مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
تمایزیافتگی خود
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع چاقی و اضافه وزن به میزان هشدار دهنده ای در ایران نیز رو به افزایش است که این مساله می تواند پیامدهای مختلف روان شناختی را برای افراد چاق به همراه بیاورد. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر ناگویی هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن بود. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش، شامل کلیه زنان دچار اضافه وزن شهرستان گنبدکاووس بود که در نیمه نخست سال 1400 به کلینیک های درمان اضافه و چاقی این شهر مراجعه نمودند. از جامعه آماری پژوهش، یک گروه نمونه متشکل از 30 زن دارای اضافه وزن که به روش هدفمند انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن) (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند. سپس زنان دچار اضافه وزن گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته یک جلسه آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن قرار گرفتند ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو و همکاران (2007) و پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (1988) بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنادار از لحاظ بهبود دشواری شناسایی احساسات (16/8=F، 001/0>P)، دشواری در توصیف احساسات (83/10=F، 001/0>P)، و تفکر معطوف به بیرون (89/10=F، 001/0>P)، واکنش هیجانی (35/78=F، 001/0>P)، جایگاه من (34/60=F، 001/0>P)، بریدگی عاطفی (89/34=F، 001/0>P) و آمیختگی با دیگران (61/79=F، 001/0>P) بین آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه بود (01/0>P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر ناگویی هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری ادامه داشت.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان اقدام کننده به خودکشی، ارجاعی به مرکز اورژانس بیمارستان لقمان شهر تهران در سال 1402 بود. نمونه آماری شامل 30 نفر بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل گمارش شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998)، و پرسشنامه افکار خودکشی (بک، 1961) بود. هم چنین به منظور سنجش روایی از روایی محتوا استفاده شد که برای این منظور پرسشنامه به تأیید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS-v24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری باعث افزایش تمایزیافتگی خود در زنان با اقدام به خودکشی شد. همچنین نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری باعث کاهش افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی شد. یافته های این پژوهش حاکی از اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی بود.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر پردازش هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
135 - 152
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر پردازش هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن بود. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش، شامل کلیه زنان دچار اضافه وزن شهرستان گنبدکاووس بود که در نیمه نخست سال 1400 به کلینیک های درمان اضافه و چاقی این شهر مراجعه نمودند. از جامعه آماری پژوهش، یک گروه نمونه متشکل از 30 زن دارای اضافه وزن که به روش هدفمند انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن) (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند. سپس زنان دچار اضافه وزن گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته یک جلسه آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن قرار گرفتند ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه های پردازش هیجانی باکر و همکاران (2007) و پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (1988) بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنادار از لحاظ بهبود سرکوبی (86/12=F، 001/0>P)، تجربه هیجانی ناخوشایند (80/10=F، 003/0=P)، نشانه های هیجانی پردازش (95/16=F، 001/0>P)، اجتناب (65/19=F، 001/0>P)، کنترل هیجانی (23/21=F، 001/0>P)، واکنش هیجانی (35/78=F، 001/0>P)، جایگاه من (34/60=F، 001/0>P)، بریدگی عاطفی (89/34=F، 001/0>P) و آمیختگی با دیگران (61/79=F، 001/0>P) بین آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه بود (01/0>P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر پردازش هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری ادامه داشت.
شناسایی مؤلفه های زیربنایی در شکل گیری تمایزیافتگی خود: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمایزیافتگی خود، پدیده ای بافتارمند، فرهنگی و وابسته به شرایط محیطی و اجتماعی است که در فرآیندی پویا و تحت تأثیر شرایط و عوامل مختلفی شکل گرفته و تجربه می شود. با توجه به همین موضوع، این پرسش مطرح شد که مؤلفه های زیربنایی در شکل گیری تمایزیافتگی خود چیست؟ بدین منظور از رویکرد کیفی، طرح نظام مند نظریه برخاسته از داده ها در سطح نظم دهی مفهومی بهره گیری شد. از طریق نمونه گیری نظری و با توجه به اشباع نظری در گردآوری داده ها با 17 نفر مصاحبه نیمه ساختاریافته اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از مرحله اول شیوه کدگذاری استراوس و کوربین انجام پذیرفت. پس از تحلیل داده ها، 112 کد اولیه شناسایی شد، سپس در فرآیند ادغام و مقایسه، 28 زیرمقوله تدوین شده و در قالب 3 مقوله اصلیِ استقلال فکری، هویت طلبی و منزلت اجتماعی دسته بندی و معرفی گردید. یافته ها نشان می دهند که تمایزیافتگی خود، به شکل افکار، رفتارها و نگرش های مستقلانه و منحصر به فرد به همراه هویت طلبی با تأکید بر توانمندی ها و منزلت اجتماعی و رفتارهای مقتضی پدیدار شده و جریان می یابد. در نتیجه، در شکل گیری تمایزیافتگی خود، مؤلفه های زیربنایی عمدتاً به صورت استقلال فکری تجربه می شود اما هویت طلبی و منزلت اجتماعی بخشی دیگری از این مؤلفه ها را به خود اختصاص داده اند که در فرهنگ ایرانی تجربه می شوند. یافته های مطالعه حاضر علاوه بر غنی سازی دانش بومی و راهنمایی برای پژوهش های آتی، شناخت عمیق تر این ویژگی روان شناختی را در بستر فرهنگی فراهم نمود که می تواند پیامدهای عملی ویژه ای نیز در مشاوره و خانواده درمانی با توجه به مباحث چندفرهنگی داشته باشد.
پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس باورهای ارتباطی با واسطه گری رضایت جنسی و خودکنترلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی ثبات زناشویی و سازگاری زناشویی بر اساس تمایزیافتگی خود بود. روش پژوهش: این پژوهش از نظر شیوه پژوهش، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 5 شهر تهران در بازه زمانی زمستان 1400 که بطور تقریبی 320 نفر بود. تعداد نمونه از دو مرکز نیز با توجه به جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان به تعداد 175 نفر برآورد شد که با روش نمونه گیری تصادفی ساده، این تعداد از کل جامعه انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه ثبات زناشویی ادواردز، جانسون و بوث (1987)، سازگاری زناشویی اسپانیر (1976) و تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (۱۹۹۸) بود. داده های حاصل از پرسشنامه در دو بخش توصیف شامل میانگین و انحراف استاندارد و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیر تمایزیافتگی خود قادر به پیش بینی ثبات زناشویی (31/0=β، 003/0=P) و سازگاری زناشویی (22/0=β، 006/0=P) می باشد. با توجه به مقدار Beta تمایزیافتگی خود سهم بیشتری در پیش بینی ثبات زناشویی زوجین دارد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که تمایزیافتگی خود قادر به پیش بینی ثبات زناشویی و سازگاری زناشویی می باشد.
پیش بینی نگرش به خیانت بر اساس نقش ابعاد تاریک شخصیت، تمایزیافتگی خود و نگرش جنسی در زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
334 - 352
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اصلی پیش بینی نگرش به خیانت بر اساس نقش ابعاد تاریک شخصیت، تمایزیافتگی خود و نگرش جنسی در افراد متقاضی طلاق انجام شده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی-پیمایشی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز بهزیستی منطقه ۶ شهر تهران در پاییز ۱۴۰۱ بود که از بین آن ها، تعداد آن ها 230 به صورت در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه نگرش به خیانت زناشویی واتلی (۲۰۰۶)، پرسشنامه سه صفت تاریک شخصیت توسط جانسون و وبستر (۲۰۱۰)، پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورن و اسمیت (۲۰۰۳) و پرسشنامه نگرش جنسی توسط خوشابی و والایی (۱۳۹۷) به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده های خام حاصل از این پژوهش در دو بخش توصیفی و استنباطی با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که ابعاد تاریک شخصیت، تمایزیافتگی خود و نگرش جنسی در نگرش به خیانت تاثیر معناداری دارد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت ابعاد تاریک شخصیت، تمایزیافتگی خود و نگرش جنسی در نگرش به خیانت تاثیرگذار است.
تأثیر تمایزیافتگی خود بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان استثنایی مقطع ابتدایی: نقش میانجی انگیزه پیشرفت تحصیلی و جهت گیری هدف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
91 - 108
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی انگیزه پیشرفت تحصیلی و جهت گیری هدف در رابطه تمایزیافتگی خود با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان استثنایی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی دانش آموزان استثنایی شهر سبزوار در مقطع ابتدایی بودند که 205 نفر به عنوان نمونه پژوهش به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی مورگان وجینکز (1999)، جهت گیری هدف میدگلی و همکاران (1998)، تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (۱۹۹۸) و انگیزه پیشرفت تحصیلی هرمنس (۱۹۷0) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که تمایزیافتگی خود اثر مستقیم برخودکارآمدی تحصیلی ندارد (05/0p>). ولی تمایزیافتگی خود به صورت غیر مستقیم یعنی از طریق انگیزه پیشرفت و جهت گیری هدف عملکرد گرایش و اجتنابی با خودکارآمدی تحصیلی رابطه داشت (05/0›p). بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که رابطه تمایزیافتگی خود با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان استثنایی یک رابطه خطی ساده نیست و انگیزه پیشرفت و جهت گیری هدف عملکرد گرایش و اجتنابی می تواند این رابطه را میانجی گری نماید.
نقش واسطه ای نشخوار خشم و احساس تنهایی بین تمایزیافتگی و سوگ پیچیده پایدار ناشی از کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲ (پیاپی ۹۳)
85 - 96
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای نشخوار خشم و احساس تنهایی در رابطه بین تمایزیافتگی و سوگ پیچیده پایدار ناشی از کرونا بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری را کلیه افراد سوگوار ناشی از کرونا در شهر تهران که یکی از اعضای خانواده خود را به علت کوید 19 در سال 1401-1400 از دست داده اند، بود که برای تعیین نمونه ابتدا سه بیمارستان تهران به صورت تصادفی انتخاب و سپس 300 نفر از این افراد که شرایط ورود را داشتند به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه های سوگ پیچیده (ICG، پریگرسون و ماسیچواسکی، 1995)، تمایزیافتگی خود (DSI، اسکورن و اسمیت، 2003)، نشخوار خشم (ARS، ساکودولسکی، 2001) و احساس تنهایی (UCLA، راسل، 1993) بودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مسیر انجام شد. نتایج برازندگی مدل پیشنهادی حاکی از برازش خوب مدل بود و 53 درصد از تغییرات سوگ پیچیده پایدار با تمایزیافتگی، نشخوار خشم و احساس تنهایی تبیین شد. ضرایب مستقیم مدل نشان داد تمایزیافتگی، نشخوار خشم و احساس تنهایی بر سوگ پیچیده پایدار اثر معنادار دارند (05/0P<). همچنین نتایج نشان داد تمایزیافتگی بر سوگ پیچیده پایدار از طریق نشخوار خشم و احساس تنهایی اثر غیرمستقیم دارد (05/0P<). بنابراین مدل پیش بینی سوگ پیچیده پایدار در میان افراد سوگوار ناشی از کرونا بر اساس تمایزیافتگی با تمرکز بر نقش واسطه ای نشخوار خشم و احساس تنهایی از برازش برخوردار است.
مدل یابی آزار عاطفی بر اساس بلوغ عاطفی و تمایزیافتگی خود با نقش میانجی صمیمیت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
873 - 890
حوزههای تخصصی:
زمینه: آزار عاطفی نوعی خشونت بین فردی است که سبب از بین رفتن صمیمیت و جدایی زوجین را در پی دارد. فقدان صمیمت زناشویی همراه با بلوغ عاطفی پایین میل به آزار عاطفی در بین زوجین را افزایش خواهد داد. در مطالعات پیشین عوامل مؤثر بر آزار عاطفی مورد بررسی قرار گرفته است، اما مطالعه ای که آزار عاطفی بر اساس بلوغ عاطفی و تمایزیافتگی خود با نقش میانجی گری صمیمیت زناشویی را در جامعه مورد پژوهش بررسی کند، یافت نشد.
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین الگوی روابط ساختاری آزار عاطفی بر اساس بلوغ عاطفی و تمایزیافتگی خود با نقش میانجی گری صمیمیت زناشویی بود.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی، از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر سنندج در سال 1401 بود که از میان آن ها 222 نفر از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه آزار عاطفی (براهیمی، 2008)، پرسشنامه بلوغ عاطفی (سینگ و بهارگاوا،1991)، پرسشنامه تمایز یافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998) و پرسشنامه صمیمیت زناشویی (آسوده و تیموری،1387) بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون، مدل سازی معادلات ساختاری و الگوریتم حداقل مربعات جزئی 3-SMARTPLS و SPSS 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج حاکی از برازش مدل کلی پژوهش با داده های تجربی بود. یافته ها نشان داد بلوغ عاطفی، تمایزیافتگی خود و صمیمیت زناشویی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی آزار عاطفی هستند (0/001P<). هم چنین، اثر غیرمستقیم بلوغ عاطفی (0/001P<) و تمایزیافتگی خود (0/001P<) با میانجی گری صمیمیت زناشویی بر آزار عاطفی معنادار بود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های بدست آمده در پژوهش حاضر که بلوغ عاطفی پایین و تمایز یافتگی خود در بلند مدت سبب کاهش صمیمیت زناشویی می شود و این امر به مرور باعث ایجاد آزار عاطفی و بروز تعارض زناشویی در بین زوجین می شود؛ لذا پیشنهاد می شود برای کاهش آزار عاطفی از روش های آموزش بلوغ عاطفی و صمیمت زناشویی استفاده کرد و توجه بیشتر مراکز مشاوره و روان درمانی به این متغیر ها در پیش بینی آزار عاطفی زوجین ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی طرح واره درمانی بر دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی، تمایزیافتگی خود، ذهنی سازی و حساسیت به طرد در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
245 - 261
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی طرح واره درمانی بر دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی، تمایزیافتگی خود، ذهنی سازی و حساسیت به طرد در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی شهر شیراز در سال 1401 انجام شد.روش شناسی: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر شیراز تشکیل دادند که از بین آنها، 50 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (هر گروه 25 نفر) و گروه کنترل (25 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش با استفاده از طرح واره درمانی، 12 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه شخصیت مرزی (کلاریج و بروکز، 1984)، دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی (کینگ و امونز، 1990)، تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998)، ذهنی سازی (فوناگی، 1991) و حساسیت به طرد (داونی و فلدمن، 1996) بودند.یافته ها: تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر) انجام گرفت. نتایج نشان داد آموزش طرح واره درمانی بر مولفه های دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی (ابراز هیجان مثبت، ابراز صمیمیت و ابراز هیجان منفی) افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تاثیر دارد. آموزش طرح واره درمانی بر تمایزیافتگی خود و مولفه های (واکنش پذیری عاطفی، جایگاه من، عدم گریز عاطفی و هم آمیختگی با دیگران) در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تاثیر دارد. آموزش طرح واره درمانی بر ذهنی سازی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تاثیر دارد. نتایج نشان داد آموزش طرح واره درمانی بر حساسیت به طرد در افراد مبتلا به اختلل شخصیت مرزی تاثیر دارد. بدین صورت که این درمان توانسته تمایزیافتگی خود و ذهنی سازی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را افزایش و ابرازگری هیجانی منفی و حساسیت به طرد را کاهش دهدنتیجه گیری: منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان طرحواره درمانی را به عنوان یک روش کارآ جهت افزایش تمایزیافتگی خود و ذهنی سازی و کاهش ابرازگری هیجانی منفی و حساسیت به طرد بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی پیشنهاد داد.
نقش میانجی تمایزیافتگی خود در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
465 - 475
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی تمایزیافتگی خود در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان متوسطه دوم انجام شد.
روش شناسی: روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر تهران در سال 1402-1401 تشکیل دادند که از میان آنان 400 دانش آموز (۲۰۰ دختر و 200 پسر) بر پایه فرمول کاین به صورت نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای اعتیاد به بازی های آنلاین (وانگ و چانگ، 2002)، نیازهای بنیادین روانشناختی (لاگواردیا و همکاران، 2000) و تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998) استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-V23 و Lisrel-V8.7 استفاده گردید. همچنین به منظور پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد نیازهای بنیادین روانشناختی و تمایزیافتگی خود بر اعتیاد به بازی های آنلاین اثر مستقیم دارند. نیازهای به علاوه، بنیادین روانشناختی بر اعتیاد به بازی های آنلاین اثر غیرمستقیم داشت. مدل ساختاری اصلاح شده پژوهش نیز برازش مطلوبی با داده ها داشت (RMSEA= 0/055, GFI= /088).
بحث و نتیجه گیری: این گام مهمی در جهت شناخت عوامل موثر بر اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان می باشد.
پیش بینی تمایزیافتگی خود بر اساس ابعاد شخصیت و دینداری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی تمایزیافتگی خود براساس ابعاد شخصیت و دینداری در افراد متاهل شهر قم در سال 1401 انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی...بود. ابتدا پرسشنامه ها در فضای مجازی در بستر تلگرام و ایتا در اختیار جامعه آماری قرار داده شد و تعداد 364 نفر با نمونه گیری دردسترس، به پرسشنامه ها پاسخ دادند. به منظور اجرای پژوهش حاضر از سه پرسشنامه استاندارد تمایز یافتگی خود اسکورن و فریدلندر(DSI.) و پرسشنامه ی ویژگی های شخصیت نئو فرم کوتاه (NEO-FFI) مک کری و کاستا و پرسشنامه دینداری گلاک و استارک (CRS) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش رگرسیون چندگانه انجام شد. یافته ها نشان داد که بین تمایزیافتگی خود با تمام ابعاد شخصیت و بین تمایزیافتگی خود با نمره کل دینداری و زیرمقیاس های عاطفی، پیامدی و مناسکی ارتباط معناداری وجود دارد. تحلیل رگرسیون نشان داد که همه ابعاد شخصیت به جز گشودگی به تجربه و نمره کل دینداری و زیرمقیاس های عقائدی، عاطفی و پیامدی می توانند پیش بینی کننده تمایزیافتگی خود باشند.
مقایسه تمایزیافتگی خود و علاقه اجتماعی در افراد وابسته به آمفتامین و افراد عادی
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: پژوهش حاضر باهدف مقایسه تمایزیافتگی خود و علاقه اجتماعی در افراد وابسته به آمفتامین و افراد عادی انجام شده است. مواد و روش کار: پژوهش کنونی به شیوه علی -مقایسه ای صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه افراد مصرف کننده آمفتامین در کمپ های ترک اعتیاد در شهر تهران و افراد عادی شامل عموم جامعه در سال 1402 بودند. تعداد حجم نمونه طبق جدول مورگان 150 نفر برای هر گروه محاسبه گردید که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (1998) و مقیاس علاقه اجتماعی بود. برای تحلیل داده های جمع آوری شده با استفاده از میانگین تحلیل، واریانس چند متغیری و t دوگروهی انجام شد و جهت تحلیل موارد ذکرشده از نرم افزار SPSS26 استفاده شد. یافته ها: میانگین نمره تمایزیافتگی و علاقه اجتماعی در افراد عادی مقدار بیشتری را نشان داده و این میزان برای واکنش پذیری عاطفی، گریز عاطفی و هم آمیختگی با دیگران نیز برقرار بوده و فقط در مورد جایگاه من مصرف کنندگان آمفتامین میزان بیشتری را در مقایسه با افراد عادی نشان دادند. بحث و نتیجه گیری: ضروری است که متخصصین، نهادها و سازمان هایی که در این زمینه می توانند نقشی ایفا کنند، با جدیت بیشتر و بر مبنای دانش و پژوهش های روزآمد در زمینه کاهش گرایش به اعتیاد با کار بر روی متغیرهای تأثیرگذار در سطح جامعه گام بردارند.
مدل ساختاری افسردگی بر اساس فرایند و محتوای خانواده در زوجین بدون فرزند: نقش میانجی گر تمایزیافتگی خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۰۳)
۱۷۰-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین برازش مدل ساختاری افسردگی بر اساس فرایند و محتوای خانواده در زوجین بدون فرزند با نقش میانجی گری تمایزیافتگی خود انجام شد. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، شامل کلیه زوجین بدون فرزند ساکن شهرستان گنبدکاووس در سال ۱۴۰۲ بود که از بین آن ها ۱۳۰ زوج (۲۶۰ نفر) از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های افسردگی بک (BDI-II، بک و همکاران، ۱۹۶۳)، فرایند و محتوای خانواده (FPC، سامانی، ۲۰۰۵) و تمایزیافتگی خود (DSI-R، اسکورن و فریدلندر، ۱۹۹۸) بود. داده ها به روش تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد که در بین زوجین بدون فرزند فرایند و محتوای خانواده به صورت مثبت و معنادار بر تمایزیافتگی خود اثر دارد (001/0>P). در بین زوجین بدون فرزند تمایزیافتگی خود به صورت منفی و معنادار بر افسردگی اثر دارد (001/0>P). همچنین تمایزیافتگی خود در زوجین بدون فرزند اثر فرایند و محتوای خانواده بر افسردگی را به صورت منفی و معنادار میانجیگری می کند (001/0>P)؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت، تمایزیافتگی خود با توجه به نقش فرایند و محتوای خانواده می توانند تبیین کننده افسردگی زوجین بدون فرزند باشد.
تدوین مدل معادلات ساختاری تاب آوری براساس تمایزیافتگی خود با میانجی گری سازگاری زناشویی در پرستاران زن
حوزههای تخصصی:
تاب آوری به عنوان یکی از ویژگی های مهم شخصیتی در مقابله با چالش های شغلی و زناشویی نقش مؤثری ایفا می کند. شناسایی عوامل مؤثر بر تقویت این ویژگی می تواند به بهبود وضعیت روانی و عملکرد افراد کمک کند. ازاین رو، بررسی متغیرهایی که پیش بینی کننده تاب آوری هستند، ضروری به نظر می رسد. این پژوهش از نوع بنیادی با رویکرد توصیفی-تحلیلی و به روش همبستگی با استفاده از مدل معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل 400 پرستار زن متأهل شاغل در مراکز درمانی و بیمارستان های دولتی استان البرز بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون، نسخه کوتاه پرسشنامه تمایزیافتگی خود (اسکورن و اسمیت)، و مقیاس سازگاری زناشویی لاک-والاس بود. تحلیل داده ها با نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و AMOS نسخه 24 انجام گرفت. این پژوهش با شناسه IR.ABZUMS.REC.1401.297 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی البرزرسیده است. مشارکت کنندگان با رضایت آگاهانه در مطالعه شرکت کردند و محرمانگی داده هایشان تضمین شد. نتایج نشان داد که تمایزیافتگی خود (r=0/712) و سازگاری زناشویی (r=0/796) ارتباط مثبت و معناداری با تاب آوری در سطح اطمینان 01/0 دارند. همچنین، تأثیر میانجی سازگاری زناشویی در ارتباط بین تمایزیافتگی خود و تاب آوری تأیید شد. نتایج نشان داد که داده ها با مدل مفهومی پژوهش برازش دارند. یافته ها حاکی از آن است که داده ها با مدل مفهومی پژوهش سازگاری دارند. برای ارتقای تاب آوری پرستاران متأهل، پیشنهاد می شود سیاست گذاران حوزه سلامت به عوامل عاطفی، شناختی و هیجانی این گروه توجه بیشتری داشته باشند.
شکل گیری تمایزیافتگی خود در خانواده: کشف فرآیندها از طریق نظریه میانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمایزیافتگی خود، پدیده ای بافتارمند، فرهنگی و وابسته به شرایط محیطی و اجتماعی است که در فرآیندی پویا و متأثر از عوامل مختلفی شکل می گیرد. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی و بازنمایی چگونگی شکل گیری فرآیند تمایزیافتگی خود در خانواده، با رویکرد کیفی و به روش نظریه برخاسته از داده ها از نوع نظام مند انجام شد. جامعه مشارکت کنندگان پژوهش شامل متأهلین 30 تا 45 ساله شهر تبریز که با خانواده خود زندگی می کردند، بود که تعداد 17 نفر از ایشان به روش نمونه گیری هدفمند و نظری تا رسیدن به اشباع نظری در مصاحبه نیمه ساختار یافته برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. تحلیل داده ها هم زمان با گردآوری داده ها باروش کدگذاری نظری (طی سه مرحله؛ کدگذاری باز، محوری و گزینشی) انجام شد. در نهایت461 کد اولیه و 117 زیرمقوله و 18 مقوله استخراج شد و در بخش های شش گانه الگوی پارادایمی طبقه بند گردید و یک نظریه میانی تکوین یافت. نتایج نشان داد که انگیزه پیشرفت و شرایط چالش برانگیز، افراد را به استقلال فکری، هویت طلبی و منزلت اجتماعی سوق می دهد که این موارد پدیده های محوری فرآیند شکل گیری تمایزیافتگی خود را تشکیل می دهند. همچنین، چنانچه افراد تحت تأثیر شرایط واسطه ای نظیر کسب تجربه های متفاوت، ویژگی های خودتعیین گر و تمایل به موفقیت و شرایط زمینه ای مانند ارتباط با الگوهای موفق، ساختارهای اجتماعی و فرهنگی، بسترها و رویدادها در خانواده و جو مشارکتی/حمایتی خانواده قرار گیرند، راهبردهایی همچون رفتارهای مسئولانه، همیارانه و سنجیده و تلاش برای کنترل احساسات را خواهند داشت که این راهبردها منجر به موفقیت در شغل و زندگی، رضایتمندی و خوداتکایی توأم با بهبود روابط می شود.