فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۸۱ تا ۱٬۳۰۰ مورد از کل ۳۶٬۳۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه درک و تصور دختران از حضور در فضای مجازی با رویکردی کیفی (مطالعه موردی) انجام شده است. روش نمونه گیری غیر احتمالی هدفمند می باشد، بدین صورت که با 15 نفر از دختران مجرد دانشجو که از فضای مجازی، اینترنت و شبکه های اجتماعی استفاده می کنند مصاحبه نیمه ساختار یافته به عمل آمده است و فرآیند اخذ مصاحبه هم تا زمانیکه به اشباع داده منجر شود، ادامه داشته است که در مجموع 5 مقوله های عمده تحت عنوان: میزان استفاده دختران از فضای مجازی، مضامین موجود در فضای مجازی، پیامدهای فضای مجازی برای دختران، سواد رسانه دختران و دیدگاه کلی دختران نسبت به گسترش فضای مجازی در جامعه و 9 مقوله فرعی تحت عنوان: تمایل به مدیریت استفاده، موضوعات کمتر دنبال شده توسط دختران، موضوعات مجازی مورد علاقه دختران، مزایای فضای مجازی، معایب ارتباطی فضای مجازی، تاثیرات منفی و فردی فضای مجازی برای دختران، عدم ابراز خشونت در فضای مجازی، دیدگاه چند بعدی نسبت به فضای مجازی و ضرورت ارتقا سواد رسانه آحاد جامعه استخراج شده است.
واکاوی عوامل مؤثر بر اشتراک تجربه مشتری در اجتماع های آنلاین برند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات بازارهای جهانی شرکت ها را ناگزیر به روی آوردن به سوی جوامع برند آنلاین کرده است؛ محیطی که مصرف کنندگان در تبادل، اشتراک گذاری و بحث در خصوص افکار خود بسیار مشتاق و باانگیزه عمل می کنند. درنتیجه تقویت جامعه برند آنلاین یکی از مؤثرترین روش هایی است که می توان از اثربخشی طرح های بازاریابی اطمینان حاصل کرد. به همین جهت در این تحقیق به واکاوی عوامل موثر بر اشتراک تجربه مشتری در اجتماع های آنلاین برند پرداخته شده است. به این منظور سایت دیجی کلاب (باشگاه مشتریان دیجی کالا) به عنوان مورد پژوهش انتخاب شده است. این پژوهش از منظر هدف از نوع کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری داده ها توصیفی-پیمایشی است و از روش های کتابخانه ای و میدانی برای جمع آوری داده های پژوهش استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل آن دسته از اعضای دیجی کلاب است که در دی ماه سال 1400 در دسترس پژوهشگر قرار داشته اند. نمونه آماری برابر با ۴۳۵ نفر بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی سازه و محتوا و پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی و تایید قرار گرفته است. بر اساس نتایج این پژوهش عوامل موثر بر اشتراک گذاری تجارب مشتری در اجتماع های آنلاین برند شامل احساس مسئولیت، اعتماد، ایجاد ارتباط، ابراز وجود، پاداش، پاسخگویی، پیوند عاطفی با برند، درگیری ذهنی، سرگرمی، سرمایه اجتماعی رابطه ای، شناخته شدن، خودکارآمدی، کشف خود است. ب
رسانه های دیجیتالی و حقوق مالکیت معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله به دنبال بررسی تاثیرگذاری رسانه دیجیتالی بر حقوق مالکیت معنوی و امکان حمایت از این حقوق در فضای اینترنت است. این مقاله به دنبال پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که رسانه دیجیتالی چه تأثیرگذاری بر حقوق مرتبط با مالکیت معنوی دارد؟ هم چنین پرسش های دیگری نیز مطرح است این که آیا نظام سنتی حمایت از مالکیت معنوی قابل تسری به نقض این حقوق در اینترنت نیز می باشد؟ نظام حقوق ملی و بین الملل چه راهکارهایی برای حمایت از این حقوق ارائه می نمایند؟روش تحقیق: این مقاله با استفاده از روش توصیفی و تحلیل و با بهره گیری از ابزار کتابخانه ای انجام گرفته است.یافته های پژوهش: یافته های تحقیق بیانگر این است که موضوع نقض حقوق مالکیت معنوی در رسانه دیجیتالی به طور روزافزونی اهمیت یافته است، زیرا با ظهور رسانه دیجیتالی، انقلابی در زمینه انتشار اطلاعات ایجاد گردیده است. به دلیل جایگزینی آثار دیجیتالی با اشکال سنتی چاپ و نشر کتاب، امکان بازتولید، کپی برداری، اقتباس و انتشار اطلاعات به طور گسترده ای فراهم گردیده است. اینترنت باعث گردیده که کشف موارد نقض مالکیت معنوی بسیار دشوار باشد، زیرا در اغلب موارد، نقض این حقوق از سوی اشخاصی صورت می گیرد که نمی توان آن ها را شناسایی کرد. نتیجه گیری: حقوق مالکیت معنوی در معنای وسیع کلمه عبارت است از حقوق ناشی از آفرینش ها و خالقیت های فکری در زمینه های علمی، صنعتی، ادبی، و هنری. در تعریف حق معنوی گفته شده:«حق معنوی، حقی است غیر مادّی که قانونگذار به پدیدآورنده یک اثر فکری و هنری اعطا می نماید؛ حقی که از دوام و پیوستگی با شخصیت پدیدآورنده برخوردار است و برای او مزیّت هایی را به همراه می آورد. به طور خلاصه می توان گفت مالکیت معنوی حقی است که افراد نسبت به خلاقیت های ذهنی خود دارند. این حق انحصار استفاده از یک اثر را برای مدت معنی به پدیدآورنده آن اعطا می کند. در حال حاضر در قوانین کشورهای مختلف و معاهدات بین المللی وجود چنین حقی را به رسمیت شناخته شده و از آن حمایت می گردد. در حال حاضر اینترنت ابزاری است که از مرزهای ملی دولت ها فراتر رفته است که موجب بروز انقلاب در زمینه تولید و انتشار اطلاعات گردیده است. این وضعیت بحث هایی را در ارتباط با طرح دعاوی مربوط به نقض مالکیت معنوی از جمله بحث صلاحیت محلی محاکم ایجاد نموده است. ظهور رسانه های دیجیتالی نقض حقوق مالکیت معنوی را تسهیل و توسعه داده است. از اینرو ضرورت دارد که قوانین ملی و بین المللی مرتبط با حمایت از مالکیت معنوی مورد بازنگری و اصلاح قرار گیرد.
رابطه توسعه رسانه های جمعی و خودکشی در ایران و ارائه راهبردهای سیاستی و برنامه ریزی: یک مطالعه سری زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رسانه های جمعی به دلایل مختلف به انعکاس آسیب های اجتماعی مانند خودکشی می پردازند و فرض اساسی این است که نمایش خودکشی می تواند مخاطبین را به این عمل، تحریک کند. هدف پژوهش حاضر این است که اثر شاخص های کلان رسانه های جمعی بر خودکشی را در ایران مورد بررسی قرار دهد. روش: پژوهش حاضر از نوع کمی طولی است که به روش سری های زمانی انجام شده است. این پژوهش رابطه متغیرها را در دوره 1376-1401 مورد نظر قرار داده است. داده های مورد نیاز از وزارت فرهنگ و ارشاد، مرکز آمار ایران، و پزشکی قانونی کشور جمع آوری شده اند. جهت بررسی رابطه متغیرها، از الگوی خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی در نرم افزار مایکروفیت نسخه 5 استفاده شده است. یافته ها: براساس نتایج، اشتراک تلفن همراه (002/0, Prob.= 4365/4-T-Ratio=) و تعداد فیلم های تولید شده (001/0, Prob.= 5016/4-T-Ratio=) اثر منفی و معناداری بر خودکشی دارد و با افزایش اشتراک تلفن همراه و تعداد فیلم های تولید شده میزان خودکشی کاهش یافته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که ضریب نفوذ اینترنت (006/0, Prob.= 5538/3T-Ratio=) و تعداد سینما (000/0, Prob.= 0507/6T-Ratio=) اثر مثبت و معناداری بر میزان مرگ و میر ناشی از خودکشی داشته اند. و بالاخره، تعداد مطبوعات و تعداد عناوین و تیراژ کتاب ها رابطه ی معناداری با میزان مرگ و میر ناشی از خودکشی ندارد.نتیجه گیری: با استناد به یافته ها، نتیجه گیری پژوهش حاضر این است که اشتراک تلفن همراه، و تعداد فیلم ها باعث کاهش، و ضریب نفوذ اینترنت، و تعداد سینما باعث افزایش خودکشی شده اند. ضمن اینکه، تعداد مطبوعات و عناوین و تیراژهای کتاب تاثیری بر خودکشی نداشته اند.
امکان تحقق حوزه عمومی در برنامه معرفتی تلویزیون جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۴)
29 - 54
حوزههای تخصصی:
متون معرفتی از موقعیت های رسانه ای هستند که در چارچوب آن ها نحوه دسترسی گفتمان ها در رسانه، واکاوی می شود. در این مقاله، با تمرکز بر متون معرفتی تلویزیون جمهوری اسلامی، تلاش شده است، فرایند تثبیت و بازتولید گفتمان مسلط، به شیوه ای نظام مند بررسی شود، تا مشخص شود این گفتمان با چه راهبردی هایی مشروعیت و مقبولیت خود را کسب می کند. بدین منظور، مجله تصویری زاویه که از برنامه های صداوسیما در حوزه علوم انسانی محسوب می شود؛ به عنوان نمونه موردی پژوهش، انتخاب و با روش تحلیل گفتمان انتقادی 44 قسمت از آن، طی سال های 1397 تا شهریور 1400، بررسی شده است. طبق نتایج این پژوهش، این برنامه، در لایه های مستتر، با مرکزیت قرار دادن دال محوری اسلام ناب محمدی، با راهبرد های گفتمانی همچون غیریت مندی، بازتولید "خود" و "دیگری"، مداخله هژمونیک، برچسب زنی، آلوده انگاری و ... از نظام فکری گفتمان های معارض، شالوده شکنی می کند. طبق نتایج، این برنامه در لایه های سطحی، داعیه یاری رسانی به حوزه عمومی را مطرح می سازد؛ اما با مطالعه نظام مند مشخص شد منازعات گفتمانی صورت بندی شده؛ نه در جهت تشکیل حوزه عمومی، بلکه فقط در جهت تثبیت گفتمانی است و این برنامه نسخه تقلیل یافته ای از حوزه عمومی را به نمایش می گذارد که در ورای آن، اهداف گفتمانی مستتر است.
واکاوی نگره بازنشستگان از معانی و شاخصه های معناداری و معنازدایی زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش از معنا و هدف زندگی، از پُردغدغه ترین مسائل عصر حاضر است و به باور بسیاری از نظریه پردازان، یافتن معنای زندگی از مهم ترین نیازهای انسان امروز به شمار می رود. این امر از منظر بازنشستگان که هم دارای علم و هم دارای تجربه زیسته هستند، مهم جلوه گر می شود. هدف پژوهش حاضر، فهم معنای زندگی، شاخصه های معناداری و معنازدایی زندگی در بین بازنشستگان استان کردستان در سال ۱۴۰۲ است. برای دست یابی به این هدف، از پارادایم تفسیری، روش شناسی کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی بهره بُرده شد. میدان پژوهش، شامل بازنشستگان ادارات استان کردستان بود که افراد واجدشرایط بر اساس ملاک های مشخصی از اداره های آموزش وپرورش، برق، بهزیستی و تأمین اجتماعی، تعداد ۲۴ بازنشسته به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند و با معیار اشباع نظری مورد مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. یافته ها در سه تم دسته بندی شد: در تم اول که در مورد تبیین معنای زندگی است، دو تم اصلی (شرط معناداری زندگی و هدف از داشتن معنای زندگی) حاصل شد. تم دوم، در مورد شاخصه های معنای زندگی و شامل یک تم اصلی (عوامل معناساز در زندگی) بود. تم سوم نیز عوامل معنازدای زندگی شامل دو تم اصلی (عوامل اجتماعی و عوامل ذهنی) را مدنظر قرار داد. بر پایه نتایج، اغلب بازنشستگانی که زندگی را بامعنا می دانند و برای زندگی شان هدفی دارند، زندگی برایشان لذت بخش تر است و از زندگی خود تقریباً راضی هستند؛ ولی افرادی که از زندگی شان راضی نیستند و درنتیجه برای آن تلاش چندانی ندارند، اکثراً زندگی را بی معنا جلوه می دهند. ازاین روست که برای معنادارکردن زندگی و لذت بردن از آن، تلاش و هدف در کنار هم بسیار مؤثر خواهد بود.
تأثیر تغییرات اجتماعی-فرهنگی بر پارادایم شیفت معماری فضای آموزشی (نمونه موردی: اجتماع مدارس دوره قاجار و پهلوی اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۲
95-121
حوزههای تخصصی:
تحولات تاریخی همواره نهادهای اجتماعی-فرهنگی را تحت تأثیر قرار داده است. به ویژه نظام آموزشی و فضاهای آموزشی را دستخوش تغییرات اجتماع عمیقی کرده است. جستار حاضر به واکاوی تغییرات اجتماعی-فرهنگی و ساختار کالبدی مدارس دوره های قاجار و پهلوی می پردازد، زیرا این دو دوره نمایانگر گذار از سنت به مدرنیته بوده و این گذار تأثیر به سزایی بر ارزش های فرهنگی و معماری فضای آموزشی داشته است. پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی و به صورت کاربردی انجام شده است؛ ازیک سو به بهره برداری از معماری مدارس این دوره ها پرداخته و ازسوی دگر به چگونگی مواجهه با تحولات معماری در فضاهای شهری توجه می کند. روش تحقیق ترکیبی (کیفی-کمی)، است. ابتدا داده ها ازطریق مطالعات کتابخانه ای و اسنادی گردآوری شده و سپس بااستفاده از مصاحبه با متخصصان، داده های کیفی؛ در نرم افزار “ATLAS.ti”، تحلیل و کدگذاری شده اند. مؤلفه های به دست آمده در پرسشنامه ای با “Likert Scale”، تنظیم و میان متخصصان توزیع شده و در مرحله کمی؛ نتایج آن بااستفاده از نرم افزار “SPSS”، موردتحلیل آماری استنباطی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که مدارس منتخب علاوه بر کارکردهای آموزشی، نقشی مؤثر در تغییرات اجتماعی-فرهنگی و تأثیرات آن بر اجتماع معماری فضاهای آموزشی ایفاء می کنند. همچنین، فضاهای پروخالی بیشترین تأثیر را بر سایر ابعاد معماری داشته و کمترین نقش را به مثابه مؤلفه های امنیت، رنگ، مصالح و محصوریت فضایی مربوط می شود. توجه به این فضاها در معماری مدارس علاوه بر کارکردهای آموزشی، آن ها را به عضوی از بدنه شهری تبدیل می کند که اهمیت ویژه ای در طراحی دارد.
The Impact of Educational Excellence Model Components on the Development of Human Resources in Zahedan's Education Organization(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۱ (۲۰۲۴)
133 - 140
حوزههای تخصصی:
Purpose: This article aims to investigate the impact of strategic human resources management (SHRM) on organizational excellence across various sectors.
Methodology: This study, aimed at practical application, employs a descriptive-survey research design for information gathering, situating it within the quantitative descriptive-analytical category. The statistical population consists of managers, deputy managers, and employees of the Zahedan Education Organization, totaling 1929 individuals. The sample size was determined to be 320 participants based on the Krejcie and Morgan table, considering the total population number. A stratified random sampling method, organized by educational region, was utilized for selecting the sample. For research question exploration and data analysis, both descriptive and inferential statistical methods were applied using the SPSS 23 and Amos software programs.
Findings: The SEM analysis demonstrated all paths to be significantly accepted, with p-values ranging from <0.001 to 0.003, indicating strong statistical support for the hypothesized relationships. This evidences a robust model that accurately captures the dynamics and influences within the organization, providing a solid foundation for strategic planning and implementation.
Conclusion: Strategic HRM is pivotal in achieving organizational excellence, necessitating a holistic and strategic approach to managing human resources. Organizations that effectively integrate SHRM practices within their strategic planning processes can enhance performance, adaptability, and resilience, achieving a sustainable competitive advantage. Future research should explore the dynamic interactions between SHRM practices and emerging global challenges to further understand HRM's evolving role.
تمایل به روی آوری زنان بر مدیریت بدن: رویکردهای فرهنگی، علل و چالش مورد مطالعه : زنان مناطق 1 و17 تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ین مطالعه به بررسی عوامل فرهنگی مؤثر بر روی آوری زنان به مدیریت بدن می پردازد. همچنین رویکردها و چالش های موجود را برسی می نماید. هدف اصلی تحقیق نیز تبیین جامعه شناختی علل و عوامل فرهنگی مؤثر بر روی آوری زنان به مدیریت بدن در چند دهه اخیر در ایران است .گروه هدف این مطالعه موردی، زنان مناطق 1 و 17 شهر تهران بوده است. روش تحقیق پیمایشی می باشد. داده ها با استفاده از پرسشنامه بر روی نمونه ای 400 نفره از پاسخگویانی که از میان جمعیت دو منطقه 1 و 17 با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند جمع آوری گردید. یافته ها ی بدست آمده نشان دادند متغیرهای فرهنگی اعتقادات مذهبی، مصرف رسانه ای و تبلیغات تجاری(0.001 Pvalue≤ ) بر روی آوری زنان بر مدیریت بدن مؤثر است. تأثیرگذارترین متغیرهای فرهنگی بر گرایش زنان به مدیریت بدن از بین متغیرهای پیش بین فرهنگی مربوط به متغیر مصرف رسانه ای، تبلیغات تجاری و اعتقادات مذهبی است.به نظر می رسد متغیرهای مؤثر نیز در یک برهمکنش اثر فزایندگی بر تغییرات فرهنگی امروز ما دارند و بصورت بسیار مؤثری بر جنبه های مختلف زیست ما و از جمله بر نگرش زنان بر مدیریت بدن تأثیر دارند.
Presenting an E-Learning Model with Emphasis on Psychological Capital at Mellat Insurance(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۳ (۲۰۲۴)
170 - 180
حوزههای تخصصی:
Purpose: The objective of this research was to present an e-learning model with an emphasis on psychological capital at Mellat Insurance.
Methodology: This research is qualitative in nature and employs thematic analysis as its method. The qualitative section of the study population included experts in education, e-learning, and psychology, focusing on psychological capital. Through purposive sampling, criterion-based, the desired sample was selected, and sampling continued until theoretical saturation of the data was reached. Thus, the participants in the study included 18 experts and managers. The data collection tool in this research was semi-structured interviews. It is noteworthy that the extraction of these indices was conducted by reviewing existing theoretical foundations and implementing interview transcripts using the thematic analysis method of Braun and Clarke in ATLAS.ti software.
Findings: Based on the qualitative technique of thematic analysis, 141 initial codes were identified in 20 initial themes, and finally, 6 constructive themes were determined. The 6 constructive themes are: educational content, e-learning infrastructure, institutionalization of psychological capital, intra-organizational factors, extra-organizational factors, and effectiveness.
Conclusion: One of the main necessities for implementing an e-learning model with an emphasis on psychological capital at Mellat Insurance is to increase organizational productivity. Organizational maturity refers to the ability of the organization to respond to challenges, adapt to changes, and continuously improve. This concept addresses the organization's ability to utilize internal and external knowledge, experiences, and resources to enhance processes, improve performance, and create added value. The primary necessity is that Mellat Insurance must seek to establish an advanced and flexible educational structure that enables employees to acquire the necessary knowledge, skills, and abilities to face emerging challenges and opportunities.
تحلیل جنسیتی امید به آینده به تفکیک سطح توسعه یافتگی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
321 - 351
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مقاله حاضر درصدد است با رویکردی جامعه شناختی و با در نظر داشتن تحولات اقتصادی و اجتماعی در شهر تهران، به تبیین چرایی و چگونگی کاهش و یا افزایش امید به آینده در بین زنان و مردان تهرانی به صورت جداگانه بپردازد. هدف اصلی مطالعه، تحلیل تفاوت های جنسیتی در امید به آینده و تأثیر سطح توسعه یافتگی مناطق مختلف شهر تهران بر آن است. روش و داده ها: در این پژوهش، ۱۲۰۰ نفر شامل مردان (۲۰ تا ۵۹ ساله) و زنان (۱۵ تا ۴۹ ساله) متأهل از مناطق مختلف شهر تهران («مناطق کم برخوردار و نیمه برخوردار» و «مناطق برخوردار و خیلی برخوردار») در سال ۱۳۹۷ با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای طبقه بندی شده با تخصیص متناسب انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته (با پایایی آلفای کرونباخ بالاتر از 744/0) گردآوری و با به کارگیری مدل معادلات ساختاری به تفکیک جنسیت تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان می دهد افزایش احساس ناامنی اقتصادی-اجتماعی، منجر به کاهش امید به آینده زنان ساکن در مناطق کم برخوردار و نیمه برخوردار و مردان ساکن در مناطق برخوردار و خیلی برخوردار می شود. افزایش اعتماد سازمانی و اعتماد عمومی نیز، امید به آینده را در بین مردان و زنان ساکن در مناطق کم برخوردار و نیمه برخوردار بهبود می بخشد. با افزایش سن، امید به آینده زنان در تمام مناطق شهر تهران و مردان ساکن در مناطق کم برخوردار و نیمه برخوردار کاهش می یابد. بحث و نتیجه گیری: با وجود ظرفیت ها و فرصت های امیدآفرین در شهر تهران، بازتولید نابرابری های طبقاتی و جنسیتی در توزیع فرصت ها، امید به آینده را به یک مسأله جدی تبدیل کرده و ظرفیت های آرزومندی را تحلیل برده است. پیام اصلی: تقویت چشم اندازهای نویدبخش و امید به آینده در شهر تهران مستلزم توزیع برابر فرصت ها در کلیه مناطق، برقراری عدالت جنسیتی و توجه به نیازها و دغدغه های ساکنین مناطق برخوردار و کم برخوردار است.
مطالعه انسان گرایانه پیکرنگاری قلمدان های لاکی دوره قاجار بر پایه نظریه توجه بصری (TVA) بوندسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف- ازاین رو، اهداف این نوشتار عبارت اند از: مطالعه بازتاب مفاهیم شناختی انسان گرایانه بین صورت و اعضای بدن در حال انجام یک عمل در صحنه های اجتماعی پیچیده با سطوح مختلف تعامل اجتماعی و عوامل فردی در مقابل اجتماعی به تصویر کشیده شده در صحنه های پیکرنگاری قلمدان های لاکی قاجار در موزه ملی ملک و همچنین، تحلیل مفاهیم شناختی پیکرنگاری در پی بررسی شخصیت انسانی این پیکره هاست. پرسش های که در این مقاله مطرح می شود، به این ترتیب است که نقوش انسانی مصور شده بر قلمدان های لاکی دوره قاجار در چه سطوح مختلفی از تعامل اجتماعی و عوامل فردی ترسیم شده اند؟ نقوش پیکرنگاری این قلمدان ها غالباً دارای چه مفاهیم انسان گرایانه هستند و توجه بصری به این شخصیت ها در زمینه صحنه های اجتماعی و فردی به چه صورت تبیین می شود؟روش شناسی- این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای طبق رویکرد مفاهیم شناختی انسان گرایانه بر پایه نظریه توجه بصری بوندسن به شناسایی و مطالعه پیکرنگاری مصور شده بر روی قلمدان های لاکی دوره قاجار می پردازد.یافته ها- در تحلیل پیکره های انسانی قلمدان لاکی دوره قاجار باید به مفاهیم شناختی انسان گرایانه چون شخصیت آن ها توجه کرد. علاوه بر این، بررسی پیکرنگاری قلمدان لاکی دوره قاجار نشان می دهد که نقوش ترسیم شده انسانی از الگوهای زیبایی شناسی تقریباً مشابه و متأثر از ورود تفکرات هنری اروپایی تبعیت کرده است. چنانچه در طراحی پیکرنگاری تقلیدی ناقص از واقع گرایی در طراحی ها دیده می شود.نتیجه گیری- نتایج نشان می دهد که بر اساس نظریه توجه بصری (TVA) بوندسن و تحلیل پیکرنگاری قلمدان های لاکی، پیکرنگاری شخصیت انسان در دو سطح کُنش فردی و اجتماعی در نقاشی منجر به تأثیرگذاری در جذب رفتار مخاطب در جلب توجه بصری محسوب می شود و بازنمایی کُنش های فردی در مقایسه با صحنه هایی با کُنش های اجتماعی، منجر به جهت دهی بیشتر کاوش های بصری در پیکرنگاری قلمدان های فوق شد. همچنین، توجه بصری در صحنه های اجتماعی پیچیده ای؛ چون صحنه نبرد بر فعالیت پیکره های انسانی و نوع شخصیت آن ها متمرکز می شود، درحالی که در چهره نگاری، توجه بصری به چهره ترسیم شده معطوف می شود
تبیین نقش و جایگاه نظارت دولت برتحقق مولفه های توسعه پایدار در شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۴ و ۸۵
37 - 46
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز همگام با تغییرات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و پیشرفت های علمی و فناوری، توسعیه پایدار به عنوان یکی از اصلی ترین معیارها در طراحی فضاهای شهری محسوب می شود. مسئلیه پژوهش حاضر، این بود که آیا نظارت دولت، راه را برای رسیدن به توسعیه پایدار در شهر ایلام فراهم می کند یا خیر و این نظارت از چه طریقی می تواند شهر ایلام را به سمت توسعیه پایدار هدایت نماید؟ به نظر می رسد که نظارت دولت از طریق مؤلفه ها یا زیرمجموعه های دولتی و غیردولتی خود، همچون: شهرداری، سمن ها و نهادهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی – فرهنگی، زیست محیطی و ...، می تواند شهر ایلام را برای رسیدن به توسعیه پایدار کمک نماید. پژوهش حاضر از نوع کاربردی است و با روش تلفیقی کیفی - کمی و با رویکرد توصیفی - تحلیلی انجام شده است. نتایج آن نشان می دهند که نقش نظارتی استانداری بر مؤلفیه اقتصادی توسعیه پایدار با 95 درصد بیشترین سهم را به خود اختصاص داده است. بعد از آن نیز مؤلفیه اجتماعی - فرهنگی توسعیه پایدار با 90 درصد در جایگاه دوم و مؤلفیه زیست محیطی توسعیه پایدار با 87 درصد در جایگاه سوم قرار دارد؛ لذا مقدار همبستگی بین نقش نظارت نهادهای غیردولتی بر روند تحقق توسعیه پایدار در استان ایلام، در سطح خطای 5 درصد، معنادار و قوی است. پیشنهاد می شود که تعامل بین سازمان های دولتی، همچون: معاونت های استانداری و ارگان های تحت امر، با سازمان های غیردولتی (سمن ها)، آگاهانه مدیریت شود تا نتایج حاصل از چنین تعاملی، در خدمت اهداف مشترک هر دو بخش قرار گیرد.
ارائه الگوی برنامه ریزی کوانتومی جهت ارتقاء خودراهبری یادگیری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی الگوی برنامه ریزی کوانتومی جهت ارتقاء خودراهبری یادگیری دانشجویان انجام شد. روش شناسی: پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق کتابخانه ای – بررسی اسناد و کتب انجام گرفته است. یافته ها: یافته های حاصل از این تحقیق نشان داده است که مولفه های برنامه ریزی کوانتومی برای خود راهبری یادگیری دانشجویان عبارتند از سیاست کلان (ساختار و سیاست های ملی)، محتوی برنامه درسی (خصوصاً توجه به مقوله های فراشناختی و تفکرکوانتومی)، فرایند یاددهی و یادگیری، استفاده از فناوری اطلاعات، مهارت های هفت گانه کوانتومی (نگاه کوانتومی، تفکر کوانتومی، احساس کوانتومی، شناخت کوانتومی، عمل کوانتومی و اعتماد کوانتومی وزیست کوانتومی) چالش های برنامه ریزی کوانتومی(چالش های مالی، چالش های فرهنگی، چالش های زبان، چالش های قوانین و مقررات و چالش های تجهیزات و فضای آموزشی)، تعامل و ارتباطات (همکاری های آموزش و پرورش، صنعت، دانشگاه، دیگر مراکز تحقیقاتی در داخل و خارج از کشور)، نوآوری، ارزشیابی و تعهد سازمانی است. نتیجه گیری: بنابراین توصیه می گردد با اینکه ایران در فناوری کوانتومی پیشرفت های چشمگیری داشته است اما اختصاص بودجه برای اجرای آن در مقایسه با دیگر کشورها در سطح بسیار پایینی است. لذا، پیشنهاد می گردد برنامه ریزان سیاست های کلان این مهم را مدنظر قرار دهند.
جهانی شدن فضای مجازی و ملی گرایی دیجیتال در بین افغانستانی های مقیم شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین فضای مجازی و ملی گرایی دیجیتال، در بین افغانستانی های ساکن شهر شیراز انجام شده است. برای این هدف، روش پژوهش، پیمایش کمی و نمونه ای 320 نفری از زنان 18 تا 64 سال افغانستانی ساکن مناطق مختلف شهر شیراز انتخاب شد. شیوه نمونه گیری، تصادفی چندمرحله ای خوشه ای بود. برای رسیدن به این حجم نمونه به واسطه خصوصیات جامعه هدف و اینکه ممکن بود بخشی از پرسش نامه ها ناقص برگردد و یا از بین برود، تعداد نمونه به 500 نفر افزایش یافت. برای گردآوری داده ها، از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. یافته های تحقیق در سطح آزمون های دو متغیره نشان داد بین زنان و مردان و افراد مجرد و متأهل بر حسب ملی گرایی دیجیتال، تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین میزان دسترسی به فناوری های نوین و استفاده از آنها، رابطه معنی دار مثبتی در سطح بیش از 99درصد اطمینان با متغیر وابسته داشته است. از سوی دیگر ارزیابی مدل تحقیق با استفاده از رگرسیون چندمتغیره، نشان داد که به ترتیب شش متغیر تماس تلفنی با دیگر افغانستانی ها، سال های مهاجرت به ایران، میزان دسترسی به اینترنت و تلفن همراه، میزان استفاده از پلتفرم های مختلف، وضعیت شغلی (شاغل روزمزد) و درنهایت حضور خانواده پدری در ایران، روی هم 30درصد تغییرات متغیر وابسته را تبیین می کنند.
ارائه الگویی برای حکمروایی شهری مبتنی بر مشارکت شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت شهروندان در مدیریت شهری و استفاده از فرایندهای دموکراتیک در این راستا، اهمیت روزافزونی یافته و مدل های گوناگونی برای عملیاتی کردن مشارکت شهروندی توسعه داده شده است. در همین راستا، هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی حکمروایی شهری مبتنی بر مشارکت شهروندان بود. این پژوهش کیفی، تفسیری مقطعی و کاربردی است. جامعه آماری را کلیه مدیران شهرداری و سمن های فعال شهر اصفهان و استادان دانشگاه در حوزه برنامه ریزی شهری تشکیل می دهند. پانزده خبره از این جامعه آماری به شیوه گلوله برفی انتخاب شدند. داده ها به روش کیفی و استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری و با بهره برداری از راهبرد تحلیل مضمون، به شیوه استقرایی تحلیل شد. مضامین به شیوه نظام مند و بر اساس روندی معین، به مضامین پایه (55)، سازمان دهنده (15) و فراگیر (5) شبکه سازی شدند. نتایج بررسی روایی الگوی تدوین شده نشان داد درصد توافق به دست آمده برابر با 80درصد و نشان دهنده روایی پذیرفتنی (بالاتر از 60درصد) است. همچنین نتایج فازی سازی دیدگاه پانل متخصصان، درباره پایایی و ارزش هریک از مضامین در مدل مشارکتی، نشان داد که تمامی مضمون ها، توانسته اند اجماع پانل متخصصان را کسب کنند. درنهایت یک مدل حلزونی - فراکتالی برای درجه های مختلف مشارکت شهروندی در حکمروایی شهری ارائه شد که به ترتیب شامل شهروند، شهربان، شهراندیش، شهریار و شهردار است.
تغییر در تجربه فرهنگی از مکان تاریخی؛ از زیست پذیری تا رؤیت پذیری (مطالعه موردی میدان نقش جهان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکان های تاریخی و آثار به جا مانده از گذشتگانِ هر قوم یا ملت، همواره ارزشمندترین میراث های فرهنگی یک کشور به شمار می آید. کارکرد و کاربردِ بسیاری از این بناها در طول زمان و در تأثیر و تأثرات گوناگون تغییر کرده است. یکی از مهم ترین میدان ها و بناهای تاریخی در ایران، میدان نقش جهان واقع در بافت مرکزی شهر اصفهان است. این پژوهش در پی مواجهه با این پرسش است که آیا می توان از نوعی تغییر و تحول در تجربه حاضران نسبت با آن مکان و غلبه رویکردِ رؤیت پذیری نسبت به زیست پذیری در تجربه خاص میدان نقش جهان سخن به میان آورد؟ این پژوهش، با روش مر دم نگاری انجام شده است و حاصلِ مشاهدات متوالی و متناوب، مصاحبه با افراد مختلف در میدان نقش جهان و مصاحبه با مدیران شهرداری و میراث فرهنگی و رجوع به اسناد و نقشه هاست. این مطالعه نشان می دهد صورتِ غالبِ فضاهای میدان نقش جهان در اصفهان، دیگر فضایی برای به اشتراک گذاشتن تجربه ای تاریخی و معننابخش نیست، بلکه میانجی برای نشان دادنِ زیبایی و رؤیت پذیرکردنِ خود و شهر و عناصر هویتی است که تنها توجه به زیبایی ها و استعدادهای بازنمایی این مکان را به همراه دارد، بی آنکه تجربه ای مشخص یا هویت معنایی خاصی را فراخوان کند. عوامل پدید آمدن این مواجهه نیز، شتابِ پدیدآمده در زیست روزمره و مجال ندادن به تجربه یک مکان در کیفیتی متفاوت، فراگیری رسانه های جمعی و جایگزینیِ تجربه بازنموده به تجربه بی واسطه، به نوعی یکسان شدگیِ تجربه مواجهه با مکان تاریخی و نوعی نامکان شدگی منجر می شود.
اثر میانجی کیفیت تجربه زیبایی شناختی بر رابطه بین هوش معنوی و رضایت از زندگی در معلمان استان قم (مدل سازی بر اساس معادلات ساختاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
343 - 354
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به جهت بررسی اثر میانجی کیفیت تجربه زیبایی شناختی بر رابطه بین هوش معنوی و رضایت از زندگی در معلمان انجام شد.
روش: این پژوهش، از نظر هدف کاربردی و روش مور استفاده توصیفی – همبستگی با تاکید بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه معلمان شاغل آموزش و پرورش استان قم در سالتحصیلی1402-1401 به تعداد(12549نفر) تشکیل می دادند. حجم نمونه 212 نفر بود که گزینش آن ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس صورت گرفت. جمع آوری داده ها براساس سه پرسشنامه هوش معنویSISRI24 کینگ(2008) و پرسشنامه تجربه زیبایی شناختی AEQ ونزر(2018) و پرسشنامه رضایت از زندگی (SWLS)داینر و همکاران (1985)صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک دو نرم افزار25 SPSS و AMOS26صورت پذیرفت.
یافته ها: بین تمام مولفه های هوش معنوی و کیفیت تجربه زیباشناختی (59/0r=)و رضایت از زندگی(47/0r=) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین تجربه زیباشناختی و رضایت از زندگی رابطه معناداری وجود دارد(45/0r=). یافته های تحلیل مسیر نیز میانجی گری کیفیت تجربه زیبایی شناختی در رابطه هوش معنوی و رضایت از زندگی را تایید می کند.
نتیجه گیری: در نهایت می توان گفت هوش معنوی و کیفیت تجربه زیبایی شناختی از متغیرهای مهم در رضایت از زندگی معلمان هستند.
واکاوی عناصر دوسوتوانی کارآفرینی در سازمان فنی وحرفه ای کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
172 - 182
حوزههای تخصصی:
هدف: شناخت عناصر دوسوتوانی کارآفرینی در سازمان های مختلف به ویژه سازمان فنی وحرفه ای نقش مهمی در بهبود وضعیت این نظام آموزشی دارد. بنابراین، هدف این مطالعه واکاوی عناصر دوسوتوانی کارآفرینی در سازمان فنی وحرفه ای کشور بود. روش: در یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی اقدام به واکاوی عناصر دوسوتوانی کارآفرینی شد. برای این منظور جامعه پژوهش همه کارکنان سازمان فنی وحرفه ای استان گلستان به تعداد 500 نفر بودند که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 217 نفر برآورد که این افراد با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه عناصر دوسوتوانی کارآفرینی در سازمان فنی وحرفه ای بود که داده های حاصل از اجرای آن با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Smart PLS تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این مطالعه حاکی از آن بود که عناصر دوسوتوانی کارآفرینی در سازمان فنی وحرفه ای شامل 14 عنصر بازارگرایی، تحلیل بازار، بهره گیری از خلاقیت، مسئله شناسی مستمر، اشتراک دانش، ظرفیت جذب دانش، برنامه ریزی استراتژیک، منبع یابی مستمر، سازماندهی منعطف، یادگیری مستمر، تخصص مدیریتی، حمایت مالی، منابع انسانی توانمند، پویایی محیط، دوسوتوانی و نتایج بود که بار عاملی همه آنها بالاتر از 50/0، میانگین واریانس استخراج شده همه آنها بالاتر از 60/0 و پایایی کرونباخ و ترکیبی همه آنها بالاتر از 80/0 محاسبه شدند. همچنین، مدل واکاوی عناصر دوسوتوانی کارآفرینی در سازمان فنی وحرفه ای کشور برازش مناسبی داشت و ضریب همه مسیرها معنادار بود (P<0.5). نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، برنامه ریزی جهت بهبود دوسوتوانی کارآفرینی در سازمان فنی وحرفه ای کشور از طریق عناصر شناسایی شده ضروری است.
زبان فارسی و زبان های محلی در رسانه ملی: آسیب شناسی رویکرد سازمان صدا و سیما به مقوله سیاست و برنامه ریزی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
9-42
حوزههای تخصصی:
آسیب شناسی سیاس ت گذاری و برنامه ریزی زبان در رسانه ملی، خواه زبان فارسی به عنوان زبان ملی ایرانیان و خواه زبان های محلی به عنوان سرمایه های فکری و فرهنگی، از جمله موضوعات نوظهوری است که توجه شماری از پژوهشگران در حوزه های مختلف را به خود جلب کرده است. این پژوهش با درک اهمیت موضوع بنا داشته است تا ضمن آسیب شناسی نحوه مواجهه رسانه ملی به مقوله زبان، به راهکارهای تقویت زبان فارسی و حفظ و ترویج زبان های محلی به عنوان مولفه های انکارناپذیر هویت ایرانیان در این رسانه بپردازد. در راستای نیل به این هدف، با بهره جویی از مصاحبه نیمه ساختاریافته از دیدگاه های افراد خبره که شامل سیزده زبان شناس و پنج مدیر و کارشناس سازمان صدا و سیما بوده اند، بهره گرفته شده است. یافته های حاصل از این پژوهش بیانگر آن است که با وجود اهمیت انکارناپذیر نقش رسانه ملی در تقویت زبان فارسی و حفظ زبان های محلی، به دلایلی متعدد و در رأس آنها تنزل سیاست گذاری و برنامه ریزی زبان به درست گویی، درست خوانی و درست نویسی، اولویت نبودن مقوله زبان در رسانه ملی، مغفول ماندن مقوله هوشیاری زبانی در برنامه ریزی ها و نیز خلأ سند سیاست زبان برای رسانه ملی که به اشکال مختلف ریشه در فقدان درکی درست از اهمیت مقوله سیاست گذاری و برنامه ریزی زبان در بین متولیان این رسانه دارد، شاهد مواجهه غیرعلمی رسانه ملی در قبال این موضوع هستیم. یافته های این پژوهش می تواند در روند تصمیم گیری های متولیان فرهنگی و به طور خاص مدیران و برنامه ریزان سازمان صدا و سیما در حوزه سیاست و برنامه ریزی زبان در عرصه رسانه ملی سودمند باشد.