فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: باتوجه به دارا بودن قابلیت بالای پژوهشی و درمانی سیاهه ابراز خشم صفت ـ حالت 2 اسپیلبرگر، پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی و هنجاریابی آن در جمعیت دانشجویان ایرانی انجام یافت. روش بررسی: روش تحقیق توصیفی– پیمایشی از نوع ابزارسازی است. گروه نمونه مورد مطالعه 1140 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه تهران (با میانگین سنی 92/21 و انحراف معیار 89/2) بود. از این تعداد 554 نفر دختر (6/48 درصد) و 586 نفر پسر (40/51 درصد) بودند که 1080 نفر آنها مجرد (7/94 درصد) بود. این دانشجویان به شیوه خوشهای چند مرحلهای انتخاب و از آنها خواسته شد به دو ابزار پاسخ دهند. یکی از این دو ابزار سیاهه ابراز خشم صفت_ حالت 2 اسپیلبرگر و دیگری یکی از ابزارهای مقیاس خشم چند بعدی، مقیاس خصومت مهار شده افراطی، پرسشنامه شادکامی آکسفورد، سیاههی هوش هیجانی و سیاهه شخصیتی نئو بود. یافته ها:: دختران و پسران در اکثر خرده مقیاسهای خشم صفت– حالت تفاوتی ندارند. ضرایب همبستگی بین اغلب خرده مقیاسهای خشم صفت– حالت و همچنین ضرایب همبستگی بین خرده مقیاسهای خشم صفت– حالت با مقیاسهای موازی معنادار است (05/0P<). همجنین میانگین کلیه خرده مقیاسهای خشم صفت– حالت در دو گروه دارای هوش هیجانی بالا و پایین تفاوت معنادار نشان دادند (05/0P<). تحلیل عاملی نمایانگر وجود عوامل چندگانه همسان با فرم اصلی در هر یک از بخشهای سیاهه خشم صفت– حالت است. برای هر یک از خردهمقیاسهای خشم حالت– صفت جداول هنجاری براساس نمرات T استخراج شد. نتیجه گیری: سیاهه ابراز خشم صفت– حالت 2 اسپیلبرگر از روایی و اعتبار مناسبی جهت سنجش خشم در جوانان ایرانی برخوردار است. لذا از این سیاهه می توان به عنوان ابزاری جهت سنجش خشم صفت و حالت در پژوهش ها و مجموعه های بالینی استفاده نمود.
بررسی وضعیت سبک های هویت یابی و رابطه آن با سلامت عمومی و پایگاه اقتصادی، اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین وضعیت هویت جوانان استان گلستان انجام شده است. در این مطالعه نمونه ای به حجم 400 نفر (226 مونث و 174 مذکر) از بین جوانان گروه سنی 24-20 ساله استان گلستان به روش خوشه ای چند مرحله ای و تصادفی طبقه ای انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های پایگاه اقتصادی – اجتماعی، بحران هویت، سبک های هویت یابی و سلامت عمومی بودند. نتایج حاصل از پرسشنامه بحران هویت نشان داد که 94.3 درصد از افراد در حال حاضر بحران هویت را تجربه نمی کنند و 5.7 درصد بحران هویت را تجربه می کنند. بر اساس اطلاعات بدست آمده از پرسشنامه سبک هویت یابی 33.8 درصد از افراد از سبک هویتی سر در گم، 22.8 درصد از سبک هویتی هنجاری و 19.5 درصد از سبک هویتی اطلاعاتی استفاده می کنند. نتایج مقایسه ای نشان داد که بین دختران و پسران در سبک های هویتی تفاوت معنی داری وجود ندارند. در حالی که بین گروههای مختلف سنی تفاوت معنی دار وجود دارد. بدین معنی که بین گروه 20 ساله با 24 ساله در سبک هویتی سردرگم تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج همبستگی نشان داد که بین بحران هویت با سبک هویتی سردرگم رابطه معنی دار وجود دارد. یعنی کسانی که بحران هویت را تجربه می کنند بیشتر به سبک هویتی سردرگم گرایش دارند. همچنین بین سبک هویتی سردرگم و پایگاه اقتصادی- اجتماعی همبستگی منفی معنی داری وجود دارد. بدین معنی که با بالا رفتن وضعیت اقتصادی و اجتماعی سبک هویتی سردرگم کمتر تجربه می شود. علاوه بر آن نتایج نشان داد که بین بحران هویت و سلامت روانی در دختران همبستگی معنی داری وجود دارد. یعنی دخترانی که بحران هویت را تجربه می کنند از میزان سلامات روانی پایین تری برخوردارند. در حالی که در گروه پسران برعکس است بدین معنی پسرانی که بحران هویت را تجربه می کنند از میزان سلامت بالاتری برخوردارند.
مقایسه انواع حافظه رویدادی و معنایی در دانش آموزان شنوا و ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه انواع حافظه رویدادی و معنایی در دانش آموزان شنوا و ناشنوا انجام شده است.
روش: در این مطالعه در چارچوب طرحی پس رویدادی آزمایشی 72 نفر دانش آموز شنوا و ناشنوای دختر و پسر پایه اول و دوم دبیرستان (از هر گروه 36 نفر) به طور تصادفی در پژوهش شرکت داده شدند. روش نمونه گیری تصادفی و ابزار پژوهش بررسی حافظه رویدادی شامل تکالیف رمزگردانی کلامی، عملی و تصویرسازی، تکالیف یادآوری آزاد و یادآوری با کمک نشانه بود. نتایج در انواع نمره گذاری جملات کامل، اسامی و افعال به طور جداگانه، و نمره گذاری به روش سخت گیرانه و آسان گیرانه به دست آمد. در بررسی حافظه معنایی از آزمون سیالی کلمات (حروف الفبایی و مقوله های معنایی) استفاده گردید.
یافته ها: بر اساس نتایج این پژوهش، افراد ناشنوا و شنوا در آزمون های یادآوری آزاد، یادآوری با کمک نشانه اسم و مقوله های معنایی عملکرد مشابه داشتند. ولی در آزمون یادآوری با کمک نشانه فعل (0171/0p=) و آزمون حروف الفبایی (001/0p=) تفاوت دو گروه معنادار بود و افراد ناشنوا در این آزمون ها نقص حافظه نشان دادند. همچنین نتایج حاکی از آن است که در اکثر موارد مربوط به حافظه رویدادی، دختران از پسران حافظه بهتری داشتند (یادآوری با کمک نشانه اسم (0332/0p=) و یادآوری آزاد (001/0p=) ولی در حافظه معنایی تفاوت دو جنس معنادار نبود.
نتیجه گیری: براساس این یافته ها مهم ترین نتیجه پژوهش حاضر این بود که مشکل افراد ناشنوا عمدتاً در مرحله یادآوری است و چنانچه به آنها حمایت محیطی (نشانه) داده شود، عملکردی بهتر از افراد عادی خواهند داشت.
تدوین و هنجاریابی مقیاس انگیزش تحصیلی و بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مطالعه بر افزایش انگیزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تدوین و هنجاریابی مقیاس انگیزش تحصیلی دانش آموزان پسر دوره متوسطه و بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مطالعه بر افزایش انگیزش انجام شد. برای تدوین مقیاس انگیزش تحصیلی از هشت نظریه انگیزش در آموزش و پرورش (نیاز پیشرفت، انتظار - ارزش، هدف گرایی، انگیزش توانش، خود ارزشی، خود کارآمدی، اسنادی و انگیزش درونی - بیرونی) استفاده شد. پس از جمع بندی مفاهیم موجود در نظریه های فوق، سه مولفه نیاز پیشرفت، خود کارآمدی و انگیزش درونی استنتاج شد. سپس عبارت هایی که نشان دهنده ویژگی های رفتاری مولفه ها باشند تدوین و پس از بررسی و اجرای مقدماتی، بر روی نمونه 1122 نفر از دانش آموزان پسر شاغل به تحصیل در مقطع متوسطه دبیرستان های دولتی نواحی هفتگانه مشهد در سال تحصیلی 85-84، که با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شده بودند اجرا شد. پایایی این وسیله اندازه گیری با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 0.91 و با استفاده از بازآزمایی 0.88 به دست آمد. روایی محتوایی با بررسی عبارت های مقیاس به وسیله چندین متخصص روانشناسی تربیتی و روان سنجی و مشاوران تربیتی در آموزش و پرورش مورد تایید قرار گرفت. روایی ملاکی از طریق ضریب همبستگی نمره فرد در مقیاس ساخته شده با میانگین معدل دو سال گذشته وی 0.31 و ضریب همبستگی نمره فرد در مقیاس ساخته شده با میانگین نظرات معلم و معاون دبیرستان 0.56 به دست آمد که شواهدی بر روایی ملاکی است. همبستگی نمره هر سوال با کل آزمون و همبستگی مولفه های سه گانه شاهدی بر وجود روایی سازه است. برای آزمون اثربخشی آموزش مهارت های مطالعه بر افزایش انگیزش، دو گروه آزمایش و کنترل هر کدام به تعداد 30 نفر از بین دانش آموزان شرکت کننده در کلاس های تقویتی انتخاب شدند. ابتدا پیش آزمون (مقیاس ساخته شده توسط محقق) برای هر دو گروه اجرا و پس از اجرای آموزش برای گروه آزمایش، پس آزمون نیز برای هر دو گروه اجرا شد. نتیجه مقایسه میانگین دو گروه، اثربخشی آموزش مهارت های مطالعه بر افزایش نمره انگیزش تحصیلی فرد در مقیاس ساخته شده را نشان نداد.
رابطه سبک های دلبستگی و تاب آوری با گرایش به مصرف مواد
حوزههای تخصصی:
هدف: مصرف مواد و اعتیاد به آن به عنوان یکی از مهم ترین آسیب های روانی- اجتماعی قرن حاضر، اقشار مختلف خصوصاً جوانان و دانشجویان را همواره در معرض تهدید قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و تاب آوری با گرایش به مصرف مواد در دانشجویان پسر دانشگاه تبریز بود. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان پسر دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 90- 1389 بودند که از این جامعه آماری 200 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس دلبستگی بزرگسال هازن و شیور، پرسشنامه تاب آوری دیویدسون و مقیاس گرایش به مصرف مواد وید استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین گرایش مثبت به مصرف مواد مخدر با سبک دلبستگی ایمن رابطه منفی و با سبک های دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی رابطه مثبت وجود دارد. از سویی گرایش مثبت به مصرف مواد با تاب آوری رابطه منفی دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای سبک های دلبستگی و تاب آوری می توانند گرایش به مصرف مواد در دانشجویان را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده با افزایش دلبستگی ایمن خانواده ها با فرزندان و نیز با به کارگیری برنامه های مربوط به تاب آوری می توان گرایش به مصرف مواد را در دانشجویان کاهش داد.
رده بندی سنی بازی های رایانه ای از دیدگاه روان شناختی: مطالعه ای به روش دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در میان صنایع مرتبط با وسایل سرگرم کننده، صنعت بازی های رایانه ای پرشتاب ترین روند رشد را داشته است. کودکان و نوجوانان زمان بسیاری را صرف این بازی ها می کنند و از آنها تاثیر می پذیرند. در ایران تاکنون نظامی برای رده بندی بازی های رایانه ای فراهم نشده است. هدف پژوهش حاضر طر احی نظام رده بندی سنی بازی های رایانه ای، متناسب با فرهنگ ایرانی و اسلامی است. روش: این مطالعه به روش دلفی انجام شد. بدین منظور با 17 نفر از روان پزشکان و روان شناسان برجسته، که در زمینه «رشد» و «کودک» کار کرده بودند، تماس برقرار شد که هشت نفرشان پذیرفتند در این پژوهش مشارکت کنند. نظرات این افراد با استفاده از یک پرسشنامه 187 گویه ای درباره محتوای بالقوه آسیب رسان بازی های رایانه ای (شامل خشونت، مسایل جنسی، قمار، مشروبات الکلی یا مواد مخدر، تبعیض، ناسزا و ارزش ها) جمع آوری شد. متخصصان می بایست در مواجهه با هر گویه، با انتخاب یکی از گزینه های 3، 7، 12، 15، 18 و 25 سال، سن مناسب برای هر محتوا یا ممنوع بودن برای همه سنین را مشخص می کردند. سپس میانگین گزینه های منتخب متخصصان، همراه با نظر پرسشگر به وی برگشت داده و از وی خواسته می شد تا با در نظر گرفتن نمرات مجدداً نظر بدهد.
یافته ها: میانگین نمرات در مرحله دوم تغییر نکرد، ولی انحراف معیار آن کاهش یافت که به معنی همگراتر شدن نظرات است.
نتیجه گیری: مطالعه نشان می دهد که در زمینه هایی مانند مسایل جنسی، قمار، مشروبات الکلی یا مواد مخدر، و خشونت اختلاف نظر متخصصان بسیار کمتر و در نتیجه با اطمینان بیشتری می تواند استفاده از آن را توصیه نمود؛ اما اختلاف نظر متخصصان در زمینه تبعیض، ناسزا و ارزش ها زیاد است که این خود انجام پژوهش های کمی و کیفی بیشتری را ضروری می سازد.
بررسی رابطه ی بین علاقه مندی به رشته ی تحصیلی و پیشرفت تحصیلی
حوزههای تخصصی:
نقش شیوه های فرزندپروری والدین در کمرویی دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده به عنوان محوری ترین عامل در شکل گیری رفتارها و ویژگی های شخصیتی فرزندان شناخته شده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش عوامل خانوادگی (شیوه های فرزندپروری مقتدرانه، آسان گیرانه، سلطه گرانه و بی توجه؛ ابعاد فرزندپروری مشتمل بر کنترل و محبت، و جو حاکم بر خانواده اعم از سردی و گرمی روابط) در بروز کمرویی صورت پذیرفته است. گروه نمونه پژوهش حاضر 197 دانش آموز (115 پسر و 82 دختر) بودند که به صورت نمونه گیری خوشه ای مرحله ای از دبیرستان های نواحی 4 گانه شهر شیراز انتخاب شدند. در این پژوهش، از پرسشنامه شیوه های فرزندپروری شیفر و نسخه 20 گویه ای مقیاس کمرویی چیک و باس به عنوان ابزارهای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. برای تحلیل داده ها، روش تحلیل واریانس یک طرفه، تحلیل رگرسیون، آزمون t برای گروه های مستقل و همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با توجه به ادراک دانش آموزان از شیوه فرزندپروری والدین، تفاوت های معناداری در زمینه کمرویی بین آنان وجود دارد. همچنین ابعاد کنترل و محبت، و سردی در فضای خانواده، پیش بینی کننده کمرویی هستند.
بررسی پایایی و روایی مقیاس پرخاشگری پیش دبستانی و ارزیابی میزان پرخاشگری در کودکان پیش دبستانی ارومیه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: درمطالعه حاضر ساختار عاملی، همسانی درونی و اعتبار سازه ی مقیاس پرخاشگری کودکان پیش دبستانی بررسی شد. فرم مربی مقیاس پرخاشگری یک پرسش نامه ی 42 سئوالی با مقیاس رتبه بندی لیکرت، برای ارزیابی پرخاشگری جسمانی، رابطه ای و واکنشی- کلامی کودکان پیش دبستانی طراحی شد. روش کار: از بین کودکان پیش دبستانی شهرستان ارومیه تعداد 489 کودک (176 دختر و313 پسر) به روش تصادفی انتخاب شدند و مقیاس پرخاشگری پیش دبستانی توسط مربیان مهد کودک برای آن ها تکمیل گردید. برای بررسی روایی سازه از روش تحلیل عاملی بهره گرفته شد. نتایج: یافته ها نشان دادند که ضریب پایایی آلفای کرونباخ در کل مقیاس(98/0) و در عامل های چهارگانه استخراج شده رضایت بخش میباشند.تحلیل عاملی این مقیاس به کمک تجزیه به مؤلفه های اصلی و بعد ازچرخش واریماکس، چهار عامل پرخاشگری کلامی- تهاجمی، پرخاشگری فیزیکی- تهاجمی، پرخاشگری رابطه ای و خشم تکانشی را فراهم کرد که معرف روایی سازه مقیاس می باشد. افزوده بر این نتایج مبین این واقعیت اند که میانگین نمرات پسران در عامل های پرخاشگری کلامی– تهاجمی و پرخاشگری فیزیکی- تهاجمی بیشتر از دختران است. اما در زمینه پرخاشگری رابطه ای و خشم تکانشی تفاوت دو جنس از لحاظ آماری معنی دار نبود. هرچند که میانگین پسران در دو عامل یاد شده نسبت به دختران بیشتر بود.نتیجه گیری: نتیجه این تحقیق نشان داد که مقیاس اندازه گیری پرخاشگری را می توان به عنوان یک ابزار پایا و معتبر در محیط های آموزشی، پژوهشی و بالینی به کار برد.
"
کمیسازی و سنجش سبک زندگی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش فراهم ساختن زمینه ای برای کمیسازی و سنجش سبک زندگی اسلامی است. با مطالعه روشمند متون اسلامی و روان سنجی، پرسش نامه ای 135 سؤالی تهیه شد. جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه اصفهان و طلبه های حوزه علمیه قم در سطح کارشناسی بوده اند. سیصد نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و دو آزمون «سبک زندگی اسلامی (محقق ساخته)» و «جهت گیری مذهبی» روی آنها اجرا شده است. داده ها، با روش تحلیل عاملی، آلفای کرونباخ و تحلیل مانوا، تحلیل شده و نتایج نشان میدهد که آزمون سبک زندگی اسلامی از پایائی «786/.» بهره مند است. نتایج تحلیل عوامل نیز روائی و ساختار عاملی مناسبی را نشان میدهد. روائی هم زمانِ آن با آزمون جهت گیری مذهبی نیز از طریق ضریب همبستگی پیرسون (644/.)، به دست آمد این پژوهش نشان میدهد که سبک زندگی اسلامی قابل کمی شدن است و آزمون ساخته شده، ویژگیهای روان سنجی لازم را دارد.
مقایسه سطح سلامت روانی افراد مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر ، بیماری التهاب روده و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سندرم روده تحریک پذیر یکی از شایع ترین اختلالات گوارشی است که در مقایسه با دیگر اختلالات گوارشی از قبیل بیماری التهاب روده بیشتر با عوامل روانی _اجتماعی در ارتباط است. این تحقیق با هدف مقایسه سلامت روانی در افراد مبتلا به روده تحریک پذیر، التهاب روده و افراد سالم انجام گرفته است.این مطالعه از نوع مطالعات علی- مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش حاضرشامل کلیه بیماران مبتلا به اختلال گوارشی مذکور مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان بقیه ا... تهران که طی مرحله پژوهش مراجعه نموده اندو جامعه دوم شامل کلیه افراد سالم شاغل و همراهان سالم بیماران گوارشی مراجعه کننده به بیمارستان بقیه ا...(عج) طی مرحله پژوهش می باشد که با توجه به اطلاعات جمعیت شناختی جامعه اول با هم جور شده اند. نمونه مورد مطالعه شامل 90 نفر (30 نفر افراد مبتلا به روده تحریک پذیر 30نفر بیمار مبتلا به التهاب روده و 30نفر افراد سالم) بود.
نتایج بدست آمده بیانگر آن بود که سطح سلامت روانی افراد مبتلا به روده تحریک پذیر و التهاب روده در مقایسه با سطح سلامت روانی افراد سالم در تمام ابعاد و شاخص کلی علائم مرضی پایین تر بود. اما سطح سلامت روانی افراد مبتلا به IBS در مقایسه با بیماران IBD در نیمی از ابعاد معنی دار نبود. درمقیاسهای SCL-90-Rبه استثنای مقیاس پارانوئیدی بقیه خرده مقیاسها تفاوت معناداری در بین گروههای سه گانه نشان داد. در نتیجه تنها فرضیه تحقیق مبنی بر پایین بودن سطح سلامت روانی بیماران مبتلا به IBS در مقایسه با افراد سالم تایید گردید. اما این فرضیه مبنی بر پایین بودن سطح سلامت روانی مبتلایان IBS در مقایسه با بیماران IBD در ابعاد وسواس و اجبار ، افسردگی ، پرخاشگری و افکار پارانوئیدی و شاخص کلی علائم مرضی تایید نشد.
رابطه همبودی اختلالات شخصیت کلاستر B و اختلال افسردگی اساسی با عود افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه تعیین رابطه همبودی اختلالات شخصیت کلاستر B و افسردگی اساسی با عود افسردگی میباشد.
"بررسی ویژگیهای روانی و اجتماعی همسران افراد معتاد و شیوه های مقابله آنها با اعتیاد همسرانشان "
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی ویژگیهای روانی و اجتماعی همسران افراد معتاد و شیوه های مقابله آنها با اعتیاد شوهرانشان به صورت توصیفی پیمایشی بر روی 180 نفر از همسران معتادان که جهت ترک اعتیاد شوهرانشان به مرکز ترک سرپایی اعتیاد در اصفهان مراجعه کرده بودند، با بکارگیری پرسشنامه های سلامت عمومی (GHQ) و شیوه های مقابله ای انجام شد. فرضیه های ارایه شده در مطالعه عبارتند از : 1ـ بین ویژگیهای روانی همسران معتادان و ویژگیهای فردی ـ اجتماعی آنها و شوهرانشان رابطه وجود دارد. 2 ـ بین شیوه های مقابله ای همسران معتادان و ویژگیهای فردی ـ اجتماعی آنها و شوهرانشان رابطه وجود دارد. 3 ـ بین ویژگیهای روانی و شیوه های مقابله ای همسران معتادان رابطه وجود دارد. جهت تحلیل فرضیه ها، از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد و نتایج زیر بدست آمد : ـ بین سن و تمایل به خودکشی، سن همسر و تمایل به خودکشی، تحصیلات و نارسایی عملکرد اجتماعی و افسردگی و شغل و نارسایی عملکرد اجتماعی و افسردگی رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد. ـ بین سن و جستجوی حمایت اجتماعی و معنوی و درگیری عاطفی و رفتاری ناکارآمد، سن همسر و کاهش تنش با ابراز انزجار، جستجوی حمایت اجتماعی و معنوی و درگیری عاطفی و رفتاری نا کارآمد رابطه معکوس و معنی دار و بین شغل و مواجه فعال با همسر و وابسته های مواد و بین تعداد فرزندان و استقلال یافتن رابطه مستقیم و معنی دار وجود دارد.
کیفیت دوستی، تقابل دوستی و تاب آوری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
تاب آوری توانایی انسان در مقابله با رویدادهای ناگوار و آسیب زاست. اما همه افراد به یکسان تاب آور نیستند و تاب آوری می تواند تحت تاثیر عوامل مختلف کاهش و یا افزایش یابد. یکی از این عوامل دوستی است. هدف از پژوهش حاضر، تعیین رابطه کیفیت دوستی، تقابل دوستی با تاب آوری است.
روش : 250 نفر از دانش آموزان (120 پسر و 130 دختر) سال سوم دبیرستان به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از نواحی چهارگانه شهر شیراز انتخاب شدند. برای بررسی متغیر های پژوهش از سه پرسشنامه کیفیت دوستی، تقابل دوستی و تاب آوری استفاده شده است.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین کیفیت دوستی، تقابل دوستی و تاب آوری رابطه ای مثبت و معنادار وجود دارد. براساس نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام مؤلفه های صمیمیت و افشای خود، تقابل دوستی، وفاداری و اعتماد و مجاورت قادر به پیش بینی تغییرات تاب آوری هستند. در ارتباط با مؤلفه های کیفیت دوستی، دختران به صورت معناداری در صمیمت و افشای خود و تقابل دوستی بر پسران برتری دارند. همچنین نتایج نشان داد که دختران در استفاده از تاب آوری بر پسران پیشی می گیرند.
نتیجه گیری: کیفیت دوستی و تقابل دوستی توان پیش بینی تاب آوری را دارند. بنابراین تشویق نوجوانان به برقراری چنین دوستی هایی می تواند به ارتقا تاب آوری آنان یاری دهد. همچنین باید توجه داشت که در مؤلفه های کیفیت دوستی، تقابل دوستی و تاب آوری میان دو جنس تفاوت وجود دارد.
اثربخشی آموزش برنامه فرزندپروری مثبت بر خوداثرمندی والدینی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوداثرمندی والدینی اشاره به باورها یا قضاوت های یک والد از توانمندی هایش جهت نظم دهی و اجرای یک سری از تکالیف مربوط به والد گری با کودک را دارد. احساس خـود اثـرمندی ضعیف در والدین می تواند مقدمه ای بر بد رفتاری با کودک و تاثیرات سوء بر رشد اجتماعی، هیجانی و شناختی کودک باشد و نیز می تواند عملکرد و سازگاری روان-شناختی والدین را تحت تاثیر قرار دهد. این مطالعه با هدف اثر بخشی آموزش برنامه فرزند-پروری مثبت بر خود اثرمندی والدینی مادران صورت گرفته است. این پژوهش از نوع تجربی و به صورت پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل است.
نمونه پژوهش شامل 24 نفر از مادران دختران 7 تا 9 ساله شهر بردسکن در سال تحصیلی 89-88 است که به صورت تصادفی و همتاسازی شده در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفته اند. اعضای گروه آزمایش به مدت 8 هفته، هر هفته یک جلسه، به مدت 2 ساعت در جلسات برنامه فرزند-پروری مثبت شرکت کرده در حالی که گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. ابزارهای گرد آوری داده ها شامل پرسشنامه خود اثرمندی والدینی و پرسشنامه توانایی ها و مشکلات بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری t مستقل و تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته-های حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که میانگین نمرات در دو گروه، بعد از برنامه آموزش، دارای تفاوت معنا داری در سطح 05/0P< است. به طور کلی می توان گفت که برنامه فرزند پروری مثبت توانسته است از طریق تقویت رفتار های مثبت کودکان به وسیله مادر، الگو سازی والد گری مناسب، تلفیق سطح دانش و توانایی مادران، ایجاد تعاملات موثر والد-کودک و فراهم آوردن حمایت اجتماعی، سطح خود اثرمندی والدینی مادران را ارتقاء بخشد.
شخصیت و سبک های مقابله با استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش رابطه بین ابعاد شخصیت و سبک های مقابله با استرس در یک نمونه دانشجویی مورد بررسی قرار گرفت. هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعه نوع رابطه ابعاد شخصیت شامل نوروزگرایی، برون گرایی، تجربه پذیری، همسازی و وظیفه شناسی با سبک های مقابله مساله مدار، هیجان مدار مثبت و هیجان مدار منفی بود. 378 دانشجو (176 پسر و 202 دختر) از رشته های مختلف دانشگاه تهران در این پژوهش شرکت کردند. از آزمودنی های خواسته شد ""مقیاس شخصیت NEOPI-R"" و ""مقیاس سبک های مقابله تهران"" را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، آزمون t، ضرایب همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که نوروز گرایی، برون گرایی و وظیفه شناسی می توانند تغییرات مربوط به سبک های مقابله مساله مدار و هیجان مدار منفی را پیش بینی کنند؛ تجربه پذیری می تواند تعییرات مربوط به سبک های مقابله مساله دار و هیجان مدار منفی را پیش بینی کند، و همسازی فقط تغییرات مربوط به سبک مقابله هیجان مدار منفی را پیش بینی می کند. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که خصیصه های شخصیتی بر راهبردهایی که فرد در مقابله با استرس های زندگی از آنها استفاده می کند تاثیر می گذارند. نتایج و پیامدهای پژوهش در این مقاله تشریح و تبیین خواهند شد.
فراتحلیل تحقیقات انجام شده پیرامون میزان سازگاری خانوادگی خانواده های شاهد و ایثارگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش فراتحلیل تحقیقات انجام شده پیرامون میزان سازگاری خانوادگی خانواده های شاهد و ایثارگر بود. برای دستیابی به این هدف، 1 سؤال اصلی در مورد سازگاری خانوادگی خانواده های شاهد و ایثارگر و 1 سؤال فرعی در مورد تاثیر متغیر جنسیت بر سازگاری خانوادگی این خانواده ها طرح شد. به منظور پاسخگویی به سؤالات فراتحلیل از مجموعـه پژوهش های انجام شده درباره سازگاری خانوادگی خانواده هـای شـاهـد و ایثـارگـران در سطح کشور، 5 پژوهش که از لحاظ روش شناختی مورد قبول بود و ملاک های درون گنجی را داشت برای انجام فراتحلیل انتخاب شد. براساس نتایج این فراتحلیل، اندازه اثر مربوط به میزان سازگاری خانوادگی خانواده های شاهد و ایثارگر متوسط بود (231/0)؛ هم چنین اندازه اثر مربوط به تاثیر جنسیت بر سازگاری خانوادگی (078/0)، در سطح پایین تر از متوسط با سازگاری خانوادگی خانواده های شاهد و ایثارگر رابطه داشت. هم چنین بر اساس نتایج این فراتحلیل شهادت یا جانبازی پدر بر سازگاری خانوادگی خانواده های شاهد و ایثارگر تاثیر متوسط و جنسیت فرزندان این خانواده ها بر میزان سازگاری خانوادگی آن ها تاثیر کمی داشته است. بر اساس یافته های موجود در پیشینه تحقیق و نیز نتایج حاصل از این فراتحلیل، الگویی برای افزایش سازگاری خانوادگی خانواده های شاهد و ایثارگر ارائه شد که شامل مداخلاتی در مورد عوامل عمومی، عوامل مربوط به زندگی زناشویی و عوامل مربوط به فرزندپروری می باشد.
تاثیر روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی در کاهش نشانه های اختلال وسواس - اجبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی بر میزان نشانه های اختلال وسواس ـ اجبار در بیماران سرپایی مراجعه کننده به مراکز خدمات روانشناختی و روانپزشکی شهر اصفهان اجرا گردید. بدین منظور تعداد 20 بیمار مبتلا به اختلال وسواس- اجبار که بر اساس مصاحبه بالینی توسط روانشناس بالینی و روانپزشک عدم ابتلا آن ها به اختلال افسردگی اساسی و اختلالات شخصیت تایید شده بود، به روش تصادفی ساده از میان جامعه پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه 10 نفری شامل یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه وسواس ـ اجبار مادزلی به عنوان پیش آزمون در مورد هر دو گروه اجرا گردید. گروه آزمایشی به مدت 6 هفته با استفاده از کتابچه راهنمای درمانی که توسط پژوهشگر تدوین شده بود و شامل آموزش عملی و ارائه تکالیف خانگی استفاده از روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ بود به خوددرمانی پرداختند و در طول درمان هر هفته طی یک برنامه زمانبندی شده از طریق تماس تلفنی با پژوهشگر، گزارشی از روند درمان را ارائه می کردند. آزمودنی های گروه کنترل نیز در لیست انتظار قرار گرفتند. فرض بر این بود که روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی باعث کاهش نشانه های اختلال وسواس ـ اجبار گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری می شود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی منجر به کاهش معنی دار نشانه های اختلال وسواس ـ اجبار گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون شده است (001/0P<). این بهبودی در پیگیری یک ماه بعد همچنان مشهود بود (001/0P<). باتوجه به یافته های پژوهش حاضر می توان اینگونه نتیجه گیری کردکه روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی می تواند به عنوان روش موثری در درمان اختلال وسواس- اجبار به کار رود.
بررسی میزان برخورداری کتاب های فارسی دوره ی ابتدایی از مؤلفه های خلاقیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی این تحقیق، بررسی میزان برخورداری کتاب های فارسی دوره ی ابتدایی از مولفه های خلاقیت، بر اساس دید گاه های گیلفورد و بیکاردز است. پس از مشخص کردن مولفه های مورد نظر، از دیدگاه گیلفورد و بیکاردز به عنوان ملاک های تحلیل و تعیین بند هر درس به عنوان واحد تحلیل، با استفاده از تکنیک ویلیام رومی، به تحلیل محتوای متن، پرسش ها و تصاویر پنج کتاب مذکور اقدام شد. نتایج تحلیل نشان داد، که میزان توجه به خلاقیت در کتاب های اول و دوم ابتدایی در حد پایین تر از متوسط (ضریب درگیری پایین تر از 1) و کتاب های سوم، چهارم و پنجم ابتدایی در حد بالا تر از متوسط (ضریب درگیری بالاتراز 1) بود، اما کتب مورد مطالعه از لحاظ توجه به مولفه های خلاقیت، به خصوص در بخش متن درس ها و تصاویر، نیاز به بازنگری واصلاحات اساسی دارند.
تاثیر آموزش مدیریت خشم بر مهارت های خودنظم دهی خشم و تعارضات والد نوجوان در دختران دوره راهنمایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در راستای لزوم آموزش مهارت های «مدیریت هیجانی»، این پژوهش با عنوان «تاثیر آموزش مدیریت خشم بر مهارت های خودنظم دهی خشم و تعارضات والد ـ نوجوان دوره راهنمایی شهر تهران» انجام شده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر اجرای برنامه آموزش مدیریت خشم برای گروه معینی از دانش آموزان دختر دوره راهنمایی و ارزشیابی اثربخشی آن بر افزایش مهارت های خودنظم دهی خشم و کاهش تعارضات دختران نوجوان در ارتباط با والدینشان است.در این موقعیت پژوهشی، از طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانش آموزان دختر پایه های اول و دوم دوره راهنمایی شهر تهران تشکیل می دهند.
ابتدا 30 دانش آموز از طریق نمونه گیری در دسترس از دو مدرسه غیرانتفاعی دوره راهنمایی دخترانه شهر تهران انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پس از مشخص شدن گروه های آزمایش و کنترل، برنامه آموزش مدیریت خشم به عنوان عامل آزمایشی، در 10 جلسه 90 دقیقه ای و به صورت هفتگی بر گروه آزمایش اعمال گردید. در اواسط دوره یکی از دانش آموزان گروه آزمایش به دلیل غیبت حذف گردید و با حذف یکی از اعضای گروه کنترل، نمونه پژوهش به 28 دانش آموز رسید. در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. ابزار این پژوهش شامل دو پرسشنامه بیان صفت و حالت خشم و راهبردهای تعارض است و هر دو از روایی و پایایی خوبی برخوردارند. یافته های این تحقیق با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که تفاوت بین گروه های آزمایش و کنترل در مهارت های خودنظم دهی خشم و تعارضات والد ـ نوجوان در سطح 05/0 معنادار بود. نتیجه گیری نهایی این است که آموزش مدیریت خشم، مهارت های خودنظم دهی خشم را افزایش داده و موجب کاهش تعارضات والد ـ نوجوان می شود.