فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۳۵۰ مورد.
بررسی اثربخشی آموزش مؤلفه های سبک زندگی بر کاهش تعارضات کار خانواده پرستاران زن در بیمارستان شهید بهشتی شهرستان کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین ساختاری که در حوزه تعاملات خانواده و کار وجود دارد، تعارض کار خانواده است که بیشترین توجه را هم از جانب پژوهشگران و هم از جانب عموم مردم جلب کرده است. این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی آموزش مؤلفه های سبک زندگی بر کاهش تعارضات کار خانواده انجام شده است. پژوهش دارای طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل با نمونه ای شامل 30 پرستار دارای تعارض کار- خانواده بود که به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. دوره آموزش 8 جلسه یک ساعته بود که در جلسات آموزشی، مؤلفه های اجتماعی بودن، مسئولیت پذیری، کنار آمدن، نیاز به تأیید و محتاط بودن بررسی شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس استفاده شد که نتایج حاصل نشان داد آموزش مؤلفه های سبک زندگی (0001/0 p=)، تعارض کار خانواده را بهبود داده است
بررسی شاخص های عملکرد اجتماعی مربیان تربیتی زن از نظر اولیاء دبیرستان های شهرستان داراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله مبتنی بر پژوهشی توصیفی و از نوع پیمایشی است. هدف از این پژوهش بررسی وضعیت عملکرد مربیان تربیتی زن در دبیرستان های شهرستان داراب از جنبه علمی، مذهبی، الگو بودن، تعامل با دانش آموزان، اوقات فراغت و نگرش نسبت به آنان از نظر مدیران، معلمان و مربیان تربیتی بود. جامعه آماری در این پژوهش تمامی اولیاء دبیرستان های زن شهرستان داراب بودند که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. حجم نمونه مورد بررسی در این پژوهش120 نفر بودند که با استفاده از جدول مورگان محاسبه شد. از این تعداد 101 نفر در این مطالعه شرکت نمودند. داده های این پژوهش متناسب با شاخص های فوق با استفاده از یک پرسشنامه 24 سئوالی گردآوری شدند. برای تأمین اعتبار محتوایی پرسشنامه از منابع علمی موجود و نظر متخصصین موضوعی استفاده شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرنباخ برابر 0.86 برآورد گردید داده های حاصل از این مطالعه با استفاده از شاخص های آماری میانگین، انحراف استاندارد، چولگی و آزمون های تی، تحلیل واریانس، ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد که؛ مربیان تربیتی ذیل شاخص های عمل به وظایف، وضعیت علمی، رضایتمندی، دادن اطلاعات مذهبی و نگرش، به ترتیب با 0.245، 0.182، 0.175، 0.093 و 0.013 میزان چولگی، ارزیابی پایینی را به خود اختصاص داده اند. این نتایج در سطح (P<0.000) معنادار می باشند. هم چنین از جنبه علمی بودن، مدیران ارزیابی مثبت تری از عملکرد مربیان در این زمینه نسبت به خود مربیان داشته اند (P<0.025).
شناسایی و اولویت بندی راهبردهای توانمندسازی زنان در روستاهای مهاجرفرست بر اساس ماتریسSWOT و QSPM (مطالعه موردی: شهرستان مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
حوزههای تخصصی:
نتیجه طبیعی به کارگیری رویکرد نوسازی در کشورهای درحال توسعه، شکل گیری و گسترش مهاجرت های گسترده از روستا به شهر است. این امر موجب تغییر ساختار جنسی جمعیت در تعدادی از سکونتگاههای روستایی کشور شده است. بدیهی است با استمرار شرایط موجود در آینده زنان ذینفعان اصلی برنامه های توسعه در نواحی روستایی خواهند بود. مقاله حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی راهبردهای توانمندسازی زنان در گروه خاصی از روستاها یعنی سکونتگاههای روستایی مهاجرفرست به جهت شرایط خاص و اولویت دار آنها، تدوین گردیده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نوع تحقیقات کاربردی- توسعه ای می باشد. گردآوری اطلاعات و داده های مورد نیاز به شیوه اسنادی و میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تحقیق روستاهای دارای نسبت جنسی پائین یعنی کمتر از 95 نفر مرد به ازای 100 نفر زن بوده است. در مطالعه حاضر با استفاده از ماتریس تحلیلی SOWT، راهبردهای مطلوب توانمندسازی زنان در سکونتگاههای روستایی مهاجرفرست شناسایی و به کمک ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی (QSPM)، راهبردها اولویت بندی گردید. نتایج بررسی ها نشان می دهد به منظور توانمندسازی زنان در روستاهای مهاجرفرست، استراتژی های تهاجمی (حداکثر– حداکثر) بهینه هستند. همچنین مهمترین راهبرد توانمندسازی زنان در روستاهای مورد نظر «افزایش توجه به زنان در برنامه های توسعه نواحی روستایی در سطوح بالای تصمیم گیری»، با امتیاز 4.29، بوده است.
بررسی عوامل مرتبط با تعارض نقش شغلی- خانوادگی زنان با تأکید برمتغیرهای شغلی و سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشتغال زنان و موضوعات مرتبط با آن به ویژه در سال های اخیر به یکی از مباحث مهم در ایران تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه عوامل سازمانی شامل سابقه کار، ساعت کاری، نوع شغل، حمایت در کار، احساس گرانباری نقش شغلی، رضایت شغلی با تعارض نقش شغلی- خانوادگی زنان شاغل شهر یزد است. پژوهش، از نوع توصیفی- همبستگی است. داده ها با استفاده از پرسشنامه و شیوه نمونه گیری خوشه ای از 323 نفر از زنان شاغل شهر یزد گردآوری شد و به کمک نرم افزارهای آماری spss و Amos تحلیل شدند. نتایج نشان دادند بین حمایت اجتماعی در کار و رضایت شغلی با تعارض نقش شغلی- خانوادگی زنان شاغل، رابطه منفی و معنی داری وجود دارد، در حالی که احساس گرانباری نقش شغلی و ساعت کاری، رابطه مثبت و معنی دار با این متغیر دارند. همچنین بین تعارض نقش در میان مشاغلی دولتی و خصوصی، تفاوت معنی داری وجود دارد؛ اما بین سابقه کاری و تعارض نقش، رابطه معنی داری یافت نشد؛ بنابراین به طور کلی عوامل شغلی و سازمانی، جایگاه بسیار مهمی در میزان تعارض میان نقش های شغلی و خانوادگی فرد دارند و نقش مؤثری در کاهش فشار و تنش روانی ناشی از این تعارض ایفا می کنند.
رشد بخشی و اثر آن بر درآمد جنسیتی نیروی کار در ایران (رویکرد ماتریس حسابداری اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
حوزههای تخصصی:
با توجه به طبیعت متفاوت ساختار تولید در بخش های مختلف اقتصاد، رشد این بخش ها اثر متفاوتی بر اشتغال دارد. از سوی دیگر با توجه به تجزیه بازار کار بر حسب جنسیت، اثر رشد بخش های مختلف اقتصاد بر اشتغال زنان و مردان نیز متفاوت است. در این پژوهش ساختار شغلی اشتغال زنان در بخش های مختلف اقتصادی در ایران و اثر رشد بخشی بر درآمد جنسیتی نیروی کار (مردان و زنان) در چارچوب مدل ماتریس حسابداری اجتماعی بررسی شد. از آنجایی که در ماتریس های حسابداری اجتماعی موجود در ایران حساب عوامل تولید خصوصاً نیروی کار بر حسب جنسیتی تفکیک نشده است، در همین راستا هدف اولیه در این پژوهش ارائه روشی به منظور تهیه ماتریس حسابداری اجتماعی که در آن درآمد نیروی کار بر حسب جنسیت تفکیک شده است. سپس بر اساس آن مدل ماتریس حسابداری اجتماعی ارائه و اثر رشد بخشی بر کل درآمد نیروی کار، درآمد نیروی کار زنان، و درآمد مردان به تفکیک مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهند با رشد بخشی اثرات یکسانی بر درآمد شاغلین زن و مرد ندارد و درآمد نیروی کار مردان با اختلاف زیادی بیش از درآمد نیروی کار زنان افزایش می یابد.
معالجه قرآنیه لتازم العلاقه الجنسیه بین الزوجین( القسم الثالث)
حوزههای تخصصی:
بررسی مؤلفه های تأثیرگذار بر موفقیت زنان کارآفرین قالی باف استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی مؤلفه های مؤثر بر موفقیت زنان کارآفرین مجتمع های قالی بافی و ابزار تحقیق پرسشنامه بود. جامعه آماری تحقیق شامل دویست نفر از زنان کارآفرین مجتمع های قالی بافی استان مازندران بود که 127 نفر به عنوان نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در نهایت، 120 پرسشنامه جمع آوری و تحلیل شد. نتایج توصیفی تحقیق نشان داد که اکثر پاسخ گویان میزان موفقیت زنان کارآفرین مجتمع های قالی بافی را در سطح متوسط ارزیابی کردند. همچنین، نتایج آزمون همبستگی نشان دهنده مثبت و معنی دار بودن رابطه درآمد سالانه، سابقه فعالیت قالی بافی ، عوامل شخصیتی، مشارکت اجتماعی، عوامل قانون گذاری، منابع اطلاعاتی، مدت زمان آموزش بازاریابی و سن با موفقیت زنان کارآفرین مجتمع های قالی بافی بود؛ همچنین، میزان تأثیر تسهیلات بانکی در کارآفرینی، میزان ساعات دوره آموزشی مدیریت مالی، میزان ساعات دوره آموزشی کسب وکار و میزان ساعات دوره آموزشی مدیریت راهبردی با موفقیت زنان کارآفرین رابطه منفی و معنی دار داشتند. نتایج رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که مشارکت اجتماعی، عوامل شخصیتی، درآمد سالانه، عوامل قانون گذاری، منابع اطلاعاتی و ساعات دوره آموزشی کسب وکار 90/98 درصد از تغییرات میزان موفقیت زنان کارآفرین قالی باف را تبیین می کنند.
عدالت سازمانی تعدیل کننده ی رابطه ی استرس، گرانباری و خطرات شغلی با دلبستگی و تعهد پرستاران زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش تعدیل کننده ی عدالت توزیعی و رویه ای در رابطه ی میان استرس، گرانباری و خطرات شغلی با دلبستگی و تعهد در پرستاران و بهیاران زن به مرحله ی اجرا درآمد. جامعه ی آماری پژوهش پرستاران و بهیاران زن سه درمانگاه خصوصی بودند که از میان آن ها، 94 پرستار به شیوه ی تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های عدالت توزیعی، رویه ای، استرس شغلی، گرانباری نقش، خطرات شغلی و تعهد سازمانی(Lambert et al ,2007) و پرسشنامه دلبستگی شغلی (Ouyang , 2009) بودند. داده های بدست آمده از ابزارهای پژوهش از راه ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها حاکی از آن بودند که: 1. عدالت توزیعی و رویه ای رابطه ی استرس شغلی را با دلبستگی شغلی در پرستاران و بهیاران زن تعدیل می کند. بدین معنی که وقتی عدالت توزیعی و رویه ای پایین است، رابطه ی استرس شغلی با دلبستگی شغلی منفی یا غیر معنادار، ولی وقتی عدالت توزیعی بالاست، این رابطه مثبت است. 2. عدالت توزیعی هم چنین، رابطه ی گرانباری نقش را با دلبستگی شغلی تعدیل می کرد. بدین معنی که وقتی عدالت توزیعی پایین است، گرانباری نقش با دلبستگی شغلی دارای رابطه ی منفی، ولی وقتی عدالت توزیعی بالاست، این رابطه مثبت است. 3. بالاخره عدالت توزیعی رابطه ی خطرات شغلی را با تعهد سازمانی تعدیل می کرد. بدین معنی که وقتی عدالت توزیعی پایین است، خطرات شغلی با تعهد سازمانی دارای رابطه ی منفی، ولی وقتی عدالت توزیعی بالاست، رابطه ی خطرات شغلی با تعهد سازمانی مثبت است.
فساد مالی و اشتغال زنان در کشورهای منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار مخرب فساد مالی موجب شده است تا شناسایی راه کارهای مقابله و کنترل آن همواره مورد توجه محققین باشد. در این راستا در مقاله حاضر تلاش می شود تا تأثیر اشتغال زنان در بخش عمومی بر فساد مالی مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور با استفاده از داده های آماری 45 کشور منتخب شامل ایران طی دوره زمانی 2002 تا 2013 تأثیر سهم نسبی اشتغال زنان در کل اشتغال بخش عمومی همزمان با دیگر متغیرهای تأثیرگذار از جمله حاکمیت قانون، درجه باز بودن و تولید ناخالص داخلی سرانه بر متغیر وابسته فساد مالی مورد مطالعه قرار می گیرد. نتایج حاصل از برآورد الگو به روش اقتصاد سنجی داده های تابلویی منعکس می کند که در پی افزایش سهم نسبی اشتغال زنان در کل اشتغال بخش عمومی، فساد مالی کاهش می یابد. این به مفهوم تأیید فرضیه تحقیق حاضر است. بنابراین به عنوان یک راهکار برای مقابله و کنترل فساد افزایش سهم نسبی اشتغال زنان در بخش عمومی می تواند مورد توجه قرار گیرد.همچنین نتایج نشان می دهد که تأثیر درجه باز بودن اقتصاد بر شاخص فساد مالی منفی و تأثیر تولید ناخالص داخلیسرانه و حاکمیت قانون بر آن مثبت و معنی دار است و کاهش فساد را در پی دارد.
ارزش اقتصادی شغل زن پزشک و تفاهم اقتصادی همسران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پزشکی از مشاغل پردرآمد در ایران، به ویژه برای زنان، به شمار می رود. پژوهش درباره تفاهم اقتصادی زنان پزشک به دلیل قرارگرفتن در اوج اقتدار اقتصادی، بیش از بررسی تفاهم اقتصادی مشاغل دیگر می تواند درخصوص سنجش درستی ایدة «افزایش اقتدار اقتصادی = افزایش تفاهم اقتصادی» گویا باشد.
روش پژوهش در این زمینه، پیمایشی و ابزار آن پرسشنامه است. براساس نتایج پژوهش، بیش از 90 درصد زنان پزشک، در تأمین نیازها و مخارج خانواده، به شوهرشان کمک می کنند و این هزینه کردها با میل و رغبت و احساس مسئولیت در مقابل هزینه های خانواده است. با توجه به اینکه مسئولیت مهم شوهر در خانه و خانواده، سرپرستی و تأمین هزینه های زندگی است، با این حال بیش از 52 درصد شوهران در این گونه خانواده ها، از خرج نشدن درآمد زن در مخارج خانواده، ناراضی اند. درنهایت تفاهم اقتصادی همسران در این پژوهش با متن و دیدگاه های اسلامی برابری می کند و نشان می دهد که هرجا اقتدار اقتصادی شوهر بیشتر از جایگاه اقتصادی زن بوده تفاهم بیشتر است از خانواده هایی که جایگاه مرد و زن در تأمین مخارج خانواده جابه جا شده است.
سن ازدواج، طول مدت خانواده و درآمد فرد: تحلیلی اقتصادی از منافع ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل اقتصادی منافع ازدواج از لحاظ زمان تشکیل خانواده و مدت زندگی در قالب آن موضوع اصلی این مقاله است. با کمک نظریه اقتصادی می توان به این موضوع پی برد که تشکیل خانواده از منافعی برخوردار است که البته افزایش درآمد مهم ترین مصداق آن است. بر این اساس انتظار می رود زمان ازدواج و پس از آن مدت زمانی که فرد در قالب خانواده زندگی می کند نیز بر درآمد مؤثر باشند. نتایج این مطالعه که بر اساس دو نمونه از مردان (شامل 415 مشاهده) و زنان (شامل 409 مشاهده) متأهل ساکن شهر تهران به دست آمده است، حکایت از این دارد که سن ازدواج اثر مثبت و مدت ازدواج اثر منفی بر درآمد افراد متأهل دارد. این یافته به طور ضمنی مؤید آن است که آموزش می تواند عامل مهم بروز چنین واقعیتی باشد زیرا از یک سو موجب تأخیر در ازدواج می شود و از سوی دیگر درآمد فرد را افزایش می دهد.
تاثیر ادراک از بافت اخلاقی سازمان بر واکنش های شغلی با تاکید بر ارزش های کاری (مورد مطالعه: کارکنان خانم دانشگاه فردوسی مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز و با افزایش نقش زنان در مشاغل گوناگون، لزوم انجام تحقیقاتی درباره عوامل موثر بر واکنش های شغلی آنان احساس می گردد. هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر بافت اخلاقی سازمان بر واکنش های شغلی کارکنان خانم دانشگاه فردوسی مشهد و هم چنین بررسی نقش تعدیل کننده متغیر ارزش های کاری کارکنان بود. روش نمونه گیری، طبقه بندی دو مرحله ای و تصادفی ساده بوده است. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان، 210 تن تعیین شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون میانگین، تحلیل عاملی تاییدی و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار WARPPLS استفاده شد. نتایج حاکی از آن است که ادراک از بافت اخلاقی بر رضایت مندی شغلی (0.56=β) و قصد ترک شغل (0.36- =β) موثر است. همچنین نقش تعدیلگر ارزش های کاری بر رضایت مندی شغلی (0.44=β) مورد تایید قرار گرفت. اگرچه که ارزش رابطه (0.53=β) و ارزش پاداش (0.35=β) نقش اثرگذارتری بر رابطه میان اخلاقیات در سازمان و رضایت مندی شغلی دارند.
تأثیر سرمایه انسانی و اجتماعی کارکنان زن بر کسب پست های سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
حوزههای تخصصی:
امروزه شواهد و تحقیقات در کشور ما نشان می دهد که با وجود افزایش سطح تحصیلات خانم ها و تمایل آن ها به کار در سازمان های دولتی، پیشرفت آن ها در مشاغل مدیریتی محسوس نبوده است. تحقیقات مختلفی نشان داده اند که سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی از عوامل تأثیر گذار در موفقیت و ارتقاء شغلی محسوب می شوند. در این پژوهش تأثیر سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی زنان بر کسب پست های سازمانی بررسی شده است. داده های میدانی از طریق پرسشنامه ای استاندارد از نمونه ای از زنان کارمند در بانک سپه خراسان رضوی به تعداد 115 نفر جمع آوری شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که سرمایه انسانی در کلیه سطوح سازمانی می تواند خانم ها را در کسب پست های سازمانی کمک کند و سرمایه اجتماعی بر کلیه سطوح سازمانی تأثیر یکسانی دارد و خانم ها، پست های بالاتر را به دلیل داشتن سرمایه انسانی بیش تر به دست آورده اند.
زنان کارآفرین
اسلام و دامنه ی فعالیت اقتصادی زنان-گفتگو با حضرت ایت الله بجنوردی
حوزههای تخصصی:
مقایسه ابعاد خودکارامدی و اضطراب و روند تغییرات هر یک در سه گروه سنی 11 9، 14 12 و 17 15 ساله دختران کار و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی روند تغییرات و تفاوت ابعاد خودکارامدی (هیجانی، اجتماعی، تحصیلی و جسمانی) و اضطراب در سه گروه سنی مختلف دختران کار و عادی، پژوهشی توصیفی از نوع مقطعی صورت پذیرفته است. 111 کودک و نوجوان کار 17-9 ساله به صورت نمونه گیری در دسترس و 124 دانش آموز دختر از سه دوره تحصیلی مختلف به صورت تصادفی ساده انتخاب، و بررسی شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های خودکارامدی کودکان، خودکارامدی جسمانی و سیاهه اضطراب حالت صفت بوده است. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل واریانس بین آزمودنی تحلیل شد. یافته ها نشان داد که در هر سه گروه سنی، اضطراب حالت صفت دختران کار به طور معناداری از دختران عادی بیشتر است درحالی که خودکارامدی و ابعاد آن در دختران عادی به طور معناداری از دختران کار بیشتر است. با افزایش سن در دختران عادی اضطراب حالت و اضطراب صفت افزایش می یابد، درحالی که در مورد دختران کار با افزایش سن از دوره سنی 11-9 به دوره سنی 14-12 سال افزایش اضطراب حالت، و با افزایش سن تا دوره سنی 17-15 سال کاهش اضطراب حالت وجود دارد و با افزایش سن در دختران کار، اضطراب صفت افزایش می یابد. هم چنین با افزایش سن، میزان خودکارامدی تحصیلی (بجز در دختران کار 17- 15 ساله)، و خودکارامدی اجتماعی و هیجانی در هر دو گروه کاهش، و خودکارامدی جسمانی در دختران کار تا حدی افزایش، و در دختران عادی کاهش می یابد. بنابراین، خودکارامدی در دوران اواسط کودکی و نوجوانی می تواند به عنوان عامل تأثیرگذار مهمی در بروز و تداوم اضطراب نقش داشته باشد.