مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
شرکت های دانش بنیان
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۱
137 - 170
حوزههای تخصصی:
قابلیت های پویا به ظرفیت یک سازمان برای ایجاد، گسترش یا تغییر هدفمند پایگاه منابع خود اشاره دارد. در همه کشورهای جهان، صنعت نفت و گاز هر کشور، نقش مهمی در اقتصاد و رشد آن دارد و در عصری قرار داریم که تغییرات سریع جهانی و نوآوری های فناورانه رخ می دهد و شرکت های نفت و گاز از این تغییرات بی تأثیر نیستند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی قابلیت های پویا در شرکت های دانش بنیان صنعت نفت و گاز می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف کیفی و بنیادی با روش نظام مند و تحلیل مضمون است. در روش نظام مند، برای شناسایی و استخراج مقالات، جست وجوی نظام مند فقط به دو پایگاه داده ای داخلی شامل؛ پایگاه علوم اطلاعاتی جهاد دانشگاهی و خارجی شامل؛ اسکپوس (الزویر) و موسسه ی علوم اطلاعات شبکه علمی (تامسون روترز) محدود بوده است. برای سنجش روایی پژوهش از چک لیست استاندارد CASP استفاده گردید و در راستای سنجش پایایی پژوهش نیز از شاخص کاپای کوهن در نرم افزار SPSS استفاده شد که مورد تأیید قرار گرفت. با بررسی مقالات موجود، مولفه های قابلیت های شرکت های دانش بنیان در سه چهار بعد؛ قابلیت اکتشافی، رهبری، تحول دیجیتال و سرمایه اجتماعی خارجی شناسایی شدند. در بخش تحلیل مضمون؛ جامعه آماری پژوهش را پانزده نفر از مدیران عامل و کارشناسان شرکت های دانش بنیان فعال صنعت نفت و گاز که به روش قضاوتی انتخاب شدند، تشکیل می دهد. بعد از انتخاب مشارکت کنندگان از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته به سوالات پژوهش پاسخ داده شد. پس از بررسی و تحلیل مصاحبه های به دست آمده، 348 کد توصیفی به دست آمده که از این تعداد 44 مضمون اولیه، 14 مضمون سازمان دهنده و چهار مضمون فراگیر به دست آمد. با بررسی و تحلیل مضمون؛ ابعاد انسانی قابلیت پویا، پایداری راهبردی کسب و کار، قابلیت نوآوری و مدیریت دانش مضامین سازمان دهنده قابلیت های پویا را شکل می دهد. در نهایت، با تلفیق یافته های
بخش مرور نظام مند و تحلیل مضمون، قابلیت های شناسایی شده در سه بعد اصلی؛ احساس، ربایش و بازآیی جا گرفتند. قابلیت های شناسایی شده می تواند مبنایی برای برنامه ریزی موثر شرکت های صنعت نفت و گاز و ایجاد مزیت رقابتی پایدار گردد.
طراحی مدل شناختی نگه داشت کارمندان دانشی در شرکت های فناور و دانش بنیان پارک علم و فناوری یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
29 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف: در صنایع در حال رشد، کارکنان دانشی به دلیل ارزش بالای دانش و تخصص شان، نقش اساسی در موفقیت سازمان ها ایفا می کنند. ترک خدمت این کارکنان می تواند هزینه های مادی و معنوی بالایی برای سازمان ها به همراه داشته باشد. بنابراین، هدف این پژوهش شناسایی عوامل تأثیرگذار بر حفظ و نگه داشت کارکنان مستعد و دانشی است.روش پژوهش: این پژوهش به صورت آمیخته انجام شده است؛ در مرحله ی نخست، از طریق مرور ادبیات به عنوان بخش کیفی، (58) عامل مؤثر بر ماندگاری استعدادها شناسایی شد. جامعه آماری شامل متخصصین شرکت های فناور، دانش بنیان و مدیران و کارشناسان پردیس های پارک علم و فناوری یزد است و نمونه گیری به صورت نمونه در دسترس انجام شد. در مرحله ی دوم، با استفاده از روش کمی، نظرات (17) نفر از خبرگان پارک علم و فناوری و دانشگاهی از طریق پرسش نامه گردآوری و با روش نقشه شناختی فازی شهودی تجزیه وتحلیل گردید. روابط بین عوامل با استفاده از نرم افزار FCMapper تعیین و در نرم افزار Pajek ترسیم شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که عوامل مؤثر بر نگه داشت کارکنان دانشی در چهار بعد محیطی، سازمانی، فردی و شغلی تقسیم بندی شدند. در تحقیقات سرفرازی و همکاران نیز عوامل مؤثر بر نگه داشت کارکنان دانشی به چهار گروه فوق تقسیم بندی شده است. در بعد محیطی سه عامل «فرصت های شغلی در بازار کار»، «مهاجرت» و «زندگی شخصی و خانوادگی فرد» به دلیل داشتن بالاترین درجه مرکزیت، به عنوان مهم ترین عوامل مؤثر در بعد محیطی شناخته شدند.نتیجه گیری: «فرصت های شغلی در بازار کار» بیش ترین میزان مرکزیت و تأثیرگذاری، بر «مهاجرت» اثر گذاشته و سبب تغییر در آن شده است. ازآن جهت که ویژگی های شخصیتی از بیش ترین درجه مرکزیت در بین عوامل بعد سازمانی برخوردار است، مهم ترین عامل مؤثر بر نگهداشت کارکنان کلیدی در بعد سازمانی شناسایی شد. «مدیریت مسیر شغلی، ارتقا و توسعه شغلی» با تأثیرپذیری از «ویژگی های شخصیتی مدیرعامل و سرپرست»، بر «توانمندسازی کارکنان دانشی» اثر گذاشته و درنهایت افزایش ماندگاری کارکنان دانشی را به دنبال دارد. توانمندی های تخصصی کارکنان دانشی و مستعد سازمان بالاترین میزان درجه مرکزیت را در بین عوامل بعد فردی دارد، مهم ترین عامل در این بعد معرفی می گردد.اصالت/ارزش: سازمان ها برای استخدام و نگهداشت کارکنان دانشی، به این عوامل کلیدی توجه ویژه داشته و با برنامه ریزی راهبردی، ماندگاری این کارکنان را تضمین نمایند.
ارائه مدل مفهومی اشتراک دانش و شبکه سازی شرکت های دانش بنیان در زنجیره ارزش باتری لیتیوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
87 - 109
حوزههای تخصصی:
هدف: با ورود به عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات تغییرات عمده ای در حوزه کسب و کارها و شرکت ها در دنیا بوجود آمده است. یکی از این دستاوردهای عصرجدید ایجاد ارتباطات و همکاری های استراتژیک با سایر شرکت ها است، ازاین رو هدف از این پژوهش پاسخ به سؤال اصلی تحقیق یعنی، " چه عواملی بر شبکه سازی شرکت های دانش بنیان در زنجیره ارزش باتری لیتیوم تأثیرگذار است؟ " بوده و بررسی میزان تأثیر عوامل شناسایی شده در کشور ایران، بر شبکه سازی شرکت های دانش بنیان در زنجیره ارزش باتری لیتیوم با ارائه مدل مفهومی می باشد.روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی و پیمایشی می باشد. به منظور گردآوری و تحلیل اطلاعات از روش ترکیبی (کیفی_کمی) استفاده شد، تلاش شد تا با ترکیب داده های کمی و کیفی، با دستیابی به شناختی عمیق از موضوع، زمینه افزایش تعمیم پذیری و صحت نتایج نیز فراهم گردد. در بخش کیفی پژوهش از روش تحلیل محتوا و در بخش کمی پژوهش از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال اس نسخه 4 استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی پژوهش، شامل 11نفر از خبرگان و متخصصین این حوزه و اساتید دانشگاهی است که به صورت هدفمند انتخاب گردیدند؛ ملاک انتخاب، آشنایی و شناخت خبرگان نسبت به موضوع مورد تحقیق و سابقه فعالیت متخصصین در حوزه باتری لیتیوم بود، که اعتبار بخش کیفی در نظر گرفته شد. در خصوص حجم نمونه نیز مصاحبه تا مرحله اشباع نظری ادامه پیدا کرد و بدین ترتیب پس از مصاحبه یازدهم داده ها به اشباع رسیدند، مصاحبه ها به صورت حضوری و نمیه ساختاریافته توسط یک نفر انجام شد. در بخش کمی پژوهش، نمونه آماری 72 نفر بوده اند، ابزار اصلی تحقیق پرسشنامه محقق ساخته با طیف لیکرت پنج تایی بوده که در بین متخصصین شرکت های دانش بنیان در زنجیره ارزش باتری لیتیوم در استان تهران و البرز و قم و هچنین اساتید دانشگاهی توزیع گردید. طراحی پرسش نامه با توجه به ادبیات موضوع، انجام مصاحبه و شناسایی عوامل تأثیرگذار در شبکه سازی شرکت های دانش بنیان در زنجیره ارزش باتری لیتیوم صورت گرفت. در گام اول (کیفی) به شناسایی عوامل شبکه سازی شرکت های دانش بنیان در زنجیره ارزش باتری لیتیوم پرداختیم و در گام دوم (کمی) تأثیر مستقیم و غیر مستقیم عوامل شناسایی شده، بررسی شد.یافته ها: یافته ها در این پژوهش نشان داد که، متغیرهای شناسایی شده در گام اول(کیفی)، ساختار شبکه، عوامل محیطی(اجتماعی، فرهنگی، حکمرانی)، اشتراک دانش، اعتمادسازی بین شرکت های دانش بنیان همکار، می باشند. ساختارشبکه و عوامل محیطی به عنوان متغیرهای مستقل و اعتمادسازی بین شرکت های دانش بنیان همکار و اشتراک دانش به عنوان متغیرهای میانجی می باشند. بعد از ترسیم مدل مفهومی پژوهش با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی و نرم افزار اسمارت پی ال اس نسخه 4 برازش و روابط بین متغیرها آزمون گردید. برازش مدل پیشنهادی تحقیق در سه بخش مدل های اندازه گیری ، ساختاری و کلی مورد تأیید قرار گرفت. در بخش مدل های اندازه گیری برای تعیین پایایی پرسشنامه از دو معیار ضریب پایایی و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. مقادیر بالاتر از 0.7 نشان دهنده پایایی قابل قبول می باشد، که تمامی مقادیر بدست آمده مورد تأیید بود، همچنین نتایج مربوط به روایی همگرا، که با توجه به مقادیر AVE که بیشتر از عدد 0.5می باشند، روایی همگرا را مورد تأیید قرار داده است، روایی واگرا(ماتریس همبستگی، آزمون فورنل و لارکر) نیز مورد تأیید قرار گرفت. در بررسی مدل ساختاری، که در آن روابط میان متغیرها موردتوجه قرار گرفت، ضریب تعیین و ضریب قدرت بررسی شد و هر دو ضریب مورد تأیید قرار گرفت. در برازش بخش کلی، دو مدل اندازه گیری و مدل ساختاری مدنظر قرار گرفت و برازش بخش کلی کنترل شد، با توجه به مقدار به دست آمده 0.646 از فرمول GOF برازش کلی قوی برای مدل پژوهش را نشان داد. بدین ترتیب، ساختارشبکه با مقدار آماره T (0.706) و اعتمادسازی بین شرکت های دانش بنیان همکار با مقدار آماره T (0.294) به دلیل کمتر بودن مقدار آماره T از عدد 1.96 به طور مستقیم بر شبکه سازی شرکت های دانش بنیان در زنجیره ارزش باتری لیتیوم تأثیر ندارند و ساختار شبکه بر اعتمادسازی بین شرکت های دانش بنیان همکار با مقدار آماره T (25.880) تأثیر مثبت و معناداری دارد و ساختارشبکه بر اشتراک دانش با مقدار آماره T (2.828) تأثیر مثبت و معناداری دارد و اعتمادسازی بین شرکت های دانش بنیان همکار نیز بر اشتراک دانش با آماره T (8.824) تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین اشتراک دانش با آماره T (2.093) و عوامل محیطی(اجتماعی، فرهنگی، حکمرانی) با آماره T (2.645) نیز تأثیر مثبت و معناداری بر شبکه سازی شرکت های دانش بنیان در زنجیره ارزش باتری لیتیوم دارند .نتیجه گیری: باتوجه به اینکه ایران یک کشور درحال توسعه می باشد و سرعت شکل گیری شبکه در ایران (باوجود فرهنگ های متفاوت و عوامل اجتماعی ناپایدار و عوامل حکمرانی پیچیده) در بروکراسی حمایت از زنجیره ارزش باتری لیتیوم، کند می باشد؛ لذا شکل گیری شبکه در این فضای ناهمگون نیاز به حمایت های دولتی نظام مند و قانون گذاری قوه مقننه و ایفای نقش بازیگران مؤثر در این عرصه می باشد. شرایط محیطی معمولاً مربوط به صنعتی سازی اتفاق می افتد تا زمانی که زنجیره ارزش باتری لیتیوم در ایران در مرحله نمونه اولیه و توسعه فناوری می باشد عوامل محیطی تأثیرگذار، ولی با بار عاملی پایین می باشند؛ هنگامی این تأثیر به صورت چشمگیر خود را بروز می دهد که زنجیره ارزش باتری لیتیوم وارد فاز صنعتی شدن باشد و در آن زمان نیاز است اکوسیستم را شکل دهیم و آن اکوسیستم حلقه های بیرون که قوانین، منابع، سیاست گذاری و... است به شدت خود را نشان می دهد.محدودیت پژوهش: هر فعالیت پژوهشی با مشکلات و محدودیت هایی روبرو است از جمله محدودیت های این تحقیق به قرار ذیل است: از آنجایی که متغییرهای این پژوهش به ویژه اعتمادسازی یک ویژگی فردی است، اعتماد به پاسخ های افراد و صداقت آن ها دشوار است. پژوهش هایی از این جنس بر پایه جمع آوری اطلاعات زیاد و دقیق تحقق می یابد که به دلیل نوظهور بودن فناوری و عدم اعتماد و همکاری برخی از شرکت ها جامعه آماری را با محدودیت هایی همراه می نماید. این پژوهش محدود به شرکت های دانش بنیان فعال در حوزه باتری لیتیوم می باشد و نمی توان آن را برای همه شرکت های دانش بنیان در حوزه های دیگر تعمیم داد.اصالت/ارزش: در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات تغییرات عمده ای در حوزه کسب وکارها و شرکت ها در دنیا بوجود آمده است ، یکی از این دستاوردهای این ایجاد ارتباطات و همکاری های استراتژیک با سایر شرکت ها از طریق شبکه سازی است و این توانمندی شبکه سازی می تواند به شرکت ها در ایجاد و بهبود ساختار شبکه های کسب وکارشان کمک نماید.
شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر بلوغ شرکت های دانش بنیان صنایع غذایی با رویکرد صنعت نسل چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری و راهبردهای عملیاتی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
288 - 305
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر به دنبال شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر بلوغ شرکت های دانش بنیان صنایع غذایی با تمرکز بر رویکرد صنعت نسل چهارم است.روش: تحقیق حاضر از نظر جهت گیری، کاربردی بوده و از منظر روش شناسی، یک مطالعه کمی است. جامعه نظری پژوهش، متخصصان بلوغ سازمانی و صنعت نسل چهارم در صنعت مواد غذایی هستند. نمونه گیری در این پژوهش بر اساس تخصص خبرگان در حوزه تحقیق انجام شد. در این پژوهش از روش دلفی فازی برای غربال عوامل و از فنون کپراس و ماباک برای اولویت بندی عوامل غربال شده استفاده شد. همچنین از مصاحبه با گروه های کانونی به منظور ارایه پیشنهادهای کاربردی بهره گرفته شد.یافته ها: تحقیق حاضر در چند مرحله اجرا شد. در گام اول، عوامل موثر بر بلوغ شرکت های دانش بنیان صنایع غذایی از طریق مرور پیشینه و مصاحبه با خبرگان استخراج شد. برای غربال عوامل، پرسشنامه های خبره سنجی بین خبرگان توزیع شد و خبرگان، نظرات خود را در مورد هر یک از عوامل در قالب طیف پنج درجه فازی بیان کردند. 10 عامل دارای عدد دی فازی مطلوبی بودند و برای اولویت بندی نهایی گزینش شدند. عوامل غربال شده با توزیع پرسشنامه های اولویت سنجی و فنون کپراس و ماباک ارزیابی شدند. خبرگان نظرات خود را در قالب طیف 10تایی بر اساس چهار شاخص بیان کردند. عوامل اولویت دار عبارت بودند از حاکمیت فرهنگ تصمیم گیری داده محور، میزان استفاده از روش های نوین یادگیری در سازمان، میزان استفاده از پلتفرم های ابری در سازمان، میزان استفاده از ماشین آلات و تجهیزات هوشمند در شرکت و سیاست های نوآوری در سازمان.اصالت/ارزش افزوده علمی: پیشنهادهای کاربردی پژوهش بر اساس مهم ترین عوامل توسعه یافت. برخی پیشنهادها عبارت بودند از استفاده از فناوری های داده محور مثل هوش کسب وکار و کلان داده ها برای تقویت تصمیم گیری داده محور، استفاده از رویکرد ترکیبی در آموزش و کاربست فناوری های نوین در حوزه آموزش مثل متاورس، استفاده از فناوری های اینترنت اشیا و بلاک چین برای خودکارسازی و هوشمندسازی فرآیندها و نهایتا حرکت به سمت سیاست نوآوری باز.
ارائه الگوی بازاریابی اجتماعی جهت کسب مزیت رقابتی پایدار در شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
883 - 908
حوزههای تخصصی:
هدف: در اقتصاد دانش بنیان کنونی، شرکت های کوچک و متوسط مبتنی بر دانش، در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها نقش اساسی ایفا می کنند. در این راستا، دولت ها می کوشند تا با پشتیبانی لازم، زمینه را برای رشد چنین شرکت هایی فراهم کنند؛ اما در این میان، شدت رقابت بسیار زیاد در این حوزه، مسئله اساسی به شمار می رود. از این رو پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی بازاریابی اجتماعی، برای کسب مزیت رقابتی پایدار در شرکت های دانش بنیان انجام شد.
روش: این پژوهش از منظر هدف، کاربردی توسعه ای، از منظر روش گردآوری داده ها، توصیفی و از منظر ماهیت داده ها، پژوهشی آمیخته است. جامعه آماری بخش کیفی، مدیران شرکت های دانش بنیان بود. این افراد با روش هدفمند انتخاب شدند و با ۱۷ نفر اشباع نظری حاصل شد. جامعه آماری بخش کمّی نیز، مدیران و کارشناسان شرکت های دانش بنیان بود که حجم نمونه با قاعده تحلیل توان کوهن و نرم افزار جی پاور ۱۱۳ نفر برآورد شد و با روش خوشه ای – تصادفی نمونه گیری صورت گرفت. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی، پرسش نامه محقق ساخته بود. برای تحلیل مصاحبه های تخصصی، از روش تحلیل کیفی مضمون استفاده شد. داده های بخش کمّی نیز با روش حداقل مربعات جزئی تحلیل شد. تجزیه وتحلیل داده ها با نرم افزار مکس کیودا و اسمارت پی ال اس انجام گرفت. برای بررسی اعتبار بخش کیفی، از روش هولستی (درصد توافق مشاهده شده) استفاده شد. میزان توافق دوکدگذار در این روش 633/0 به دست آمد که از 6/0 بیشتر بود؛ بر این اساس می توان گفت که تحلیل کیفی از اعتبار کافی برخوردار است. برای سنجش اعتبار پرسش نامه، از روایی محتوا (نظرخواهی از خبرگان) استفاده شد و اعتبار آن به تأیید رسید. همچنین آلفای کرونباخ کلی پرسش نامه در یک مطالعه مقدماتی 816/0 به دست آمد. پس از توزیع پرسش نامه بین نمونه منتخب، روایی پرسش نامه با سه روش روایی سازه (مدل بیرونی)، روایی هم گرا (AVE) و روایی واگرا بررسی شد. مقدار AVE برای تمامی متغیرها بزرگ تر از 5/0 بود. برای محاسبه پایایی نیز پایایی ترکیبی (CR) و ضریب آلفای کرونباخ هر یک از عوامل محاسبه شده بزرگ تر از 7/0 گزارش شد.
یافته ها: در مرحله کدگذاری باز ۲۸۳ کد شناسایی شد. در نهایت از طریق کدگذاری محوری، به ۵ مضمون فراگیر، ۱۱ مضمون سازمان دهنده و ۵۱ مضمون پایه دست یافتیم.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که آمیزه بازاریابی اجتماعی، مشتری محوری و بازاریابی، بر مسئولیت قانونی و اخلاقی شرکت تأثیر می گذارد. مسئولیت قانونی و اخلاقی، خود استراتژی بازاریابی اجتماعی را شکل می دهند و بر عملکرد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی شرکت اثر می گذارند. در نهایت، انتظار می رود که عملکرد پایداری شرکت های دانش بنیان، به کسب مزیت رقابتی در شرکت های دانش بنیان منجر شود. در این مطالعه شاخص GOF مقدار 616/0 به دست آمد که از 36/0 بزرگ تر است. همچنین شاخص RMS_theta به میزان 101/0 به دست آمد که از 12/0 کمتر است. شاخص SRMR نیز 05/0 محاسبه شد که از 08/0 کمتر است؛ بنابراین برازش مدل مطلوب است.
تأثیر استراتژی CRM بر توسعه محصول جدید و تعهد رابطه ای با میانجی گری یادگیری از شکست در شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی سیستم و بهره وری سال ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷)
107 - 126
حوزههای تخصصی:
شرکت های دانش بنیان جهت حضور در فضای رقابتی به توسعه محصول جدید و همچنین حفظ مشتریان و ایجاد تعهد رابطه ای نیاز دارند. این شرکت ها به دلیل نوپا بودن، ممکن است در مسیر خود شکست بخورند. یادگیری از شکست و CRM از عواملی هستند که به سازمان ها کمک می کند تا در توسعه محصول جدید و برقراری تعهد رابطه ای موفق شوند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر CRM بر توسعه محصول جدید تعهد رابطه ای با میانجی گری یادگیری از شکست بود. پژوهش کاربردی حاضر، توصیفی از نوع همبستگی-پیمایشی بوده. جامعه آماری مدیران بازاریابی شرکت های دانش بنیان حاضر در شهرک صنعتی صفادشت به تعداد 324 نفر بودند. تعداد حجم نمونه با روش استناد به متغیرهای مشاهده پذیر، 176 نفر تعیین و با روش نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس، ابزار گردآوری داده ها، توزیع شد. پیش از توزیع، پایایی ابزار با ضریب آلفای کرونباخ 0/87 و پایایی ترکیبی بیش از 0/6 تأیید گردید. روایی آن نیز با معیار AVE تمامی مقادیر بیش از 0/5 تأیید گردید. جهت آزمون فرضیات و برازش مدل از مدل یابی معادلات ساختاری و روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد. نرم افزار مورداستفاده جهت تجزیه وتحلیل نتایج فرضیات، Smart PLS3 می باشد. نتایج نشان داد که CRM بر توسعه محصول جدید و تعهد رابطه ای تأثیر معنی داری دارد. همچنین یافته ها حاکی از تأیید نقش میانجی یادگیری از شکست در تأثیر CRM بر توسعه محصول جدید و تعهد رابطه ای بود.
بررسی اثر توسعه شرکت های دانش بنیان و استارت آپ های نوآور پارک های علم و فناوری بر رشد اقتصاد منطقه ای در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زیست بوم اقتصاد نوآوری دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
13 - 32
حوزههای تخصصی:
هدف محوری این مطالعه بررسی تاثیر شرکت های دانش بنیان و استارت-آپ های نوآور بر رشد اقتصاد منطقه ای در ایران می باشد. شرکت های دانش بنیان و استارت-آپ ها، بستر خلق ارزش افزوده اقتصادی را از کانال فناوری و نوآوری فراهم می کنند. از این رو حرکت از یک اقتصاد منبع محور به سمت اقتصاد دانش محور، مستلزم تقویت بنیان های استارت آپی و طراحی زیست بوم کارآفرینی مبتنی بر نوآوری و فناوری می باشد. در این مطالعه برای بررسی تأثیر اکوسیستم دانش بنیان بر رشد اقتصاد منطقه ای، ارزیابی از سطح فعالیت شرکت های دانش محور در پارک های علم و فناوری به عنوان مرجع نهادی توسعه این اکوسیستم استفاده شده است. مأموریت نهادی پارک های علم و فناوری حمایت از شرکت ها و مؤسسات دانش بنیان و فناور، به منظور توسعه فناوری ها و دانش موجود و تجاری سازی آن می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که تعداد کل شرکت های دانش بنیان کشور در سال 1396، 3380 شرکت می باشد که از این بین تعداد کل شرکت های دانش بنیان تولیدی 780، شرکت های دانش بنیان صنعتی 692 و استارت آپ ها 1685 می باشد. دیگر یافته های این پژوهش نشان می دهد که شرکت های دانش بنیان تاثیر مثبت و معناداری بر رشد اقتصاد منطقه ای در ایران داشته و میزان فروش واحدهای فناور استان های تهران، اصفهان و خراسان رضوی تاثیر مثبت و معناداری بر رشد فضایی منطقه ای در کشور داشته است.
نابرابری توزیع فضایی واحدهای فناور و شرکت های دانش بنیان و ضریب تمرکز فناوری در پارک های علم و فناوری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زیست بوم اقتصاد نوآوری دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
81 - 101
حوزههای تخصصی:
کشور ایران جهت دستیابی به یک رشد و توسعه پای دار و فراگیر و رقابت در عرصه جهانی نیازمند یک تحول اقتصادی از سطح اقتصاد منبع محور ب ه س مت اقتص اد دان ش مح ور است. در این میان شرکت های دان ش بنی ان موت ور توس عه و ایجاد چنین تحولی محسوب می شوند. اما نکته بسیار مهم در این میان، عدم وجود برابری توزیع مناسب شرکت های دانش بنیان در مناطق مختلف کشور است. لذا این مطالعه به بررسی نابرابری توزیع فضایی واحدهای فناور شرکت های دانش بنیان در استان های ایران پرداخته است. نتایج این مطالعه بیانگر آن است که بیشترین تعداد واحدهای فناور و تحقیق و توسعه مستقر در بخش چند مستأجره و اراضی مربوط به پارک علم و فناوری شیخ بهایی در استان اصفهان بوده است. همچنین بیشترین مجموع فروش واحدهای فناور مربوط به پارک علم و فناوری پردیس استان تهران بوده است. در این مقاله تصویری از نابرابری در توزیع فضایی واحدهای فناور و شرکت های دانش بنیان و ضریب تمرکز فناوری در استان های کشور با استفاده از شاخص های مختلف؛ همچون ضریب جینی، شاخص تایل، اتکینسون، دالتون و هرفیندال استفاده شده است. یافته های تحقیق موید نابرابری توزیع فضایی در کشور می باشد.
طراحی الگوی توسعه کسب و کارهای دانش بنیان کشاورزی با استفاده از روش دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش طراحی الگوی مناسب شرکت های دانش بنیان کشاورزی در راستای دستیابی به توسعه و پیشرفت با استفاده از روش تحقیق دلفی و نظریه های نظریه پردازان و محققان بوده است. روش پژوهش: برای انجام این پژوهش از روش دلفی استفاده شده است. مطلعین پژوهش شامل تمام کسانی بودند که در حوزه توسعه صاحبنظر بوده و در این زمینه دارای اثر پژوهشی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و اطلاعات محور تعداد 22 نفر از این افراد به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن بود که صاحبنظران مشارکت کننده در این تحقیق عوامل محیطی، سازمانی- حمایتی، مدیریتی، مشاوره-آموزش و تیم- مشارکتی را سبب توسعه شرکت های دانش بنیان کشاورزی مشخص کردند. با توجه به نتایج دلفی و لحاظ کردن شرایط و ویژگی های خاص بخش کشاورزی کشور، تدوین استراتژی مناسب برای ورود به بازار از طریق بخش بندی، شناسایی مخاطبان و مصرف کنندگان محصول، وجود معافیت های مالیاتی، سهولت در قوانین ثبت و فعالیت شرکت های دانش بنیان، ایجاد و تقویت زیرساخت های تقاضامحوری تجاری-سازی، ارائه خدمات تخصصی شرکت های مستقر در پارک های علم و فناوری، ارائه تسهیلاتی چون تسهیلات صندوق توسعه ملی، تسهیلات قبل از تولید انبوه، سرمایه در گردش، ارائه مشاوره در زمینه ثبت طرح و ثبت نشان تجاری، ثبت اختراع داخلی و خارجی، هم سرمایه گذاری، ورود شرکت به بورس و فرابورس، حمایت از کار تیمی، تاکید بر انعطاف پذیری، کارآفرینی، نوآوری و توسعه مشارکت در مدیریت، بهره مندی شرکت از سبک رهبری مشارکتی استراتژیک، خوشه-سازی و شبکه سازی، ارتباطات بین المللی و ارتباط شرکت با صنعت و جامعه از مهم ترین اقدامات پیشنهادی تحقیق برای دستیابی به توسعه کسب و کارهای دانش بنیان در بخش کشاورزی می-باشد.
شناسایی و تبیین عوامل فردی دوسوتوانی رفتاری کارکنان در شرکت های دانش بنیان حوزه سلامت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
68 - 88
حوزههای تخصصی:
دوسوتوانی رفتاری به طور فزاینده ای به عنوان یک عامل مهم در افزایش عملکرد فردی و سازمانی شناخته می شود؛ بطوریکه اغلب سازمان ها در چشم انداز کسب وکار معاصر معمولاً به دوسوتوانی رفتاری یعنی توانایی نشان دادن هم زمان خلاقیت و سازگاری نیاز دارند؛ لذا این پژوهش با هدف شناسایی و تبیین عوامل فردی دوسوتوانی رفتاری کارکنان در شرکت های دانش بنیان حوزه سلامت انجام شد و روش مورد استفاده در این پژوهش، آمیخته (کیفی و کمی) است. ابتدا در بخش کیفی با ۱۷ نفر از مدیران و کارشناسان ارشد باتجربه شرکت های دانش بنیان و نخبگان دانشگاهی در حوزه سلامت به روش نظری و با بهره مندی از تکنیک های هدفمند و گلوله برفی مصاحبه هایی نیمه ساختاریافته صورت گرفت و سپس داده های حاصل از آن طی فرایند کدگذاری به ایجاد نظریه داده بنیاد در زمینه عوامل فردی دوسوتوانی رفتاری کارکنان منجر شد. بر اساس یافته های حاصل از این بخش دوسوتوانی رفتاری کارکنان بر اساس عوامل فردی نگرش/رفتار/ادراک، مهارت ها، تقویت روحیه و انگیزه درونی در شرکت های دانش بنیان تحقق می یابد. در مرحله بعد با در نظر گرفتن ۲۹۷ نفر از کارکنان شرکت های دانش بنیان حوزه سلامت استان تهران با روش نمونه گیری احتمالی ساده به عنوان نمونه بخش کمی، سنجش روایی صوری و محتوایی پرسش نامه محقق ساخته با نظر خبرگان و روایی ساختاری پرسش نامه از طریق تحلیل عامل تأییدی در نرم افزار PLS انجام شد. در این بخش چهار فرضیه برای ارزیابی معنی داری ابعاد مدل ارائه گردید و از آزمون مدل سازی معادلات ساختاری برای آزمون فرضیات استفاده گردید، در نهایت تمامی فرضیات پژوهش مورد تأیید قرار گرفت.
مدل رهبری اشتراکی در تیم های کاری دانش بنیان: رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارایه الگوی رهبری اشتراکی در تیم های کاری دانش بنیان ایران صورت پذیرفت. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش آمیخته کیفی(نظریه داده بنیاد) و کمی(پیمایشی) است. میدان پژوهش، شامل متخصصان و خبرگانی هستند که با روش نمونه گیری نظری و هدفمند با 15 نفر از آنها مصاحبه نیمه ساختار مند انجام شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش استراوس و کوربین در سه مرحله (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) با نرم افزار Atlas.ti 8 استفاده شد. نتایج نشان داد سه دسته عوامل خصوصیات فردی اعضای تیم، ویژگی های سازمانی و ویژگی های فراسازمانی بر راهبردهای رهبری اشتراکی موثر بوده و توسعه رهبری در درون تیم های دانش بنیان منجر به پیامدهای فردی، تیمی و سازمانی می گردد. برخی عوامل زمینه ای و مداخله گر نیز شناسایی و سپس مورد تأیید واقع گردید. در بخش کمی جامعه آماری متخصصان و کارشناسان فعال در تیم های دانش بنیان بود. ابزار پژوهش، پرسشنامه بر مبنای مدل طراحی شده بود که به روش تصادفی طبقه ای بین 100تیم کاری( 490 نفر) توزیع شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدلسازی معادلات ساختاری با نرم افزار Amos استفاده شد. نتایج نشان داد که شرایط علّی (با ضریب تأثیر 45/0) و عوامل زمینه ای (با ضریب تأثیر 37/0) بر رهبری اشتراکی اثر مثبت و معنی دار دارند. شرایط مداخله گر (با ضریب تأثیر 19/0) بر رهبری اشتراکی دارای اثر مثبت و معنی دار بوده و پدیده اصلی یا رهبری اشتراکی( با ضریب تأثیر 85/0) دارای اثر مثبت و معنی دار بر راهبردها و راهبردهای رهبری اشتراکی با ضریب تأثیر 95/0 پیامدهای رهبری اشتراکی اثر دارد.
الگوی توسعه کارآفرینی در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی دانشگاهی یک رویکرد و ضرورت برای آینده دانشگاه است تا با گسترش فعالیت های کارآفرینانه، حضور مؤثرتری را در اکوسیستم کارآفرینی داشته و شرایط توسعه پایدار جامعه پیرامون خود را فراهم سازند. لذا این مطالعه به دنبال طراحی الگوی توسعه کارآفرینی در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری بود. رویکرد کلی تحقیق، کیفی است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، از بین متخصصان و صاحب نظران کارآفرینی استان، تعداد 42 نفر انتخاب شدند. داده های موردنیاز از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند جمع آوری شده و با استفاده از مدل پارادایمی نظریه بنیانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. اعتبارسنجی یافته های به دست آمده از طریق بازبینی یافته ها توسط مشارکت کنندگان و تکنیک مثلث سازی تأیید شد. نتایج نشان داد که شش مؤلفه عوامل علی (بهبود شرایط فردی و سازمانی)، عوامل زمینه ای (شرایط مدیریتی مناسب، اعتمادسازی مناسب)، عوامل مداخله گر (پیشران های فرهنگی- قانونی و پسران های مالی- فنی)، توسعه کارآفرینی (منافع درون سازمانی، منافع برون سازمانی)، راهبردها (آموزشی- فرهنگی، سیاست ها و برنامه های حمایتی) و پیامدها (اجتماعی، اقتصادی، فردی، سازمانی) اصلی ترین مؤلفه های گسترش کارآفرینی دانشگاهی در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری هستند.
موانع اقتصادی رشد و بقای شرکت ها و واحدهای دانش بنیان در استان خوزستان؛ یک مطالعه جامعه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
289 - 326
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف شناسایی چالش های اقتصادی شرکت های دانش بنیان و واحدهای فناور صورت پذیرفت بستر تحقیق حاضر استان خوزستان می باشد که بر اساس موضوع روش تحقیق، داده بنیاد انتخاب شد. مشارکت کنندگان تحقیق، نخبگان استان متشکل از استادان دانشگاه شهید چمران اهواز، علوم پزشکی جندی شاپور اهواز و دانشگاه آزاد گروه های علمی مرتبط با (صنعت، اقتصاد و فرهنگ) و مدیران شرکت های دانش-بنیان و واحد های فناور 44 نفر انتخاب شدند. نمونه گیری تحقیق نمونه گیری نظری و روش جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته می باشد. تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری نظری صورت گرفت. یافته ها نشان داد شرایط عِلی چاش های اقتصادی شامل: بی ثباتی و لرزه های اقتصادی، نوسانات ارزی و پیش بینی ناپذیری بازار، هدایت نقدینگی به بازارهای غیرمولد، مشتری انحصاری دولت، هزینه های اقتصادی تحریم کشور، نظام بانکی ضد تولید، نبود زیرساخت ها و امکانات، اندک بودن تسهیلات، سود کلان وام های اعطایی، رشدنیافتن وام ها متناسب با تورم موجود، چند مرحله بودن پرداخت وام، اخذ تضامین سنگین بانکی، کمرنگ بودن نقش ارتباطی پارک ها و سرمایه گذاران خطرپذیر، نادیده انگاشتن بازاریابی در خوزستان؛ شرایط زمینه ای: تأخیر در پرداخت مطالبات شرکت های دانش بنیان، بنیه مالی ضعیف شرکت ها در اجرای پروژه، هزینه بر بودن ساخت محصولات؛ شرایط مداخله گر: تعارض منافع در بانک ها، کمبود های غیرفنی شرکت ها، آسیب ها کرونا؛ می باشد و از راهبردهای مقابله ای با چالش های اقتصادی شرکت های دانش بنیان:توسعه محصولات جانبی شرکت، تولید محصول با محوریت فروش به مردم، رده بندی اقتصادی شرکت ها، ایجاد تعاونی دانش، فراهم کردن فرصت برای ورود سرمایه گذار به شرکت می باشد. آنگونه که نتایج نشان داد زیست بوم اقتصادی خوزستان خارج از فضای کلی اقتصادی ایران نیست و شرایط کلی حاکم بر سیستم اقتصادی کشور کاهنده توسعه شرکت های دانش بنیان و واحدهای فناور می باشد.
الگوی توسعه حرفه ای منابع انسانی شرکت های دانش بنیان (مطالعه ی پارک علم و فناوری سازمان پژوهش های علمی و صنعتی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
213 - 244
حوزههای تخصصی:
نقش نیروی انسانی دانش محور در شرکت های دانش بنیان، به عنوان یکی از مشخصه های (به واقع سرمایه) اصلی این شرکت ها، بسیار برجسته می باشد. این پژوهش با هدف طراحی الگوی توسعه حرفه ای منابع انسانی شرکت های دانش بنیان در پارک علم و فناوری سازمان پژوهش های علمی و صنعتی ایران انجام شد. این مطالعه کیفی، از نوع تحلیل محتوا می باشد. جامعه پژوهش شامل خبرگان و مدیران سازمانی مطلع منابع انسانی بود که تعداد 15 نفر از خبرگان با روش نمونه گیری هدفمند و به صورت گلوله برفی انتخاب شدند. تحلیل داده ها با روش تحلیل محتوا با رویکرد استقرایی و به صورت کدگذاری انجام شد. با کدگذاری مصاحبه های استخراج شده درنهایت، 442 نشانگر، 149 مفهوم، 23 مؤلفه و 4 بعد شن اس ایی شدن د که چهار مؤلفه اصلی عبارت است از برنامه ریزی و سیاست گذاری، آموزش و یادگیری، اجرا و طراحی و مدیریت عملکرد. جهت افزایش اعتبار داخلی مطالعه از روش کنترل اعضا (member checking) استفاده شد. یافته های این مطالعه به ذی نفعان، سیاست گذاران و مدیران شرکت های دانش بنیان کمک می کند تا از شیوه های توسعه منابع انسانی مناسب برای بهبود شایستگی های کارکنان و افزایش اثربخشی بهره ببرند.
ارائه مدل مدیریت استعداد ناب: روش آمیخته (مورد مطالعه: شرکت های دانش بنیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
56 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف: در دهه های اخیر، مؤسسات خصوصی یا تعاونی از قبیل شرکت های دانش بنیان، با ورود به عصر مبتنی بر دانش، توصیه های مکرر و عنایات ویژه رهبر انقلاب اسلامی، فشار فزاینده رقابت های بین المللی و تشدید تحریم ها علیه کشور، از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار شده اند. اهمیت این شرکت ها از تغییرات عمیق در جنبه های تجاری و اقتصادی- محیطی و اهمیت استعدادها در جهت توسعه راه حل های بدیع برای پاسخ به مسائل نوظهور و حل مشکلات جدید منبعث شده است. این شرکت ها نقش غیرقابل انکاری در راستای دستیابی به رشد اقتصادی، افزایش تولیدات داخلی، کاهش وابستگی به کشورهای دیگر و ایجاد ارزش افزوده دارند. نحوه مدیریت و رهبری استعدادهای منحصربفرد در این شرکت ها و چالش های فراوان، نیازمند تحول در شیوه مدیریت استعداد می باشند. علی رغم برخورداری از مزایای فوق العاده استعدادها برای شرکت ها، با عدم مدیریت صحیح آنها نیز معضلات فراوانی به بار خواهد آمد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل مدیریت استعداد ناب در شرکت های دانش بنیان با استفاده از روش آمیخته انجام شده است.طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: پژوهش جاری از حیث پیش فرض های فلسفی در زمره پارادایم پراگماتیسم، از حیث جهت گیری جزء پژوهش های بنیادی- کاربردی و از حیث روش جزء پژوهش های آمیخته گروه بندی می شود. جامعه آماری پژوهش شامل شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری است که تعداد 15 نفر از مدیران عالی و میانی آنها در استان لرستان به عنوان خبرگان انتخاب شده اند. در جهت انتخاب خبرگان معیارهایی از قبیل داشتن رشته تحصیلی مرتبط (مدیریت کسب و کار، مدیریت استراتژیک، مدیریت دولتی، مهندسی صنایع)، داشتن سابقه کاری مرتبط با مدیریت منابع انسانی یا فعالیت در حوزه مدیریت و برخورداری از تسلط بر موضوع مطالعه دارای اهمیت بوده اند. بدین ترتیب، اعضای نمونه بر اساس روش نمونه گیری غیراحتمالی و از طریق نمونه برداری هدفمند انتخاب شده اند. در واقع در این نوع از نمونه برداری، اعضاء نمونه بر اساس معیارهای تدوین شده توسط پژوهشگر شناسایی و انتخاب می گردند تا بتوانند اطلاعات مرتبط و منطبق با هدف پژوهش را در اختیار پژوهشگر قرار دهند. جامعه آماری پژوهش در بخش کمّی در ارتباط با پرسش نامه های دلفی- فازی و مقایسات زوجی مدلسازی ساختاری- تفسیری در جهت اولویت بندی مؤلفه ها و ارائه مدل پژوهش خبرگان و صاحب نظران شرکت های دانش بنیان شامل مدیران عالی و میانی شرکت های دانش بنیان می باشند. در ارتباط با تعداد خبرگان در بخش کمی با توجه به نظرات مختلف برخی از دانشمندان 10 تا 50 نفر، برخی دیگر 8 تا 12 نفر و برخی نیز 7 تا 12 نفر را مطرح نموده اند. بر این اساس، حجم نمونه آماری در پرسش نامه مربوط به تکنیک دلفی- فازی و پرسش نامه مربوط به مقایسات زوجی در تکنیک مدلسازی ساختاری- تفسیری 15 نفر از خبرگان شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری در استان لرستان می باشند. در بخش کیفی پژوهش از تکنیک تحلیل محتوا و روش کدگذاری جهت گردآوری و تحلیل داده های کیفی گردآوری شده از طریق ابزار مصاحبه بهره گرفته شده است. همچنین در بخش کمّی نیز، از تکنیک دلفی- فازی و مدلسازی ساختاری- تفسیری جهت اولویت بندی مؤلفه های اکتشاف شده در بخش کیفی و ارائه مدل پژوهش استفاده شده است.یافته های پژوهش: یافته های پژوهش در بخش کیفی شامل اکتشاف و شناسایی 147 شاخص و 17 بُعد برای مدیریت استعداد ناب و همچنین یافته های پژوهش در بخش کمّی نیز شامل اولویت بندی، سطح بندی ابعاد و ارائه مدل مدیریت استعداد ناب می باشد. مدل ارائه شده در پژوهش شامل سطوح پنج گانه ای از قبیل عوامل پیش برنده، عوامل استراتژیک، مؤلفه های مدیریت استعداد ناب، عوامل تاکتیکی و پیامدهای مدیریت استعداد ناب می باشد. بر اساس مدل اکتشافی مؤلفه های چابک سازی خلاق، رقابت پذیری استعداد و مزیت رقابتی پایدار دارای اثرپذیری بالا، مؤلفه های هوشمندی محیطی، ساختار ناب و فرهنگ ناب دارای اثرگذاری بالا و مؤلفه های یکپارچگی عمودی، مدیریت منابع انسانی ناب، تجزیه و تحلیل مشاغل استراتژیک، استعدادکاوی ناب، استعدادگزینی ناب، استعدادپروری ناب، استعدادداری ناب، قابلیت سازگارشونده استعداد، بلوغ حرفه ای استعداد، حمایت و تعهد مدیر و رهبر و سیاست تعهدمحور دارای اثرگذاری و اثرپذیری بالا هستند.محدودیت ها و پیامدها: مدیریت استعداد ناب به عنوان یک عامل استراتژیک برای شرکت های دانش بنیان در راستای دستیابی به اهداف و بهبود رقابت پذیری در سطوح مختلف ملی، بین المللی و جهانی از طریق ناب سازی مدیریت استعداد قلمداد می شود و تعمیم نتایج حاصل از این پژوهش برای سایر شرکت ها محدودیت دارد.پیامدهای عملی: مدل ارائه شده در این پژوهش می تواند در راستای طراحی و اجرای مدیریت استعداد ناب در شرکت های دانش بنیان و غنا بخشیدن به ادبیات این حوزه مفید واقع گردد.ابتکار یا ارزش مقاله: در پژوهش فعلی مدل مدیریت استعداد ناب در شرکت های دانش بنیان بومی سازی گردیده است.نوع مقاله: مقاله پژوهشی
شناسایی عوامل پیش بین مدیریت منابع انسانی دیجیتال محور در شرکت های دانش بنیان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی و اعتباریابی عوامل پیش بین مدیریت منابع انسانی دیجیتال محور در شرکت های دانش بنیان ایران است. پژوهش حاضر به لحاظ پیش فرض های فلسفی مدل تفسیری و به لحاظ مخاطب شناسی کاربردی است. نمونه پژوهش در فاز کیفی خبرگان حوزه دانشگاهی شامل اساتید دانشگاه اعضای هیت علمی و مدیران شرکت های دانش بنیان هستند که درمجموع از 15نفر خبره برای جمع اوری داده های کیفی مبادرت به مصاحبه شده است. رویکرد تحقیق کیفی و استراتژی به کارگرفته شده تحلیل مضمون با به کارگیری نرم افزار MAXQDA است. نتایج تحقیق نشان داد 34 مضامین اولیه (شاخص) 14 مضمون فرعی(ابعاد) 7 و مضمون اصلی به عنوان پیش بین(شایستگی دیجیتال ، فرهنگ دیجیتال ، قابلیت دیجیتال، منابع انسانی دیجیتال ، نواوری دیجیتال محور ، نیروی کار دیجیتال ، گیمیفیکیشن) برای این منظور شناسایی شدند. در تحقیق حاضر شاخص ها و عوامل موثر بر مدیریت منابع انسانی دیجیتال محور مبتنی بر شرایط زست طبیعی جامعه ایران و به طور اخص شرکت های دانش بنیان احصا گردید. همچنین تحقیق حاضر به غنی سازی مبانی نظری مدیریت منابع انسانی دیجیتال کمک میکند.
بررسی تأثیر شرکت های دانش بنیان بر کارآفرینی، خودکارآمدی کارآفرینانه و نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
63 - 76
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دهه های اخیر، رشد و توسعه شرکت های دانش بنیان به ویژه در حوزه های ورزشی، اثرات قابل توجهی بر کارآفرینی ورزشی و افزایش خودکارآمدی کارآفرینان ورزشی داشته است. این شرکت ها با استفاده از نوآوری های علمی و فناوری، قادر به ایجاد محصولات و خدمات جدیدی هستند. افزون براین، این شرکت ها می توانند با ایجاد محصولات و خدمات نوآورانه، بازاری جدید برای خود ایجاد کرده و با استفاده از استراتژی های متنوع تبلیغاتی و بازاریابی، به گسترش فروش و درآمد خود دست یابند. براین اساس، هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر شرکت های دانش بنیان بر کارآفرینی، خودکارآمدی کارآفرینانه و نوآوری بود.
روش شناسی: پژوهش توصیفی- تحلیلی حاضر از نظر هدف، کاربردی بود که به صورت پیمایشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان تحصیلات تکمیلی در گرایش های مختلف تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه های استان اردبیل، آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 524 نفر بودند. حجم نمونه آماری براساس فرمول کوهن، برابر با 247 به دست آمد. ابزار اندازه گیری پژوهش، پرسش نامه ای استاندارد بودند. برای تأیید روایی از سه نوع روایی همگرا، روایی واگرا و روایی محتوایی استفاده شد. جهت تعیین پایایی بخش های مختلف پرسش نامه ، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. باتوجه به پرسش نامه های ناقص، درنهایت، تعداد 224 پرسش نامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 21 و AMOS نسخه 22 استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که شرکت های دانش بنیان ورزشی بر کارآفرینی ورزشی 20 درصد و بر خودکارآمدی کارآفرینانه 52 درصد تأثیر مثبت و معنادار داشتند. شرکت های دانش بنیان ورزشی بر نوآوری در بازار های جهانی 35 درصد، کارآفرینی ورزشی بر نوآوری در بازارهای جهانی 24 درصد و خودکارآمدی کارآفرینانه بر نوآوری در بازارهای جهانی 34 درصد تأثیر مثبت و معنادار داشت که این موضوع نشان دهنده اهمیت استفاده از ابزارهای کارآفرینی و خودکارآمدی در شرکت های ورزشی دانش بنیان بود.
نتیجه گیری/ دستاوردها: شرکت های دانش بنیان ورزشی با ارائه فناوری های نوین و محصولات باکیفیت، به رشد کارآفرینی ورزشی و ارتقای خودکارآمدی کارآفرینانه کمک می کنند. آن ها با ایجاد تکنولوژی های پیشرفته و خدمات نوآورانه، بازارهای جهانی را بهبود می بخشند و تأثیر قابل توجهی در جذب مشتریان و رقابت با برندهای بزرگ دارند. به این ترتیب، نقش میانجی این شرکت ها در ترویج کارآفرینی و افزایش رقابت پذیری در صنعت ورزش، بسیار ارزشمند و حیاتی است.
معیارهای حیاتی اثرگذار بر گزینش سرمایه های انسانی سازگار با انقلاب صنعتی نسل چهارم با استفاده از روش فازی DEMATEL
منبع:
توسعه استعدادسال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
83 - 103
پژوهش حاضر هدفی سه وجهی دارد که عبارت اند از: اول، شناسایی معیارهای جدید برای انتخاب کارکنان در محیط صنعتی نسل چهارم. دوم؛ اولویت بندی و مشخص کردن روابط علی بین این معیارها. سوم، کمک به ادبیات مدیریت عملیات با تمرکز بر روند استخدام و حمایت از فعالیت های منابع انسانی با توجه به معیارهای مرتبط با صنعت نسل چهارم. نوع پژوهش حاضر، کاربردی و ازنظر روش تحقیق توصیفی- علی و در شرکت های دانش بنیان با تکنولوژی پیشرفته انجام شده است. جامعه آماری شامل 5 نفر از کارشناسان شرکت های مربوطه بوده که مسئولیت انجام تحول در جهت سازگاری با انقلاب صنعتی نسل چهارم را در شرکت خود بر عهده داشتند. جهت اجرای تحقیق از رویکرد DEMATEL فازی استفاده شده است. بر اساس یافته ها، یازده عامل حیاتی اثرگذار جهت انتخاب نیروی کار در محیط صنعتی نسل چهارم شناسایی شد که مهم ترین آن ها به ترتیب اولویت شامل؛ توانایی برخورد با پیچیدگی و حل مسئله، تفکر در مورد فرآیندهای همپوشان و انعطاف پذیری برای انطباق با نقش ها و محیط کاری جدید می باشند. علاوه براین، نتایج حاکی از وجود عوامل علی، به ترتیب نزولی شامل: دانش فناوری اطلاعات و تولید فن آوری، آگاهی از امنیت فناوری اطلاعات و حفاظت از اطلاعات، توانایی برطرف نمودن بحران های کاری و چگونگی ترکیب دانش مربوطه و استفاده از آن در یک شغل یا فرآیند خاص می باشند. عوامل نتیجه نیز شامل؛ انعطاف پذیری برای انطباق با نقش ها و محیط کاری جدید، تحلیلگری و مهارت ادراک بالا، توانایی برقراری ارتباط با واسطه های جدید، توانایی برخورد با پیچیدگی و حل مسئله، تفکر در مورد فرآیندهای همپوشان، یادگیری و همکاری مداوم بین رشته ای و اعتماد به فن آوری های جدید و آمادگی تغییر می باشند.