تنوع زیستی (طبیعی-اجتماعی) به مثابه الگوی مداخله برای آبادانی سرزمین (پرسش گری از بهم پیوستگیِ حوزه های زیستی-اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
ایده اصلی این مقاله بر پیوند حوزه های طبیعی و انسانی در تحلیل مسائل تنوع زیستیِ طبیعی-اجتماعی و پژوهش های آن، استوار است. از این رو، چگونگی بازاندیشی تنوع زیستی بر مبنای پیوستگی و یکپارچگی سطوح و لایه های درهم پیچیده ی بیولوژی و فیزیولوژی و اکولوژی، به عنوان یک مساله و چالش حیاتی مطرح می شود. چنانچه تنوع زیستی را به مثابه گنجینه مواریث طبیعی و انسانی در نظر بگیریم، روابط لایه های پیش گفته، در طول زمان، مشاهده و درک خواهند شد. درهم تنیدگی مواریث طبیعی و انسانی، تنوعی از تغییرات و مداخلات را در بر دارد که کارورزی و عملکرد بشر را در طیفی از انواعِ روابط «فرهنگ و فناوری» در طول تاریخ به نمایش می گذارد. چگونگی بازاندیشی تنوع زیستی در طول زمان و حفاظت از آن و آینده نگری روند تغییرات، بدین صورت در پرسش اصلی مقاله آورده شده است: جایگاه مباحث انسانی و مطالعات اجتماعی در پژوهش های علوم زیستی چگونه قابل شناسایی و بازیابیِ فرهنگی و فناورانه است؟ برای پاسخ گویی به پرسش اصلی از روش توصیفی-تحلیلی-انتقادی و رویکرد تلفیقی از مناظر اکولوژی عمیق و آمایش سرزمین استفاده شد. به نظر می رسد با بازآرایی و عبور از تک-حوزه رشته ها به سوی فعالیت های بین رشته ای و فرا رشته ای برای غلبه بر گسست دانشی موجود میان حوزه های طبیعی و انسانی، از یک سو و توجه به هم بست «فرهنگ-زیست بوم-فناوری(بومی و نو)» از سوی دیگر، بتوان هم کاری های علمی را با محوریت زیست بوم و هدف گذاریِ پیشرفتِ مانا، سامان داد. زمین-گیاه به مثابه بستر زیست های پایدار و تنوع استقرار و اسکان در زیست جمعی در قالب آمایش سرزمینِ بوم پایه، سرفصلی کلان برای پیوندشناسی کلان حوزه های علمی (علوم اجتماعی و انسانی، فنی-مهندسی، و علوم پزشکی و دام پزشکی) می باشد. بدیهی است روند بازتوانی علمی و احیاء سوادِ زیستی-اجتماعی برای حرکت به سویِ پیشرفت مانا، می بایستی در شبکه ای پویا از دیگر سرفصل های بنیادین، تکمیل شود و مستمراً اصلاح و ارتقاء یابد. امری که در این مقاله به صورتِ هم بستِ «فرهنگ-زیست بوم-فناوری» پیشنهاد شده است.