
مقالات
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با تمرکز بر این پرسش اصلی که رویکرد امام علی7 در مواجهه با پدیده قبیله گرایی با محوریت بحران بادیه نشینان در دوره خلیفه اول چگونه بود؟ به بررسی تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه اسلامی پس از رحلت حضرت محمد6 می پردازد. در این دوره، بحران ارتداد قبایل بادیه نشین و امتناع آنان از پرداخت زکات، ساختار قدرت و مفهوم خلافت را با چالش های جدی مواجه ساخت و بازتولید سنت های قبیلگی در رفتار کنشگران سیاسی را آشکار کرد. این پژوهش با بهره گیری از رهیافت پدیدارشناسی تاریخی و تحلیل گفتمان نشان می دهد که امام علی(ع) با تأکید بر گفتمان دینی و عناصر عدالت، تقوا و وحدت اسلامی تلاش کرد تا هویت دینی را بر هویت قبیلگی غالب سازد و بدیل های معنوی و اخلاقی را جایگزین مؤلفه های قبیلگی کند. در مقابل، نهاد خلافت با تلفیق عناصر قبیلگی و دینی به بازتولید ساختارهای قبیلگی و امتیازدهی به سران قبایل پرداخت. نتایج کلی پژوهش بیانگر آن است که بحران ارتداد، نقطه عطفی در تعارض گفتمان دینی و قبیلگی بود و واکنش امام علی7 الگویی برای گذار از ساختار سنتی قبیلگی به سوی شکل گیری هویت و ساختار قدرت دینی در جامعه اسلامی اولیه فراهم ساخت. این پژوهش نشان می دهد که تعارض میان گفتمان دینی و قبیلگی نقش مهمی در روند تحولات سیاسی و اجتماعی صدر اسلام ایفا کرد و اتخاذ رویکرد عدالت محور و وحدت گرای امام علی7، زمینه ساز تحول در ساختار قدرت و هویت اجتماعی مسلمانان شد.
چرایی واگرایی امام سجاد(ع) از قیام توابین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توابین، از قیام های شیعی بود که به هدف خون خواهی سید الشهداء و احقاق حق اهل بیت انجام گرفت. امام سجاد7 سخنی در تأیید یا رد آن قیام نگفته است. بررسی نگرش حضرت به این قیام در شناخت مکتب تشیع مهم است. تفکیک سه مقوله همراهی، تأیید و رضایت در شناخت موضع حضرت در این باره ضروری است. این مقاله با واکاوی دو فرضیه رضایت و عدم رضایت حضرت (با فرض مخالفت با اصل قیام یا عدم شایستگی توابین) به دنبال پاسخ به این سؤال است که چرا ایشان سخنی در تأیید یا رد این قیام ابراز نداشته اند؟ پژوهش حاضر با استفاده از منابع معتبر تاریخی و روش توصیفی-تحلیلی به بررسی اهداف، رهبران، نیروی انسانی و راهبرد نظامی قیام توابین پرداخته است. در این راستا با واکاوی سیره و کلام امام حول محورهای جهاد، تقیه و رویکردهای سیاسی و دینی حضرت، عوامل محتمل در اتخاذ رویه سکوت توسط حضرت را مورد بررسی قرار داده و تقویت روحیه سیاسی شیعیان و نیز تغییر اولویت خط امامت از رهبری سیاسی به «مرجعیت دینی» را مهم ترین عامل اتخاذ رویه سکوت در قبال قیام های شیعی می داند.
عدالت در توزیع بیت المال در دوره عباسی با تأکید بر آرای خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیت المال از مهمترین نهادهای اسلامی است که از سوی حاکم برای انجام وظایف حکومتی و مصالح عامه مسلمانان، هزینه و یا میان ایشان تقسیم می شد. توزیع آن توسط خلفا مطابق با مباحث فقهی اسلامی به روش های گوناگون برای مخارج سپاهیان، کارکنان دولت، کارهای عمومی و عمرانی انجام می شد. این پژوهش با هدف تبیین عدالت از نظر خواجه نصیرالدین طوسی و مقایسه آن با چگونگی توزیع بیت المال در دوره عباسی انجام شده است. از نظریات خواجه درباره عدالت 3 مؤلفه: 1- تفاوت استعدادهای طبقات چهارگانه 2- منصب افراد، متناسب با استعداد و استحقاق و 3- سهم خیرات مساوی و متناسب با اهلیت و استحقاق استخراج شد. پرسش اصلی مقاله این است که آیا باتوجه به مؤلفه های خواجه در تبیین عدالت، توزیع بیت المال در دوره عباسیان عادلانه بود؟ یافته های پژوش نشان می دهد که طبقات چهارگانه خواجه منطبق بر طبقات اجتماعی دوره عباسیان است. در آن زمان هر فردی براساس استعداد و مهارتش در رده، صنف و طبقه خود قرار می گرفت. در آن دوره بر اساس نزدیکی فرد به خلافت، گرفتن رشوه، معرفی و توصیه، به افراد منصب و مقام می دادند. اگرچه این نوع اعطا عمومیت نداشت و گاه نیز افراد لایق و مستحق در جایگاه درست قرار می گرفتند. منافع عمومی به صورت پرداخت مخارج عمرانی و فرهنگی و ایجاد بسترهای بهداشتی و اقتصادی از بیت المال هزینه می شد تا همه طبقات از آن منتفع می شدند. دو طبقه اهل قلم و اهل شمشیر علاوه بر دریافت مواجب و مقرری از بیت المال، گاه عطایای بسیاری دریافت می کردند که این عطایا هرگز شامل طبقات دیگر نمی شد. بنابراین، بر اساس مؤلفه های نظر خواجه، توزیع بیت المال در دوره عباسیان عادلانه نبود.
قدرت سیاسی و تحول هویت شهری قاهره در عصر ایوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با روی کار آمدن صلاح الدین ایوبی در 567 دوران تاریخی جدید و متفاوتی در تاریخ شهر قاهره آغاز شد. در آن دوره قاهره پایتخت دولت جدید حاکم بر مصر شد اما بافتار شهری آن تحت تأثیر سیاست های ایوبیان اعم از توسعه شهری و تغییر بافتار اجتماعی و مذهبی آن، دگرگون شد و از شهری فاطمی اسماعیلی به شهری سنی ایوبی تغییر یافت. از این رو، این سؤال مطرح می شود که در دوره ایوبیان (567-648) چگونه هویت تاریخی شهر قاهره تحول یافت؟ بنابر یافته های این پژوهش که با اتکاء بر روش شهر پژوهی تاریخی و با تأکید بر سه عنصر قدرت سیاسی، گستره جغرافیایی و هویت اجتماعی فرهنگی به انجام رسیده، قاهره در دوره ایوبیان در اثر اراده و قدرت سیاسی در سه بُعدِ توسعه عمرانی جغرافیایی، ساختار اجتماعی و بافتار فرهنگی دچار تغییر و تحول بنیادین شد. علاوه بر تخریب و از میان بردن مظاهر تمدنی و فرهنگی عصر فاطمی، قلعه الجبل بر روی کوه المقطّم ساخته شد و به جای قاهره فاطمی مرکز اداری و سیاسی شهر شد. همچنین، با بنای سور صلاح الدین، قاهره بزرگ ایجاد شد که مشتمل بر قاهره فاطمی، فسطاط، قطائع و قلعه الجبل بود. همچنین با حمایت حاکمان ایوبی مدارس متعددی در قاهره تأسیس و این شهر مرکز فرهنگی اهل سنت شد.
مؤلفه های واقع گرایی سیاسی در آثار کلاسیک ایرانی (مطالعه موردی تحلیل مضمون کیفی منشأت میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست ورزی الزاماتی دارد. تجربه تاریخی، شرایط زمان و مکان، اوضاع داخلی و بین المللی، ویژگی های شخصیت حاکم و نوع ساختار نظام سیاسی از وجوه تأثیرگذار بر نوع حکمرانی است. توجه به الزامات قدرت و سیاست ورزی خردگرایانه و در عین حال اخلاق مدار از دل مشغولی های عمده سیاست گزاران ایرانی در سیاست ورزی دیندارانه بوده است. این مقاله با هدف استخراج مؤلفه های واقع گرایی سیاسی از کتاب منشآت میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی، به تحلیل محتوای این اثر کلاسیک فارسی با رویکرد تحلیل مضمون کیفی می پردازد. منشآت، مجموعه ای از نامه ها، قطعات ادبی و مقدمه هایی است که نگرش واقع گرایانه نویسنده به سیاست، جنگ، حکمرانی و اداره کشور را بازتاب می دهد. این کتاب در بحبوحه جنگ های دوگانه ایران و روس ارائه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که قائم مقام فراهانی با تأکید بر تقویت قدرت نظامی، حفظ تمامیت ارضی، عدالت ورزی، و انسجام دینی، الگویی بومی از واقع گرایی سیاسی ارائه می کند که با مؤلفه های رئالیسم غربی مشابهت ها و تفاوت هایی دارد. مقاله ضمن مرور پیشینه پژوهش، خلأ مطالعاتی در بررسی اندیشه های سیاسی قائم مقام را برجسته ساخته و با استفاده از روش تحلیل مضمون، هشت مضمون کلیدی واقع گرایی سیاسی در منشآت را شناسایی و تحلیل می کند. نتایج نشان می دهد که اندیشه های قائم مقام، علاوه بر تأثیرگذاری بر ادبیات فارسی، نقش مهمی در تکوین و بومی سازی دانش سیاست ورزی در ایران داشته و می تواند به عنوان الگویی برای مطالعات تطبیقی اندیشه سیاسی مورد استفاده قرار گیرد.
تأثیر سیاست های سلسله دوگرا (۱۸۴۶-۱۹۴۷) بر وضع اجتماعی شیعیان کشمیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پی فروش منطقه کشمیر توسط انگلیسی ها به راجپوت های هندو مذهب در سال ۱۸۴۶، حاکمیت سلسله دوگرا (۱۸۴۶–۱۹۴۷) بر جمعیت مسلمان کشمیر شکل گرفت و شرایط دشواری برای مسلمانان به وجود آمد. هدف اصلی این پژوهش، تبیین اوضاع اجتماعی شیعیان کشمیر در آن دوره تاریخی است و سؤال اصلی تحقیق این است که وضعیت و شرایط اجتماعی شیعیان کشمیر در دوره حکومت دوگراهای هندو مذهب چگونه بوده است؟ در پاسخ به این سؤال، با به کارگیری روش توصیفی-تحلیلی و استناد به منابع تاریخی از جمله اسناد معاصر، سوابق کمپانی هند شرقی بریتانیا، گزارش های دربار نایب السلطنه انگلیس، مقامات دولتی و سفرنامه های سیاحان خارجی معلوم شد که شیعیان کشمیر به عنوان اقلیتی مذهبی، با تبعیض های اجتماعی گسترده و نظام مند از سوی حاکمان دوگرا مواجه بودند. با وجود فشارها و سرکوب های دولتی، آنان با تلاش های مستمر به حفظ و احیای فرهنگ و آیین های مذهبی خود پرداختند و در برابر تحرکات تفرقه افکنانه میان شیعه و سنی مقاومت کردند. شیعیان علاوه بر حفظ هویت متمایز خود، به همگرایی عملی با اهل سنت دست یافتند و با مشارکت فعال در نهضت آزادی کشمیر، در تضعیف حاکمیت دوگراها در آستانه استقلال هند نقش بسزایی داشتند.