فیلترهای جستجو:
                            فیلتری انتخاب نشده است.
        
نمایش ۴٬۳۴۱ تا ۴٬۳۶۰ مورد از کل ۸۰٬۲۳۸ مورد.
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                سابقه و هدف: مهارت زندگی اسلامی در ابعاد وسیعی از زندگی مسلمانان مؤثر است. این مهارت ها به تحول شخصی و معنوی منجر می شود و به مسلمانان کمک می کند تا خود را با هنجار های جامعه اسلامی منطبق سازند. با توجه به اهمیت سازه مهارت زندگی اسلامی، ایجاد ابزاری دقیق برای سنجش آن ضروری است؛ ازاین رو پژوهش حاضر به منظور بررسی روایی و پایایی پرسش نامه مهارت زندگی اسلامی صورت گرفته است. روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی است. جامعه آماری پژوهش 150 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بودند که به صورت دردسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه معنویت پارسیان و دونینگ، پرسش نامه سنجش اعتقادات دینی زارع و امین پور و پرسش نامه مهارت زندگی اسلامی پاسخ دادند. روایی و پایایی پرسش نامه مهارت زندگی اسلامی به کمک تحلیل آماری همبستگی پیرسون، تحلیل آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی به دست آمد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، بین متغیّرهای معنویت، اعتقاد دینی و مهارت زندگی اسلامی رابطه مثبت و معناداری یافت شد. میزان آلفای کرونباخ برای پرسش نامه مهارت زندگی اسلامی 92/0 به دست آمد. چهار عامل به دست آمده از این پرسش نامه شامل توجه به فرمان های الهی در زندگی، توجه به حقوق دیگران، توجه به توانمندی های شخصی و توجه به خود بود. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که پرسش نامه مهارت زندگی اسلامی روایی و پایایی مناسبی دارد و پژوهشگران می توانند از این پرسش نامه در جهت گسترش دستاوردهای علمی اسلامی بهره ببرند.            
            معنای زندگی در گلستان و بوستان سعدی با رویکرد اخلاق عرفانی و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                عرفان اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۱                                    
                        287 - 304                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                معنای زندگی یکی از مهم ترین موضوعات دینی، فلسفی و روانشناختی است. فقدان معنای زندگی به سردرگمی می انجامد؛ درک هدف مندی و داشتن سیری عقلانی برای معنادارکردن زندگی ضروری است و بازتابی از اهداف ارزشمند است. جستار پیش رو، با روش توصیفی- تحلیلی به مطالعه مفهوم زندگی در اندیشه سعدی، در دو کتاب گلستان و بوستان سعدی، پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد سعدی به لحاظ شخصیّت و روان، انسانی است متعادل با گرایش به اخلاقیّات اسلامی و عرفانی؛ او به جهت گرایش به اعتقادات خود، به دایره تعصّب بیجا و زهد نامعقول وارد نشده است و اعتبار زندگی را صرفاً به جهان آخرت موکول نمی کند. بدبینی به خلقت و آفرینش و نظام عالم با فلسفه اسلام- یعنی توحید است - سازگار نیست. سعدی زندگی را بر مبانی مفهوم دنیوی و اخروی بودن آن، دارای کارکردهایی متفاوت و دارای اعتبار و ارزش می داند.            
            وضعیت جوان ایرانی در دهه پنجم انقلاب اسلامی: مطالعه آمارها و پیمایش ها براساس بیانیه گام دوم انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۳                                    
                        165 - 202                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                بیانیه گام دوم انقلاب به عنوان آغازگر «فرایند بزرگ و جهانی چهل سال دوم انقلاب اسلامی»، تأکیدی خاص بر جوانان با عبارت «محور تحقق نظام پیشرفته اسلامی»، خواستار کاربست همت های بلند و انگیزه های جوان و انقلابی در گام دوم انقلاب است. از این رو هدف اصلی مقاله در ابتدا این بود که وظایف جوانان دهه پنجم انقلاب اسلامی در این بیانیه با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی مشخص شود و پس از آن با استناد به آمارها و پیمایش ها، بتوان وضعیت جوان ایرانی را در هر کدام از آن شاخص های استخراج شده از این بیانیه بررسی نمود. یافته های پژوهش بیانگر این بود که با بررسی کیفی متن بیانیه گام دوم انقلاب، شش شاخص اصلی به عنوان وظایف و راهبرد عمل جوان ایرانی تحت عناوین: جهاد امیدآفرینی، جهاد علمی و پژوهش، دین داری، توجه به اخلاق و معنویت، جهاد پیشرفت، تعالی نظام و عدالت اجتماعی، بینش انقلابی و جهاد سیاسی مشخص شد و همچنین در ادامه نشان داده شد که در آمارها و پیمایش های موجود وضعیت در این شاخص ها به چه صورت بوده تا زمینه ی سیاست گذاری و برنامه ریزی تربیتی مطلوب را فراهم گردد.            
            الگوی نعمت شماری رفع نیازهای مردم، بر اساس پیمایش پیشرفته حدیث «حوائج الناس»(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                علوم حدیث سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۲)                                    
                        26 - 53                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                بسیاری از آموزه های دستوری اسلام مرتبط با دیگران سامان یافته و از جمله مهم ترین آموزه های این مکتب، رفع حوائج مردم است. تحقیق حاضر، ضمن تأکید بر قابلیت های متون دینی در تولید علم، به دنبال بررسی اثر نعمت شماری رفع حوائج مردم براساس حدیثِ «حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَیْکُمْ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَلَیْکُمْ» می باشد. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و پیمایش گام های دو گانه؛ (فهم عمومی حدیث و فهم پیشرفته حدیث)، در یک فرآیند قانونمند، از مسیر استخراج و صورت بندی علمی آموزه-های قرآن و حدیث، به فهم عمیق حدیث با استفاده از حرکت معکوس پرداخت. حاصل پژوهش حاضر نشان می دهد، برخى افراد به جهت موقعیتی که دارند، براى برآوردن نیازهایشان مورد مراجعه مردم قرار مى گیرند و لذا دچار ملالت مى-شوند. مرکز ثقل حدیث در این مسأله، واژه «نعمت» است. از آن جایی که معصوم(ع)، مرکز ثقل درمان ملالت را نعمت بودن نیاز مردم، قرار داده، معلوم می گردد علت ملالت، «نقمت دانستن» حوائج مردم است. طبیعى است که براى درمان «یعنى ملول نشدن» باید عکس عمل کرد. گریز یا گرایش انسان به برآورده کردن نیازهای مردم، وقتی اتفاق می افتد که فرد معطوف به اندازه سنجی (=سنجش سود و زیان) نیازهای مردم شود. در موقعیت های اجتماعى، پرستاری یکی از مشاغلی است که در معرض چنین رخدادی هست.            
            معناشناسی اطعام مؤمن در روایات، باتأکید بر کتاب الکافی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                علوم حدیث سال ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)                                    
                        93 - 113                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                آثاری که برای اطعام در روایات شیعی به خصوص کتاب کافی مطرح شده است بسیار عظیم است و چگونه می شود این آثار براطعام مترتب باشد ؟؛ برای پاسخ به این سوال که مقصود از اطعام مومن در روایات چیست که چنین آثار عظیمی را به دنبال دارد ما با روش تحلیلی و توجه به مجموعه روایات موجود در کتاب کافی برآن شدیم تا نشان دهیم که مراد از اطعام، معنی و مصداقی کاملا مناسب با این احکام و آثار ،مقصود نظر اهل بیت بوده و این عمل نشانه روشن بر ایمان عامل و سبب تمایز او از غیر مومن است و اطعام مصداقی از رفع حاجت ضروری مومن است که یا حیات مادی او به آن متوقف است یا حیثیت ایمانی او به نحوی که اگر برآورده نگردد او را به اجبار به سوی دشمنان اهل بیت می کشاند و از سوی دیگر ارتباط منطقی بین این مجموعه روایات و جایگاه خاص روایت اول و حدیث آخرتوسط کلینی برای بیان این مقصود نشان داده می شود            
            بررسی تطبیقی قلمرو «جسم» در فیزیک نوین با تبیینی از «تخصص های هستی» در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                اندیشه دینی دوره ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۱                                    
                        51 - 74                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                منظور پژوهش حاضر از قلمرو جسم، محدوده ای است که مرز جسم و غیر جسم را می نمایاند و واکاوی آن به روش کتابخانه ای و تحلیلی در فیزیک نوین و حکمت متعالیه صورت گرفت. این قلمرو در فیزیک نوین به واسطه مفهوم «میدان کوانتومی» در مقیاس خرد با ویژگی های «سیلان»، «ناجایگزیدگی»، «عدم تعین» و «یکپارچگی» شناخته می شود و امتداد آن در مقیاس کلان به واسطه مفهوم «میدان گرانشی» تا بی نهایت محاسبه می گردد. ایده پژوهش حاضر تحلیل این یافته ها با تکیه بر مبحث «تخصص هستی» است که به نظر الگویی در هستی شناسی است. تخصص هستی به این معنا است که می توان به حقیقت واحد با سه رویکرد متفاوت نگریست؛ تخصص اول رویکردی بر مبنای وحدت وجود، تخصص دوم بر مبنای تشکیک وجود و تخصص سوم بر مبنای ماهیت است. با اتکا بر هر تخصص، قلمرویی متفاوت از جسم در نگاه فلسفی جلوه می کند. در تطبیق آن ها مشخص می شود بیان فیزیک نوین از قلمرو جسم منطبق بر تخصص سوم هستی در حکمت متعالیه است و هردو، جسم را بی حدومرز معرفی می کنند؛ اما مسئله این است که چنین قلمرویی نمی تواند گویای مفاهیمی باشد همچون علیت؛ که همواره موضوع مناقشه هایی در علم و فلسفه بوده؛ چراکه جایگاه درک این مفاهیم در قلمرو منطبق بر تخصص دوم هستی است. به نظر می رسد شناخت همه جانبه قلمرو جسم با نظر به ابعاد وجودی و ماهیتی آن در التفات به هر سه تخصص صورت می گیرد.            
            بازخوانی برهان انسان معلّق در فضا در پاسخ های ابن سینا به اشکال های شیخ ابوالقاسم کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                اندیشه دینی دوره ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۱                                    
                        75 - 97                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                شیخ ابوالقاسم کرمانی از معاصران ابن سینا که با وی سخت مخالف بوده و دستِ کم یک بار در ری با او مناظره نیز کرده است، نقدهایی بر برهان انسان معلّق در فضای ابن سینا که از مهم ترین ابتکارات ابن سینا در فلسفه نَفْس به شمار می آید و از زمان وی تا کنون در میان فیلسوفان مسلمان و غیرِمسلمان موافقان و مخالفانی داشته است وارد کرده است. نقدهای وی از طریق نامه بهمنیار به دست ابن سینا می رسد و او به آنها پاسخ می دهد که مشروح آن در مباحثات که از آخرین آثار ابن سیناست، آمده است. این مقاله با روشی توصیفی، تحلیلی، و انتقادی به بازخوانی این نقدها و پاسخ ها می پردازد و می کوشد ضمن گزارش کامل تقریر این برهان در مباحثات، نکات تازه ای را درباره این برهان مهم بازگو کند. در این میان، آخرین تقریر ابن سینا از برهان انسان معلّق، جایگاه این تقریر در میان آثار ابن سینا، و ربط و نسبت آن با «برهان انسان معلّقِ معیار» روشن می گردد.            
            نقش امکان جبران در حرج با رویکردی بر نقد ماده 56 قانون جمعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                فقه و اصول سال ۵۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸                                    
                        83 - 108                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                ماده 56 قانون جمعیت در فرضِ جبران حرج، سقط ِ جنین را ممنوع اعلام کرده است. در مورد شرط امکان جبران حرج در فقه، تحقیق درخوری دیده نمی شود و تطبیق قانون با شرع در این زمینه نیازمند پژوهش است. ابتلای بخشی از جامعه و همچنین اهمیت موضوع سقط جنین، به تحقیق ویژه ای در موضوعات مربوط به سقط درمانی ضرورت بخشیده است. پژوهش حاضر با نگاه تحلیلی انتقادی نشان می دهد به دلیل تأثیر امکان جبران در نحوه قضاوت عرف نسبت به موارد حرج، به طورکلی نمی توان چنین شرطی را نادیده گرفت، ولی عمومیت آن نسبت به همه موارد حرج محل تأمل است؛ چراکه باتوجه به تناسب حکم و موضوع در این مسئله و همچنین عدم صدق عنوان حرج، ادله نفی حرج در موارد شایان توجهی تطبیق یافتنی نیست؛ از آن جمله مواردی است که مادر به دلیل نبود امکانات پزشکی و نگهداری، مشمول حرج جسمی است و با اقدامات جبرانی رفع حرج ممکن است. ولی در فرض حرج روحی اقدامات جبرانی نوعاً موجب رفع حرج نیست و در این موارد عنوان حرج همچنان صادق است. بنابراین اطلاق ماده 56 در شرط امکان جبران، محل تأمل است.            
            تحلیل معنی شناسی شناختی دنیای مکانی شده در زبان نهج البلاغه براساس نظریه معاصر استعاره با تمرکز بر بنیان استعاره ها(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                پژوهش دینی دوره ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹                                    
                        147-180                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                شناخت دنیا به عنوان محل زندگی انسان، از دیدگاه امام علی به عنوان انسان کامل به نگاه انسان ها در هر زمان و هر مکان، رویکردشان به آن و در نتیجه دانستن راه و رسم زیستن در آن کمک شایانی می کند. از آنجاکه استعاره شناختی (نگاشت نظام مند از یک حوزه مبدا بر یک حوزه مقصد)، به عنوان نوعی فعالیت ذهنی مرتبط با مفهوم سازی، در تفکر، استدلال، درک، تحلیل، اقناع مخاطب، انتقال مفاهیم به وی، حتی در رفتارسازی و تولید مفاهیم جدید همچنین ایجاد واقعیت اجتماعی، فرهنگی و روان شناختی، ابزاری کارآمد به شمار می رود، در گفتمان هدایتگر و انسان ساز نهج البلاغه بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. بر این اساس، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد شناختی، مکان شدگی دنیا را در در زبان نهج البلاغه تحلیل می کند تا روشن سازد مکان هایی که در مفهوم سازی دنیا در چارچوب نظریه معاصر استعاره در نهج البلاغه مورد توجه و استفاده قرار گرفته اند کدامند سپس بنیان استعاره های شناختی را که در این مفهوم سازی به کار رفته اند مورد بررسی قرار می دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد مزرعه، دریا، آبشخور، رودخانه/ دریاچه، تکیه گاه، چراگاه، میدان مسابقه، خیمه و بازار مکان هایی هستند که در مفهوم سازی دنیا در زبان نهج البلاغه مورد توجه قرار گرفته اند. تحلیل دنیای مکانی شده بیانگر آنست که بنیان همه استعاره های شناختی این مقوله همبستگی های تجربی غیر مستقیم ما هستند، نه هم زمانی تجربی و نه بدن مندی.            
            بررسی معنای واژه ی «ضرب» در قرآن بر اساس نظریه ی روح معانی با تأکید بر روابط هم نشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                پژوهش دینی دوره ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹                                    
                        275-303                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                بی تردید، قرآن کریم به عنوان کلام الهی، دارای معانی و لایه های متعددی است که فهم دقیق آن، همواره از دغدغه های اصلی مفسران و اندیشمندان بوده است. با این وجود، برخی از واژگان قرآنی، به دلیل گستردگی معنایی و کاربردهای متنوع، همواره محل اختلاف نظر و تفسیرهای گوناگون بوده اند. واژه «ضرب» از جمله این واژگان است که در آیات متعددی به کار رفته و معانی ظاهراً متفاوتی از آن برداشت شده است. از آنجایی که دست یابی به فهمی جامع و منسجم از این واژه، با توجه به نقش محوری آن در فهم آیات و استنباط معارف قرآنی، ضرورتی اجتناب ناپذیر است، پژوهش حاضر با هدف بررسی معنای واژه «ضرب» در قرآن کریم بر اساس نظریه «روح معانی» در فلسفه و عرفان و با تأکید بر روابط هم نشینی واژگانی انجام شده است. در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع معتبر لغوی و تفسیری، ابتدا به تبیین مبانی نظریه «روح معانی» پرداخته و سپس، با تحلیل کاربردهای مختلف واژه «ضرب» در آیات قرآن و بررسی روابط هم نشینی آن با سایر واژگان، تلاش شده است تا معنایی عام و فراگیر برای این واژه ارائه شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که می توان واژه «ضرب» را به معنای «وقوع و ظهور پدیده ای با هدف ایجاد تأثیر، انتقال و تحول از حالتی به حالت دیگر» تعریف نمود و این معنا، قابلیت انطباق بر تمامی مصادیق استعمالی آن در قرآن را داراست. این پژوهش ضمن ارائه تفسیری نوآورانه از واژه «ضرب»، بر اهمیت نظریه «روح معانی» در تفسیر قرآن تأکید می کند و راه را برای تحقیقات بیشتر در این زمینه هموار می سازد.            
            روش فهم حدیث در پرتو قرآن با تکیه برکتاب صافی ملا خلیل قزوینی در شرح الکافی کلینی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                در میان ابزارهای فهم و شرح احادیث، آیات قرآن کهن ترین و شایسته ترین متن به شمار می رود و حدیث پژوهان و فقیهان در فهم احادیث، بسیار به آیات قرآن استناد جسته اند. البته روش استفاده آنان از آیات قرآن پراکنده بوده و تاکنون متن مدونی با این عنوان به رشته تحریر در نیامده است. نوشتار حاضر با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، روش فهم حدیث در پرتو قرآن را با رویکردی بر کتاب «صافی در شرح کافی» اثر ملاخلیل قزوینی مورد واکاوی قرار داده است. به بیانی دیگر تحقیق حاضر به دنبال پاسخ دادن به این سؤال است که ملاخلیل قزوینی در فهم و تشریح احادیث کافی چه بهره ای از آیات قرآن برده است؟ داده های تحقیق نشان می دهد که او ضوابط و قواعد و ابزارهای مفسران در فهم و تفسیر آیات قرآن را در خصوص احادیث پیاده سازی کرده و در میان ابزارهای مورد استفاده او در فهم و تشریح احادیث، آیات قرآن دارای جایگاه ویژه ای بوده است. روش مؤلف کتاب در زمینه فهم احادیث کافی با استناد به آیات قرآن، تحت عناوینی چون: کشف معنا از طریق مباحث ادبی، ارتباط ظاهری احادیث با قرآن، مصداق یابی، تصحیح آسیب های نوشتاری احادیث، قاعده سیاق، معلومات بدیهی و عقلی و مباحث علمی مورد بررسی قرار گرفته است.            
            شهر کهن قصرشیرین؛ بازشناسی ساختار کالبدی و جایگاه تاریخی و ارتباطی آن در دوران ساسانی و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات تاریخ اسلام سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۳                                    
                        ۹۴-۵۷                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                قصرشیرین در اواخر دوره ساسانی با مجموعه ای مهم از بناهای سلطنتی، مذهبی، عام المنفعه و تدافعی شکل گرفت. در کنار کارکرد ارتباطی و تجاری قصرشیرین، شناخت عوامل شکل دهنده به شهر و بررسی ویژگی های آنها در دوره ساسانی و اسلامی اهمیت می یابد. بنابراین مسئله اصلی پژوهش، مطالعه ساختار فضایی شهر قصرشیرین در دوره ساسانی، تداوم حیات آن در دوران اسلامی و بررسی عوامل مؤثر در پویایی شهر از اواخر دوره ساسانی تا دوره قاجار است. نتایج پژوهش نشان می دهد که ساختار کالبدی شهر در دوره اسلامی از الگوی سازمان یافته شهرهای ساسانی تبعیت می کند. عناصر سازنده شهر شامل ارگ سلطنتی، آتشکده، محل رسمی و اداری، خندق؟ و برج و بارو بوده که با تغییراتی در دوران اسلامی تداوم می یابند. در قرون متأخر اسلامی، حیات شهر تحت تأثیر چالش های دولت های صفوی و قاجار با دولت عثمانی قرار گرفت که در آن «عتبات عالیات» و مسیر منتهی به آن، عنصر اصلی مناسبات بین دو کشور محسوب می شد.            
            بررسی پدیدارشناسانه رویکرد امام علی(ع) در مواجهه با قبیله گرایی؛ با تأکید بر بحران ارتداد در دوره خلیفه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پژوهش حاضر با تمرکز بر این پرسش اصلی که رویکرد امام علی7 در مواجهه با پدیده قبیله گرایی با محوریت بحران بادیه نشینان در دوره خلیفه اول چگونه بود؟ به بررسی تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه اسلامی پس از رحلت حضرت محمد6 می پردازد. در این دوره، بحران ارتداد قبایل بادیه نشین و امتناع آنان از پرداخت زکات، ساختار قدرت و مفهوم خلافت را با چالش های جدی مواجه ساخت و بازتولید سنت های قبیلگی در رفتار کنشگران سیاسی را آشکار کرد. این پژوهش با بهره گیری از رهیافت پدیدارشناسی تاریخی و تحلیل گفتمان نشان می دهد که امام علی(ع) با تأکید بر گفتمان دینی و عناصر عدالت، تقوا و وحدت اسلامی تلاش کرد تا هویت دینی را بر هویت قبیلگی غالب سازد و بدیل های معنوی و اخلاقی را جایگزین مؤلفه های قبیلگی کند. در مقابل، نهاد خلافت با تلفیق عناصر قبیلگی و دینی به بازتولید ساختارهای قبیلگی و امتیازدهی به سران قبایل پرداخت. نتایج کلی پژوهش بیانگر آن است که بحران ارتداد، نقطه عطفی در تعارض گفتمان دینی و قبیلگی بود و واکنش امام علی7 الگویی برای گذار از ساختار سنتی قبیلگی به سوی شکل گیری هویت و ساختار قدرت دینی در جامعه اسلامی اولیه فراهم ساخت. این پژوهش نشان می دهد که تعارض میان گفتمان دینی و قبیلگی نقش مهمی در روند تحولات سیاسی و اجتماعی صدر اسلام ایفا کرد و اتخاذ رویکرد عدالت محور و وحدت گرای امام علی7، زمینه ساز تحول در ساختار قدرت و هویت اجتماعی مسلمانان شد.            
            قدرت سیاسی و تحول هویت شهری قاهره در عصر ایوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                پژوهشنامه تاریخ اسلام سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳                                    
                        ۱۰۴-۷۷                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                با روی کار آمدن صلاح الدین ایوبی در 567 دوران تاریخی جدید و متفاوتی در تاریخ شهر قاهره آغاز شد. در آن دوره قاهره پایتخت دولت جدید حاکم بر مصر شد اما بافتار شهری آن تحت تأثیر سیاست های ایوبیان اعم از توسعه شهری و تغییر بافتار اجتماعی و مذهبی آن، دگرگون شد و از شهری فاطمی اسماعیلی به شهری سنی ایوبی تغییر یافت. از این رو، این سؤال مطرح می شود که در دوره ایوبیان (567-648) چگونه هویت تاریخی شهر قاهره تحول یافت؟ بنابر یافته های این پژوهش که با اتکاء بر روش شهر پژوهی تاریخی و با تأکید بر سه عنصر قدرت سیاسی، گستره جغرافیایی و هویت اجتماعی فرهنگی به انجام رسیده، قاهره در دوره ایوبیان در اثر اراده و قدرت سیاسی در سه بُعدِ توسعه عمرانی جغرافیایی، ساختار اجتماعی و بافتار فرهنگی دچار تغییر و تحول بنیادین شد. علاوه بر تخریب و از میان بردن مظاهر تمدنی و فرهنگی عصر فاطمی، قلعه الجبل بر روی کوه المقطّم ساخته شد و به جای قاهره فاطمی مرکز اداری و سیاسی شهر شد. همچنین، با بنای سور صلاح الدین، قاهره بزرگ ایجاد شد که مشتمل بر قاهره فاطمی، فسطاط، قطائع و قلعه الجبل بود. همچنین با حمایت حاکمان ایوبی مدارس متعددی در قاهره تأسیس و این شهر مرکز فرهنگی اهل سنت شد.            
            مؤلفه های واقع گرایی سیاسی در آثار کلاسیک ایرانی (مطالعه موردی تحلیل مضمون کیفی منشأت میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                پژوهشنامه تاریخ اسلام سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳                                    
                        ۱۳۲-۱۰۵                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                سیاست ورزی الزاماتی دارد. تجربه تاریخی، شرایط زمان و مکان، اوضاع داخلی و بین المللی، ویژگی های شخصیت حاکم و نوع ساختار نظام سیاسی از وجوه تأثیرگذار بر نوع حکمرانی است. توجه به الزامات قدرت و سیاست ورزی خردگرایانه و در عین حال اخلاق مدار از دل مشغولی های عمده سیاست گزاران ایرانی در سیاست ورزی دیندارانه بوده است. این مقاله با هدف استخراج مؤلفه های واقع گرایی سیاسی از کتاب منشآت میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی، به تحلیل محتوای این اثر کلاسیک فارسی با رویکرد تحلیل مضمون کیفی می پردازد. منشآت، مجموعه ای از نامه ها، قطعات ادبی و مقدمه هایی است که نگرش واقع گرایانه نویسنده به سیاست، جنگ، حکمرانی و اداره کشور را بازتاب می دهد. این کتاب در بحبوحه جنگ های دوگانه ایران و روس ارائه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که قائم مقام فراهانی با تأکید بر تقویت قدرت نظامی، حفظ تمامیت ارضی، عدالت ورزی، و انسجام دینی، الگویی بومی از واقع گرایی سیاسی ارائه می کند که با مؤلفه های رئالیسم غربی مشابهت ها و تفاوت هایی دارد. مقاله ضمن مرور پیشینه پژوهش، خلأ مطالعاتی در بررسی اندیشه های سیاسی قائم مقام را برجسته ساخته و با استفاده از روش تحلیل مضمون، هشت مضمون کلیدی واقع گرایی سیاسی در منشآت را شناسایی و تحلیل می کند. نتایج نشان می دهد که اندیشه های قائم مقام، علاوه بر تأثیرگذاری بر ادبیات فارسی، نقش مهمی در تکوین و بومی سازی دانش سیاست ورزی در ایران داشته و می تواند به عنوان الگویی برای مطالعات تطبیقی اندیشه سیاسی مورد استفاده قرار گیرد.            
            نقد مبانی فقهی نفی مرور زمان کیفری در تعزیرات منصوص شرعی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                پژوهش های فقهی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳                                    
                        181 - 191                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                در تبصره 2 مادّه ۱۱۵ قانون مجازات اسلامی مفهوم جدیدی به عنوان تعزیرات منصوص شرعی گنجانده شده و این نوع تعزیرات از شمول بسیاری از نهادهای ارفاقی ازجمله مرور زمان کیفری خارج شده اند. در سراسر این قانون تعریف مشخصی برای تعزیرات منصوص ارائه نشده است ازاین رو در مفهوم و مصداق این نوع تعزیرات ابهام وجود دارد زیرا با مفهوم حد شرعی در مادّه 15 ق. م. ا. تداخل داشته و از طرفی در تبیین فرق حد با منصوص شرعی اشکالات جدی وجود دارد. در این نوشتار سعی شده ابتدا مفهوم این نوع تعزیرات و تفاوت آن با حدود موردنقد قرار گیرد و سپس اجرای مرور زمان کیفری در تعزیرات منصوص شرعی بررسی گردد. ادله شمول مرور زمان بر تعزیرات منصوص عبارت اند از: رد قاعده حق القدیم که دلیل نافی مرور زمان است و التعزیر بمایراه الحاکم، جلوگیری از اختلال نظام و قاعده ی مقتضی و عدم المانع که مبنی بر وجود حکم ثانویه در تعزیرات منصوص شرعی اند.            
            روش شناسی خواجه نصیر طوسی و علامه حلی در مسئله خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲                                    
                        147 - 167                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                بررسی مبانی فکری و جایگاه فلسفه و کلام در مفهوم سازی خدا نزد فیلسوفان و متکلمان، رویکرد آن ها را در خصوص مسئله خدا روشن می سازد. مسئله خدا در دیدگاه خواجه نصیر و علامه حلی، دو متکلم «حله»، باتوجه به مبانی فکری و فلسفی -کلامی آن ها و جایگاه فلسفه و کلام در مفهوم سازی خدا نزد آن ها چگونه بررسی می شود؟ رویکرد آن ها به مسئله خدا تا چه میزان به هم تحویل پذیر است و تا چه حدی از هم فاصله می گیرند؟ در این نوشتار، به بررسی این مسئله از دو ساحت صوری و روشی-محتوایی می پردازیم. در ساحت صوری، به بحث درباره نحوه چینش مطالب در آثار آن ها باتوجه به مبانی فلسفی کلامی آن ها و تلقی ای که از این رهگذر از خدا دارند و در ساحت روشی محتوایی، به بحث در روش شناخت و اثبات خدا و تبیین صفات (توأمان روش و محتوا) به مسئله خدا و مفهوم خدا نزد آن ها می پردازیم که خواجه به خدایی فلسفی معتقد است و علامه حلی با نگاهی درون دینی تر، خدایی دینی- فلسفی را مطرح می کند. در ساحت محتوایی، در روش اثبات وجود خدا در مفهوم سازی خدا، نظر آن ها هم پوشانی دارد و در ساختار صوری و بحث شناخت خدا، بنابر مبانی فکری آن ها تفاوت هایی دارند.            
            پیش فرض معرفتی در مسئله وجود خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱                                    
                        59 - 77                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                بنابر قرینه گرایی، ارزش معرفتی گزاره ها به داشتن قرائن و شواهد است. گاه ادعا می شود برخی رویکردها بی نیاز از پشتیبانی شواهد یا دلیل اند و تا زمانی که رویکردهای رقیب در اثبات خود ناکام باشند، آنها به قوت خود باقی هستند. این حالت که از آن به «پیش فرض معرفتی» تعبیر می شود، گاه تنها درحدّ نقطه آغاز بحث است (پیش فرض روشی) و گاه ارزش صدق دارد (پیش فرض حقیقی). در گفتگو حول وجود خدا، برخی باور به خدا، عده ای باور به عدم خدا و شماری هم بی باوری را پیش فرض می دانند. برای نمونه، آنتونی فلو با مقایسه مسئله وجود خدا با قواعد حقوقی، نقطه آغاز را آن می داند که هیچ چیز درباره اصل، مفهوم و امکان خدا (تصوری) و نیز وجود یا عدم وجود او (تصدیقی) نمی دانیم و تا زمانی که خداباور یا خداناباور دلیلی به سود مدعای خود اقامه نکند، این پیش فرض به قوت خود باقی است. بخش نخست این مدعا قابل پذیرش و مقتضای روشمندی در گفتگو است؛ اما در بخش تصدیق، هر سه رویکرد ایجابی، سلبی و توقفی نیازمند اقامه دلیل هستند و شأن یکسانی دارند. هر یک از خداباور و خداناباور درحقیقت ادعایی ایجابی را مطرح می کنند که در چارچوب قرینه گرایانه، نیازمند ارائه شواهد است. لاادری گرا نیز ادعای نادرستی موضع هر دو را دارد که آن نیز نیازمند ارائه دلیل است. بنابراین وظیفه اثبات برعهده هر سه خواهد بود.            
            ارزیابی ترجمه فارسی رمان «موسم الهجرة إلی الشمال» بر اساس الگوی ژان رنه لادمیرال(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                ژان رنه لادمیرال در حوزه نظریه پردازی ترجمه با رویکرد مقصد گرا معتقد است که محدود کردن ترجمه به رمزگردانی ساده نا درست بوده و مترجم باید به تولید معنا و یا آفرینش مجدد بپردازد. این نظریه پرداز راهکار هایی از جمله جابه جایی، ابهام زدایی، افزوده سازی و... ارائه داده است. مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر رویکرد لادمیرال، به بازخوانی ترجمه رضا عامری از رمان «موسم الهجره إلی الشمال» اثر طیب صالح -کاندید جانشینی «نجیب محفوظ»- می پردازد. جستار حاضر نمونه هایی از ترجمه را که طبق مؤلفه های لادمیرال موفق بوده اند، ارائه و توفیقشان را طبق مؤلفه ها تحلیل کرده است. سپس نمونه هایی دیگر را بیان کرده که طبق مؤلفه ها موفق نبوده اند. در پایان، دلایل قوت و ضعف ترجمه عامری بر اساس نظریه لادمیرال نشان داده شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد، مترجم در مباحث «ابهام زدایی»، «افزوده سازی» و «حذف» کاملاَ موافق با مؤلفه های لادمیرال عمل کرده و متنی خوانا و قابل فهم در فرهنگ مقصد ارائه داده است. این در حالی است که در پاره ای از موارد، مانند مباحث «جابه جایی» و«حق انتخاب مترجم»، مؤلفه های الگوی لادمیرال دیده نشده است. در نهایت طبق آمار گرفته شده از 24 نمونه متن طیب صالح، 3 مورد ترجمه، مخالف رویکرد مؤلفه های لادمیرال بوده است.            
            دراسة سيميائية في قصيدة إذا الشعب يوما أراد الحياة على ضوء نظرية مايكل ريفاتير(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱                                    
                        21 - 36                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                إن السیمیائیه بشکل عام منهج نقدی حدیث، یسعى لمعالجه فهم النص، من خلال إمعان النظر الواعی فی نظام العلامات النصیه. توجد فی هذا المجال نظریات عدیده، إلا أنّ منهجیه مایکل ریفاتیر تعد من أهمّها وأبرزها، حیث تهتم بدراسه النص الأدبی، لکشف الجمال والإبداع الکامن وراء العلامات، وذلک عبر تأویل الإیحاءات وفک الشَّفرات التی قد یتجاوزها القارئ غیر الملمّ باللغه. فی هذه الأثناء، یتمّ العثور على نوعین من القراءه لإعاده إنتاج النص ومشارکه المتلقی فی إیجاده: الأولی تسمى القراءه الخطیّه أو الاکتشافیه التی تهتمّ بالتشاکل والتباین والألفاظ؛ والثانیه تُدعَى القراءه الارتجاعیه التی یتمّ من خلالها دراسه عناصر النصیه، کالخروج عن القاعده والمألوف والمنظومات الوصفیه والتعابیر المتراکمه والهیبوغرام والماتریس. نظرا إلی أنّ قصیده إذا الشعب یوما أراد الحیاه، لأبی القاسم الشابی، تشتمل على الکثیر من السمات السیمائیه والشفرات التی تحتاج إلى التأویل والتحلیل، فتهدف هذه المقاربه، عبر اعتمادها على المنهج الوصفی التحلیلی، إلی دراسه هذه القصیده، وفق نظریّه مایکل ریفاتیر. توصّلت المقاله إلی أن التعابیر المتراکمه فی هذه القصیده تنقسم إلی مجموعتین، تکشفان عن وجوه القصیده ولبِّها: المجموعه الأولی تتعلّق بعناصر الطبیعه، کالریح، والفجاج، والجبال، والشجر؛ والغرض الرئیس الذی یتحرّاه الشاعر من وراء هذه المجموعه هو استنهاض الأمَّه من خلال جرّ انتباهها إلی هذه العناصر التی تمثل الحرکه والنشاط والحیویه فی الحیاه؛ والمجموعه الثانیه تتمثّل فی نبذ الخوف، حیث إنّ الشاعر یرید أن یرسم فی وعی الأمّه أنّ السبیل الوحید للحیاه الکریمه لیس سوی ترک الحذر فی مثل هذه الظروف. وتبین أیضا أن المنظومات الوصفیه فیها تتوزع إلی ثلاث: الإراده، والطموح، والخمول، وأن الماتریس البنیوی یکشف لنا عن توحّد الموضوع والدلاله فی القصیده، رغم تعدّد المظاهر فیها.