فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۷۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش های آموزش کتاب کار و فناوری از دیدگاه معلمان پایه ششم ابتدایی شهر شوش به منظور ارائه راهکار مناسب انجام شده است. روش تحقیق این پژوهش، روش کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. جامعه آماری شامل معلمان پایه ششم شهر شوش با تجربه 10 سال تدریس در درس کار و فناوری بودند. مصاحبه شوندگان از میان معلمان پایه ششم شهر شوش به صورت هدفمند انتخاب گردید که در نهایت در این بخش با 13 نفر از این معلمان با استفاده از معیار اشباع نظری، مصاحبه بعمل آمد. داده های حاصل با روش تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس یافته های این پژوهش، 14 چالش و مانع کلی که شامل: مشکلات مربوط به محتوای کتاب آموزشی، نبود کارگاه و فضای فیزیکی مناسب برای انجام کارهای عملی، کمبود امکانات کارگاهی مناسب، عدم همکاری مدیر با دبیر کار و فناوری، واگذاری درس کار و فناوری به دبیران غیر تخصصی، کمبود وقت، عدم گردش و بازدیدهای علمی، عدم عمکاری والدین، کمبود منابع مالی، ضعف دانش و مهارت های معلمان، عدم تناسب محتوای آموزشی با نیاز دانش آموزان، ضعف در اجرای ارزشیابی، عدم وجود زمینه فرهنگی، پایین بودن جایگاه و ارزش کار و فناوری در بین مسئولین، شناسایی شد و در ادامه 11 راهکار مناسب برای رفع این چالش ها در آموزش کتاب کار و فناوری استخراج گردید.
شناسایی قوت و ضعف برنامه چند رسانه ای دیکته یار به منظور ارائه راهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی قوت و ضعف برنامه چندرسانه ای دیکته یار و ارائه راهکارهایی جهت بهبود برنامه می باشد. روش پژوهش کیفی از نوع تحلیل مضمون بود. حوزه مورد مطالعه کلیه معلمان استفاده کننده از برنامه دیکته یار در مقطع ابتدایی شهر یاسوج درسال تحصیلی 1403-1402 بود . روش نمونه گیری هدفمند ازنوع ملاک محور استفاده شد. حجم نمونه تا رسیدن به اشباع نظری 15 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. تجزیه و تحلیل داده های به شیوه آتراید استرلینگ با استفاده از نرم افزار MAXQDA12 انجام شد. یافته ها نشان داد که نقطه قوت برنامه چند رسانه ای دیکته یار شامل 18 کد سازمان دهنده و 5 کد فراگیر (نقاط مثبت برنامه برای معلم ،برای اولیا ،برای دانش آموزان ،نقاط قوت فنی و آموزشی ) می باشد. نقاط منفی برنامه شامل 36 کد سازمان دهنده و 2 کد فراگیر (محدودیت های فنی و آموزشی ) می باشد .راهکارهای بهبود برنامه شامل 9 کد سازمان دهنده و 4 کد فراگیر (حمایتی ،محتوایی ،فنی و فراگیرکردن برنامه )بدست آمد. در نتیجه برنامه چندرسانه ای دیکته یار بعنوان یک برنامه ارزان قیمت و مبتنی بر الگوهای آموزشی به منظور کاهش ضعف ها و معایبی که دارد با ارایه راهکارهای بدست آمده از این پژوهش بیش از پیش و موثرتر می توانددر سیستم های آموزشی مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه سرزندگی تحصیلی، خودناتوان سازی تحصیلی و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی در آموزش مجازی و حضوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۳
155 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف مقایسه سرزندگی تحصیلی، خودناتوان سازی تحصیلی و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی در آموزش مجازی و حضوری انجام شد.روش: پژوهش حاضر از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه ی موردنظر پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان پایه ششم شهرستان بیرجند در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل داد. از این میان تعداد 150 نفر، برای هر متغیر 75 نفر از دانش آموزانی که آموزش حضوری را دریافت می کردند و 75 نفر از دانش آموزانی که در شبکه آموزشی شاد فعالیت های آموزشی را دنبال کردند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده (1391)، خودناتوان سازی تحصیلی میگلی (2000) و فرسودگی تحصیلی رستمی و همکاران (1390) بودند. از آزمون تی مستقل جهت تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS-26 استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن بود که سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان با آموزش حضوری بیشتر بود؛ همچنین میانگین ها نشان داد خود ناتوان سازی تحصیلی در دانش آموزان با آموزش مجازی بیشتر بود و در تمامی مؤلفه های فرسودگی تحصیلی (خستگی عاطفی، شک و بدبینی و ناکارآمدی) نیز، میزان آن در دانش آموزان با دریافت آموزش مجازی نسبت به آموزش حضوری بیشتر بود (001/0>p).نتیجه گیری: طبق یافته های پژوهش علی رغم مزایای روانی غیرقابل اجتناب آموزش مجازی، انجام پژوهش های گسترده و عمیق تر در حوزه مقایسه آموزش مجازی و حضوری ضروری به نظر می رسد.
تحلیل استراتژیک وضعیت آموزش تلفیقی در مقطع متوسطه شهرستان کوهرنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی وضعیت آموزش تلفیقی در مقطع متوسطه شهرستان کوهرنگ بود. برای اجرای آن از روش تحقیق ترکیبی استفاده شد. پژوهش دارای دو جامعه آماری بود. گروه اول خبرگان علمی، خبرگان اجرایی و گروه دوم مدیران مدارس، دبیران دوره های تحصیلی متوسطه اول و دوم و کارشناسان آموزش اداره آموزش و پرورش شهرستان کوهرنگ بودند. روش انتخاب مشارکت کنندگان در بخش کیفی هدفمند (17 نفر) و در بخش کمی روش نمونه گیری طبقه ای (120 نفر) بود. برای گرداوری داده ها در بخش کیفی از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسش نامه محقق ساخته استخراج شده از مصاحبه استفاده شد. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی صوری و محتوایی (79/0) انجام شد و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب الفای کرونباخ برای نقاط قوت 79/0؛ نقاط ضعف 77/0؛ فرصت ها 82/0 و تهدیدها 81/0 برآورد گردید. یافته ها نشان داد مهمترین نقطه قوت، بازخورد سریع به دانش آموزان و مهمترین نقطه ضعف، پایین بودن سطح آمادگی الکترونیکی مدارس بوده است. مهمترین فرصت، تحقق هر چه بهتر اهداف سند تحول آموزش و پرورش و مهمترین تهدید، کاهش سطح نظارت والدین بر فرزندان بوده است. با توجه به یافته های پژوهش نقاط قوت بر نقاط ضعف و فرصت ها بر تهدیدها غلبه دارد، بنابراین استراتژی پیشنهادی آموزش و پرورش، استراتژی قوت-فرصت بوده است.
نقش میزان استفاده و نگرش به شبکه های اجتماعی مجازی در پیش بینی سرزندگی و رضایت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میزان استفاده و نگرش به شبکه های اجتماعی مجازی در پیش بینی سرزندگی و رضایت تحصیلی دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را همه دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهرستان راسک در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ به تعداد ۲۱۵۰ نفر تشکیل داد که از بین آن ها تعداد ۳۵۶ دانش آموزان به صورت در دسترس و به شکل آنلاین به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه میزان و نگرش به استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی حجازی و همکاران (۱۳۹۵)، پرسشنامه سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و همکاران (۱۳۹۱) و پرسشنامه رضایت تحصیلی مطلق و همکاران (۱۳۸۷) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه هم زمان در SPSS-26 انجام گرفت. نتایج نشان می دهد که رابطه منفی و معنی داری بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی با سرزندگی تحصیلی و رضایت تحصیلی وجود دارد. همچنین رابطه مثبت و معنی داری بین نگرش به شبکه های اجتماعی مجازی با سرزندگی تحصیلی و رضایت تحصیلی وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان مید هد که میزان استفاده و نگرش به شبکه های اجتماعی به ترتیب با 18/0- و 54/0 قادر به پیش بینی سرزندگی تحصیلی است. همچنین میزان استفاده و نگرش به شبکه های اجتماعی به ترتیب با 21/0- و 40/0 قادر به پیش بینی رضایت تحصیلی دانش آموزان است. بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان دریافت که میزان استفاده و نگرش به استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی تأثیر مهمی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارد.
نقش فعالیت های کلاس درس در پیش بینی هیجان های تحصیلی وارزش گذاری درونی در درس علوم دانش آموزان ابتدایی دوره دوم در عصر هوشمندسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی نقش فعالیت های کلاس درس در پیش بینی هیجان های تحصیلی و ارزش گذاری درونی در درس علوم تجربی دانش آموزان ابتدایی انجام شد. تحقیق از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان ابتدایی دوره دوم شهر نرماشیرمشغول به تحصیل در سال تحصیلی1401-1402 به تعداد 3625 نفر، که به روش نمونه گیری تصادفی ساده بر اساس فرمول کوکران 347 نفر از آنها به منظور شرکت در تحقیق انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه راهبردهای انگیزشی پکران(2005)، هیجان های تحصیلی پینتریچ و دیگروت (1990) و ادارک از محیط کلاس جنتری گابل و ریزا (2002) را تکمیل کردند. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و همبستگی کانونی تحلیل شدند. یافته ها نشان داد فعالیت های کلاس درس پیش بینی کننده منفی و معنی دار ارزش گذاری درونی است و فعالیت های کلاس درس پیش بینی کننده منفی و معنی دار ارزش گذاری درونی و فعالیت های کلاس درس پیش بینی کننده مثبت و معنی دار هیجان تحصیلی لذت و همچنین فعالیت های کلاس درس پیش بینی کننده منفی و معنی دار هیجان های تحصیلی غرور، اضطراب، شرم، خشم، ناامیدی و خستگی و فعالیت های کلاس درس، مؤلفه های چالش، انتخاب و لذت پیش بینی کننده منفی و معنی دار ارزش گذاری درونی هستند اما مؤلفه علاقه پیش بینی کننده معنی دار ارزش گذاری درونی دانش آموزان نمی باشد. در نتیجه فعالیت های کلاس درس از متغیرهای مهم در تکالیف تحصیلی هستند که تأکید بر آنها می توانند منجر به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در عصر هوشمندسازی باشد.
روش های تربیتی و محتوای آموزشی در حوزه یادگیری، مبتنی بر مبانی معرفت شناختی علوم اعصاب تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش روش های تربیتی و رئوس محتوایی در حوزه یادگیری، مبتنی بر مبانی معرفت شناختی علوم اعصاب تربیتی است. در این پژوهش با استفاده از روش اسنادی و تحلیل مفهومی، مبانی نوع یک، نوع دوم و نوع سوم معرفت شناختی علوم اعصاب تربیتی تبیین شده اند و سپس از روش استنتاجی پیش رونده (اصلاح شده فرانکنا) روش های تربیتی و رئوس محتوای آموزشی، بر اساس مبانی معرفت شناختی علوم اعصاب تربیتی، با استفاده از سلسله قیاس های عملی استخراج شده اند. برخی از روش های به دست آمده از این روش عبارت اند از: «روش تدریس طبیعت گرایانه، روش تدریس سازنده گرایی، روش تدریس عملی و فعالانه یادگیرنده، روش های تدریس تلفیقی و پویا، روش تدریس مبتنی بر تجربه، روش تدریس مسئله محور» و برخی از رئوس محتوای آموزشی استنباط شده باتوجه به این اصول و اهداف و مبانی (واقع نگر، فلسفی و عرفانی) شامل: دروس علوم طبیعی، درس های موسیقی و هنر، دروس جدید و متنوع، دروسی مبتنی بر تکالیف تلفیقی و ترکیبی، درس ورزش و تربیت بدنی. از یافته های پژوهش حاضر می توان برای ارائه روش های تدریس و محتواهای آموزشی، برای بهسازی و کیفیت بخشی فرایند یادگیری استفاده کرده سبب پیشرفت و بالندگی در زمینه یادگیری شد. البته برای افزایش اعتباربخشی این پژوهش، بهتر است تا نتایج این یافته ها با یافته های علوم تربیتی، ترکیب شوند.
بررسی نسخه 1 و 2 شبکه آموزشی دانش آموزان(شاد) از نظر قابلیتهای آموزشی، طراحی و ظاهر، عملکرد و ویژگی های فنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نسخه های 1 و 2 شبکه آموزشی دانش آموزان(شاد) از نظر ویژگیهایی نظیر قابلیت های آموزشی، طراحی و ظاهر برنامه، عملکرد و ویژگی های فنی بود. جامعه آماری این پژوهش زمینه یابی، معلمان و دبیران استان خوزستان بودند که حدود 32 هزار نفر را شامل می شد. حداقل حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 380 نفر محاسبه شد. برای افزایش دقت داده ها تعداد بیشتری از معلمان و دبیران مشارکت داده شده اند. بدین منظور در سال تحصیلی 99-1398 تعداد 1127 و در سال تحصیلی 400-1399 تعداد 1588 دبیر و معلم با روش نمونه گیری ساده انتخاب شده اند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام شده است. روایی پرسشنامه با شاخص لاوشه (CVR) و پایایی آن با آزمون آلفای کرانباخ مورد تایید قرار گرفته است(α=0.78). داده ها با روشهای آماری توصیفی(فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد) و استنباطی(t مستقل) تحلیل شده است. یافته ها نشان داد شبکه شاد2 به طور کلی و در هر یک از ابعاد سه گانه مورد ارزیابی(قابلیت های آموزشی، طراحی و ظاهر برنامه، و عملکرد و ویژگی های فنی)، در مقایسه با شاد1 وضعیت بهتری دارد که نشان می دهد شبکه آموزشی دانش آموزان (شاد) بهبود یافته است.
واکاوی رابطه فرهنگ سازمانی با یادگیری ضمنی دوران کرونا در نظام آموزش و پرورش (مطالعه موردی: معلمان مدارس ابتدایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۹
130 - 146
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف واکاوی رابطه فرهنگ سازمانی با یادگیری ضمنی دوران کرونا در نظام آموزش و پرورش (مطالعه موردی: معلمان مدارس ابتدایی) انجام شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان ابتدایی شاغل در مدارس دولتی استان البرز به تعداد 6657 نفر بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و بر اساس جدول کوکران تعداد 363 نفر از معلمان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه فرهنگ سازمانی دنیسون و برای سنجش یادگیری ضمنی در سازمان، از پرسشنامه محقق ساخته یادگیری ضمنی استفاده شد. بررسی ارتباط فرهنگ سازمانی با یادگیری ضمنی با همبستگی پیرسون و بررسی توانایی فرهنگ سازمانی در پیش بینی یادگیری ضمنی با تحلیل رگرسیون انجام شده است. نتایج نشان داد که بین فرهنگ سازمانی و یادگیری ضمنی در مدرسه ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین فرهنگ سازمانی، می تواند پیش بینی کننده یادگیری ضمنی در مدرسه باشد.
تأثیر میزان استفاده ازبازی های دیجیتالی بر فعالیت های حرکتی و سبک زندگی دانش آموزان 13- 16 سال(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تأثیر بازی های دیجیتالی بر فعالیت های حرکتی و سبک زندگی دانش آموزان 13-16 سال انجام شده است. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی یا نیمه تجربی بود که جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان 13-16 سال شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1400-1401 (15230 نفر، شامل 7000 دختر و 8230 پسر) بود. روش نمونه گیری در این پژوهش طبقه بندی تصادفی بر اساس جنسیت بود به این صورت که در ابتدا مدارس منتخب به روش تصادفی انتخاب شدند و مبنای انتخاب دانش آموزان در دسترس بود که افراد به صورت داوطلبانه اقدام به تکمیل پرسشنامه کردند. تعداد نمونه نیز بر اساس جدول کرجسی و مورگان شامل 300 نفر (132 دختر و 168 پسر) بود. ابزار سنجش پرسش نامه دارای 4 بخش 1. اطلاعات جمعیت شناختی، 2. پرسشنامه استاندارد سبک زندگی لعلی و همکاران(1391) ،3. پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش متغیر میزان فعالیت بدنی و 4. پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش متغیر میزان استفاده از بازی های دیجیتالی بود. اعتبار پرسشنامه ها محقق ساخته توسط اساتید و کارشناسان و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 80/0 و 87/0 به دست آمد
رابطه بین بازی های ویدئویی خشن و پرخاشگری در دانش آموزان ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین انجام بازی های خشن و میزان پرخاشگری دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی ناحیه 4 شهر تبریز بود. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی و روش نمونه گیری در دسترس بوده و برای بررسی ارتباط بین متغیرها از آزمون کای اسکوئر استفاده شد. در این جستار پس از مرور تحقیقات انجام شده با روش خودسنجی بر روی کاربران این بازی ها، میزان علاقه ایشان به اقسام بازی ها و تاثیر بازی های ویدئویی خشن روی رفتارشان مورد بررسی قرار گرفته است. پس از انتخاب 168 آزمودنی از بین دانش آموزان ابتدایی یکی از مدارس ناحیه 4 تبریز، با استفاده از پرسشنامه خشم نواکو AI سطح پرخاشگری آزمودنی ها اندازه گیری شد. همچنین با مشاهده رفتاری میزان پرخاشگری دانش آموزان توسط معلمان مربوطه نیز ارزیابی شد. بر اساس نتایج بدست آمده 56 درصد از آزمودنی ها بازی های خشن انجام می دادند. نتیجه آزمون کای اسکوئر(P< 0.05 ) نشان دهنده همبستگی مثبت بین انجام بازی های خشن و میزان خشونت بود. نتایج این تحقیق نه تنها هشداری در مورد تأثیر بازی های خشونت آمیز بر رفتار کاربران است، بلکه تاکیدی بر لزوم توجه والدین به نوع بازی های انجام شده توسط فرزندان و نظارت سازمان های مرتبط مانند بر بازی های تولید شده برای نوجوانان است.
چالش ها و موانع آموزش در بسترهای مجازی: سنتزپژوهی براساس مدل روبرتس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
زمینه:آموزش دربسترهای مجازی رویکرد نوین آموزش در نظام های آموزشی رسمی و غیررسمی شناخته می شود. در این میان شناسایی چالش ها و موانع این بستر آموزشی موجب بهبود کارایی و اثربخشی این رویکرد آموزشی می شود. روش : رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن سنتزپژوهی است. جامعه پژوهش کلیه مقالاتی هستند(296 مقاله) در زمینه چالش ها و موانع آموزش مجازی می باشد. نمونه پژوهش 31 مقاله است که این تعداد بر اساس پایش موضوعی، اشباع نظری داده ها و به صورت هدفمند انتخاب شده اند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی مقالات مورد مطالعه، گردآوری شده-اند. یافته ها: با تجزیه و تحلیل داده ها، چالش های آموزش مجازی را در 5 بُعد، 18 عامل و 86 مؤلفه سازمان یافت. براساس یافته ها مؤلفه های منتخب چالش های آموزش مجازی شامل چالش های رفتاری، چالش های سازمانی، چالش های آموزشی، چالش های فرهنگی- اقتصادی و چالش های زیرساختی می باشد. نتیجه گیری:شناسایی چالش های آموزش مجازی، بستر مناسبی جهت رفع این چالش ها و از سویی بهبود رویکردهای آموزش مجازی فراهم می آورد. امیداست برنامه ریزان درسی با توجه به نتایج این پژوهش و پژوهش هایی از این قبیل که برآیندی از پیشینه پژوهشی موجود در این زمینه است در راستای تنظیم مناسب برنامه های آموزش مجازی گام های اساسی بردارند.
ارائه چارچوبی برای عناصر برنامه درسی مبتنی بر یادگیری مادالعمر با استفاده ظرفیت فضاهای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف ارائه چارچوبی برای عناصر برنامه درسی مبتنی بر یادگیری مادام العمر با استفاده ظرفیت فضاهای مجازی انجام شد. روش تحقیق کیفی از نوع پدیدارشناسی بوده و جامعه آماری اساتید و خبرگان برنامه ریزی درسی دانشگاه های تبریز در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. حجم نمونه تا اشباع نظری داده ها (15نفر) از اساتید خبره انتخاب و گردآوری داده ها از طریق مصاحبه عمیق نیمه-ساختاریافته به روش گلوله برفی انجام گرفت. اعتبار مصاحبه ها از نوع درونی بود و جهت افزایش پایایی، مصاحبه ها در فضای مناسب و با رعایت شرایط مصاحبه و به دور از سوگیری و اعمال نظر شخصی انجام پذیرفت. از تحلیل داده ها بر اساس روش «تحلیل مضمون» حاصل از مصاحبه با خبرگان مورد مطالعه؛ 34 مضمون فرعی استخراج و به ترتیب در یازده مضمون اصلی منطق و چرایی برنامه درسی، اهداف برنامه درسی، محتوای برنامه درسی، فعالیت های یادگیری، روش تدریس، توجه به نقش معلم در برنامه درسی، مواد و منابع برنامه درسی، فضا و مکان برنامه درسی، زمان برنامه درسی، گروه بندی برنامه درسی و ویژگی های ارزشیابی برنامه درسی بعنوان چارچوب عناصر برنامه درسی مبتنی بر یادگیری مادالعمر با استفاده ظرفیت فضاهای مجازی قرار گرفتند. در نتیجه 11عنصر شناسایی شده و شاخص های 34گانه تشکیل دهنده آنها عمده ترین عناصر برنامه درسی مبتنی بر یادگیری مادام العمر با استفاده از ظرفیت فضای مجازی می باشند. با توجه به اینکه دانش آموزان در مدرسه به یادگیری و آموزش دست می یابند، بنابراین یادگیری مادام العمر دانش آموزان با استفاده از فضاهای مجازی با توجه به فناوری های آموزشی و ارتباطی روز دنیا در طراحی برنامه درسی مدارس، امری حیاتی است.
رابطه سرزندگی تحصیلی و تجارب یادگیری با تفکر انتقادی دانشجویان در دوره کووید 19: نقش میانجی سرمایه روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۹
84 - 104
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه سرزندگی تحصیلی و تجارب یادگیری با تفکر انتقادی با نقش میانجی سرمایه روان شناختی در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری، دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در سال تحصیلی 1399-1400 که تعدادشان 17600 نفر بود. 210 شرکت کننده به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های تفکر انتقادی فاشیون (1990)، سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری (1391)، کیفیت تجارب یادگیری نیومن و نیومن (1993) و سرمایه روان شناختی لوتانز و همکاران (2007) جمع آوری و بوسیله آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که سرزندگی تحصیلی و تجارب یادگیری با تفکر انتقادی رابطه مثبت و معنادار دارند (01/0P<). نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که سرمایه روان شناختی در رابطه سرزندگی تحصیلی و تجارب یادگیری با تفکر انتقادی نقش میانجی معناداری دارد (01/0P<). نتایج شواهدی را نشان می دهد که سرزندگی تحصیلی و تجارب یادگیری از طریق درگیر ساختن دانشجویان در فرآیند یادگیری سازنده گرا روی تفکر انتقادی آنان تاثیر می گذارند و سرمایه روان شناختی با تقویت سازه های مثبت در دانشجویان، نقش سرزندگی تحصیلی و تجارب یادگیری را در پیش بینی تفکر انتقادی بیشتر تبیین می کند. لذا به منظور افزایش تفکر انتقادی دانشجویان پیشنهاد می شود به سرزندگی تحصیلی و تجارب یادگیری توجه شود و از طریق مشاوره و آموزش زمینه ارتقاء سرمایه روان شناختی فراهم شود.
بررسی میزان و نوع استفاده دانش آموزان متوسطه از فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۹
64 - 82
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان و نوع استفاده دانشآموزان متوسطه از فضای مجازی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر، توصیفی- پیمایشی و از نظر هدف نیز پژوهشی کاربردی بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان متوسطه استان همدان در سال تحصیلی 99-1398 بودند که تعداد 500 نفر به عنوان حجم نمونه و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که اعتبار آن با دیدگاه اساتید و پایایی با آزمون آلفای کرونباخ(92/0) حاصل شد. برای تحلیل داده ها از آماره های توصیفی(فراوانی، درصد و میانگین) و استنباطی(T مستقل و کای دو) با کمک نرم افزار Spss24 استفاده شد. یافته ها نشان داد 5/84 دانش آموزان بین 2 تا 5 ساعت، 13/0 کمتر از 1 ساعت و 5/2 بیشتر از 5 ساعت در روز با اینترنت سر و کار دارند. نتایج نشان داد میزان استفاده دانش آموزان از فضای مجازی کمتر از حد متوسط(3) است و بیش ترین نوع استفاده به ترتیب مربوط به «انجام تکالیف درسی»، «کسب اطلاعات عمومی»، «ارتباط با همکلاسی» و «گوش دادن به موسقی و آهنگ» بود. در مورد شبکه های اجتماعی تلگرام، واتساپ و شاد میزان استفاده دخترها از پسرها بیشتر و در مورد فیس بوک و اینستاگرام استفاده پسران از دختران بیشتر بود(05/0>P). همچنین در رابطه با نوع استفاده از فضای مجازی، نتایج آزمون کای دو نشان داد دختران بیشتر از پسران برای انجام تکالیف درسی از فضای مجازی استفاده می کنند. می توان نتیجه گرفت میزان استفاده دانش آموزان از فضای مجازی زیاد نیست و موارد استفاده بیش تر مربوط به امورات درسی و تعاملات اجتماعی با همکلاسی ها و دوستان است.
اثربخشی آموزش فلسفه توسط رسانه کمیک استریپ بر کیفیت ذهن آگاهی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف نویسندگان پژوهش، ارائه طرحی آموزشی با استفاده از فبک و رسانه کمیک استریپ جهت ارتقای سطح کیفی ذهن آگاهی کودکان می باشد. روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و جامعه آماری آن کلیه دانش آموزان پایه پنجم شهر دزفول بود که از بین آنان 60 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب و در دو گروه 30 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، کمیک استریپ محقق ساخته و پرسشنامه ذهن آگاهی در کودکان و نوجوانان گریکو(2010) (CAMM) بود که طی دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل شد. جهت اجرای متغیرمستقل، در 8جلسه و طی 4 هفته، 8 داستان از متون کلاسیک فارسی برای گروه آزمایش انتخاب و برای گروه کنترل نیزهمان مضامین از طریق روش سخنرانی اجراشد. یافته های بدست آمده نشان داد که برنامه آموزشی بر میزان رشد ذهن آگاهی دانش آموزان تاثیر معناداری داشته به گونه ایکه میزان اندازه اثر در ذهن آگاهی32/62درصد بود(P<0.05). نتیجه گیری: رویکرد فبک به وسیله رسانه کمیک استریپ به عنوان یک رسانه تصویری و جذاب در جهت آموزش مطالب، می تواند منجر به تقویت سطح ذهن آگاهی کودکان در موقعیت های واقعی و عمق بخشیدن به تجربیات یادگیری به کارگرفته شود.
تاثیر تعامل بین معلم و شاگرد در شبکه اجتماعی مجازی بر انگیزه پیشرفت، سرزندگی تحصیلی و احساس تعلق به مدرسه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر تعامل بین معلم و شاگرد در شبکه اجتماعی مجازی بر انگیزه پیشرفت، سرزندگی تحصیلی و احساس تعلق به مدرسه انجام گرفته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش تحقیق، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان ساری در سال تحصیلی 1401-1400 بوده که بر اساس نرم افزار محاسبه حجم نمونه جی پاور، تعداد 72 نفر به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه آماری انتخاب و به صورت گمارش تصادفی (با قرعه کشی) 36 نفر در گروه کنترل و 36 نفر دیگر در گروه آزمایش (تعامل از طریق شبکه اجتماعی مجازی) جایگزین شده اند. ابزار اندازه گیری در پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه های انگیزش پیشرفت هرمنس، سرزندگی تحصیلی مارتین و مارش و احساس تعلق به مدرسه بری و همکاران بوده است. یافته ها نشان داد تعامل معلم و دانش آموز در شبکه اجتماعی مجازی بر انگیزه پیشرفت، سرزندگی تحصیلی و احساس تعلق به مدرسه تأثیر مثبت داشته است، به طوری که، نخست بر سرزندگی تحصلی و در مراتب بعدی بر انگیزه پیشرفت و احساس تعلق به مدرسه تاثیرگذار بوده است.
رابطه بین آموزش های الکترونیکی و مدیریت یکپارچه با نقش میانجی بهینه سازی منابع انسانی با عملکرد مدیران مدارس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین رابطه بین آموزش های الکترونیکی و مدیریت یکپارچه با نقش میانجی بهینه سازی منابع انسانی با عملکرد مدیران مدارس متوسطه شهرستان نکا می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، روش گردآوری اطلاعات میدانی و توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری، کلیه مدیران و معاونین مدارس شهرستان نکا به تعداد 173 نفر بودند، که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برحسب جنسیت 119نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های استاندارد آموزش های الکترونیکی حسینی (1393)، مدیریت یکپارچه بالدریج (1999)، بهینه سازی منابع انسانی ظابط (1388)، عملکرد مدیران هرسی و گلداسمیت (۱۹۸۰) بود. روایی این پرسشنامه ها توسط متخصصان مورد تأیید قرار گرفت، پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید.که مقدار آن برای آموزش های الکترونیکی 88/0، مدیریت یکپارچه 95/0، بهینه سازی منابع انسانی 94/0، عملکرد مدیران 91/0 بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای Spss وPls استفاده شد. نتایج نشان داد که بین فناوری اطلاعات و ارتباطات و عملکرد شغلی با نقش میانجی گری چابکی سازمانی رابطه وجود دارد.
تأثیر یادگیری تلفیقی بر حضور عاطفی دانش آموزان دوره ابتدایی در درس علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۹
48 - 63
حوزههای تخصصی:
امروزه یادگیری تلفیقی مورد استقبال نظام های آموزشی قرار گرفته است. یک عامل مهم که در کیفیت اجرا و ارزیابی یک یادگیری تلفیقی وجود دارد، حضور عاطفی یادگیرندگان است. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یادگیری تلفیقی بر میزان حضور عاطفی دانش آموزان دوره ابتدایی شهرستان شهریار در درس علوم بود. روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 60 دانش آموز انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه حضور عاطفی Cleveland-Innes و Campbell (2012) بود. گروه آزمایش 6 جلسه به صورت یادگیری تلفیقی و گروه کنترل 6 جلسه به صورت چهره به چهره آموزش دیدند. به منظور بررسی تغییرات قبل از مداخله، یک پیش آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد و پس از مداخله از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از روش های آماری در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون تی همبسته و تحلیل کوواریانس چند متغیری) استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد تأثیر یادگیری تلفیقی بر حضور عاطفی بیشتر از یادگیری چهره به چهره می باشد. از این رو می توان گفت یادگیری تلفیقی می تواند به طور مؤثری زمینه ابراز عواطف و احساسات یادگیرندگان را فراهم کند.
روند تکنولوژی های نوین در یادگیری و آموزش: با تاکید بر چالش ها و سیاست های مورد نیاز در عصر پساکرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۹
106 - 128
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فناوری های نوین آموزش و یادگیری قابلیت های متفاوتی برای افزایش کیفیت یادگیری فراهم آورده اند. این دسته از فناوری ها صورتبندی های جدیدی از فهم چیستی، چگونگی، مکان و زمان یادگیری ایجاد کرده و با اتکا بر ماهیت سه گانه سخت افزاری، نرم افزاری و حل مساله، فرآیند یادگیری را معنادارتر و متحول کرده اند. روش: روش این پژوهش مرور نظام مند بوده است. پایگاه های اسکوپوس، ساینس دایرکت و پایگاه نشریات باز مراجع اصلی استخراج منابع بوده اند. با راهبرد جستجوی هدفمند، 440 مقاله انتخاب و طی پنج مرحله با قیاس عنوان، چکیده، روش و یافته های پژوهش، تعدادی مقاله از دایره مطالعاتی حذف و 83 مقاله مبنای کار قرار گرفت. یافته ها: توسعه سیستم های مدیریت یادگیری مبتنی بر هوش مصنوعی و هوش شناختی-فناوری مولفه های اصلی یافته های پژوهش در دو ساحت روند های فناورانه و آموزشی می باشند. براساس یافته های پژوهش ترکیب عناصر ساختاری در بعد سخت افزاری و همچنین شناختی در بعد میان افزاری و نرم افزاری در بعد پیش بینی و تحلیل رفتار از جهت گیری های آینده نگرانه این حوزه می باشند. نتیجه گیری: بنابراین، برای طراحی، توسعه و پیاده سازی محیط های یادگیری الکترونیکی، سیاست گذاری و برنامه ریزی به منظور فراهم نمودن زیر ساخت های مناسب عصر پساکرونا ضروری و حیاتی است. در این راستا، بٌعد فرهنگ سازی و توجه به ارزش های سیستم دیجیتال، رهبری آینده نگر و آینده پژوه از ضرویات اولیه زیرساختی هستند.