد. نوآوری این مطالعه در ارائه شاخصی ترکیبی به منظور ارزیابی عملکرد مدیریتی گلخانه ها در سه بعد پیش، حین و پس از تولید و اندازه گیری شکاف عملکردی مدیران این واحدها بود. بر اساس یافته های این تحقیق، میانگین شاخص عملکرد مدیریتی در سطح گلخانه های مورد مطالعه 3/13 از 5 بود که در حد متوسط ارزیابی می شود. تحلیل ماتریس اهمیت عملکرد نشان داد که گلخانه ها در 13 عملیات و به ویژه در انتخاب محصول مناسب برای کاشت، بهره گیری از فناوری های روز مانند اتوماسیون و فناوری های هوشمند و تهیه طرح توجیهی برای تولید در گلخانه دارای شکاف عملکردی بالایی بوده اند. این بدان مفهوم است که علی رغم اهمیت بالای هریک از این موارد در افزایش عملکرد مدیریتی گلخانه ها، وضعیت فعلی آن ها از حد قابل قبولی برخوردار نیست. لذا، پیشنهاد می شود ضمن ریشه یابی این موضوع، مواردی نظیر تولید فناوری های هوشمند سازگار با گلخانه های موجود، آموزش استانداردهای داخلی و خارجی تولید، بهبود سیستم های بسته بندی و حمل به بازار بیشتر مورد توجه قرار گیرند.
سنجش امنیت غذایی شالی کاران و تبیین عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر آن در استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
165 - 192
حوزههای تخصصی:
برنج به عنوان دومین غله اساسی پس از گندم، نقشی کلیدی در تأمین انرژی و تغذیه ایفا می کند. این محصول همچنین منبع درآمد شالی کاران محسوب می شود و با کمک به افزایش قدرت خرید، دسترسی اقتصادی آن ها را به غذا تسهیل می کند. با توجه به ویژگی های خاص آب و هوایی و موقعیت جغرافیایی استان گیلان، این منطقه از پتانسیل بسیار مناسبی برای تولید انواع ارقام محصول استراتژیک برنج برخوردار است. شالی کاران گیلان با کسب رتبه دوم در تولید شلتوک در سطح کشور، به عنوان یکی از ارکان اصلی اقتصاد استان شناخته می شوند. بنابراین مطالعه حاضر به بررسی کمی وضعیت امنیت غذایی شالی کاران و عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر آن در استان گیلان پرداخته است. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسش نامه استفاده شد و با تعیین حجم نمونه از طریق روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، اطلاعات مورد نیاز از طریق پیمایش میدانی از شالی کاران استان گیلان در سال 1401 جمع آوری شد. به منظور محاسبه امنیت غذایی از پرسش نامه استاندارد و برای بررسی تأثیر متغیرهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی بر امنیت غذایی از مدل لاجیت ترتیبی استفاده شد. نتایج نشان داد که تنها 25/73 درصد از خانوارهای شالی کار تحت بررسی استان گیلان در سال 1401 در شرایط امن غذایی قرار گرفته اند و بیش از دوسوم خانوارها (74/27درصد) با درجات گوناگون ناامنی غذایی مواجه هستند. نتایج حاصل از مدل لاجیت رتبه ای نشان داد که متغیرهای تحصیلات سرپرست خانوار، تعداد افراد شاغل در خانوار، محل سکونت، وضعیت محل سکونت، وضعیت اشتغال سرپرست خانوار، درآمد ماهانه، تنوع غذایی، متغیر مجازی مرکز استان، متغیر مجازی مالکیت زمین و سطح زیر کشت بر سطح امنیت غذایی خانوارها در سطح استان گیلان تأثیر مثبت و معنی داری دارند. به عبارت دیگر، با افزایش در سطح متغیرهای مستقل فوق، این احتمال که خانوارهای شالی کار استان گیلان در سطوح بهتری از امنیت غذایی قرار بگیرند، افزایش می یابد. از سوی دیگر، متغیر بعد خانوار در جهت منفی بر سطح امنیت غذایی خانوارهای شالی کار استان گیلان مؤثر است. بر اساس نتایج مطالعه، افزایش درآمد تأثیر مثبتی بر امنیت غذایی دارد. بنابراین، پرداخت های جبرانی به خانوارها می تواند به عنوان یک راهکار مؤثر برای کاهش ناامنی غذایی مورد استفاده قرار گیرد. همچنین، با توجه به تأثیر مثبت شغل دوم سرپرست خانوار بر وضعیت امنیت غذایی، ایجاد شرایط لازم برای فعالیت های اقتصادی غیرکشاورزی در کنار فعالیت های کشاورزی می تواند به افزایش درآمد و بهبود امنیت غذایی کمک کند.
واکاوی راهبرد خودکفایی و تهدید امنیت آبی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
104 - 124
حوزههای تخصصی:
خودکفایی در محصولات اساسی همواره یکی از اهداف اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است که از ابتدای انقلاب اسلامی در قوانین و اسناد بالادستی ایران انعکاس یافته است. هدف از این پژوهش، واکاوی سیاست خودکفایی و تأثیر آن بر منابع زیستی و امنیت آبی ایران است. به طور کلی، راهبرد خودکفایی با هدف مقاوم سازی اقتصاد و کاهش آسیب پذیری ایران در برابر تهدیدات خارجی تصمیم سازی و سیاستگذاری شده است. در این راستا، سیاست امنیت غذایی، کشاورزی محور اشتغال زایی و توسعه، خوداتکایی و اقتصاد مقاومتی هم پوشانی زیادی با راهبرد خودکفایی داشته است. سوال اصلی پژوهش این است که سیاست خودکفایی چه تأثیری بر امنیت آبی ایران داشته است. صورت بندی فرضیه پژوهش بیان می کند که سیاست و راهبرد خودکفایی زمینه ساز تهدید امنیت آبی ایران شده است و ادامه این سیاست موجب تشدید خطرات محیط زیستی شده و می تواند امنیت ملی ایران را تهدید کند. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده و داده های مورد نیاز تحقیق از اسناد و قوانین بالادستی ایران و به ویژه شش برنامه پنج سال توسعه جمهوری اسلامی ایران اخذ شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سیاست خودکفایی نه تنها به اهداف خود دست نیافته است بلکه زمینه ساز تهدید امنیت آبی ایران شده است که ادامه این روند می تواند امنیت ملی ایران را نیز تهدید کند.
بررسی عوامل موثر بر امنیت غذایی در ایران با تاکید بر رد پای محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۴۵
37 - 52
حوزههای تخصصی:
امنیت غذایی از نیازهای اساسی همه جوامع بشری است که به عنوان یکی از محورهای توسعه در برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران بسیار مورد توجه قرار گرفته است. محیط زیست نیز زیستگاه انسان ها و بستر همه فعالیت های بشر است. با توجه به نقش و اهمیت محیط زیست در تامین غذا و امنیت غذایی، در این مطالعه با استفاده از سیستم معادلات همزمان – رگرسیون های به ظاهر نامرتبط به بررسی تاثیر رد پای محیط زیست، متغیرهای اقتصادی و کشاورزی بر امنیت غذایی ایران در دوره 1400-1369 پرداخته شده است. نتایج نشان داد که متغیرهای رد پای محیط زیست، ارزش افزوده بخش کشاورزی، درآمد سرانه، عملکرد غلات و مصرف انرژی به ترتیب با ضرایب 0.605، 0.122، 0.012، 0.373 و 0.202 دارای تاثیر مثبت و معنی دار بر امنیت غذایی در ایران بودند. همچنین متغیرهای ردپای محیط زیست، ارزش افزوده بخش کشاورزی، مصرف انرژی و تورم به ترتیب با ضرایب 0.457، 0.176، 0.310 و 0.027 تاثیر منفی بر مخارج نهایی مصرفی خانوارها داشتند اما درآمد سرانه با ضریب 0.115 سبب افزایش مخارج نهایی مصرفی خانوارها شده است. بنابراین با توجه به اهمیت موضوع امنیت غذایی پیشنهاد می شود به منظور حفظ و بهبود امنیت غذایی، سیاست های حمایتی بخش کشاورزی، افزایش سرمایه گذاری در تولید غذا و سیاست های افزایش قدرت خرید افراد بیشتر مورد توجه قرار گیرند. از آن جایی که محیط زیست زمینه ساز و بستر همه فعالیت های انسانی از جمله تولید غذا است، در بلندمدت توجه به پایداری محیط زیست و بهبود کیفیت آن، از طریق به کارگیری فناوری های کمتر آلاینده در تولید محصولات کشاورزی و غذایی می تواند بر افزایش امنیت غذایی موثر باشد.