فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۱٬۳۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله تبیین پژوهش استعلایی- انتقادی در تعلیم و تربیت از دیدگاه باسکار است. این مقاله با روش استنتاجی، به تبیین چیستی و چگونگی پژوهش استعلایی- انتقادی در تعلیم و تربیت از دیدگاه باسکار پرداخته است. این رویکرد با روش استعلایی شرط امکان معرفت را جهانی ساختارمند و قابل کشف از طریق فعالیت بشری می داند. انتقاد نیز اشاره به نقد تبیینی ساختارها و سازوکارها و نظریات محدودیت آفرین به منظور اصلاح و تغییر آنها دارد. روش مناسب به منظور تبیین ساختارها و سازوکارها روش پژوهش میان- رشته ای است. روش پژوهش میان- رشته ای به بررسی سطوح و ساختارهای چندگانه، سازوکارهای هر ساختار و نقش آنها در خلق رویدادها می پردازد. مراحل پژوهش شامل فرآیندی است که طی آن باید از توصیف یک موضوع انضمامی مبهم به سوی انتزاع ساختارهای معنادار از آن حرکت کرد، سپس این روش به تبیین ساختارها با توجه به عوامل درونی و بیرونی می پردازد. در نهایت دانش حاصل از این تبیین را به منظور نقد و اصلاح عوامل محدودیت آفرین ترکیب می کند. این فرآیند شامل شناسایی مسئله، طرح سؤال استعلایی، توصیف پدیده های پیچیده و لایه مند به گونه ای انضمامی، تفکیک و انتزاع، استنباط فرآیندی به منظور شناخت سازوکارهای هر ساختار، باز توصیف و ترکیب جدید و در نهایت کنش است. این روش پژوهشی در تعلیم و تربیت شامل پنج اصل اساسی است. این اصول راهنمای مراحل پژوهش تربیتی میان- رشته ای و شامل بررسی انضمامی، بررسی انتزاعی، کفایت تبیینی، حذف و اصلاح، ارائه بدیل و سیاستگذاری آموزشی هستند.
بررسی و مقایسه دیدگاه سطوح استفاده کننده از نتایج پژوهشی نسبت به مدلهای کاربست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" دیدگاه افراد نسبت به پژوهشها و نتایج آن ارتباط مستقیم با نحوه استفاده از نتایج پژوهشی دارد. این دیدگاه، تعیین کننده میزان و چگونگی بهره گیری از یافته ها است. از این رو به منظور بررسی نگرش کاربران یافته های پژوهشی، شکل های بهره گیری از یافته ها با عنوان مدلهای کاربست مطالعه شد و چهار مدل اصلی کاربست شامل: مدلهای انتقال خطی، حل مساله، روشنگری و تعاملی شناسایی شدند. با توجه به پرسش پژوهش در زمینه مقایسه میان سطوح کاربران، سه سطح معلمان، کارشناسان و مدیران مورد توجه قرار گرفتند. نگرش 181 نفر از سطوح کاربران با بهره گیری از پرسشنامه محقق ساخته گرد آوری شد. این عده به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از میان کارکنان سازمان و هشت منطقه از مناطق سازمان آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران برگزیده شدند. داده های هر سطح با بهره گیری از آزمون T دوبه دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مدلهای تعاملی، انتقال خطی، حل مساله و روشنگری به ترتیب از نگرش مساعد کاربران برخوردار بودند. در مقایسه الگوهای پاسخ دهی سطوح استفاده کننده، تفاوتی میان ترتیب مدل ها مشاهده نشد و تنها تفاوت قابل اشاره به معنا دار بودن تفاوت ها مربوط می شد. به این صورت که در میان نمونه مدیران همه تفاوت ها معنا دار بودند، ولی در میان کارشناسان تفاوت میان مدلهای تعاملی و انتقال خطی و همچنین تفاوت میان مدلهای حل مساله و روشنگری معنا دار نبود. در میان معلمان نیز میان مدلهای تعاملی و انتقال خطی، تفاوت معنا داری ملاحظه نشد. به طور کلی نتایج نشان داد که از نظر کاربران مدلهای تعاملی و انتقال خطی از اهمیت بیشتر برخوردارند. که این یافته همسو با نتایج پیشین است. مدل روشنگری نیز دارای پایین ترین نگرش است که به نظر می رسد با توجه به اهمیت آن باید بیشتر شناسانده شود.
"
گونه شناسى رهیافت هاى تلفیقى در طراحى برنامه هاى درسى و دلالتهاى کاربردى آن براى رشته اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گذشته، فلسفه آموزش و رویکردهاى برنامه ریزى درسى صرفاً به انتقال مجموعه اى از دانشى سازمان یافته یا ایجاد و ارتقاى نظام ارزشى حاکم بر رفتارهاى فرد و جامعه محدود مى شد، به طوریکه طى چندین قرن و با کوشش هاى دانشگاه ها و مراکز جدیدِ اغلب رشته هاى علمى از جمله اقتصاد، برنامه هاى درسى تخصصى و تک رشته اى به وجود آمد. اما امروزه، فلسفه آموزش و رویکردهاى برنامه ریزى درسى را توسعه داده اند و از روش هایى جدید استفاده مى کنند. در این روش ها، در فراسوى ساختار یک سویه نگر رشته هاى تخصصى، واقعیت ها و نیازهاى دنیاى جدید را جست وجو مى کنند و جزئى نگرى و محدودیت هاى تخصصى شدن و تقسیم علوم را، که در دهه هاى اخیر رایج بوده است، نقد مى کنند. مى توان این جریان را، «تلفیقى» » 2غیررشته اى» که در حوزه طراحى برنامه هاى درسى در رویکردهاى به اصطلاح تجلى یافته است، در انواع رویکردهاى درون رشته اى موازى 3، رویکرد میان رشته اى 4، رویکرد چندرشته اى 5، رویکرد چندرشته اى متقاطع 6، رویکرد چندرشته اى متکثر 7 و رویکرد فرارشته اى، در سه نوع افقى، قائم و مورب گونه شناسى کرد.
این مهمْ انکارناپذیر است که مسائل اقتصادى چندوجهى و چندبعدى است و دانش اقتصاد ماهیتاً، دانشى تلفیقى از چند حوزه معرفتى علوم اقتصادى، جامعه شناسى، تاریخ، فلسفه، روان شناسى، حقوق و مباحث اخلاقى و هنجارى دینى است. با توجه به این نکته، پرواضح است که اولاً، طراحى هاى آموزشى و برنامه هاى درسى این رشته نمى تواند فارغ از مباحث برنامه ریزى تلفیقى باشد. ثانیاً، بلاشک بهره مندى از ظرفیتها و یافته هاى علمى و تجارب آموزشى این رویکردها مى تواند سرعت تحول و نوآورى در برنامه هاى آموزشى را افزایش دهد و بالتبع، سرمایه هاى انسانى آن را مضاعف کند و توانمندى و کارآمدى این دانش را براى مواجهه با مسائل علمى ارتقا دهد.
در این مقاله، در پى آن هستیم که ضمن معرفى این رهیافت ها، با طراحى نمونه هایى، امکان و دلالت هاى عملى استفاده از رهیافت هاى تلفیقى را در طراحى برنامه هاى درسى رشته اقتصاد و گرایش هاى تخصصى در مقاطع تکمیلى آن نشان دهیم؛ ا نشاءالله
بررسی نگرش دانش آموزان دبیرستان های شهر تهران به درس عربی و عوامل مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی پژوهش کنونی، در گام نخست، مطالعه نوع نگرش دانش آموزان پایه اول، دوم و سوم دبیرستان های دولتی شهر تهران به درس زبان عربی بوده و در گام دوم، تاثیر جنسیت، پایه های تحصیلی و مناطق آموزش و پرورش بر این نگرش نیز مورد بررسی قرار گرفته است. بدین خاطر، در آغاز ساخت نگرش سنج مربوط بر اساس نظر متخصصین و مطالعه اولیه بر روی 372 دانش آموز (192 دختر و 180 پسر) انجام شده است. پس از پالایش و آماده سازی نگرش سنج بر مبنای ویژگی های روان سنجی، مرحله اصلی تحقیق بر روی 1085 آزمودنی (535 پسر و 560 دختر) پی گرفته شده است. نتایج به دست آمده بیانگر نگرش منفی دانش آموزان به درس عربی است. این امر در مناطق آموزش و پرورش، پایه های تحصیلی، و دختران و پسران مشابه بوده است. یافته های دیگر، نشانگر تاثیر منطقه آموزش و پرورش بر نوع نگرش دانش آموزان است، این در حالی است که پایه های تحصیلی و جنسیت به تنهایی تاثیری بر نوع نگرش دانش آموزان نداشته است، هر چند باید توجه کرد که تعامل جنسیت با پایه های تحصیلی و منطقه آموزش و پرورش، نشانگر تاثیر تعاملی متغیرهای یاد شده بر نوع نگرش دانش آموزان بوده است.
معرفی کتاب (برنامه ریزی درسی برای مدارس ابتدایی در هزاره ی سوم)
حوزههای تخصصی:
آسیب شناسی کارورزی دانشگاه فرهنگیان: یک مطالعه آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش آسیب شناسی دوره ی کارورزی دانشگاه فرهنگیان به منظور ارائه ی الگوی مطلوب بوده است. نوع پژوهش آمیخته و روش آن متوالی تبیینی بوده است. جامعه آماری شامل مدرسان، معلمان راهنما و کارورزان دانشگاه فرهنگیان استان چهارمحال و بختیاری بوده است. در فاز کمی، مدرسان به روش سرشماری و دو گروه دیگر به روش تصادفی نمونه گیری شدند. در فاز کیفی از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. در فاز کمی و کیفی به ترتیب اطلاعات با پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری گردید.طبق نتایج، ازبین مؤلفه های اهداف، فعالیت های یادگیری، زمان، فضای آموزشی مدارس و ارزشیابی؛ مدرسان مؤلفه زمان و دو گروه دیگر زمان، فعالیت های یادگیری و ارزشیابی را نامطلوب دانستند. در فاز کیفی نیز 7 مضمون فرصت، 17 چالش و 14 الزام استخراج شد. باتوجه به یافته ها و نظر کارشناسان، الگوی پیشنهادی با 14 مؤلفه در سه حوزه سیاستگذاری، اجرا و پشتیبانی ارائه گردیده است.
برنامه درسی روایت پژوهی و توسعه حرفه ای دانشجویان دانشگاه فرهنگیان: طراحی الگوی برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی روایت پژوهی جهت توسعه حرفه ای دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان است. الگوی برنامه درسی روایت پژوهی، مبتنی بر نظریات دیویی، برونر، شوآب، ویگوتسکی، دونالدشون ,کلندینین و کانلی است. در این الگو، یادگیری یک عمل فکورانه و مبتنی بر تجربه است؛ دانشجومعلمان با تفکر و تأمل در تجارب خود و دیگران، اقدام به ساخت معانی می کنند؛ آن ها فعالانه دانش، مهارت و نگرش خود را از روایت ها می آموزند و به توسعه حرفه ای دست می یابند. در این پژوهش، دو سؤال اصلی مطرح است: 1. الگوی برنامه درسی روایت پژوهی برای توسعه حرفه ای دانشجومعلمان دارای چه ویژگی هایی است و 2. آیا این الگو دارای اعتبار است؟ جهت پاسخ به این سؤالات از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شد. الگو طراحی شد و جهت اعتباربخشی در اختیار 20 نفر از متخصصان برنامه درسی و مدرسان دانشگاه فرهنگیان قرار گرفت که درصد بالایی از متخصصان، الگو و بخش های مختلف آن را مناسب ارزیابی کردند.
شناسایی عوامل موثر در اختلالات املا نویسی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۴
181 - 218
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر در شکل گیری اختلالات املا نویسی دانش آموزان ابتدایی انجام گردید. بدین منظور از روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته با 23 نفر (9 کارشناس و 14 معلم) که به روش ملاکی انتخاب شده بودند، جمع آوری شد. برای اعتبار یابی یافته ها از راهبرد های ممیزی بیرونی، بازبینی نتایج توسط اطلاع رسانان، چند سویه سازی و درگیری طولانی مدت استفاده گردید. تحلیل داده ها به شناسایی و طبقه بندی 101 کُد، 19 زیرمضمون و 7 مضمون اصلی شامل، عوامل روانشناختی، محیطی، زبان شناختی، برنامه ای، ادراکی، فردی و فیزیولوژیکی، منجر گردید. نتایج آشکار نمود که دانش آموزان دوره ابتدایی با اختلال های متعدد و متنوع املا نویسی مواجه هستند و این امر ضرورت توجه جدی مدیران و برنامه ریزان آموزش ابتدایی را به منظور ارتقای کیفیت آموزش املا نویسی، فرایند ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و جلوگیری از تشدید مخاطرات ناشی از آن را آشکار می نماید. در انتها، راهکارهای مناسب برای ارتقای وضعیت موجود و زمینه سازی برای کاهش اختلال های برشمرده شده ارائه گردید.
تبیین سیر تحول و اصلاح نظام برنامه درسی آموزش عالی بعد از انقلاب اسلامی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، تبیین سیر تحول واصلاح نظام برنامه درسی آموزش عالی بعد از انقلاب اسلامی در ایران بود. روش پژوهش کیفی از نوع تاریخی است که تلاش نموده با بهره گیری از منابع و مستندات در دسترس سیر بازنگری برنامه های درسی آموزش عالی را ضمن سه دوره انحلال، تعویق و گسترش با دیدگاهی تحلیلی نشان دهد. حوزه پژوهش کلیه متون، پژوهش های انجام شده و اسناد مربوط به برنامه های درسی آموزش عالی بود که از منابع چاپی و دیجیتالی موجود در کتابخانه ها، بانک اطلاعاتی، مجلات و کتاب های الکترونیکی در دسترس و به صورت کل شمار استفاده گردید و ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات و استخراج بند های مرتبط با موضوع پژوهش، فیش های تحقیق بودند که همگی توسط محقق ساخته شدند. نتایج نشان می دهد که برنامه درسی در نظام آموزش عالی تاکنون جهت گیری های متفاوتی را پشت سر گذاشته است. تجربه ایی که از دوره های برنامه ریزی درسی دانشگاهی قبل و بعد از انقلاب اسلامی حاصل می شود گذر از یک نظام برنامه ریزی درسی نسبتا مستقل (دوره قبل از انقلاب) به نظام متمرکز افراطی (بعد از انقلاب و در دوران انحلال و تعویق) و سر انجام به سمت واگذاری اختیارات نسبی برای برنامه ریزی دانشگاهی (از برنامه دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) به سمت واگذاری اختیارات کامل برای برنامه ریزی درسی به دانشگاه های دارای هیات ممیزه است.
نقش و کارکرد ارزشیابی در مراحل تدوین برنامه درسی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ارزشیابی برنامه درسی دارای قدمتی به اندازه فرآیند تعلیم و تربیت است. مفهوم ارزشیابی آنقدر گسترده است که انواع مختلفی از فعالیتهای ارزشیابی را که هدف مشترک همه آنها بررسی وضعیت برنامه درسی در موقعیت اجرایی خاص است، دربر میگیرد؛ بنابراین، روشها و راهبردهای ارزشیابی نیز متفاوت خواهند بود. هدف از این مقاله بررسی تفاوت روندهای ارزشیابی براساس شش مقوله مرحله تدوین برنامه، موضوع مورد ارزشیابی، معیار، نوع دادهها، روش خلاصهکردن دادهها و نقش بود. در مورد هر مقوله، گروه تدوین بر وظیفه خاصی تمرکز دارد. از این رو در هر مرحله، انواع خاصی از ارزشیابی مورد نیاز است تا اجرای موفقیت آمیز و استفاده از برنامه جدید را حمایت کند.
نتیجه گیری: هیچ مبنای نظری پذیرفته شده ای برای تجربیات اندوختهشده تعیین حداقل الزامات ارزشیابی که بایستی در تشخیص کارآیی کاربرد وسیع برنامه جدید در نظام آموزشی به کار رود، وجود ندارد و هر نظامی می بایست استانداردهای ارزشیابی را براساس شرایط خود تعیین کند.
طراحی یک الگوی نظری برنامه درسی بین¬رشته¬ای در حوزه آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: طبقه¬بندی روابط بین¬رشته¬ای، دو مقصود را در بردارد: نخست توضیح پیشرفت تدریجی در رشته¬های علمی که منجر به باز ترکیب وحدت علوم می¬شود و دوم توصیف باروری متقابل بین رشته¬های علمی و هم¬آمیختگی آن¬ها که منجر به¬ظهور رشته¬های جدید می¬گردد. دسته¬ای دیگر سطح¬بندی، براساس میزان تداخل میان حوزه¬های رشته¬های درسی با توجه به عناصر در حال تعامل، انجام می¬شود و شامل دو دسته هستند از یک¬سو، تعامل بین مفاهیمی که گواه پردازش یک چارچوب مفهومی ابداعی هستند و از سوی دیگر اندرکنش¬های میان روش¬ها. مطابق با این دسته¬بندی، در حوزه برنامه درسی بین¬رشته¬ای هم دو نوع کلی حاکم هستند: برنامه درسی هم¬گرا یا متقارب که بر رویکرد بین¬رشته¬ای ابزاری منطبق است و گونه ادغامی یا تلفیقی برنامه درسی که منطبق بر رویکرد بین رشته¬ای نظری یا مفهومی است. بعضی از نویسندگان اصطلاح «همکارانه» را به¬جای مدل متقارب استفاده کرده و آن¬را در مقابل گونه تلفیقی یا ادغامی به¬کار برده¬اند. هدف مقاله آن است که در قالب یک مدل برنامه درسی بین-رشته¬ای و با تکیه بر دو رویکرد کلی مطالعات بین رشته¬ای (مفهومی و ابزاری) به بررسی اصول برنامه درسی بین-رشته¬ای، طراحی دروس و فعالیت¬های بین¬رشته¬ای، اجرا و آموزش در حوزه برنامه درسی آموزش عالی بپردازد. این مدل دارای بخش¬هایی چون گونه¬های برنامه درسی، اصول طراحی و سازماندهی برنامه درسی و چگونگی اجرا و ارزشیابی برنامه درسی بین¬رشته¬ای است.
ارائه الگوی مفهومی برنامه ریزی درسی مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات و سنجش میزان تناسب آن با نظام برنامه ریزی درسی کشور
حوزههای تخصصی:
جهانی شدن انقلاب اطلاعاتی و تعلیم و تربیت : با تاکید بر دیدگاه ژ . ف . لیوتار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" جهانی شدن به منزله فرایند یا طرح یا فرایند/طرحی در نظر گرفته می شود که به سرعت در حال شکل گیری است. جهانی شدن، در صورت وقوع، تاثیرات خود را در همه ابعاد معرفتی و عملی به جا خواهد گذاشت. در این میان، تاثیر آن بر معرفت شناسی واز طریق آن بر تعلیم و تربیت، قابل توجه است. با توجه به اینکه یکی از مهمترین محملهای جهانی شدن، ظهور و گسترش انقلاب اطلاعات است، نخستین چالش در این زمینه ناظر به ماهیت معرفت در نظر گرفته شده است. بر این اساس، ویژگی اساسی دانش را باید در این معادله جستجو کرد: ""دانش= اصلاعات"". این امر که با فروکاهش وجوه گوناگون دانش به اطلاعات کمی همراه است، به بحران مشروعیت دانش منجر می شود. گذشته از آن، با توجه به اینکه دانش، دارای جایگاهی اجتماعی است، بنابراین، شکل و ویژگیهای اجتماع در عصر جهانی شدن، بر دانش تاثیر خواهد گذاشت. از سویی نیز، دیدگاه اجتماع مجازی، ما را به بازاندیشی درباره دانش و نیز مساله هویت فرا می خواند، زیرا به تبع اجتماع مجازی، سخن از هویت مجازی به میان می آید که ملازم با انشقاق هویتی است. تعلیم و تربیت برای مواجهه با این چالشها نیازمند آن است که: الف) در برابر فروکاهش دانش به اطلاعات، مقاومت ورزد و دانش را نه با اطلاعات بلکه با خردمندی برابر بگیرد؛ ب) شیوه های خیال ورزانه و خلاقانه را بسط دهد؛ ج) مطالعات میان رشته ای را به منزله شیوه ای مهم برای بسط خیال ورزی، گسترش دهد؛ و سرانجام؛ د) ارتباط هایی میان اجتماع های مجازی واقعی دانش آموزان ایجاد کند.
"
نظرورزی درباره برنامه درسی دبیرستان: گرایش عمومی ، تخصصی یا همگرائی در چارچوب ""تخصص گرائی نرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار ابتدا مقدمه ای در باب چگونگی رویاروئی با اندیشه های به ظاهر آشتی ناپذیر مطرح می شود. این مقمه در واقع رویکرد کلی نویسنده به مواضع تناقض آمیز ناظر به جهت گیری برنامه های درسی دوره متوسطه را آشکار می نماید. پس از آن گذری بر پیشینه بحث خواهیم داشت و در ادامه پیشینه نظری موضوع در خارج از ایران را تحت عنوان مروری بر مواضع پارادوکسیکال با تفصیل بیشتر مطرح می نمائیم. این بخش در حقیقت حاوی مهم ترین داده های بحث است که وجود مواضع متعارض میان اندیشمندان تعلیم و تربیت در عصر حاضر را مستند می سازد.
در تعقیب سیر منطقی بحث شاهد تلاش نویسنده برای ارائه طریق و حل پاردوکس مربوط به برنامه ی درسی دوره متوسطه می باشیم که می توان آن را نمونه ای از کوشش های مبتنی بر تفکر تلفیقی ارزیابی کرد. در این قسمت نخست مفروضات فلسفی – تربیتی و سپس مفروضات علمی – تجربی مطرح شده و بر اساس آن ها ساختار سه وجهی برنامه درسی دوره متوسطه ارائه می گردد. بخش پایانی نوشتار به جمع بندی و بحث اختصاص یافته که طی آن موضوع تاسیس ""دبیرستان های جامع"" در ایران نیز به تناسب ساختار پیشنهادی مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است.
نگارنده برآن است که از طریق واکاوی دیدگاه ها و مواضع گوناگون نشان دهد وجه تقابلی یا تباینی این دو نگاه در برنامه درسی دوره متوسطه را می توان به همگرائی و تعبیه ساختاری ترکیبی در برنامه درسی این دوره تبدیل نمود ، و بدین ترتیب کوشش کرد تا از گزند انتقادات وارد به هریک از این مواضع مطلق اندیش و قطبی برحذر ماند. ایده اساسی قابل طرح در این زمینه "" تخصص گرائی نرم در قالب یک برنامه درسی دارای ماهیت عمومی در دوره متوسطه"" می باشد که به شرح آن پرداخته شده است.
تغییر برنامه درسی آموزش عالی: (مورد: برنامه درسی دوره کارشناسی ارشد برنامه ریزی آموزشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییر برنامه درسی آموزش عالی (برنامه درسی رشته برنامه ریزی آموزشی در چهار عنصر محوری برنامه درسی شامل هدف، محتوا، فرصت های یاددهی - یادگیری و ارزشیابی صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش، اعضای هیئت علمی و دانشجویان شش دانشگاه دولتی بودند که رشته برنامه ریزی آموزشی را در سطح کارشناسی ارشد داشتند. با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای، دانشگاه های تهران، علامه طباطبایی، اصفهان و مازندران جهت اجرای تحقیق انتخاب و32 نفر اعضای هیأت علمی و93 نفر دانشجویان کارشناسی ارشد مورد بررسی قرار گرفتند. روش پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی و ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود. جهت بررسی عنصر هدف، اهداف اصلی دوره مندرج در سند مصوب ""مشخصات کلّی برنامه ی درسی و سرفصل دروس""، برای عنصر محتوا ضرورت وجود دروس، تعداد واحدها و سرفصل آن مندرج در سند مصوب و جهت عناصر فرصت های یاددهی- یادگیری و ارزشیابی وضعیت موجود این دو مؤلفه بر اساس برنامه درسی اجرا شده مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن بود که از دیدگاه اساتید اهداف اصلی دوره، دارای مطلوبیت نسبی بوده و تغییر در این عنصر ضروری نمی باشد؛ در حالی که دانشجویان خواستار تغییر اهداف اصلی دوره بودند. در مورد عنصر محتوا، اساتید و دانشجویان معتقدند که تقریباً تمامی دروس این رشته بایستی حفظ شود و با تعداد واحدهای موجود این دروس نیز موافق بودند. اما از دیدگاه اساتید و دانشجویان مؤلفه اهداف دروس از وضعیت مطلوبی برخوردار نبوده و خواستار تغییر در این مؤلفه محتوای برنامه درسی بودند. در مؤلفه سرفصل دروس نیز به استثناء درس پایان نامه اساتید و دانشجویان بر این باورند که تغییر در تمامی دروس ضروری است. در مورد عنصر ارزشیابی از دیدگاه اساتید به غیر از درس پایان نامه بقیه دروس نیازمند بازنگری و تغییر بود؛ در حالی که دیدگاه دانشجویان در این عنصر همه دروس نیازمند تغییر بودند.
هویت شرح حال نویسی در برنامه درسی ملی – مطالعه ی ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، کاوش هویت شرح حال نویسی در سند برنامه درسی ملی بود. روش تحقی ق، ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع ابزارسازی بوده است که در قسمت کیفی مطالعه ی موردی و در بخش کمّی تحلیل محتوای کمی بوده است. جامعه ی آماری در بخش کیفی، شامل کتاب ها و اسناد مرتبط به هویت خود شرح حال نویسی و در بخش کمّی سند برنامه درسی ملی بوده است. نتایج بخش کیفی شامل استخراج 19 مضمون پایه بوده که بر اساس آن 5 مضمون سازمان دهنده برای هویت شرح حال نویسی به عنوان مفهوم مضمون کل یا فراگیر درنظر گرفته شد که روایی آن مورد تایید اعضای هیأت علمی گروه های برنامه ریزی درسی، فلسفه ی تعلیم و تربیت و روان شناسی تربیتی دانشگاه بوعلی سینا قرار گرفت که تعداد کل آن ها 12 نفر بودند. سپس بر اساس ابزار ساخته شده ی سند برنامه درسی توسط تیم پژوهش مورد تحلیل مضمونی قرار گرفته و توسط اساتید دانشگاه بوعلی نظرخواهی و میزان توافق ثبت شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کمّی از شاخص های آمار توصیفی فراوانی و درصد استفاده شده است. نتایج نشان داد که در سند برنامه درسی ملی به مؤلفه ی معماری خود 27/26 درصد؛ مؤلفه ی خودتنظیمی 57/24 درصد، تجربه زیسته 33/20 درصد، خودتعریفی 43/14 درصد و تخیل با 40/14 درصد تأکید شده است. و در مجموع بر هویت خود شرح حال نویسی به میزان 97/19 درصد تأکید شده است.
تفکر و آموزش در مدارس
حوزههای تخصصی:
تفکر و ابعاد آن از موضوعهای بسیار اساسی در روانشناسی و تعلیم و تربیت است . بسیاری از پیشرفتهای انسان در زمینههای آموزشی ، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی مدیون تفکر او بوده است . تفکر نیاز به تعلیم و تربیت و برنامهریزی مناسب دارد . دیدگاه فرآیند شناختی در این راستا توانسته است تلاشهای قابل توجهی به عمل آورد . پیروان این دیدگاه تلاش نمودهاند با بررسی ابعاد مختلف تفکر ، رهنمودها و راهکارهای مناسب را برای برنامهی درسی و آموزشی ارائه نمایند
تبیین مفهوم برنامه درسی سایه در نظام آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
245 - 275
حوزههای تخصصی:
آموزش های زیست محیطی در دوره های تحصیلی مختلف می تواند نقش موثری در بسیج افکار عمومی جهت حفاظت از محیط زیست داشته باشد. با توجه به نقش کتاب های درسی علوم دوره متوسطه در این زمینه، هدف از این پژوهش بررسی محتوای کتاب های درسی علوم تجربی از لحاظ توجه به آموزش های زیست محیطی است. این پژوهش به روش تحلیل محتوای کمی انجام شد. جامعه و نمونه آماری شامل تمام کتاب های علوم تجربی دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 1396-1395 است که به شیوه کدگذاری قیاسی بررسی شدند. جهت اعتبار بخشی به یافته ها، از دو کدگذار دیگر نیز استفاده شد و میزان توافق میان کدگذارها برابر با90% به دست آمد. یافته ها بیانگر آن است که مقوله های آموزش محیط زیست به صورت (65%) متن، (11%) پرسش، (21%) تکلیف و (13%) تصویر قرار گرفته اند. همچنین مقوله های آموزش محیط زیست در بعد شناختی (78%) و در ابعاد نگرشی (17%) و مهارتی (13%) است. مهم ترین نقطه قوت کتاب های مورد بررسی، توجه به سطوح بالای شناختی در طراحی تکالیف گروهی است. اما به قدر کافی توجه نکردن به اصول سازماندهی در ارائه محتوا، به ویژه در پایه هشتم، به عنوان مهم ترین ضعف این کتاب ها، محسوب می شود. از مهم ترین پیشنهادهای ارائه شده براساس یافته های این پژوهش می توان به این موارد اشاره کرد: اعمال دیدگاه های برنامه ریزان درسی در مورد چگونگی رعایت اصول سازماندهی محتوا، نیازسنجی نیمه متمرکز در مورد مسائل زیست محیطی کشور و طراحی و تدوین کتابی فعالیت محور در حوزه آموزش حفاظت از محیط زیست؛ چگونگی طراحی فعالیت هایی جهت ارتقای نگرش و مهارت های دانش آموزان در کتاب موجود.