مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
مدیریت راهبردی
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
169 - 200
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مواردی که می تواند منجر به مزیت رقابتی سازمان صداوسیما در محیط پرتلاطم سازمان های رسانه ای شود، تدوین و اجرای راهبرد یا همان مدیریت راهبردی است. شناسایی ریسک های راهبردی و تمهید اقداماتی برای آن ها می تواند منجر به افزایش احتمال موفقیت مدیریت راهبردی در سازمان صداوسیما شود و قدرت رقابت پذیری این سازمان را در سپهر رسانه ای کشور و جهان افزایش دهد. هدف این پژوهش شناسایی و ارائه الگوی ریسک های راهبردی در سازمان صداوسیما می باشد. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، از روش نظریه زمینه ای (GT) استفاده شده است. داده های مورد نیاز پژوهش از طریق مصاحبه عمیق با چهارده نفر از خبرگان به دست آمد؛ این افراد به صورت هدفمند از بین معاونین، مشاوران، مدیران و کارشناسان سازمان صداوسیما که پست سازمانی و یا وظایف آن ها به مقوله راهبرد مربوط می شود و نیز اساتید دانشگاهی که آشنا به مقوله ریسک و راهبرد هستند، انتخاب شده اند. داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی با استفاده از نرم افزار اطلس تی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر این اساس 115 مفهوم در قالب هفت ریسک شامل ریسک های ساختاری، ریسک های دانشی، ریسک های تولید، ریسک های مدیریتی، ریسک های فنی و فناوری، ریسک های مالی و ریسک های منابع انسانی شناسایی و دسته بندی شدند.
نقش تفکر راهبردی در موفقیت سازمان ها (مطالعه موردی استقرار نداجا در سواحل مکران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف محققین در این پژوهش بررسی نقش تفکر راهبردی در موفقیت نیروی دریایی ارتش ج.ا.ایران در استقرار در سواحل مکران است.روش:روش تحقیق انجام شده از نوع کاربردی-زمینه ای با روش توصیفی و رویکرد آمیخته است. جامعه آماری این تحقیق فرماندهان و مدیران عالی یکی از بخش های ارتش جمهوری اسلامی ایران هستند که به منظور دست یابی به هدف محققین، اثر متغیر مستقل تفکر راهبردی بر متغیر وابسته موفقیت نیروی دریایی ارتش ج.ا. ایران در استقرار در ساحل مکران مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد که تفکر راهبردی با استفاده از مؤلفه های خلاقیت، آینده نگری، جستجوگری، فرصت جویی هوشمندانه، خطرپذیری، رصد و پایش محیط داخلی و خارجی، عینیت گرایی، ترسیم چشم انداز، تدوین راهبرد، تفکر سیستمی، تفکر مفهومی، تفکر تحلیلی، تمرکز بر هدف، تفکر در زمان، ایمان و تلاش آگاهانه و شناخت سازمان در موفقیت نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در استقرار در سواحل مکران نقش مؤثری دارد.نتیجه گیری: نتایج به دست آمده حاکی از آن است که، اکثریت مطلق معتقدند تفکر راهبردی در موفقیت استقرار نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سواحل مکران نقش بسزایی دارد.
مدیریت آینده نگار راهبردی میراث فرهنگی ایرانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
۵۴۵-۵۳۳
حوزههای تخصصی:
در جهان معاصر، ضرورت آگاهی از روند تغییرات و تحولات، منجر به شکل گیری شاخه نوینی موسوم به «مطالعات آینده»، «آینده پژوهی» و «آینده نگاری» گردید. این علم در پی آن است که نیروها و عواملی را شناسایی و درک کند که سبب تغییرات و تحولات بنیادین در زندگی بشر می شود. پژوهشگران این عرصه، روند نوآوری های فنی، تغییرات نظام ارزشی جوامع، مسایل امنیت داخلی، ژئوپلتیک، آلودگی ها و بحران های محیط زیست، الگوهای جمعیتی و از همه مهتر مسایل فرهنگی را دنبال می کند و تلاش می کنند تا سناریوهایی برای تحولات آینده ارایه دهند و با توجه به این نکته که هویت و تمدن هر کشور در میراث ملموس و ناملموسِ به یادگار مانده از گذشتگان نمود می یابد و این میراث ماندگار باید حفظ شوند مدیریت سنتی و اتخاذ تدابیر غیرعلمی در این حوزه می تواند پیامدهای جبران نشدنی در پی داشته باشد زیرا این شیوه مدیریت توان رویارویی با نیازهای جدید جامعه را ندارد. بنابراین برای جلوگیری از این مشکلات باید میراث فرهنگی را تحت یک مدیریت واحد راهبردی قرار داد و از دانش به روز و کارآمد مدیریتی در این حوزه به بهترین شکل استفاده نمود.
تحلیل فضای راهبردی مدیریت ضایعات سیب در زنجیره تأمین استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
1 - 24
حوزههای تخصصی:
ضایعات محصولات کشاورزی یکی از معضلات جدی بخش کشاورزی ایران به ویژه زیربخش باغبانی است. با توجه به این نکته که بخش مهمی از ضایعات به وجود آمده در محصولات کشاورزی در طول زنجیره تأمین، ناشی از عدم وجود راهبردهای مناسب در جهت مدیریت ضایعات است، تدوین راهبردهای مدیریت ضایعات در کشور لازم به نظر می رسد. مطالعه حاضر با استفاده از روش تحقیق آمیخته (ترکیبی از مصاحبه نیمه ساختارمند و پیمایش) انجام شد. برای این منظور ضمن بررسی میدانی زنجیره تأمین سیب در استان تهران و مصاحبه با خبرگان و صاحب نظران این زنجیره، ابتدا نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای موجود و پیش روی زنجیره شناسایی شد. پس از آن با بهره بردن از روش تحلیل SWOT، فضای راهبردی حاکم بر این زنجیره مورد تحلیل قرار گرفت و در نهایت راهبردهای لازم جهت بهبود آن تدوین شد. یافته های تحقیق نشان داد زنجیره تأمین سیب، نقاط ضعف و تهدیدهای زیادی داشته و فضای راهبردی اصلی حاکم بر آن، از نوع تدافعی (WT) با وزن نهایی 0/41 است. همچنین مهم ترین راهبردهای شناسایی شده برای بهبود مدیریت ضایعات این زنجیره عبارتند از افزایش سهم سیب در صادرات، آموزش مدیران با تجربه در حوزه زنجیره های تأمین و ارزش، توانمندسازی و یکپارچه سازی تشکل های موجود.
ارائه بهترین برنامه مدیریتی جهت مدیریت جامع حوضه آبریز دوآبی استان تهران با استفاده از ماتریس SWOT و QSPM(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
140 - 123
حوزههای تخصصی:
مدیریت جامع به عنوان رویکردی جدید در راستای برنامه ریزی، توسعه، مدیریت منابع آب و پوشش گیاهی با تأکید ویژه بر مسائل اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی مطرح می باشد. هدف از این پژوهش ارائه راهبرد های مدیریت جامع حوضه دوآبی با استفاده از مدل SWOT و تعیین اولویت اجرا با QSPM است. برای این منظور ابتدا نقاط ضعف، قوت، فرصت و تهدید حوضه مورد مطالعه با استفاده از روش طوفان فکری و تصمیم گیری گروهی برای حوضه آبریز دوآبی استان تهران استخراج و سپس اهمیت نسبی و ارزش ن هایی هر یک از عوامل ماتریس در ارزیابی تعیین و بررسی شدند. به منظور اولویت بندی راهبرد ها نیز از ماتریس QSPM استفاده شد. نتایج این بررسی نشان داد مؤلفه وجود چشمه و قنات و انهار در حوضه با وزن 24/0 به عنوان مهم ترین نقطه قوت، دو مؤلفه ضعف کمبود آب و رطوبت در مناطق پایین دست حوضه و بارندگی کم در محدوه خروجی حوضه با امتیاز وزنی 24/0 به عنوان مهم ترین نقاط ضعف، مؤلفه راه های ارتباطی آسفالته و خاکی درجه 1 و 2 و 3 با وزن 16/0 به عنوان مهم ترین فرصت و مؤلفه سیلاب و خسارات ناشی از آن با وزن 18/0 به عنوان مهم ترین تهدید مشخص شده است. نتایج هم چنین نشان داد که ماتریس ارزیابی عوامل داخلی و خارجی 15/3 و 16/3 می باشند که بیانگر غلبه قوت ها بر ضعف ها و هم چنین فرصت ها بر تهدید ها بود. به عبارتی حوضه آبریز دوآبی در راهبرد تهاجمی قرار گرفته است. در راستای مدیریت فرصت ها و تقویت آن ها و براساس ماتریس QSPM عملیات مدیریتی، به عنوان اولویت اول و عملیات بیولوژیک در اولویت دوم اجرایی قرار گرفت.
مدیریت راهبردی منابع انسانی در نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (ورودی نگهداشت خروجی)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۳ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۹
119 - 168
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به منظور تدوین راهبردهای مطلوب منابع انسانی نیروی انتظامی انجام گرفته است. جامعه آماری در این تحقیق همه فرماندهان و مدیران حوزه مرکزی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران هستند که سطوح سازمانی متفاوت دارند. روش نمونه گیری در این تحقیق نمونه گیری هدفمند و نمونه در دسترس بود که افراد واجد شرایط از طریق فرمول کوکران مشخص شدند. در این تحقیق، تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و Excel 2007 صورت گرفته است. برای تدوین راهبردهای منابع انسانی از تکنیک تحلیلی SWOT و برای تعیین وضعیت موجود و مطلوب هر یک از فرایندها از ماتریس ارزیابی و اقدام راهبردی و برای اولویت بندی و امکان پذیری راهبردهای کلان اتخاذشده هر یک از فرایندها از ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمی استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که در صورت پیاده سازی و عملیاتی کردن موفقیت آمیز و اثربخش راهبردهای مطلوب تدوین شده در هر سه فرایند مذکور، هم افزایی فعالیت های سازمان، انسجام بخشی و هماهنگی بین سیاست ها و راهبردهای کلان مدیریت منابع انسانی ناجا فراهم خواهد شد.
الگوی پیاده سازی اسناد راهبردی در سازمان ها و نهادهای انقلابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۶
5 - 50
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، تدوین الگوی پیاده سازی اسناد راهبردی در سازمان ها و نهادهای انقلابی با مطالعه موردی سند راهبردی تصویر مطلوب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. این تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش، آمیخته از نوع اکتشافی به شمار می آید. پس از مرور مبانی نظری، پیشینه شناسی و مطالعات اکتشافی، الگوی مفهومی تحقیق تدوین گردید و با انجام مصاحبه (داده های کیفی) و تکمیل پرسش نامه (داده های کمی) توسط 72 نفر از خبرگان حوزه مدیریت راهبردی بخش دفاعی و امنیتی، داده های تحقیق گردآوری شد و با روش معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل و مدل نهایی تکمیل و ارائه گردید. الگوی پیاده سازی اسناد راهبردی از 5 بُعد محتوایی، فرآیندی، رفتاری، زمینه سازمانی و زمینه محیطی تشکیل شده است و هر یک از ابعاد دارای مولفه ها و شاخص هایی می باشند که در مجموع، 15 مولفه و 48 شاخص است. الگوی ارائه شده در این تحقیق می تواند به عنوان مبنایی برای پیاده سازی و تحقق اهداف و انتظارات اسناد راهبردی در سازمان ها و نهادهای انقلابی مورد استفاده قرار گیرد.
الگوی کاربردی هدایت راهبردی نظام اطلاعات دانشگاه
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۲ تابستان ۱۳۸۸ شماره ۶
121 - 140
حوزههای تخصصی:
در شرایط پویا و پیچیده کنونی ، محیط و سیستم های دانشگاهی، اطلاعات صحیح و به موقع، نقشی اساسی و ارزشی راهبردی در کیفیت تصمیم گیری و اقدام و موفقیت دانشگاه در بهسازی و توسعه پویای خود و در نتیجه تضمین اثربخشی و سلامت سازمانی آن دارد؛ بنابراین، اتخاذ رویکرد راهبردی در قبال آن ضرورت می یابد . در این مقاله، پس از بیان مختصر نقش و اهمیت اطلاعات در توسعه دانشگاه و ماهیت راهبردی مدیریت نظام اطلاعات در این زمینه، الگویی کاربردی برای هدایت راهبردی نظام اطلاعات دانشگاه مشتمل بر سه بخش اصلی (تعیین مطلوبیت های راهبردی اساسی، تحلیل راهبردی و راه یابی راهبرد ی) و نُه گام عملی ارائه شده است . در نهایت به برخی الزامات استقرار و تحقق مطلوب آن در دانشگاه اشاره شده است. الگوی مذکور در مورد سایر نظام های کارکردی(ماموریت محور) دانشگاه قابل استفاده است.
مرور دامنه پژوهش های مدیریت راهبردی اسلامی در ایران: فرامطالعه مقالات منتشرشده تا سال ۱۴۰۰ هجری شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
81 - 118
حوزههای تخصصی:
تاکنون مقالات متعدّدی در حوزه مدیریت راهبردی اسلامی تدوین شده است؛ بااین حال، مطالعات این حوزه پراکندگی موضوعی دارند. وجود یک نقشه مطالعاتی جامع برای حل این موضوع و تدوین برنامه راهبردی برای تحوّل و ارتقای دانش مدیریت راهبردی اسلامی ضروری است. سؤال اصلی این پژوهش این است که: «اندازه و دامنه ادبیات موجود در حوزه مدیریت راهبردی اسلامی چقدر است؟ چه نقاط قوت و ضعفی دارد و در کدام حوزه ها خلأ پژوهشی بیشتری نمایان است؟». روش تحقیق این پژوهش، مرور دامنه ای است و ورودی آن تمامی مقالات فارسی حوزه مدیریت راهبردی اسلامی هستند که در جامعه علمی جمهوری اسلامی ایران منتشر شده اند. بر اساس بررسی های انجام گرفته مجموعاً ۵۶۵ پژوهش در این حوزه انجام شده که پس از غربالگری های علمی، 36 پژوهش مورد بررسی دقیق قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که این حوزه خلأ نظری دارد؛ اگرچه پژوهش های این حوزه در سال های اخیر سیر صعودی داشته اند، اما تعداد آن ها بسیار کم است. علی رغم غنای بسیار زیاد منابع اسلامی اعمّ از قرآن کریم، احادیث شریف، منابع کلامی، فلسفی، اخلاقی، فقهی و...، متاسفانه از این منابع در دانش مدیریت راهبردی بسیار کم استفاده شده است. همچنین در این پژوهش، برای اولین بار، الگوی طبقه بندی هفت لایه ای مباحث مدیریت راهبردی ارائه شده است که عرضه پژوهش های مدیریت راهبردی اسلامی بر این الگو نشان می دهد بیش از 60% پژوهش های این حوزه صرفاً در لایه فرایند مدیریت راهبردی انجام شده و در سایر لایه ها یا اساساً پژوهشی انجام نشده و یا پژوهش های انجام شده بسیار حداقلی هستند. در نهایت تلاش شده با توجه به دامنه به دست آمده و ظرفیت های موجود در منابع اسلامی، پیشنهاداتی جهت تحوّل و ارتقای این حوزه دانشی مهم عرضه گردد.
شناسایی مؤلفه های اخلاق رقابت در مدیریت راهبردی مبتنی بر تفاسیر منتخب قرآن مجید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
119 - 150
حوزههای تخصصی:
به باور برخی از پژوهشگران مدیریت، اخلاق مهم ترین و بحث برانگیزترین مبحث مدیریت راهبردی است. در باب اخلاق در رقابت، نظریه های قابل توجهی از سوی اندیشمندان و صاحب نظران ارائه شده که مباحثی نظیر عدالت، انصاف و درستکاری را در تصمیم گیری راهبردی اخلاقی مدنظر قرار می دهند. یکی از چالش های اصلی بکارگیری مدیریت راهبردی در ایران، عدم بهره برداری از مفاهیم غنی اسلامی همچون اخلاق رقابت در سازمان هاست. پژوهش حاضر با شناسایی مؤلفه های اخلاق رقابت در مدیریت راهبردی سعی بر حل این مسئله دارد. بر اساس روش شناسی تحلیل مضمون با رویکرد آتراید-استرلینگ ، ابتدا کلیدواژه های مرتبط با اخلاق رقابت، شناسایی و سپس این واژگان به 496 تفسیر عرضه شده و سرانجام، 563 کد به دست آمد. از کدهای حاصل، 28 مضمون پایه احصا شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که این مضامین در قالب 4 مضمون سازمان دهنده تحت عنوان «زمینه ها و شرایط ممنوعیت رقابت»، «زمینه های برتر رقابت»، «توجه به جبهه ی دینی بازیگران و اهداف آن ها» و «ویژگی های رقابت کمال یافته»، منطبق بر نگاه اسلامی منجر به تقویت مضمون فراگیر که همان «اخلاق رقابت» است، خواهد شد.
شناسایی مکانیزم های کنترل راهبردی در سازمان های چندرشته ای فرهنگی هنری (مورد مطالعه سازمان سینمایی سوره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
105 - 146
یکی از مهم ترین اجزای فرایند مدیریت راهبردی، مبحث کنترل راهبردی است. به طورکلی کنترل راهبردی شامل کنترل تمامی اجزای سازمان در سطح ذهنی و مفهومی است. موضوع کنترل راهبردی به نسبت سایر اجزای فرایند مدیریت راهبردی همچون تدوین، اجرا و همچنین در بحث سازمان های چندرشته ای کمتر مورد پژوهش قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر طراحی یک سیستم کنترل راهبردی برای سازمان های فرهنگی و هنری و ارزیابی اهمیت و عملکرد این سیستم در سازمان سینمایی سوره است. در این پژوهش از رویکرد کیفی و راهبرد مطالعه موردی استفاده شده است. به منظور شناسایی مکانیزم های کنترل مؤثر بر پیشبرد موفق راهبردهای این سازمان با 11 تن از خبرگان آشنا با صنعت فرهنگی و اداره سازمان های چندرشته ای با روش نمونه گیری گلوله برفی مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت که پس از انجام نهمین مصاحبه، پژوهشگران به اشباع نظری رسیدند. با این حال برای اطمینان از نتایج حاصل شده، مصاحبه ها تا یازدهمین نفر ادامه پیدا کرد. بر اساس تحلیل مضمون صورت گرفته در نرم افزار مکس کیو دی ای 71 مکانیزم کنترل شناسایی شد و شبکه ی مضامین آن با بهره گیری از مدل ارزیابی سیپ (CIPP) ترسیم شد و در ادامه الگوی جامع کنترل راهبردی در سازمان سینمایی سوره طراحی گشت. این مدل دارای 5 جز اصلی یعنی کنترل بستر، کنترل ورودی، کنترل فرایند، کنترل خروجی و کنترل بازخورد است. نهایتاً تمامی اجزای این سیستم نیز در سه سطح کنترلی یعنی سطح ستاد مرکزی، سطح درون سازمانی و سطح بین سازمانی تقسیم شدند.
تدوین علل تأثیرگذار بر مدیریت راهبردی فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
83 - 108
پژوهش حاضر درصدد تدوین علل تأثیرگذار بر مدیریت راهبردی فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران بوده است. از این منظر داده های پژوهش با استفاده از رهیافت پژوهش کیفی و از نوع مطالعه دلفی، با تشکیل پنل13 نفره دلفی از خبرگان و صاحب نظران حوزه ورزش فوتبال و در سطح دانشگاهی و اجرایی که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند یا قضاوتی انتخاب شده بودند؛ از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته یا نیمه استاندارد (در راند اول دلفی) و پرسشنامه بسته( در راندهای دوم تا چهارم دلفی)؛ گردآوری گردید. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل مضمون و از نوع شبکه مضامین در راند اول دلفی و نیز ضریب هماهنگی کندال(W) برای دست یابی به اتفاق نظر و اجماع نهایی خبرگان نسبت به ترتیب اهمیت علل تأثیرگذار بر مدیریت راهبردی فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران در راندهای بعدی استفاده شده است. جهت اعتبار سنجی یافته های کیفی از روش ارزیابی اعتبار به شیوه ارتباطی و نیز روش ممیزی و برای پایایی سنجی ابزار از روش قابلیت تکرارپذیری و نیز قابلیت انتقال یا تعمیم پذیری استفاده شده است. نتایج پژوهش در چهار راند دلفی نشان داده است که علل تأثیرگذار بر مدیریت راهبردی فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران متشکل از علل: ساختاری(کلان) با 10 متغیر، سازمانی(میانه) با 9 متغیر و کنشی(خرد) با 1 متغیر بوده است. لذا تدوین سند راهبردی، توجه به خصوصی سازی ،ایجاد مکانیسم های نظارتی، توجه به حرفه ای گرایی، توانمندسازی نیروی انسانی، اعمال مدیریت دانش و مشارکتی ،توجه به مسائل حقوقی و قانونی و...حائز اهمیت می باشد
شناسایی عوامل مدیریت راهبردی حامیان مالی ورزش در استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، شناسایی عوامل مدیریت راهبردی حامیان مالی در ورزش و ارائه الگو است. روش تحقیق، آمیخته و از نوع اکتشافی متوالی است. جامعه آماری در بخش کیفی متخصصین مدیریت ورزشی، مدیران و کارشناسان تیم های ورزشی استان کرمانشاه در رده بزرگسالان در لیگ های برتر و نیز مدیران ارشد، مدیران عامل، مدیران مالی یا مدیر فروش واحدهای صنعتی بزرگ استان کرمانشاه بودند که نمونه گیری به روش گلوله برفی بود. جهت جمع آوری اطلاعات کیفی محقق با انجام 15 مصاحبه نیمه ساختاریافته به اشباع نظری رسید. در بخش کمی از کلیه کارکنان فدراسیون های ورزشی، بر اساس جدول مورگان تعداد 248 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و نمونه گیری به صورت تصادفی ساده انجام شد. از طریق اطلاعات دریافتی از مصاحبه ها و انجام کدگذاری از طریق نرم افزار MAXQDA پرسشنامه طراحی و روایی سازه آن از طریق تحلیل عامل تاییدی مورد تایید قرار گرفت. با استفاده نرم افزار AMOS ، مدل نهایی تحقیق ارائه شد. نتایج نشان داد که تصویر حامی مالی، بیشترین نقش را در مدیریت راهبردی حامیان مالی در ورزش دارد و باورها در مدیریت راهبردی حامیان مالی نقشی ندارد و عوامل مشارکت، دلبستگی، صداقت، عملکرد، تصویر، نگرش و آگاهی توانایی پیش بینی 91 درصد از مدیریت راهبردی حامیان در ورزش را دارند. بنابراین باید در مدیریت راهبردی حامیان مالی در ورزش به توسعه زیرساخت های ورزشی و ایجاد جذابیت برای جامعه هدف توجه ویژه کرد.
تبیین و ارزیابی مدل کنترل راهبردی در صنعت زعفران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
211 - 233
حوزههای تخصصی:
ارزیابی عملکرد راهبرد ها در بهره گیری از فرصت های محیطی و حفظ قدرت رقابتی سازمان ها به استقرار و کارآیی نظام کنترل راهبردی بستگی دارد. هدف پژوهش، تبیین و سنجش مدل کنترل راهبردی در صنعت زعفران است. روش پژوهش، از نوع آمیخته کیفی و کمّی است. جامعه آماری بخش کیفی پژوهش، مدیران فعال در صنعت زعفران بود که با مصاحبه از 12 نفر آن ها، اشباع نظری محقق گردید. در مرحله کمّی، به منظور آزمون مدل نهایی، کارشناسان فعال در این صنعت نمونه آماری در نظر گرفته شدند. حداقل حجم نمونه در این مرحله، بر اساس معیارهای توان آماری با 80 درصد و سطح معناداری 5 درصد، برای اندازه اثر 25/0، برابر با 59 نفر تعیین گردید. داده های مورد نیاز پژوهش از تعداد 63 نفر از کارشناسان گردآوری شد. از تحلیل کیفی مصاحبه ها، 27 مقوله منتخب استخراج گردید. با مبنا قرار دادن رهیافت نظام مند در نظریه داده بنیاد، کدهای شناسایی شده در شش طبقه شرایط علّی، شرایط زمینه ای، عوامل مداخله گر، راهبردها و پیامدهای حول پدیده مرکزی «مدل کنترل راهبردی صنعت زعفران»، جای گرفتند. در مرحله کمّی، مدل نهایی مطابق رویکرد حداقل مربعات جزئی و نرم افزار Smart PLS4 آزمون گردید. بر اساس نتایج، شرایط علّی پدیده محوری با ضریب 534/0؛ پدیده محوری با ضریب 312/0؛ شرایط زمینه ای و مداخله گر ضرایب 346/0 و 297/0 دارند که بر راهبردها مؤثر هستند. راهبردها بر پیامدها با ضریب 433/0 درصد مؤثر واقع شدند.
ارائه الگوی مفهومی عناصر جهت دهنده راهبردی سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات دین، معنویت و مدیریت سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۱
39 - 59
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: یکی از جنبه های ابهام و عدم وضوح اسناد راهبردی سازمان ها، ابهام، خلط معنا یا همپوشانی هایی است در تبیین برخی عناصر جهت دهنده سازمان مندرج در آن، همچون چشم انداز، فلسفه وجودی، مأموریت، سیاست، راهبرد، اهداف و ... بوده که ناشی از عدم درک دقیق مفهوم هریک از این عناصر و ارتباط آن ها با یکدیگر می باشد. این امر باعث می شود که در تدوین سند راهبردی، مثلا آنچه در واقع سیاست است به عنوان راهبرد، آنچه در واقع مأموریت است به عنوان چشم انداز، آنچه در واقع راهبرد است به عنوان هدف یا ... بیان می گردد که این خلط معانی و مفاهیم و ارتباطات آن ها با یکدیگر موجب می شود که سازمان در مرحله اجرا و ارزیابی دچار ابهام و سردرگمی گردد. هدف این پژوهش ارائه الگوی مفهومی عناصر راهبردی جهت دهنده سازمان است. بنابراین سؤال اصلی این پژوهش آن است که «الگوی ارتباط عناصر جهت دهنده سازمان با یکدیگر چیست؟»که این سؤال را به دو سؤال فرعی می توان تجزیه نمود که عبارتنداز:عناصر راهبردی جهت دهنده سازمان چیست؟ارتباط این عناصر با یکدیگر چگونه است؟هدف این پژوهش ارائه یک مدل یا تبیین فرایندی برای مدیریت یا برنامه ریزی راهبردی نیست بلکه الگوی مفهومی بدیعی است که می تواند از رهگذر شفاف نمودن تمایز مفهومی عناصر مذکور و نیز الگوی ارتباطی میان آن ها، اندیشه دانشمندان، محققان و مدیران راهبردی را در حوزه برنامه ریزی و تدوین اسناد راهبردی سازمان ها یاری نماید.روش: تحقیق حاضر به لحاظ فلسفه پژوهش متأثر از پارادایم تفسیرگرایی است؛ به لحاظ منطق پژوهش، استفهامی است چرا که به استنباط یک چهارچوب، الگو، نظریه، مدل یا مفهوم جدید از مجموعه ای از داده ها پرداخته است. جهت گیری این پژوهش از نوع بنیادی با هدف ایجاد یا کشف یک الگوی جدید است. صبغه ی این پژوهش کیفی است چرا که به دنبال فهم و درک و کشف پدیده و معانی مرتبط با آن است. نوع این پژوهش کتابخانه ای است چرا که با اسناد و مدارک مکتوب اعم از کتاب و مقاله سرو کار داشته و داده های خود را از مکتوبات دریافت کرده است. هدف این پژوهش تبیین است چرا که به دنبال نوع ارتباطات اجزای پدیده با یکدیگر است. در نهایت راهبرد این پژوهش تحلیل اسنادی است. برای فهم «اعتمادپذیری یا قابلیت اعتماد» پژوهش از معیارهای چهارگانه مطرح شده توسط لینکلن و گوبا چون امکان اعتبار، تأییدپذیری، اطمینان پذیری و انتقال پذیری استفاده شده است. در نهایت نیز به جهت افزایش اعتمادپذیری نتایج این پژوهش بر اساس معیارهای چهارگانه فوق، الگوی مذکور در قالب یک کرسی ترویجی نیز ارائه گردید و در معرض نقد و نظر خبرگان نیز قرار گرفت و با بهره گیری از ملاحظات تخصصی ایشان بر اتقان و غنای یافته های پژوهش افزوده شد.یافته ها: در این الگو، اساس و دلیل وجودی تحت عنوان فلسفه وجودی مطرح می شود که از یک سو منشاء مأموریت های سازمان بوده و از سوی دیگر تأمین کننده زمینه و ماده اصلی چشم انداز سازمان به حساب می آید. همچنین در این الگو، هویت، اصول و ارزش های سازمان، تعیین کننده کیستی و شخصیت سازمان در تمایز با هم نوعان خود و قیود و معتقدات سازمان عنوان گردیده است که از سویی منشاء رویکردهای سازمان بوده و از سوی دیگر تأمین کننده قالب و صورت چشم انداز و تعیّن بخش آن است. بنابراین می توان گفت چشم انداز سازمان به معنای غایت ممکن، مطلوب و بلندپروازانه سازمان از لحاظ ماده و محتوا مبتنی بر فلسفه وجودی سازمان و از لحاظ صورت و چارچوب، متأثر از هویت، ارزش ها و اصول سازمان است.در الگوی ارائه شده، مأموریت به معنای کارویژه ی فعلی و شغل شاغل سازمان است به نحوی که اگر از سازمان پرسیده شود که هم اکنون به چه امری مشغول است؟ پاسخ آن، همان مأموریت سازمان خواهد بود. این مفهوم از دل فلسفه وجود سازمان بر می آید که از سویی منشاء فعالیت های سازمان و از سوی دیگر، علّت مادّی شکل گیری راهبرد سازمان است. در این الگو، رویکرد سازمان به معنای زاویه و منظر نگاه به مأموریت و نوع ورود آن به انجام آن است که از سویی منشاء شکل گیری سیاست های سازمان و از سوی دیگر تأمین کننده صورت و قالب راهبرد سازمان است. نهایتا راهبرد سازمان که به معنای مسیر حرکت سازمان به سمت چشم انداز است، علّت مادی خود را از مأموریت، علّت صوری خود را از رویکرد سازمان، علّت غایی خود را از چشم انداز سازمان و علّت فاعلی خود را از مزیّت های رقابتی سازمان تأمین می کند.مأموریت های سازمان در قالب کلان فعالیت ها خرد می شوند و راهبردهای سازمان نیز در قالب اهداف کوتاه مدت و میان مدت سازمان تجلی می یابند که تحققشان در قالب برنامه های سازمان است. رویکردهای سازمان نیز در قالب سیاست های سازمان تعیّن می یابند که خطوط راهنمای اجرای برنامه ها را مشخص می نمایند. از این رو می توان گفت علّت مادّی برنامه های سازمان، فعالیت های سازمان هستند؛ سیاست های سازمان، قالب و چارچوب اجرای برنامه های سازمان را تعیین می کنند و غایت وجودی برنامه های سازمان نیز تحقق راهبردهای سازمان است.بحث و نتیجه گیری: دغدغه اصلی این پژوهش، اختلافات و ابهاماتی بود که در جامعه علمی و کنشگران مدیریت راهبردی پیرامون عناصر جهت دهنده سازمان وجود داشت؛ این اختلافات هم شامل تعریف و تمایز این عناصر از یکدیگر و هم نحوه ارتباط آن ها با یکدیگر بود که در پیشینه و ادبیات موضوع بدان پرداخته نشده بود. لذا نوآوری این پژوهش آن بود که الگویی از عناصر جهت دهنده سازمان را ارائه دهد تا هم تمایز آن ها از یکدیگر مشخص شود و هم نحوه ارتباطی که با یکدیگر پیدا می نمایند معلوم گردد. این نوآوری، عامل ایجاد انسجام ذهنی برای محققان و مدیران راهبردی در مطالعات و برنامه ریزی های راهبردی سازمان خواهد بود. می توان گفت که عنصر محوری و ثقل این الگو، راهبرد است که یکپارچه کننده منابع و امکانات سازمان و انسجام بخش فعالیت های مختلف سازمان می باشد. درنتیجه، آن تصمیم و اقدام کلانی که در سازمان، وحدت بخش و متأثرکننده همه امکانات و فعالیت های سازمان نباشد، راهبرد نیست ولو اینکه ثمرات مثبتی برای سازمان داشته باشد. اگر آن تصمیم یا اقدام کلان در عرض سایر اقدامات کلان سازمان نگریسته شود و بدان پرداخته شود این اقدام کلان در واقع نوعی مأموریت علی حده برای سازمان است نه راهبرد؛ چرا که راهبرد، خارج از مأموریت های سازمان نیست و در قالب انجام مأموریت های سازمان محقق می شود چون نحوه ای از انجام مأموریت های سازمان است. اما اگر اقدام فارغ از مأموریت های سازمان و در عرض آن ها انجام شود پس می توان گفت مأموریت جدیدی به سازمان اضافه شده است و راهبردی اتخاذ نشده است. ذکر این ملاحظه به دلیل آسیبی بود که معمولا سازمان ها در تدوین و اجرای راهبردهای خود با آن مواجه می شوند و آن این است که آن تصمیم و اقدام کلانی که تدوین شده، در عمل، یکپارچه کننده و انسجام بخش و حاکم بر سایر فعالیت های سازمان نیست و نوعی نگاه استقلالی و ممایز از سایر فعالیت های سازمان به آن وجود دارد.تعارض منافع: در نگارش این مقاله هیچ تعارض منافعی وجود ندارد.
مهمترین عوامل ایجاد کننده شکاف راهبردی در کتابخانه های عمومی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
107 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش شناسایی مهمترین عوامل ایجاد کننده شکاف راهبردی در کتابخانه های عمومی ایران است.
روش پژوهش: این پژوهش کاربردی، با رویکرد کیفی-کمی و جهت گیری اکتشافی انجام شده است. در این پژوهش، از پرسشنامه محقق ساخته که برای بررسی دیدگاه های مدیران کتابخانه های عمومی کل کشور طراحی شده، استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی از 20 نفر از خبرگان مدیریت راهبردی و علم اطلاعات و دانش شناسی و جامعه آماری پژوهش در بخش کمی، از 31 نفر از مدیرکل های کتابخانه های عمومی ایران تشکیل شده است که به روش هدفمند انتخاب شدند. جهت تأیید عوامل و فاکتورهای استخراج شده، از روش تحلیل عاملی تأییدی (مرتبه اول) و از آزمون تی (t) تک نمونه ای جهت بررسی میانگین وضعیت مطلوب در عوامل مرتبط با فرآیندهای مدیریت راهبردی استفاده شد. همچنین از نرم افزار اس پی اس اس (SPSS) و نرم افزار اموس (AMOS) استفاده شده است.
یافته ها: با توجه به میانگین های به دست آمده، مهمترین عوامل ایجاد کننده شکاف راهبردی در کتابخانه های عمومی ایران، عدم توجه به عواملی همچون رشد و تعالی فرهنگ سازمان، عوامل سیاسی، قانونی و دولتی و پیش بینی اثرات آن ها، عدم نظارت و اعمال کنترل به وسیله مدیران، عدم استفاده از نرم افزارهای تخصصی، عدم حمایت راهبردها از محصولات فرهنگی خاص جامعه، عدم برخورداری راهبردها از چارچوب یکپارچه و منسجم، عدم توجه به تقسیم بندی کاربران در کتابخانه عمومی بر اساس نیازها، عدم توجه به ارتقای سیستم های اطلاعاتی و فناوری پیشرفته هستند.
نتیجه گیری: ارزیابی و تحلیل شکاف راهبردی کتابخانه های عمومی می تواند ما را از اشتباهات و مسائل پیش رو آگاه کند. همچنین، اطلاعات ضروری برای تصمیم گیری اثربخش و تخصیص مؤثر منابع که یکی از کلیدی ترین فعالیت های مدیریت است را فراهم سازد. لازم است مدیران ارشد با توجه بیشتر به نیازهای جامعه، تدابیر متفاوت تری در حوزه مدیریت راهبردی خصوصاً در فرآیند تدوین راهبردها داشته باشند.
تدوین الگوی مسئله یابی راهبردی در نظام جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: جمهوری اسلامی ایران ﻧﯿﺰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺎﯾﺮ کشورها دارای مسائلی مرتبط با انتخاب های تعیین کننده و سرنوشت ساز است که به امور کشور سمت وسو داده و در طولانی مدت، تکلیف و جهت حرکتی نظام را تعیین می کنند. مقاله حاضر با هدف تدوین الگوی مسئله یابی راهبردی در نظام جمهوری اسلامی ایران، به دنبال آن است که این مسائل طی چه فرآیندی شکل گرفته، ساخته و پرداخته شده و در دستورکار خط مشی گذاری یا تصمیم گیری قرار می گیرند و چه عواملی باعث می شود که از مجموع مسائل بسیار که پیش روی خط مشی گذاران قرار دارد، برخی از مسائل مورد عنایت واقع شده و به برخی از مسائل توجهی نمی شود.روش: ﻧﻮع پژوهش ﺣﺎﺿﺮ، کاربردی و رویکرد آن آمیخته با روش توصیفی تحلیلی است. داده های پژوهش به دو روش کتابخانه ای و میدانی (مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسش نامه) گردآوری شده و اطلاعات به دست آمده در بخش کیفی به روش تحلیل مضمون و با کمک نرم افزار مکس. کیودی. ای و در بخش کمی، به روش تحلیل آماری و با کمک نرم افزار اس. پی. اس. اس. تجزیه وتحلیل شده است. روایی تحلیل مضمون به روش کدگذاری مستقل و پایایی پرسش نامه ها با آلفای کرونباخ محاسبه شده و برای نمونه گیری در بخش کیفی، از روش نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری استفاده شد. مشارکت کنندگان در مصاحبه ها، 10 نفر از اساتید خبره در حوزه سیاست گذاری و خط مشی گذاری بودند و در بخش کمی نیز پرسش نامه ها بین 20 نفر از افراد خبره و تحصیل کرده در حوزه های مرتبط توزیع شد.یافته ها: الگوی مسئله یابی راهبردی در جمهوری اسلامی ایران تحت تأثیر مستقیم چهار بُعد اساسی محیطی و زیرمولفه های آن قرار دارد که عبارتند از: منابع تشخیص و پیش بینی مسائل راهبردی، مشخصه ها و ابعاد مسائل راهبردی، عوامل موثر بر مسئله یابی راهبردی و معیارهای راهبردی شدن مسائل. هریک از این ابعاد محیطی، دارای مولفه هایی هستند که پس از بررسی های میدانی، استخراج و نهایی شده و در الگوی پژوهش به آنها پرداخته شده است.نتایج: فراگرد مسئله یابی راهبردی، یک فراگرد چرخه ای بوده که از دوران نهفتگی آغاز شده و به دستورگذاری مسائل ختم می شود و با اجرای تصمیمات راهبردی و یا خط مشی ها، منجر به ایجاد و تولید مسائل جدید می شود؛ بنابراین، مسائل پیوسته درحال رشد و نمو هستند و هرچه رشد آنها بیشتر شود، سطح پیچیدگی و در هم تنیدگی آنها با سایر مسائل نیز بیشتر خواهد شد. ازجمله مهم ترین عوامل مهم و موثر در الگوی مسئله یابی راهبردی را می توان چارچوب های ذهنی و ادراکی که ذهنیت راهبردی افراد تأثیرگذار را شکل می دهد، حاکمیت تفکر راهبردی بر ارکان حکومت اعم از قوای سه گانه، نهادها، ارگان ها و احزاب سیاسی، توجه به تشخیص عامه مردم و مصلحت عوام، تأثیر گروه های اجتماعی مختلف در جامعه بر سوگیری نظرات و تصمیمات سیاست گذاران، هدایت و مدیریت رسانه ها و شبکه های اجتماعی، رصد و دیده بانی تحولات محیطی در سطح داخلی و خارجی (بین المللی)، وجود زیرساخت های مادی و معنوی قوی و مُکفی و ارزش ها و اهداف راهبردی حاکم بر نظام برشُمرد.
تحلیل فلسفی اصول عام تدبیری و راهبردی حکمرانی متعالی و تعالی بخش(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمرانی سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
73 - 104
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو در نظر دارد با بهره گیری از روش تحلیل مفهومی- نظری دانش واژه «راهبرد» و «اصول فرایندی راهبردگزینی» در چارچوب مکاتب فلسفی معاصر و بازسازی آن بر اساس بنیادهای عقیدتی- ایمانی و فلسفی حکمرانی متعالی و تعالی بخش اسلامی که برگرفته از منظومه معرفت و حکمت متعالیه اسلامی است، تصویری مفهومی و نظری از «اصول عام تدبیری و راهبردی» در مستوای انتظارات تمدنی از حکمرانی متعالی و تعالی بخش اسلامی ارائه دهد. به این منظور دانش واژه «راهبرد» و رویکردهای فلسفی موجود در شناسایی چیستی و چگونگیِ تحقق بخشیدن به «راهبرد» را در ادبیات فلسفه مدیریت راهبردی بررسی و تحلیل کرده است. سپس با اتخاذ رویکرد تحلیلی- مقایسه ای سعی کرده است با ابتنای بر بن مایه های عقیدتی و ایمانی و مبانی فلسفی و نظری معرفت و حکمت اسلامی، مفاهیم «تدبیر» و «راهبرد» را در مستوای تمدنی «حکمرانی متعالی و تعالی بخش اسلامی» تعریف نماید. پس از آن کوشیده است موقف و موقعیت نظری و عملی تدابیر و راهبردها و منطق و مسیر کلان اقدامات اساسی و تدابیر راهبردی «حکمرانی متعالی و تعالی بخش» را ترسیم کند. درنهایت بایسته های هنجاری شناسایی تدبیر و راهبرد (اصول عام تدبیری و راهبردی) را متذکر شده است.
تأثیر محیط قانونی بر اثربخشی مدیریت راهبردی در وزارت ورزش و جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر محیط قانونی بر اثربخشی مدیریت راهبردی در وزارت ورزش و جوانان بود. جامعه آماری تحقیق اعضای هیأت علمی دانشگاه ها با سابقه مدیریت در ورزش، مدیران وزارت ورزش و جوانان و کارشناسان خبره در واحدهای ستادی و تابعه و مدیران فدراسیون های ورزشی به تعداد 300 نفر بودند که همه آنها به صورت کل شمار برای نمونه تحقیق انتخاب شدند. برای دستیابی به اهداف پژوهش از پرسشنامه های استاندارد محیط قانونی نیک نژاد (1394) و اثربخشی مدیریت راهبردی نیک نژاد (1394) استفاده شد. روایی هر دو پرسشنامه به تأیید یازده تن از متخصصان رسید و پایایی آنها در یک مطالعه مقدماتی با 30 آزمودنی به ترتیب 0/84 و 0/86 محاسبه شد. برای تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از روش های آمار توصیفی و استنباطی از جمله ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون و معادلات ساختاری با کمک دو نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شد. نتایج نشان داد که بین محیط قانونی و تمامی ابعاد آن با اثربخشی مدیریت راهبردی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین مشخص شد محیط قانونی می تواند تأثیر مثبت، معنادار و قابل قبولی برابر با 0/557 بر اثربخشی مدیریت راهبردی داشته باشد. همچنین ضریب تعیین به دست آمده نشان می دهد که محیط قانونی 31 درصد از واریانس اثربخشی مدیریت راهبردی را تبیین می کند. بدون توجه به آیین نامه ها و دستورالعمل ها و قوانین و تدوین آنها براساس راهبردها، راهبردها اثربخشی لازم را نخواهند داشت.